در این بحثِ اقامه‌ی عدل نکاتِ خیلی مهمّی هست، و من هم واقعاً بخاطرِ بعضی از دعواهای فضای مجازی خیلی با احتیاط حرف می‌زنم که نخواهم در بینِ بازی‌ها قرار بگیرم، برای اینکه این موضوع یک مسئله‌ی مبناییِ اعتقادی است که در حالِ مطرح شدن است، قرار نیست ما حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را وجه‌المصالحه‌ی تفکّراتِ دو گروه کنیم، هر کسی حق می‌گوید ما مخلصِ او هستیم.

 

آیا حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه همیشه به عدلی که مدّنظر داشتند عمل کرده‌اند یا اینکه به آن عدلی که مدّنظر داشتند عمل نکردند؟ چون «عمل کردن» هم دو نوع است، یک وقتی من یک مسئولیتی دارم و خدای نکرده خیانت می‌کنم، یک وقتی من می‌خواهم عدالت داشته باشم اما عاملِ بیرونی نمی‌گذارد، سنّتی در جامعه هست که نمی‌گذارد من آن فرهنگ را اصلاح کنم که به عدالت برسد، مردمی هستند که یک فکری دارند و نمی‌گذارند من به آن عدالت برسم، اشرافی هستند که خونریزی بوجود می‌آورند و بیت‌المال آسیب می‌خورد، در این شرایط بایستی چکار کرد؟

 

من فقط روایتِ این بحث را عرض می‌کنم و ان شاء الله شب‌های آینده بحث را از اینجا ادامه می‌دهیم.

 

این روایت نزدِ ما شیعیان طرقِ متعدد دارد و موثق هم هست و در «تهذیب» شیخ طوسی آمده است، به امام باقر علیه السلام عرض کردند: آقا جان! این حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه که عدلِ محض بودند چرا از بعضی از بدعت‌ها جلوگیری نکردند؟ چرا با بعضی از ظلم‌ها در نیفتادند؟ علّت این بود که حضرت می‌دانستند نمی‌توانند همزمان با همه چیز بجنگند، امام باقر علیه السلام فرمودند: حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به دنبالِ این موضوع بودند که حکومتِ ایشان مستقر بشود تا بعد این کار را انجام بدهند، چون اگر این حکومت مستقر نمی‌شد این دو ظلم بود و ده ظلمِ دیگر هم اضافه می‌شد.

 

ان شاء الله به این بحث ادامه خواهیم داد.