رفتار حضرت بسیار عجیب است و صفات متضادِ در حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بسیار زیاد است. مثلاً در یکی از جاهایی که خشنونتِ حکومت جلوه می‌کند، اجرای حدود الهی است. «اجرای حدود الهی» جنبه خشن و سختِ کار است و مجبورِ به انجام آن هستیم چون هم حدِ الهی است و هم برای حیات و صلاحِ جامعه لازم است.

 

چند نفر سرقتی انجام داده بودند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بعد از تشریفات دادگاهی، حد را بر آن‌ها جاری کردند.

 

این کار خیلی کارِ سختی است و ما هم در این زمینه خیلی ضعیف هستیم. یکی از مشکلات جدی ما «سلیقه‌ای عمل کردن در بعضی از امور است» یعنی بعضی از چیزها را عمل می‌کنیم و بعض دیگر را عمل نمی‌کنیم، بعضی از چیزهای را هم که عمل می‌کنیم در یک استان عملی می‌کنیم و در استان دیگر عملی نمی‌کنیم، واقعاً مطالعه کردن سیره حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه برای کارگزاران و مسئولین دولت اسلامی از نان شب واجب‌تر است. حرف و درد دل در این باب زیاد است ولی ما دوست داریم در این سحرها بیشتر از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بگوییم.

 

حضرت مجبور شدند که سارقان را حد بزنند؛ اولاً حضرت زمانی که قصدِ زدنِ حد را داشتند ناراحت بودند و تا می‌توانستند سعی می‌کردند که حد نزنند، چون در روایت هم داریم که «اِدْرَءُوا اَلْحُدُودَ بِالشُّبُهَاتِ»[۱] یعنی اینکه مثلاً بگویید: شاید حواسِ تو نبود و فکر کردی که مال تو یا پدرت است و… به نحوه‌ای این مسئله را توجیه کنید، ما دوست نداریم که حد را بر او جاری کنیم. خلاصه این تشریفات گذشت و اعتراف کردند درحالی که حضرت تلاش می‌کردند این اتفاق رخ ندهد…

 

در روایت داریم که زنی به محضر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه شرفیاب شد و عرض کرد: من مرتکب گناهی شدم و جرمِ سنگینی دارم و ظاهراً مجازات من اعدام است. حضرت فرمودند: حالا برو که حالِ تو خوب نیست و شاید حواسِ تو نیست. مرتبه‌ی بعد آمد، حضرت فرمودند: فعلاً باردار هستی و نمی‌توانیم تو را مجازات کنیم، برو تا ببینیم چه رخ می‌دهد. حضرت این‌طور برخورد کردند تا این زن برود و چه‌بسا توبه کند و دیگر نیازی به مجازات نباشد. چون بخشی از مبحث حدود جنبه‌ی اجتماعی دارد، یکی از جاهایی که ما الآن ضعیف هستیم هم همین بخش است که اگر خیلی از حدود را اجراء هم کنند در پشت درهای بسته انجام می‌دهند؛ ما فضای جامعه بین‌الملل را درک می‌کنیم ولی بالاخره این هم جزو احکام الهی است و باید برای آن فکری کرد.

 

خلاصه حضرت مجبور شدند که حد را جاری کنند، اولاً حضرت در اجرای حد بسیار ناراحت و غصّه‌دار بودند کانّه معاذ الله پسر ایشان مرتکب خطایی شده باشند و این‌طور نبود که بفرمایند: «به‌به! یک فرصتی به دست آوردیم»… یک زمانی در برنامه «سمت خدا» خدمت شما عرض کردم که حضرت به جناب قنبر رحمه الله علیه فرمودند: این فرد باید شلاق بخورد، او از غضب خود نسبت به زیر پا گذاشتن یک حکم الهی ۳ ضربه شلاق اضافی زد. حضرت، جناب قنبر رحمه الله علیه را ۳ ضربه قصاص کردند و فرمودند نباید اضافه می‌زدی. حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب در موضع اعمالِ قدرت خیلی دقت دارند، هم یک اَرزن کوتاه نمی‌آیند و هم یک اَرزن زیاد نمی‌روند، خیلی عجیب است.

 

حضرت مجبور شدند که حد را بر این چند نفر (سارق) جاری کند و بعد به قنبر فرمودند: این افراد را ببر تا پزشک آن‌ها را پانسمان و مداوا کند و مرهم بگذارد و وقتی خوب شدند مرا خبر کن.

 

زمانی که دوره بستر آن‌ها تمام شد و خوب شدند به محضر حضرت آمدند، حضرت به آن‌ها فرمودند: فهمیدید که اشتباه کردید و نباید این کار را می‌کردید، دستانِ خود را بلند کنید، من این عبارات را می‌گویم و شما هم با من بگویید: خدایا! علی بن ابیطالب برای اینکه ما را از عذاب آخرت نجات دهد مجبور شد تا حدِ تو را بر ما جاری کند و همه‌ی ما توبه می‌کنیم… یعنی اینکه حضرت اینقدر آقایی و بزرگواری دارند… بعد به قنبر هم فرمودند: مبلغی مناسب برای برگشت آن‌ها به شهرهای خود مهیا کن و به هرکدام دو لباس مناسب بده تا آراسته، پیراسته و بسان افرادِ شریفِ شناخته‌شده در شهر باشند کانّه از حج برگشتند به نظر برسند. آن‌ها خطایی کردند و ما هم بر اجرای حد مجبور شدیم، دیگر بیشتر از این نیست، یعنی هم چیز در سر جای خود انجام شود و این عدالت حضرت است.


[۱] – من لا یحضره الفقیه، جلد ۴، صفحه ۷۴٫ (وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ «اِدْرَءُوا اَلْحُدُودَ بِالشُّبُهَاتِ وَ لاَ شَفَاعَهَ وَ لاَ کفَالَهَ وَ لاَ یمِینَ فِی حَدٍّ»)