FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (1)

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ‏ََ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِ الأنبیاءِ وَ أَکرَمِ الشُّفَعاء سَیِّدِنَا أَبِی القَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهلِ بَیتِهِ الطَّاهِرین ثُمَّ الصَّلاهُ وَ السَّلامُ عَلَی جَمیعِ أَنبیاءِ الله وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِکَتِه وَ لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».

تبریک به مناسبت میلاد با سعادت امام حسن عسگری علیه السّلام

شب عید بسیار شب عزیزی است، شب بزرگی است. آقایان، خواهرها غفلت نکنیم، بالاخره باید دعا کنیم. منتها زیاد گفتم که استجابت معنای عام و خاص دارد، این‌ها را در گذشته گفتم، الآن عرض نمی‌کنم. بالاخره میلاد با سعادت مولای ما حضرت امام حسن عسگری علیه الصّلاه و السّلام، پدر بزرگوار آخرین سفیر الهی یعنی امام زمان علیه الصّلاه و السّلام است. إن‌شاء‌الله برکاتش بر سر ما نازل شود. حالا من زیاد مصدّع نیستم.

در قسمت اوّل در مورد حضرت عسگری سلام الله علیه یک عرض ادبی می‌کنم بعد هم خیلی مختصر راجع به قرآن صحبت می‌کنم. چون من قاری‌های قرآن را دوست دارم و قراءهای محترم در مملکت به من مرحمت دارند. البتّه این‌ها در کار خود خیلی بالا هستند، ولی یک مثلی است، اشکالی ندارد در این شب آن مثل را بگویم که همه می‌دانید می‌گویند یک پادشاهی گفت: خیاط‌ها پیش ما بیایند، لابه‌لای آن‌ها هم یک پالان‌دوز هم رفت. او خیاط گفته بود، این هم گفت ما هم اهل بخیه هستیم. من هم به عنوان نعمت خدا می‌گویم، نه این‌که بخواهم بگویم «أنَا رَجُل». بنده هم در تجوید، در قرآن شاگرد بلافصل مرحوم آیت الله آقا میرزا جواد سلطان قراء، برادر او حاج میرزا علی آقا سلطان قراء بودم. این‌ها را سلطان قراء می‌گفتند، این‌ها هفت قرائت را حفظ بودند. من در سنین نوجوانی دو سال من جلسه‌ی این‌ها رفتم. البتّه حاج میرزا علی آقا سلطان قراء آن برادر بود، آن عالم بود، در لباس شخصی بود. امّا آقا میرزا جواد آقا مجتهد بود، صاحب رساله و مقلّد هم داشت. مرد خیلی بزرگی بود. این‌ها بزرگانی بودند که دیگر نظیر این‌ها را نداریم. در تجوید ایشان می‌گفتند «خُذِ العِلمُ‏ مِن‏ أفواهِ‏ الرِّجال‏»[۱] علم از دهان مردان بگیرید، می‌گفت یک مصداق آن تجوید است. تجوید باید مشافحت باشد، یعنی استاد باید رو به روی آدم باشد و الّا درست نمی‌شود، باید مشافهه باشد و استاد و شاگرد رو به روی هم باشند.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (2)

نهضت علمی امام حسن عسگری سلام الله علیه در برابر دشمنان

حالا اوّل قسمت عرض ادب به مولای خود حضرت عسگری سلام الله علیه را بگویم بعداً یک مختصر راجع به قرآن مطالب دارم بیان می‌کنم. بنده خیلی گفتم و از من هم شنیدید که حضرت عسگری علیه السّلام با این عمر کم، وقت کم، با آن فشارهایی که بر ایشان وارد کردند، مورد اذیّت قرار می‌گرفتند، نمی‌گذاشتند آن‌ها در خانه‌ی خود بنشینند. گاهی وقت‌ها در بازداشت دشمنان دور تا دور آن‌ها را گرفتند، ولی من نمی‌دانم امام علیه السّلام با این زمان کم با همه‌ی دشمنان و با این فشارها نهضت علمی کرده است و چقدر شاگرد پرورش داده است، اصلاً زندگی امام حسن عسگری علیه السّلام یک فصل بزرگی است. حالا من دوست دارم این‌ها در رسانه‌ها گفته شود متأسّفانه نمی‌دانم چه بگویم. الحمدلله رسانه موفّق است، ولی چون ما دوست هستیم گله‌مند هم هستیم، چون دشمن گله‌مند نمی‌شود.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (3) 

می‌گویند دوست گفت گفتم، دشمن گفت می‌خواستم بگویم. ما دوست هستیم، می‌گوییم باید آدم‌های ضعیف را پخش نکنند، حرف‌های ضعیف پخش نکنند. رسانه است، دنیا آن را می‌بیند. به خدا ما دوست داریم، دشمن داریم، گاهی وقت‌ها یک چیزهایی در این رسانه گفته می‌شود آن‌ها را که یک عدّه موفّق هستند و زحمت می‌کشند، فیض می‌رسانند خدا آن‌ها را حفظ کند، ولی یک عدّه هم جدّاً افکار مردم را به عقب می‌رانند. شاید جمله‌ی امام بود که فرمود: باید این رسانه دانشگاه باشد. به خدا این رسانه باید دانشگاه باشد، نه این‌که دو «ضَرَبَ» بود و آدم کارشناس دین باشد، من نمی‌دانم باید چه کار کنیم، این‌ها بماند، درد دل زیاد است.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (4) 

نامه‌ی حضرت امام حسن عسگری سلام الله علیه به پدر شیخ صدوق 

حالا یک چیزی برای شما می‌خوانم، امشب شب عید است إن‌شاء‌الله مفید است. مولای ما امام حسن عسگری علیه السّلام نامه‌هایی دارد، بیاناتی دارد، تربیت شاگرد دارد، یک بخشی از خدمات حضرت نامه‌های حضرت است که خیلی دقیق و زیبا است. من این نامه را انتخاب کردم، خیلی زیبا است. در بین نامه‌های حضرت خیلی جستجو کردم این نامه را انتخاب کردم. می‌فرماید: «من وصیه له علیه السّلام، لعلیّ بن الحسین بن بابویه القمّی والد الشیخ الصدوق» «أوصیکَ یَا شِیخِى وَ مُعتَمِدِى وَ فَقیهِى أبَا الحَسَنِ عَلىِّ بنِ الحُسِینِ بنِ بابویهِ القُمّى وفَّقَک اللَّهُ لِمَرضَاتِهِ وَ جَعَلَ مِن وَلدِکَ أولادا صالحین»[۲] حضرت این را به پدر شیخ صدوق نوشته است. ببینید این‌ها چقدر عزیز بودند که امام زمان‌شان برای آن‌ها نامه می‌نویسد. حالا به گونه‌ای است که حضرت در آخر بیاناتی دارد که شامل ما هم می‌شود. درست است افتخار اصل به پدر شیخ صدوق، به همان علیّ بن الحسین بابویه قمی رضوان الله علیه می‌رسد، امّا حضرت آقایی کرده است و ما را هم سهیم کرده است. این نامه به همه‌ی شما است.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (5)

