این حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه می‌خواستند عدالت را یکپارچه پیاده کنند، اما چهار مانعِ بزرگ بر سرِ راهِ حضرت بود که نمی‌گذاشتند حضرت به عدالت عمل کنند و حضرت می‌خواستند که به عدالت عمل کنند.

 

اصلاً یکی از عجایب این است که معمولاً باید حکومت‌ها را به سمتِ عدالت فشار بدهید، اما حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه می‌خواستند عدالت را پیاده کنند اما «مردمِ زمان»، «سنّت‌های آن زمان که گاهی دینی قلمداد می‌شود»، «فرهنگ‌ها مانندِ قومیّت و …» و «بعضی از اشراف و خواص» در برابرِ این عدالت مقاومت می‌کنند؛ یعنی جامعه تاب نمی‌آورد و فشار می‌آورند که حضرت عدالت را پیاده نکنند، این دیگر از عجایب است! معمولاً از یک حکومت می‌خواهند که عدالت داشته باشد، اما این‌ها نمی‌گذاشتند!

 

لذا این عبارتِ حضرت را زیاد شنیده‌ایم که فرمودند: معمولاً امّت‌ها از ظلمِ حاکمانِ خود می‌ترسند ولی من از ظلمِ مردم می‌ترسم! کار را به جایی رسانده‌اید که قبلاً مردم از ظلمِ حاکم‌ها شکایت می‌کردند اما امروز من از ظلمِ مردم به خودم شاکی هستم، کاری کرده‌اند که می‌خواهند من تابع باشم نه رهبر؛ یعنی مرا به سمتِ برخی خطاها بکشانند و من این موضوع را نمی‌خواهم، من مقاومت می‌کنم و می‌خواهم عدالت داشته باشم اما مردم نمی‌خواهند و گاهی افکار عمومی نمی‌گذارند.