برای مشاهده و دریافت فایل PDF بسته مستندات این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

 

 

 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏»

مقدّمه

ان شاء الله امشب موضوعِ بحثِ ما «فرمایشات و دفاع ائمه علیهم صلوات الله از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه» است، درواقع اینکه «معصومین علیهم السلام چگونه از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دفاع کرده‌اند؟».

درنگی بر آیه ۳۳ سوره مبارکه فصّلت

آیه مبارکه‌ای که امشب می‌خواهم به محضرِ مبارکِ شما تقدیم کنم آیه ۳۳ سوره مبارکه فصّلت است، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ»، از این سخن بهتر چه سخنی است؟… منتظریم ببینیم محتوای سخن را می‌فرماید، در حالی که راجع به گوینده می‌فرماید!… بهتر از گفتارِ کسی که به سمتِ خدا دعوت می‌کند و خودِ او اهلِ عملِ صالح است، یعنی به دنبالِ غیر نیست، به دنبالِ مفسده‌ای نیست، و می‌گوید: من تسلیمِ امرِ خدا و معتقد به اوامرِ الهی هستم.

این آیه آنجایی نازل شد که وقتی مشرکان و کفّار حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را تکذیب می‌کردند و می‌گفتند: «این چه سخنانی است؟»، اینجا حضرت حق می‌فرماید: دیگر بهتر از این چیست؟ سخنِ گوینده‌ای که عملِ صالح انجام می‌دهد، به سمتِ خدا دعوت می‌کند و تسلیمِ امرِ الهی است.

البته آیه عام است، هر کسی که به سمتِ خدا دعوت کند و عملِ صالح هم انجام بدهد یک مرتبه و درجه‌ای از این آیه شاملِ حالِ او می‌شود.

یکی از مهم‌ترین مصادیقِ دعوت به سمتِ الهی و اسماء و صفاتِ حضرت حق و نشانه‌های حضرت حق دعوت به سوی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است که اسم اعظمِ حضرت حق هستند، و دیگر بهتر از ائمه‌ی هدی علیهم صلوات الله کدام فرد است که هم تسلیمِ امرِ الهی باشد و هم معتقد باشد و هم اهلِ عملِ صالح باشد و هم بتواند دعوت کند؟

لذا ان شاء الله امشب راجع به این بزرگواران صحبت خواهیم کرد.

چرا این شب‌ها از حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌گوییم؟

بعضی از این عزیزانی که در این فضاها سؤال می‌کنند یک سؤالی از من پرسیده‌اند و پرسیده‌اند که چرا این شب‌ها این حرف‌ها را می‌زنی؟ مثلاً در نهایت ما لذّت هم می‌بریم، اما نتیجه‌ی آن چیست؟

این بحث سه پاسخِ مهم دارد، یکی از آن‌ها را اگر زنده بودیم و تا آن وقت خدمت رسیدیم شبِ بیست و چهارم ماه مبارک عرض می‌کنیم که اصلاً نیازی نیست خودِ این بحث‌ها ما را به جایی برساند، خودِ این بحث‌ها «هدف» هم هست، اصلاً قطعاً توحیدِ بجز ولایتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه سراب و توهّمی بیش نیست، ان شاء الله اگر شبِ بیست و چهارم زنده بودیم این موضوع را عرض می‌کنیم، یعنی یکی اینکه این موضوع اصلِ اعتقاد و توحید و فهمِ توحید است.

دوم اینکه این موضوع اثرِ عملی هم دارد که شاید ان شاء الله امشب رسیدم و یک اشاره‌ای هم کردم، اما اگر هم نشد شب‌های آینده به این بحث می‌پردازیم که شناختِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در رفتارِ ما بسیار تغییر ایجاد می‌کند.

آن چیزی که فعلاً می‌خواهم با آن بحث را شروع کنم که از ائمه علیهم السلام است… نکته‌ی سوم اینکه آیا حکیم‌تر و دانشمندتر و عالِم‌تر و معصوم‌تر از ائمه علیهم صلوات الله می‌شناسیم؟ اگر آماری نگاه کنیم هزاران هزار مرتبه راجع به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه سخن گفته‌اند.

