از سخیف‌ترین حالات حاکمان و سردمداران این است که اهل فخر و کبر باشند. لذا این را تقویت نکنید. چطور می‌شود این را تقویت کرد؟ مدام مدح و ثنا کردن، مدام بالا بردن. چند نکته این‌جا مطرح است. یکی این‌که امیر المؤمنین این را با چه عنوانی دارد بیان می‌کند. مدّاحی امیر المؤمنین علیه السّلام بد است؟! بارها تکرار کردیم که امیر المؤمنین روحی له الفداء به عنوان یک حاکم دارد صحبت می‌کند، نه به عنوان امام! به عنوان حاکم شرع دارد سخن می‌گوید نه به عنوان امام و وصیّ پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم. لذا این‌ها معمولاً با هم خلط می‌شود. لذا خیلی وقت‌ها آن جاهایی که می‌خواهند… اگر وهابیّت و اهل سنّت باشند، بعد از این صحبت‌ها سه بیت شعر در مدح امیر المؤمنین علیه السّلام می‌گذارند و می‌گویند این‌ها نقض هم است. حال که این‌طور نیست. فقط آن‌هایی که خود امیر المؤمنین علیه السّلام از خود مدح کرده است یک جلد بیشتر است. امیر المؤمنین علیه السّلام در دوره‌ی حکومت خود آنچه که از مدح خود گفته است جمع کنیم یک جلد کتاب بیشتر می‌شود. دقّت فرمودید؛ آن‌جایی که از خود تعریف کرده است! مثلاً همین نهج البلاغه که من بارها برای شما خواندم. اوج آن عبارت معروف است که: «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»[۱] مخ یا وهم هیچ شاعری به این‌جا نمی‌رسد. یا ابتدای شقشقیّه فرمود: «یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَى إِلَیَّ الطَّیْر»[۲] مرغ وهم کسی هر چه پرواز کند به من نخواهد رسید یا به قول یک شاعر که اگر فرصت شد دو سه بیت او را می‌خوانم، می‌گوید: چشم علو… خیلی زیبا می‌گوید. علو یعنی بلندی. چشم علو هر چه آن دور را نگاه کند ناامید است از این‌که بتواند اوج تو را ببیند. تو از علو برتر هستی نه از پایین بالاتری. تو از علو برتری، تو از مصدر آن بالاتری. مثلاً می‌گویند فلانی عادل است، فلانی عدل است مثلاً خود عدل است یک وقت می‌گویند فلانی فوق عدل است. این‌جا ما نمی‌فهمیم این چه می‌گوید. می‌گوید چشم علو از این‌که بخواهد اوج تو را نگاه کند ناامید است.

 

امیر المؤمنین صلوات الله علیه و آله و سلّم بارها خود را وصف کرده است. حالا من تیمّناً تبرّکاً چند جمله را عرض خواهم کرد. این‌جا امیر المؤمنین علیه السّلام به عنوان حاکم دارد صحبت می‌کند نه بعنوان امام معصوم. یک نفر در خانه پدر است، سر کار رئیس است، بعد از ظهر پرستار پدر خود است. اوضاع این شخص متفاوت است. حیطه‌ها، ساعت‌ها، حیثیّت‌ها با هم فرق می‌کند. امیر المؤمنین علیه السّلام این‌جا به عنوان حاکمی صحبت می‌کند که مخاطبین او، او را معصوم نمی‌دانند. او را به عنوان یک حاکم می‌شناسند، به عنوان ولیّ فقیه می‌شناسند. حاکمی که فقیه است. ما شیعیان اوّلین مصداق ولایت فقیه را حکومت امیر المؤمنین علیه السّلام می‌دانیم. ما گفتیم حکومت امیر المؤمنین علیه السّلام حکومت معصوم نیست، نه این‌که امیر المؤمنین معصوم نیست! امیر المؤمنین سلام الله علیه معصوم است، ولی به عنوان معصوم حکومت نکرده است. مخاطبین او را معصوم نمی‌دانستند، او را قبول نداشتند، صدها مثال هم وجود دارد، مانند حکمیّت و امثال آن. از این جهت هم برای ما خوب است، چون می‌تواند برای ما الگو باشد. چون حکومت یک معصوم نمی‌تواند برای ما الگوی صد درصدی باشد. چون خیلی کارهای او را نمی‌توانیم انجام دهیم. یعنی اگر امیر المؤمنین صلوات الله علیه و آله و سلّم می‌خواستند مانند امام زمان روحی له الفداء «یَحْکُمُ بِالْحَقِّ» باشد نه «یَحْکُمَ بِالظَّاهِرِ». ما نمی‌توانستیم و هیچ وقت نمی‌توانیم به روش او عمل کنیم. باطن بین بود، امیر المؤمنین باطن بین است و عمل او هم مانند باطن بینی او بود. نمی‌شود از او الگو بگیریم، ما این چشم را نداریم. ما که در حکومت امیر المؤمنین با امیر المؤمنین علیه السّلام طرف هستیم، حکومت یک فقیه عادل است که در جای دیگر امام معصوم هم است و بلکه شفیع انبیاء صلوات الله علیهم هم است. لذا این‌جا امیر المؤمنین علیه السّلام دارد راجع به حاکمیّت جامعه‌ی اسلامی صحبت می‌کند، نه راجع به خود!

