نگاه اکثریّت مردم جامعه به حکومت امیر المؤمنین

– آقای شریعتی: شب بیست و سوم، از آن شب‌هایی است که خیلی روی احیای آن تأکید شده است، مناسک و آداب شب قدر را إن‌شاء‌الله همه‌ی ما با دل و جان به جا بیاوریم. إن‌شاء‌الله هر چه می‌خواهیم خدای متعال به ما عنایت کند.

کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست                که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم

هر چقدر از امیر المؤمنین، علی علیه السّلام بگوییم کم گفته‌ایم. ولی در حدّ وسع و بضاعت خود داریم از فضیلت حضرت می‌گوییم. حکومت به پا شده، حضرت مشعل عدالت را برافروخته‌اند، شمع بیت المال را خاموش کرده‌اند و جلوی یک سری عزل و نصب‌ها را می‌گیرند. حواس ایشان به همه چیز هست. یک سری دشمنان تازه سر برآورده‌اند.

– «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»

امیر المؤمنین صلوات الله علیه و ائمّه‌ی هدی علیهم صلوات الله، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم، وقتی بخواهند در حالی که بیرون از فضای حکومت است، به صورت کلّی، ایده‌آل‌های کارگزار اسلامی را بیان کنند؛ مواردی برشمرده‌اند. اصلاً یکی از تفاوت‌های حدیث با تاریخ این است؛ در حدیث خیلی وقت‌ها آنچه باید گفته شود گفته می‌شود، در تاریخ آنچه واقع شده، با توجّه به محدودیت‌ها (بیان می‌شود).

مثلاً امیر المؤمنین صلوات الله علیه و ائمّه‌ی دیگر فرموده‌اند: سلامت، خوش سابقه بودن، پاکدستی، سابقه‌ی مالی بد، سابقه‌ی انحراف اعتقادی بد نداشته باشد، اصل و نسب داشته باشد. مواردی را برشمرده‌اند. در این زمینه پایان نامه نوشته شده است، ۵۱ الی ۵۲ مورد است. امّا وقتی امیر المؤمنین صلوات الله علیه وارد حکومت می‌شوند، با آن توصیفی که ما عرض کردیم، امیر المؤمنین به عنوان امام معصوم حکومت را شروع نکرد. معصوم بودند، ولی در نگاه مردم، اکثریّت جامعه این را نمی‌دانستند.

– آقای شریعتی: یعنی به این عنوان با ایشان بیعت نشد.

– به عنوان یک فقیهی از اصحاب با او بیعت شد. لذا ما عرض می‌کنیم حکومت حضرت، حکومت خلافت رسول خدا نیست. توضیح دادیم، مردم این جایگاه را که رسول خدا برای امیر المؤمنین از طرف خدا فرموده بود نمی‌شناختند. لذا خیلی از کارگزاران امیر المؤمنین شیعه به معنایی که امروز من و شما می‌شناسیم نیستند. یعنی اوضاع مثل امروز نبود.

معیارهای امیر المؤمنین برای انتخاب کارگزاران

حضرت در آن زمان باید از بین افراد موجود یک نفر را انتخاب کند. حالا که حکومت برپا است حضرت نمی‌تواند ایده‌آل پیدا کند. یعنی نمی‌شود (کسی را) خلق کرد، باید از افراد موجود یک نفر را انتخاب کرد. حضرت برای این افراد موجود شرایطی دارند. دو سه مورد خیلی برای حضرت مهم است؛ اوّل این‌که نباید سابقه‌ی روشن انحراف فکری (داشته باشند).

منظور من این‌که شیعه باشند نیست، (منظور این است) یعنی جامعه‌ی اسلامی او را منحرف نداند. یعنی اگر یک وقت دیگری بود چه بسا امیر المؤمنین موارد دیگری را هم لحاظ می‌کردند.

– آقای شریعتی: یعنی دایره تنگ‌تر می‌شد.

– یکی هم این‌که آن کارگزار از نظر مالی، نباید به هیچ وجه سابقه‌ی سیاه مالی می‌داشت. چون اگر به یاد داشته باشید عرض کردیم شعار اصلی حکومت امیر المؤمنین بحث جلوگیری از فساد اقتصادی است. حضرت سعی می‌کند موارد دیگر را هم لحاظ کند. از این رو مثلاً کارگزاران حضرت را که می‌بینیم ممکن است با تصوّری که ما داریم فرق داشته باشند.

