گاهی چشم انسان لحظهی مرگ باز میشود. فرعون هم که باشد، میگوید: من به خدای موسی ایمان آوردم، چون آنجا دیگر خیلی اختیار ندارد. آنجایی که جان به ترقوهها میرسد که میگوید: «قیلَ مَنْ راقٍٍ»[۱] چه کسی میتواند به داد من برسد؟ آن لحظهای که میبیند چه چیز برای او مهیّا شده است، لحظهی آخر اعمال خود را میبیند.
امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) فرمود: «حَارِ هَمْدَانَ مَنْ یَمُتْ یَرَنِی»[۲] مؤمن و فاسق و منافق همه من را لحظهی آخر میبینند. یعنی آن لحظه همه میبینند چه شد. فرعون هم که باشی میگویی: به خدای موسی ایمان آوردم. خداوند هم میفرماید: الآن دیگر؟ دیگر فایدهای ندارد. هر کسی دارد میمیرد، آن لحظهی مرگ خود ولو منافق هم باشد این حالت را پیدا میکند، چون روح دارد جدا میشود، مدام از تعلّق روح به بدن کم میشود، قوّت پیدا میکند. ولو شر باشد، میبیند. فرعون هم که باشد میگوید: «آمَنتُ بِرَبِّ مُوسی» دیگر فایده ندارد. این آقایان هم از این حرفها زدند.
آخرین کلام یکی از اینها این است که ای کاش من مدفوع بودم «یَا لَیتَنی کُنتُ کَبشِ أهلی»[۳] ای کاش گوسفند بودم، من را پروار میکردند، میدادند مهمان بخورد. این آخرین کلام او در این دنیا است و وقتی من را خورد «فَجَعَلوا بَعضی شَواءً وَ بَعضی قَدیداً» تعیین تکلیف هم کرده است. مثلاً بالاخره سردست و نمیدانم قلوهگاه را کباب میکردند، بعضی از جاهای آن را هم گوشت کوبیده درست میکردند، میخوردند، «ثُمَّ أکَلونی فَأخرَجُونی عَذِرَهً» مدفوع میشدم «وَ لَم أکُن بَشَراً» خود آنها هم گفتند. آقای شمارهی دو اینطور گفته است. بله یعنی کاش همه چیز بودم، آدم نبودم چون آنهای را دیگر مجازات نمیکنند، آدم را سر حساب و کتاب میآورند.
[۱]– سورهی قیامت، آیه ۲۸٫
[۲]– الأمالی (للطوسی)، ص ۶۲۷٫
[۳]– شرح منهاج الکرامه فی معرفه الإمامه، ج ۳، ص ۴۱٫
پاسخ دهید