یک شخص نفاق دارد، ولی مجموعه‌ی دوستان او، مجموعه‌ی دشمنان او، مجموعه‌ی اقداماتِ او، مجموعه‌ی تیم رسانه‌ایِ او، این‌ها نشان می‌دهد که او چکاره است، جریان شناسی! خیلی‌ها از من می‌پرسند که برای تحلیل اسلام باید چکار کرد؟ مثلاً آیا باید برویم وثاقت همه‌ی راویان را دربیاوریم؟ بنده هم در کلاس درس می‌گویم: نخیر! علم رجال به درد بحث تاریخی نمی‌خورد، بر خلاف تصوّر! یعنی آن توقّعی که شما از علم رجال دارید! وگرنه علم رجال خوب است، در تاریخ راستگویی و دروغ‌گویی مهم نیست، چون خیلی وقت‌ها ممکن است انسان‌های راستگو بخاطر منفعتی دروغ بگویند و یا یک انسان دروغ‌گو زمانی راست بگوید! شما چکار می‌کنید؟ شما جریان را می‌شناسید.

 

یک برجامی بود که پاره شد، دو جریان داشت، طرفدار و مخالف، شما اگر بخواهید راجع به آن تحقیق کنید چکار می‌کنید؟ آیا می‌روید حرف یک نفر را می‌شنوید؟ نه! اگر اهل تحقیق باشید می‌روید حرف تمام طرفداران و مخالفان را بررسی می‌کنید و می‌بینید که چه می‌گویند، این‌ها را کنار هم می‌گذارید تا یک تصمیمی بگیرید، کدامیک از این‌ها حمایت بیرونی دارد و کدامیک ندارد؟ کدام وابستگی به فلان جناح دارد و کدام ندارد؟ فلان روزنامه برای کدام جریان فکری است؟ اگر شما ده خبرگزاری که برای یک جبهه‌ی فکری است را بخوانید مثل این است که یک خبرگزاری را خوانده باشید، مثلاً راجع به برجام اگر شما از شبکه‌ی سوم بشنوید یا شبکه‌ی پنج بشنوید، یا از شبکه‌ی امید بشنوید، یا از شبکه‌ی نسیم بشنوید، یا … فرقی نمی‌کند، می‌گویید صدا و سیما است و صدا و سیما هم یک موضع دارد. اگر کسی به جریان توجّه نکند می‌گوید هشت شبکه‌ی تلویزیونی اینطور گفته‌اند، آن کسی که توجّه دارد این هشت شبکه برای یکجا است می‌گوید یکجا اینطور گفته است. برای شما یک نمونه بگویم، اگر حواس کسی به جریان‌ها باشد تعدّدها از بین می‌رود، چون در یک واقعه بیش از سه چهار جریان نیست، ولی انسان‌هایی که حرف می‌زنند خیلی زیاد هستند، یعنی می‌گویند خیلی‌ها گفته‌اند! می‌گویند این خیلی‌ها که گفته‌اند، این چهارصد نفر برای یک جریان فکری هستند، یعنی یک نفر! و اینطور فریب نمی‌خورید و هیمنه‌ی آن جمعیّت شما را نمی‌گیرد.

 

خیلی از اوقات شبهاتی که در جامعه مطرح می‌شود چطور اثر می‌گذارد؟ طرف می‌گوید: همه اینطور می‌گفتند! درحالی که همه اینطور نمی‌گفتند، چند نفر از یک جریان اینطور گفته‌اند، چون شما زیاد می‌بینید و جریان‌های‌شان را هم نمی‌شناسید اینطور تصوّر می‌کنید، فکر می‌کنید این‌ها زیاد هستند و گروه‌های مختلفی هستند! اینطور افکار عمومی را مدیریّت می‌کنند! چه در مسائل سیاسی، چه در مسائل فرهنگی، چه در مسائل اعتقادی! اینکه مطلبی را شبکه‌ی سوم ما بگوید و العربیّه بگوید دوتاست، ولی دو جریان هستند، ولی اگر مطلبی را شبکه‌های مختلف صدا و سیما بگویند یک جریان هستند؛ آن‌ها هم همینطور دیگر، آن‌ها هم العربیّه با الجزیره در خیلی از موضوعات یکی حساب می‌شوند و دو جریان نیستند، جریان‌شناسی خیلی مهم است. اصلاً روح تحلیل تاریخ این است که شما بدانید مثلاً در فلان موضوع سیره‌ی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم کلاً سه جریان وجود دارد، باید ببینید راوی برای کدامیک از آن سه جریان است و سنگ چه کسی را به سینه می‌زند! مثلاً بنی‌امیّه، آل زبیر و… بعد شما می‌بینید این یک نفر مدام از آل زبیر دفاع می‌کند! بعد دیگر انسان براحتی فریب نمی‌خورد؛ باید جریان را شناخت!

