محدودیت‌های کار امیر المؤمنین بسیار زیاد است.  مثلاً فرض بفرمایید خبر می‌رسد که رئیس صدا و سیمای حکومتش در روز اوّل ماه مبارک رمضان شراب خوردند و رقصیدند و صدای آن به گوش همسایه‌ها رسیده است. مادامی که نرسیده مهم نیست، به خانه‌ی او نمی‌ریزند. وقتی که صدای او شنیده می‌شود، امیر المؤمنین علیه السّلام سراغ این‌ها می‌رود، یمانی هستند. ما قبلاً در مورد سنام عرب صحبت کرده‌ایم که امیر المؤمنین علیه السّلام در مورد کوفیان می‌گوید.

 

در این فاصله که او را بگیرد دو نفر هستند- مدام به حضرت پیغام می‌دهند که از این کار صرف نظر کن، اوضاع خوب نیست. حضرت می‌فرماید: حدّ الهی مسجّل شده است و باید جاری بشود. می‌گویند: تو بین دوست و دشمن فرق نمی‌گذاری؟ دوغ و دوشاب در حکومت تو یکی است؟ ما در حکومت خودمان، بعضی از عزیزان که در جلسه حاضر هستند می‌دانند این‌جا دوغ و دوشاب یکی نیست. اگر مثلاً یک نفر یک کاری انجام داده باشد چند فرجه‌ی دیگر هم دارد که کارهای دیگری هم انجام دهد! عقل ما می‌رسد که دوغ و دوشاب نباید یکی باشد. اگر یک نفر یک روز جنگیده، اگر یک نفر یک روز خدمت کرده، اگر یک نفر… او می‌تواند تا پنج مورد اختلاس و سه مورد فلان خلاف و دو مورد اختلال در دادگاه و چهار مورد خلاف دیگر فرجه دارد، کوپن دارد! چون این‌جا دوغ و دوشاب یکی نیست.

 

این‌که گفتم «دوغ و دوشاب» ترجمه کرده‌ام. به حضرت گفتند: آیا دوست و دشمن برای تو یکی نیست؟ خوش انصاف، او در جنگ صفّین هر روز برای تو مثلاً توییت می‌کرد، شعر می‌گفت، فضا را عوض می‌کرد، سپاه شعرهای او را می‌خواندند و داشت تو را ترویج می‌کرد. حالا یک لیوان خورده است، مال خودش هم بوده است، داخل خانه‌ی او بوده است! واقعاً کدام یک درست است؟ آیا این‌جا باید دوغ و دوشاب یکی باشد یا نباید باشد؟

 

همه‌ی عرض من این است که وقتی ما می‌خواهیم به این سمت برویم که ادّعای حکومت دینی کنیم باید ببینیم واقعاً اگر ما در زمان حکومت امیر المؤمنین علیه السّلام بودیم، نستجیر بالله ما سبب گریه‌ی او نمی‌شدیم؟ ما می‌گفتیم او اصلاً سیاست بلد نیست! مناسبات را متوجّه نمی‌شود! واقعاً هم همین‌طور است، امیر المؤمنین در برابر حق، کأنّه ناحق را متوجّه نشود؛ نه این‌که متوجّه نشود، در واقع به رسمیت نمی‌شناخت که عمل نکند. حضرت علم اوّلین و آخرین را داشت ولی به رسمیت نمی‌شناخت. واقعاً کدام یک درست است؟ اگر کسی در حکومت امیر المؤمنین علیه السّلام پرونده‌ی مالی داشت، ابداً به او پست نمی‌داد. آیا ما می‌توانیم به همین عمل کنیم؟ دچار یک… الآن که ما با یک پدیده‌ی به اصطلاح شور عظیمی در احساس مسئولیت و احساس تکلیف در انتخابات‌ها مواجه هستیم، اگر همین یک نکته را رعایت می‌کردیم که کسانی که پرونده‌ی مالی دارند و اتّهام آن‌ها سنگین است و… دچار کمبود کاندیدا نمی‌شدیم. اصلاً ما سیاست حضرت را قبول داریم؟ یا سیاست معاویه است که همه جا حاکم است؟ حالا یک عدّه شیعه‌ی امیر المؤمنین علیه السّلام هستند، یک عدّه شیعه‌ی معاویه هستند ولی در اکثریت سیاست معاویه حاکم است. آن وقت آن اقلّیت واقعاً در فشار هستند کما این‌که امیر المؤمنین علیه السّلام در فشار بود. به نظر می‌رسد تا قبل از حکومت امام زمان سلام الله علیه نمی‌شود با شیوه‌ی امیر المؤمنین علیه السّلام به صورت کامل موفّق بود. چرا؟ الآن عرض می‌کنم.

 

پس این به این معنا نیست که حکومت را رها کند. امّا باید توقّعات خود را تعدیل کنیم، نگاه‌های خود را عوض کنیم چون گفته‌اند در حکومت حضرت حجّت روحی له الفداء وقتی ایشان تشریف بیاورد دیگر به تقیه عمل نخواهد کرد. در روایات گفته شده است که ایشان به حق حکم می‌کنند نه به ظاهر. این یعنی چه؟ این دو طرف دارد. در حکومت امام زمان عجّل الله فرجه دیگر منافق وجود ندارد، نفوذی نیست، یا دشمن مقابل است یا جبهه‌ی منسجم است چون حضرت اجازه نمی‌دهد که کسی نفاق داشته باشد.؛ بر خلاف رسول خدا و امامان قبلی علیهم السلام؛ جبهه‌ی امام منسجم است، دزد در سپاه امام پیدا نمی‌شود چون حضرت بلا فاصله مجازات می‌کند و برخورد می‌کند. حکومت امیر المؤمنین علیه السّلام این‌طور نیست. در حکومت امیر المؤمنین علیه السّلام ممکن است کارگزار دزدی کند چون امام به ظاهر حکم می‌کند کما این‌که پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به ظاهر حکم می‌کرد. تقریباً بیشتر ائمّه‌ی ما، وکلای خائن هم داشتند؛ یعنی چند وکیل داشتند که در آن‌ها خائن هم وجود دارد چون به ظاهر حکم می‌کردند. ۴۰ سال است که شخص، شیعه‌ی امام است، درد سر کشیده، پای درس‌ها می‌آمده منظور من از پایه‌ی درس‌ها جلسات خصوصی درس ائمّه علیهم صلوات الله است ـ مسئول وجوهات می‌شود و به تدریج مقام بالاتری پیدا می‌کند. یک مرتبه ۸۰ هزار سکّه‌ی طلا به دست او می‌رسد و بعد می‌گوید: حالا روی عقاید خود تجدید نظر کنیم!