در این متن می خوانید:
      1. معتبر بودن کلام امام معصوم
      2. دسته‌بندی روایات مربوط به کربلا
      3. زیارت‌های مربوط به سیّد الشّهداء
      4. جنایت‌های منصور دوانیقی
      5. توجّه امام حسین (علیه السّلام) به زائران
      6. احادیثی از امام صادق در مورد سیّد الشّهداء (علیه السّلام)
      7. جایگاه زیارت قبر سیّد الشّهداء (علیه السّلام)
      8. تداوم زیارت امام حسین (علیه السّلام)
      9. زمان زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام)
      10. کیفیّت زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام)
      11. ثواب زیارت ابا عبد الله (علیه السّلام)
      12. جایگاه حج در دوران امام صادق (علیهم السّلام)
      13. ترک نکردن زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام)
      14. تأکید امام صادق بر ذکر امام حسین (علیه السّلام)
      15. توجّه همه‌ی عالم به سیّد الشّهداء (علیه السّلام)
      16. دلیل عظمت امام حسین (علیه السّلام)
      17. سنگین بودن بیان وقایع کربلا برای بزرگان
      18. اهمّیّت مجالس روضه
      19. فرموده‌ی امام صادق (علیه السّلام) در مورد مختار
      20. تغییر حکومت با شهادت امام حسین (علیه السّلام)
      21. بیان چند حدیث در مورد عاشورا
      22. نقش امام صادق (علیه السّلام) در بیان احادیث عاشورا
      23. اهمّیّت تربت امام حسین (علیه السّلام)
      24. ایجاد مکتب توسّط امام صادق (علیه السّلام)
      25. مجلس روضه‌ی امام صادق (علیه السّلام)
      26. روضه‌ی امام صادق در مورد امام حسین (علیه السّلام)

معتبر بودن کلام امام معصوم

فرمود: یعنی گاهی به عنوان امام، گاهی به عنوان راوی. فرق امام صادق (علیه السّلام) با راوی‌های دیگر چیست؟ معصوم است، واسطه نمی‌خواهد. وقتی می‌گوید: زینب کبری (سلام الله علیها) در مسجد کوفه یا در کاخ یزید فرمود، کسی نمی‌گوید: آقا ببخشید، شما کجا بودید ببینید؟ معصوم است. غیر از این‌که اگر کسی عصمت امام صادق (سلام الله علیه) را قبول نداشته باشد، شاگرد پدر خود است، یعنی اگر کسی برای امام مثل شیعیان علم لدنّی قائل نباشد، بزرگان اهل سنّت تصریح می‌کنند عمده‌ی شاگردی امام صادق (علیه السّلام) از پدر خود است. یعنی در واقع امام صادق (علیه السّلام) سر کلاس کسی نرفته است. آن آقایان نمی‌خواهند بپذیرند امام علم لدنّی داشته، نپذیرند، می‌گویند از پدر خود گرفته است. امام باقر (علیه السّلام) هم که اسیر است، در واقعه‌ی کربلا شاهد است یا حداقل راوی از امام سجّاد (علیه السّلام) است.

دسته‌بندی روایات مربوط به کربلا

در بین این همه پروژه فقط سرفصل های یک پروژه‌ی واقعه‌ی کربلا را می‌خواهم برای شما بخوانم، ببینید چه کرده‌اند. فقط در زمینه‌ی فضیلت زیارت برای سیّد الشّهداء (علیه السّلام) امام صادق (علیه السّلام) ۵۰ گونه روایت دارد. ۵۰ تا نه، مثلاً یک روایت می‌گوید: اگر بروی ۷۰ هزار مَلَک برای تو دعا می‌کنند، این یک گروه است. یک روایت می‌گوید: شفاعت ۱۰۰ گنه‌کار را خدا به تو می‌سپارد، این یک گروه است. وقتی می‌گویم ۵۰ گروه یعنی ۵۰ موضوع فقط برای فضیلت زیارت. از ریز اقداماتی که می‌خواهم عرض ‌کنم هم اهمّیّت ارتباط با کربلا، واقعه‌ی کربلا، بینش نسبت به عاشورا معلوم می‌شود، هم ببینید آن بزرگوار در آن شرایط فقط در این یک موضوع چه کرده، وای به حال بقیّه‌ی کارها. من توقّع ندارم بعد از جلسه کسی به یاد داشته باشد چه جزئیّاتی عرض کردم، ولی این باور در ما ایجاد می‌شود که یک نفر بانی مکتب ما بوده است. این یکی از موضوعاتی است که حضرت صادق (علیه السّلام) امامت کرد.

زیارت‌های مربوط به سیّد الشّهداء

زیارت مطلقه و موقّته داریم، موقّته یعنی زیارت عاشورا را در عاشورا بخوان، این زیارت برای نیمه شعبان است، مطلقه یعنی همیشه می‌شود خواند. درباره‌ی سیّد الشّهداء ۱۴ زیارت مطلقه داریم، هر ۱۴ تا از امام صادق (علیه السّلام) است. در شرایطی که خفقان حاکم… من وقتی خفقان می‌گویم شما می‌خواهید خفقان را متوجّه شوید تصوّر کنید بگویند داعش سه کیلومتری این‌جا است، آن وقت متوجّه می‌شوید ترس و خفقان یعنی چه، وقتی برسد زن و مرد نمی‌فهمد، رحم نمی‌فهمد.

جنایت‌های منصور دوانیقی

منصور دوانیقی ۱۲۰ هزار نفر را کشته، ۸۰ هزار نفر در زندان او بودند، علویّات و علوی. زن و مرد نامحرم را ضربدری، برهنه، در سیاهچال کنار هم می‌گذاشت. یک تعداد هم همسایه‌ی هم هستند، فامیل هم هستند، آن‌ها را بازداشت کرده است. می‌گویند با لباس خود به زندان منصور دوانیقی می‌رفتند تا بمیرند، اوّل لباس داشتند، بعد به مرور این در سیاهچال می‌پوسید دیگر لباس نداشتند، برهنه می‌شدند. لباس و حمّام و از این خبرها نبود.