اصلاً فرض کنیم که نمی‌دانیم چرا باید این کار را انجام بدهیم و ما هم شب بیست و چهارم نبودیم که بگوییم، آیا ائمه علیهم صلوات الله در روایاتِ معتبرِ ما و برادرانِ غیر شیعه… بالاخره آن‌ها حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را معصوم می‌دانند، آیا راجع به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه کم سخن فرموده‌اند؟ این تأکید برای چیست؟

فرض کنیم که اصلاً نمی‌دانیم برای چیست، اتّفاقاً می‌بینیم که عجیب ولع داشتند که در سخت‌ترین شرایطِ خودشان و در بدترین زمان‌هایی که در اوجِ فشار بودند فرصت را غنیمت بشمارند و از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بفرمایند.

یعنی حتّی اگر حکمتِ آن را ندانستیم می‌بینیم که معصومین علیهم السلام به این کار مُصِر هستند.

و در نهایت اینکه آیا این شب‌ها محبّتِ ما به اندازه‌ی یک ارزن به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اضافه می‌شود یا نمی‌شود؟ مسلّماً می‌شود، خدای متعال می‌داند که برای این جمله‌ای که شما می‌فرمایید «صد در صد می‌شود» عمرِ دنیا و آنچه در دنیا هست و عمرِ آخرت و آنچه در آخرت هست تواناییِ ارزش‌گذاریِ آن یک یک ذرّه محبّتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را ندارد.

نکاتِ دیگری هم هست.

پس یک پاسخ را به شب بیست و چهارم حواله دادیم، در یک پاسخ هم عرض کردیم که اثرِ عملی دارد، در پاسخِ بعدی هم عرض کردیم که خودِ این «تعریفِ فضائلِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه» هم موضوعیّت دارد.

دفاعِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

یکی از آن بزرگوارانی که در بدترین شرایطِ ظاهری نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه سخن فرموده‌اند حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند.

خدای متعال می‌داند که گفتارِ امشب برای من خیلی سخت و تلخ است، یعنی از من انرژیِ روحیِ خیلی زیادی می‌گیرد، چون گفتنِ آن سخت است.

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه روز عاشورا داغ پشتِ داغ داشتند، یک به یک از عزیزانِ خود را از دست دادند، حضرت علی اکبر علیه السلام، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، حضرت علی اصغر علیه السلام، حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام، انصار علیهم السلام… مدام حضرت به میانِ میدان رفتند و این‌ بزرگواران را در آغوش گرفتند و گریه کردند و برگشتند و پیکرها را به دارالحرب بردند و مجدداً به میدان رفتند، صدای العطشِ اطفال در خیمه‌ها می‌آمد، حضرت نگرانِ ناموسِ خدا بودند، خطرِ اسارت جدّی است…

یعنی ما یک لحظه روزِ عاشورا را تصوّر کنیم، بحرانی که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در میانِ آن قرار دارند، مخدّراتِ حرمِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در خطرِ اسارتِ این وحشی‌ها هستند، آن جگرِ سوخته، تشنگیِ عجیب… لا یوم کیومک یا اباعبدالله…

اگر کسی به من بگوید تا مُردنِ تو فقط پنج دقیقه زمان هست، از چه چیزی می‌گویی؟ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: سلام بر تو ای زینتِ آسمان‌ها و زمین دقایقی فرصت دارند، آخرین رجزِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه چیست؟

آن هم یک زمانی است که… وقتی ما این شب‌ها به محضرِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه عرضِ ادب می‌کنیم بینندگان بنده‌نوازی می‌کنند و پیامِ محبّت‌آمیز می‌فرستند، اینجا کسی هلهله نمی‌کند، اینجا کسی ما را مسخره نمی‌کند، ناموسِ ما در خطر نیست، تشنه نیستیم…

آن لحظه که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آن بیانات را داشتند نه مخاطب حرف گوش می‌داد، هم اینکه حضرت خطر را می‌بینند، ما فکر کنیم که چرا حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه این سخنان را فرموده‌اند؟ ضمناً حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه راجع به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به یک جمله بسنده کرده‌اند اما راجع به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه چند بیت رجز خوانده‌اند.

