در این متن می خوانید:
      1. دلایل ادّعای مرجعیّت و امامت در دوران امام جواد (علیه السّلام)
      2. روشن شدن خیانت امامزاده‌ها برای مردم
      3. سقوط استوانه‌های اسلام و آسیب وارد کردن آن‌ها بر جامعه
      4. مسئله‌ی غلّات یکی از مشکلات امام جواد (علیه السّلام)
      5. مشکل نداشتن اهل بیت (علیهم السّلام) با غلات محب
      6. فهم افضل بودن امامت بر نبوّت در زمان امام جعفر صادق (علیه السّلام)
      7. ابراز ناراحتی امام جعفر صادق (علیه السّلام) در کشته شدن معلی بن خنیس
      8. خدشه‌دار کردن چهره‌ی ائمّه از سوی غلات مبغض
      9. روش‌های غلات مبغض برای خراب کردن چهره‌ی ائمّه (علیهم السّلام) در بین مردم
      10. منزجر کردن ائمّه (علیهم السّلام) در نزد مردم توسّط ناصبی‌ها
      11. لعن ائمّه (علیه السّلام) به غلات مبغض
      12. چگونگی ایجاد غلات در دوران امام جواد (علیه السّلام)
      13. کاسبی کردن در زمان امام جواد (علیه السّلام) چگونه بود؟
      14. ادّعای برخی از نائبان دروغین امامان در هر دوره
      15. شاخصه‌های غلات در دوران اهل بیت (علیه السّلام)
      16. ایجاد دکّان و دستگاه از سوی نائب دروغین برای تخریب اهل البیت (علیهم السّلام)
      17. چگونگی برخورد امام جواد و امام هادی (علیهما السّلام) با غلات مبغض
      18. کشتن محدور الدم در زمان ائمّه (علیهم السّلام)
      19. راهکارهای امام جواد و امام رضا (علیهما السّلام) در برابر غلات مبغض
      20. توسعه و تضییق حکومت به دست ائمّه (علیهم السّلام)
      21. مشکل امامت امام جواد (علیه السّلام) در کودکی
      22. ادّعای امام زمان بودن مدّعیان دروغین
      23. اثبات معصومین (علیهم السّلام) به مردم از دو جهت
      24. شک احاذم شیعه به امامت امام جواد (علیه السّلام) در کودکی
      25. اثبات امامت امام جواد (علیه السّلام) در کودکی، در بیان روایتی از ریّان بن صلت
      26. ترتیب دادن مجلس علمی امام جواد (علیه السّلام) برای اثبات امامت خود
      27. شرکت کردن امام جواد (علیه السّلام) در مناظره‌ با پیرمردها در نوجوانی
      28. عرضه کردن عقاید عبد العظیم حسنی نزد امام هادی (علیه السّلام)
      29. مشخّص کردن خط قرمزها توسّط ائمه‌ی معصومین (علیهم السّلام)
      30. توصیه‌ی اخلاقی امام جواد (علیه السّلام) به صفوان بن یحیی
      31. تلاش امام جواد (علیه السّلام) برای اثبات امامت خود
      32. سنگین بودن بار مسئولیّت امامت برای امام جواد (علیه السّلام)
      33. اثبات امامت امام جواد (علیه السّلام) و برطرف کردن شبهه‌ها در امامت امام هادی (علیه السّلام)
      34. تلاش امام جواد (علیه السّلام) برای معرّفی چهره‌ی مبارک صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها)
      35. رساندن زیارت‌نامه‌ی فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) از ناحیه‌ی امام جواد (سلام الله علیه) به ما شیعیان
      36. محقّق کردن اهداف عالیه از سوی امامان
      37. فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) پل رسیدن به نبوّت و امامت
      38. انجام طواف به جای معصومین (علیهم السّلام) و حتّی امام حی
      39. وصیّت امام رضا (علیه السّلام) بر جود امام جواد در این دنیا
      40. جود دنیوی و اخروی امام جواد (علیه السّلام)

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۲]

دلایل ادّعای مرجعیّت و امامت در دوران امام جواد (علیه السّلام)

ما درباره‌ی زمانه‌ی حضرت جواد (صلوات الله علیه) گفتگو می‌کردیم. یک مقدّمه‌ای عرض کردیم که تلاش ائمّه‌ی ما از امام زین العابدین تا موسی بن جعفر (علیهم السّلامَ) شخصیّت اهل البیت، مرجعیّت دینی آن‌ها را احاطه کرد، دوباره تثبیت کرد، سیل جمعیّت بود که به سمت اهل بیت می‌آمد. همین امر باعث شد که حاسدان و طمع‌کاران هم دست تنها نبودند و بیکار هم ننشستند. هر کس توانست ادّعای امامت کرد، هر کس توانست علم مرجعیّت بلند کرد. آن کسی که نزدیک‌تر بود و غریب‌تر بود، بیشتر جایگاه داشت ضربه‌ی بیشتری زد.

روشن شدن خیانت امامزاده‌ها برای مردم

شاید اصلاً حکمت الهی بود که بعضی از امامزاده‌ها این‌طور خیانت کنند که برای مردم روشن شود اگر کسی فرزند امام هم باشد، می‌تواند تالی تلو علیّ بن موسی الرّضا (صلوات الله علیه) باشد، می‌تواند زید النّار باشد. در بعضی از فرزندان اهل البیت این‌ها را قصّاب و جلّاد لقب دادند، آن‌قدر که کشتند. به بعضی از این‌ها نسبت فحشا دادند، این‌ها کسانی هستند که شب گذشته عرض کردم در رقابت با امام حقیقی علم امامت بلند کردند. امامزاده‌ی خوب هم بود مثل علیّ بن جعفر (صلوات الله علیه) که شب گذشته قدری راجع به ایشان گفتگو کردیم. نه این‌که امامزاده‌ها بد بودند، ولی متأسّفانه عدّه‌ای که خیانت کردند یکی، دو نفر نبودند. بر ائمّه زحمت‌های زیادی به وجود آوردند.

سقوط استوانه‌های اسلام و آسیب وارد کردن آن‌ها بر جامعه

 اصولاً کسانی که ریشه‌های اسلام هستند و از استوانه‌ها محسوب می‌شوند اگر خدایی نکرده سقوط کنند خیلی آسیب زننده هستند. اگر این‌ها سیلی بزنند خیلی دردناک است. چندین و چند مشکل امام جواد (صلوات الله علیه) داشت که من شاید بیش از یکی، دو مورد فرصت نشود عرض کنم، برای این بحث فراموش نشود یکی یکی عرض می‌کنم.

مسئله‌ی غلّات یکی از مشکلات امام جواد (علیه السّلام)

یکی مسئله‌ی غلات بود، نه این‌که امامت در کودکی جا افتاد، مسئله‌ی امامت در کودکی آبشخور مسئله‌ی غلو است. من یک چیزی را همین جا بین خودمان روشن کنم، بخواهم خیلی عامیانه صحبت کنم این است که حقیر شخصاً که کسی هم نیستم، در نقل فضایل این‌که امیر المؤمنین (علیه السّلام) در خیبر کَند و سنگ بزرگی را بلند کرد، این‌ها را اصلاً فضیلت نمی‌دانم.

