برای مشاهده و دریافت فایل PDF بسته مستندات این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

 

 

شریعتی: «بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» خانم‌ها، آقایان سلام. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. ان‌شاءالله هر جا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد و بهترین‌ها در این بهار دل‌انگیز برای شما رقم بخورد. با احترام و با افتخار، همانطور که دیروز عرض کردم خدمت حاج آقای کاشانی عزیزمان هستیم. سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید حاج آقای کاشانی.

حجت الاسلام کاشانی: محضر حضرتعالی، عزیزانی که اینجا هستند، بینندگان عزیز عرض سلام و احترام دارم و امیدوارم ان‌شاءالله ایام تعطیل را با خوشی گذرانده باشند و سال نو ان‌شاءالله برای همه پر از خیر و برکت و سال ظهور حضرت حجت (س) ان‌شاءالله باشد.
شریعتی: در ایام عید کارشناسان عزیز ما راجع به بحث مهدویت صحبت کردند، مباحث بسیار ارزنده‌ای را شنیدید و حالا در راستای همان بحث دوست داریم که نظر شما را هم بشنویم با موضوع مهدویت و ان‌شاءالله دوستان و عزیزان ما استفاده کنند.
حجت الاسلام کاشانی: بسم الله الرحمن الرحیم. البته نظر ما در بین نظر اساتید قابل ملاحظه نیست اما حالا عرائض ناقابل‌مان را تقدیم می‌کنیم ولو اینکه ان‌شاءالله عزیزان اشکالات آن را بگیرند. بسم الله الرحمن الرحیم. مسئله مهدویت از امهات مباحث اعتقادی اسلامی است. مسئله فقط شیعی هم نیست. به فرمایش بعضی از بزرگان مثل رهبر انقلاب، علمای بزرگ ما، مسئله مهدویت در حد مسئله نبوت از امهات کلان مسائل اعتقادی است. بسیار موضوع مهمی است و یکی از خطرات این است که این بحث بسیار عظیم، وثیق و مهم را با ابزارهای غیرصحیح، با ادله‌ی سست، با سخنان عوامانه خدای ناکرده نازل کنیم و سطحش را تنزل بدهیم. کما اینکه گاهی مواقع وقتی مسئله مهدویت مطرح می‌شود در ذهن‌ها صرفاً خواب دیدن و اینها ممکن است بیاید در حالی که بحث هم بسیار مهم است، مبانی مهم اعتقادی دارد و هم اینکه باید از آن استفاده کرد. ما وقتی با غیبت مواجه هستیم، غیبت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هم تهدیدهای وحشتناکی سراغ ما می‌‌آید یعنی خواب را از چشم می‌برد، هم یک فرصت عظیم. چون استاد بزرگوار حاج آقای عابدینی دیروز بحث کمال دوره غیبت و فرصت‌ها را مطرح فرمودند، من ابتدا از تهدیدها عرض می‌کنم که اگر فرصت رسید، بنده هم نکاتی شاید آنجا بتوانم تقدیم کنم در بحث فرصت‌ها.
شریعتی: یعنی همان‌قدر که فرصت است، تهدید هم هست.
حجت الاسلام کاشانی: بله. شاید بشود اینطوری مثال زد که یک وقتی ما یک کاری را می‌خواهیم انجام بدهیم که هم منفعت آن خیلی ویژه نیست، هم خطرش. مثل این می‌ماند که کسی در ورزش بخواهد ۲۰ دقیقه پیاده‌روی کند. آن وقت در پیاده رو، یک جایی در پارکی قدم بزند، خب این احتمالاً هم خطر جدی ندارد و هم این صرفاً ۲۰ دقیقه مثلاً برای او خیلی آورده ویژه شاید نداشته باشد. مفید است. کار خوبی است. اما یک وقت یکی می‌خواهد در مسابقات سنگ‌نوردی مثلاً جهانی شرکت کند. خب کسی که می‌خواهد سنگ‌نوردی کند آمادگی جسمانی ویژه‌ای می‌خواهد، پنجه‌های قوی‌ای می‌خواهد، هم خطر سقوط دارد ولی خب اگر موفق هم شود یک موفقیت جهانی هم دارد. لذا دوره غیبت یک دوره‌ای است که کمال دوره انسانی در این روزگار ماست. یعنی انسان را که خدا روی زمین خلق کرده است شاید دوره کمالش دوره غیبت باشد اما خطراتش هم عجیب است. لذا باید هر دو را با هم لحاظ کرد. در بین شاگردان ائمه همواره این مسئله‌ی جدی مطرح بوده و ائمه (ع) سعی می‌کردند در زمان امیر‌المؤمنین، حتی رسول خدا که مسئله غیبت را به مردم یک جوری بفهمانند و نکاتی فرمودند که با این ارتکاز امروزین ما شاید متفاوت باشد. گاهی ما یک حرف‌هایی می‌زنیم یا می‌شنویم در مسئله غیبت که این با منابع دینی ما ممکن است فاصله داشته باشد. خیلی باید توجه کنیم که حرف‌ها صرفاً ذوقی نباشد. یعنی از منابع اصلی گرفته شده باشد. مثلاً امیر‌المؤمنین (س) فرموده‌اند در جایی که «یَخْرُجُ عَلَى حِینِ غَفْلَهٍ مِنَ النَّاس‏» یعنی وقتی ظهور می‌کند، عموم مردم، حالا عده اندک انگشت‌شمار از یاران خاص را که شاید به آنها رسیدم پرداختم به کنار، بقیه برایشان ناگهانی است. حتی برای منتظران. یعنی چه؟ یعنی همین الآن که من و شما داریم گفتگو می‌کنیم انصافاً الآن منتظر هستیم که الآن حضرت تشریف بیاورد و اگر همین الآن خبر ظهور حضرت منتشر شود برای ما ناگهانی است. اینطوری نیست که بتوانیم حدس بزنیم مکان و لکیشن، زمان و اینها را مشخص کنیم و از قبل برنامه‌ریزی کنیم، همه بدانند ساعت ۷ صبح روز فلان. اینطوری نیست. لذا وقتی می‌آید برای عموم مردم ناگهانی است. استثناها به کنار. می‌خواهم عرض کنم که این جزء برنامه‌ریزی‌های ما نیست. یکی از چیزهایی که مقدمه بحث ماست که خیلی خیلی مهم است باید به آن پرداخته شود، این است که مردم در عصر غیبت باید چکار کنند. ما جلوتر عرض خواهیم کرد که عصر غیبت یک عصر اضطرار حیرت‌انگیزی است. خب حالا باید چکار کنم؟ این روایت معتبر است. شیخ صدوق نقل کرده است. امام صادق فرمود: «یَتَمَسَّکُونَ بِالْأَمْرِ الَّذِی هُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُم‏» مردم به آن چیزی که از دین به آنها رسیده و مسلّم است باید عمل کنند تا تبیین جدید، کمال بعدی، تقریر بیشتر، فهم عمیق‌تر برسد. یعنی چه؟ یعنی هیچ یک از امور دینی در عصر غیبت تعطیل نمی‌شود. نهی از منکر، امر به معروف، تشکیل حکومت، انجام واجبات، ترک محرمات، اقامه نماز، اخذ زکات، خمس، حج، همه سر جایش هست. خدمت کردن ما به دیگران، تولی به شیعیان، به مؤمنین، به مسلمانان، خدمت کنیم، کار جهادی کنیم، برویم در روستاها خدمت کنیم، همه آماده بشویم، بله هست. اصلاً وقتی حضرت تشریف می‌آورد باید مردم آماده باشند. اگر آماده نباشند حضرت لنگ ما نمی‌ماند. کسان دیگری جای ما را می‌گیرند. پس بهتر است که ما آمادگی خود را حفظ کنیم برای اینکه جزء کسانی باشیم که به درد حضرت می‌خوریم. لذا هر چه تلاش کنیم فردی و جمعی، جامعه‌ی آماده‌تر، اجتماع آماده‌تر، فرد آماده‌تر، حتماً در لحظه‌ی ظهور ان‌شاءالله خودمان را از کاروان حضرت جامانده نمی‌بینیم. اما اینکه ما وظایف‌مان را انجام بدهیم آن وقت ظهور رخ می‌دهد اینطوری نیست چون ظهور صرفاً به آمادگی ما فقط بستگی ندارد. یک بنده خدایی یک جایی نوشته بود آقا چرا مردم را نا‌امید می‌کنید؟ بعد اگر اینطور است باید بگوییم خدا دارد ناامید می‌کند چون که مسئله غیبت فراتر از آن چیزی است که ما می‌فهمیم که حالا جلوتر عرض می‌کنم. مردم در عصر غیبت باید چکار کنند؟ مردم به آنچه مسلم است از عقاید و احکام باید عمل کنند. یعنی الآن ما نباید معطل شویم حضرت تشریف بیاورند به فقراء کمک کنند. حضرت تشریف بیاورند فلان مشکل اجتماعی را حل کنند که البته عرض خواهیم کرد حل مشکل توسط امام زمان (س) با حل مشکل ما زمین تا آسمان بیشتر فرق می‌کند. ما به نظر فهم ناقص و اندک خودمان عمل می‌کنیم ما خیلی وقت‌ها کاری را که می‌کنیم فکر می‌کنیم درست است بعداً می‌فهمیم درست نبوده است. چرا؟ چون که ما در دوره غیبت دسترسی به یقین نداریم. بله، حجت داریم عمل کنیم چوب نخوریم در قیامت. چه بسا ان‌شاءالله به ما اجر هم بدهند اما وقتی داریم یک کاری می‌‌کنیم، فکر می‌کنیم هم خوب داریم عمل می‌کنیم، اما ممکن است این تبعات زیادی داشته باشد. من مثال اجتماعی بزنم. ما یک زمانی احساس کردیم که باید جلوی رشد جمعیت را بگیریم. آن زمان حتماً عده‌ای دلسوزانه این کار را کرده‌اند. الآن به یک بحران وحشتناک جمعیت خوردیم. چرا؟ چون دوره غیبت دوره‌ای است که ما باید حجت داشته باشیم به وظایف‌مان عمل کنیم ولی یقین نداریم. این را که دقیقاً داریم درست عمل می‌کنیم یا نه نمی‌دانیم. لذا کارهای منجیانه‌ای هم که انجام می‌دهیم در سطح خودمان هست. باید انجام بدهیم. دستور حضرت این است که «یَتَمَسَّکُونَ بِالْأَمْرِ الَّذِی هُمْ عَلَیْهِ» بالاخره ما باید به وظایف‌مان عمل کنیم. اما اولاً باید بدانیم تلاش‌مان تلاش مذبوحانه است. آن مذبوح را که می‌خواهند سر ببرند، مرغ بنده خدا، این بال بال که می‌زند، این پرش او هیچ اثری در کشته نشدنش ندارد ولی باید کارش را بکند. ما در دوره غیبت وظایف‌مان را باید انجام بدهیم حالا اثر دارد، اثر ندارد، خیلی وقت‌ها دارد، بعضی وقت‌ها ممکن است نداشته باشد. گاهی ممکن است خطا کنیم، گاهی ممکن است تشخیص غلط بدهیم. وظیفه‌مان را باید انجام بدهیم چون اصلاً من ممکن است در دوره غیبت مثل پدران‌مان، مادران‌مان، اجدادمان در دوره غیبت به دنیا آمده‌اند، در دوره غیبت از دنیا رفته‌اند. هیچ وقت تعطیلی وظایف و احکام و عقاید که ما نداریم.
شریعتی: یعنی اگر رسیدن به ظهور یک بزرگراه باشد، یک شاهراه باشد، ما با این اعمال‌مان در این مسیر و در این راه قرار گرفته‌ایم.