حضرت اینطور شروع نمودند:

کَفَرَ الْقَوْمُ وَ قِدْماً رَغِبُوا              عَنْ ثَوَابِ اللَّهِ رَبِّ الثَّقَلَیْنِ‏

این‌ها کافر شدند که در برابرِ آیاتِ صریحِ خدای متعال ایستادند. دیگر مردم حالِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را دیده بودند…

قَتَلُوا الْقَوْمُ عَلِیّاً وَ ابْنَهُ               حَسَنَ الْخَیْرِ کَرِیمَ الْأَبَوَیْنِ‏

هم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را کشتند و هم امام حسن مجتبی علیه السلام را که پدر و مادرِ بزرگواری داشتند.

بعد حضرت تحلیل کردند، برای چه کسی؟ چرا؟ حضرت از این دقایقِ پایانِ عمرِ خویش استفاده می‌کنند که از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بفرمایند، حضرت این سخنان را بیان فرموده‌اند و آماجِ تیرها شده‌اند و به زمین افتاده‌اند، این آخرین رجزِ حضرت است، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بعد از این در قتلگاه دعایی هم فرموده‌اند که دیگر نمی‌توانستند صورتِ مبارکِ خویش را در قتلگاه بلند کنند.

این آخرین کلامِ حضرت روی اسب است که بعد از آن زمین خورده‌اند. فرمودند:

لَا لِشَیْ‏ءٍ کَانَ مِنِّی قَبْلَ ذَا            غَیْرَ فَخْرِی بِضِیَاءِ النَّیِّرَیْنِ‏

نفرمودند بخاطرِ پدرم با من دشمن هستند، بلکه فرمودند: من گناهی ندارم بجز اینکه من به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه افتخار می‌کنم. یعنی الآن دوره‌ی لعن و دشنام به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است و وقتی من در جامعه راه می‌روم اجازه نمی‌دهم و هر کجا که بتوانم مبارزه می‌کنم، مشکلِ شما این است که جلوی این روند شما را می‌گیرم، من از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دفاع می‌کنم. من به دو نورِ نَیّر افتخار می‌کنم.

فَاطِمُ الزَّهْرَاءُ أُمِّی وَ أَبِی             قَاصِمُ الْکُفْرِ بِبَدْرٍ وَ حُنَیْنٍ‏

مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، و پدرم درهم شکننده‌ی کفّار در بدر و حنین است.

عَبَدَ اللَّهَ غُلَاماً یَافِعاً                 وَ قُرَیْشٌ یَعْبُدُونَ الْوَثَنَیْنِ‏

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اینجا از آن فضائلِ حیرت‌انگیز و یداللهی و نوراللهیِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نمی‌فرمایند، چون این‌ها نمی‌فهمند، حضرت مطالبی را بیان می‌کنند که شاید در این قومِ پَست یک نفر پیدا بشود و یک جو وجدان داشته باشد و شاید تکان بخورد.

پدرِ من هنوز بالغ نشده بود، هنوز نوجوان بود، ده سال داشت که خدای متعال را می‌پرستید، قریش بُت‌پرست بودند و دو تا دو تا بت می‌پرستیدند.

یَعْبُدُونَ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی مَعاً                   وَ عَلِیٌّ کَانَ صَلَّی الْقِبْلَتَیْنِ‏

این‌ها لات و عزّی می‌پرستیدند…

شما ببینید آن قومی که از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه کینه داشتند کینه‌ی آن‌ها با شنیدنِ این حرف‌ها شعله‌ورتر و تعدادِ بیشتر می‌شد، اما حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه این دقایقِ مختصر را غنیمت می‌شمارند که از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بیان بفرمایند.

وقتی من این موضوع را می‌بینم متوجّه می‌شوم که وای بر من اگر که در آسایش و در منزل و زیرِ بادِ کولر یا در کنار گرمای بخاری فرصت دارم و نور هست و دستِ من کار می‌کند و حداقل نانِ خشکی هست که بخورم ولی من از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نگویم، بالاخره معصوم به ما فرموده است که وقتی قیامت می‌شود… خودِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم فرموده‌اند که من آن جَنب اللهی هستم که وقتی روز قیامت می‌شود «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى‌ عَلى‌ ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ»[۱].