دو جمله است دقّت کنید تا سراغ بحث بعدی برویم. این بخش راجع به حضرت عسگری علیه السّلام است، بخش بعدی راجع به قرآن و تجوید و مسائل قرآنی است. می‌فرماید: «بِتَقْوَى‏ اللَّهِ‏» سفارش می‌کنم به تو تقوای خدا را. تقوا این نیست که دست را دو بار، سه بار زیر شیر بگیرید، می‌خواهید یک حرفی بزنید باید ببینید این جایز است یا نه. آقا من نمی‌گویم، می‌گویند. می‌گویند نمی‌شود، می‌گویند در جهنّم است. هیچ وقت با می‌گویند کاری نداشته باش، یقین داشتید بگویید، نداشتید نگویید. آدم همیشه خدا را در نظر داشته باشد. «وَ إِقَامِ‏ الصَّلَاهِ» به پا داشتن نماز. نمی‌گویم نماز را چند ساعت طول بدهند؛ نه، امّا نماز را دست پایین نگیرید. نماز را اقامه کن، با آداب بخوان، با خضوع و خشوع بخوان، حضور قلب داشته باش. «وَ إِیتَاءِ الزَّکَاهِ» سفارش می‌کنم به تو زکات دادن را.

اخیراً من در تلویزیون دیدم، چون من خانه‌نشین شدم، دیگر نمی‌توانم به این طرف و آن طرف بروم، خانه‌نشین نه به معنای فلج، اگر خدا بخواهد شیطان بگذارد یک نوشته‌هایی دارم که اگر شما دعا کنید به جایی برسد. در صدا و سیما دیدم مثل این‌که کنفرانس زکات، کمیسیون زکات برگزار می‌شود، این‌ها خیلی خوب است یعنی این زکات یک عبادت شهری نیست، این را واضح به شما بگویم، شهری در آمد داشته باشد خمس می‌دهد، زکات یک عبادت کسانی است که با باغ و بستان و پرورش حیوانات طرف حساب باشند، بالاخره می‌دانید زکات برای آن‌ها است. کشاورزی، گندم، جو، کشمش، خرما، حیوانات که نگه می‌دارند مثل گوسفند، گاو، شتر و امثال این‌ها که باید تبیین شود، این‌ها بدانند ممکن است یک وقت خدایی نکرده کوتاهی در تبیین شود، آن‌ها هم متوجّه نشوند و درست نیست.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (6)

سفارش امام حسن عسگری به پرداخت زکات و کظم غیظ داشتن

به هر حال ببینید قرآن چقدر در مورد زکات حرف می‌زند. این دین، دین بزرگی است. من این‌جا نماز شب بخوانم و قرآن بخوانم، یکی هم آن طرف گرسنه باشد، این‌که نمی‌شود. حضرت عسگری می‌فرماید: «وَ إِیتَاءِ الزَّکَاهِ» سفارش می‌کنم به تو زکات دادن را «فَإِنَّهُ‏ لَا تُقْبَلُ‏ الصَّلَاهُ مِنْ مَانِعِ الزَّکَاهِ» این‌ها را حتماً در این کنفرانس‌های زکات خواندند که نماز مانع زکات قبول نیست. یک وقت زکات به گردن او نیامده است، آن اشکالی ندارد، «المفلس فی امان الله». امّا زکات به گردن او آمده است باید بدهد، اگر ندهد نماز او قبول نمی‌شود. «وَ اوصیکَ» این‌ها را باید با لوح دل بنگاریم، چقدر این نامه شریف است. «وَ أوصیکَ بِمغفرهِ الذَّنب» سفارش می‌کنم که گناه این و آن را ببخشی، در اطرافیان تو بالاخره یک کسی خطایی کرد، بچّه است، شاگرد است، خانم است، دوست است، دیگر روی آن خیلی متمرکز نشوید که نه، او چرا باید این حرف را می‌زد، من بالاخره پیرمرد هستم، چند پیراهن بیشتر پاره کردم، نه متمرکز نباش، اصلاً فراموش کن.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (7)

«وَ أوصیکَ بِمغفرهِ الذَّنب وَ کَظمِ الغَیظ» ۴۰ سال است که می‌گویم هم من خسته شدم و هم شما خسته شدید، حضرت به فرو بردن خشم سفارش می‌کنم، خشم خود را فرو ببر. به خدا اگر خشم را فرو ببریم زندگی‌ها گلستان می‌شود. من نمی‌خواهم خیلی از حرف‌ها را بزنم امّا مردم، خواهران، برادران طلاق زیاد شده است. آدم غصّه می‌خورد بعد هم وقتی رسیدگی می‌کنیم بیشتر مولود بداخلاقی است. یا آن آقا بداخلاق است یا خانم بد اخلاق است یا هر دو. اگر یک مقدار کوتاه بیایند این‌طور نمی‌شود. الآن گاهی وقت‌ها به من می‌گویند عقد بخوان که نمی‌خوانم، چون به مردم گفتم عقد را همه می‌توانند بخوانند، من که چیزی نیستم، «أنکَحتُ زَوَّجتُ» را همه می‌توانند بگویند، حالا وقتی به من به عنوان برادر دینی می‌گویند عقد بخوان، می‌گویم برای خوشبختی آن‌ها دعا می‌کنم، این مهم‌تر است، برای این‌که زندگی خوبی داشته باشند. اگر کظم غیظ بکنند خیلی از مشکلات حل می‌شود.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (8) 

یک دختر خانم به من می‌گفت هر چه نذر می‌دانستم انجام دادم، تمام مفاتیح را خواندم، هر کس هر چه گفت گفتم که شوهر بکنم. او خیلی زحمت می‌کشد در پایان شوهر می‌کند، امّا یک مثقال زبان شوهر را نمی‌تواند نگه دارد. پس این همه نذر کردی چه شد؟! یک آقایی می‌گوید اگر من آن دختر را بگیرم دیگر به آرزوی خود می‌رسم. حالا آن دختر را گرفته است ولی مالک زبان خود نیست. این‌ها خیلی آفت دارد. «وَ کَظمِ الغَیظ» آقا می‌فرماید: به فرو بردن خشم سفارش می‌کنم.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (9) 

سفارش امام حسن عسگری به تلاش در عسر و یسر برادران دینی

«وَ صِلَهِ الرَّحِم» صله‌ی ارحام بکنید، ارحام را فراموش نکنید. این هم بحث بزرگی است. «و مواساهِ الاخوان» -چون که عطف شده است باید همه را مجرور بخوانیم، چون «أوصیکَ» به «بتقوی الله» عطف می‌شود، این «بِ» همه را جر می‌کند- مواسات این است که انسان با برادرها تعاون داشته باشد، یاری کند، ببیند چه کم و کسری دارند، بالاخره فراموش نکند. می‌فرماید: «وَ السَّعى فِی حَوائِجِهم فِی العُسرِ وَ الیُسر» سعی و کوشش در حوائج برادران دینی در عسر و یسر، در وقتی که کارها مشکل است و در وقتی که آسان است. در هر حال نگو نمی‌توانم، هر چقدر که می‌توانید کمک کنید.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (10)

یک قاعده‌ای در فقه داریم می‌گویند «المیسور لا یسقط بالمعسور» کار آسان به خاطر کار مشکل ساقط نمی‌شود. یعنی شما می‌خواهید نماز بخوانید، پزشک شما گفته دست به آب نزن برای زخم شما خوب نیست، پس بگیرید بخوابید؟ نخیر، وضو معسور است، مشکل است ولی یک میسور این‌جا داریم. میسور تیمّم است. باید تیمّم کنید، چون دیگر آن مشکل است، پس این هم مشکل است، نه. یک نفر به ده میلیون تومان امشب احتیاج دارد، شما ۵۰۰ هزار تومان دارید به او بدهید. چرا؟ چون می‌گوید «المیسور لا یسقط بالمعسور» این کار ساده به خاطر کار مشکل ساقط نمی‌شود، آن مشکل سر جای خود، نمی‌توانید بدهید امّا این را می‌توانید بدهید. بتوانید به کسی تلفن کنید…

«فِی العُسرِ وَ الیُسر وَ الحِلمُ عِندَ الجَهل»[۳] حلیم باش وقتی دیدی کسی نادانی کرد، حرف نپخته‌ای زد، ای کسانی که زن دارند امام سجّاد علیه السّلام در رساله‌ی حقوق می‌فرماید: یکی از حقوق زن بر گردن تو این است که اگر از او جهلی دیدی عفو کنی. بالاخره زن یا مرد، ما که هیچ کدام ملائکه نیستیم. حضرت سجّاد علیه السّلام این را از حقوق زن و شوهر شمرده است، اگر جهلی دیدی نادیده بگیر. زن و شوهر با هم دعوا می‌کنند، می‌گویند او چرا باید این‌طور بگوید؟! زن خانه است و من رئیس خانه هستم و از این قبیل حرف‌ها…FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (11)

توصیه امام حسن عسگری علیه السّلام به فهمیدن دین

«وَ التّفقُّهِ فِی الدِّین» سفارش می‌کنم که دین فهم شوید. دین فهمی خیلی مهم است، الآن وظیفه‌ی ما چیست؟ الآن من نماز مستحبی بخوانم یا عمه‌ی من مریض است به ملاقات او بروم؟ چه کار کنم؟ دین فهمیدن ساده نیست. بارها گفتم مقدّس بازی در این بازار خریدار ندارد، برای این آدم‌های روشن خواستند، باید دین فهم باشیم. «وَ التَّثبُّتِ فی الأمور» تثبّت معنای عجیبی دارد. حضرت عسگری علیه السّلام می‌فرماید: تثبّت در امور. تثبّت در لغت نوشتند «تَثبَّتَ‏ فِی‏ الامر… تَأنى فیهِ … وَ فَحصَ‏ عَنهُ»[۴] تفسیر زیبایی در لغت دارد. «تَثَبَّتَ‏ فِی‏ الامر» تثبّت کرد در کار، «تَأنی فِیهِ» و در آن تأمّل کرد، فکر کرد. «وَ فَحَصَ عَنهُ»[۵] درباره‌ی آن جستجو کرد. تا یک چیزی به ذهنت رسید فوراً عمل نکن، یک مقدار تفکّر کن، یک مقدار پرس و جو کن.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (14)

«وَ التَّثبُّتِ فی الأمور وَ التَّعهدِ لِلقُرآن» تعهّد قرآنی این است که هر روز قرآن بخوانی، فراموش نکنی. نگو که دیروز خوانده بودم، نه باید هر روز بخوانی. می‌فرماید: مؤمن اقلاً باید ۵۰ آیه هر روز بخواند حالا اگر یک موقع نشد، گرفتاری و حضور قلب نداشتید کمتر هم می‌شود، رابطه‌ی خود را قطع نکن. «وَ حُسنُ الخُلق» خوش خلقی «وَ الأمرُ بِالمَعروف وَ النَهیِ عَنِ المُنکَر» امر به معروف و نهی از منکر را به تو سفارش می‌کنم. باز این هم دین عقل است، اوّل باید معروف را بشناسید تا امر کنید؛ منکر را بشناسید تا نهی کنید.

یک وقت در اصفهان یک جلسه‌ای درباره‌ی امر به معروف و نهی از منکر بود، چند نفر آمده بودند حرف بزنند، اوّل من را گذاشتند. بنده حرف زدم آن‌ها نیامدند، از آن در رفتند. گفتند چرا نیامدید؟ گفتند: ما هر چه می‌خواستیم از منکر بگوییم فاطمی‌نیا گفت این‌ها منکر نیست، ما هم نمی‌دانستیم رفتیم. گفتم اگر یک تار موی زن عمداً بیرون بیاید، إن‌شاء‌الله که سهو باشد و درست می‌کنند، اگر عمداً بیرون بیاید این منکر است. خدایی نکرده جوراب نازک بپوشد منکر است، امّا یک مردی است که دوست دارد آستین کوتاه بپوشد، آستین کوتاه اصلاً منکر نیست. تابستان است و مرد آستین کوتاه پوشیده است، این متن فتوای علما است «لا یَجِبُ عَلی الرِّجال التَسَتُر» بر مردان خودپوشی واجب نیست. مرد می‌خواهد ته چاه برق سه فاز بگذارد، آن‌جا مقنعه ببندد که نمی‌شود. می‌خواهد آن بالا جوشکاری کند، می‌خواهد به میدان جنگ برود این‌جا حساب جدا است، آن یک حساب دارد، این یک حساب دارد، خدا می‌داند.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (16)

من به یک نفر گفتم قرادادهای شخصی بحث دیگری است، شما می‌خواهید یک منشی استخدام کنید دوست ندارید این مرد آستین کوتاه باشد بگویید، به حساب دین نگذارید، بگویید این گناه ندارد، ولی من دوست ندارم منشی لباس آستین کوتاه بپوشد تا یک لباس آستین بلند بپوشد. معمولاً جوانان ما سنگین هستند، به مجالس می‌آیند امّا در بین این‌ها یک نفر آستین کوتاه پوشیده است هیچ اشکالی ندارد، منکر نیست. اوّل ببینیم منکر چیست بعد معروف را بشناسیم.

دوم این‌که دین ما دین عقل است، می‌فرمایند باید شرایط امر به معروف و نهی از منکر مجهّز باشد، مهیّا باشد. الآن در خیابان می‌روید بی‌مقدّمه یک خانمی را دیدید که حجاب او درست است یا یک چیزی بگویید تا حالا این‌طور کارها تلفات داده است. حساب و کتاب دارد، باید شرایط باشد. «وَ اجتنابِ الفَواحِش کُلهَا» سفارش می‌کنم که از همه‌ی گناهان اجتناب کنید. بعضی از آدم‌ها گناهی انجام می‌دهند، می‌گویند این چیزی نیست، نه روایت داریم که بدترین گناه همین است.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (20)

اجتناب از سبک شمردن نماز شب

این‌جا خیلی مهم است «وَ عَلیکَ بِصَلاهِ اللَّیل» بر تو باد نماز شب. نماز شب بخوان. جمله‌ی بعدی پررنگ است. می‌گوید پیغمبر اکرم چه کار کرد؟ «فَإنَّ النَّبی صلّى اللّه علیه و آله أوصَى عَلیَّا علیه السّلام»، سفارش کرد به علی علیه السّلام «فَقال» فرمود: «یا علی» -سه مرتبه است- «عَلیکَ بِصَلاهِ اللیل، عَلیکَ بِصَلاهِ اللیل، عَلیکَ بِصَلاهِ اللیل» سه بار. پیغمبر اکرم فرمود: «وَ مَنِ استَخَفَ بِصلاهِ اللَّیل فَلَیسَ مِنَّا» یک وقت است که نمی‌توانید، گفتم دین، دین عقل است، یک جوان هستی که اگر بیدار شوی و آب به صورت خود بزنی خواب شما می‌پرد فردا هم درس دارید، به اداره می‌خواهید بروید آن‌جا چرت می‌زنید، شما را نمی‌گوید. اگر می‌توانید خانمی است که بچّه‌دار است، آن کسانی که می‌توانند، یک وقت استخفاف است، یک وقت سبک شمردن است، از سر شب تا صبح این‌ها با هم راجع به سیاست و کیاست حرف زدند. الآن همه ماشاءالله صاحب نظر شدند. از هر دری حرف زدند بعد می‌گوید راستی اذان شد؟! پنج دقیقه نماز شب می‌خواندید چه می‌شد؟ این استخفاف است، سبک شمردن است. سبک شمردن غیر از نتوانستن است. یک وقت نمی‌توانید آن اشکالی ندارد. مثلاً این دختر خانمی فردا کلاس دارد، این آقا باید به فلان جا برود، نمی‌شود آن‌جا چرت بزند، باید ساعت بگذارد بلند شود بعد خواب او بپرد، نه، این نمی‌شود. اگر این خانم یا این آقا می‌تواند یک ربع قبل از اذان صبح بیدار شود، این‌که خیلی مهم نیست، قبل از اذان صبح خیلی از آدم‌ها بلند می‌شوند یک وضویی بگیرید، در رکوع‌ها و سجده‌ها فرمودند در نماز شب یک سبحان الله هم اگر بگویید کافی است. یک سبحان الله بگو و بلند شو، به سجده برو و یک سبحان الله بگو. در رکعات خود شک کردید می‌فرمایند: شک یک رکعت و دو رکعت در نمازهای واجب باطل می‌شود، امّا در نمازهای مستحبی می‌گویند شک کردید به نفع خود بگیر، بگو إن‌شاء‌الله دو رکعت خواندم. این‌قدر نماز شب را آسان کردند که بتوانیم آن را بخوانیم، در رکوع و سجود آن یک بار سبحان الله بگویید، شک کردید به نفع خودت بگیر.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (19)

البتّه این‌جا یک چیزی بگویم و عبور کنیم. البتّه در نمازهای مستحبی اگر بین یک رکعت و دو رکعت شک کردید، گفتیم به نفع خودش بگیرد. به شرط این‌که مستحب بالأصل باشد. اگر یک نمازی است که دو رکعتی است، مستحب است ولی بالأصل واجب است. مثلاً نماز صبح خواندید حالا یک شکی کردید مرجع تقلید شما می‌گوید احتیاط مستحب است که یک بار دیگر بخوانید، آن‌جا شک بکنید به نفع خود شما نیست، درست است این احتیاط مستحب است ولی بالأصل واجب است. چون بالاصل واجب است نمازهایی را گفتند که بالأصل مستحب باشد، حالا این‌جا مسائل شرعی زیاد است، وارد شویم طول می‌کشد.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (23)

صبر و انتظار فرج داشتن

حالا امام عسگری علیه السّلام در این نامه ما را هم شریک می‌کند، پایان آن خیلی شیرین است. آقا نشسته و شما را هم گفته است، افتخار بکنید. می‌فرماید: «وَ عَلیکَ بِالصبرِ وَ انتظارِ الفَرَج» ای علیّ بن الحسین بابویه! بر تو باد که صبر و انتظار فرج داشته باشی. «و لا تزال شیعَتُنَا فی حُزنٍ» آقا با جان ما حرف می‌زند، شیعیان ما پیوسته غصّه می‌خورند، ما چقدر غصّه خوردیم. چقدر سر داعش ما غصّه خوردیم، الحمدلله خدا ریشه‌ی آن‌ها را کَند، إن‌شاء‌الله بیشتر بکَند. الآن سر یمن غصّه نمی‌خوریم، این بچّه را نشان می‌دهد که صورت بعضی از آن‌ها از صورت بنی آدم خارج شدند، آدم می‌گوید خدایا این موجود چیست، این‌قدر لاغر و بی‌دوا و… به خاطر عراق و به خاطر اوضاع داخلی خودمان آدم تعارف ندارد، گرانی و بیکاری و هزاران حسن داریم، این چیزها را هم داریم، چقدر به خاطر این‌ها غصّه خوردیم و می‌خوریم. در این‌ها تعارف نداریم.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (24)

«و لا تزال شیعَتُنَا فی حُزنٍ حَتَّى یَظهَرَ وَلَدی» پیوسته شیعیان ما غصّه می‌خورند تا فرزند من ظاهر شود. کدام فرزند؟ «الَّذی بَشَّرَ بِهِ النبیّ صلّى اللّه علیه و آله» این‌جا یک خاطره‌ای از یک عالمی به یادگار خواهم گفت، شاید این را بیشتر شنیده باشید. «و لا تزال شیعَتُنَا فی حُزنٍ حَتَّى یَظهَرَ وَلَدی الَّذی بَشَّرَ بِهِ النبیّ صلّى اللّه علیه و آله …إنَّهُ» همان فرزند من، ولد من که پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله مژده داده است. «إنَّهُ یَملأ الأرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَمَا مُلِئَت ظُلماً وَ جُوراً» کار امام زمان علیه السّلام خیلی کار بزرگی است. یک جایی می‌رویم همه آدم‌های خوبی هستند، چند نفر بد هستند حالا آن‌ها را به نوعی… ولی به یک سرزمینی بروید که پر از ظلم است، آن‌جا را هم باید پر از عدل بکنید. این خیلی سخت است، این جمله‌ها را شنیدم و عادت کردیم.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (25) 

«قِسطاً وَ عَدلاً» از اوّل هم من بچّه بودم می‌دیدم که می‌گویند «یَمْلَأَ اللَّهُ الْأَرْضَ‏ بِهِ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا»[۶] امام زمان علیه السّلام می‌آید و زمین را پر از عدل و داد می‌کند. می‌گفتم عدل که عربی است، داد هم فارسی آن است. باور کنید بچّه بودم، می‌گفتم معنای آن چه می‌شود؟ داد فارسی عدل است، زمان ما عدلیّه می‌گفتند بعد دادگستری، دادسرا می‌گفتند. این‌ها مستحدث است، من بچّه بودم عدلیّه می‌گفتند. بله، به شهربانی نظمیّه می‌گفتند، به آتش‌نشانی اطفاعیّه می‌گفتند. تمام این‌ها بعداً فارسی شد، خیلی هم خوب شد دادگستری، آتش‌نشانی، شهربانی الآن نیست، یک چیز دیگر است.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (26)

معانی مختلف عدل

به هر حال عدل عربی است، داد فارسی است. «قِسْطاً وَ عَدْلًا» یعنی چه؟ در گذشته به شما گفتم از لغت به دست آوردم عدل شامل عدل آشکار و عدل مخفی می‌شود. قسط فقط به عدل ظاهر گفته می‌شود. عدل به عدل ظاهر و عدل مخفی شامل می‌شود، قسط فقط به عدل ظاهری گفته می‌شود. اگر شما برنج را چهار قسمت کردید، یک کیسه را به این شخص دادید این قسط می‌شود. عدل هم حساب می‌شود. امّا اگر سر سفره نشستیم جلوی یک نفر یک دیس پر غذا گذاشتیم، به یک نفر هم یک کاسه‌ی کوچک آش دادیم و به یک نفر هم یک مقدار سبزی و پنیر دادیم، با خود می‌گوییم این صاحب خانه چرا این‌گونه رفتار می‌کند؟ این‌جا عدل مخفی است. این‌که جلوی این شخص دیس پر پلو گذاشتیم آدم سالمی است، آن کاسه‌ی آشی که جلوی آن شخص گذاشتیم او پرهیز می‌کند، این کسی هم که سبزی و نان دادیم آن هم باید کم بخورد مریض است، به یک کسی هم اصلاً چیزی ندادیم، او هم نگاه کرد، او فردا آزمایش دارد باید چیزی نخورد. به این‌ها عدل مخفی می‌گویند. خلاصه امام زمان علیه السّلام پر از عدل آشکار و عدل مخفی می‌کند.

خدا اموات شما را بیامرزد پدر من می‌گفت رضای امام زمان مهم‌تر از دیدن او است. ببینید ما الآن چقدر مشتاق هستیم آقا را ببینیم، همه مشتاق هستیم چون شیعه‌ی او هستیم، ولی می‌فرمود رضای او مهم‌تر است، این‌که از شما راضی باشد.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (28)

امر به صبر کردن شیعه‌ها در انتظار فرج

امام زمان علیه السّلام این شیخ. یعنی شیخ صدوق ببینید باید چقدر افتخار کند «فَاصبِر یَا شِیخی»[۷] ای مردم ما با یک مجتهد و فقیه اگر یک عکس بیندازیم به همه نشان می‌دهیم. امام زمان پدر شیخ صدوق می‌گوید: «فَاصبِر یَا شِیخی وَ مُعتَمَدی أَبَا الحَسَن» ای شیخ من! ای مورد اعتماد من! پس صبر کن «وَ أمُر جَمیعَ شیعَتی بِالصَبر» جمیع شیعه‌ها را هم به صبر امر کن مدام نگو پس این امام زمان کجا است؟ «فَإنَّ الأرضَ للّه یُورِثُها مِن یَشاءُ وَ العَاقِبَهُ لِلمُتَّقین» این‌جا دیگر همه شریک می‌شویم. «وَ السَّلامُ عَلیکَ وَ عَلى جَمیعِ شیعَتُنَا» خدا شاهد است شما را می‌گوید، نمی‌خواهد به شما دروغ بگویم، نامه‌ی حضرت عسگری است، اگر اشتباه می‌کنم بگویید. «وَ السَّلامُ عَلیکَ وَ عَلى جَمیعِ شیعَتُنَا وَ رَحمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه وَ حَسبُنَا اللّهُ وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولى وَ نِعمَ النَّصیر» درست توکّل کنید، «حَسبُنَا اللّهُ» خدا کافی است «وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولى وَ نِعمَ النَّصیر» خدا إن‌شاء‌الله به حق این بزرگوار زلزله و این بلاها را از این مملکت دور کند.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (29)

چند باری که این‌جا زمین لرزید من دیدم بعضی از آدم‌ها خیلی وحشت کردند، از اقوام و از اهل بیت و بعضی جوانان و غیر جوانان گفتم ببینید خدا نکند و اگر هم این اتّفاق افتاد و تلویزیون نوشت زلزله آمد، خود شما هم دیدید که تخت لرزید، دیگر بالاتر از این نمی‌شود باید چه کار کنیم؟ می‌گویند شاید باز هم زلزله بیاید ما چه کار کنیم؟! بلند شوید و بخوابید. به این‌ها گفتم آیه‌ی ۵۱ سوره‌ی مبارکه‌ی توبه را فراموش نکنید. این‌ها را قبول کنید «قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاَّ ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا» پیغمبر به این مردم بگو هرگز هرگز گفتن خدا شوخی نیست- به ما نمی‌رسد جز آن‌که خدا برای ما نوشته است. «هُوَ مَوْلانا» او مولای ما است، فقط مولا نگویید، بعد عمل کنید. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ‏َ» مؤمنین باید واقعاً به خدا توکّل کنند. حالا شاید باز هم زلزله بیاید، از کجا می‌دانید؟ علم زلزله در مترقی‌ترین کشورهای جهان حتّی به این‌جا نرسیده است که پنج دقیقه قبل پیش‌بینی کنند. سواد آن نیست، معلومات آن نیست. می‌گویند در بعضی از کشورها اگر دروغ نباشد ۱۰ ثانیه پیش‌بینی می‌کنند، حالا آن ۱۰ ثانیه را جلوی بچّه بگذارید قهر می‌کند.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (30)

خاطره‌ای از مرحوم مروی رضوان الله علیه

می‌خواستم یک خاطره بگویم. آن صاحب خاطره از دنیا رفته است، این خاطره خیلی خصوصی است، چون صاحب آن از دنیا رفته است، اشکالی ندارد برای شما بگویم. جالب است یک سرنخ هم می‌توانید بگیرید. مرحوم آقای مروی که خدا او را رحمت کند، تلخی مرگ ایشان هنوز از روح من بیرون نرفته است. خیلی نازنین بود، دانشمند بود، پر مطالعه بود، کتابخانه‌ی بزرگی داشت. این بنده خدا یک دفعه از دست ما رفت. هنوز تلخی مرگ او در ذهن من مانده است. به من خیلی مرحمت داشت و لطف داشت، آدم با مطالعه و نازنینی بود. می‌گفت من زمان رژیم، قبل از انقلاب هر کجا منبر رفتم دو ساواکی آن‌جا حاضر بودند. پایین که می‌آمدم دست‌بند به دست من می‌زدند، می‌بردند علاف می‌کردند و دوباره می‌آوردند. می‌گفتم خدایا چه کار کنم؟ من را منبر دعوت می‌کنند، من مبلغ هستم خود مروی به من گفت- من این را می‌گویم اگر سرنخ گرفتید دیگر خودت بگیر، بعد از منبر دیگر نپرس سر نخ چیست، من بعد از منبر دیگر میّت هستم، گفت عاقل را اشارتی کافی است- ما هر منبری وعده می‌دادیم ساواکی پای منبر حاضر بود. می‌گوید پیش آیت الله سیّد حسین قاضی رفتم. آقای سیّد حسین قاضی که من ذکر خیر ایشان را کردم، من بسیار خدمت ایشان بودم. ایشان کرامات باهره‌ای داشت، آیت الله سیّد حسین قاضی آدم عجیبی بود. همان آقای سیّد حسین قاضی که می‌گفتم سبیّه‌ی امام مریض شده بود، گفتند برویم دکتر بیاوریم، گفته بود دکتر نمی‌خواهد آقای سیّد حسین را صدا کنید. بچّه داشت می‌میرد آقای سیّد حسین قاضی آمد همین‌طور سر پا یک چیزی گفت، بچّه بلند شد، امام باج به فلک نمی‌داد، گفت: دکتر نمی‌خواهد بیاورید، سیّد حسین را بیاورید.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (33)

من خدمت ایشان زیاد بودم، ایشان از شاگردان خاص قاضی بزرگ بود. سن ما نمی‌رسید که آقای قاضی بزرگ را دیده باشم امّا در خدمت آقای سیّد حسین بنده زیاد بودم. یک وقتی الحمدلله خدا مرحمت کرد هر روز پیش او می‌رفتم، خیلی هم محبّت می‌کرد. آقای مرحوم رضوان الله علیه گفت من دیدم این‌طور نمی‌شود منبر رفت، هر کجا می‌رویم آن‌جا ساواکی ایستاده است، عجیب است. پیش آقای قاضی رفتم، گفتم منبر می‌روم، پایین می‌آیم من را دستگیر می‌کنند. حالا او حرف سیاسی هم نمی‌زد دستگیرش می‌کردند. گفت یک چیزی می‌گویم در اوّل منبر خود آن را بخوان، شاید منبر او را دیده بودید این جمله را در اوّل منبر می‌خواند منتها به کسی نمی‌گفت چرا این را می‌خوانم. به من که خیلی نزدیک بودیم گفت، حالا چون از دنیا رفته است اشکالی ندارد بگویم. گفت آقای سیّد حسین قاضی فرمودند در منبر خطبه‌ی خود را که خواندی بگو «السَّلَامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذِی‏ وَعَدَ اللَّهُ‏ بِهِ‏ الْأُمَمَ»[۸] خیلی زیبا است. دو، سه جمله هم بعد از آن است، حالا در آخر مفاتیح نگاه کنید آن‌جا است، می‌گوید این را بخوان کار نداشته باش. می‌گوید این را خواندم ساواکی غیب زد، مدّت مدید منبر می‌رفتم از ساواکی‌ها خبری نبود تا انقلاب شد.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (34)

آسان نبودن تلاوت قرآن با تجوید و لحن زیبا

راجع به قرآن مختصر حرف می‌زنم که بنا است تلاوت شود. من عادت بر تطویل ندارم. تلاوت قرآن با تجوید و الحان زیبا کارهای ساده‌ای نیست. من نمی‌خواهم وارد شوم، چون وقت ما کم است. اوّلاً تجوید خیلی زیبا است، باید باشد. تجوید از جودت مشتق است. حالا بعضی از آن‌ها چیزهایی گفتند که دور از عقل است. می‌گویند تجوید از جاد است، معرب گاد است، نه این‌ها نیست. گادها که قدیم بوده است، نه تجوید عربی است و به معنای زیبا کردن کار است، جودت یعنی زیبا. چون ما تجوید را اگر رعایت کنیم اصلاً کلام زیبا می‌شود.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (36)

اظهار اخفا که در قرآن داریم خودش خیلی حرف است، وقتی که نون ساکن به ب می‌رسد، قلب به میم می‌شود، طبیعی است. حاج میرزا علی آقا سلطان قراء به ما می‌گفت شما هیچ وقت دیدید کسی بگوید مشک و عنبر، اصلاً به سختی می‌افتد که عنبر. می‌گوید مشک و عنبر. البتّه بعضی قراء مصری این کار را نمی‌کنند، جوانان قاری در ایران هم یاد گرفتند ولی نباید این کار را انجام بدهند. انباء باید بگوییم، نه این‌که امباء مصری‌ها این کار را کردند، این‌ها هم یاد گرفتند. مهم نیست، شب اوّل قبر نمی‌پرسند ولی اگر قلب به میم بکنند بهتر است.

مقامات قرآن کار آسانی نیست، شما فکر نکنید یک قاری مثل مصطفی اسماعیل می‌خواند کار ساده‌ای است، به خدا کار ساده‌ای نیست. یعنی مقامات قرآنی را اجرا کردن خیلی سخت است. بعضی از قراءها داریم که صدای آن‌ها بغرنج است. یعنی صداشناس باید باشد مثل صدای ابو العینین شعیشع خیلی بغرنج است، از بهترین صداهای عالم است. امّا نه یک آدمی که صدا نداشته باشد، صدای او را پخش کنید حوصله‌ی آدم سر می‌رود. صدای مصطفی اسماعیل تا حدی بغرنج است. امّا این‌ها قراء بزرگی هستند، زحمت کشیدند والله کار آن‌ها خیلی عجیب است. من به بچّه‌ها گفتم تقریباً نزدیک خرق عادت یک کاری می‌کنند.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (38) 

مرحوم نقش‌بندی با من دوست بود، خدا او را رحمت کند، خیلی هم اهل بیتی بود. صدای این آدم از اعاجیب اصوات عالم بود، خدا شاهد است نظیر نداشت. یک جا من با ایشان بودم داشت می‌خواند، اصلاً بلندگو سر خود بود، صدای او قوی بود، برق رفت ولی با صدای ایشان چندان تفاوتی وجود نداشت. این‌ها خیلی خوب است، الآن در ایران هم هزار ماشاءالله بچّه‌ها یاد گرفتند تلاوت‌های زیبایی می‌کنند، تجوید اللحن… خدا را شکر، جداّ لذّت می‌بریم، خدا این‌ها را حفظ کند. من همیشه از این‌ها تجلیل می‌کنم، این‌ها عزیزان ما هستند، باید قدردان باشیم.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (42)

پرداختن به ظرایف قرآنی

امّا یک چیزی در آخر عرض خود به این بچّه‌ها می‌گویم. بنده خودم مروّج شما هستم، از آن مقدّس‌ها نیستم، من مروّج بچّه‌های قراء هستم، دوستدار شما هستم، بنده هم در جوانی دنبال این کارها رفتم، بله ایراد نیست. امّا می‌خواهم به شما بگویم به لحن و صوت که بها می‌دهیم، الآن جلسه‌های لحن صوت هم در تهران و در جای دیگر داریم، همه‌ی این‌ها درست، امّا شما جوانان چون در کنار قرآن یک چیز دیگری هم دارید و آن عترت است، «کِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ عِتْرَتِی‏»[۹] حالا لحن صوت که گرفتید، مقامات را یاد گرفتید به ظرایف قرآن بپردازیم. قرآن ناطق، امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «بَحرٌ لا یُدرکُ‏ قَعرُه»[۱۰] دریایی است که قعر آن را نتوان یافت. این حرف بزرگی است. «وَ إِنَّ الْقُرْآنَ‏ ظَاهِرُهُ‏ أَنِیقٌ‏ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ»[۱۱] می‌گوید ظاهر آن خیلی زیبا است و باطن آن خیلی عمیق است. شما سوره‌های قرآن را بخوانید چقدر زیبا است، اصلاً ما چقدر کتاب در این زیبایی قرآن داریم، حالا اعجاز قرآن سر جای خود یک بحث خیلی بزرگی است که قرآن معجزه‌ی باقیّه‌ی خالده‌ی پیغمبر اکرم است، امروز ما در دنیا با این همه دشمن که داریم، یک سند حقانیّت داریم که آن هم قرآن است. شوخی نداریم، خود قرآن هم چندین مرتبه تحدّی کرده است که تمام انس و جن جمع کنند یک سوره مثل آن را نمی‌توانند بیاورند.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (45) 

بنده به دوستان گفتم حالا این‌قدر ما کفار عرب زبان داریم که مو را از ماست بیرون می‌کشند که تمام زیر آستین قدرت‌های بزرگ هستند. چرا تا حالا یک سوره هم نساختند؟ یک سوره‌ی کوچک بسازند مثل سوره‌ی کوثر، سوره‌ی توحید. همین سوره‌ی کوثر معجزه است. «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر»[۱۲] این دشمن تو بلاعقب است، اگر او می‌رفت زن می‌گرفت و بچّه‌دار می‌شد نعوذ بالله این سوره باطل می‌شد. «تَبَّتْ یَدا أَبی‏ لَهَبٍ وَ تَب‏»[۱۳] کوچک است، یک سطر است بعد می‌گوید: «سَیَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَب‏ٍ»[۱۴] اگر این ابو لهب می‌رفت مسلمان می‌شد نعوذ بالله این سوره باطل می‌شد، نه «سَیَصْلى‏ ناراً» او بالاخره باید به جهنّم برود. کوچک‌ترین سوره‌ی ما اعجاز دارد.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (47) 

حالا راجع به نظم قرآن، کلمات قرآن بحث‌های زیادی شده است. مثلاً می‌گویند قرآن از لحاظ نظم خیلی زیبا است. نظم قرآن عجیب است، غیر از نظم کلمات تک تک زیبا است، قرآن از کلمات است. در مطول یک بحثی است که بعضی کلمات به گونه‌ای هستند که نفوذ از آن‌ها منزجر می‌شود، یک کلمه است آدم دوست ندارد، اصلاً کلماتی که به ذوق بزند قرآن استفاده نکرده است. آن‌جا فرعون به هامان می‌گوید برای من آجر بپز. این‌ها در قرآن نیست، ولی من شنیدم مخترع آجر فرعون بوده است. فرعون معاصر حضرت موسی مخترع آجر بوده است، یک کار خوبی است، به آجر خیلی کمک کرده است. آن زمان در قرآن «فَأَوْقِدْ لی‏ یا هامانُ عَلَى الطِّینِ»[۱۵]؛ نمی‌گوید «اصنع لی آجراً» اگر آجر می‌گفت خیلی بد می‌شد، آجر در قرآن بیاید خیلی نامناسب است. مثل این‌که شما در ویترین جواهرفروشی آجر بگذارید. اصلاً قرآن به این زیبایی است، آجر آن را خراب می‌کرد. برای این‌که از آجر فرار کند می‌گوید: «فَأَوْقِدْ لی‏ یا هامانُ عَلَى الطِّینِ» گل را برای من بپز. نگفته «اصنع لی آجراً».FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (48) 

می‌خواهم بگویم غیر از ظواهر قرآن، ظرایف قرآن بسیار زیبا است. جوانان قرآنی شما را دعوت می‌کنم به این‌که در ظرایف قرآن دقّت کنید، بدون استاد نه، از خود حرف درست نکنید بگویید من این‌طور فکر می‌کنم، نه باید یک مایه‌ای داشته باشید. یا استاد باشید یا خود طلبگی کنید یا استاد بالا سر شما باشد.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (52)

این صحبت‌هایی که بنده راجع به مرحوم علّامه طباطبایی رضوان الله می‌گویم نه این‌که چون ایشان سر و صدا کرده است، به نام او دانشگاه درست شده است، تلویزیون اسم او را می‌برد این‌طور نیست، من شناخت شخصی از ایشان دارم، من خدمت ایشان شرفیاب می‌شدم، استفاده کردم، با او زندگی کردم. می‌خواهم بگویم خدا به این سیّد موهبت کرده بود. مگر عالم‌تر از علّامه‌ی طباطبایی در آن زمان نبود؟ نمی‌توانید بگویید نبود، امّا علم و معرفت باید جمع شود تا قرآن درک شود، علم کافی نیست. «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»[۱۶]. می‌خواهم یک نمونه فقط بگویم، چون بخواهیم بگوییم باید یک ماه این‌جا حرف بزنم، خدا هم یک فرشته‌ای بفرستد بگوید تکلیف نماز و روزه را هم از شما برداشتیم، از این فاطمی‌نیا هم برداشتیم چون بنا است یک ماه بنشینیم، از خواب هم شما را بی‌نیاز کردیم، از خوردن و آشامیدن هم شما را بی‌نیاز کردیم یک چنین معجزه‌ای شود یک ماه من از المیزان بگویم تمام نمی‌شود. چیزهایی که ایشان در المیزان آورده است در ۱۴ قرن تفسیری قرآن هیچ تفسیری نیاورده است. نه این‌که می‌دانستند و نیاوردند، ما تفاسیر بزرگی داریم.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (44)

در تسنن تفسیر فخر رازی داریم که تفسیر بزرگی است، مطالب زیادی در آن است، منتها تخصّصی است. تفسیر کشاف داریم، تفسیر کشاف خیلی تفسیر مهمی است. طبرسی که مجمع البیان را نوشته است، اسم ایشان که می‌آید می‌گوید «العلامه الزمخشری». مؤلف کشّاف زمخشری بود. اهل تسنّن بوده است، امّا تفسیر خیلی خوبی دارد و خودش هم اظهار کرده است، بالاخره ایشان معتزلی بوده است، اهل سنّت بوده حرفی نیست، من بارها به شما گفتم ما با برادران اهل سنّی مشکل نداریم، وهابیّت را به حساب تسنّن نگذارید، یک پدیده‌ی شومی است که پررنگ آن داعش می‌شود. ما سنّی‌هایی داریم که محب اهل بیت هستند، درست است باز هم با هم اختلاف داریم، ولی می‌شود کنار بیاییم چنان که تا حالا کنار آمدیم، سر و صدا نکردیم.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (49)

زمشخری از بزرگان تسنّن است، -ولی در حاشیه می‌گویم- یک شعری گفته است که تمام علمای اهل تسنّن هم می‌دانند این شعر را او گفته است، اختلاف هم نیست، منصوب هم نیست. بگویند حالا منصوب است، فلان کس گفته است، نه همه می‌دانند او گفته است. گفته است

«کَثُرَ الشَّکُ‏ وَ الخِلاف فَکلٌ                  یَدعیَ الفَوزَ بِالصِّراطِ السَویَ»[۱۷] این برای زمشخری صاحب کشاف است، گفته اختلاف و شک زیاد شده است، هر کسی هم مدّعی است من در راه راست هستم.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (46)

«کَثُرَ الشَّکُ‏ وَ الخِلاف فَکلٌ                  یَدعیَ الفَوزَ بِالصِّراطِ السَویَ»

می‌گوید من چه کار کنم؟

«فاعتصَامی بِلا إله سِواهُ‏» من در این آشفته بازار دو سرمایه دارم، حالا مردم هر چه می‌خواهند بگویند.

«فاعتصَامی بِلا إله سِواهُ                      ثُمَّ حُبِّی لِأحمَدَ وَ عَلیٍّ‏»

می‌گوید اوّل لا اله الّا الله است، بعد دوست داشتن پیغمبر و امیر المؤمنین است. بعد می‌گوید ناراحت شدید؟ نه، می‌گوید دلیل دارم. بیت سوم به یک دیوان می‌ارزد، می‌گوید ناراحت نشوید هم مسلک‌ها «فَازَ کَلبٌ یِحُبِ اصحابِ کَهفٍ» یک حیوان در محبّت اصحاب کهف به رستگاری رسید «کَیفَ أشقی بِحُبِ آل النَّبی» اگر من فرزندان پیغمبر را دوست داشته باشم به رستگاری نمی‌رسم؟ چقدر زیبا است

«فَازَ کَلبٌ یِحُبِ اصحابِ کَهفٍ               کَیفَ أشقی بِحُبِ آل النَّبی»

به هر حال فخر رازی داریم، زمشخری داریم، تفسیرهای مهم داریم، تفسیر خازن داریم. امّا بینی و بین ربک چیزهایی که علّامه طباطبایی آورده است، نه این‌که آن‌ها نیاوردند حتّی آن‌ها نسبت به این چیزها فاقد تصوّر بودند.FatemiNia-13961006-MiladEmamHasanAskari-Thaqalain_IR (50)

یک نمونه می‌گویم که جوانان قرآنی بروند فکر کنند. این نمونه را می‌گویم که ذایقه‌ی شما بیدار شود، این‌که می‌گویم بقیّه نیاوردند نه این‌که نیاوردند، نمی‌دانستند، نسبت به این ظرایف فاقد تصوّر بودند. سوره‌ی مبارکه‌ی اسراء، آیه‌ی ۸۴٫ است «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‏ سَبیلاً» این آیه را نگاه کنید، من آن‌قدر روی تفسیر ایشان فکر کردم، بعد به دوستان گفتم اگر کسی بتواند این را بیان کند جایزه دارد و اگر کسی بتواند درک کند جایزه دارد. ببینید فخر رازی‌ها باید به خاک بیفتند. 


” شایان ذکر است که این متن به ویرایش نهایی نیاز دارد. “


[۱]– لهوف منظوم یا معارج المحبه (منظوم فارسى لهوف)، ص ۲۶٫

[۲]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمه ج ‏۳، ص ۲۷۷٫

[۳]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۳، ص ۲۷۷٫

[۴]– لسان العرب، ج ‏۲، ص ۱۹٫

[۵]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۳، ص ۲۷۷٫

[۶]– الغیبه (للطوسی) ، النص، ص ۵۰٫

[۷]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمه، ج ‏۳، ص ۲۷۷٫

[۸]– المصباح للکفعمی (جنه الأمان الواقیه)، ص ۴۹۸٫

[۹]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۲، ص ۴۱۵٫

[۱۰]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۷۵۸٫

[۱۱]– همان، ص ۶۱٫

[۱۲]– سوره‌ی کوثر، آیه ۳٫

[۱۳]– سوره‌ی مسد، آیه ۱٫

[۱۴]– همان، آیه ۳٫

[۱۵]– سوره‌ی قصص، آیه ۳۸٫

[۱۶]– سوره‌ی واقعه، آیه ۷۹٫

[۱۷]– کشف الأسرار فی شرح الإستبصار، ج ‏۱، ص ۳۶۹٫