برای مشاهده و دریافت فایل PDF بسته مستندات این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

درنگی بر آیه ۲۹ سوره مبارکه فتح

آیه‌ای که امشب به محضرِ شما و همه‌ی بینندگانِ عزیز تقدیم می‌کنم آیه ۲۹ سوره مبارکه فتح است که نیمی از آن را عرض می‌کنم. بنای ما در این شب‌ها این نبوده است که آیاتِ فضائلِ اهل بیت علیهم السلام را بیان کنیم، بلکه می‌خواستیم عرض کنیم همه‌ی قرآن کریم ذکرِ فضائلِ اهل بیت علیهم السلام است و در همه‌ی آیات آنجایی که از مؤمنین و اولیای خدا سخن می‌گوید در قطب و عرش و طاقِ آن مصداق اَتَم و اکمالِ آن اهل بیت علیهم السلام است. یعنی درواقع می‌خواستیم عرض کنیم که قرآن کریم بجز وصفِ اهل بیت علیهم السلام و دشمنانِ ایشان آیه‌ای ندارد، به چه عنوان؟ به این عنوان که آیات عامِ عموم هستند اما معمولاً مصداقِ بارز اهل بیت علیهم السلام هستند و از آن طرف هم دشمنانِ اهل بیت.

قرآن کریم می‌فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ»[۱]، پیغمبرِ خاتم صلی الله علیه و آله و سلّم رسولِ خداست، کسانی که با او هستند و همدل و همراه و پیرو هستند… نه آن‌هایی که ظاهراً فقط تنشان همراه هستند، قرآن کریم این لفظِ «مَعَهُ» را بی‌جهت استفاده نمی‌کند، کسانی که پیروِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند و همراهِ واقعی هستند اوصافی دارند، این‌ها نسبت به کفار شدید هستند، کفار از این‌ها می‌ترسند، این‌ها جلوی تجاوزاتِ کفّار را می‌گیرند، اما نسبت به خودشان مهربان و عطوف و نرم و بخشنده هستند، دائماً در حالِ رکوع و سجود هستند، هم از جهتِ ظاهرِ رکوع و سجود و هم از این جهت که دائماً در حالِ عبادت هستند و جز خدای متعال و رضایت حضرت حق چیزی را دنبال نمی‌کنند، آثار سجده بر چهره‌های این‌ها نمایان است، هم ظاهرِ آثارِ سجده و هم از آن بالاتر یعنی اثرِ سجده که پیروی کردن و جهاد کردن و بخشیدنِ اموال باشد، یعنی راجع به همه‌ی آن‌ها هست، اما یکی از مصداق‌های بارز، هم جنگ‌آوریِ حیرت‌انگیز، هم کَرَمِ عجیبِ بحرالکَرَم، هم عبادتِ دائمی، دائم الذّکر بودن، هم چهره‌ی مبارکِ ایشان که آثارِ سجده در آن نمایان بود، مصداقِ اَتَمّ آن امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هستند.

وظیفه‌ی تبلیغیِ همه‌ی مسلمین

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این عبارت را دو مرتبه فرمودند، یک مرتبه در روز غدیر فرمودند: ای مردم! تمامِ کسانی که صدای مرا می‌شنوید، همه‌ی شما دو وظیفه‌ی تبلیغ دارید…

مبلّغین یک عدّه‌ی خاص هستند که لباس دارند و درسِ آن را خوانده‌اند که باید امورِ اسلام را تبلیغ کنند، ولی دو مسئله را باید تمامِ مسلمان‌ها تبلیغ کنند، و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند هر کسی که امروز شاهد است به آن کسانی که نیستند خبر بدهد، پدرها به فرزندانشان بگویند، هر کسی که می‌داند به آن کسی که نمی‌داند خبر بدهد، یکی از آن‌ها واضح است که مسئله‌ی «غدیر» است و دومی هم این است که «من حسنِ خود را دوست دارم و هر کسی که حسنِ مرا دوست بدارد دوست دارم پس به او عشق و محبّت بورزید».

از عجایبِ روزگار است که این دستورِ اکیدِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با اینکه بینِ شیعیان و غیرشیعه با سندهای معتبر آمده است عمل نشده است، این از عجایب است.