توجّه امام حسین (علیه السّلام) به زائران

بیان این‌ها در آن شرایط، در شرایطی که افشا می‌شد کسی برای امام حسین (علیه السّلام) گریه کرده معادل مرگ او بود. ببینید چقدر برای حضرت ماجرای کربلا مهم بوده و چه جزئیّاتی را تبیین کرده است. یکی از عبارات حضرت برای تشویق به زیارت این است، یک گروه، فرمود: «إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (عَلَیهِ السَّلَام)… یَنْظُرُ إِلَى مَوْضِعِ مُعَسْکَرِهِ».[۱] خیلی دوست داری الآن به کربلا بروی؟ در کربلا بودی در رکاب حضرت شهید می‌شدی؟ حضرت داشت به یاران خود می‌فرمود. «یَنْظُرُ» فعل مضارع است، یعنی دائماً، هر روز، هر لحظه، همین الآن. نگاه او به موضع مُعَسکَر او است، یعنی آن‌جایی که جنگ اتّفاق افتاده است.

«وَ مَنْ حَلَّهُ مِنَ الشُّهَدَاءِ»، نگاه او به آن‌جا است که اصحاب او به زمین افتادند. «وَ یَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ». این «یَنْظُرُ» یعنی هر روز، هر لحظه، هر مکان، دارد نگاه می‌کند. این نگاه می‌کند یعنی تحت نظر او هستند، یعنی مراقبت می‌کند. خداوند به حضرت نوح فرمود که «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا»،[۲] خدا که چشم ندارد، یعنی زیر نظر خود من بساز، تحت حمایت من هستی. حضرت فرمود: خیلی دوست دارید در کربلا در رکاب سیّد الشّهداء (علیه السّلام) کشته شوید؟ همین الآن زیر نگاه مستقیم سیّد الشّهداء هستید اگر به زیارت بروید. برای این‌که آن‌جا قطع نشود. اگر شما کامل الزّیارات را مطالعه کنید می‌بینید، می‌گوید: ما روزها در چاله‌ها، زیر بتّه‌ها، مخفی می‌شدیم، شب‌ها راه می‌افتادیم تا به قبر مطهّر سیّد الشّهداء (علیه السّلام) می‌رسیدیم. پلیس و شُرطه‌ی حکومت کنار قبر خوابیده بود، گاهی حواس ما نبود آرام پای ما به نیزه‌ی طرف می‌خورد، نیمه شب بود خواب بود.

باید طوری کنار قبر مطهّر سیّد الشّهداء (علیه السّلام) زیارت می‌کردیم که نشنود. شما حساب کنید کنار داعشی‌ می‌خواستیم زیارت امام حسین (علیه السّلام) بخوانیم. اصلاً ترغیب این موضوع در آن شرایط با شرایط الآن خیلی فرق می‌کند، الآن شما می‌روید موکِب‌ها از شما پذیرایی می‌کنند، آن موقع این حرف‌ها نبود، یهودی‌ها را گماشته بودند که راهزنی کنند، آدم بکشند. این یکی، وارد جزئیّات آن نمی‌شوم. می‌خواهی امام حسین (علیه السّلام) تو را ببیند؟ به کربلا برو. یعنی نباید فراموش کنیم، رمز هدایت است.

احادیثی از امام صادق در مورد سیّد الشّهداء (علیه السّلام)

دوم، می‌خواهم عرض کنم چیزهایی که امروز به شما در مورد امام حسین (علیه السّلام) بگویند… در مورد امام حسین (علیه السّلام) «أَنَا قَتِیلُ‏ الْعَبْرَهِ»،[۳] از چه کسی رسیده است؟ از امام صادق (علیه السّلام)، امام صادق فرمود سیّد الشّهداء فرموده: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ». یعنی به ما نمی‌رسید. «لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ». اگر اسم امام حسین (علیه السّلام) می‌آید تکان نمی‌خوری یعنی بیماری داری، اشکال داری. تقریباً تمام طرق اصلی از امام صادق (علیه السّلام) رسیده است.

وقتی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: در بعضی مکان‌ها سفر هم باشی نماز کامل است، هنوز امام حسین (علیه السّلام) شهید نشده بود که قبّه‌ی حسینی را بفرماید. این حکم از امام صادق (علیه السّلام) رسید که در چهار مکان مجاز هستی نماز را کامل بخوانی، یکی «تَحتَ قُبَّهِ الحُسَین». شب عاشورا چه اتّفاقی افتاد؟ شب عاشورا چه خبر بود؟ شنیده‌اید که حضرت فرمود: من اصحابی ابر و اوفی و باوفاتر و بهتر از شما ندارم؟ اهل بیتی بهتر از شما ندارم؟ شنیده‌اید، از امام صادق (علیه السّلام) رسیده است. یکی یکی جلو برویم می‌بینید تقریباً دارایی ما از امام صادق (علیه السّلام) است.

جایگاه زیارت قبر سیّد الشّهداء (علیه السّلام)

قبر او حرمت دارد؟ فرمود: بله، «إِنَّ لِمَوْضِعِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ (عَلَیهِ السَّلَام) حُرْمَهً مَعْرُوفَهً مَنْ عَرَفَهَا وَ اسْتَجَارَ بِهَا أُجِیرَ»،[۴] هر کس بشناسد آن‌جا دار الشّفای انبیاء است، «أُجِیرَ»، پناه داده شده است. بعد فرمود… الآن یک عدّه پیغمبر هستند «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»،[۵] هستند، پیامبر هستند، پیغمبر شهید داریم، پیغمبر اولوا العزم داریم، شهید شده، الآن در بهشت است. برترین نقطه‌ی عالم کجا است؟ الآن یک عدّه در بهشت هستند، «فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»،[۶] قطعاً انبیاء هستند، «حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً»،[۷] این‌ها در برترین نقطه‌ی بهشت هستند. حضرت فرمود: پیغمبری نیست الّا این‌که یک درخواست دارد، آن هم این‌که خدا به او اذن بدهد به زیارت قبر ابا عبد الله برود. می‌خواهد به مردم بفرماید کسی که در بهشت است با اشتیاق زیاد به دنبال زیارت امام حسین (علیه السّلام) است، شما فرصت را از دست ندهید. یعنی الآن شما یک فرصتی دارید که ممکن است آن فرصت را یک پیغمبر نداشته باشد.

گفتند: آقا دور است. فرمود: از دور سلام کنید، سه مرتبه بگویید: «صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ». زیارت از بعید هم از امام صادق (علیه السّلام) است.