مثلاً امیر المؤمنین صلوات الله علیه از کارگزاران خود تعهّد می‌گیرد آن‌ها نباید ریخت و پاش (اسراف) کنند. ولی این‌طور نیست که امیر المؤمنین فقط از بین فقرا حاکم انتخاب کند. یعنی در بین کارگزاران امیر المؤمنین صلوات الله علیه افرادی هستند ثروت ندارند، افرادی هستند که این‌قدر ثروتمند هستند جزء رده‌های اوّل ثروتمند جامعه‌ی اسلامی هستند.

– آقای شریعتی: ولی جزء کارگزاران حضرت هستند.

– مثل قیس بن سعد بن عباده که هم فرماندار مصر می‌شود، بعد از یک مدّتی فرماندار آذربایجان می‌شود. توصیف این موارد طول می‌کشد، هر وقت رسیدیم عرض می‌کنم. بعضی وقت‌ها هم فرماندهی بخشی از سپاه حضرت را به عهده دارد. یا عَدی پسر حاتم طایی که این‌ها به ثروت مشهور بودند، از فرماندهان لشگر امیر المؤمنین است. پس در بین کارگزاران امیر المؤمنین ثروتمند هم وجود دارد. (حضرت) از آن‌ها نمی‌خواهد مثل او در آن شدّت زهدی که دارد باشند. برای امیر المؤمنین این‌قدر زهد شدید است، حتّی برای امام حسن سلام الله علیه آن شدّت زهد در حکومت نقل نشده است.

یعنی حضرت برای این‌که حاکم جامعه‌ی اسلامی باشند یک زهد و ساده‌زیستی دارند، یک بخشی هم مربوط به خود ایشان است. یعنی بیش از آنچه توقّع از حاکم جامعه‌ی اسلامی می‌رود زهد دارند. لذا ما در دوره‌ی امامت امام حسن، یعنی در زمان حکومت امام حسن سلام الله علیه هم آن شدّت زهد را نمی‌بینیم. زهد وجود دارد، به شدّت زهد امیر المؤمنین نیست.

– آقای شریعتی: یعنی خود حضرت فرموده‌اند: «أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ».[۱]

«لَا تَقْدِرُونَ» حتّی برای امام مجتبی هم نیست. در روایات ما آمده است إن‌شاء‌الله امام زمان صلوات الله علیه  ظهور کنند و ما باشیم، به آن زهد برمی‌گردند. تحلیل آن را اگر یک وقت فرصت شد عرض می‌کنم.

– آقای شریعتی: به نظر من لازم هم هست.

– می‌خواهم بگویم متأسّفانه همین که ما از حکومت امیر المؤمنین و ساده‌ زیستی ایشان صحبت می‌کنیم، بعضی می‌گویند مارکسیستی صحبت نکنید! فکر می‌کنند ما می‌گوییم حضرت مالکیّت خصوصی را قبول نداشته‌اند. این‌طور نیست. حضرت به قیس بن سعد نمی‌فرماید اموال خود را دور بریز، همه را انفاق کن. امّا از او می‌خواهد حالا که حاکم شدی باید در سطح عموم زندگی کنی، امروز حق نداری شتر سرخ موی مجلّل سوار شوی. مثال امروز آن، وزیر ما که ماشین گران قیمت آلمانی ویژه سوار می‌شود، می‌گوید: سوار ماشین دیگر شدن برای من سخت است! چرا؟ چون من پول‌دار هستم! بله، ما نمی‌گوییم شما دزد هستید، البتّه اگر إن‌شاء‌الله قوّه‌ی قضائیه (از شما سؤال کند) اموال خود را از کجا آورده‌اید و شما توانستید پاسخ بدهید، ما حق نداریم به شما جسارت کنیم. امّا در دوره‌ی مسئولیّت حق ندارید سوار هر ماشینی شوید، حق ندارید در هر خانه‌ای زندگی کنید.

بدون این‌که امیر المؤمنین بخواهد به قیس بفرماید که تو دزد هستی (به او دستور ساده‌زیستی می‌دهد). ما حق نداریم بی‌جهت به کسی اتّهام بزنیم. ارثیه‌ی حیرت‌انگیزی به قیس رسیده بود، از طرف پدر او که رئیس قبیله‌ی خزرج بود.