ما می‌بینیم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ثانیه‌های آخرِ عمرِ خود را به این موضوع اختصاص می‌دهند و در آن شرایط از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه می‌فرمایند، و من الآن این کار را نکنم…

عزیزانِ ما می‌توانند فکر کنند، وقتی شبِ گذشته از بانوان گفتیم فرصت نکردم عرض کنم که ما ببینیم آیا ما می‌توانیم در محتوا کمک کنیم، آیا می‌توانیم از جهتِ مالی کمک کنیم، از جهتِ هنری کمک کنیم، یک فرزندِ خودمان را به حوزه‌های علمیه بفرستیم که تا ۲۰ خرداد می‌توانند ثبت نام کنند و سربازِ رسمیِ امام زمان ارواحنا فداه بشود، یا اینکه یک جای دیگری خدمت کنیم، یا به شیعیانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خدمت کنیم، با این نیّت یک قدمی برداریم که بخواهیم به محضرِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه عرض ادب کنیم.

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ثانیه ثانیه‌های میانِ کربلا را از دست نداده‌اند، چطور ما از دست بدهیم؟ قطعاً حسرت خواهیم خورد، و خدای متعال می‌داند که وقتی من می‌خواهم این جمله را عرض کنم بدنِ خودم می‌لرزد، وقتی انسان کمی به تاریخ نگاه می‌کند، فرصتی که خدای متعال به بنده‌ی حقیر و به بینندگان داده است که بگوییم و بشنویم، روز قیامت میثم تمّارها یقه‌ی امثالِ من را می‌گیرند و می‌گویند: زبانِ ما را بریدند تا یک جمله بگوییم، به شما که بَه بَه و چَه چَه می‌گفتند، به شما که التماس دعا می‌گفتند، چون از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه می‌گفتید فکر می‌کردند آدم حسابی هستید، شما را تحویل می‌گرفتند، به شما طیّب الله می‌گفتند، کسی به شما سیلی نزده است، کسی ناموسِ شما را به خطر نینداخته است، کسی شما را غارت نکرده است، چرا فرصت را غنیمت نمی‌شمارید؟

این کاروان در کربلا داغی دید که اصلاً نگفتنی است، اجازه بدهید این جمله را بگویم و بعد قسمتِ بعدی را عرض کنم.

ان شاء الله فدای امام رضا علیه السلام بشوم، ایشان فرمودند: برای هر چیزی که خواستید گریه کنید، برای هر چیزی که خواستید حرف بزنید از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بگویید؛ مردمِ عزیزِ ما! عزیزان! حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرصتِ خود را برای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خرج کردند.

قبل از اینکه واردِ ماجرای کربلا و عاشورا هم بشوند در خطبه‌ی منا مردم را جمع کردند و از فضائلِ پدرِ خویش فرمودند، که ان شاء الله شب‌های آینده عرض می‌کنیم که چه اوصافی دارد و این کار چه مزایایی در عقاید و عملِ ما دارد و چه برکاتی دارد، اصلاً اصلِ دین است، این‌ها فرعیّات نیست، عرض کردیم که اصلاً توحید بدونِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه توهّمی بیش نیست.

دفاعِ امام سجّاد صلوات الله علیه از حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

امام سجّاد علیه السلام می‌خواهند وقتی این سپاه، کاروانِ اسراء، آزادگانی حقیقیِ عالَم با آن سختی‌ها که نگفتنی است، ناموسِ خدا را با چه شکلی شهر به شهر چرخاندند و به بازار بردند و به محله‌ی یهودی‌ها بردند و چه سنگ‌پرانی‌ها و چه با دست نشان دادن‌ها و چه جسارت‌ها و چه طعنه‌ها و چه گوشه‌ی چشم‌ها که خدای متعال می‌داند نمی‌شود گفت، این بزرگواران را به کاخِ یزید بردند.

همه‌ی ملعون‌ها نشسته بودند و ناموسِ خدا روی پا ایستاده بودند، سرِ مطهّرِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه جلوی یزید است و آن ملعون مست است و زنجیر به دست و گردنِ حضرت زین العابدین صلوات الله علیه بسته شده است، حضرت می‌خواهند دو جمله سخن بفرمایند.