کسی که تجلّی قدرت حضرت حق است، همان‌طور که برای خدا کاری ندارد، ما هیچ وقت جز فضایل خداوند، فضایل الله نمی‌گوییم؛ الله همان کسی است که می‌تواند ماه را جا به جا کند، الله آن کسی است که می‌تواند فرض کنید یک سنگ ۱۰۰ تنی بلند کند، به نظر مسخره می‌آید. برای آن کسی که ید الله الباسطه است، اصلاً کندن در و این‌ها چیزی نیست. بیچاره هستند آن مردمی که می‌خواستند حیدر کرّار را با معاویه و آن سه نفر قبلی مقایسه کنند، آن‌ها در جنگ‌ها فرار می‌کردند وقتی خبر می‌رساندند ای آقا جنگ تمام شد، نباختیم برگرد. «رَجَعَ بَعدَ ثَلاثَهَ أیَّام»[۳] سه روز طول می‌کشید تا شخص بیاید، باید دو کورس قطار و هواپیما سوار می‌شد این‌قدر چهار نعل رفته بود.

مشکل نداشتن اهل بیت (علیهم السّلام) با غلات محب

حیدر کرار به تنهایی ایستاده و جنگ را اداره کرده است، این برای آن‌ها خوب است، ولی این‌که فضیلتی نیست. وقتی مسئله‌ی امامت در کودکی با همه‌ی ابعاد امامت، زمان امام جواد و امام هادی مطرح می‌شود، دشمن می‌بیند از این‌جا می‌تواند به ما سیلی بزند. ما این بحث را مفصّل جایی مطرح کردیم لذا این‌جا فقط اشاره می‌کنم که بحث خود را در این دو شبی که محضر شما تقدیم کردم، برای عزیزان در این قسمت بحث ناتمام نمانده باشد. آن هم این‌که اهل بیت با غلات محب مشکل نداشتند.

فهم افضل بودن امامت بر نبوّت در زمان امام جعفر صادق (علیه السّلام)

یعنی فرض کنید معلی بن خنیس (رحمه الله علیه) یک روز می‌گوید «الْأَوْصِیَاءُ أَنْبِیَاءُ»[۴] امامان ما پیغمبر هستند، عرض کردیم اخوان عن الله می‌کنند. امام صادق (علیه السّلام) مستقیم از خدا حرف می‌زند، حکم می‌دهد، مستقیم از رسول الله روایت می‌کند، معلی بن خنیس می‌گوید اوصیا نبی هستند و در آن جامعه‌ای که امام صادق و دیگران هستند، نبی گفتن… اوّلاً که ائمّه‌ی ما نبی نیستند، این یک کذبی است. ثانیاً برای جامعه‌ی آن روز این حرف خیلی سنگینی بود، جامعه این را غلو حساب می‌کرد.

لذا می‌بینید امام صادق هم برائت می‌جوید، می‌فرماید: نخیر ما نبی نیستیم. منتها معلی بن خنیس در مسیر تربیت اشتباه برداشت کرده است. این‌که امام اخبار عن الله می‌کند، می‌کند. این‌که امام تجلّی قدرت حضرت حق است، است. این‌که امام تجلّی علم الله است، است. این‌که خازن علم الهی است، است، ولی نبی نیست. و ما در جای خود امامت را افضل از نبوّت می‌دانیم منتها فهم این در زمان امام صادق در آن فضا سخت بود.

ابراز ناراحتی امام جعفر صادق (علیه السّلام) در کشته شدن معلی بن خنیس

همین آدم وقتی توسّط حکومت کشته می‌شود، امام صادق (صلوات الله علیه) هم برای او گریه می‌کند، هم برای او رحمت می‌فرستد و هم قاتل او را نفرین می‌کند و هم در نقلی است که وقتی خبر کشته شدن قاتل او می‌آید حضرت ابراز شادی می‌کند. این آدم اگر غلو هم کرده باشد اصلاً «سَلَّمنَا» که غلو است، اصلاً نه امامت بالاتر از نبوّت است، نه چیز دیگر. ولی او در فهم از عشق خود به امام صادق یک جمله‌ای گفته است. گوش او هم به دهان امام صادق است، می‌گوید آقا اشتباه کردی؟ می‌گوید چشم، هر چه شما بگویید.

خدشه‌دار کردن چهره‌ی ائمّه از سوی غلات مبغض

ما در زیارت آل یاسین می‌گوییم: «مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتَ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتَ»[۵] چه چیزی حق است؟ آقا هر چه شما بگویید حق است، باطل همان چیزی است که شما بگویید، هر چه شما بگویید باطل است. حالا یک جا هم من در مصداق آن گفتم اشتباه کردم، چون نمی‌خواهم شما را اذیّت کنم. ما الآن بین خود و خدا هیچ کدام نمی‌خواهیم امام زمان را اذیّت کنیم یا بگوییم نه من به یک چیزی عقیده دارم، (معاذ الله) خلاف دستور امام زمان است، بفهمیم بلافاصله برمی‌گردیم. ائمّه‌ی ما با غلات محب، یعنی کسانی که اگر گاهی هم غلو می‌کردند، ولی دوستدار اهل بیت بودند، مشکلی نداشتند؛ چون آن‌ها دوست نداشتند ائمّه را اذیّت کنند لذا اگر می‌فهمیدند اشتباه کردند بلافاصله اعتذار می‌کردند، عذرخواهی می‌کردند برمی‌گشتند. مشکل کجا بود؟ مشکل غلات مبغض بود. یک عدّه بودند که می‌خواستند ائمّه را بی‌آبرو کنند، چهار، پنج روش داشتند.

روش‌های غلات مبغض برای خراب کردن چهره‌ی ائمّه (علیهم السّلام) در بین مردم

بین سنی‌ها می‌رفتند فحش به آن دو، سه نفر اوّل از قول ائمّه نقل می‌کردند. آن‌ها قاعدتاً از ائمّه‌ی ما… نیایند چون در خانه‌ی امام صادق می‌آمدند بَست می‌نشستند بقیّه را حساب نمی‌کردند. کسی درس و بحث امام صادق را ببیند، کس دیگر اصلاً به چشم او نمی‌آید. ابن ابی العوجا گبر آمد گفت: چه می‌گویید؟ این‌ها همه حیوان هستند، آن یکی انسان است. یعنی خدا را قبول نداشت، امام صادق را ‌دید می‌گفت: چه می‌گویید؟! او انسان نیست، او ملکوتی است. با کسی مقایسه نمی‌کند. یکی این بود که از قول اهل البیت چیزهایی نقل می‌کردند، مردمی که نزدیک به ائمّه‌ی ما می‌شدند این‌ها بیزار شوند. مثل این‌که الآن ما با شما سه شب این‌جا گفتگو کردیم و سر سفره‌ی جواد الأئمّه بودیم و در پایان بگوییم ای مردم معصوم پانزدهم هم من هستم! شما بگویید عمر خود را در این چند شب تلف کردیم، این دیوانه را از کجا آوردید، اشتباه آمده است، دیوانه‌خانه کوچه‌ی کناری بوده است. اهل ایمان از کسی که این حرف‌ها را بزند فرار می‌کنند، می‌گویند او چه می‌گوید؟

منزجر کردن ائمّه (علیهم السّلام) در نزد مردم توسّط ناصبی‌ها

بعضی اوصاف که به ائمّه نسبت می‌دادند دلیل آن به نص روایت امام رضا و به نص تاریخ این بود که مردم را از ائمّه منزجر کنند. قرینه‌ی آن را هم بارها عرض کردم، این‌جا هم عرض می‌کنم یکی از ناصبی‌ترین ناصبیان طول تاریخ خالد بن عبدالله قسری است که لعنت خدا بر او و آلش، کسی بود که می‌گفت اگر می‌خواهید از علیّ بن ابی‌طالب حرف بزنید، یک چیزی نقل کنید که همه بفهمند (معاذ الله)  علی جهنّمی است؛ این‌قدر حرام‌زاده بود. او یک غلامی به نام مغیره بن سعید داشت. مغیره بن سعید مشهور به این است که روایات الوهیّت اهل بیت (علیهم السّلام) را نقل می‌کرد. غلام آن دشمن ناصبی روایات الوهیّت اهل بیت را نقل می‌کرد. این دو لبه‌ی یک چاقو و دو تیغه‌ی یک قیچی برای از بین بردن اهل بیت بوده است.

