«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا وَ نَبیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ ثُمَّ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلَائِکَتِهِ وَ لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ الْعَلِیِ‏ الْعَظِیمِ‏».

ادامه‌ی شرح دعای هفدهم صحیفه‌ی سجّادیه

دعای هفدهم که امام (علیه السّلام) راجع به شیطان مطالبی را به ما می‌فرمایند، بخشی از دعا را بیان کردیم. بخشی دیگر از دعا را بیان می‌کنم.

درخواست راندن شیطان از خداوند متعال

«اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِکَ»[۱] تک تک این جمله‌ها عرشی است و باید روی آن‌ها تفکّر شود نه این‌که بخوانیم و رد بشویم. هر کدام از این کلمات کلید عرشی هستند. «اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِکَ» این «اخْسَأْ» و «خَسَأ» ببخشید هم ندارد چون امام فرموده است و من هم می‌گویم: این کلمه، لغت مخصوص راندن سگ است، «خَسَأ الکلبَ أی طَرَدَهُ»‏.

«اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا» خدایا، این را از ما بران. در چند سطر دیگر خواهیم خواند که شیطان اطراف خانه‌ی خدا پرسه می‌زند. درست است که بسیار خبیث و شیطان است ولی بالاخره چون بنی آدم را دوست ندارد به آن‌جا رفته است تا کسی نتواند… إن‌شاءالله خواهیم گفت.

«وَ اکْبِتْهُ بِدُءوبِنَا فِی مَحَبَّتِکَ» باز هم کبت به معنای رد کردن با غیض است، معمولی نیست. یک وقت یک نفر مزاحم است، می‌گوییم: خواهش می‌کنم برو ولی یک وقت می‌گوییم: آقاجان، چه می‌خواهی؟ برو و دیگر نیا! به این حرکت کبت می‌گویند. «وَ اکْبِتْهُ بِدُءوبِنَا» دئوب هم به معنای اجتهاد و کوشش است.

سعی در جلب محبّت پروردگار

«فِی مَحَبَّتِکَ» یعنی ما اجتهاد می‌کنیم، به خاطر آن اجتهاد و کوششی که در محبّت تو داریم، این را از ما رد کن.

وقتی انسان محبّت حضرت حق را داشته باشد به مسئله‌ی دیگری توجّه نمی‌کند. یکی از چیزهایی که باید از خدا بخواهیم و کوشش کنیم تا آن را به دست بیاوریم، محبّت حضرت حق است. توجّه کنید که این سرمایه‌ی بسیار بزرگی است، هیچ سرمایه‌ای به اندازه‌ی محبّت نمی‌رسد منتها باید هم این را از خدا بخواهیم و هم عمل صالح داشته باشیم چون هر چقدر که ایمان بالاتر برود محبّت هم بالاتر می‌رود. در قرآن خوانده‌اید: «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»[۲] نمی‌شود ایمان نیاوری و محبّت داشته باشی. وقتی به خدا محبّت داشته باشی به شیطان توجّه نمی‌کنی.

فرمودند: «المَحَبَّهُ نَارٌ … تُحرِقَ مَا سِوَى … المَحبُوب»[۳]  «هِیَ نَارُ تُحرِقَ مَا سِوَى المُرادُ المَحبُوب»[۴] محبّت آتشی است که ما سوای محبوب را می‌سوزاند و انسان اصلاً آن را نمی‌بیند.

افکار منفی از القائات شیطان است

همه به خصوص دختران و خواهران دقّت کنند و من بارها گفته‌ام که افکار منفی از سمت شیطان هستند. مثل این‌که بعضی از خانم‌ها پیغمبر هستند، یا وحی بر آن‌ها نازل می‌شود! صبح نگران بودم فلان شخص تماس گرفت! به این مسائل اعتنا نکنید، ممکن است دلشوره‌ی تو همزمان با تماس گرفتن او باشد امّا این دلیل نمی‌شود که تو نگران بشوی که قرار است اتّفاقی رخ دهد. به این مسائل توجّه نکنید، «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ»[۵] این مسئله را به یاد داشته باشید که شیطان همیشه وعده‌ی فقر می‌دهد، این اتّفاق رخ نمی‌دهد، آن اتّفاق رخ نمی‌دهد و… و مدام انسان را به سوی تفکّر به امور عدمی سوق می‌دهد. اگر محبّت حضرت حق قوی باشد به هیچ فکر منفی توجّه نکنید، این افکار خطرناک هستند و خدا شاهد است که این افکار منفی بعضی افراد را تا مرز جهنّم پیش برده است. فکر منفی نکنید و فقط به تفضّل امید داشته باشید.