 

بعضی‌ها هستند مثلاً اتّفاقی که می‌افتد ممکن است به یک مناسبتی تغییر چره بدهند، ما انسان‌هایی داریم که مثلاً فرض بفرمایید در سه انتخابات جزو سه گروه بودند، اگر کسی جریان‌ها را بشناسد می‌فهمد که انسان‌های جدّی چه کسانی هستند انسان‌های غیرجدّی چه کسانی هستند…. دیگر نمی‌رود به امیرالمؤمنین علیه السلام بگوید که طلحه و عایشه با تو مخالف هستند! دو نفر هستند! اگر بداند می‌فهمد که طلحه و عایشه یک جریان هستند و دو جریان نیستند، این خیلی دقّت می‌خواهد. اگر کسی به این‌ها توجّه نکند می‌بیند یک دنیا مطلب و بعد هم نسبت به مطالب زیاد و پرشمار واکنش نشان می‌دهد و شکست می‌خورد، مثلاً شصت و هشت نفر از صحابی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کردند که برترین فرد بعد از پیغمبر خدا خلیفه‌ی اول است، در منابع اهل سنّت آمده است! اگر نداند فریب می‌خورد و می‌گوید این دیگر خودِ تواتر است! یعنی شما در دیکتاتوریِ رسانه‌ای آن‌ها هضم شده‌اید، هجمه کردند و ناگهان شما می‌گویید آن‌ها شصت و هشت نفر هستند و ما چهار راوی باشد قبول می‌کنیم! ولی اگر شما جریان شناس باشید می‌گویید راوی‌ها را بررسی می‌کنم تا ببینم چه کسانی این مطلب را نقل کرده‌اند، این یک جریان است! دقیقاً مانند همان شبکه‌های مختلف صدا و سیما است که همگی یک جریان هستند، جریان شناسی خیلی مهم است.

 

طرف می‌خواهد انتخابات شرکت کند، طرفداران این کاندیدا چه کسانی هستند، الآن که فصل انتخابات نیست انسان راحت حرف می‌زند و متّهم نمی‌شود، چرا طرفداران یک جریان وقتی به محرّم می‌رسیم حرف اضافه می‌زنند؟ در این جریان چه خبر است؟ البته اگر همچنین جریانی داریم، شما فرض کنید، این آدم‌ها چه وابستگی‌ای به یکدیگر دارند؟ مثلاً یک نفر دلِ مرا خیلی سوزانده است، با آنکه عذرخواهی کرده است من خیلی او را لعن کرده‌ام، یک تیغه‌ی علم کشیده است و در دو طرف آن هم عکس قاشق و چنگال گذاشته است، ان شاء الله خدای متعال دستِ او را قطع کند… تو پول نده! مگر تابحال شده است از کسی با اجبار پول بگیرند؟ شخصِ دیگری خواسته است پول بدهد تو چرا می‌سوزی؟ اگر رژیم داری نخور، اگر دوست داری برو بخور! این قاشق و چنگال به تو چکار دارد؟ اتّفاقاً در این مجالس که ایکس‌ری نمی‌گذارند فقط ژن خوب بیاید و ژن بد را راه ندهند، هر کسی بخواهد می‌آید، شاید ولیّ خدا در جلسه باشد و شاید مثل من گنهکار و بیچاره هم باشد، کسی به کسی کاری ندارد، شاید پولدارِ پولدار باشد و شاید هم فقیرِ فقیر باشد، چه بدی‌ای دارد که یک عدّه این کار را کنند؟ چرا تو اذیّت می‌شوی؟ اصلاً وجه منفیِ آن چیست؟ فرض کنید دل یک عدّه می‌خواهد که به مردم غذا بدهند، اصلاً ثواب هم ندارد، چرا تو ناراحت می‌شوی؟ چرا از اینکه مجلس سیّدالشّهداء علیه السلام رونق داشته باشد اذیّت می‌شوی؟ بعد اینکه چرا نزدیک محرّم که می‌شویم در یک جریان نفرات زیادی از این حرف‌ها می‌زنند؟ بعد برای من خیلی عجیب است که هیئتی‌ها نفهمند و به همان آدم رأی بدهند! واقعاً این خیلی مسخره است! یعنی چه؟

 