حجت الاسلام کاشانی: بله، دقیقاً این تلاش ما اعلام آمادگی برای وجود مبارک حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است، اعلام آمادگی نزد حضرت رب الارباب است که ما دوست داریم اطاعت کنیم، ما می‌خواهیم بنده باشیم، ما می‌خواهیم به وظایف‌مان عمل کنیم. داریم لنگان و افتان و خیزان به سمت شما حرکت می‌کنیم، به سمت آن قله نهایی. اما فاصله‌مان را نباید فراموش کنیم. پس یک وظیفه‌مان را باید انجام بدهیم. دو، چطوری منتظر باشیم؟ این هم روایت معتبر است که شیخ صدوق نقل کرده است، امام صادق فرمود که لحظه به لحظه باید منتظر باشی. یعنی نه اینکه بگویی خب امروز نیامد، تا هفته‌ی بعد، تا ماه بعد، تا سال بعد معلوم نیست، تا جمعه دیگر معلوم نیست. صبح اگر نبود بگوییم ان‌شاءالله تا شب می‌آید. شب گذشت بگوییم ان‌شاءالله تا صبح می‌آید. واقعاً من باید به خودم، عزیزان بیننده، سروران من به خودشان رجوع کنند که ما اینطور منتظر هستیم یا نیستیم. زمان ظهور کی هست؟ نمی‌دانیم. زمانی که این روایات صادر شده هزار و چند صد سال گذشته است. یعنی از یک طرف ممکن است خدای ناکرده ده‌ها سال، صد‌ها سال بعد از ما ه رخ ندهد و خداوند این طول غیبت را ما بر ما غضب کند. چون اصل غیبت یک مسئله کمالی است ولی ممکن است عدم آمادگی ما، ضعف ما، در یک مثال خوبی که یک عزیز گفته و الآن خواهم گفت باعث بشود که ظهور به تعویق بیفتد، عقب بیفتد، تأخیر بیفتد. ما بر این خیلی باید ناراحت باشیم و نگران باشیم. بالاخره ممکن است من در دوره ظهور به دنیا بیایم، در دوره غیبت به دنیا بیایم و در همان دوران از دنیا بروم. خب حالا باید چکار کنم؟ نباید این مسئله برای من مثل سایر مسائل زندگی روزمره بشود، عادی بشود. یک لحظه هم نباید فراموش کنیم. یک عزیزی می‌گفت که اگر شما یک مثلاً دیگی را، قابلمه‌ای را پر از آب روی اجاق گاز بگذاری زیر آن را روشن کنی، دیده باشید اول کمی موج در آب ایجاد می‌شود، بعد حباب‌هایی از کف ظرف به سمت بالا می‌آید. یک حرکات و گردشی رخ می‌دهد، فعل و انفعالات آماده می‌شود، بعد آنها سرعتش زیاد می‌شود، یک ذره هم صدا می‌شنویم تا به لحظه جوش برسد. اگر دم جوش زیر آن را کسی کم کند، یا یک پارچ آب در آن بریزیم سریع فروکش می‌کند و دوباره تا آمادگی طول می‌کشد. ما یعنی جامعه در بخشی از طولانی شدن غیبت ممکن است اثر بگذاریم. خدای ناکرده ما جزء مقصرین باشیم. چرا می‌گویم بخشی از آن؟ چون مسئله غیبت حضرت ولی عصر به انسان‌ها لزوماً ربط مستقیم ندارد. ما می‌توانیم ربط داشته باشیم. ما یکی از شروط هستیم. آمادگی هر لحظه ما و اینکه خدای ناکرده آمادگی را از دست ندهیم، آن پارچ آب را نریزیم، کند نکنیم، مانع ایجاد نکنیم اما فقط ما نیستیم.
شریعتی: دیروز حاج آقای عابدینی هم اشاره کردند که اساساً حقیقت غیبت یک سنت لایتغیر الهی است و باید محقق شود.
حجت الاسلام کاشانی: بله. یک امر بسیار عظیم فراتر از فهم ماست که خیلی هم من خودم استفاده کردم و دوست داشتم کاش ایشان آن روز هم به جای ما بحث را ادامه می‌داد.
شریعتی: بله، مباحث خوبی شنیدیم.
حجت الاسلام کاشانی: الحمدلله. نکته بعدی قبل از اینکه وارد بحث اصلی شویم یا مقدماتی که بحث اصلی را بخواهیم مطرح کنیم این است که غیبت حضرت که دو مقطع داشته است یک کوچکتر شصت و چند سال و یک بزرگتر که ما در آن هستیم، ارتباط دیگران با او چگونه است. باز یک روایت معتبری در کتاب کافی شریف داریم که امام صادق (ع) می‌فرمایند: امام زمان که ان‌شاءالله قیام می‌کنند دو غیبت دارند. یک صغری و یکی دیگر. در آن غیبت کوتاه هیچ کسی مکان او را، جای او را نمی‌داند الا خاصه از شیعیانش. یعنی یک گروه اندکی از شیعیان. که مثلاً حضرت نوابی داشتند و ممکن است افراد دیگری هم دسترسی داشته باشند. حالا نگاه کنید در دوره شصت و نه ساله، تعداد خیلی اندک هستند. تعبیر این است که خاصه‌ی شیعیان باشد ولی حالا در غیبت کبری، آن بزرگتر، «لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّهُ مَوَالِیه» یعنی نه خاصه‌ی شیعه. بخش اندک احدی از یاران خاص او. یعنی شاید به انگشتان دست در هر قرن نرسد کسانی که با او در ارتباط هستند. البته ما نمی‌دانیم چه تعدادی هستند. انقدر این اندک است که برای ما قابل ملاحظه نیست ولی معلوم است که کسانی هستند که با تلاش‌شان، با جهدشان خلاصه به این مقام رسیده‌اند و خوش به حالشان، خوش به سعادت‌شان. خدا زیارت اینها را نصیب ما بکند. مشاهده و دیدار با اینها را نصیب ما بکند که قاعدتاً اینها اهل ادعا نیستند. کتوم هستند. یکی از ویژگی‌های آنها است. خب پس آیا دسترسی به حضرت امکان دارد؟ بله، ولی خیلی کار مشکلی است. بلکه خیلی کار مشکل برای او کوچک است. دوره غیبت سختی‌های عجیبی دارد. چون حضرت استاد دیروز موارد کمالیه را گفتند، من احساس کردم اول سختی‌ها را بگویم بعد اگر فرصت کردیم به آن دوره کمال هم بپردازیم. اولاً برای خود حضرت خیلی سخت است. ما این را بدانیم اگر ما یکی از عوامل طول غیبت هم باشیم باید بدانیم که ما خدای ناکرده نباید به رنج طولانی حضرت کمک کنیم. اینکه حضرت مصائب شیعیان را ببیند. ما دیدیم در روایت امیر‌المؤمنین برای محمد بن ابی‌بکر چطوری زار می‌زد، گریه می‌کرد. امام زمان (ارواحنا فداه) داغ زیاد دیده است. و هر چه طول غیبت رخ بدهد این مصیبت‌ها هست. شیعیان گناه می‌کنند پرونده اعمال ما به حضرت عرضه می‌شود. گریه می‌کند برای ما. من اگر گناه می‌کنم غیر از اینکه باید مشکلم را با خدا حل کنم در روایت این هست که می‌آییم می‌گوییم که خدایا ائمه‌ای قرار دادی برای ما، دستور دادی «و لا یأتی علیها الا رضاهم» تا آنها راضی نشوند، خدا هم از ما راضی نمی‌شود چون آن همه او سختی می‌کشد و اعمال ناشایست من، گناه ما، ظلم اگر در جامعه رخ بدهد، اگر بی‌عدالتی‌ای رخ بدهد، اگر شیعه‌ای، مسلمانی، مظلومی دچار عسرت شود، کی در این عالم دلسوزتر از حضرت حجت است؟ و او دائماً یعنی هر گناه، هر ظلم، تیری به قلب مبارک آن بزرگوار است. هر مشکلی که شیعیان دارند. اگر شیعیان برای بعضی از مایحتاج‌شان در صف می‌ایستند خستگی می‌کشند، بعضی‌ها از زن و بچه خجل می‌شوند، اینها اثر دارد. اگر امام زمان (ارواحنا فداه) پدر مهربانی است که هیچ پدر مهربانی مثل او نیست، اینها سختی‌هایی است که تمام جهان را هم ببینیم. ما گاهی مسئله‌ی ظهور را با خودمان و اتفاقات اجتماعی کشور خودمان و مسائل و کنش‌های اجتماعی خودمان فقط لحاظ می‌کنیم. همه‌ی دنیا را عرض می‌کنم. حضرت انقدر در سختی هست که در روایات معتبر در مورد حضرت آمده است که علیه صبر ایوب. ایوب نبینا و آله و علیه السلام نماد صبر است. گرچه صبر امام زمان (ارواحنا فداه) از او بیشتر است، قابل قیاس هم نیست. ولی این اصطلاح است. یعنی او یک زحمت زیادی را باید تحمل کند و هم منتظِر است و هم منتظَر. این از یک سو. از سوی دیگر این غربت عظیمی که بالاخره حضرت ولی عصر بین ما هست. در روایات هم هست «یَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُم‏» مردم امام‌شان را گم می‌کنند. در کافی شریف هست چند روایت. مثلاً در موسم. در زمان حج. شاید در مراسمات ما، حضرت حاضر می‌شود، می‌بیند ولی آنها او را نمی‌بینند. و این خیلی غربت است برای آن امامی که از نظر مهربانی با کسی قابل قیاس نیست. این گوشه‌ای از غربت حضرت.
شریعتی: یعنی این دوران برای حضرت هم به مراتب سخت است.
حجت الاسلام کاشانی: به مراتب سخت است. چون سختی‌های ما را می‌بیند ولی امکان حضور فعلاً نیست. بخشی از آن هم ضعف‌های ماست، خطاهای ماست. یک طرف سختی‌های غیبت برای ما است. از دست دادن گنج حقیقی عالم. در روایات ما داریم که… شاید بینندگان نشنیده باشند یا شاید شنیده باشند از وجود مبارک امیر‌المؤمنین (س) که فرمود: نهمین فرزند حسین من «تَاسِعُهُمْ بَاطِنُهُمْ وَ هُوَ ظَاهِرُهُمْ وَ هُوَ أَفْضَلُهُم‏» در بین این نه تن که همه گل سرسبد حقیقی عالم هستند و انبیاء به اینها امید شفاعت دارند، گل سرسبد حضور مبارک حضرت بقیه الله است. حالا این گنج عظیم الشأن که من چه بگویم. چه تعبیری بگویم. اگر بگویم گنج چه نگویم. به جای گنج چه بگویم؟ چیزی ندارم بگویم. الفاظ کم می‌آید. ما دست‌مان از دامن او به صورت ظاهری کوتاه است. دسترسی نداریم. و این انقدر سخت است و تلخ است که ائمه به حال ما گریه می‌کردند که حالا عبارتش را می‌خوانم. ما دو دوره غیبت همانطور که عرض کردم دسترسی به یقین نداریم. یعنی خیلی وقت‌ها حجت داریم، کاری را می‌کنیم ولی بعداً می‌فهمیم خطا کردیم، اشتباه کردیم. انتخابی انجام می‌دهیم می‌فهمیم اشتباه کردیم. رفتاری می‌کنیم می‌فهمیم اشتباه کردیم. تصمیمی می‌گیریم می‌فهمیم اشتباه کردیم. ما که دائم خطای دید و خطای فکر و خطای اعتقاد داریم آن چیزی که ما را مطمئن مطمئن بکند از این که این رفتار درست است، غیر از اینکه حجت هست ان‌شاءالله چوب نمی‌خوریم، این قطع است و لذا فصل الخطاب نداریم مثل دوران پیامبر یا مردم بگویند آقا مسئله داریم برویم از امام رضا بپرسیم، برویم از امیر‌المؤمنین بپرسیم، برویم از پیغمبر اکرم (ص) بپرسیم. خب فرق می‌کند. آدم‌ها (واسطه‌ها) ممکن است خطا بکنند. چرا خدا پیغمبر معصوم را به عنوان رسول می‌فرستد؟ چرا یک آدم عادی نمی‌آید؟ خب نمی‌توانیم اطمینان کنیم. ما در این دوره دائماً مضطر هستیم. بفهمیم یا نفهمیم، بخواهیم یا نخواهیم مضطر و حیران هستیم. بله، قبلش عرض کردیم به وظایف‌مان باید عمل کنیم. مثال هم زدم. اما فکر نکنیم چیزی ما را از اضطرار می‌تواند بیرون بیاورد. گاهی اوقات حتی فقرها از این جهت برای ما مفید هستند که مضطر بودن ما را به ما یادآور می‌کنند. این را در پرانتز عرض کنم که خدا لعنت کند هر کس وضع مردم را خراب می‌کند، وضع معیشت مردم را تنگ می‌کند. بر مسئولینی که به حال مردم دلسوز نیستند یا کمک نمی‌کنند، خدا آنها را با بدترین افراد محشور کند. اصلاً نمی‌خواهم توجیه کنم. ولی اگر به ما ماهانه نفری ۵۰۰ میلیون تومان هم بدهند بگویند هر درخواستی هم داری آنلاین در همه دنیا حرف تو مطاع است، اضطرار ما به آن گنج حقیقی عالم که همه‌ی گنج‌ها در برابر او هیچ هستند از بین نمی‌رود. ما یک یتیمی‌ای داریم این با از دست دادن پدر و مادر فرق می‌کند و هر چیزی که این اضطرار ما را کم کند این تخدیر است. این مثل مسکنی است که درد سنگین من را الآن نمی‌گذارد به آن توجه کنم در حالی که از درون من بیمار هستم و باید بروم درمان شوم.
شریعتی: یعنی اگر غرق در نعمت هم باشم تا او نیاید همه غریب هستیم.
حجت الاسلام کاشانی: و خدا ان‌شاءالله به ما روزی کند که این اضطرار را بفهمیم. این اضطرار دائمی است و مثلاً فرض بفرمایید که در روایات ما عباراتی هست که خیلی حیرت‌انگیز است. وجود مبارک امام صادق (ع) یک وقتی شیعیانشان دیدند که حضرت دارند دعا می‌کنند، عبارت اینطوری است. عده‌ای از شیعیان می‌گویند رفتیم محضر حضرت صادق (ص)  «هُوَ یَبْکِی بُکَاءَ الْوَالِهِ الثَّکْلَى ذَاتِ الْکَبِدِ الْحَرَّى»‏ مثل مادر بچه مرده‌ی جگرسوخته حضرت دارد ضجه می‌زند. خب برای چه؟ بعد دیدیم اینطور بیان می‌کند. امام صادق بیان می‌کند: «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی‏» سید ما، مولای ما، غیبت تو خواب را از چشم من ربوده «وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی» بستر من را تنگ کرده، من دیگر آرامش خواب ندارم. «وَ ابْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَهَ فُؤَادِی» من دیگر دل آسودگی‌ام از بین رفته است. «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ» مصیبت‌ها من را دچار فاجع‌زدگی همیشگی کرده است و همینطور از این عبارات که سدیر و دیگران که آنجا بودند می‌گویند اصلاً ما کم آوردیم. چه دارد می‌گوید. «تَصَدَّعَتْ قُلُوبُنَا جَزَعا» ما هم احساس کردیم قلب ما دارد پاره می‌شود. این چه حالی است که حضرت دارد؟ چه اتفاقی افتاده است؟ مثلاً این یک مسئله روزی است. سلطان می‌خواهد بچه‌های حضرت را مثلاً شکنجه کند. چی هست که حضرت اینطور حال اضطرار دارد. به حضرت گفتیم فدای شما بشویم. «لَا أَبْکَى اللَّهُ یَا ابْنَ خَیْرِ الْوَرَى‏» ای پسر پیغمبر خدا چشمان شما را گریان نکند. این حال شما چیست؟ «فَزَفَرَ الصَّادِقُ ع زَفْرَه» دیدیم آقا یک آه سوزناکی کشید که کأن سوز آه حضرت ما را هم سوزاند. و فرمود که «وَیْکَمُ إِنِّی نَظَرْتُ صَبِیحَهَ هَذَا الْیَوْم» وای بر شما. خبر ندارید. من امروز در کتاب جفر که از علوم مضبوط اهل ‏بیت است نگاه می‌کردم که مشتمل بر علم بلایا و منایا و اینها است. «تَأَمَّلْتُ فِیهِ مَوْلِد» تأمل کردم در لحظه ولادت امام زمان‌مان  «وَ غِیبَتَهُ وَ إِبْطَاءَه‏» و غیبتش و طول کشیدن غیبتش که خیلی مسئله است. یکی از غیبت‌های حضرت موسی ۴۰ روز بود. می‌گفتند می‌ایستیم تا بیاید. فرق می‌کند با این غیبت و طولانی شدنش. «وَ طُولَ عُمُرِهِ وَ بَلْوَى الْمُؤْمِنِینَ بِهِ مِنْ بَعْدِهِ فِی ذَلِکَ الزَّمَان‏» و ابتلای سنگین مؤمنین در این زمان «وَ تَوَلُّدَ الشُّکُوکِ فِی قُلُوبِهِم‏» و شک‌هایی که در دل شیعیان هی سر باز می‌کنند و جگرها را زخم می‌کنند، عقول را دچار حیرت می‌کنند، «وَ ارْتِدَادِ أَکْثَرِهِمْ عَنْ دِینِه‏» بیشتر اینها سست دین می‌شوند یا از دین برمی‌گردند، این باعث شد که خواب از چشم من رفته و من دارم گریه می‌کنم. حضرت