– آقای شریعتی: ولی حالا مسئول است.

توجّه اکید امیر المؤمنین به ساده‌زیستی کارگزاران

– ولی حالا که مسئول هستی حقّ تبختر، تفاخر، زندگی آن‌چنانی، مهمانی‌های آن‌چنانی نداری. از آن طرف عثمان بن حنیف که به یک شکلی کارآفرین دانش‌ بنیان محسوب می‌شود ـ اگر فرصت شد راجع به او صحبت می‌کنم ـ گلایه‌ی حضرت از عثمان این نیست که حرام خورده‌ای. می‌فرماید: چرا تو در یک مهمانی شرکت کرده‌ای که مخصوص ثروتمندان بود؟ حالا که حاکم جامعه‌ی اسلامی هستی من با ثروت تو کاری ندارم، امّا حق نداری از سطح عموم بالاتر بروی. (می‌فرماید) البتّه توقّع ندارم مثل من باشی، آن شدّت زهد را داشته باشی.

یعنی امیر المؤمنین خیلی به این‌که مسئولین او دل مردم را نسوزانند توجّه دارد. اصلاً حضرت این را تصریح کرده است. شاید عرض کرده‌ایم وقتی حضرت به کاخ کوفه تشریف نبردند، گفتند: آقا چرا به کاخ نمی‌روید؟ فرمود: برای این‌که اگر من به کاخ بروم فقر فقیر به او هجوم می‌آورد. می‌گوید: این‌ها حکومت را گرفته‌اند ـ معاذ الله ـ پول خرج می‌کنند و از بیت المال سوء استفاده می‌کنند، ولی ما این‌طور (فقیرانه) زندگی می‌کنیم. حضرت می‌فرماید: من نمی‌خواهم ذهن مردم درگیر این مسائل شود.

– آقای شریعتی: در واقع اگر این اتّفاق بیفتد فاصله‌ی طبقاتی باعث می‌شود فرد…

– از نظر روحی مردم را تخریب می‌کند، نابود می‌کند. حضرت می‌فرماید: من نمی‌خواهم این اتّفاق بیفتد. لذا برای امیر المؤمنین ساده‌ زیستیِ مسئول مهم است، ولی نه این‌که شرط فقر بگذارد. یعنی در حکومت ما، یکی از اشتباهاتی که من گاهی اوقات در نقدها می‌بینم، می‌گویند: فلان مسئول این‌قدر پول دارد (پول زیادی دارد). از منطق امیر المؤمنین صرف پول‌دار بودن بد نیست؟ چه چیزی بد است؟ اوّلاً این‌که ثروت را از کجا آورده است؟ در دوره‌ی مسئولیّت دولتی و سازمانی خود به دست آورده است؟ با رانت به دست آورده است؟

– آقای شریعتی: یا قبلاً داشت؟

– با زد و بند (تبانی) به دست آورده است؟ یا از یک طریق غیر از این موارد، به شکل شفّاف به دست آورده، حلال است یا نه؟

– آقای شریعتی: مشروع است؟

– این مهم است که اگر حلال است مشکلی ندارد گوشه‌‌ای از حاکمیّت در جامعه‌ی اسلامی به دست یک ثروتمند باشد. به شرطی که شرایط (درست) آن را لحاظ کند. یعنی ما به شرط پاکی ثروت (مشکلی نداریم)، ضدّ ثروت نیستیم. این یک نکته است.

نکته‌ی دوم، من گاهی می‌بینم می‌گویند فلانی فامیل فلان مسئول است. صرف این هم در حکومت امیر المؤمنین اشکالی ندارد. ما عرض کردیم در دوره‌ی قبل از امیر المؤمنین، در ۱۳ سال قبل از حضرت، به کار گرفتن فامیل خیلی جدّی بود. مردم هم خیلی به این مسئله اعتراض می‌کردند. اعتراض مردم به چه بود؟ من سعی کردم شب‌های گذشته عرض کنم، اعتراض به این بود تمام دارایی (توانایی) عبد الله بن عامر فرماندار بصره چه بود؟ این بود که پسر دایی بود.

– آقای شریعتی: نسبت فامیلی بود.

