هر چه از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه عرض کنیم، کم است و این از آرزوهای ما است که «الگوی رفتاری و حکومتی حضرت» به‌عنوان یک الگویِ یک حکومتِ ایده‌آل استخراج شود… ما و بعضی از دوستانِ ما در مجموعه‌ای در این موضوع در حال کار کردن هستیم ولی باید مجموعه‌های معظمی در این باب شروع به کار کنند و در آن زمان اگر ما خواستیم که خود را بسنجیم… بنده نمی‌خواهم بگویم که به استانداردهای بین‌المللی بی‌توجّه باشیم، عیبی ندارد به آن‌ها هم توجه کنیم ولی بدانیم گنجینه‌های نهفته‌ای داریم که دست‌نخورده باقی‌مانده است، ضمناً آن گنجینه‌ها انحصاری و اختصاصی و برای خودِ ماست، ضمناً اطمینان داریم که مورد رضایتِ حضرتِ حق است و در آن بازیگری نیست… قرار نیست اگر در یک انتخاباتی پیروز بشویم و فیلم بازی کنیم…

 

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در ۱۴۰۰ سال قبل که اگر سلاطین آن روزگار به افکار عمومی بی‌توجهی می‌کردند اصلاً کسی سؤال نمی‌کرد، عجیب به «افکار عمومی» احترام می‌گذاشتند.

 

من ندیده‌ام که در روزگار ما گروه‌های گفت‌وگویی پیدا شوند و بگویند: «برویم و با داعشی‌ها صحبت کنیم» یا کنگره‌ی گفت‌وگو بگذاریم بلکه این‌ها را راضی کنیم. بله! آن‌ها آدم گفت‌وگو نیستند و ما هم از قبل ناامید هستیم.


حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه (نه ما) در آن جایگاه، شخصیتی که معلّمِ انبیاء علیهم السلام هستند با خوارجی که اگر زندگی آن‌ها را تحلیل کنید خیلی به داعشی‌های امروز شباهت دارند؛ چقدر گفت‌وگو کردند…

 

خوارج به مسجد می‌آمدند تا با حضرت حرف کنند. مثلاً نستجیر بالله «آیه‌ی حبطِ عمل» می‌خواندند؛ یعنی نستجیر بالله نعوذ بالله کافر شدی و همه‌ی اعمال خیر و مجاهدت‌های تو پاک شده است، حضرت می‌خواستند با خوارج صحبت کنند… حضرت نمی‌فرمودند: شما را آدم حساب نمی‌کنم، آن‌ها را بیرون بریزید، فلان فلان شده‌ها… نه! بلکه آن‌ها توهین می‌کردند و حضرت فرمایش می‌فرمودند. خوارج در میانِ فرمایش حضرت قرآن می‌خواندند، چرا؟ چون کسی در عالَم همچون حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در ادب ندیده است، حضرت با شنیدن آیات قرآن کریم سکوت اختیار می‌فرمودند، وقتی خوارج سکوت می‌کردند حضرت ادامه می‌دادند. همین‌که می‌دیدند نکند در برابرِ استدلال حضرت کم بیاورند مجدداً قرآن می‌خواندند و دوباره حضرت سکوت اختیار می‌فرمودند.

 

یعنی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دست‌وپا نمی‌زند که مشتری جمع کنند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه از خطوط قرمزِ خود و از تقوای الهی بیرون نمی‌آمدند، کجای عالَم شخصی با این خصوصیات داریم؟ شما آن صحنه را ببینید! و بعد اینکه حضرت از اینکه با آن‌ها سخن بفرمایند ناامید نمی‌شدند.

 

من وقتی می‌بینم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه از گفت‌وگو با خوارج ناامید نمی‌شوند، می‌گویم: ان شاء الله امامِ زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از هدایتِ ما ناامید نمی‌شود، لابد.

حضرت به هرکسی که بیانِ زیبا یا استدلالِ قویی داشت، می‌فرمودند: بروید و با آن‌ها صحبت کنید، شاید برگردند!


هم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فرمودند: «أَعْذَرهُ
 فِی اَلدُّعَاءِ» من به‌قدری با این افراد صحبت کردم، دعوت کردم و حجّت را تمام کردم و هم امام صادق علیه السلام در زیارت اربعین به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه می‌فرمایند: «فَاَعْذَرَ فیِ الدُّعآءِ»[۱] به قدری دعوت کردید که کم نگذاشتید تا نگویند که ‌ای کاش یک مرتبه‌ی دیگر هم می‌فرمود…

 

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم خود تشریف می‌بردند و هم ابن عباس‌ها و دیگران را می‌فرستاد تا با خوارج صحبت کنند.


[۱] – التهذیب، زیارت اربعین.