صادق (ص) برای این دوره سنگین و اضطرار گریه می‌کند. مهدی از چند نسل بعدتر او هست. آن هم با این عبارات. سیدی. از اینها زیاد داریم که امیر‌المؤمنین که همه‌ی عالم، انبیاء، آرزوی دیدار او را داشتند، داریم که آه آه شوقاً الی رؤیتهم. من دوست دارم او و شیعیان او را ببینم. و این دوره پر از اضطرار که این اضطرار هر چیزی باعث شود که من صباحاً و مساء، صبح و شام از این غیبت فاصله بگیرم، عرض کردم این تخدیر است و گاهی ما می‌بینیم که چیزهای دیگر می‌خواهند عده‌ای جایگزین این کنند. هیچ چیزی درمان جگر تشنه نیست جزء ماء معین و در روایت ماء معین وجود مبارک حضرت حجت است در استعاره و تشبیه. یعنی هیچ چیزی جایگزین او نخواهد شد. ما در دوره‌ای که زندگی می‌کنیم گاهی فکر می‌کنیم ما در دوره بعد از امامت هستیم. ائمه بوده‌اند از دنیا رفته‌اند. امام عسکری (ص) شهید شدند تا بعداً حضرت تشریف بیاورند. اینطور نیست. ما در دوره امامت هستیم و به هیچ وجه نباید اجازه بدهیم ما را دیگران آدرس غلط بدهند. یکی از تهدیدهای عجیب دوره غیبت این است که دست ما از هدایت حضرت با دیدار او قطع است. روایات در این زمینه فراوان است اگر من بخواهم بگویم که مثلاً زندیق رفته محضر امام صادق (ع). از مصر پا شده آمده رفته در خیمه حضرت، تا حضرت را دیده شهادتین گفته است. یک وقتی من به استاد‌مان عرض کردم آخه آقا اینجا حضرت هنوز چیزی نگفته‌اند. یا هنوز این استدلال هنوز به جایی نرسیده است. چرا این زود شهادتین گفته است؟ ایشان گفت تو برای اینکه به استدلال نگاه می‌کنی، توجه نداری که از دهان چه کسی و از چهره چه کسی. آن روایاتی که درباره نور فاطمه زهرا (س) که دوست و دشمن نور معنویت او را حس می‌کردند. از آن گام‌های پرهیبت امیر‌المؤمنین، از چهره مبارک امام صادق (ص)، از آن حالی که در مناظره امام رضا (ص) با علمایی که رخ می‌داد، از آن حالی که حضرت رضا خواستند تشریف ببرند نماز عید بخوانند که مأمون ترسید اجازه نداد. سربازان خودش هم پابرهنه و سربرهنه دنبال حضرت دویدند چه می‌دیدند؟ یک آدم عادی؟ آنی که یکی از علمای برجسته می‌گوید من چهل تا سؤال آماده کرده بودم بروم در محضر منصور دوانیقی از امام صادق بپرسم و مثلاً نعوذ بالله حالش را بگیرم بگویم بلد نیستی و وارد شدند با اینکه قاعدتاً منصور سلطان بود یک جا می‌نشست نورپردازی روی او بود، بالا می‌نشست. امام هم کنار او نشسته بود وقتی وارد شدم هیبت حضرت صادق مرا گرفت. اصلاً منصور را ندیدم که به او سلام کنم و اگر از اینها بخواهم بگویم شاید یکی دو جلسه در ذهنم از این مثال‌های باشد، ان چیزی که حتی لزوماً نباید مسلمان باشی. در ماجرای مباهله، مسیحیان در چهره فاطمه زهرا و امیر‌المؤمنین دیدند. آن راهب در طول مسیر شام از سر مطهر سید‌الشهداء هم آن نور را حس کرد، ما دسترسی نداریم امروز به دامان آن آقایی که وجودش، هیکل مبارکش هم هدایت‌گر است و اصلاً برای ما قابل فهم نیست. ما درکی از آن نداریم. مانند غذایی که نه خورده‌ایم و نه چشیده‌ایم، نه دیده‌ایم و نه بوی آن را حس کردیم. هیچ از او نمی‌دانیم. اگر می‌دانستیم خواب از چشم ما می‌رفت. ما به مراتب اولی بودیم از امام صادق که بگوییم «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی» آرامش را از من گرفته است. آرامش ما الآن جاهلانه است. بی‌ادبی نباشد. خودم را عرض می‌کنم. گاهی یک طفلی در بازار دستش در دست پدرش هست دارد حرکت می‌کند. زرق و برق‌ها و اسباب‌بازی‌ها را که نگاه می‌کند دستش رها می‌شود. دستش که رها می‌شود تا وقتی چشمش به این زرق و برق‌هاست، اسباب‌بازی‌ها و خوراکی‌ها و رفت و آمدها و رنگ و وارنگ‌ها، حواسش نیست آرامش دارد. این آرامش جاهلانه است. لحظه‌ای که حس می‌کند بابام کو، اولاً احساس می‌کند بابام گم شده. این گم شده. اینکه در روایات هم داریم ‏«یَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُم‏» مردم حس می‌کنند امامشان را گم کرده‌اند، امام گم نشده است. خودم گم شدم. و این لحظه‌ای که تازه حس می‌کند گم شدم. دیگر چیزی او را آرام نمی‌کند. همان خوراکی‌ها، همان اسباب‌بازی‌ها، همان زرق و برق‌ها دیگر به او آرامش نمی‌دهد. من بابام را می‌خواهم. خدا کند ما از این آرامش مخدرگونه بیرون بیاییم و شب‌ها با حضرت نجوا کنیم و یا بفهمم که دستم از دامن او کوتاه است.
شریعتی: یعنی تا اینجا تمام درگیری‌ها و روزمرگی‌های ما باعث شده که ما آن اضطرار را نفهمیم.