تداوم زیارت امام حسین (علیه السّلام)

بعد فهمیدند زیارت عظمت دارد، فرمود: آن را زیاد کنید. سَدیر صِیرَفی معروف است، از روات مشهور است، پیش امام صادق (علیه السّلام) آمد. حضرت کاری انجام داده بود کسانی که نسبت به زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) کاهل بودند خجالت می‌کشیدند به حضرت نزدیک شوند، آن‌ها را توبیخ می‌کرد. نه این‌که امام حسین (علیه السّلام) نیاز داشته باشد، حضرت می‌خواست مردم دار الشّفاء را گم نکنند. فرمود: «یَا سَدِیرُ تُکْثِرُ مِنْ زِیَارَهِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ»،[۸] زیاد به زیارت او می‌روی؟ گفت: آقا ما مشغله داریم، درس داریم. فرمود: اگر می‌دانستی آن‌جا کجا است یک لحظه هم تساهل نمی‌کردی، کاهلی نمی‌کردی.

زمان زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام)

گفتند: آقا، چه زمانی برویم؟ عبارت را ببینید، فقط از منابع درجه‌ی اوّل شیعه این‌ها را آورده است. به امام صادق (علیه السّلام) گفتند: «هَلْ فِی ذَلِکَ وَقْتٌ أَفْضَلُ مِنْ وَقْتٍ»،[۹] یک وقتی وجود دارد برتر از بقیّه‌ی اوقات باشد، ما که می‌خواهیم آن وقت برویم؟ فرمود: «زُورُوهُ… فِی کُلِّ وَقْتٍ»، همیشه بروید. اگر نمی‌توانی زیاد بروی ماه رمضان و نیمه‌ی شعبان و عرفه و عاشوراء را از دست نده. گفتند: آقا، چند مرتبه برویم؟ فرمود: سالی یک مرتبه را بروید، اگر مُعسِر نیستید سالی دو مرتبه بروید، اگر توانستید چهار ماه یک بار بروید، این کثرت.

کیفیّت زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام)

در ابعاد دیگر موضوع هم وارد می‌شویم که چطور برویم زیارت کنیم؟ فرمود: وقتی نزدیک قبر مطهّر او رفتید سکوت کنید، آن‌جا دیگر صحبت نکنید، قیمت این چقدر است؟ این را چقدر خریدی؟ چه کار کردی؟ روغن به موهای خود نزن. گفتند: آقا یک عدّه به آن‌جا می‌روند گوشت زیاد می‌خورند. حضرت محکم به پیشانی خود زد، فرمود: پدر آن‌ها هم مرده باشد کنار جنازه‌ی پدر خود هم این کار را انجام می‌دهند؟

این به این معنا نیست که مقایسه کند، شأن سیّد الشّهداء (علیه السّلام) اجلّ است. یعنی آقا آن‌جا دار الشّفاء دارد، پیک‌نیک نیست. فرمود: «لَا تَدَّهِنْ»،[۱۰] روغن نزنید، «لَا تَکْتَحِلْ»، به سر و روی خود نرسد، خاک آلود بروید. برای همین هم گفته‌اند اگر از راه رسیدی خاکی برو، برای این‌که شاید بگویی آقا ما در این حد توانستیم به شما نزدیک شویم. این هم در آداب.

ثواب زیارت ابا عبد الله (علیه السّلام)

بعد فرمود: تصوّر نکنید شما دارید می‌روید، ۷۰ هزار فرشته موکّل قبر ابا عبد الله (علیه السّلام) هستند. هیچ وقت آن‌جا خالی نیست که شما تصوّر کنید می‌روید جایی را پر می‌کنید، وظیفه‌ای انجام می‌دهید. گفتند: با حج می‌شود آن را مقایسه کرد؟ فرمود: ۱۰ برابر حج، ۱۰۰ تا حج، بعد فرمود: هزار حج. این عددها مفهوم ندارد، اندازه‌ی فهم راوی است. بعد گفت: رُفاعه، امسال حج بودی؟ گفت: نه آقا، نرسیدم، متأسّفانه بی‌توفیق بودیم. چون من کوفی هستم نتوانستم، پول نداشتم به حج بروم، دیگر بی‌توفیق بودیم به کربلا رفتیم. ما این‌طور می‌گوییم، گاهی یکی مثل من است، من نمی‌فهمم، می‌‌گوید: مشهد رفتی؟ می‌گوید: نه، نشد، قم رفتیم. فهم ندارد چه خبر است. گفت: آقا نشد به حج برویم، کربلا رفتیم. نزدیک است، کوفه و کربلا با مرکب بروی دو ساعت راه است، ۷۰، ۸۰ کیلومتر است، سه، چهار ساعت راه است، نسبت به مکّه راهی نیست.

حضرت فرمود: «لَوْ لَا أَنِّی أَکْرَهُ أَنْ یَدَعَ النَّاسُ الْحَجَّ»،[۱۱] می‌ترسم حرف بزنم مردم حج را تعطیل کنند. تو نفهمیدی کجا رفتی، چشم صاحب حج در عرفه به کربلا بوده است. صاحب حج چه کسی است؟ امام معصوم است. اصلاً فلسفه‌ی حج ظهور عبودیّت و حرکت به سمت امام معصوم است. برای همین هم امروز آن‌هایی که به عرفات می‌روند آخرهای کار – إن‌شاء‌الله روزی همه‌ی ما شود- دنبال امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) می‌گردند. یعنی «تَمَامُ الْحَجِّ»[۱۲] چیست؟ «لِقَاءُ الْإِمَامِ» است. حضرت فرمود: چشم صاحب حج هم دنبال کربلا است، حرف بزنم خوف این را دارم حج کمرنگ شود.

من قبلاً عرض کردم، حج در زمان امام صادق (علیه السّلام) یک جای استراتژیک است، چرا؟ چون حضرت در مدینه است، ایّام حج به مکّه تشریف می‌برد، شیعیان هم از کوفه سفر می‌کنند به مکّه می‌آیند و بعد زیارت قبر مطهّر پیغمبر. در این دو سه ماهی که آن‌جا هستند زراره‌ها و محمّد بن مسلم‌ها این همه روایت گرفته‌اند. این‌طور نیست که شیعیان امام صادق (علیه السّلام) صبح تا شب کنار حضرت بودند و می‌نوشتند، نه، تقریباً سه ماه در سال با امام در ارتباط بودند. لذا حج مهم است، با این‌که حج مهم است می‌فرماید هزار حج، با این‌که حج مهم است می‌فرماید می‌ترسم حج تعطیل شود.