من امشب خیلی سعی می‌کنم برنامه را بخاطرِ ولادت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه تلخ نکنم، ولی واقعیت این است که زندگیِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه از کودکی با داغ‌های حیرت‌انگیز همراه بوده است، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه سعی می‌کردند سینه سپر کنند و جورِ برادر را بکشند و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را جلو نیندازند، حضرت از ابتدای کودکی در سختی بودند و اتّهاماتِ ناروا و جسارت‌ها و بی‌انصافی‌ها و توهین‌ها و تحمّل کردنِ جسارت‌ها… تا اینکه حضرت به شهادت رسیدند.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه مظهرِ صبر و حلم و کَرَم و عبادت و تقوا و عقل بودند.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه قهرمان جنگ جمل

وقتی جنگ جمل رخ داد مردم در کوفه بخاطر ابوموسی اشعری به سمتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نیامدند که ایشان را کمک کنند، چون ابوموسی اشعری در کوفه حاکم بود و اجازه نمی‌داد مردم تجهیز بشوند و بیایند، هرچه یارانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه سعی کردند نشد، در نهایت حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه سعی می‌کردند امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را ذخیره نگه دارند، این بزرگواران امامانِ بعد از ایشان بودند و حضرت نمی‌خواستند که خطرِ جانی برای آن بزرگواران پیش بیاید، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نمی‌خواستند که امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خیلی به چشم بیایند که خدای نکرده ترور بشوند، ولی مجبور شدند و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را بهمراهِ چند نفر فرستادند و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه آنجا سخنرانی کردند، مردم همراه شدند و لشکرِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به برکتِ سخنرانیِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضورِ ایشان در کوفه از کوفه تجهیز شد.

همین «سیّد شباب اهل الجنّه» که از واضحاتِ کلمات است… مسلّماً در بهشت «پیرمرد» نداریم، چون آثارِ ضعف و کهولت و ناتوانی در بهشت نیست، بهشت است! «سیّد شباب اهل الجنّه» یعنی «سیّد اهل الجنّه»، یعنی از سرورانِ اهلِ بهشت… وقتی نتوانستند حل کنند، بالاخره یک عدّه‌ای در مقابلِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه شمشیر کشیدند، گفتند شاید منظور این است که امام حسن علیه السلام نسبت به جوان‌هایی که می‌میرند بهتر هستند! از آن‌ها می‌پرسند این چه نسبتی است؟ می‌گوید: البته نمی‌دانم چه نسبتی است چون خودِ ایشان هم در جوانی از دنیا نرفتند!

یعنی کلماتِ واضحِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در موردِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را تأویل‌هایی کرده‌اند که خوشان هم می‌فهمیدند اشتباه است! بعد خودِ این کسی که این تأویل را داشته است هم در نهایت می‌گوید: البته تأویلِ خوبی هم نیست!

متأسفانه بعضی‌ها سعی کرده‌اند که نشنوند و فضائلِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را نبینند، لذا خیلی تلخی بر حضرت گذشته است.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بی‌شک یا باید بگوییم که قهرمانِ اصلیِ جنگ جمل هستند و یا باید بگوییم در کنارِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه از قهرمان‌های اصلیِ این جنگ هستند، با اینکه حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اجازه نمی‌دادند ایشان واردِ نبرد بشوند ولی چون حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه کهف الفقراء و پدرِ امّت بودند نمی‌خواستند خونریزی زیاد بشود، در اوایلِ جنگ جمل چند نفر از فرماندهان اصلی جنگ جمل یا انصراف دادند و یا کشته شدند؛ یک شتری بود که نامِ آن را «عسکر» یا «جمل» گذاشته بودند که درواقع آماجِ حمله و قوّتِ جریان جمل آن شتر و اطرافِ آن که «بنی ضَبَّه» که قومی بود که آن را حمایت می‌کردند.

