در این زمینه که چه می‌شود از حضرت فاصله می‌گیرند چند نکته هست؛ یکی اینکه بالاخره بیست و پنج سال از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گذشته بود و سنّتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم واقعاً دگرگون شده بود، امّت دچارِ ابتلائات شده بود، بدعت‌ها آمده بود، که بحثِ این موضوعات را در برنامه سمت خدا داشته‌ایم، و این موضوع تفکّرِ مردم را تغییر داده بود، مردم به یک زندگیِ دیگری عادت کرده بودند، به یک روشِ دیگری عادت کرده بودند، به یک مناسباتِ دیگری عادت کرده بودند، مثلاً اینطور بود که اگر من حاکم باشم دوستِ من از بیت المال سهم داشت، عرف خیلی این موضوع را قبول داشت، و قانون برای همه یکسان نبود، در حکومت‌های قبل از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه این‌ها عرف بود، مخصوصاً در حکومتِ قبل از حضرت، ولی حضرت اینطور نبودند، انگار اینطور بود که کانّه حاکم یک بودجه‌ی خارج از شمولی از بیت المال دارد که هر چه می‌خواهد به هر کسی ببخشد ببخشد، استاندار همینطور، آن‌ها مدام ثروتمندتر می‌شدند، پول‌های هنگفتی را برداشت می‌کردند، این‌ها زمانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بریده شد!

 

اصلاً همینکه حضرت فرمودند من بینِ سیاه و سفید و عرب و عجم هیچ فرقی نمی‌گذارم نزدیکانِ حضرت اعتراض کردند! که حضرت به یکی از آن‌ها فرمودند: آیا باید تو در این میان حرف می‌زدی؟ یعنی آیا نمی‌بینی که ما اینقدر دشمن داریم؟ به بعضی از نزدیکانِ حضرت، از اقوامِ نزدیکِ حضرت برمی‌خورد.

 

در آن سه اولویّتی که شبِ گذشته عرض کردیم گفتیم که مثلاً اولویتِ اول «حق الناس» است، مثلاً «تساوی در برابر قانون» است، این‌ها جزوِ اولویت‌های اول است که همه‌ی مردم ولو اینکه شیعه هم نباشند این را متوجّه می‌شوند، لذا اینجا حضرت اصلاً کوتاه نمی‌آمدند، چون مخاطب متوجّه می‌شود که این ظلم است و قبلاً هم ظلم بوده است، البته بعضی‌ها می‌آمدند و می‌پرسیدند: پس قبلی‌ها چطور؟ حضرت می‌فرمودند: با قبلی‌ها کاری نداشته باشید و ببینید حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چکار می‌کردند. آن‌ها هم می‌دانستند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه می‌کردند.

 

لذا وقتی حضرت برای جنگ به بصره تشریف بردند یک جدالِ عجیبی بوجود آمد، خیلی‌ها از حضرت فرار کردند.