جایگاه حج در دوران امام صادق (علیهم السّلام)

یعنی دوران امام باقر و امام صادق (علیهم السّلام) مهم‌ترین دورانی است که باید به دلایل متعدّد حج را تقویت می‌کردند. یکی ارتباط شیعیان و ائمّه بود، یکی این‌ بود که شیعیان می‌آمدند در مسائل حج که بسیار مشکل است، با روایات امام بلد بودند حج انجام دهند، بقیّه بلد نبودند و مسئله‌ی حج مسئله‌ی عبادی است تعقّلی نیست. چند دور باید طواف کنند؟ چند تا سنگ بزنند؟ از کجا بیاورند؟ این‌ها تعقّلی نیست که بنشینیم فکر کنیم، باید حتماً روایت داشته باشیم، دیگران روایت نداشتند. ارتباط با امام، با این‌ حال حضرت آن‌جا را ترویج می‌کند.

ترک نکردن زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام)

اگر حضرت زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) را فقط مستحب می‌دانست کار مستحب را انجام ندهی که تو را مجازات نمی‌کنند، حضرت فرمود: «لَا تَجْفُوهُ»،[۱۳] یعنی به امام حسین (علیه السّلام) جفا نکنید. یعنی اگر زیارت ابا عبد الله (علیه السّلام) را ترک کنی، به هر نحوی کاهلی کنی، جفا کرده‌ای.

بعد فرمود: «مَنْ تَرَکَهُ رَأَى مِنَ الْحَسْرَهِ مَا یَتَمَنَّى أَنَّ قَبْرَهُ کَانَ عِنْدَهُ»،[۱۴] اگر زیارت او را ترک کنی می‌فهمی چقدر دچار حسرت خواهی شد. جریمه دارد، وقتی جریمه دارد یعنی مستحب عادی نیست. یکی از روش‌ها و وسایل بروز تولّی است، لذا وجوب دارد. برخی از فقهای ما روی این حرف‌های امام زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) را برای کسی که می‌تواند حتّی واجب ‌دانسته‌اند. اگر مستحب بود که جریمه نداشت، خسارت نداشت. اگر بتوانی به زیارت او بروی نروی طول عمر تو از بین می‌رود، حداقل یک سال عمر تو کمتر می‌شود. این جریمه برای مستحب نیست، این یک جهت.

تأکید امام صادق بر ذکر امام حسین (علیه السّلام)

یک جهت دیگر می‌گوید این آقایی که من خیلی مختصر عرض کردم این‌قدر سر او شلوغ است، مکتب فقهی می‌خواهد تدوین کند، هیچ خبری نیست، می‌خواهد مکتب اعتقادی تدوین کند می‌گوید نشستیم… گاهی پیش می‌آمد مجلس خلوت می‌شد، همین که مجلس خلوت می‌شد عبارت او را ببینید، این را استاد شیخ مفید نقل کرده، می‌گوید: «کُنَّا عِنْدَهُ»،[۱۵] یعنی «عِندَ الصَّادِقُ (عَلَیهِ السَّلام)»، «فَذَکَرْنَا الْحُسَیْنَ»، آقا، امام حسین (علیه السّلام) را به یاد ما آورد. اگر کسی بود مجلس را اداره کند می‌سپرد، نبود خود او شروع می‌کرد، شروع کرد روضه‌ی امام حسین (علیه السّلام) را خواند. «فَبَکَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلَام) وَ بَکَیْنَا»، او شروع به گریه کرد ما هم به دنبال او. اگر کسی نبود که مجلس را بگرداند.

گاهی پیش می‌آمد نشسته بود یکی از فرزندان او وارد خانه می‌شد یا وارد مجلس می‌شد، پسر خود امام صادق (علیه السّلام)، یک مرتبه حضرت شروع می‌کرد به بلند بلند گریه کردن. می‌گفتند: آقا چه شده است؟ اتّفاقی افتاده است؟ می‌فرمود که «إِذَا نَظَرْتُ إِلَى وُلْدِ الْحُسَیْنِ»، من بچّه‌های حسین را که می‌بینم. این بچّه بچّه‌ی امام صادق (علیه السّلام) است جدّ او امام حسین (علیه السّلام) می‌شود. ببینید حضرت نمی‌گوید اسرای کربلا را ببینم، می‌‌گوید: «إِذَا نَظَرْتُ إِلَى وُلْدِ الْحُسَیْنِ» که پسر خود او است، مثلاً اگر امام کاظم (علیه السّلام) را ببیند یا حتّی غیر معصوم را می‌دید. می‌فرمود: من پسرهای حسین، نوه‌های حسین بن علی را می‌بینم به یاد آن روز می‌افتم و نمی‌توانم خود را کنترل کنم.

می‌خواستند به حج بروند، از مدینه به سمت مکّه، ارتباطی به کربلا ندارد. دیدند یک جا یک چوبی است نمی‌دانستند چیست، حضرت پیاده شد دو رکعت نماز خواند شروع به گریه کرد. گفتند: آقا این چیست؟ فرمود: آن روزی که سر مطهّر جدّ ما را گرداندند این‌جا روی زمین گذاشتند. شما نگاه کنید، من تکرار می‌کنم، آن کسی که آن همه کار مهم و مختلف دارد ببینید در چه جزئیّاتی مطلب دارد. یک دهم چیزی که این طرف و آن طرف است من ننوشتم برای شما بیاورم.

توجّه همه‌ی عالم به سیّد الشّهداء (علیه السّلام)

بعد گفتند: آقا، ما گریه کنیم خوب است؟ حضرت فرمود: تصوّر نکنید که فقط شما گریه می‌کنید، این یک توفیق عالم‌گیر است شما خود را متّصل کنید. فرمود: وحوش بر او گریه کردند و گریه می‌کنند. یعنی اگر از دست بدهی تو محروم شده‌ای، آفتاب به همه‌ی موجودات می‌تابد. فرمود: «مَنْ فِی الْجَنَّهِ وَ النَّارِ» بر حسین بن علی گریه می‌کنند. شما فکر کنید یعنی چه، یعنی چه کسی که در بهشت است بر امام گریه می‌کند؟ بعد فرمود: خود بهشت و جهنّم هم بر امام گریه می‌کنند.