– ۱۶ سال داشت. اگر می‌گفتند یک شخصی را آورده‌ایم که نظیر ندارد، نابغه‌ی جنگ است، برای فرماندهی جنگ مناسب است؛ اگر می‌گفتند در اداره‌ی شهر استاد است (خیلی توانا است)، این‌جا که مشکلی ندارد. امیر المؤمنین صلوات الله علیه چهار نفر از فامیل‌های نزدیک خود را برای حکومت منصوب کرده است. امّا کسانی که در شایستگی، حداقل این‌که نسبت به باقی کارگزاران سطح تراز دارند، رعایت کرده‌اند. می‌خواهم بگویم ما وقتی می‌خواهیم حکومت را نقد کنیم این‌که بگویند فلانی پول‌دار است پس وزیر نشود، وکیل نشود؛ این غلط است. یا می‌گویند فلانی فامیل است، داماد است، پسر عمو است، برادر است (منصوب نشود اشتباه است).

– آقای شریعتی: اگر شایستگی دارد اشکالی ندارد.

– گاهی در کشور ما وقتی یک نفر می‌خواهد یک فامیل را سر کار بیاورد این مسئله را پنهان می‌کنند که این شخص، داماد فلان مسئول است. این پنهان کردن یعنی این شخص تراز نیست، ما نمی‌توانیم رزومه و سابقه‌ی کار او را بیاوریم، نمی‌توانیم توضیح بدهیم.

– آقای شریعتی: یعنی اگر کسی را آورده‌اید از او دفاع کنید.

ملاک امیر المؤمنین در انتخاب نزدیکان برای حکومت

– امیر المؤمنین از فرزندان عبّاس، عموی خود، سه برادر را؛ یکی را فرماندار مکّه، یکی را فرماندار بصره، یکی را فرماندار یمن کرد. کأنّ سه کشور را به سه پسر عمو می‌دهد. امّا این‌ها افرادی هستند که به نسبت کارگزاران اطراف خود، شایستگی دارند. لذا امیر المؤمنین نمی‌فرماید این عیب دارد، آخر فامیلی خود را حذف کند (تا معلوم نشود از نزدیکان من است). (این‌طور نیست) بگویند: آقا چرا این شخص را به یمن فرستاده‌اید؟ حضرت بگوید: آن‌جا با زبان محلّی چیزی مخابره کند! یعنی مردم را با شعور فرض می‌کنند.

ابن عبّاس است، پسر عموی من است، امّا ابن عبّاس عالم است، توان دارد، قدرت نظامی دارد، فرماندهی جنگی دارد، قدرت اداره دارد. (حضرت) پسر خوانده‌ی خود را (منصوب کرد)، یکی از فرزندان خلیفه‌ی اوّل پسر خوانده‌ی امیر المؤمنین هم هست. یعنی فرزند خلیفه‌ی اوّل، دو ساله بوده که پدر او از دنیا می‌رود، مادر او با امیر المؤمنین وصلت می‌کند. بعدها این فرزند به خانه‌ی امیر المؤمنین می‌آید.

– آقای شریعتی: آن‌جا بزرگ می‌شود.

– ۲۰ و چند سال در خانه‌ی امیر المؤمنین است، محمّد بن ابی‌بکر سلام الله علیه. ایشان بعد از قیس که در مصر بود به مصر می‌رود. آن‌جا شهید می‌شود. بگوییم علیّ بن ابی‌طالب علیه الصّلاه و السّلام به پسر خوانده‌ی خود که حکم پسر او را دارد، فرمانداری مصر داده است؟ بله داده است، حضرت اصلاً انکار نکرده است.

البتّه (حضرت) این‌قدر منصف است که اوّلاً او را به عنوان اوّلین انتخاب در نظر نمی‌گیرد. برای مرتبه‌ی بعد هم که انتخاب می‌کنند با دیگران که صحبت می‌کنند می‌فرماید: کاش می‌شد هاشم مِرقال را بفرستم. وقتی مالک اشتر را می‌فرستند پسر خوانده‌ی خود را عزل می‌کنند، نه به خاطر خیانت، نه به خاطر اشتباه؛ محمّد ناراحت می‌شود. حضرت به او یک نامه‌ی تفقّد می‌نویسند، می‌فرمایند: من از تو ناراحت نیستم، تو خیلی خوب عمل کردی. چون توصیف کار محمّد بن ابی‌بکر طول می‌کشد نمی‌خواهم وارد این بحث شوم. می‌فرماید: من اصلاً از تو ناراحت نیستم، ولی الآن شرایط مصر طوری است که به یک شخص قوی‌تر نیاز دارد.