لعن ائمّه (علیه السّلام) به غلات مبغض

این غلات مبغض هم که شما می‌بینید ائمّه آن‌ها را لعن می‌کنند. این‌ها را دور کنید، کسی به مجالس این‌ها نرود، با خشونت با این‌ها برخورد کنید، این‌ها غلات مبغض هستند، این‌ها دنبال از بین بردن مکتب اهل بیت بودند، نه این‌که کسی عشق اهل بیت داشته باشد، حرف حق را بفهمد از حرف خود برمی‌گردد، دوست ندارد امام را اذیّت کند.

چگونگی ایجاد غلات در دوران امام جواد (علیه السّلام)

با امامت در کودکی امام جواد (صلوات الله علیه) و چنین ادّعایی زمینه‌ای برای غلات فراهم می‌شد. از طرفی عرض کردیم راه ارتباطی بین ائمّه‌ی پایانی با مردم کم بود، به وسیله‌ی وکلا بود. این وکلا از مردم وجوهات می‌گرفتند. مثل این‌که الآن من به شما بگویم می‌خواهید با فلان وزیر ارتباط بگیرید، راه ارتباطی وجود دارد. رئیس جمهور فلان کشور را می‌خواهید، است هر کدام یک قیمتی دارد. کاسبی می‌کنم.

کاسبی کردن در زمان امام جواد (علیه السّلام) چگونه بود؟

کسانی که ادّعا می‌کردند که باب ورود به آن امام و ارتباط با آن امام هستند، رقیب زیاد داشتند. مثلاً فرض کنید نوّاب خاصّ امام زمان بودند، شلمغانی فقیه فحلی بود. یک جلد کتاب دارد، دو روایت او را امام معصوم تأیید نکرده گفته بقیّه حرف‌های ما است. یعنی دو هزارم، دو پانصدم اشتباه کرده است یعنی به یک درصد نمی‌رسد، آن کتاب، کتاب بسیار ارزشمندی است، این رساله در خانه‌های شیعیان بوده است.

ادّعای برخی از نائبان دروغین امامان در هر دوره

دیدید از این بحث‌هایی که امروزه گاهی بعضی از افراد که مریض هستند، سهولت بعضی مراجع را می‌بینند، سهولت ولیّ فقیه را می‌بینند، هوس می‌کنند می‌گویند ما هم هستیم، او درس خوانده، ما هم درس خواندیم، او مکتب کجا است، ما مکتب فلان جا هستیم، ادّعا می‌کنند. گفت: نائب خاصّ امام زمان، کتاب خاصّ من در خانه‌ی شیعیان است، یک جایی بدهید ما در آن حکومت کنیم. یک منطقه‌ی کوچک ندادند، ادّعا کرد ساقط شد. آن‌ها برای این‌که برسند چه کار کردند؟ گفتند ما باب هستیم. بعضی از باب‌ها که باب حقیقی امام بودند، این‌ها از امام نامه داشتند، وثیقه داشتند البتّه گاهی وثیقه را جعل می‌کردند. شیعیان این‌ها را به عنوان عالم می‌شناختند. آن یکی باید آپشن نشان می‌داد. اگر من باب امام زمان هستم و کسی به من ایمان بیاورد، دیگر نمی‌خواهد نماز بخواند.

شاخصه‌های غلات در دوران اهل بیت (علیه السّلام)

لذا شما می‌بینید یکی از شاخصه‌های این غلات در دوره‌ی اهل البیت (علیه الصّلاه و السّلام) این بود که عبادت را تعطیل می‌کردند. چرا؟ من سالیان پیش فکر می‌کردم آن‌ها چرا سعی می‌کردند با این کار خودشان را نابود کنند؟ بعداً دیدیم این‌ها آپشن آن‌ها بوده است. این‌که اگر به من وجوهات بدهید دیگر نیازی نیست که نماز بخوانید. هر یک خمس، پنج زنا آزاد! آپشن باید می‌داد تا مشتری را جذب کند. بعد باز برای این‌که بتواند خودش در آن رقابت ایجاد کند، مجبور بود بگوید من هم علم غیب دارم، من هم عصمت دارم، دست به سر بچّه‌های شما بکشم فلان می‌شود، مریض بیاورید شفا می‌دهم، من باب امام هستم.

ایجاد دکّان و دستگاه از سوی نائب دروغین برای تخریب اهل البیت (علیهم السّلام)

لذا این یک نوع دستگاه به اسم امام بود. هم امام را تخریب می‌کرد و هم در کنار آن مردم را می‌چاپیدند؛ بعد هم چه کسانی؟ نه این‌که شما تصوّر کنید یک آدمی در خیابان راه برود… نه مثل احمد الحسن که الآن متأسّفانه بعضی از افراد دنبال او رفتند، هیچ کس او را نمی‌شناسد. فارس بن حاتم کسی است که در رد زیدیّه، اسماعیلیّه، واقفیّه، فطحیّه کتاب نوشته و  به عنوان شیر بیشه‌ی مدافع حریم ولایت می‌شناختند. کسی که خودش در رد فرق انحرافی کتاب نوشته است، بعد می‌گفت من باب امام هستم یعنی می‌چسبید. یعنی فرد لحیه‌ای و ریش بلندی و عمامه‌ای و این‌که باب امام هستم، این هم آپشن‌های او است هم عالم است…

چگونگی برخورد امام جواد و امام هادی (علیهما السّلام) با غلات مبغض

یکی از مشکلات بزرگ امام هادی و امام جواد (علیه الصّلاه و السّلام) همین است. هم راه ارتباطی با مردم سخت است، هم اگر کسی این‌ها را تخریب می‌کرد مردم می‌گفتند ببین باب امام است، پشت سر او حرف می‌زنند و تخریب می‌کنند؛ خیلی از افراد باور نمی‌کردند. لذا هم امام جواد (صلوات الله علیه) و هم امام هادی (علیه السّلام) وقتی کار بعضی از این افراد می‌گرفت، حذف فیزیکی می‌کردند. از آن چیزهایی است که امروز با مذاق بعضی از افراد که حساب آن‌ها خیلی رحمانی است، مناسب نیست. یعنی یک طرف دین را چپ نگاه می‌کنند. حضرت اوّل دستور می‌دادند با آن‌ها قطع ارتباط کنید، ولی آن‌ها طرفدار داشتند، می‌ارزید، وجوهات بدهد، ۴۰ درصد تخفیف بگیرد، گناهان جنسی هم آزاد است، نمی‌خواهد نماز هم بخوانید، فقط جمعه‌ها دو رکعت بخوانید، آن‌ها عبادات را تعطیل می‌کردند.

همین امروز هم بعضی از آقایان در دادگاه ویژه هستند، این‌ها با ریش ۵۰ سانتی و ادّعای مرجعیّت کثافت‌کاری می‌کردند، نمی‌شود روی منبر اهل بیت گفت، شهوت همیشه است، آن موقع آن‌طور الآن هم وجود دارد. کسی هم نمی‌تواند بگوید این آقایی که مرجع تقلید شما است یا مجتهد شما است، به جای این‌که از علیّ بن ابی‌طالب ارث ببرد، از آن یکی ارث برده که بیشتر اعراب او نصب بوده تا رفع. حالا این درد را به چه کسی بگوییم.