بعد فرمود: «کُلُّ مَنْ فِی الْهَوَاءِ»[۱۶] بر او گریه می‌کنند، همه‌ی موجودات بر او گریه می‌کنند. بعد شروع کرد فرمود… یکی از این روایات جعلی است، دو تا جعلی است، این مجموع نشان می‌دهد اهتمام جدّی دارد. فرمود: اگر کسی یک بیت شعر درباره‌ی سیّد الشّهداء (علیه السّلام) بگوید خداوند بهشت را بر او واجب می‌کند. می‌دید اگر کسی وارد شد شعر بلد است، ۱۰، ۱۵ روایت متقن در این زمینه داریم. حضرت مجلس علم را به هم می‌زد با این‌که آن همه… بروید ببینید، روایات عظمت علم را باید دید. داری عبور می‌کنی، به در خانه‌ای که عالمی در آن زندگی می‌کند‌ نگاه کنی ثواب دارد. بعد حضرت مجلس علم را به هم می‌‌زد می‌فرماید: مجلس بگیرید.

دلیل عظمت امام حسین (علیه السّلام)

گفتند: آقا این همه تأکید روی کربلا برای چیست؟ دیگر امام حسین (علیه السّلام) از پیغمبر هم بزرگ‌تر بود؟ مگر پیامبر شهید نشد؟ فرمود: چرا. از حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم بزرگ‌تر بود؟ این تأکید شما به عاشورا، به کربلا، به زیارت برای چیست؟ چرا جای دیگر را نمی‌گویید؟ حضرت فرمود: شما خبر ندارید آن پنج تن که بودند. وقتی رسول خدا از دنیا رفت علی و فاطمه بودند، وقتی آن دو از دنیا رفتند حسنین بودند. فرمود: ولی آن لحظه‌ای که ابا عبد الله الحسین (علیه السّلام) به شهادت رسید عالم آن پنج فرد مقدّس و برکات آن‌ها را از دست داد و هیچ چیزی آن را جبران نخواهد کرد.

کسانی که اهل موضوع هستند می‌دانند زینب کبری (سلام الله علیها) روز عاشورا تقریباً این بیان را داشت، به سیّد الشّهداء عرض کرد: «الْیَوْمَ مَاتَتْ أُمِّی فَاطِمَهُ وَ أَبِی عَلِیٌّ وَ أَخِیَ الْحَسَنُ»،[۱۷] امروز همه‌ی اهل خود را از دست دادم.

سنگین بودن بیان وقایع کربلا برای بزرگان

می‌خواستند برای او شعر بخوانند گریه کند -شاید این را خیلی کم شنیده باشید- حضرت صادق (سلام الله علیه) اصلاً طاقت این را نداشت کسی روضه‌ی باز بخواند. روضه‌ی باز را فقط به این دلیل می‌خوانند که گاهی خود حضرت هم بیان کرده، آن‌هایی که خبر ندارند بدانند چه بلایی سر سیّد الشّهداء (علیه السّلام) آمده، وگرنه آن‌هایی که اهل هستند نیازی به روضه‌ی باز ندارند. حضرت هیچ وقت تحمّل این را نداشت که وارد روضه‌ی باز شوند. علمای ما هم همین‌طور بودند، مرحوم میر حامد حسین (رحمه الله علیه) اگر روضه خوان از ذکر امام حسین (علیه السّلام) جلوتر می‌رفت به حالت غش می‌افتاد، نمی‌توانست تحمّل کند.

وقتی کدورت قلب من زیاد است، با اسم امام حسین (علیه السّلام) تکان نمی‌خورم، حتماً باید مصائب اصلی را بگویند. البتّه عرض می‌کنم خود حضرت صادق (سلام الله علیه) برخی از فجایع کربلا را بیان کرده از این جهت که راوی است، باید بماند گم نشود. ولی از آن جهت که مجلس می‌گیرد، با چیزی که افراد عادی گریه نمی‌کنند گریه می‌کند. یاد حضرت ابا عبد الله می‌افتد منقلب می‌شود نمی‌تواند خود را کنترل کند.

اهمّیّت مجالس روضه

یک نکته‌ی دیگری که خیلی مهم است چهار روایت در این زمینه داریم، ما در خیلی از مسائل ظاهراً مهم‌تر فقهی یک روایت داشته باشیم خوشحال می‌شویم، چهار روایت دارد همین که می‌خواست مجلسی برپا کند می‌فرمود: پرده بزنید زن‌ها هم بیایند بنشینند. این مهم است، این فقط مردانه نیست، همه باید… بچّه‌ها. بعضی را به اسم صدا می‌‌کرد، فلان دختر من را هم بگویید بیاید بنشیند بداند سر جدّ او چه آمده، تأکید می‌کرد. وقتی کسی این مجموعه را ببیند متوجّه می‌شود ما برای چه جلسه می‌گیریم. چه کسی گفته ما جلسه‌ی هفتگی، ماهیانه بگیریم؟ اصلاً حضرت فرمود: «زُورُوهُ فِی کُلِّ وَقْتٍ»،[۱۸] «أُذکُروهُ فِی کُلِّ وَقت»، هیچ وقت او را فراموش نکنید. چون او را فراموش کنید «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»،[۱۹] است، خود را فراموش کرده‌ای، از دار الشّفاء دور می‌شوی.

فرموده‌ی امام صادق (علیه السّلام) در مورد مختار

از یک جهت دیگر مختار… ابعاد مختلف را عرض می‌کنم، رسانه‌های بنی امیّه مختار را این‌قدر تخریب کرده بودند یک روز پسر او پیش امام باقر (علیه السّلام) آمد، گفت: بالاخره پدر ما ملعون است یا مرحوم است؟ ما نفهمیدیم، پدر ما منافق بود؟ خوب بود؟ شهید بود؟ حضرت صادق (سلام الله علیه) در منظومه‌ی توجّه دادن به کربلا که بحث ما است فرمود: تا مختار شروع به انتقام‌گیری نکرده بود زنان هاشمیّه به سر خود شانه نزدند، چند سال لباس عزا از تن خود در نیاوردند، زیر پنج سال، تا این‌که عبید الله بن زیاد توسّط مختار به درک رفت. حضرت سجّاد (علیه السّلام) برای تشکّر فرمود: موهای خود را شانه بزنید. آشپزخانه‌ها شروع به کار کرد، لباس عزا از تن آن‌ها درآمد، لباس دائمی، ۲۴ ساعته. این از حضرت صادق (علیه السّلام) رسیده است.