حضرت دیدند که مدام جنگ در حالِ ادامه پیدا کردن است، مسلّماً اگر جنگ ادامه پیدا کند تعداد نفراتِ بیشتری کشته می‌شوند، پس باید یک کاری کنند که آن حالتِ فرماندهی را یک طوری متوقّف کنند، اگر شتر زمینگیر می‌شد دیگر مردم فرار می‌کردند و حضرت هم به دنبالِ فراری‌ها نمی‌رفتند و درنتیجه کشته کمتر می‌شد.

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نیزه‌ی خود را به محمد حنفیّه دادند و فرمودند: برو و این نیزه را به آن شتر بزن تا این قائله ختم بشود. وقتی او رفت جمعیّتِ زیادی به سمتِ او حمله‌ور شدند و او دید که نمی‌شود و برگشت، به این حساب برگشت که یک نفر نمی‌تواند در مقابلِ یک لشکر بایستد.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه نیزه را گرفتند و رفتند، نگاه کردند و دیدند ایشان مستقیم حمله کردند و آن جمل را انداختند، وقتی برگشتند هنوز نیزه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه که دستِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بود خونی بود.

محمد حنفیّه خیلی خجالت کشید، اینجا حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه ادبِ خود را نسبت به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نشان دادند و برای محمد حنفیّه پدری کردند، فرمودند: برای تو بد نیست، تو اشتباه کرد، آیا خیال کرده‌ای که تو با امام حسن مجتبی صلوات الله علیه قابل قیاس هستی؟ «إنَّهُ إبنُ النَّبی»، درواقع یعنی «إنَّهُ إبنُ فاطمه» و «أنتَ إبنی»، تو پسرِ من هستی، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه ادب کردند، یعنی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هم پسرِ علی بن ابیطالب (علیه السلام) است و هم پسرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، و خواستند عظمتِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نسبت بدهند نه به خودشان، حضرت نخواستند به خودشان نسبت بدهند.

خلاصه اینکه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه قهرمانِ جمل هستند، و خیلی از کینه‌ها بخاطرِ همین درست شده است، و ایشان یک شخصیتِ عجیب و قَدَر قدرتی بودند.

در جنگ‌های دیگر هم همینطور بودند، یک طوری بودند که در همان جوانی… می‌دانید حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بعد از خودشان بصورتِ معروفِ رسمیِ آشکارا به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه وصیّت نکردند، شیعیان می‌دانند که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه وصیّت کردند اما اینکه مثلاً پشتِ تریبونی اعلام بشود نبود.

مردمِ کوفه بهتر از امام حسن مجتبی صلوات الله علیه پیدا نکردند.

سخنوری امام حسن مجتبی صلوات الله علیه

وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه از جنگ جمل برگشتند مدّتی بیمار شدند، وقتی بیمار شدند باید خطبه‌ی جمعه می‌خواندند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه تشریف بردند، یعنی اصلاً کسی مثلِ ایشان نبود، چنان خطبه‌ای خواندند که… شاید شبی که می‌خواهیم راجع به غدیر صحبت کنیم اگر فرصت بشود خواهیم گفت، حضرت سخنانِ عجیبی فرمودند… حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خودشان امیرالکلام و امیرالبیان هستند، اصلاً کسی جرأتِ خطبه‌گویی در برابرِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را ندارد.

آوازه‌ی خطبه‌ی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه که در بسترِ بیماری بودند رسید.

وقتی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بعد از نماز به محضرِ پدر آمدند، نوشته‌اند تا حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به ایشان نگاه کردند نتوانستند مقابلِ اشک‌های خود را بگیرند، آن حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه باعظمت! بعد یک نگاهی به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه کردند و فرمودند: «بأبی أنتَ وَ اُمّی» یعنی دار و ندارم فدای تو بشود، چه کرده‌ای!

و شما ببینید حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه از خطبه خواندنِ کسی و از شجاعتِ کسی بخواهند به وجد بیایند اصلاً خیلی عجیب است، آن شخصیّتِ عظیم الشّأن چه کسی است!