حالا از خدا می‌خواهد که شیطان را از ما رد کند. می‌فرماید: «وَ اجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ سِتْراً لَا یَهْتِکُهُ»[۶] خدایا، بین ما و شیطان پرده‌ای قرار بده که شیطان نتواند این پرده را پاره کند، نتواند سراغ ما بیاد.

ردم به چه معنا است؟

«وَ رَدْماً مُصْمِتاً لَا یَفْتُقُهُ» این قسمت برای مهندسین پل‌سازی و سدسازی و راه و ساختمان مفید است. یک نکته‌ی علمی برای شما بگویم. «رَدم» یعنی چه؟ در سوره‌ی مبارکه‌ی کهف، در قضیه‌ی ذی القرنین شما ردم را خوانده‌اید. می‌گوید: «أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً»[۷] ردم یعنی سد. «رَدْماً مُصْمِتاً لَا یَفْتُقُهُ»، می‌فرماید: «الرَّدْم: الحَاجِزُ الحَصین»[۸] ردم همان حاجز است. «وَ قَال ابنُ عبَّاس: الرَّدْم أشَدُّ الحِجَاب» ردم، شدیدترین حجاب است. این قسمت برای مهندسین کاربرد دارد: «وَ قیلَ: هَوَ السَدُّ المُتَراکِمُ بَعضَهُ فَوقَ بَعضٍ» به سدّ چند لایه، ردم می‌گویند. این سد هیچ‌گونه نفوذپذیری ندارد. می‌خواهد بفرماید: خدایا، کاری کن که شیطان به هیچ وجه نتواند سراغ ما بیاید.

تسویل چیست؟

تسویل یعنی چه؟ تسویل یعنی شیطان و نفس چیزی را برای انسان زیبا بنمایاند. حضرت یعقوب (علیه السّلام) به پسران خود چه گفت؟ آن‌ها گفتند: ما خیلی مواظب یوسف بودیم «فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ»[۹] گرگ او را خورد. «وَ جاؤُ عَلى‏ قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ»[۱۰] پیراهن او را به دروغ به خون مرغ یا حیوانی آغشته کردند و برای او آوردند. قرآن می‌گوید: «بِدَمٍ کَذِبٍ» خون دروغین. «وَ جاؤُ عَلى‏ قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ» گریه هم می‌کردند و می‌گفتند: بیا پدر!

بزرگواری حضرت یوسف در برابر برادرانش

یکی انسان‌های خوب گریه می‌کنند -علی طرفی نقیض است- و یکی هم انسان‌های عوضی. البتّه خدا آن‌ها را بخشیده است (نستجیر بالله) من نمی‌خواهم به آن‌ها چیزی بگویم. در روایت هم داریم که فرزندان یعقوب را به بدی یاد نکنید. حضرت هم بزرگواری کرد و فرمود: «لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ»[۱۱] واقعاً چقدر حضرت یعقوب بزرگوار بود.

من یکی از بزرگواران را می‌شناختم که وقتی سوره‌ی یوسف را می‌خواند، وقتی به این قسمت «لا تَثْریبَ» می‌رسید مثل باران اشک می‌ریخت. چقدر کرم! یک عدّه او را ببرند و او را بزنند و داخل چاه بیندازند و این همه مصیب ببیند و وقتی بیرون آمد او را به بردگی بفروشند و آن همه ماجرا پیش بیاید ولی در آخر می‌گوید: «لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ». من آن ولی خدا را به چشم خود دیدم که اشک می‌ریخت. اگر یوسف این‌طور باشد خدای یوسف چگونه است، او چه می‌کند، او چقدر کریم است!