کشتن محدور الدم در زمان ائمّه (علیهم السّلام)

درباره‌ی امام جواد (صلوات الله علیه) حکومت پول می‌دادند، دیگر هیچ فایده‌ای نداشت هر چه لعن کنید، از مجالس او بیرون بیایید فایده‌ای نداشت اگر کسی او را بکشد «وَجَبَتْ‏ لَهُ‏ الْجَنَّهُ»[۶]. بعد یکی زحمت آن را می‌کشید؛ حالا یا ترمزش خراب می‌شد یا کامیون اشتباه می‌پیچید، یک خنجری یک جا اشتباه می‌رفت. محدور الدّم را می‌کشتند. یکی از آن جاهایی که می‌شود از بحث عملیات استشهادی استفاده کرد، این‌جا است که در کشی مصادیقی داریم، جاهای دیگر ائمّه‌ی ما محدور الدم را می‌کشتند، کار خوبی است. شما می‌خواهید ببینید عقل هم همین را می‌گوید که این آدم به حال جامعه مضر است، آن زمان هم دولت طاغوت است، نمی‌شود او را محاکمه کرد، این مسئله تمایل قلبی او است،  خیلی دوست داشتند که از غلات باشند، چون امام را تخریب می‌کردند. بعد این آدم سد عن سبیل الله می‌کند؛ لذا یکی کسی را پیدا می‌کردند که زحمت او را می‌کشید. این یکی از مشکلات بود.

راهکارهای امام جواد و امام رضا (علیهما السّلام) در برابر غلات مبغض

یکی از راهکارهای حضرت جواد و حضرت رضا (علیهما السّلام) این بود که می‌آمدند بعضی فضایلی که ممکن بود مورد سوء استفاده قرار بگیرد را محدود می‌کردند مثلاً هم از امام رضا این روایت را داریم و هم از حضرت جواد. معلوم است بعد از امام رضا هنوز ادامه داشته است و حضرت جواد هم همان راه را ادامه داده است. بعضی از امامزاده‌ها می‌گفتند ما ذریّه‌ی فاطمه‌ی زهرا هستیم؛ لذا ما لایف تایم هستیم؛ یعنی گارانتی لایف تایم داریم، هر کاری دوست داشته باشیم می‌توانیم انجام دهیم. یعنی به نوعی برای خودشان عصمت قائل می‌شدند. چرا؟ چون «فَاطمهُ أحسَنَه فَرجها» یعنی زهرای مرضیّه عفّت مطلق ورزید تفریع و نتیجه‌ی آن هم این است که «حَرَّم اللهُ عَلَی ذریّهَ النَّار» لذا خدا بر ذریّه‌ی او آتش را حرام کرد. حضرت رضا به برادر خود زید فرمود و امام جواد هم تکرار کرد.

توسعه و تضییق حکومت به دست ائمّه (علیهم السّلام)

معلوم است بعد از امام رضا بعضی از افراد دوست داشتند، فرمود: ذریّهُ فاطمه (سلام الله علیها) منحصر در حسنین است. می‌دانید آقایان یک بحثی در اصول دارند که امام می‌تواند توسعه و تضییق کند، به آن حکومت می‌گویند. مثلاً می‌گویند «طَهُورٌ لِلصَّلَاهِ»[۷] برای نماز طهارت لازم است بعد می‌گویند «الطَّوافُ صلاهٌ» طواف هم یک نوع نماز است؛ یعنی برای طواف هم توسعه می‌دهند. معلوم مصادیق نماز چیست، هیچ کس در عالم نمی‌گوید طواف هم جزء مصادیق نماز است؛ ولی امام، امام است. زور امام زیاد است، در اعتبار هم می‌تواند کم و زیاد کند، در حقیقت هم جعل می‌کند می‌فرماید: طواف هم مثل آن است، نازل و منزله‌ی آن است، توسعه می‌دهد. می‌گوید برای طواف هم باید وضو داشته باشید، طهارت داشته باشید. لذا این‌جا به ما می‌فرماید ذریّه… چون ذریه یعنی فرزندان و اعقاب. وقتی سوء استفاده می‌کنند حضرت جلوی آن را می‌گیرند می‌فرماید: ذریه حسنین هستند و از این دست کارها که فراوان است.

مشکل امامت امام جواد (علیه السّلام) در کودکی

یکی دیگر از کارهای حضرت که بحث آن را مطرح کردیم باید جمع کنیم، مشکل امامت در کودکی است. امام جواد از این جهت غریب‌ترین امام شیعه است. شب گذشته عرض کردیم یکی مثل یونس بن عبد الرّحمن که از اعاظم شیعه است، چون در ماجرای واقفه جلوی آن‌ها ایستاد و با امام رضا بود چنان او را تخریب کردند که در محافل علمی اهل قم هم به او فحش می‌دادند و خدا نکند یک زمانی ریش‌ بلندها تهمت بزنند.

فسّاق اگر تهمت بزنند کسی باور نمی‌کند، امّا اگر یک آیت الله تهمت بزند همه باور می‌کنند و قمیون به این بنده‌ی خدا تهمت زدند به گونه‌ای که او را از بین بردند. حتّی پیش امام رضا شروع به بدگویی از او بدگویی می‌کردند. اگر شما آدم هستید ببینید امام رضا چه می‌گوید، سؤال کنید امّا می‌دانستند نظر امام چیست، امام فرموده بود. گفت: آقا من همیشه نمی‌توانم شما را ببینم، ببینید امام رضا چه حرفی زده است. من نمی‌توانم همیشه شما را ببینم. اگر نتوانستم شما را ببینم کجا بروم؟ امام می‌تواند بگوید هیچ کجا، باید همین جا بیایی. فرمود: پیش یونس برو. ببین یونس باید چه جایگاهی داشته باشد که در بعضی نقل‌ها است که علم ائمّه به چند نفر منتهی شد سلمان، کنار سلمان، یونس.

می‌گوید آقا من نمی‌توانم همیشه شما را ببینم، ۱۵۰۰ کیلومتر راه بین ما است، چه کار کنم؟ حضرت می‌تواند بگوید باید تلاش کنی. می‌فرماید: پیش یونس برو، این آدم را خراب کردند، تخریب کردند، او ایستاد، امّا در مسئله‌ی امامت در کودکی نقل‌هایی است که حالا بعضی از بزرگان ما در آن تشکیک کردند و چون امروز مسئله‌ی من، خود مسئله‌ی یونس نیست، مهم نیست. چون عقیده‌ی زیادی روایات شبیه به این را دارند. آن‌ها یک جلسه‌ای تشکیل دادند، گفتند آقا «إِلَى أَنْ یَکْبَرَ هَذَا»[۸] تا این آقازاده بزرگ شوند ما چه کار کنیم؟ قبول کنید آن روز این مسئله‌ی سختی بود.

ادّعای امام زمان بودن مدّعیان دروغین

همین الآن یک نفر ادّعا کرده من پسر امام زمان هستم، بسم الله سراغ او بروید، به همین راحتی که آدم امام انتخاب نمی‌کند، حالا گفته که گفته است، ما منتظر آیه‌ی باهره هستیم، وگرنه همه هر روز ادّعای امامت دارند. ما باید یک چیزی دست خود بگیریم مدام جذب این طرف بشویم، جذب آن طرف شویم، این‌طور که نمی‌شود. وگرنه همیشه در طول تاریخ فکر کنم حداقل ۱۰، ۱۵ نفر امام زمان در زندان هستند، یعنی همیشه حداقل ۱۰، ۱۵ نفر مدّعی دارد. ما که مدام آن‌ها را امتحان نمی‌کنیم، می‌گوییم اگر امام زمان (صلوات الله علیه) باشد با آیه‌ی باهره‌ای، با کرامت ظاهره‌ای به نوعی به ما می‌فهماند؛ چون خود آقا می‌داند که ما به دنبال او هستیم، ما که دنبال انکار وجود مبارک او نیستیم. فعلاً که این‌گونه هستیم. بفهمیم، حدس هم بزنیم، حدس صاحب هم بزنیم مهدی فاطمه (صلوات الله علیه) جایی است می‌رویم، نیازی نیست این آقا خواب ببند یا استخاره کند.

