برای مشاهده و دریافت فایل PDF بسته مستندات این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

 

 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏»

مقدّمه

با توجّه به اینکه بحثِ شبِ گذشته‌ی ما امیرالمؤمنینی و افاضه‌ی فیضِ علم به عالَمِ وجود توسّطِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، بحثِ امشبِ ما «آثارِ علمِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و جایگاهِ علمیِ حضرت» به اندازه‌ی فرصتِ مختصرِ ماست.

علمِ رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم

حضرت حق در آیه ۵۰ سوره مبارکه انعام می‌فرماید: «قُلْ لَا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ»[۱] ای پیغمبرِ من! به این‌ها بگو که خزائن و گنجینه‌ها و منابعِ فیض بطورِ مستقل دستِ من نیست، ما کنارِ خدای متعال چیزِ دیگری نداریم، «وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ» من از خودم غیب نمی‌دانم، «وَلَا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ» من فرشته هم نیستم و یک بشر هستم، اما چه چیزی باعث می‌شود که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آن همه مقامات داشته باشند؟ «إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَى إِلَیَّ» همه را از جانبِ خدای متعال دارم، اگر من واسطه‌ی فیض هستم، اگر من گنجینه‌دارِ فیض هستم همه را از خدای متعال دارم، اگر علم غیب می‌دانم آن چیزی است که خدای متعال به من آموخته است، ما در این عالَم «استقلال» نداریم، واژه‌ی در بحث‌های توحیدی نجس‌ترین واژه «استقلال» است و اصلاً مفهومی ندارد، همه چیز برای خدای متعال است.

حضرت حق در ادامه فرمود: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ»، پیغمبری که به او وحی می‌شود و چشمِ او به همه چیز باز می‌شود با دیگرانی که به این حرف‌ها ایمان ندارند، آیا نابینا و بینا یکسان هستند؟ «أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ».

این آیه می‌خواهد بفرماید که همه چیز از جانبِ خدای متعال است، این را هم عرض کردیم که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از حیثِ عبودیّت‌شان این همه مقامات را دارند.

عزیزی پرسیده بود که یعنی اگر بقیّه هم اینطور عبادت کنند آیا به این مقامات می‌رسند؟ بنده عرض کردم: بله می‌رسند، اما به قولِ آن بنده‌ی خدا می‌گفت: بنشین تا برسند. یعنی کسی نمی‌تواند به آن مقامِ عبودیت برسد، «بِنا عُبِدَالله»[۲]، اصلاً همه‌ی ما ذیلِ آن بزرگواران عبادت می‌کنیم.

اینجا حضرت حق می‌خواهد بفرماید که اصلاً بینِ پیغمبرِ من که گنجینه‌دار است و دیگران هیچ نسبتی نیست که بخواهید با او قیاس کنید، این چه قیاسِ زشتی است؟

امام هادی علیه السلام و آیه نهم سوره مبارکه زمر

یا اینکه قرآن کریم در نهمین آیه سوره مبارکه زمر می‌فرماید: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»[۳]، استفهامِ این سؤال «انکاری» است، یعنی جوابِ آن خیلی واضح است، آیا واقعاً بینِ دانا و نادان، بینِ عالِم و جاهل، آن هم این عالِمی که علمِ لدنّیِ الهی دارد با بقیّه هیچ فرقی نیست؟ معلوم است که فرق هست!

و اگر کسی تصوّر کند که فرق نیست یا بسیار بسیار جاهل است و یا معاند است.

لذا امام هادی صلوات الله علیه یک روز عید غدیر به کنارِ مضجع شریف حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌روند و می‌فرمایند: «فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاکَ بِمَنْ نَاوَاک‏»[۴] ان شاء الله خدای متعال آن کسانی را که تو را با دشمنانِ تو همسنگ و هم‌ارزش پنداشتند از رحمتِ خود دور کند، بعد اینطور فرمودند که خدای متعال فرموده است: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ».

قیاسِ عجیبِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با دیگران

یکی از تلخی‌های این واقعه همین قیاسِ عجیبِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با دیگران است.

من یک مثالی می‌زنم که مثالِ خوبی نیست ولی واقعاً خیلی جستجو کردم که ببینم آیا مثالِ بهتری پیدا می‌کنم یا نه، الآن ما عرایضی با خاکساری به محضرِ بینندگان تقدیم می‌کنیم، اگر هم چیزی بپسندند بخاطرِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است و اگر هم اشکالی هست که به بنده برمی‌گردد، آیا شما یک خام‌فکر و نادانی پیدا می‌کنید که بیانِ منِ بیچاره را با امام زمان ارواحنا فداه مقایسه کند؟ اگر کسی این کار را انجام بدهد باید شما یا در نادانیِ او تعجّب کنید که رکورد زده است یا در عنادِ او، اصلاً جنس و سنخِ آن با یکدیگر متفاوت است.