آتش‌بس یا صلح امام حسن مجتبی سلام الله علیه؟

به نظرِ حقیر شجاعتِ بالاتر برای امام حسن مجتبی صلوات الله علیه همانطور که رهبر انقلاب فرمودند بالاتر از حمله به جمل در جنگ جمل آن آتش‌بسی است که با معاویه امضاء کردند، چون می‌دانستند این آتش‌بس… چون درواقع امام حسن مجتبی صلوات الله علیه صلح نکردند و این یک آتش‌بس بود که فعلاً جنگ نکنند، حضرت نگاه کردند و دیدند یک جنگِ نابرابری شده است و قدرتِ تبلیغاتی به سمتی می‌رود که پایانِ جنگ با کشته شدنِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و شیعیانِ ایشان تمام می‌شود و قدرتِ تبلیغاتیِ معاویه می‌تواند جامعه را اداره کند و بگوید که حق با ما بود.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه دیدند حق گُم می‌شود، شیعیان هم کشته می‌شوند، اما اگر بخواهند بپذیرند که من با معاویه آتش‌بس امضاء کنم یک ننگی از نظرِ شیعیان بوجود می‌آید و ممکن است بعضی‌ها قدتِ تحلیل نداشته باشند و جسارت کنند.

رزمندگی و رزم‌آوری و شجاعت «سربلندی» است، ولی آماجِ بهتان شدن تلخ و سخت است، ولی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه خودشان را ندیدند، آن چند نفر شیعه‌ای را که خیانت نمی‌کردند را دیدند و آتش‌بس را امضاء کردند.

و چه جسارت‌ها که به ایشان شد…

اصلاً معاویه فکر نمی‌کرد امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بپذیرند، تحلیلِ او این بود که امام حسن مجتبی صلوات الله علیه مانندِ پدرشان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نمی‌پذیرند و او را می‌کشیم و می‌گوییم جنگ شده است! اصلاً فکر نمی‌کرد امام حسن مجتبی صلوات الله علیه خودشان را اینطور فدا کنند. چون جسارت‌های عجیبی به حضرت شد، چون مسلّماً امام حسن مجتبی صلوات الله علیه که اهلِ کم‌کاری نبودند، دیگران خودفروختند، دیگران ترسیدند، دیگران عقب نشستند، دیگران بی‌معرفتی کردند.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: من با کسی که با شما اهل بیت بجنگد در جنگ هستم.

روایات هم نوشته‌اند به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمودند.

برادران غیرشیعه یک محققی بنامِ «ناصرالدین البانی» دارند، می‌گوید: اینجا منظور حضرت زهرا (سلام الله علیها) و امام حسین (علیه السلام) هستند.

چرا؟ با اینکه ده‌ها روایتِ معتبر هست!

چون یک عدّه‌ای با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه جنگیدند، ایشان هم نمی‌توانند بپذیرند که درواقع این‌ها با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جنگیدند، عدّه‌ای با امام حسن مجتبی صلوات الله علیه جنگیدند و ایشان نمی‌خواهند بپذیرند که درواقع با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جنگیده‌اند، و از این تحلیل‌های عجیب غریب کرده‌اند!

متأسفانه زندگیِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه در منابع تاریخی دچارِ این‌هاست، یعنی باید یک ماه مبارک رمضان راجع به شایعات و تهمت‌هایی که به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه زده‌اند بحث کنیم.

ظلمِ حیرت‌انگیزی به حضرت شده است و متأسفانه تا به همین امروز هم ادامه دارد.

عبادتِ امام حسن مجتبی سلام الله علیه

دامادِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه حضرت سجّاد علیه السلام هستند، ایشان پدرِ همسرِ خود که عموی ایشان هم هست دیده‌اند، می‌فرمایند: امام حسن مجتبی صلوات الله علیه عابدترینِ مردم بودند، زاهدترینِ مردم بودند، (آن همه بخشش‌ها به مردم بود، خودِ ایشان زاهدانه زندگی می‌کردند)، افضلِ مردم بودند، وقتی به حج مشرّف می‌شدند… اصلاً شما تصوّر کنید آن امامِ نور و یکپارچه توحید پیاده و خیلی اوقات با پای برهنه به حج می‌رفتند، «کَانَ إِذَا ذَکَرَ اَلْمَوْتَ بَکَى»[۲]، همینکه نامِ «مرگ» می‌آمد حضرت گریه می‌کردند.