حجت الاسلام کاشانی: و هر چیزی باعث شود که این تخدیر و متوجه نبودن و غفلت من از وجود مبارک امام زمان را پررنگ کند و من را کمتر متوجه آن نیاز حقیقی‌ام بکند مثل کسی که به او دارویی را بزنند حس نکند تشنه است. در حالی که به شدت تشنه است. این خطرناک است. لذا هر جایگزینی برای امام زمان (ارواحنا فداه) اگر کسی بخواهد ارائه کند این دشمنی است. جایگزین ندارد آن خلأ و ائمه‌ی ما منتظر روز او هستند و خدا ان‌شاءالله ما را مضطر غیبت او قرار بدهد. این اندکی از تهدید‌های عصر است. حالا به اندازه فرصتی که داریم به فرصت‌ها می‌پردازیم.
شریعتی: یعنی آن کمالی که دیروز حاج آقای عابدینی اشاره کردند به واسطه عبور از همین تهدیدها است که به آن کمال می‌رسیم.
حجت الاسلام کاشانی: بله، احسنت. یعنی هیچ وقت در طول دوران حضور ائمه اینطور اضطرار حس نکردند شاید شیعیان. حتی آن لحظه که سید الشهداء دارد سمت عراق می‌رود و کوفیان در کوفه هستند می‌دانند امام دارد می‌آید. حالا خدای ناکرده من هم اگر آن زمان بودم چه بسا نعوذ بالله سستی می‌کردم ولی شک در مسئله نیست برای کسانی که حق را شناختند. امامشان دارد می‌آید. اینها یاری نکردند. الآن ما خیلی وقت‌ها ممکن است به خیلی از موضوعات قطع و یقین نداشته باشیم. تصمیم اشتباه بگیریم. گاهی یک تصمیم می‌گیریم مثلاً فرض کنید که قیمت ارز چقدر بشود یا چقدر نشود زندگی مردم آسیب می‌بیند. ممکن است یک عده بگویند دشمنی است، نفوذ است، من به آنها کاری ندارم ولی یک بخش آن این است که مشکلات ما حل نمی‌شود. الآن کدام جامعه‌ای از جوامع جهانی هست که مشکلاتشان برطرف شده؟ ممکن است یک جاهایی مشکلی باشد. آنهایی هم که می‌گویند مشکل ندارند باید برگردیم ببینیم این تخدیر هست یا نه و آن اضطرار حل شده است یا نه؟ آیا عدالت برای همه هست یا نه. شما الآن یمن را ببینید چه بلایی سر او دارند می‌آورند ولی میزان واکنش‌ها. یعنی دنیا با زرق و برق‌هایش دنبال این است که دائم آدرس غلط به ما بدهد و هیچ چیزی نمی‌تواند جایگزین آن روز موعود باشد. روز منجی. ما برسیم به اندازه فرصت اندک‌مان به فرصت‌ها. اولاً در روایات ما آمده که این «غیب من غیب الله» است، «سر من سر الله» است، «امر من امر الله» است. همه‌ی غیبت برای ما قابل فهم نیست تا ظهور رخ بدهد. لذا ممکن است بعضی چیزها در ظهور حضرت اثر داشته باشد مثل آمادگی ما یا به تعویق بیندازد مثل کندی ما، مثل ظلم ما به همدیگر اما علت اصلی را ما نمی‌دانیم. علت اصلی برای ما روشن نیست. به مانند روز قیامت که برای کسی معلوم نیست کی هست تعبیر شده و بعد در روایات ما آمده که این از سنت‌ها است. همانطور که انبیاء رخ می‌داده. ما خیال نکنیم اگر بعد از پیغمبر اکرم حق را به امیر‌المؤمنین می‌دادند هر آنچه در غدیر شد می‌شد دیگر غیبتی نبود. فکر نکنیم مسئله فقط کم‌کاری ما یا دیگران است. نه. همانطور که در روایات فراوان داریم سنت انبیاء است. برای چه؟ برای اینکه باید در این عالم انسان‌ها رشد کنند، به پلیس بیرون، به معلم بیرون، به واعظ بیرون، به چراغ راهنمای بیرون نیاز نداشته باشند. من اگر پلیس ایستاده، دوربینش هم دستش هست در جاده با یک سرعتی بروم فرق دارد با اینکه بدانم در این جاده هیچ پلیسی نیست و هیچ دوربینی نیست به قانون عمل کنم. این کی اتفاق می‌افتد؟ به یک رشد و کمالی باید رسیده باشیم. خداوند ابا از این ندارد که… مثل ما نیست دنبال کمیت باشد. هی بشمریم ببینیم چند تا طرفدار داریم. خداوند انقدر غربال می‌کند عالم را تا یک امیر‌المؤمنین از داخل آن باقی بماند. در غیرمعصومین تا یک سلمان بماند، تا یک ابوذر بماند، تا یک مقداد بماند. اینکه یک نفر در یک قرن یک ویژه‌ای باشد، خدا را عبادت کند، اینطور نیست که خدا بگوید نه، الان کم شدند، چی شدند، سختی‌ها را کم کند. خدا دائماً دارد غربال می‌کند و در این غربال اوضاع ما متفاوت از اوضاع انبیاء گذشته است. ببینید مسئله غیبت ما را رشد داده است. یکی از آنها را عرض کنم چون با باز کردن آن نمی‌دانم چقدر فرصت داریم. مثلاً وقتی حضرت موسی (ص) تشریف بردند چهل روز غیبت کردند یکبار یا بارهای دیگری که انبیاء گاهی چند بار غیبت فرمودند، مردم منتظر می‌ایستادند تا تشریف بیاورد. اما ما امروز اینطوری نیستیم. ما زیارت داریم. ما با حضرت ارتباط می‌گیریم. ما یقین داریم که او امروز هادی ماست. یقین داریم که هدایت باطنی می‌کند. یقین داریم مثل خورشید پشت ابر نور وجود او به ما می‌تابد. با او سخن می‌گوییم. با او گاهی مهرورزی می‌کنیم. اینطور نیست