آرایش نفس برای ترغیب انسان به گناه

«وَ جاؤُ عَلى‏ قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً» حضرت یعقوب چه گفت؟ گفت: این نمی‌تواند کار گرگ باشد، «بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً» نفس شما چیزی را برای شما آرایش داده است و این کار را زیبا کرده است تا یوسف را به چاه بیندازید. «فَصَبْرٌ جَمیلٌ» نحویون در این‌جا می‌گویند مبتدا، مقدّر است؛ یعنی «صَبری صَبْرٌ جَمیلٌ» صبر من صبر زیبایی است «فَصَبْرٌ جَمیلٌ». در دو موقعیت در داستان حضرت یوسف آمده است «فَصَبْرٌ جَمیلٌ».

نقدی بر فیلم یوسف پیامبر

خدا برادر ما را که دوست و عزیز ما بود و آن فیلم را ساخته بود رحمت کند و روح او را شاد کند، فیلم خوبی بود امّا قسمت‌هایی از آن هم ضایعات داشت مثلاً قسمت «صَبْرٌ جَمیلٌ» را خیلی خراب کردند. صبر جمیل به صبری گفته می‌شود که انسان صبر کند و گله و شکایت نکند امّا در فیلم می‌بینیم که غذا می‌آوردند می‌گفت: نمی‌خواهم و… این‌که صبر جمیل نیست! اشکالی ندارد، گاهی در فیلمی که ساخته می‌شود اشتباهاتی پیش می‌آید.

نمونه‌هایی از جلوه‌گری نفس

«بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً» این کار گرگ نیست. سامری چه کسی بود؟ حضرت موسی (علیه السّلام) آمد و پرسید: چه اتّفاقی رخ داده است؟ «فَما خَطْبُکَ یا سامِرِیُّ»[۱۲] این چه کاری است؟ سامری گوساله‌ای درست کرد و صدایی هم از او در آمد و مردم هم اطراف او جمع شدند و گفتند: این گوساله صدا هم دارد پس خدا است!

حضرت موسی (علیه السّلام) آمد و گفت: «فَما خَطْبُکَ یا سامِرِیُّ» کار تو چیست؟ چه توضیحی داری؟ «بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ»[۱۳] خیلی راحت! البتّه مسئله‌ی پیچیده‌ای است و مفسّرین هم توضیحاتی نوشته‌اند امّا به این سادگی نیست. اگر محرم اسرار قرآن بشویم این مسائل را متوجّه می‌شویم، من که نیستم… امّا خلاصه این‌که گفت: من چیزی دیدم که دیگران ندیدند، یک توانایی پیدا کردم. چه شد؟ «وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لی‏ نَفْسی‏»[۱۴] وقتی این توانایی را به دست آوردم نفس من این کار را برای من آرایش داد و من را وسوسه کرد: از این توانایی خود استفاده کن و گوساله‌ای بساز که از آن صدایی شنیده شود، «وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لی‏ نَفْسی‏». بعد هم او حالت بدی پیدا کرد که شما خوانده‌اید.

عاقبت سامری

خدا عاقبت همه را به خیر کند. عاقبت او با آن همه علم و دانش این شد که راه می‌رفت و می‌گفت: به من دست نزنید. حضرت موسی (علیه السّلام) به او فرمود: «فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاهِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ»[۱۵] فقط به من دست نزنید. و با این وضع عمر خود را به پایان برد. إن‌شاءالله خدا حسن عاقبت عطا کند.

تسویلات شیطان و راه تشخیص آن

شیطان تسویلات دارد، چیزهایی را برای انسان آرایش می‌دهد، شما چه کار دارید؟ امّا تشخیص این تسویلات چگونه است؟ «اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ»[۱۶] خدایا هر چیزی که برای ما تسویل می‌کند و باطلی را برای ما زیبا نشان می‌دهد «فَعَرِّفْنَاهُ» تسویل را به ما بشناسان.

«وَ إِذَا عَرَّفْتَنَاهُ فَقِنَاهُ» خدایا، اگر این تسویلات را به ما شناساندی و معرفی کردی پس ما را نگه دار، «وَ بَصِّرْنَا مَا نُکَایِدُهُ بِهِ» به ما یاد بده که ما چگونه با آن مقابله کنیم، در مقابل کید تسویل ما چه کیدی بزنیم؟ «وَ أَلْهِمْنَا مَا نُعِدُّهُ لَهُ» به ما الهام کن که چه چیزی برای مقابله با آن آماده کنیم؟ «وَ أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ» ما که به شیطان اعتماد کردیم و به خواب غفلت رفتیم، ما را از خواب غفلت بیدار کن، «وَ أَحْسِنْ بِتَوْفِیقِکَ عَوْنَنَا عَلَیْهِ» خدایا، معونه‌ی ما را در مقابل شیطان، زیبا و نیکو قرار بده.