اثبات معصومین (علیهم السّلام) به مردم از دو جهت

خاک بر سر آن امام زمان قلابی تو که ۱۴۰۰ سال فقه ما می‌گوید استخاره حجّت نیست، تو با لاحجّت می‌خواهی حجّت درست کنی، اگر امام زمانی بود عرضه داشتی از همان حجّت‌ها امام زمان معرّفی می‌کردی. استخاره کنم؟! یعنی ۱۴۰۰ سال است که شیعه بر باطل رفته است؟! متأسّفانه یک عدّه هم دنبال آن می‌روند. اگر او امام زمان باشد باید عرضه داشته باشد از حجّتی که ما قبول داریم و معتقد هستیم، تدیّن به آن داریم، یک کاری انجام دهد ما بفهمیم امام است، نوکر که هیچ، خاک پای او هستیم، برای او رگ گردن می‌دهیم نه این‌که برو خواب ببین، این هم شد روش؟! کدام یک از معصومین ما برای اثبات امامت خود خواب دیدند؟! همه از دو جهت رفتند یا تنصیص یعنی برو ببین فلان، فلان ثقه می‌گوید از امام شنیدم که او امام بعد از من است. دوم علم. مجلس علمی ترتیب دهد، بحث کن ببینیم چه کسی هستی. بعد هم با این فحل الفحول‌های جامعه‌ی ما نمی‌توانی یک فقهی از فقها باشی، باید یک کاری کنی فک فقها به زمین بخورد همه می‌فهمند شما امام هستید. امّا می‌گوید خواب می‌بینی. از کجا بفهمیم شما امام هستید یا پسر امام هستید؟ خواب می‌بینید.

شک احاذم شیعه به امامت امام جواد (علیه السّلام) در کودکی

الآن اگر کسی خواب ببیند، در خواب یکی از معصومین را ببیند، بگوید از این به بعد نماز مغرب چهار رکعت است، می‌توانی چهار رکعت را بخوانی؟ می‌خواهی با لاحجّت امام تعیین کنی؟ متأسّفانه بعضی از شهرستان‌ها دنبال این فرد راه افتادند. این شبهه که مطرح شد چند نفر… ببینید این یونس‌ها که اگر خود یونس هم طبق روایتی که آقای خویی نقد می‌کند و احتمال می‌دهد نباشد، امثال صفوان‌ها که این‌ها از احاذم شیعه هستند و شب گذشته عرض کردم از واقفه پول نگرفتند، این‌ها پای کار ائمّه ایستادند، آن‌ها شک کردند که آیا به ظاهر طفل می‌شود امام باشد یا نه؟

اثبات امامت امام جواد (علیه السّلام) در کودکی، در بیان روایتی از ریّان بن صلت

بعضی از افراد غریب هستند. یک شخصی در بین روات داریم که اسم او ریّان بن صلت است. یکی از پسران او علی بن ریّان، پسر دیگر او محمّد بن ریّان است، این‌ها از ثقات بزرگان قم هستند. هم پدر از روات برجسته است، هم پسرهای او. این آل ریّان بن صلت آل شیعه هستند و توثیق می‌شوند. توثیق می‌شوند یعنی در حدی بودند که شخصیّت و وثاقت آن‌ها را ثبت و ضبط کنند. شما هر کسی در خیابان راه می‌رود زود شجره نامه یا تذکره‌ی او را نمی‌نویسد، چون برای شما کارآیی ندارد. کسی که یک جایی یک روایتی نقل کرده لزوماً نمی‌رفتند او را بشناسند، کسی را می‌شناسند که دفتری دارد، روایاتی، جمعی دارد. تا گفتند این آقازاده بزرگ شود، او بلند شد گردن یکی از این آقایان را گرفت و فشار داد، گفت: «ابْنَ یَوْمٍ وَاحِدٍ»[۹] پسر یک روزه‌ی این خانواده با پیر هزاره ساله فرق ندارد. بعد یکی یکی روایات ائمّه را نقل کردند. امام کاظم این‌طور فرمود، امام صادق این‌طور فرمود، مگر شما «آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیَّا»[۱۰] برای حضرت یحیی، برای حضرت عیسی نشنیدید؟! بعد گفت: فلانی، فلانی این‌ها شاهد هستند که امام رضا گفته است، شما قول امام رضا را رد می‌کنید؟!

ترتیب دادن مجلس علمی امام جواد (علیه السّلام) برای اثبات امامت خود

این‌ها ساکت شدند؛ امّا برای این‌که اطمینان نفس ایجاد شود امام جواد (صلوات الله علیه) مجلس علمی ترتیب دادند. نشانه‌ی مجلس علمی این است از سیّد الشّهداء ما یک استفتاء فقهی نداریم، یعنی مردم دوران امام حسین (علیه السّلام)، امام حسین را امام نمی‌دانستند. پسر پیغمبر بود، این دو جلد قریب به ۷۰ درصد روایت فقهی امام جواد است. یعنی امام در معرض سؤال واقع شده است. سؤال کننده‌ها چه کسانی هستند؟ اوّل کار صفوان به مشکل می‌خورد، پیش امام رضا می‌رود، می‌گوید: آقا ایشان سه سال دارد؟ در این روایت می‌گوید یونس شک می‌کند، دیگری شک می‌کند این‌ها یکی یکی در مجلس علمی آن نص را شنیدند، می‌روند بررسی می‌کنند می‌بینند بله امام رضا پسرشان را به عنوان امام بعد از خودشان معرّفی کردند. این مرحله‌ی اوّل است، مرحله‌ی دوم چیست؟ چون نص، نص تواتری است، مثل غدیر نیست باید به در خانه‌ی امام، سر کلاس و درس امام بروند، پای بحث علمی امام بنشینند.

شرکت کردن امام جواد (علیه السّلام) در مناظره‌ با پیرمردها در نوجوانی

همان اشتباهی که مأمون ابله کرد که از لحاظ این دنیا خیلی تیز هوش بود، بعد از مأمون هم انجام دادند. برای این‌که امام را تخریب کند نمی‌دانم آن‌ها چطور این کار را انجام می‌دادند، برای این‌که امام را بشناسند و او را تخریب کنند مجلس علمی ترتیب می‌دادند. امام در ۱۷ سالگی در مناظره با پیرمردها شرکت کرده است. در ۲۰ سالگی شرکت کرده است.

عرضه کردن عقاید عبد العظیم حسنی نزد امام هادی (علیه السّلام)

یک روایت است صفوانی که در امامت امام شک کرده است، همان کاری را می‌کند که حضرت عبد العظیم حسنی (سلام الله علیه) انجام می‌دهد. عبد العظیم در آن روایتی که در توحید شیخ صدوق است، در آثار دیگر شیخ صدوق هم وجود دارد. بالاخره توان ادّعای امامت داشته است به محضر امام هادی می‌رود، می‌گوید: یابن رسول الله! من می‌خواهم -حالا خود سیّد الکریم هم از سادات است، از امام‌زاده‌های جلیل القدر است و زیارت او امید زیارت کربلا دارد در کتاب کامل الزیارات آمده است، نه از این کسانی که ۱۰۰ سال است متولّد شدند- من می‌خواهم عقاید خود را عرضه کنم. آن‌جا حضرت هادی می‌فرماید: «أَنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً»[۱۱] چون این عرضه یک کار بزرگی است که ما این کار را انجام نمی‌دهیم، ما یک سری عقاید داریم که با آن عقاید می‌میریم ولی پیش یک ربّانی نمی‌بریم عرضه کنیم. ما این همه عقیده داریم آیا درست است یا درست نیست؟

جامعه‌ی ما خیلی با حال است؛ چون کوچک‌ترهای جامعه برای بزرگ‌ترها، برای مراجع جامعه جرأت نمی‌کنند بعضی عقاید مردم را نقل کنند. این، آن طرف ماجرا است. به جای این‌که عرضه کنیم، یک نفر یک حرفی بزند اوّل می‌گویند در مورد آن باید بررسی کرد. این جامعه که برعکس می‌رود، خر را برعکس سوار شده است. اوّلین شرط این است که عرضه کنی.

