عزاداری و گریه برای سیّد الشّهداء صلوات الله علیه و آله بخشی از اهداف است، جزء هدف است، جزء العلّه است، خودش مهم است و اگر کسی بگوید گریه بر سیّد الشّهداء بیاثر است یا مهم نیست باید برود آموختههای خود را مرور کند. امّا همهی هدف نیست، آن ناامیدی باعث میشود که به تدریج بگویند این جلساتی که ما میآییم برای این است که درد دل کنیم، دلی از عزا در بیاوریم، در خانه زیاد به ما فشار میآید و جرأت هم نداریم صحبت کنیم و اگر بخواهیم جلوی دیگران چیزی بگوییم، شب گوشی ما را چک میکنند و میآیند اینجا با مظلومیت ارباب ما هم به حال بدبختی خودمان گریه میکنیم و این صرفاً یک عشقبازی در روضه میشود. تازه این هم بد نیست، آن چیزی که بد است این است که حیف است که از امام حسین علیه السّلام اینقدر به ما (خیر) برسد. این هم خوب است، بالاخره این هم مثل یک سوپاپ است که باعث میشود بعداً در زندگی بهتر بتوانیم تحمّل کنیم.
به تدریج به اینجا میرسم که هر اتّفاقی رخ میدهد عکس العملی نشان نمیدهم، دچار هیجان نمیشوم، ظلم ببینم، ضعف ببینم، کمبود ببینم، کاستی ببینم، با یک پنجم cpu کار میکنم و باقی ظرفیت cpu مشغول استراحت میشود (واکنش زیادی نشان نمیدهم). در زندگی عادی خود غرق میشوم و از امام حسین علیه السّلام هم تنها به این اندازه که با روضهی او حال خوبی پیدا میکنم، استفاده میبرم، این یک دغدغه است.
پاسخ دهید