حال ببینید آیا می‌شود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را با دیگران قیاس کرد؟ دیگران همه بر سرِ سفره‌ی ایشان بودند… اما می‌خواهم به شما عرض کنم که این کار را کردند.

همان نکته‌ای که از آن عالِمِ بزرگ اهل سنّت خواندید که گفت: دشمنانِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کاری کردند که همین امروز بعضی‌ها خیال کنند که بعضی از یارانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گاهی بهتر از ایشان می‌دانستند!

این‌ها بیچارگی‌هایی است که بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس حدود هفتصد سال سعی کردند مفاهیم را جابجا کنند.

یکی از تلخی‌های روزگار این است که حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را اصلاً با دیگران قیاس کردند.

به قولِ آن شاعرِ بزرگوار:

قاسوک اَبا الحَسَن بِسِواک          و هَل بِالطود یُقاس الذَر[۵]

علی جان! تو را با غیرِ تو مقایسه کردند، آیا کوه را با ذرّه قیاس می‌کنند؟

آیا اصلاً جای قیاس هست؟ دیگرانی که وقتی از آن‌ها سؤال می‌کردند در الفاظ گیر می‌کردند، کلمات را نمی‌دانستند، معنای لغویِ آیات را نمی‌دانستند، نه اینکه به ظاهر و باطن و حقیقتِ آن علم نداشتند! به همین اوّلیات وارد نبودند، که وقتی روی منبر گفت: از فردا مهریه‌ی هر کسی بیش از همسرانِ پیامبر باشد پول را می‌گیریم و به بیت المال می‌ریزیم…

البته این خوب نیست که مهریه زیاد باشد اما اموالِ مردم حق النّاس است و ما همچنین اجازه‌ای نداریم.

یک خانمی از پشتِ پرده گفت: خدای متعال چیزِ دیگری فرموده است! «آتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا»[۶]، اگر قرار و عهد بستید حتّی اگر مبلغِ زیادی هم هست باید پرداخت کنید، «فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئًا» حق ندارید چیزی از آن کم کنید.

حال آیا حرفِ شما را گوش بدهیم یا حرفِ قرآن کریم را؟

یک تفکّری کرد و گفت: این خانم‌ها هم که پشتِ پرده هستند و درس نخوانده‌اند از من بیشتر می‌دانند!

خیلی درد است که حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که جلوتر عرض خواهیم کرد که علمِ خویش را از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت حق گرفته‌اند با دیگران قیاس بشود، این خیلی عجیب است، این خیلی تلخ است.

فضائلِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «قیاسی» است

لذا متأسّفانه چون فضائلِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اینقدر انکار شده است قیاسی است، مثلاً می‌گویند: دیگران در جنگ‌ها فرار کرده‌اند و حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرار نکردند، دیگران ترسیدند و حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در جای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خوابیدند و فداییِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شدند، یعنی باید مدام قیاس کنیم، چرا؟ چون مدام سعی شده است که حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را انکار کنند.

وگرنه این‌ها فضائلِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نیست، اصلاً ما در این شب‌ها هنوز چیزی از حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نگفته‌ایم، و اصلاً من چه می‌فهمم که بخواهم راجع به ایشان صحبت کنم؟

متأسّفانه فضائلِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای ما «قیاسی» است، مثلاً وقتی می‌خواهیم راجع به علمِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حرف بزنیم سریع می‌گوییم: «سَلُونِی قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِی»[۷]؛ مگر حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به چه کسانی «سَلُونِی قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِی» فرموده‌اند؟

علمِ حضرت عجیب و غریب است ولی اگر من به عدّه‌ای از کودکانِ دبستانی بگویم: «هر سؤالی دارید بپرسید»… اصلاً خودِ «سؤالِ خوب» نیمی از علم است، آن کودکان که نمی‌توانند سؤالی از من بپرسند؛ قصد ندارم علمِ حضرت را انکار کنم بلکه می‌خواهم بگویم بالاتر از این حرف‌هاست، اصلاً بقیّه در آن سطح نبودند که بخواهند از حضرت سؤال کنند، مثلِ اینکه من به یک دانش آموز اول دبستان بگویم که از من انتگرال بپرس! اصلاً او نمی‌تواند سؤال کند، اصلاً نمی‌داند چیست که بخواهد بپرسد.

فضائلِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌دانند، و آن علمِ عجیبی که ان شاء الله می‌خواهیم عرض کنیم… ما از سرِ ناچاری، از غربتِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، از مظلومیّتِ حضرت است که می‌گوییم: «ابن مسعود» صحابی برجسته‌ی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌گفت که ما اصحابِ پیامبر در مدینه افضلِ اهلِ مدینه را علی بن ابیطالب می‌دانستیم؛ این که واضح است! ان شاء الله یک شب عرض خواهیم کرد که حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه افضل از انبیاء علیهم السلام بجز حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، اینکه چیزی نیست.

نهایتاً اگر بخواهید قیاس هم کنیم باید جمله‌ی امام حسن مجتبی علیه السلام را بگوییم که شام شهادتِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آمدند و با مردم صحبت کردند، امام حسن مجتبی علیه السلام مشکی پوشیده بودند، با بغض فرمودند: «لَقَدْ فَارَقَکُمْ رَجُلٌ بِالْأَمْسِ لَمْ یَسْبِقْهُ اَلْأَوَّلُونَ بِعِلْمٍ»[۸] کسی را از دست دادید و شما را ترک کرد که کسی از اولِ خلقت تا بحال در علم از او پیشی نگرفته بود.

یعنی نه از اصحابِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برتر باشند، شبِ گذشته عرض کردیم که حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رزقِ علمِ عالَم را در دست دارند، انبیاء علیهم السلام بر سرِ سفره‌ی ایشان هستند، لذا اصلاً ما نمی‌توانیم آن مقام را درک کنیم.

حسابِ آن اینطور است که فرض بفرمایید بلاتشبیه چند نفر بچه‌ی دبستانی بخواهند راجع به علمِ یک استاد تمامِ یک رشته‌ی تخصصی حرف بزنند، چه می‌گویند؟ مثلاً می‌گویند خوش خط است!

ما نمی‌توانیم چیزی راجع به حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بگوییم.

عرض خواهم کرد که جملاتِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در نهج البلاغه شُرّاح را بیچاره کرده است.

همانطور که خیلی سخیف است که ما بگوییم «حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از اصحاب خودشان اعلم هستند»، چون حرفِ خیلی واضحی است، من می‌خواهم عرض کنم که قیاسِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با دیگران به همین واضحی است.

حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شریکِ علمِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم

یک باب در کتاب کافی شریف داریم که سه روایت در آن هست که هر سه معتبر هستند، روایاتِ فراوانِ دیگری هم داریم، دو روایت از این سه روایت «صحیحه» هستند.

به امام صادق علیه السلام رجوع می‌کنند و می‌پرسند: چطور شد که علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه) شریکِ علمِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است؟ امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: «لَمْ یُعَلِّمِ اَللَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله و سلّم عِلْماً»[۹] خدای متعال به رسولِ خود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم علمی آموزش نداد (قرآن و سایر علوم) «إلّا» مگر اینکه «أَمَرَهُ أَنْ یُعَلِّمَهُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ» دستور داد به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بگو.

سال گذشته در بحثِ «حدیث منزلت» عرض کردیم که قرآن کریم «وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی»[۱۰]، واضح است که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه شریکِ امرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، لذا مرحوم شیخ کلینی نامِ باب را «بَابُ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُعَلِّمْ نَبِیَّهُ عِلْما إِلاَّ أَمَرَهُ أَنْ یُعَلِّمَهُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَّهُ کَانَ شَرِیکَهُ فِی اَلْعِلْمِ» گذاشته است، یعنی خدای متعال علمی را به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آموزش نداده است مگر اینکه دستور داد به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم آموزش بده و ایشان شرکِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شدند.

به پشتوانه‌ی روایات در کتاب «أمالی» یک روایتِ دیگری داریم که بعضی از حرف‌های شبِ گذشته‌ی ما به قدری روشن می‌شود.

امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: «کَانَ اَلنَّبِیُّ إِذَا نَزَلَ عَلَیْهِ اَلْوَحْیُ نَهَاراً»[۱۱] اگر روز به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وحی نازل می‌شد صبر نمی‌کردند که شب بشود «لَمْ یَمَسَّ حَتَّى یُخْبِرَ بِهِ عَلِیّاً» تا اینکه به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خبر می‌دادند، و اگر به حضرت شب وحی می‌شد اجازه نمی‌دادند صبح بشود و آفتاب طلوع کند، همان سحر به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خبر می‌دادند.