تغییر حکومت با شهادت امام حسین (علیه السّلام)

همین معاصرین، یک وقت یک بنده خدا کتابی به نام شهید جاوید نوشت و آن‌جا حرفی زد، کمی هم با کم‌ادبی گفت: سیّد الشّهداء (علیه السّلام) کشته شد هیچ اتّفاقی هم در عالم نیفتاد، معاذ الله هیچ اثری جز ذلّت نداشت. در کشور ما داستان مفصّلی داشت. حضرت می‌خواهد جواب بدهد، یعنی پروژه‌ی عاشورا برای امام صادق (سلام الله علیه) پروژه‌ی استراتژیک است، نباید فراموش شود، نباید اشتباه فهمیده شود. عبد الملک مروان به حجّاج نامه نوشت: می‌خواهی بکُشی به اسم من نکش، یعنی از بچّه‌ی ابوسفیان، معاویه تا یزید، آل این ملاعین، وقتی حسین بن علی را کشتند سلطنت آن‌ها دگرگون شد، شکست خوردند، منقرض شدند. حضرت می‌خواهد توجّه بدهد قیام سیّد الشّهداء (علیه السّلام) بلافاصله روی حکومت اثر گذاشت، منقرض شد و بنی مروان سر کار آمدند.

بیان چند حدیث در مورد عاشورا

روایت مشهور که پسر طلحه وقتی امام سجّاد (علیه السّلام) زنجیر به گردن داشت آمد و گفت چه کسی برنده شده است؟ حضرت صادق (علیه السّلام) روایت کرده است. آن روایت مشهور که مِنهال از کوفه به مدینه به زیارت امام سجّاد (علیه السّلام) رفت، حضرت همین که او را دید گفت: اهل کجا هستی؟ گفت: کوفه. فرمود: حرمله زنده بود یا نه؟ گفت: نه. حضرت به سجده افتاد و فرمود: «اللَّهُمَّ أَذِقْهُ حَرَّ الْحَدِیدِ اللَّهُمَّ أَذِقْهُ حَرَّ النَّار»،[۲۰] خدایا تیزی آهن و سوزش آتش را به او بچشان. منهال می‌گوید برگشتم دیدم مختار بالای سر جنازه‌ی حرمله ایستاده، این را امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده است. جهات مختلف. عرض کردم راوی خطبه‌ی امام سجّاد (علیه السّلام) است، راوی خطبه‌ی زینب کبری است، راوی خطبه‌ی امّ کلثوم است، راوی خطبه‌ی فاطمه بنت الحسین است.

نقش امام صادق (علیه السّلام) در بیان احادیث عاشورا

یک نکته عرض کنم شاید جالب باشد، امام صادق (علیه السّلام) راوی نبود چه می‌شد؟ به ما نمی‌رسید. همین فاطمه بنت الحسین، دختر امام حسین (علیه السّلام)، فاطمه بنت الحسین دختر امام حسین امروز در علم رجال ما توثیق نشده است. یعنی در علم رجال ما نمی‌دانیم که فاطمه بنت الحسین راستگو است یا راستگو نیست، وثاقت او احراز نشده است. علم رجالی که ما امروز داریم، یعنی ابزار ما امروز برای شناخت دین محدود است. یک بخش معدودی از روات را ما می‌شناسیم، بسیاری را نمی‌شناسیم، عمده روات فقه را می‌شناسیم روات معارف را معمولاً نمی‌شناسیم. اگر امام صادق (علیه الصّلاه و السّلام) روایت را نقل نکرده بود خود فاطمه بنت الحسین، دختر امام حسین (علیه السّلام) را ما نمی‌شناسیم که اصلاً راستگو است یا نیست. ابزار ما محدود است.

چند مورد دیگر هم اشاره کنم، این ماجرا را شنیده‌اید که حضرت داشت عبور می‌کرد، نزدیک قصر بنی مقاتل رسیده بود، فرمود: این چادر چه کسی است؟ گفتند: برای عبید الله حرّ جعفی است، رفت او را دعوت کند. این را امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده است. تقریباً هر اطّلاعی که شما امروز دارید از امام صادق (علیه السّلام) رسیده است، فقط به شما نگفتند از امام صادق (علیه السّلام) بوده، همه‌ی این‌ها از امام صادق بوده است. یعنی وقتی انسان بررسی می‌‌کند می‌بیند اگر امام صادق (صلوات الله علیه) نبود ما هیچ چیزی از کربلا نمی‌دانستیم. ماجرای حر را شنیده‌اید که خیلی پشیمان شد، گفت: «اللَّهُمَّ لَقَد أَرعَبتُ قُلوبَ أَحِبَّائِک»، خدایا من دل اولیای تو را لرزاندم، شنیده‌اید؟ شروع به توبه کرد.

آمد گفت: یا ابا عبد الله «هَلْ لِی مِنْ تَوْبَهٍ»،[۲۱] از من توبه قبول است؟ این را امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده است. یعنی یک نفر است که همه‌ی مکتب را نگه داشته است. ماجرای زهیر را شنیده‌اید؟ امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده است. امام صادق (علیه السّلام) ابو الائمّه، امام الائمّه، در حدّ راوی… رجز حبیب بن مظاهر، رجز زهیر، رجز بُرِیر هم هست. یعنی این‌قدر برای او مهم است جزئیّات عاشورا از بین نرود. «أَنَا زُهَیْرٌ وَ أَنَا ابْنُ الْقَیْنِ»،[۲۲] رجز معروف زهیر را امام صادق (علیه السّلام) فرموده است. برای این‌که حکومت نمی‌گذاشت این‌ها نقل شود، این یک مرحله.