که بگوییم ارتباط ما قطع شد تا بعداً حضرت بیاید. آنطور که اگر مسیحیان راستین بگویند حضرت عیسی (ع) کشته نشده، به سمت آسمان رفته تا برگردد. مولای ما در آسمان فقط نیست ولی او به همه جا احاطه دارد. ولی بین ما هست و ما با او حرف می‌زنیم، مشکلات‌مان را با او مطرح می‌کنیم و او مشکلات ما را حل می‌کند. رابطه اصلی بین امام و مأمون تا قبل از غیبت خیال می‌کردند صرفاً رابطه فیزیکی است. یعنی اگر امام کاظم در زندان بود خوب بایستیم تا بیاید. اگر آن پیغمبر بزرگوار مدتی به غیبت رفته بود صبر کنیم تا بیاید. دوره غیبت امام زمان اینطوری نیست. ما با حضرت حرف می‌زنیم، سلام می‌کنیم. با او ارتباط می‌گیریم، از او کمک می‌خواهیم. او ما را کمک می‌کند، او ما را هدایت می‌کند. اگر قرار بود، فرصت بود که این باب را باز کنم به این نتیجه می‌رسیدیم که فرق دوره ما با دوره غیر از غیبت این است که در دوره حضور یک امام ظاهر است و مردم خیال می‌کردند یک امام صادق در مدینه هست، یک معلم برای همه‌ی امت. باید برویم با او ارتباط بگیریم یا با شاگردان او. اما در هدایت باطنی امام تک تک همه‌ی ابناء بشر نه فقط شیعیان را هدایت می‌کند. کأن معلم خصوصی داریم. یعنی دوری و نزدیکی برای امام زمان معنا ندارد. به همه احاطه دارد و هر کسی از این جهت نباید حس بی‌پناهی بکند. لذا در روایات ما به او فریادرس، قیاس، نجات‌بخش، هدایت‌گر قلمداد شده است. من همان قدری که یک نفر از نزدیک با او در ارتباط است می‌توانم از موهبت هدایت الهی که خدا به برکت او به ما می‌دهد بهره‌مند شوم، ارتباط بگیرم. اینطور نیست که یک امام باشد و یک عده‌ی زیادی. و برکات مسئله‌ی غیبت بحثش خیلی گسترده است و شاید همین اضطراب من در بیان این حقیقت که دیروز هم در بیان حاج آقای عابدینی رخ داد به خاطر اینکه سطح معلومات ایشان از من بیشتر است که انقدر مسئله بزرگ است که ما نمی‌دانیم از کجای آن بگوییم و فقط یک جمله عرض کنم. واقعاً دلم می‌سوزد از اینکه ما این مسئله عظیم را، این موضوع منجی آخر الزمان را به مسائل سطحی روزمره گره بزنیم که مثلاً فرض بفرمایید فلان کار ما در ظهور این اثر را می‌گذارد، نمی‌گذارد، مسئله‌ی مردم را از این موضوع اعتقادی تبدیل کنیم به مسائل ساده پیش پا افتاده خودمان. این را به مسئله مهدویت خیانت می‌دانیم. امیدواریم ان‌شاءالله که حضرت حجت (س) تشیع ما و پذیرش امامتش را انکار نکند. ما معترف هستیم به قصور و تقصیر و بیچارگی و اضطرار و کم‌کاری و امیدواریم به آقایی خودش ما را انکار نکند که از شیعیان او هستیم.
شریعتی: چیزی که از بحث دیروز حاج آقای عابدینی و بحث امروز شما متوجه شدم این است که مسئله‌ی ظهور و مسئله‌ی حضور حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) یک مسئله‌ای است در مقیاس قصه‌ی روح، در مقیاس قصه‌ی قیامت.
حجت الاسلام کاشانی: «وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلا» (اسراء/ ۸۵) حتی سؤال هم که می‌پرسند خداوند «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی» (اسراء/ ۸۵) پاسخ مجمل می‌دهد، بیان نمی‌کند. چرا؟ چون اصلاً در این ظرفیتش نیست. ان‌شاءالله باید تشریف بیاورد و خدا روزی ما کند آن روز لبیک‌گوی او باشیم و خادم او تا بفهمیم که حقیقت عالم و میوه‌ی هستی در دوران حضرت ان‌شاءالله قرار است چیده شود.
شریعتی: ان‌شاءالله. تلاوت صفحه‌ی ۱۳۰٫ آیات نورانی سوره مبارکه انعام.
صفحه‌ی ۱۳۰ قرآن کریم
 حجت الاسلام کاشانی: بسم الله الرحمن الرحیم. از بین مطالب زیادی که فرصت نشد عرض کنم حس می‌کنم در حد چند ثانیه این را هم بیان کنم که در روایات ما یکی از دلایل غیبت حضرت را و تأخیر افتادن زمان غیبت را خروج ودایع دانستند. یعنی گفته‌اند که چرا امیرالمؤمنین وارد جنگ نشد با دشمنانش بعد از پیغمبر وقتی حق او سلب شد. در روایات متعددی آمده است. فرموده‌اند حضرت آنجا آیه‌ای از کتاب خدا جلوی او را گرفته بود و آن این بود که منتظر بود قرار است عده‌ای بیایند در این دنیا زندگی کنند، آزمایش شوند و لبیک بگویند. هنوز برخی نیامده‌اند. و تا آن برخی نیایند حضرت دست به اقدامی که صف‌بندی کاملاً روشن شود نمی‌زنند. بعد در همان روایات فرمودند امام زمان هم همینطور خواهد بود. اینکه عرض می‌کنیم مسئله ظهور حضرت لزوماً فقط به رفتار ما بستگی ندارد، چون ابعادی که اصلاً به ذهن ما خطور نمی‌کند هم هست که امیدواریم ان‌شاءالله علیرغم همه‌ی اینها ظهور در دوران ما ان‌شاءالله اتفاق بیفتد.
شریعتی: ان‌شاءالله. خیلی ممنون و متشکرم.