آیا در خاطر دارید که عرض می‌کردیم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه سحرها یک وقتِ خصوصی خاص داشتند؟ یک مرتبه روز و یک مرتبه هم شب، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به محضرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌رسیدند و نجوا می‌کردند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به همسرانِ خویش می‌فرمودند به کنار بروید، و اگر به خانه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه می‌آمدند به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام حسن مجتبی علیه السلام و حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام می‌فرمودند شما باشید؛ این‌ها را عرض کردیم.

چه نجوایی می‌کردند؟ آنچه از خدای متعال فیض دریافت می‌کردند به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم منتقل می‌کردند.

لذا همانطور که علمِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فائقِ بر خلایق هست علمِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم همانطور است، منتها واسطه‌ی فیض برای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هستند.

حال من یک سؤال دارم، آیا علمِ «کتاب الله» نزدِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هست یا نه؟ معلوم است که هست، خیلی واضح است، به همین ترتیبی که توضیح دادیم…

وقتی امام باقر صلوات الله علیه این آیه را خواندند که «قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ»[۱۲]، ای پیغمبر! گواهِ رسالتِ تو خدای متعال است و این کتابی که نازل کرده است و آن کسی که «علم کتاب» نزدِ اوست… از توضیحات معلوم است، لذا امام باقر علیه السلام فرمودند: منظور ما اهل بیت هستیم و «وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ اَلنَّبِیِّ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ»[۱۳] اولِ ما، رأسِ ما… این اول به معنای رتبه است نه معنای زمانی، چون در جاهای دیگر داریم که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اولِ عالَم در «علم» هستند، مسلّماً حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه که از جهتِ خلقتِ ظاهری به این دنیا اولین نفر نبوده‌اند.

لذا علمِ کتابِ الهی و علومِ الهی مثلِ موم در دستانِ مبارکِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است، لذا برای همین به ایشان «امیرالمؤمنین» می‌گویند.

فضائلِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در بیان یک زنِ بادیه‌نشین

این علمِ عجیبی که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دارند… آیا امشب حرف‌های خیلی بزرگی زدیم؟ ابداً! من حرف‌هایی را زدم که… ما از زمانِ امام زمان ارواحنا فداه محروم هستیم، اگر ما در دوره‌ی امام معصوم بودیم این‌ها را بادیه‌نشین‌های مدرسه نرفته می‌دانستند.

«ام الخیر» به معاویه رجوع کرد و او را صدا کرد، به آن ملعون گفت: از جانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه چه می‌خواهید که او از دنیا رفته است و شما هنوز ایشان را لعن می‌کنید؟ او پسر عَمّ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، همسرِ دخترِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، پدرِ فرزندانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، از طینتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خلق شده است، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم او را ویژه‌ی اسرارِ خود قرار داده است، او بابِ مدینه‌ی علمِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، شاخصِ بین مسلمین است و هر کسی بغضِ او را داشته باشد منافق است.

«ام الخیر» که یک زنِ عادی است در حضورِ معاویه گفته است، ما که چیزی نمی‌گوییم.

یک وقتی عزیزان خیال نکنند که ما فضیلتِ خیلی بزرگی می‌گوییم، اصلاً چیزی نمی‌گوییم، اصلاً درواقع ما انسان‌های عادی سطحی نداریم که بخواهیم راجع به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه صحبت کنیم، کسی هم که مانندِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سطح و جایگاه دارد زبان و الفاظِ این دنیا کفایت نمی‌کند.

چرا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه همیشه از علمِ خدایی خود استفاده نمی‌کردند؟

آیا همیشه از این علمِ عجیب و غریب استفاده می‌کنند؟ نه! پس به چه دردی می‌خورد؟ باید دو پاسخ بدهیم؛ یک: این علم به چه دردی می‌خورد؟ قرآن کریم فرموده است: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»، خودِ «علم» کاشفیّت دارد، خودِ «علم» باز می‌کند، فریب نمی‌خورد، آینده را می‌بیند، اشراف دارد، بلکه بقیّه بر سرِ سفره‌ی او هستند، افاضه‌ی فیض می‌کند، نمی‌شود نداند.