مرحله‌ی بعدی حضرت تبیین قیام را شروع می‌کند. می‌فرماید: حضرت در مکّه می‌توانست حکومت تشکیل بدهد، نمی‌خواست حرمت خانه‌ی خدا شکسته شود. در احتجاجات سیّد الشّهداء (علیه السّلام)، مگر چند نفر در واقعه‌ی کربلا زنده ماندند که بیایند بگویند امام حسین (علیه السّلام) وقتی رفت با مردم صحبت کرد چه گفت؟ بسیاری از سخنان حضرت با کاروان دشمن را امام صادق (علیه السّلام) فرموده که حضرت چه فرمود. قاسم چگونه شهید شد؟ امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده است. زیارت حضرت عبّاس را امام صادق (علیه السّلام) فرمود. یعنی از شهدا گرفته تا سیّد الشّهداء. روز عاشورا اوّلین پیام حضرت چه بود؟ شب عاشورا چه فرمود؟ حضرت صادق (علیه السّلام) فرموده است، بر سر کاروان اسرا چه آمد؟ حضرت صادق (علیه السّلام) فرموده است و همین‌طور جزئی‌تر. تقریباً هر چه ما از واقعه‌ی کربلا می‌دانیم امام صادق (علیه السّلام) بیان کرده است.

وقتی این نمونه را انسان در مقابل خود می‌گذارد، قریب به هزار روایت راجع به کربلا از امام صادق (علیه السّلام) رسیده، در ابعاد مختلف، چرا قیام شد؟ چگونه قیام شد؟ حضرت چه گفت؟ چه کسی شهید شد؟ چه کسی چگونه شهید شد؟ زیارت بروی چقدر ثواب دارد؟ گریه کنی چقدر ثواب دارد؟ آثار آن چیست؟

اهمّیّت تربت امام حسین (علیه السّلام)

بعد تربت حضرت، شروع کرد فرمود: مادر ما فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) تسبیح مبارک را نخ گره زده استفاده می‌کرد تا حمزه شهید شد. وقتی حمزه شهید شد از تربت قبر مطهّر حمزه استفاده می‌کرد، گِل درست کرد تسبیح درست کرد. ولی وقتی… حضرت زهرا (سلام الله علیها) که در واقعه‌ی عاشورا نیست، ولی وقتی جدّ مطهّر ما شهید شد ما از آن نقطه‌ای که مطهّرترین نقطه‌ی عالم است برای تسبیح خود استفاده می‌کنیم. وقتی تشویق به تسبیح و مهر برای قبر سیّد الشّهداء (علیه السّلام) می‌کند مردم می‌گویند: قبر او یعنی چقدر؟ سر قبر مطهّر یا فاصله هم می‌شود؟ فرمود: «فِی فَرْسَخٍ فِی فَرْسَخٍ فِی فَرْسَخٍ»،[۲۳] یعنی چند ده هکتار. برای چه؟ برای این‌که افراد بیشتری بیایند. امام صادق (علیه السّلام) می‌تواند این‌طور بیان کند، من که نمی‌توانم حدّ آن را تعیین کنم.

بعد معاویه بن عمّار که از اجلّای یاران حضرت است گفت: آقا شما خسیس نبودید، این کیسه چیست که در دست شما است؟ معاذ الله گویی خساست دارید به خود چسبانده‌اید، هزار سکّه، هزار سکّه می‌بخشید، در این پارچه‌ی زرد چیست که شما این‌قدر از این مراقبت می‌کنید؟ طلا هم بود می‌دادید، شما راحت به مردم طلا می‌دهید. فرمود: «فِیهَا تُربَهُ قَبرِ الحُسَین»، این خاک مطهّر قبر جدّ من است، به آن سجده کنی حجاب‌ها برطرف می‌شود. نه حجاب‌ها برطرف می‌شود، «یُنَوِّرُ إِلَى الْأَرْضِ السَّابِعَه»،[۲۴] اصلاً روشن می‌کند. حجاب، دیوار، نمی‌گذارد انسان ببیند، نه برطرف می‌کند که روشن می‌کند، حجاب‌ها هم می‌گویند از این طرف باید بروی. در ابعاد مختلف. این یکی از کارهایی است که امام صادق (علیه السّلام) انجام داد، سعی کردم بخشی را بیان کنم.

ایجاد مکتب توسّط امام صادق (علیه السّلام)

وقتی می‌گویند امام صادق (سلام الله علیه) مکتب درست کرده یعنی ما در تمام جزئیّات سر سفره‌ی او نشسته‌ایم. من این را گفتم، شما کافی است رجوع کنید ابواب فقهی را با امام صادق (سلام الله علیه) تطبیق کنید، آن وقت می‌بینید چه کرده است. در مباحث اعتقادی هم همین کار را انجام دهید ببینید چه کرده است. یعنی شما کمتر مسئله‌ای پیدا می‌کنید که به روایت در تشیّع نیاز داشته باشید و از امام صادق (علیه السّلام) مطلب نداشته باشید. در آن شرایط خفقان.

مجلس روضه‌ی امام صادق (علیه السّلام)

من می‌خواهم دو مورد از روضه‌های حضرت را عرض کنم. یکی خفقان را نشان می‌دهد، خود او وقتی می‌خواهد گریه کند، خود او و اهل او هیچ نیازی ندارند روضه‌ی باز کسی برای آن‌ها بخواند. شخصیّتی بین بزرگان شعرا داریم، اسم او سفیان بن مصعب عبدی است، او یک وقت بحثی با سیّد حِمیَری شاعر معروف کرد، سیّد گفت: من از همه‌ی شعرا به جز عبدی برتر هستم. یک روایت هم نقل است که حضرت صادق فرمود: شیعیان بروید شعر عبدی را یاد بگیرید. علّامه امینی و مرحوم اردهالی که از اجلّای ادبای معاصر شیعه هستند می‌‌گویند شعرهای او اوج هنر و ادبیات عرب است. او هم مثل فاطمه بنت الحسین، متأسّفانه زیاد اطّلاعاتی از او در علم رجال نداریم و او را نمی‌شناسیم، مثل دختر امام حسین (علیه السّلام).

در کتاب کافی یک روایتی وجود دارد خیلی عجیب است، این عبدی که شاعر برجسته‌ای است محضر امام صادق (علیه السّلام) می‌آید. می‌گوید همین که وارد مجلس شدم حضرت فرمود: عبدی آمد، مجلس علم را تعطیل کرد. فرمود: پرده بزنید زن‌ها بیایند بنشینند. بعد فرمود: -امّ فَروِه دختر امام صادق (علیه السّلام) است، یک زن جلیل القدر عظیم الشّأن است- امّ فروه را هم بگویید بیاید بنشیند، عبدی به او بگو – یعنی به امّ فروه- که چه بر سر جدّ او آوردند. لذا مخاطب عبدی شاعر بزرگ چه کسی است؟ امّ فروه است. همین یک مصرع را گفت دیگر نتوانست مجلس را اداره کند، گفت: «فَرْوُ»، یعنی ای امّ فروه، «فَرْوُ جُودِی بِدَمْعِکِ الْمَسْکُوبِ»،[۲۵] ای امّ فروه می‌خواهم راجع به حسین بن علی شعر بخوانم، آماده‌ی گریه شو. همین. مجلس ما هیچ تکانی نخورد، می‌خواهم ببینید اوضاع خانه‌ی امام صادق (علیه السّلام) چقدر با ما فرق می‌کند.