مشخّص کردن خط قرمزها توسّط ائمه‌ی معصومین (علیهم السّلام)

پیرمرد ۹۰ ساله به امام هادی می‌رسید می‌گفت آقا این عقاید من است، درست است یا نیست؟ من می‌خواهم «أ دین الله بهذا» این دین من است، قیامت می‌خواهم این‌ها را شهادت بدهم، این درست است یا نه؟ می‌گوید: نه، به آن‌جا کار نداشته باش که آن خط قرمز ما است. خط قرمز ما آن است که معصوم بگوید یا به تواتر ثابت شود یا قرآن صریح بفرماید. ما خط قرمزی نداریم جز این‌که معصومین می‌گویند. این بدبختی ما است، این جاهلیت جهلا است که گاهی جامعه‌ی ما گرفتار آن می‌شود که بچّه‌ها راه می‌افتند، بزرگان… البتّه گاهی مواقع بچّه‌ها بزرگان را درست نقد می‌کنند، نقد بزرگان اشکال ندارد، ولی نه این‌که آن بزرگ جرأت نکند نظر اجتهادی خود را بگوید، بچّه‌ها اشتباه او را بگیرند. بله اگر اشتباه فاحشی کرد یک بحثی است، امّا نه این‌که بخواهند با اجتهاد او مقابله کنند.

توصیه‌ی اخلاقی امام جواد (علیه السّلام) به صفوان بن یحیی

نکته‌ی بعدی این است که می‌توانست ادّعای امامت کند، عرضه کرد که تو امام هستی، تو مصحّح هستی، حق و باطل دست تو است. صفوان هم محضر امام جواد (علیه السّلام) رفت، گفت: یابن رسول الله! می‌خواهم یک توصیه‌ای به من بفرمایید من عاقبت به خیر بشوم. توصیه‌ی اخلاقی گرفتن یعنی تو پیر و مرشد هستی، حالا صفوان ۸۰، ۹۰ ساله از امام ۱۷ ساله می‌پرسد. حافظه‌ی من می‌گوید وقتی صفوان از دنیا می‌رود، امام جواد (صلوات الله علیه) ۱۷، ۱۸ سال داشتند، این برای ۱۸ سال پیش است. صفوان بن یحیی بالای ۸۰ سال دارد و امام قریب به ۱۷ سال دارد. می‌گوید یابن رسول الله یک توصیه‌ای می‌خواهم، دعایی می‌خواهم من عاقبت به خیر شوم.

تلاش امام جواد (علیه السّلام) برای اثبات امامت خود

این یعنی کارهای علمی امام جواد (صلوات الله علیه) و مناظرات، بحث‌ها، استفتائاتی که کردند، احکامی که حضرت صادق (علیه السّلام) کرده است، جالب است بررسی کنید در اکثر ابواب فقهی حضرت حکم شرعی دارد، برخلاف سیّد الشّهداء، برخلاف موسی بن جعفر یعنی شرایط ائمّه‌ی ما مثل موسی بن جعفر خاصّ است. مثل علیّ بن موسی الرّضا بحث ولایتعهدی و قبل از آن خاص است. مثل سیّد الشّهداء و امام حسن. از معدود ائمّه‌ی ما که در اکثر ابواب فقهی سؤال کردند، حضرت جواب داده است، حکم صادر کرده است، مکتوب فقهی دارد، امام جواد (علیه السّلام) است. یعنی امام برای تثبیت امامت خود تلاش کرده است. نه این‌که حضرت خودش را جا بیندازد. بار امامت بار سنگین است؛ مثل این‌که یک تریلی روی دوش شما بگذارند.

سنگین بودن بار مسئولیّت امامت برای امام جواد (علیه السّلام)

در روایتی که منصوب به پیغمبر اکرم است، فرمود: سوره‌ی هود من را پیر کرد. چون بقیّه‌ی آیات قرآن می‌فرمود: «اسْتَقِم‏ کَما أُمِرْتَ»[۱۲] من هم ‌گفتم: نوکر شما هستم. گفت: استقامت کن. من هم گفتم: چشم. این‌جا فرموده است: «اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ»[۱۳] بقیّه را هم داشته باش، این خیلی سخت است. امامت برای امام مدام دردسر است، برای ما موهبت است، برای او در جنبه‌گر خلقی همه مصیبت است، یک مسئولیّت سنگین است. پایین‌تر آن مرجعیّت است؛ یکی از بزرگان می‌خواست یک وقتی به یکی از مراجع بعد از خودش معرّفی کند، گفته بود به جدّم شکایت تو را می‌کنم اگر بخواهی من را دچار این مصیبت کنی. قدیم این‌طور بود. الآن هم اهل آن این‌گونه هستند. الآن هم اهل آن را اجبار می‌کنند. التماس می‌کنند، با این‌که طرفدار دارد رساله‌ی خود را چاپ نمی‌کنند. با این‌که به او تهمت می‌زنند نمی‌گذارد رساله چاپ شود. این‌طور نیست که از ۳۵ سالگی ۱۰، ۱۵ هزار تیراژ آماده چاپ کرده باشد، دفاتر او هم آماده است که فقط پرده‌برداری کند. از مسئولیّت فرار می‌کند، کسی که خودش را در دهان شیر بیندازد و در این مسئولیّت شیرجه بزند باید از او احتیاط کرد.

اثبات امامت امام جواد (علیه السّلام) و برطرف کردن شبهه‌ها در امامت امام هادی (علیه السّلام)

در ابواب مختلف فقهی امام مطلب دارد، خیلی از آن‌ها هم مکتوب است یا استفتاء است. این در پاسخ به سؤال است. این یعنی امام کاری کرد امامت او تثبیت شد، نصه بود، ولی با کار علمی که حضرت انجام داد، چون من می‌دانستم نمی‌توانم همه را بخوانم عمداً آوردم تا ببینید، روایات ایشان دو جلد قطور است که بیش از ۷۰ درصد روایات فقهی است. امام کاری کرد که «شَهِدَ الله» تا امروز بنده به یاد ندارم درباره‌ی امامت در کودکی به امام هادی کسی شبهه‌ای کرده باشد. یعنی امام جواد پرونده‌ی این مسئله را بست و کسی از امام هادی نپرسید آقا شما هشت سال دارید، شما چطور امام شدید. حضرت این بار را به دوش کشید، در این راه هم خیلی آسیب دید.

بحث ما ابعاد دیگری هم داشت که در دو شب گذشته مطرح کردیم. در بین روایات ما چند شأن دیگر آقا حضرت جواد (سلام الله علیه) دارند. یکی این‌که شاید زمینه‌ی روضه‌ی ما بعد از عرایض من باشد تلاشی است که حضرت جواد (سلام الله علیه) در راه معرّفی چهره‌ی مبارک صدیقه‌ی طاهره انجام دادند. من این را چند بار عرض کردم حضرت جواد (علیه السّلام) به گردن ما حق دارند که امشب خلاصه‌ی آن را عرض کنم.