 

نکته‌ی بعدی این‌که وقتی امیر المؤمنین علیه السّلام می‌فرماید من را مدح نکنید؛ مدح به غیر حق نکنید. چون خود امیر المؤمنین بارها دیگران را مدح کرده است. اگر به یاد داشته باشید در مورد ذو الشّهادتین و عمّار و شهداء همین چند جلسه‌ی پیش صحبت کردیم، حضرت آن‌ها را مدح کرده است. پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم امیر المؤمنین را مدح کرده است و بعضی از اصحاب برجسته‌ی خود هم مدح کرده است. حق گویی ابداً! این همه خدا در قرآن اولیاء و خود را مدح کرده است. مدح یعنی جایی که شما بخواهید یک حقّی را بیان کنید، آن هم وقتی که بخواهید یک حقّی را در جامعه ترویج کنید و الگویی را جا بیاندازید اصلاً بد نیست. بله می‌گویند بعضی از اوصاف شخصی افراد را به روی آن‌ها نگویید که آن‌ها را خراب نکنید. «احْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَابَ»[۳] کسی که شما را مدح می‌کند، مثلاً مدام از شما تعریف می‌کند، خاک روی صورت او بپاشید؛  چون او شما را خراب می‌کند. این به این معنا نیست که شما کار خیر نیکان را نگویید. امیر المؤمنین نمی‌خواهد که خدا را تخطئه کند. عرض کردیم اگر بخواهیم بگوییم امیر المؤمنین علیه السّلام راجع به خود چه گفته است یک جلد کتاب است. آن هم عباراتی که اصلاً نظیر ندارد. اصلاً همه‌ی خلایق و بشر را برای من خلق کردند. این‌ها مانند مدح‌های ما نیست که دو کلاس را در یک سال خواندیم و بخواهیم از این حرف‌ها برای خود بزنیم، کلاس مدح او با ما قابل قیاس نیست. از جملات بعدی حضرت معلوم می‌شود که این مدح نکردن یعنی چه. نه نیکی و خیر دیگران به ویژه آن‌جایی که یک کار خوبی دارد در جامعه اتّفاق می‌افتد. یک سنّت حسنه‌ای دارد در جامعه‌ اجرا می‌شود. یک نفر بدون هیچ زحمتی اوّل همه‌ی اخبارها گفته است شما که دارید حرف می‌زنید یک با صلوات بر محمّد و آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم بگویید. نمی‌دانم چه کسی بوده است، خوش به سعادت او. حالا کسی کار او را مدح نکند؟! نه آقا. یا کسی دارد به فقراء و بیچارگان خدمت می‌کند. کار خیر را مدح نکنند؟ چه کسی چنین حرفی را زده است. از عبارات بعدی حضرت معلوم است که این مدح نکردن منظور چیست.


[۱]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۳۸۶٫

[۲]– همان، ص ۴۸٫

[۳]– من لا یحضره الفقیه، ج ‏۴، ص ۱۱٫