حضرت فرمود: این حقّ عظیم را قرار داده «فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ»،[۱] برای این‌که بین این‌ها بتواند الفت برقرار باشد. مادامی که حکومت و مردم با هم نباشند کار پیش نخواهد رفت، شکست در پی آن است، حق احقاق نمی‌شود. لذا حضرت فرمود: «وَ عِزّاً لِدِینِهِمْ»، عزّت دین این‌ها وقتی است که حکومت وظایف خود را انجام بدهد، مردم هم ایضاً، هر دو. «فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّهُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاهِ»، کار مردم درست نمی‌شود مادامی که حکومت درست نیست. اگر دنبال صلاح هستید باید حکومت را اصلاح کنید. «وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاهُ إِلَّا بِاسْتِقَامَهِ الرَّعِیَّه»، کار حاکمان هم درست نمی‌شود مادامی که رعیّت… عرض کردم رعیّت در ادبیات ما بار خوبی ندارد، مثل ارباب و رعیّتی است، در ادبیات عرب یعنی عموم مردم، بار منفی در آن ندارد. ممکن است من لغت را ترجمه نکنم شما بگویید امیر المؤمنین علیه السّلام مردم را رعیّت حساب کرده، نظام ارباب رعیّتی نیست، در عربی رعیّت یعنی مردم. مادامی که مردم استقامت نداشته باشند هیچ وقت کار حکومت درست نمی‌شود ولو امیر المؤمنین صلوات الله علیه باشد. «فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِیَّهُ إِلَى الْوَالِی حَقَّه»، اگر مردم وظایف خود را انجام بدهند، «وَ أَدَّى الْوَالِی إِلَیْهَا حَقَّهَا»، حکومت هم وظایف خود را انجام بدهد، آن وقت «عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُم‏»، حق عزیز می‌شود. «وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ»، اگر در انتخابات کاندیداها به دین عمل کنند مردم هم به دین عمل کنند آن وقت حق عزیز می‌شود، راه دین هم محکم می‌شود. یکی از این دو مورد نباشد یا هر دو نباشد معلوم می‌شود چه می‌شود. «وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ»، عدل وقتی اتّفاق می‌افتد که هر دو گروه درست عمل کنند. امکان ندارد یک حکومتی بخواهد عدالت برپا کند مردم نخواهند. ما بارها در مورد حکومت امیر سلام الله علیه صحبت کرده‌ایم که برای زیاده‌خواهی خود… حتّی یک وقت عرض کردیم به نظر می‌آید حکومت امیر المؤمنین نمی‌تواند حکومت موفّقی باشد تا امام زمان علیه السّلام نیاید. اگر مردم نخواهند امیر المؤمنین علیه السّلام نمی‌تواند کاری انجام بدهد.  به ظاهر حکومت ذلیل می‌شود، یعنی بی‌پناه است، بی پشت و پناه است، کسی به آن کاری ندارد. خود حضرت سلام الله علیه فرمود: تا حکمیّت همه چیز آن‌طور بود که من می‌خواستم، یعنی طوری بود که من می‌پسندیدم درست است. اگر حکمیّت را یک عدّه دنیا خواه -که قبلاً توضیح دادیم- نمی‌خواستند، به حضرت کاری نداشتند، جمعیّت آن‌ها هم قابل توجّه بود، حکمیّت رخ نمی‌داد معاویه در صفّین کشته می‌شد. اصلاً نه صلح امام حسن علیه السّلام به وجود می‌آمد نه عاشورا به وجود می‌آمد، اوضاع عالم عوض می‌شد. بار همه‌ی این‌ها روی دوش اشعث ملعون لعنه الله علیه است که محقّقین اجماع دارند اگر اشعث به تنهایی نبود ماجرای حکمیّت اتّفاق نمی‌افتاد.

 

در مورد این اشعث باید خیلی صحبت کرد، چون اشعث هم زیاد داریم. بعضی وقت‌ها ممکن است بگوییم در نظام اسلامی این چه کسی است مسئول مجمع فلان و اداره‌ی فلان شده است؟! امیر المؤمنین علیه السّلام از آذربایجان او را عزل کرد مجبور شد او را فرمانده‌ی میمنه‌ی سپاه قرار بدهد. در لشگر امیر المؤمنین علیه السّلام این حاکم معزول آذربایجان را فرمانده‌ی جناح راست سپاه گذاشتند. با نگاه بعضی که امروز دارند فکر می‌کنند نبوّت به آن‌ها رسیده و مبعوث شده‌اند! با این نگاه این خلاف اسلام است، واضح است، شما اشعث را فرمانده بگذارید؟! علامت عدم حقّانیّت چه می‌خواهید؟ اشعث فرمانده‌ی سمت راست سپاه بود. تقریباً یک سوم سپاه دست اشعث است، یک سوم نیروی نظامی حکومت دست اشعث است که «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ».[۲] اگر انسان نتواند مسائل را درست تحلیل کند این‌طور می‌گوید. باید در مورد خود اشعث و کارهای او صحبت کرد. حضرت فرمود: اگر این دو طرف کارهای خود را درست انجام بدهند حق برپا می‌شود، دین اقامه می‌شود، عدل قویم می‌شود، سنّت‌های الهی و نبوی اجرا می‌شود. «فَصَلَحَ بِذَلِکَ الزَّمَانُ»،[۳] در آن زمان همه چیز براساس صلاح پیش می‌رود. «وَ طُمِعَ فِی بَقَاءِ الدَّوْلَهِ»، اگر دنبال استمرار حکومت هستید آن وقتی است که دو گروه وظایف خود را انجام بدهند.


[۱]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۳۳۳٫

[۲]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۴۴، ص ۳۲۶٫

[۳]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۳۳۳٫