یعنی شما ببینید عصمت و مقام عظیم الشّأن امیر المؤمنین به کنار، یک حاکمی است که می‌بیند کسی را به عنوانی منصوب کرده، اتّفاقاً یک سال هم نیست که منصوب کرده است. فرض کنید در همین جمهوری اسلامی اگر یک مسئولی یک نفر را در یک سال نصب کند و زود بخواهد او را تغییر بدهد، اعتراض می‌شود، مجبور است آن شخص را تحمّل کند. یعنی گاهی حق مداری ممکن است زیر پا گذاشته شود. حضرت می‌فرمایند: تو را انتخاب کردم چون در آن شرایط بهترین گزینه بودی، امّا الآن هیچ مشکلی نداری، یک شخص قوی‌تر لازم است. لذا حضرت مالک را می‌فرستند.

می‌خواهم بگویم فامیل را سر کار آوردن از نظر امیر المؤمنین مشکلی ندارد، امّا این‌که تمام دارایی محمّد بن ابی‌بکر (این باشد که) پسر خوانده‌ی امیر المؤمنین باشد، این بد است که این‌طور نبود. محمّد توانمند است. (حضرت می‌فرماید) اگر احساس کنم اندکی از ترازی که آن‌جا لازم دارد (کمتر است)… یعنی هر کشوری، هر شهری، هر جایی شرایط متفاوتی دارد. شاید در یک جا که حسّاسیت کمتری بود خیلی هم خوب عمل می‌کرد. وقتی اوضاع مصر به هم خورد فرمود: پسر خوانده‌ی من بودی، حالا دیگر این‌جا نباش. یعنی در منطق حضرت، حق ملاک است.

یک جمله‌ی دیگر عرض کنم که این مطلب را فردا ادامه بدهیم. امیر المؤمنین برخلاف ما، ما که عرض می‌کنم یعنی چیزی که گویی ذاتی شده، ارتکازی شده است ـ چه در مسئولین دولتی، چه من در هیئتی که هستم، در فامیل خود این‌طور هستیم ـ گاهی از این‌که به اشتباه اعتراف کنیم می‌ترسیم. خود امیر المؤمنین صلوات الله علیه به جای این‌که دشمن بخواهد افشاگری کند، هر جا ناحق ببیند خود ایشان رسانه‌ای می‌کند (در عموم مطرح می‌کند) و با آن برخورد می‌کند.

– آقای شریعتی: این کار خیلی اعتماد را جلب می‌کند.

– بله. با این‌که معاویه گاهی به امیر المؤمنین اعتراض می‌کرد: فلان مسئول تو دزدی کرده است. حضرت اصلاً نمی‌ترسید، چون حکومت مجموعه‌ی کارگزاری یک عدّه است. فقط امیر المؤمنین در یک حکومت نیست که بگوییم معصوم است. امیر المؤمنین خطا نمی‌کند ـ عرض خواهیم کرد ـ مسئول دزد در حکومت حضرت وجود دارد، مسئول خطا کار وجود دارد، مسئولین خوب زیادی هم حضور دارند. حضرت هیچ ابایی از این ندارد که یک نفر خطا کرد، یک نفر دزدی کرد، یک نفر تندروی کرد، یک نفر خشونت به خرج داد (با او برخورد کند). (نمی‌گوید) مخفی کنید کسی نفهمد، پنهان کنید.

– آقای شریعتی: یعنی شما می‌خواهید بگویید ذاتی حکومت همین است.

– مجموعه‌ی افرادی که معصوم نیستند این‌طور است که ممکن است محلّ سهو و نسیان و خطا باشند، ممکن است خطا کنند. بد این است که با این خطا برخورد نشود، بد این است که طوری رفتار کنیم مردم جرأت نکنند به ما شکایت کنند. این را عرض خواهم کرد. این‌قدر آغوش امیر المؤمنین صلوات الله علیه باز است همه هجوم می‌آورند که در حکومت با ایشان مشارکت کنند، به ایشان کمک کنند. إن‌شاء‌الله بحث خواهیم کرد.

– آقای شریعتی: حرف زیاد است، در تاریخ حضرت نکات ناب و لطیفی موج می‌زند که گویی متعلّق به امروز ما است. ما چقدر غافل هستیم و چقدر دور افتاده‌ایم.


[۱]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۴۱۷٫