ما در طول تاریخ تجربه‌ی حکومت نداشتیم لذا خیلی از اوقات توقّع ما توقّع خیلی آرمان‌گرایانه بوده است و فکر می‌کردیم اگر روزی حکومت به دست ما برسد، ما حکومت اید‌ه‌آلی را برپا خواهیم کرد و شاید از این جهت هم خیلی خیر و برکت داشته باشد از این‌که ما از خود ناامید بشویم، بشریّت باید از خود ناامید بشود و الّا نمی‌تواند درک بکند: «أَیْنَ بَقِیَّهُ اللَّهِ» یعنی چه. من قبلاً هم عرض کردم نه این‌که الآن که نه وضع عدالت در کشور ما درست است، نه وضع فساد و تبعیض مناسب است این را بگویم؛ اگر ما نفری صد میلیون دلار هم سرانه‌ی درآمدی داشتیم و در جامعه فقیری نداشتیم، آن وقت تازه بهتر باید می‌فهمیدیم «أَیْنَ بَقِیَّهُ اللَّهِ» یعنی چه. یعنی فقط قرار بر این نیست که آب و نان ما را درست بکنند؛ گرچه آب و نان خیلی‌ها هم شاید امروز درست نباشد این مسئله‌ی مهدویّت سلام الله علیه فقط به آب و دانه نیست که امروز که ما گرفتار هستیم، بگوییم: «أَیْنَ بَقِیَّهُ اللَّهِ». چون نگاه ما به موضوع حضرت حجّت روحی له الفداء دون است. چون اصلاً نمی‌توانیم او را بفهمیم. چون نمی‌توانیم او را بیابیم. اهل بیت علیهم صلوات الله علیه «أَیْنَ بَقِیَّهُ اللَّهِ» داشتند.

 

در شروع جنگ جمل نقل است که امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ نَشْکُو فَقْدَ نَبِیِّنَا» حالا ولیّ زمان خود ایشان است؛ لذا حضرت «غیبه ولیّنا» نمی‌گوید، «وَ تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنا» بروید نگاه بکنید همین را که به ما گفتند. امیر المؤمنین علیه السّلام هم در جمل می‌گوید. آن روزی که سلطنت الهی در قیام و شمشیر و بیان و حکمت امام معصوم تبلور بکند و جامعه هم به عنوان امام معصوم، امام معصوم را بشناسد، دست بر سر عقول بکشد، عقول را بارور بکند، رشد بکند آن یک دوره‌ی دیگری است و ما اصلاً فهمی از آن نداریم و این‌جا از آن جاهایی نیست که من جسارت بکنم بگویم که عذرخواهی می‌کنم من فهمی ندارم نه، فهم ما از حضرت حجّت قاصر از شناخت شخصیت ایشان است. نمی‌توانیم ایشان را بشناسیم و چون نمی‌توانیم ایشان را بشناسیم، نمی‌دانیم چه چیزی را از دست دادیم. اصلاً صورت ذهنی نداریم که چه چیز نداریم.

 

لذا هم خیلی مهم است که ما از انسان‌ها از ماسوی الله ناامید بشویم. آن وقت نگاه ما به امام زمان علیه السّلام فرق می‌کند، او را منجی مادی و معنوی می‌دانیم. این را هم که عرض می‌کنم مسئله سخت است، این‌جا است که این ناامیدی از دیگران را چطور جمع بکنیم با مثلاً فرض بکنید یک دوره‌ای هم بالاخره یک فرصتی ایجاد شده است، شیعیان یک قدرتی در دست دارند، خیلی امور آزاد شده است. این را چطور با هم جمع بکنیم؟ هم از آن طرف باید ناامید شد اصلاً روایاتی داریم در حکمت غیب حضرت حجّت سلام الله علیها چند تا نکته فرمودند. یکی از آن‌ها این است که مردم باید از همه‌ی دولت‌ها ناامید بشوند، امید نداشته باشند که فردای انتخابات چه می‌شود، هیچ چیزی نمی‌شود؛ آن مشکل اصلی سر جای خود باقی است. مشکل اصلی ندیدن معصوم است. اصلاً هیکل مبارک امام علیه السّلام هادی است.

 

چقدر ما روایت داریم که زندیق از مصر و کجا و کجا می‌آید وارد خیمه‌ی امام صادق سلام الله علیه می‌شود تا حضرت را می‌بیند، شهادتین را می‌گوید. یک وقت من به استاد خود عرض کردم: آقا امام صادق علیه السّلام استدلال خاصّی نفرمود که این زندیق شهادتین گفت؟ اصلاً چه استدلالی کردند؟ ما بودیم می‌گفتیم خوب طرف می‌آید یک سؤال فلسفی می‌پرسد یک سؤال راجع به توحید می‌پرسد الآن باید برهان‌های زیادی بیاوری، در نهایت هم إن قلت می‌کند، بحث طول می‌کشد.