ثانیاً اینکه این علم را برای هدایت لازم دارد، گاهی پیشگویی می‌کند، موارد پیشگویی را زیاد شنیده‌اید، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم درباره‌ی جمل و صفّین… حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه راجع به اینکه «حَجّاج» می‌آید و… اتّفاقاتی که فراوان شنیده‌اید.

اما همیشه از این علم استفاده نمی‌کنند، چرا همیشه از این علم استفاده نمی‌کنند؟ چون حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بنده‌ی حکمتِ الهی هستند، گاهی حکمت اقتضاء نمی‌کند، گاهی قضا و قَدَر اجازه نمی‌دهد، گاهی اصلاً امتحان است.

مثلاً اگر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه منافقین را معرّفی می‌کردند و اعلام می‌کردند که آن‌ها را اعدام کنید یا اینکه آن‌ها را دستگیر کنید، اینطور که نمی‌شد، اصلاً دنیا دارِ امتحان و ابتلاء است، اینطور نیست که قرار باشد همه را فاش کنند.

آیا آیه‌ای در قرآن کریم داریم که نشان بدهد ممکن است حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یا حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه علمِ خود را اظهار نکنند؟ یعنی اینکه ظاهراً از علمِ خود استفاده نکنند؟ بله! اگر عزیزانمان به سوره مبارکه تحریم نگاه کنند دو همسرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اسرارِ ایشان را فاش کردند، قرآن کریم می‌فرماید: حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این‌ها را صدا کرد، به آن خانم فرمود: من می‌دانم که تو این و این و این را فاش کرده‌ای، بعد قرآن کریم می‌فرماید: «وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ»[۱۴] حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بعضی از چیزهایی را که می‌دانستند فاش کرده است به او نگفتند؛ یعنی او نمی‌دانست که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چقدر از آن‌ها را می‌دانند، یعنی گاهی حکمت اقتضاء می‌کند که همه چیز را نگوییم.

برای چه این موضوع را عرض کردم؟ برای اینکه فراوان داریم که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در زندگیِ عادیِ خود معمولاً عادی زندگی می‌کردند، اما به معنای اینکه باطنِ کار و عمقِ ماجرا را نمی‌دانند یا اینکه نمی‌دانند چه اتّفاقاتی در حالِ رُخ دادن است نیست، یعنی به موضوع اشراف دارند اما ممکن است که بروز ندهند.

قطره‌ای از دریای علمِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

شخصی نزدِ امام صادق صلوات الله علیه رسید و گفت: چطور حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فرموده‌اند «سَلُونِی قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِی»؟ این فرمایشِ خیلی عجیبی است!

امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ عِنْدَهُ عِلْمُ»[۱۵] نزدِ هیچ کسی علمی نیست «إِلاَّ خَرَجَ مِنْ عِنْدِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ»؛ چرا حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه؟ چون عرض کردیم که معنای «امیرالمؤمنین» فقط «رئیس حکومت» نیست، علمِ عالَم بدستِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: اینکه چیزی نیست! این یک چیزِ خیلی طبیعی است.

یکی از نکاتِ مهم این است که سال‌ها این علمِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را… فقط هشتاد سال حضرت را لعن کردند، حضرت را تخریب کردند، قبرِ مبارکِ حضرت مخفی بود، تلاش کردند ایشان را نابود کنند اما هنوز آثارِ زیادی از علمِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه باقی است، خطبه‌هایی از حضرت هست که بعضی‌ها آن خطبه‌ها را هزار مرتبه خوانده‌اند، جملاتی از حضرت هست، مثل خطبه ۱۸۲ نهج البلاغه که یک عبارتی دارد: «أَظْلَمَ بِظُلْمَتِهِ کُلَّ نُورٍ»؛ عزیزانِ اهلِ علم بروند و ببینند، شارحانِ نهج البلاغه اینجا بیچاره شده‌اند، یعنی نهج البلاغه یک کتابی نیست که هر کسی مثلِ من آن کتاب را بردارد و بخواند، باید قصه‌های آن را تعریف کنیم وگرنه مفاهیمِ توحیدیِ آن برای اولیای خدا کمرشکن است…

و این آثارِ علمی باقی مانده است، اینطور نیست که ما فکر کنیم مثلاً در حالِ تعریف کردنِ خاطراتِ علمِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هستیم، بلکه آثارِ علمیِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه باقی است، اگر کسی ادّعا دارد که دیگران هم علم دارند بسم الله! این گوی و این میدان، اگر چیزی هست بیاورند و به ما بگویند.