اگر جریانی نگاه نکند می‌گوید این آدم خوبی است، مثلاً می‌گوید کاشانی آدم بدی نبود و ریش داشت! ببین وابسته به چه جریان فکری‌ای بود! این خیلی مهم است، این هم در مسائل اعتقادی بسیار مهم است و هم در مسائل سیاسی این خیلی مهم است، نمی‌شود انسان به جریان توجّه نکند، نمونه بگویم؟ مثلاً در فضای جهانی یک جریان استکبار داریم که این‌ها رسماً مسلمین را تهدید نظامی می‌کنند، بعد فضا هم اینطور است که مثلاً سلبریتی‌ها… ما یک مرضی داریم که این هم از آن مرض‌های جالب است که فکر می‌کنیم هر کسی زیاد دیده می‌شود مهم است! این یک مشکل ذاتی است دیگر! چون ما دوست داریم دیده بشویم، خیلی التماس دیده شدن می‌کنیم، در شبکه‌ی اجتماعی می‌گذارد: من و نیمرو و سس یهویی! انگار مدام می‌گوید تو را به خدا مرا ببینید! التماس می‌کنند! بعضی از انسان‌هایی که مشهور هستند روانی هستند و بعضی‌های دیگر هم انسان‌های خوبی هستند، این را شوخی نکردم، بعضی‌های‌شان روانی هستند، مشکل روحی و روانی دارند، مثلاً طرف چند مرتبه خودکشی کرده است، ولی مشهور است، چون دیده شده است مردم نسبت به او حسِ خاصی دارند! یعنی حبّ و بغض دارند!

 

حالا باید دقّت کنید این شخص برای کدام جریان است؟ ابتدا ما باید مشکلمان را با این موضوع حل کنیم که چرا وقتی یک نفر زیاد دیده می‌شود ما نسبت به او خاضع می‌شویم؟ چه اهمیّتی دارد؟ برخی از هیئت‌ها اشتباهات فاحشی می‌کنند که اگر اینجا بگویم بعداً خیلی به دردسر می‌افتم و نمی‌گویم، چون معلوم می‌شود که راجع به کجاها حرف می‌زنم، بعضی اوقات هیئت‌ها هم سینه می‌زنند که تو را به خدا ما را ببینید، ببینید فلانی را که می‌بینید آمده است ما را ببینید پس شما هم ما را ببینید! اتّفاقی که می‌افتد چیست؟ یک نفر انسانی که بی‌جهت و بدون ارزش‌گذاری اعتبار پیدا کرده است، مثلاً یک فوتبالیست خارجی، آقا! این شخص به اسرائیل رفته است و پیمان بسته است، ما هم اینجا مشکی پوشیده‌ایم و «هیهات منّا الذّله» می‌گوییم! پس تو چطور اجازه می‌دهی که پشت پیراهنِ تو نام او را بزنند؟ این برای یک جریان دیگر است. آیا اگر فوتبالیست تیم یزید بن معاویه بود تو اجازه می‌دادی نامِ او را پشتِ تو بزنند؟… مثلاً یک فوتبالیست که سیاسی نیست، اصلاً هم فرقی ندارد که ایرانی است یا خارجی، کاری به کسی ندارد و توپ بازی می‌کند، یکی هم بازیِ او را دوست دارد، این که مشکلی ندارد! مادامی که اتّفاق خاصّی نیفتاده است مشکلی نیست، اما یک وقت شما می‌بینید یک نفر در یک پازل یک جریان قرار دارد، یعنی می‌خواهند پایتخت بیت‌المقدّس را دستکاری کنند، این‌ها نیاز به نیروی فرهنگی دارند، یک فوتبالیست مشهوری را به آنجا می‌برند و با او کاری می‌کنند و چیزهایی هم به او می‌دهند و او هم عکس می‌اندازد، این در حال کمک به جریان خاصّی است، الآن بوقِ یک جریان است!

 

یک وقت است که یک بازیکنی فقط تبلیغ دوغ می‌کند، دیگر هم جرأت نداری بگویی دوغت را بنوش! ما با او کاری نداریم، اصلاً دوغت را ننوش! مهم نیست، یک وقتی است که در یک جریان قرار گرفته‌ای، دیگر فقط فوتبالیست نیست، تو دیگر عضو یک جریان شده‌ای و در حال ایجاد یک فضا هستی؛ آن‌هایی که جریان نمی‌شناسند و حواس‌شان نیست می‌گویند: فوتبالیستِ خیلی خوبی است! اگر یزید هم فوتبالیست خوبی بود او را تأیید می‌کردید؟ باید جریان را بشناسید، او در حال کمک به یک جریان است، چطور باید جرأت کنم در این حد که پشتِ خودم نام او را بزنم او را حمایت کنم؟ این حمایت است، در حال حمایت از یک جریان کفر هستیم و لباس مشکی هم به تن کرده‌ایم! جریان‌شناسی خیلی جدّی است، اگر ما جریان نشناسیم در پازل طرّاحان غرق خواهیم شد.