بدبختی امروز ما این است که حال نداریم بررسی کنیم، برای ما پیغام و روایت و تاریخ می‌آید و دو طرف هم می‌گویند. واقعیت وقتی درست است که شما یک کدام را انتخاب کنی و مخالف آن را با دلیل نقد کنی. به چه دلیل آن را انتخاب یا رد کردی؟ تنها انتخاب کردن کافی نیست.

امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) که به حکومت رسید در یک شرایط خاص بود. یکی از آن شرایط این بود که چهره‌ی اهل بیت (علیهم السّلام) به شدّت تخریب شده بود. اصلاً رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در جامعه از بین رفته بود. در یک برهه مسلمان‌ها به جایی رسیدند که وقتی می‌خواستند بگویند یک نفر خیلی با تقوا است می‌گویند از پیغمبر روایت نقل نمی‌کند.

سناریوی عظیمی چیدند که پیامبر را تخریب کنند. دلیل آن هم این بود که بعد از رسول خدا وقتی آقایان سر کار آمدند فرض کنید بلا تشبیه روی این منبر معصوم منبر می‌رفته، بعد بگویند کاشانی بیاید بنشیند، این قابل قیاس نیست، تراز نیست. باید چه کنیم؟ راهی نیست جز این‌که برای تراز کردن آن بزرگ را از بالا پایین بیاوریم و این حقیر را هم برای بالا بردن، بالا ببریم. این جریان در جامعه به شکل نظام‌مند اتّفاق افتاد. کلّاً جریان استکبار دنبال تقدّس‌زدایی است چون تقدّس برد دارد.

آن جریانی که امروز دنبال شورایی کردن ولایت فقیه است همین مسیر را دنبال می‌کند. چون اگر شورا ولی فقیه بشود، مثلاً فرض کنید زمان مرحوم میرزا شیرازی (رحمه الله علیه) می‌گفتند:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بخشنامه‌ی شماره‌ی ۳۲۲/۷۵۳ شورای رهبری

بسمه تعالی

جلسه‌ی ۳۲۲ از سال فلان و…

این همه بخشنامه به شما بدهند. چه تأثیر شدیدی در انسان‌ها می‌گذارد؟ عظمت میرزا شیرازی، تقدّس آن‌ها باعث شد که در کاخ خود ناصر الدّین شاه هم قلیان‌ها را بشکنند نه بخشنامه. اگر با بخشنامه کار درست می‌شود، بخشنامه کنید مردها و زن‌ها خوش‌اخلاق بشوند. با بخشنامه که درست نمی‌شود، باید اعتقاد داشته باشد که بشود، بگوید جان خود را هم برای فلان شخص فدا می‌کنم تا این کار انجام شود.

تقدّسی که در بحث رهبری و امامت امّت وجود دارد این‌طور است و اگر شورایی بشود این تقدّس را ندارد. زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم همین‌طور بود، دنبال این بودند که تقدّس آن را از بین ببرند.