می‌دانید که خودِ حضرت سجّاد علیه السلام زین العابدین هستند، این هم از آن عجایب است که حضرت زین العابدین صلوات الله علیه از عبادتِ کسی به وجد بیایند!

وقتی نامِ «قبر» می‌آمد حضرت گریه می‌کردند، وقتی نامِ «قیامت» می‌آمد حضرت گریه می‌کردند، وقتی به یادِ «صراط» می‌افتادند گریه می‌کردند، اگر می‌گفتند همه باید برویم و در برابرِ خدای متعال حساب پس بدهیم «شَهَقَ شَهْقَهً یُغْشَى عَلَیْهِ مِنْهَا» طوری شَهقه می‌زدند که بیهوش می‌شدند، ما این موضوع را بجز در حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه ندیده‌ایم…

وقتی ایشان می‌خواستند به نماز بایستند بدنِ ایشان به لرزه می‌افتاد، دائماً در حالِ ذکر بودند، طوری که نوشته‌اند وقتی نامِ جهنّم می‌آمد… حال امامِ سراسر نور چنان به اضطراب می‌افتادند که مانندِ مارگَزیده به خودشان می‌پیچیدند.

آن عظمت غرقِ توحید و بندگی بود، وقتی می‌خواستند به مسجد وارد شوند عرض می‌کردند: (ما هم به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه همین را می‌گوییم) «ضَیْفُکَ بِبَابِکَ، عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِی‏ءُ»، ایشان خودشان را می‌شکستند، ایشان عجیب بودند، کَرَمِ ایشان حتّی در بندگی هم خود را نشان می‌داد.

کرامتِ امام حسن مجتبی سلام الله علیه

اگر کسی با امام حسن مجتبی صلوات الله علیه انس می‌گرفت حضرت «نه» نمی‌فرمودند و هرگز اجازه نمی‌دادند او به شخصِ دیگری نیاز پیدا کند.

خیلی خوب است که اگر انسان با کسی رفیق می‌شود و دستِ او می‌رسد نگذارد در این ایّام او به کسی رو بزند، اگر کاری از دستِ انسان برمی‌آید اول هوای رفیقِ خودمان را داشته باشیم، او با ما راحت‌تر است و با دیگران برای او سخت است.

نوشته‌اند آبروی افراد برای امام حسن مجتبی صلوات الله علیه خیلی مهم بود.

شخصی می‌گوید من به حج رفتم، دیدم دو دختر در حالِ حرف زدن با یکدیگر هستند، یکی از آن‌ها گفت: نه! به حقِ وصی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، آن عادلِ عظیم‌الشأن، آن کسی که اهلِ مساوات بود، همسر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، این درست نیست.

آن شخص می‌گوید: رفتم و گفتم که راجع به چه کسی حرف می‌زنید؟ گفت: راجع به علم الأعلام، امام بر احکام، رئیسِ ائمه، علی بن ابیطالب صلوات الله علیه.

گفتم: تو حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را از کجا می‌شناسی؟

چون زمانِ معاویه بود و نستجیربالله جسارت به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و…

آن شخص پرسید که شما حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را از کجا می‌شناسید؟ آن بانو گفت: ما از کجا می‌شناسیم؟ پدر و عموی من در راهِ ایشان شهید شده‌اند، من مریض بودم و یک روز حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به درِ خانه‌ی ما آمدند و به مادرم فرمود: ای مادرِ یتیمان احوالِ شما چطور است؟ مادرم گفت: این فرزندِ من مریض است، حضرت یک دستی به چشمانِ من کشیدند و چشمانِ من به برکتِ دستانِ مبارکِ حضرت شفاء پیدا کرد، حضرت هم بعد از آن موضوع خیلی هوای ما را داشتند.

آن شخص می‌گوید: تا شنیدم که این‌ها محب هستند خواستم یک کیسه‌ی پول به آن‌ها بدهم…

ای مردم! ان شاء الله ما هم قدرشناس باشیم و وقتی به درِ خانه‌ی امام زمان ارواحنا فداه می‌رویم به جای دیگری رو نزنیم.

آن شخص می‌گوید: تا خواستم به آن‌ها کیسه‌ی پول بدهم آن کیسه‌ی پول را به سمتِ من زد و گفت: کنار برو، ما بعد از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بر سرِ سفره‌ی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هستیم و چیزی از کسی قبول نمی‌کنیم.

ان شاء الله در این ایّام به برکتِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه ما هم که سرِ سفره‌ی امام زمان ارواحنا فداه دستمان به سمتِ دیگری دراز نشود.


[۱] سوره مبارکه فتح، آیه ۲۹ (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا)

[۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۳، صفحه ۳۳۱ (أَنَّ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَ أَعْبَدَ اَلنَّاسِ فِی زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ کَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِیاً وَ رُبَّمَا مَشَى حَافِیاً وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَ اَلْمَوْتَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ اَلْقَبْرَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ اَلْبَعْثَ وَ اَلنُّشُورَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ اَلْمَمَرَّ عَلَى اَلصِّرَاطِ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ اَلْعَرْضَ عَلَى اَللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ شَهَقَ شَهْقَهً یُغْشَى عَلَیْهِ مِنْهَا وَ کَانَ إِذَا قَامَ فِی صَلاَتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَ اَلْجَنَّهَ وَ اَلنَّارَ اِضْطَرَبَ اِضْطِرَابَ اَلسَّلِیمِ وَ سَأَلَ اَللَّهَ اَلْجَنَّهَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ اَلنَّارِ وَ کَانَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یَقْرَأُ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِلاَّ قَالَ لَبَّیْکَ اَللَّهُمَّ لَبَّیْکَ وَ لَمْ یُرَ فِی شَیْءٍ مِنْ أَحْوَالِهِ إِلاَّ ذَاکِراً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ وَ کَانَ أَصْدَقَ اَلنَّاسِ لَهْجَهً وَ أَفْصَحَهُمْ مَنْطِقاً وَ لَقَدْ قِیلَ لِمُعَاوِیَهَ ذَاتَ یَوْمٍ لَوْ أَمَرْتَ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَصَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَخَطَبَ لِیَتَبَیَّنَ لِلنَّاسِ نَقْصُهُ فَدَعَاهُ فَقَالَ لَهُ اِصْعَدِ اَلْمِنْبَرَ وَ تَکَلَّمْ بِکَلِمَاتٍ تَعِظُنَا بِهَا فَقَامَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَصَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَأَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ اِبْنُ سَیِّدَهِ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَهَ بِنْتِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَا اِبْنُ خَیْرِ خَلْقِ اَللَّهِ أَنَا اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَا اِبْنُ صَاحِبِ اَلْفَضَائِلِ أَنَا اِبْنُ صَاحِبِ اَلْمُعْجِزَاتِ وَ اَلدَّلاَئِلِ أَنَا اِبْنُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنَا اَلْمَدْفُوعُ عَنْ حَقِّی أَنَا وَ أَخِی اَلْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ أَنَا اِبْنُ اَلرُّکْنِ وَ اَلْمَقَامِ أَنَا اِبْنُ مَکَّهَ وَ مِنًى أَنَا اِبْنُ اَلْمَشْعَرِ وَ عَرَفَاتٍ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِیَهُ یَا بَا مُحَمَّدٍ خُذْ فِی نَعْتِ اَلرُّطَبِ وَ دَعْ هَذَا فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلرِّیحُ تَنْفُخُهُ وَ اَلْحَرُورُ یُنْضِجُهُ وَ اَلْبَرْدُ یُطَیِّبُهُ ثُمَّ عَادَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی کَلاَمِهِ فَقَالَ أَنَا إِمَامُ خَلْقِ اَللَّهِ وَ اِبْنُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اَللَّهِ فَخَشِیَ مُعَاوِیَهُ أَنْ یَتَکَلَّمَ بَعْدَ ذَلِکَ بِمَا یَفْتَتِنُ بِهِ اَلنَّاسَ فَقَالَ یَا بَا مُحَمَّدٍ اِنْزِلْ فَقَدْ کَفَى مَا جَرَى فَنَزَلَ .)