می‌گوید: چنان مجلس تغییر کرد… اصلاً به امام صادق (علیه السّلام) می‌گفتند می‌خواهم راجع به حسین بخوانم مجلس منهدم می‌شد، شروع به گریه کرد. امّ فروه شروع به صیحه زدن کرد به گونه‌ای که حضرت فرمود: ساکت، بس است. یک عدّه از اهل مدینه آمدند پشت در خانه‌ی امام صادق (علیه السّلام) جمع شدند، شرایط را ببینید. حضرت پشت در تشریف برد، تقیّه کرد، فرمود: طوری نیست، یکی از بچّه‌ها غش کرده زن‌ها گریه می‌کنند. یعنی این همه توصیه در خفقان است، حضرت نمی‌تواند بگوید دارم برای جدّ خود گریه می‌کنم. منصور که قاتل امام حسین (علیه السّلام) نیست، این‌قدر شرایط خفقان است.

از این نمونه فراوان داریم. یک روز هم سیّد حمیری آمد، همین که شروع کرد:

«امْرُرْ عَلَى جَدَثِ الْحُسَیْنِ                             فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ الزَّکِیَّه»[۲۶]

سر قبر حسین بن علی (علیه السّلام) بروید، به آن استخوان‌های در هم شکسته سلام کنید، دیگر نتوانست مجلس امام را نگه دارد، امام صادق (سلام الله علیه) و اهل او شروع به گریه کردند. یعنی خود حضرت و اهل او نیاز نداشتند کسی روضه‌ی باز بخواند. امّا گاهی سیّد ائمّه، امام صادق (سلام الله علیه) روضه‌ی باز هم خوانده، فرمود: باید بدانید چه اتّفاقی افتاده است.

روضه‌ی امام صادق در مورد امام حسین (علیه السّلام)

این روضه‌ی مشهور را امام صادق (علیه السّلام) خوانده است. روایات متعدّد می‌گوید: چشم امید انبیاء به یک گردش چشم و یک تکان دادن دست امام صادق (علیه السّلام) است. آمدند گفتند: آقا، جدّ شما را چگونه کشتند؟ من فقط چند جمله را اشاره می‌کنم. تمام قد، تمام معارف ما از امام صادق (علیه السّلام) است، کاملاً مدیون او هستیم. اگر امسال کسی اربعین به کربلا رفت بی‌انصافی است امام صادق (علیه السّلام) را یاد نکند. فرمود: وقتی جدّ ما تنها شد «فَلَمَّا صَارَ فَرداً وَحیداً»، دیگر کسی نبود او را یاری کند، دوباره رفت با آن‌ها صحبت کرد شاید یکی دیگر را هم برگرداند، بالاخره روز عاشورا ۱۵ نفر، ۲۰ نفر را برگرداند. گرچه توهین کردند، سنگ زدند، دوباره رفت با آن‌ها صحبت کند سنگی به پیشانی مطهّر او زدند.

خون جاری شد، با لباس مبارک خود خواست خون را پاک کند، انسانی که صبح تا آن موقع، چند ساعت است دارد زیر تیغ آفتاب می‌جنگد، تشنه لب است، خون از او رفته، یک تیر زهرآلودی به سینه‌ی مبارک او زدند. مثل ناودان سینه‌ی مبارک او شروع به جوشیدن کرد. این‌جا بود که طاقت او تمام شد، «فَوَقَعَ الحُسَین»، حضرت صادق (علیه السّلام) فرمود: «عَلَی خَدِّهِ الأَیمَن»، آقای عالم با صورت به زمین خورد. این‌جا بود که فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلى‏ مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ». تلاش کرد بنشیند، طاقتی نداشت. باز خواست بنشیند دوباره با صورت به زمین افتاد تا ملعون دیگری آمد. من طاقت بیان ادامه را ندارم، می‌خواهم عرض کنم این را هم اگر شنیده‌اید از امام صادق (علیه السّلام) است. حضرت صادق (علیه السّلام) یک وعده‌ای داد، فرمود: اگر به زیارت قبر جدّ من بیایید من به همراه مادر خود فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) و جدّ خود امام حسن (علیه السّلام) و جدّ خود علیّ بن الحسین (علیه السّلام) به استقبال شما می‌آییم.


[۱]– وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۲۳٫

[۲]– سوره‌ی هود، آیه ۳۷٫

[۳]– الأمالی (للصدوق)، ص ۱۳۷٫

[۴]– وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۱۱٫

[۵]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۶۹٫

[۶]– سوره‌ی قمر، آیه ۵۵٫

[۷]– سوره‌ی نساء، آیه ۶۹٫

[۸]– کامل الزیارات، ص ۲۸۸٫

[۹]– وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۷۳٫

[۱۰]– تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج ‏۶، ص ۷۶٫

[۱۱]– وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۶۴٫

[۱۲]– کافی، ج ۴، ص ۵۴۹٫

[۱۳]– وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۳۴٫

[۱۴]– تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج ‏۶، ص ۴۷٫

[۱۵]– بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۷۹٫

[۱۶]– همان، ج ۴۵، ص ۲۰۷٫

[۱۷]– همان، ج ۴۵، ص ۲٫

[۱۸]– هدایه الأمه إلى أحکام الأئمه علیهم السلام، ج ۵، ص ۴۸۷٫

[۱۹]– سوره‌ی حشر، آیه ۱۹٫

[۲۰]– الأمالی (للطوسی)، ص۲۳۹٫

[۲۱]– الأمالی (للصدوق)، ص ۱۵۹٫

[۲۲]– همان، ص ۱۶۰٫

[۲۳]– بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۱۴٫

[۲۴]– من لا یحضره الفقیه، ج ‏۱، ص ۲۶۸٫

[۲۵]– کافی، ج ۸، ص ۲۱۶٫

[۲۶]– وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۹۵٫