اگر ما باشیم از چه چیزی سخن می‌گوییم؟ حضرت زین العابدین صلوات الله علیه بجز بیش از هفتاد درصدِ متنِ خطبه‌ که مدحِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است چیزی نفرمودند، اصلاً نفرمودند که چرا ما قیام کردیم.

حضرت اینطور شروع کردند: خدای متعال به ما اهل بیت برتری‌هایی داد، رسولِ مختار را به ما داد و «وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ»… چون بنی‌امیّه نستجیربالله به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه تهمتِ «کذاب» می‌زدند، «صدّیق» آن کسی است که صدق سراپای ظاهر و باطنِ او را گرفته است. فرمودند: صدّیقِ اکبر یعنی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه از ماست.

وقتی امام سجّاد علیه السلام خواستند خودشان را معرّفی کنند به یزید ملعون اشاره کردند و فرمودند: «أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» پدرِ من و جدّ من همان کسی است که با شمشیرِ خود بر سر و گردنِ بنی‌امیّه کاری کردند که آن‌ها از ترس و شکست گفتند: «لا اله الا الله».

یعنی شما ببینید منبری که ما می‌رویم با منبریِ حضرت زین العابدین صلوات الله علیه در خانه‌ی دشمن و در ان شرایط، آنجا که کسی بَه بَه نمی‌گوید، احتمالِ «کشته شدن» جدّی است.

در ادامه فرمودند: «أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَیْفَیْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَیْنِ» من فرزندِ آن کسی هستم که با همه‌ی وجود از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دفاع کرد و جنگید، «وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَیْنِ» دو هجرت کرد، هم در شعب ابی طالب و هم به مدینه، «وَ بَایَعَ الْبَیْعَتَیْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَیْنٍ»، بعد اشاره کردند: «أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ»

خدای متعال در قرآن کریم وقتی دو همسرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم افشاء سِرّ کردند فرمود: خدا و ملائکه و صالحِ مؤمنین پشتیبانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند.

امام سجّاد علیه السلام اشاره کردند و فرمودند: «أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ النَّبِیِّینَ وَ قَامِعِ الْمُلْحِدِینَ»، شما را قلع و قمع کرد تا اینکه شما به ظاهر اسلام آوردید، حضرت فرمودند: من پسرِ آن کسی هستم که زَین العابِدین و تاجِ البَکّائین است، یعنی تاجِ سرِ گریه‌کُن‌هاست.

واقعاً ما در طولِ زندگیِ خود کدام طلبه و غیرطلبه‌ای را دیدیم، کدام مردِ خدا را دیدیم که در راهِ عبادتِ خدا از وحشت و خوف غش کند، آیا تابحال همچنین چیزی را دیده‌ایم یا چنین تجربه‌ای را داریم؟

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در راه خدا طوری عبادت و گریه می‌کردند که انگار نستجیربالله گنهکارترین فردِ روی زمین هستند، در حالی که معصوم بودند و در روایت از امام صادق علیه السلام هست که فرمودند: تو عصمتِ اولیاء هستی.

امام سجّاد علیه السلام در ادامه فرمودند: «أَنَا ابْنُ الْمُؤَیَّدِ بِجَبْرَئِیلَ»، خداوند تمامِ کارگزارانِ ملکوت را در اختیارِ او قرار داده بود.

بعد چه بسا به این آل الله اشاره کردند که اسیر هستند و فرمودند: «أَنَا ابْنُ الْمُحَامِی عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِینَ» من پسرِ آن کسی هستم که از حرمِ مسلمانان و نوامیس مسلمین و حتّی زنِ یهود دفاع می‌کرد، حال نوادگانِ آن بزرگوار را اینطور آورده‌اید.

یعنی لحظه‌ای که شاید به ذهنِ ما خطور نکند که در آن شرایط می‌شود از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه گفت، امام زین العابدین صلوات الله علیه آن مجلسِ نحس را به مجلسِ فضائلِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه تبدیل کردند.


[۱] سوره مبارکه زمر، آیه ۵۶