من آن موقع مدیر بودم، یک پدری آمد فرزند خود را ثبت نام کند، مدرسه‌ی ما هم مشکل مالی داشت، آن موقع پیش‌دانشگاهی هفت میلیون تومان بود. گفتم: ما خیلی گرفتار هستیم، مشکل اجاره داریم، ولی پسر شما به مدرسه‌ی ما بیاید رتبه‌ی او ۳۵ هزار می‌شود، نیاید هم رتبه‌ی او ۳۶ هزار می‌شود. آن موقع می‌شد با هفت میلیون یک پراید خرید، یک پراید بخر کنار بگذار، حیف است عمر خود را تلف کند. چرا درس بخواند؟ برود کار کند. چهار سال می‌رود درس می‌خواند، می‌رود یک کاغذ می‌گیرد من لیسانس یا فوق لیسانس بیکار هستم. کار بلد نیست. فوق لیسانس کار بلد را ما ندیدیم بیکار باشد. مدرک آن را گرفته‌ای، مدرک به کاری نمی‌آید، تو برای مدرک پول می‌دهی. من می‌گویم مدرک دکتری دارم، سه تا مدرک دارم… من نمی‌توانم به دانشگاه شهید بهشتی بروم دکتری مسئله‌دار… بالاخره می‌توانم کاغذ آن را بیاورم، شما پول می‌دهید… 

 

دین‌داری هم همین‌طور است، دین‌داری که زبانی باشد به کاری نمی‌آید. یا زیر بار دین نرو، برو زندگی کن، چرا بیهوده خود را گرفتار کنی، برو از طبیعت لذّت ببر! اگر می‌خواهی دین‌داری کنی دین‌داری قاعده دارد. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» دارد، نمی‌توانی نسبت به جامعه حسّاس نباشی، نمی‌شود، مفید نیست، این خسارت است، در نهایت فایده‌ای ندارد. چون سخت است، شما می‌خواهید جامعه را تغییر بدهید. حضور امام حسین سلام الله علیه نشان داد آخوندهای پرشمار کوفه و مکّه و مدینه «کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[۱] هستند. ریش‌های بلند و شکم‌های بزرگ و پولی که از یزید می‌رسید، وضع خوب، حوزه‌های آباد، یکی دختر خود را به یزید داده، یکی با یزید معامله‌ی مشترک دارد، تجارت دارد.

 

عمل آن یک نفر (امام حسین) بقیّه را نفی می‌کند، لذا آن‌ها شروع می‌کنند… لذا ابا عبد الله الحسین علیه السّلام این‌طور فرمود: «فَإِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَهً وَ الْحَیَاهَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً». بعد فرمود: «إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا».[۲] خبر شهادت مسلم رسیده است، «النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا»، مردم بنده‌ی دنیا هستند، عبد خدا نیستند، چون سخت است. «إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم‏». همان آیه‌ی قرآن است که «یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ».[۳] «وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم‏»، دین را فقط بر سر زبان دارند، هر جایی که سود دارد تیپ او دینی می‌شود که مردم را بچاپد (چپاول کند)، بعد خود او طور دیگری است. آن‌جایی که باید هزینه بدهد نمی‌دهد. «وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم‏»، دین لقلقه‌ی زبان او است. مدام ذکر می‌گوید، ایمان کجا است؟ کجا می‌خواهی پای آن بایستی؟ طرف ریش خیلی بلندی داشت، در یکی از پاساژ‌های معروف موبایل فروشی اجاره می‌گرفت، آن موقع که همه چهار میلیون می‌گرفتند او از یک نفر هشت میلیون اجاره می‌گرفت! (مستأجر) می‌گفت: حاج آقا ببین این آدم مدام لا اله الّا الله می‌گوید، طوری هم یقه‌ی خود را بسته که من احساس می‌کنم الآن یقه را باز کند… می‌گفت: من باید روزی ۲۵۰ تا موبایل بفروشم تا فقط اجاره‌ی او را بدهم، می‌توانم روزی ۲۵۰ موبایل بفروشم یا نمی‌توانم؟ نمی‌توانم. فقط اجاره‌ی او را بدهم. پس باید چه کنم؟ باید فیلیپین را فنلاند بگویم، باید دروغ بگویم، باید کم بگذارم. می‌گفت: او دارد من را دزد می‌کند، اگر مرا در آتش بسوزانند باید او را هم بسوزانند. راست می‌گوید.