إن‌شاءالله خدمت شما عرض می‌کنم که شیطان چگونه تسویل می‌کند. خدمت شما هم گفته‌ام که شیطان می‌آید. آن مرد عارف گفته است حذر کن از این‌که تو را از نقطه‌ای به نقطه‌ای نقل کنند… این داستان را خدمت شما گفتم.

شیطان به یک آدم مقدّس نمی‌گوید به یک مجلس رقص برو، می‌گوید: برو دعای کمیل بکن حالا بعداً عمّه را می‌بینی «عَن یَنقُلَکَ مِن طَاعَهٍ إلَی طَاعَهٍ». به آن شخص مقدّس نمی‌گوید برو برقص، او می‌خواست به دیدن عمّه برود امّا می‌گوید: برای دیدن عمّه هنوز وقت داری، عمّه همیشه هست، فعلاً دعای کمیل بخوان. این شخص را با دعای کمیل سرگرم می‌کند. بعد سؤال پیش می‌آید که حالا که من دعای کمیل می‌خوانم این نقل شیطان است یا واقعاً دارم می‌خوانم؟ برای دیدن عمّه رفته‌ام نقل شیطان است یا واقعاً برای دیدن او رفته‌ام؟

جواب این است که در قرآن تضمین کرده است: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً»[۱۷] اگر تقوا داشته باشید خدا فرقان قرار می‌دهد. فرقان یعنی فارق بین حق و باطل؛ تو می‌فهمی که الآن این شیطان است یا رحمان است؟

مرحوم سیّد این‌جا نقلی را بیان کرده است. می‌فرماید: «وَصَّى بَعضُ الصَّالِحینَ»[۱۸] بعضی از صالحین به شاگردان خود وصیت کردند: «کُن مِنَ الشَّیطَانِ کَالغَریبِ یَقصُدُهُ کَلبُ الرَّاعی فَیَفزَعُ إلَى الرَّاعی» این خیلی زیبا است و شهید ثانی هم به این مطلب اشاره فرموده است.

پناه بردن به خدا از شرّ شیطان

جوانانی که این‌جا نشسته‌اند این منظره را ندیده‌اند ولی بنده در نوجوانی این منظره را کثیراً دیده‌ام. برای این‌که شما با ماشین یا با هواپیما تشریف می‌برید ولی آن وقت‌ها که به قول بعضی افراد با ماشین کندرفتار، کندرو می‌رفتند یا با وسیله‌ی دیگر گله‌های بزرگ گوسفند را می‌دیدیم که سر راه قرار گرفته‌اند. الآن هم شما از داخل ماشین می‌بینید ولی با آن‌ها درگیر نیستید، ماشین را نگه می‌دارید و گله رد می‌شود ولی ما دیدیم که گله می‌آید و راه را سد می‌کند و سگ‌های گله حمله می‌کنند. این‌جا هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید. وقتی به طرف انسان حمله می‌کنند کار را تمام می‌کنند. تنها چاره‌ی آدم پناه بردن به چوپان است. چوپان می‌آید سگ را دعوا می‌کند، ای بسا تو را به خیمه‌ی خود می‌برد و ممکن است به تو شیر هم تعارف کند.

شهید ثانی می‌فرماید: اگر به یک چوپان بیسواد پناه ببری به تو پناه می‌دهد امّا ۵۰ سال نماز می‌خوانی، می‌گویی: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»؛ یعنی می‌خواهم پیش تو بیایم، این سگ را کنار بکش. سگ که نمی‌رود هیچ، وارد نماز می‌شود! حین نماز نقشه می‌کشد، برای یک مظلوم نقشه می‌کشم. چه شد؟ پس این «أَعُوذُ بِاللَّهِ»ها گلو به بالا بوده، اگر درست پناه ببرید…

آدم خجالت می‌کشد که بگوید یک چوپان بیسواد به تو پناه می‌دهد امّا ربّ العالمین به تو پناه نمی‌دهد؟ جدّی بگو «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»: ای خدا، اجازه نده شیطان مزاحم بشود، او را کنار بکش تا من به درگاه تو بیایم.