تلاش امام جواد (علیه السّلام) برای معرّفی چهره‌ی مبارک صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها)

رفتار امام جواد (علیه السّلام) نشان می‌دهد تربیت امام رضا تربیت فاطمی است. هر کس می‌خواهد بچّه‌های خود را تربیت امام رضایی کند، باید با وجود مبارک صدیقه‌ی طاهره بچّه‌های خود آشنا کند. چهار ساله بود که برائت در وجود او فوران کرد. این یکی است. دیگر این‌که وجود مبارک جواد الأئمّه (علیه السّلام) در نقل‌ها است که هنگام زوال یعنی ظهر به جای این‌که به مسجد النّبی تشریف ببرند آن موقع که در مدینه بودند، در خانه‌ی صدیقه‌ی طاهره نماز می‌خواندند. اگر امام حکیم است که است و معصوم است که است، شاید می‌خواستند این‌طور بفرمایند که اگر دنبال ثواب می‌گردید، مهم‌ترین نقطه‌ی مسجد النّبی خانه‌ی فاطمه است و در روز که مردم ببینند، شب شاید تاریک بود همه متوجّه نمی‌شدند.

رساندن زیارت‌نامه‌ی فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) از ناحیه‌ی امام جواد (سلام الله علیه) به ما شیعیان

زیارت حضرت زهرای مرضیه، آن زیارتی که با همه‌ی زیارات شیعه متفاوت است، از امام جواد (علیه السّلام) رسیده است. زیارات معصومین با سلام شروع می‌شود، شرط زیارت این است که «عَارِفاً بِحَقِّهِ»[۱۴] زیارت کنیم. آن «عَارِفاً بِحَقِّهِ» حرف سختی نیست، چون عرفان حقیقی حرف امام محال است. یعنی کسی بگوید درست امام خود را بشناس، ما نمی‌توانیم بشناسیم. لذا آن‌ جایی که می‌گویند برو امام رضا را زیارت کن «عَارِفاً بِحَقِّهِ»، اگر روایت امام صادق هم نبود ما همین قدر برداشت می‌کردیم که امام رضا همین‌قدر که امام مفترض الطاعه است، اطاعت او واجب است، غریب و شهید است، در همین حد است. یعنی اقلّ فهم عرفان است.

محقّق کردن اهداف عالیه از سوی امامان

همه‌ی ما آن عرفان حق اقل معصومین را داریم. امام جواد (صلوات الله علیه) وقتی می‌خواهند زیارت صدیقه‌ی طاهره را به ما برسانند با همان عبارات عجیب که من فقط یک جمله را عرض می‌کنم. تبرکاً یک خط را می‌خوانم و یک جمله را عرض می‌کنم که به ما رساندند. ائمّه‌ی ما یک قدم بی‌حکمت برنمی‌داشتند، همه‌ی اهداف آن‌ها منسجم و پشت سر هم بود؛ بله گاهی روزگار به گونه‌ای بود که جلوی بعضی رفتارها و خدمات آن‌ها را می‌گرفت. امّا اهداف آن‌ها روشن بود، سعی می‌کردند آن اهداف عالیه را محقّق کنند. یکی از این‌ها این است که مردم را بین مردم و صدیقه‌ی طاهره ارتباط برقرار کنند، غیر از این‌که ناموس عقاید شیعه است، هویّت تشیّع است، باب النجاه هم است.

لذا در آن روایتی که است، این‌طور فرموده است: «یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ»[۱۵] همه عرفان حق می‌گویند، این‌جا عرفان حق را وسط زیارت متن کرد و بعد هم این‌طور «یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ»- باید این را پیش اهل خود ببرید- امتحان کرد قبل از این‌که تو را خلق کند و به این دنیا بیایی. «فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً» و تو هم پیروز شدی، بر آن امتحان صبر کردی. من این‌جا همیشه به صدیقه‌ی طاهره متوسّل می‌شوم. «وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ» خیلی ادب به خرج داده است؛ نمی‌فرماید: «انأ لکَ أولیاء»، نمی‌فرماید: «نحن من محبیک» می‌فرماید: «وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ» ما تصوّر می‌کنیم که تو را دوست داریم. ما به زعم خودمان تو را دوست می‌داریم، چون نمی‌توانیم حقیقت تو را… آن عرفان به حق ساده این‌جا مطرح نکرده، این‌جا وارد شخصیّت حقیقی صدیقه‌ی طاهره شده است بعد می‌خواهد به ما بفهماند او را نمی‌شناسید.

فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) پل رسیدن به نبوّت و امامت

محبّت فرع معرفت است و هیچ کس او را نمی‌شناسد؛ اصلاً «وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»[۱۶] مردم جدا شدند، وادی آن‌ها فرق دارد، کلاس آن‌ها متفاوت است بخواهند صدیقه‌ی طاهره را بشناسند. اصلاً نمی‌توانند بشناسند، چیزی را که نمی‌شناسند پس دوست ندارند. آن حقیقت را نمی‌شناسند که دوست بدارند. لذا فرمود بگویید: «وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ»[۱۷] ما تصوّر می‌کنیم تو را دوست داریم. «وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وَ أَتَانَا بِهِ وَصِیُّهُ» بعد این‌جا حرف سنگینی می‌زند. «فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلَّا» می‌گوید وجود مبارک صدیقه‌ی طاهره پل رسیدن به نبوّت و ولایت است. «إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ» باید فکر کنید ما چه چیز صدیقه‌ی طاهره را تصدیق کنیم. «إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا»؟ فاطمه جان! ما چه چیزی را از تو تصدیق کنیم «أَلْحَقْتِنَا» ما را به آن دو ملحق می‌کنی که نبی و علی باشد؟ هر کس می‌خواهد به ولایت و نبوّت راه پیدا کند، راه آن صدیقه‌ی طاهره است.

حرف‌های زیادی این‌جا است، بعضی بزرگان حرف زدند نمی‌خواهم وارد آن شوم اصلاً شأن خودم را در شرح این عبارات نمی‌دانم. فقط می‌خواهم بگویم امام جواد این زحمات را هم کشیدند. «إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا… لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا» به خودمان بشارت دهیم «بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَایَتِکِ» ما با ولایت تو تطهیر شدیم. بعضی از بزرگان می‌گویند: «تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ»[۱۸] نه نبوّت و ولایت که راه رسیدن به الله هم وجود مبارک صدیقه‌ی طاهره است. این‌ها عبارات حضرت جواد (علیه السّلام) است.

انجام طواف به جای معصومین (علیهم السّلام) و حتّی امام حی

جای دیگر بارها از حقیر شنیدید، امشب دوست دارم امام جواد به ما نظر کنند، می‌خواهم شاهکارهای ایشان را بیان کنم. محضر امام آمد، گفت: آقا ما گاهی که حج می‌رویم از طرف پدرتان می‌رویم طواف می‌کنیم، از طرف رسول الله طواف می‌کنیم، به نیابت از امام صادق (علیه السّلام) طواف می‌کنیم، به نیابت از شما هم می‌شود؟ فرمود: بله. یعنی به نیابت از امام حی هم می‌شود. به نیابت از امام زمان هم می‌توانیم. بعد به حج رفت و برگشت، روایت صحیحه هم است، متشدّدین ما هم قبول دارند. گفت: من گاهی امام جواد دهمین معصوم با پیغمبر است- شک می‌کردم، چون می‌خواستم در طواف بالاترین ثواب را ببرم، می‌گفتم از طرف پیغمبر طواف می‌کنم، از طرف امیر المؤمنین طواف می‌کنم، گاهی دوست دارم از طرف مادرتان هم طواف کنم، ولی شک می‌کردم که آن ثواب را دارد یا نه؟ بعضی مواقع این کار را انجام دادم. حضرت فرمود: «اسْتَکْثِرْ مِنْ هَذَا»[۱۹] این کار را بیشتر انجام بده «فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ» این برترین عملی است که در عمر خود انجام دادی.