بحثِ ما ماند، ان شاء الله فردا باید این بخش را ادامه بدهیم.


[۱] قُلْ لَا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰ إِلَیَّ ۚ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِیرُ ۚ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ

[۲] زیارت جامعه کبیره

[۳] أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَیَرْجُو رَحْمَهَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ

[۴] زیارت غدیریه

[۵] قصیده کوثریه

[۶] سوره مبارکه نساء، آیه ۲۰ (وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَکَانَ زَوْجٍ وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئًا ۚ أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِینًا)

[۷] نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹

[۸] کشف الغمه فی معرفه الأئمه، جلد ۱، صفحه ۵۳۳ (أَقُولُ بَعْضُ هَذِهِ اَلْخُطْبَهِ قَدْ رَوَاهَا أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اَللَّهُ فِی مُسْنَدِهِ عَنْ هُبَیْرَهَ قَالَ: خَطَبَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَقَدْ فَارَقَکُمْ رَجُلٌ بِالْأَمْسِ لَمْ یَسْبِقْهُ اَلْأَوَّلُونَ بِعِلْمٍ وَ لَمْ یُدْرِکْهُ اَلْآخِرُونَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَبْعَثُهُ بِالرَّایَهِ- جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ مِیکَائِیلُ عَنْ شِمَالِهِ لاَ یَنْصَرِفُ حَتَّى یُفْتَحَ لَهُ .)

[۹] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۰، صفحه ۲۱۰ (یر، [بصائر الدرجات] ، إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ وَ یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ اِبْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَى رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُمَّانَتَیْنِ فَأَکَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِحْدَاهُمَا وَ کَسَرَ اَلْأُخْرَى بِنِصْفَیْنِ فَأَکَلَ نِصْفَهَا وَ أَطْعَمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیّاً نِصْفَهَا ثُمَّ قَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا أَخِی هَلْ تَدْرِی مَا هَاتَانِ اَلرُّمَّانَتَانِ قَالَ لاَ قَالَ أَمَّا اَلْأُولَى فَالنُّبُوَّهُ لَیْسَ لَکَ فِیهَا نَصِیبٌ وَ أَمَّا اَلْأُخْرَى فَالْعِلْمُ أَنْتَ شَرِیکِی فِیهِ فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ کَیْفَ یَکُونُ شَرِیکُهُ فِیهِ قَالَ لَمْ یُعَلِّمِ اَللَّهُ مُحَمَّداً عِلْماً إِلاَّ أَمَرَهُ أَنْ یُعَلِّمَهُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ .)

[۱۰] سوره مبارکه طه، آیه ۲۹

[۱۱] الأمالی (للصدوق)، جلد ۱ ، صفحه ۵۴۸ (کَانَ اَلنَّبِیُّ إِذَا نَزَلَ عَلَیْهِ اَلْوَحْیُ نَهَاراً لَمْ یَمَسَّ حَتَّى یُخْبِرَ بِهِ عَلِیّاً وَ إِذَا نَزَلَ عَلَیْهِ لَیْلاً لَمْ یُصْبِحْ حَتَّى یُخْبِرَ بِهِ عَلِیّاً .)

[۱۲] سوره مبارکه رعد، آیه ۴۳ (وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ کَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ)

[۱۳] الکافی، جلد ۱، صفحه ۲۲۹ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ جَمِیعاً عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ اِبْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : «قُلْ کَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتٰابِ » قَالَ إِیَّانَا عَنَى وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ اَلنَّبِیِّ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ .)

[۱۴] سوره مبارکه تحریم، آیه ۳ (وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ ۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَکَ هَٰذَا ۖ قَالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ)

[۱۵] الکافی، جلد ۱ ، صفحه ۳۹۹ (عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ مُثَنًّى عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ یَسْأَلُهُ عَنْ قَوْلِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سَلُونِی عَمَّا شِئْتُمْ فَلاَ تَسْأَلُونِّی عَنْ شَیْءٍ إِلاَّ أَنْبَأْتُکُمْ بِهِ قَالَ إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ عِنْدَهُ عِلْمُ شَیْءٍ إِلاَّ خَرَجَ مِنْ عِنْدِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَلْیَذْهَبِ اَلنَّاسُ حَیْثُ شَاءُوا فَوَ اَللَّهِ لَیْسَ اَلْأَمْرُ إِلاَّ مِنْ هَاهُنَا وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى بَیْتِهِ .)