این‌که گفتم شیطان از این طاعت به آن طاعت نقل می‌کند، مرحوم سیّد هم در این‌جا قریب به این مضمون مطلبی دارد. این مطلب را برای روشن‌تر شدن معنای تسویل بیان می‌کنم. تسویل یعنی آرایش دادن قضیه در نظر شخص در انجام امری.

هدف مشترک در صحبت بزرگان

صحبت‌های بزرگان یکی است؛ یک نفر در یک موقعیت یک مطلب گفته و چند قرن از این سیّد جلوتر بوده و سیّد هم مثل فرمایش او را می‌گوید. حقایقی است که مولانا هم می‌گوید: دعوای عنب و انگور؛ حرف‌ها یکی است.

معنای لعنت

می‌فرماید: «وَ اعلَم أنَّ الشَّیطان (لَعَنَهُ اللّه)» به شیطان لعنت هم می‌فرستد. اخیراً دیده‌ام که برخی از متجدّدنماها می‌گویند: من نتوانستم با این لعنت کنار بیایم! این‌ها تجدّد برای خودنمایی است. اصلاً نمی‌دانند معنی لعنت چیست. شخصی که زیاد هم درس‌خوانده نبود می‌گفت: من نتوانستم با لعنت کنار بیایم. این یک نوع پرستیژ است، ما لعنت نمی‌کنیم.

بسیار خوب، لعنت نکن. فکر می‌کند لعنت ناسزا گفتن است؛ خیر، لعنت نفرین است. اگر خدای نکرده کسی کار شما را از بین ببرد چه می‌کنید؟ با او با ملاطفت برخورد می‌کنید؟ خیر، می‌گویید: خدا تو را لعنت کند؛ یعنی خدا تو را از رحمت دور کند. خدای نکرده یک نفر برادر یا پدر ما را کشته است، ما برای او هدیه نمی‌فرستیم، می‌گوییم: خدا تو را از رحمت خود دور کند. لعنت یعنی دور شدن از رحمت. خیلی چیز مهمّی نیست، اگر دوست نداشتی و دشمن خدا بود بگو: خدا او را از رحمت دور کند اگر نمی‌خواهی هم اصلاً نگو.

«وَ اعلَم أنَّ الشَّیطان (لَعَنَهُ اللّه) کَثیراً مَا یُزَیِّنُ البَاطِل» شیطان بسیاری از اوقات باطل را زینت می‌دهد. «فَیُریهِ فِی صُورَهِ الحَقّ» حتّی باطل را به صورت حق به انسان نشان می‌دهد. «حتَّى أنَّه لِیَدعُو إلَى خیرٍ» آن بنده‌ی خدا چه گفت؟ «أن یَنقُلَکَ مِن طَاعَهٍ إلَی طَاعَه» این مطلب همین جمله را توضیح می‌دهد.

تسریع در انجام عمل خیر

«حتَّى أنَّه لِیَدعُو إلَى خیرٍ لَتَفویتِ خَیرٍ أعظَمَ مِنهُ» آدم را به خیری دعوت می‌کند که خیری بزرگتر از آن به فوت برود! در گذشته خدمت شما گفته‌ام: خدا رحمت کند، شیخی بود که شاعر بود و مزایایی هم داشت، او برای من نقل کرد. گفت: ماشین با یک نفر تصادف کرد. او را به بیمارستان بردیم. این ماجرا مربوط به دهه‌ی ۴۰ است. گفتند: -به پول آن روز- پنج هزار تومان پول می‌خواهد تا او را عمل کنیم. یک نفر بود که چهار، پنج هزار تومان برای او شوخی بود، چند کارخانه داشت و بسیار ثروتمند بود. گفتیم او انسان خوبی است، سراغ او رفتیم. دیدیم عبایی انداخته و… خوشامدگویی و پذیرایی کرد. گفتیم: شخصی در حال فوت کردن است، پولی لازم شده است و آمده‌ایم به شما بگوییم. گفت: برای همین آمده‌اید؟ مزاحم غفیله‌ی من نشوید!

محرّم در راه است مواظب باشیم، عزاداری فقط این نیست که بریم و بیاییم و عزاداری کنیم، دقّت کنیم که عزاداری چه کسی است. همین آدم یک عمر می‌گوید: حسین جان ولی برای مختصر پولی گفت: مزاحم غفیله نشوید.

نمونه‌ای از جود سیّد الشّهداء (علیه السّلام)

سیّد الشّهداء (علیه السّلام) در منزل خود نماز می‌خواند. یک دفعه صدای سائلی را از پشت در شنید. ببینید این شخص می‌گوید مزاحم غفیله‌ی من نشوید ولی در مورد امام حسین (علیه السّلام) آمده است: «فَأَسْرَعَ فِی صَلَاتِهِ»[۱۹] در نماز خود سرعت ورزید که زود برسد.

در نماز می‌گوییم: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» خطاب این «ک» چه کسی است؟ خدا است. بنده‌ی خدا هم به او مراجعه کرده بود. رفت و در را کامل باز نکرد تا آن شخص فقیر خجالت نکشد. او هم سائل عجیبی بود. اگر ما مثل او باشیم همه چیز می‌گیریم.

سائل پشت در گفت:

«لَمْ یَخِبِ الْآنَ مَنْ رَجَاکَ وَ مَنْ             حَرَّکَ مِنْ دُونِ بَابِکَ الْحَلَقَه»[۲۰]

«لَمْ» نفی ابد است. گفت: یا اباعبدالله، هرگز ناامید نمی‌شود کسی که به تو دل ببندد و حلقه‌ی در خانه‌ی تو را به حرکت در آورد. «لَمْ» نفی ابد است.

«لَمْ یَخِبِ الْآنَ مَنْ رَجَاکَ وَ مَنْ             حَرَّکَ مِنْ دُونِ بَابِکَ الْحَلَقَه»

حضرت خدمتکار خود را صدا کرد و فرمود: برو ببین اهل خانه هر چقدر پول دارند بردار و بیاور، از هر کسی هر چیزی که دارد بگیر و بیاور. هر چیزی که داشتند را دادند و در یک کیسه گذاشتند و از لای در به او دادند و با همین قافیه جواب او را داد و فرمود: «خُذْهَا فَإِنِّی إِلَیْکَ مُعْتَذِرٌ».

بگویید من از تو معذرت می‌خواهم. تو با یک دریا امید آمده‌ای.

«خُذْهَا فَإِنِّی إِلَیْکَ مُعْتَذِرٌ                    وَ اعْلَمْ بِأَنِّی عَلَیْکَ ذُو شَفَقَه»

بدان که من هم تو را دوست دارم، ما آیینه‌ی خدا هستیم. فرق خدا با بشر چیست؟ اگر دو بار به بشر مراجعه کنی بار سوم جواب نمی‌گوید و می‌گوید: این هم دردسر شده است امّا هر چقدر بیشتر به درگاه خدا مراجعه کنی بیشتر تو را دوست دارد، هر چقدر بیشتر صدای تو را بشنود بیشتر تو را دوست دارد.

مراقب کید شیطان باشید

«وَ اعلَم أنَّ الشَّیطان (لَعَنَهُ اللّه) کَثیراً مَا یُزَیِّنُ البَاطِل فَیُریهِ فِی صُورَهِ الحَقّ حتَّى أنَّه لِیَدعُو إلَى خیرٍ لَتَفویتِ خَیرٍ أعظَمَ مِنهُ»[۲۱] تو را به خیری دعوت می‌کند که خیر بزرگتر فوت بشود! «أو جرِّ شَرٍّ» می‌خواهد شر بسازد. می‌خواهد تحت این عنوان شرّی به پا کند.

این‌جا خیلی تأکید می‌کند که خدا ما را از شرّ این خبیث حفظ کند. این شوخی نیست، درست است که «إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً»[۲۲] کید شیطان ضعیف است امّا بالاخره دشمن است، ما به او اجازه‌ی ورود می‌دهیم. خدمت شما گفتم: اگر به یک بچّه عقرب کوچک اشاره کنی له می‌شود ولی اگر جلوگیری نکنی وارد بدن آدم می‌شود.