 

«وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم‏». دین‌دار است، ولی طوری به بقیّه فشار می‌آورد که بقیّه گناه کنند. خاک بر سر مسئولینی که بر مردم فشار می‌آورند! تو چرا اجاره خانه‌ی خود را طوری… می‌‌گوید شده دیگر! این مجوّز شد؟ سال گذشته یک مقدار بوده، امسال چند درصد بیشتر می‌کنی؟ خاک بر سر وکیل، وزیر، اگر کسی کم‌کاری می‌‌کند! تو چرا مثل او هستی؟ بعد هم مدام می‌گوید… تو هستی، از خارج که نیامده، خانه‌ها را شما اجاره می‌دهید. می‌گویید چرا گران می‌کنی؟ می‌گوید گران شده، چه کسی گران کرده است؟ تو چرا گران می‌کنی؟ اصلاً تو روح تواصی به حق می‌فهمی؟ تو داری شخص را خفه می‌کنی و به سمت گناه وادار می‌کنی. درآمد او ماهی دو میلیون است، تو می‌خواهی از او دو میلیون اجاره بگیری، او باید برود دزدی کند. او نباید دزدی کند ولی تو چرا او را وادار می‌کنی؟ یقه‌ی خود را هم بسته‌ای!  «وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم‏». گویی سیّد الشّهداء علیه السّلام وسط میدان آزادی با ما صحبت می‌کند، یک ۲۲ بهمن امام حسین علیه السّلام را به جای کسانی که سخنرانی بی‌فایده می‌کنند بیاورند می‌فرماید «وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم‏». چرا به مردم فشار می‌آوری؟ تو چرا فشار می‌آوری و برای امام حسین مشکی هم پوشیده‌ای؟! تواصی به حق، بررسی تحلیلی قیام سیّد الشّهداء! گویی دارد سریال می‌بیند، نشسته فیلم تماشا می‌کند! «وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ‏»، این (ذکر) را می‌چرخانند که «مَا دَرَّتْ»، یعنی سرازیر شود، معایش آن‌ها فراوان شود.

 

لا اله الّا الله می‌گوید که به او پست بدهند، لا اله الّا الله که نفی همه‌ی طواغیت است. لا اله، نه طاغوت، نه استکبار، نه مو زرد، نه بت، نه هیچ کسی، الّا الله. تو داری فشار می‌آوری بقیّه زیر بار طاغوت بروند، این چه لا اله الّا اللّهی است که می‌گویی؟! «یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ»، می‌گردانی که زندگی تو بچرخد، این چه دین‌داری است؟ امام حسین سلام الله علیه هم بلد بود زندگی خود را بچرخاند. «فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ»، خطر آن‌جا است که دارد زندگی خود را می‌کند. مدام بر مردم فشار می‌آورد، هر کس هر چقدر که می‌تواند. یک نفر یک پفک و تخم آفتاب‌گردان می‌تواند گران کند می‌کند، یک نفر بیشتر، یک نفر خانه، یک مرتبه کار به جایی می‌رسد که پسر او اصلاً دین را کنار می‌گذارد. یک مرتبه در یک شرایطی قرار می‌گیرد باید دل بکند، اصلاً عادت کرده است… «فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ»، به سختی که می‌افتند، «قَلَّ الدَّیَّانُونَ». چرا «قَلَّ الدَّیَّانُونَ»؟ چرا دین‌دار کم است؟ چون سخت است. اگر انسان خود را برای مصائب دین‌داری آماده نکرده باشد به بلا برسد رها می‌کند.


[۱]سوره‌ی فرقان، آیه ۴۴ (أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ ۚ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ ۖ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا)

[۲]بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۷۵، ص ۱۱۷٫

[۳]سوره‌ی حج، آیه ۱۱ (وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ)