«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏»

الحَمدُللهِ رَبِّ العَالَمِین وَ صَلَّی الله عَلَی سَیّدِنا وَ نَبیّنَا مُحَمَّدٍ وَ أهلِ بَیتِهِ الطّاهِرین

در این دنیا، انسان در هر مرتبه ی علمی هم که قرار بگیرد، بازهم باید کوشش علمی بکند و احساس نیاز به علم جدید داشته باشد. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ»[۱]؛ شما به هر مرتبه ی علمی هم برسید، بدانید که برتر از شما هم وجود دارد. پس احساس نکنیم که نیازمند نیستیم؛ احساس بی نیازی از مسائل علمی نداشته باشیم. اگر انسان یک لحظه احساس کند که بی نیاز است، دیگر حرکت نخواهد کرد. به همین در قرآن کریم دلیل انسان های بسیار بزرگی آمده است که از انبیاء اولو العزم هستند، از انبیاء مقرّب الهی هستند، از انبیائی هستند که خداوند متعال به آن ها فرمود: «وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی»[۲]؛ من تو را برای خودم آفریدم. کلیم الله بودند و با خداوند سخن می گفتند؛ اما خداوند باز به آن ها درس شاگردی داد. وقتی که حضرت موسی علیه الصلاه و السلام در یک مرحله ای از رُشد و تعالی انسانی رسیده بود، خداوند برای اینکه به او این نکته را یادآوری کند که بازهم باید تلاش کند، به او فرمود برود و شاگردی کند. حضرت موسی علیه السلام سختی سفر را به جان خرید تا آن استاد اعظم، یعنی حضرت خضر نبی علیه الصلاه و السلام برسد.

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن                 ظلمات است بترس از خطر گمراهی[۳]

یعنی ممکن است یک نفر پیامبر الهی باشد و با خداوند به صورت مستقیم صحبت کند، خیلی نزد خداوند متعال عزیز باشد اما باید در مسیر کسب علم و معرفت شاگردی کند و بسیار جالب است که وقتی حضرت موسی علیه السلام خدمت حضرت خضر علیه الصلاه و السلام رسید، ایشان آب پاکی روی دست حضرت موسی علیه السلام ریختند و فرمودند: «قَالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا»[۴]؛ ای موسی! تو نمی توانی شاگردی من را ادامه بدهی. پس بعضی از بزرگان هم در مسیر پاکی و پاکیزگی و کسب معرفت، باز ممکن است نتوانند به دیگران برسند؛ همین اتفاق هم پیش آمد و حضرت موسی علیه السلام در سه مرحله نتوانستند حضرت خضر علیه الصلاه و السلام را تحمّل کنند و در پایان حضرت خضر علیه السلام فرمودند: «قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَیْنِی وَبَیْنِکَ»[۵]؛ دیگر وقت جدایی بین ما است.

پس انسان ها نباید این مسئله را فراموش کنند که همیشه نیازمند هستند؛ خصوصاً در هنگام گرفتاری، بیشتر احساس نیازمندی می کند و این حالتی است که باید همیشه در انسان وجود داشته باشد. یعنی هنگامی که از لحاظ مالی تأمین هستیم، هنگامی که از حیث علمی به یک مرتبه و جایگاه اجتماعی علمی رسیده ایم، مثلاً مرجع تقلیدی شدیم، پروفسور شدیم، مهندس بسیار ماهری شدیم و یا پزشک حاذقی شدیم، نباید فکر کنیم که به کمال رسیده ایم و باید همچنان به دنبال کسب معرفت و علم و حرکت در مسیر شکوفایی باشیم. پس هیچ زمانی احساس نکنیم که نیازمان برطرف شده است و به قلّه رسیده ایم و همیشه باید به سوی قلّه های کمال حرکت کنیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره یوسف، آیه ۷۶

[۲] سوره طه، آیه ۴۱

[۳] دیوان حافظ، غزل شماره ۴۷۶

[۴] سوره کهف، آیه ۶۷

[۵] سوره کهف، آیه ۷۸