دعای امام سجّاد (علیه السّلام) در دوری شیطان از نزدیکان ایشان

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ»[۲۳] خدایا، بر پیغمبر و آل او درود بفرست. همه را دعا می‌کند، دقّت کنید که چقدر نظر بلند است. «وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَوْلَادَنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ ذَوِی أَرْحَامِنَا وَ قَرَابَاتِنَا وَ جِیرَانَنَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ کَهْفٍ مَانِعٍ» خدایا، پدران و مادران و فرزندان، اهالی ما را… (اهالی جمع اهل است. لغویون می‌گویند علی غیر قیاس جمع بسته شده است؛ اهالی مثل لیالی. این «ی» که به آن الحاق شده است علی غیر قیاس است یعنی قاعده‌ای ندارد و سماعی است. جمع لیل، لیالی است و جمع اهل هم اهالی است. اهالی ما یعنی ارحام و قرابات ما. بعضی هم اهالی را به معنی ارحام گرفته‌اند) خدایا، ارحام و نزدیکان و همسایگان ما از مؤمنین و مؤمنات، همه‌ی این‌ها را از شرّ شیطان در یک حرز بزرگ و کهف محکمی قرار بده. «وَ أَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَناً وَاقِیَهً» خدایا، از شرّ شیطان بر آن‌ها -کسانی را که نام آن‌ها را بردم- سپری بپوشان، سپر نگهدارنده. «وَ أَعْطِهِمْ عَلَیْهِ أَسْلِحَهً مَاضِیَهً» به آن‌ها کسانی که نام بردم- سلاح‌های ماضی سلاح‌های خیلی کاری- بده.

سیّد می‌فرماید منظور از سلاح ماضی چیست: «وَ المُرادُ بِالأسلحه: الأذکَارُ وَ الأعمَالُ الصَّالِحَه الَّتی یُدفَعُ بِهَا وَ وَسَاوِسُ الشَّیطان» البتّه در گذشته گفته‌ام که تنها ذکر کافی نیست، ذکر هم قسمتی از این سلاح است و عمدتاً عمل به وظیفه است که قبلاً توضیح داده‌ام.

رعایت شئون و اصول اسلام

گاهی سؤالاتی می‌پرسند که (نعوذ بالله) مسائل اخلاقی اسلام به مسخره کشیده می‌شود. مثلاً می‌پرسند: برای همسر بد اخلاقم چه دعایی بخوانم؟ من ۶۰ سال مطالعه کردم امّا برای زن بد اخلاق دعا ندیدم! یا مثلاً می‌گویند: شوهر من بد اخلاق است، چه دعایی بخوانم؟ دعا ندارد. بخواه، اگر خدا بخواهد، قلب او را عوض می‌کند. یا می‌پرسند: فرزند من نماز نمی‌خواند، چه دعایی بخوانم؟ همه چیز که دعا ندارد. در جایگاه مورد لزوم دعا داریم امّا خیلی اوقات باید عمل بشود، قدمی برداشته شود. اگر همه‌ی مشکلات با یک دعا درست شود مکتب اخلاق چه معنایی داشت؟ آقا میرزا جواد ملکی چه جایگاهی پیدا می‌کرد؟ ملّا همدانی چه جایگاهی پیدا می‌کرد؟

ذکر و عمل دو بال رسیدن به دفع شیطان

ذکر جایگاه خود را دارد امّا از اعمال هم غافل نباشیم. «وَ المُرادُ بِالأسلحه: الأذکَارُ وَ الأعمَالُ الصَّالِحَه الَّتی یُدفَعُ بِهَا وَ وَسَاوِسُ الشَّیطان» اگر شما عمل صالح انجام بدهید شیطان دور می‌شود. ذکر هم وجود دارد؛ نقل شده است برای دفع وساوس شیطان بگویید: «وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ». خانمی که نگران است و به او وحی می‌شود که قرار است اتّفاقی رخ دهد، بگوید: «وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» برای رفع وساوس این ذکر بسیار مهم است.

دعای امام سجّاد (علیه السّلام) برای تمام بندگان خدا

این‌جا نکته‌ی بسیار عجیبی وجود دارد که می‌خواهم زیاد توجّه کنید، این‌جا درس ما تمام می‌شود. امام سجّاد (علیه السّلام) از آباء و امّهات و %