وصیّت امام رضا (علیه السّلام) بر جود امام جواد در این دنیا

این حرف امام جواد (سلام الله علیه) بوی افضلیّت صدیقه‌ی طاهره بر جمیع معصومین می‌دهد. حالا نمی‌خواهم وارد آن بشوم. امام جواد (صلوات الله علیه) برای این‌که ما با صدیقه‌ی طاهره آشنا شویم قدم برداشته است. برای ما بخشی از جود امام جواد معلوم است، در کافی و جاهای دیگر هست، همان حاسدان و فامیل حضرت دوست نداشتند که مظهر جود حضرت حق به چشم مردم بیاید، حضرت را از در پشتی می‌بردند. امام رضا نامه نوشتند که این‌ها حاسد هستند، تو از در اصلی بیا. هیچ وقت از خانه خارج نشو الّا این‌که کیسه‌های طلا همراه تو باشد. به فقرا کمتر از ۵۰ دینار نده، هر وقت عموها و عمه‌ها سراغ تو آمدند کمتر از ۲۵ سکه نده، چون این‌ها فقیر نیستند. ولی بگذار از جود تو بهره‌مند شوند. جود امام جواد در این دنیا وصیّت امام رضا (علیه السّلام) است؛ لذا امام جواد (علیه السّلام) قطعاً به وصیّت پدرشان عمل می‌کنند، این چیزی است که ما می‌فهمیم جود امام جواد در این دنیا است. مظهر اسم جود حضرت حق در این دنیا است، هر کس گرفتاری مادی دارد در خانه‌ی امام جواد (علیه السّلام) بیاید.

جود دنیوی و اخروی امام جواد (علیه السّلام)

آن چیزی که می‌خواهم اضافه کنم این روایت قدیمی است که ابن شاذان نقل کرده است، یک روایتی داریم که در شأن ملکوتی اهل البیت خیلی عجیب است. درباره‌ی حضرت جواد او حرف عجیبی زده است. برای هر یک از معصومین صفتی دارد مثلاً برای امام هادی دارد: «خَطِیبُ شِیعَتِهِ وَ مُزَوِّجُهُمُ الْحُورَ»[۲۰] به امام جواد که می‌رسد، می‌فرماید: «مُنْزِلُ أَهْلِ الْجَنَّهِ فِی دَرَجَاتِهِمْ» یعنی جود امام جواد فقط برای این دنیا نیست، جود امام جواد (صلوات الله علیه) در دنیا وصیّت امام رضا است. ولی در قیامت اهل جنّت یعنی همه‌ی انبیاء و صالحین و اولیاء و شهداء و ابرار «مُنْزِلُ أَهْلِ الْجَنَّهِ» هم می‌شود گفت، «فِی دَرَجَاتِهِمْ» هر کدام از اهل بهشت می‌خواهند آن‌جا جایی به دست بیاورند باید امام جواد (صلوات الله علیه) روزی کند، لذا چشم انبیاء به دست امام جواد است.

لذا امام جواد «جوادُ الدُّنیا و الأخره» جواد روز قیامت است. الحمدلله که ما گدای در خانه‌ی این آقا هستیم. هم در دنیا باید از او بخواهید و هم قیامت، ما از او هم‌نشینی صدیقه‌ی طاهره، هم‌نشینی با سیّد الشّهداء را می‌خواهیم. چون پیغمبر فرمود: خانه‌های بهشت جواد ما «مُنْزِلُ أَهْلِ الْجَنَّهِ فِی دَرَجَاتِهِمْ» است. لذا می‌خواهیم به حضرت توسّل کنید باید همه را بخواهیم، دنیا را بخواهیم، وصیّت پدرش است که ما بیچاره‌ها و ایتام آل محمّد را به او واگذار کرده است. در قیامت هم چشم ما به عطای حضرت جواد است.

چون می‌دانم حضرت جواد علاقه دارند از مادرشان فاطمه‌ی زهرا بگویم و امشب به قولی شب ازدواج امیر المؤمنین و صدیقه‌ی طاهره است من از این‌جا وارد می‌شوم. حضرت جواد (صلوات الله علیه) همسر حره‌ی عفیفه‌ای نصیب‌شان نشد، کنیز با فضیلتی که مادر امام هادی است و او رحم امامت‌پرور دارد و سایه‌ی او بر سر اهل بهشت آن‌ها را متنعم می‌کند، بود. ولی با زن حرّه‌ای ازدواج نکردند، یکی ام الفضل بود که ایشان را شهید کردند. پسرشان امام هادی در مدینه بود، حضرت گرفتار این خانه‌ی طاغوتی بنی عباس بود.

لذا بنده هرچه گشتم حالا خودم لایق نیستم، ولی چیزی از شهادت امام جواد ندیدم که بخواهم برای شما نقل کنم، آقایان در شعر می‌گویند، درست هم می‌گویند ما هم با آن گریه می‌کنیم، از ما که توقّع دارند تاریخ بگوییم نمی‌توانیم چیزی بگوییم. امّا آن چیزی که مسلّم است، این است همسری که انسان را با سم بکشد، آن هم سمی که برای معصومین ما دو روز، سه روز، ۴۰ روز، سه ماه، بعضی از ائمّه ما که شهید شدند نقل کردند که این‌ها بیمار شدند. رسول الله چندین و چند روز، برای امام جواد (علیه السّلام) نوشتند «قُتِلَ فی سَاعَهِ» همان لحظه از پا افتاد. همسری که این‌قدر ظالم باشد جوان ۲۵ ساله، ملکوتی، جلوه‌ی الله روی زمین را بخواهد به شهادت برساند معلوم است که همسر مهربانی نبوده است. تاریخ هم نگاه کنید چند بار پدرش مأمون را بر قتل امام جواد تحریک کرد.


[۱]– سوره‌ی غافر، آیه ۴۴٫

[۲]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۳]– دلائل الصدق لنهج الحق، ج ‏۶، ص ۴۱۴٫

[۴]– بحار الأنوار، ج ‏۲۵، ص ۲۹۱٫

[۵]– بحار الأنوار، ج ‏۹۷، ص ۳۵۱٫

[۶]– الکافی، ج ‏۲، ص ۲۰۰٫

[۷]– الکافی، ج ‏۶، ص ۴۴۴٫

[۸]– بحار الأنوار، ج ‏۵۰، ص ۹۹٫

[۹]– بحار الأنوار، ج ‏۵۰، ص ۹۹٫

[۱۰]– سوره‌ی مریم، آیه ۱۲٫

[۱۱]– التوحید (للصدوق)، ص ۸۱٫

[۱۲]– سوره‌ی شوری، آیه ۱۵٫

[۱۳]– سوره‌ی هود، آیه ۱۱۲٫

[۱۴]– الکافی، ج ‏۴، ص ۵۸۰٫

[۱۵]– تهذیب الأحکام، ج ‏۶، ص ۱۰٫

[۱۶]– بحار الأنوار، ج ‏۴۳، ص ۱۶٫

[۱۷]– تهذیب الأحکام، ج ‏۶، ص ۱۰٫

[۱۸]– من لا یحضره الفقیه، ج ‏۳، ص ۵۶۸٫

[۱۹]– الکافی، ج ‏۴، ص ۳۱۴٫

[۲۰]– بحار الأنوار ، ج ‏۲۶، ص ۳۱۶٫