کلیپ تصویری با عنوان «آدابِ «وحدت، تقریب و انسجامِ جامعه ی اسلامی»»؛ برگرفته شده از قسمت سی ام برنامه تلویزیونی «ماه من» ویژه سحرهای ماه مبارک رمضان ـ ۰۴ خرداد ماه سال ۱۳۹۹
مسئله «وحدت، تقریب و انسجام جامعه اسلامی» از واضحات و مسائل اصلی است. باید وجود داشته باشد و اصلاً شکی در آن نیست ولی
اول اینکه آداب دارد و نباید توهّمی باشد.
ما نباید «چیزی را نسبت بدهیم» بلکه «باید ببینیم که چه کردهاند»، شما در عالَم مانندِ حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در مسئله وحدت طلبی و جلوگیری از تفرقه پیدا نمیکنید، هیچ کسی به اندازهی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه برای «انسجام جامعهی اسلامی» هزینه نداده است.
دوم اینکه: حقیقت را انکار نکنید.
حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اهلِ انکار نیستند. بعضی فکر میکنند که اگر هیچکس هیچ چیزی نداند و همه در جهلِ مطلق بر سر ببرند «وحدت» صورت میگیرد، اینطور نمیشود و بسانِ این است که یک ارثی به بنده میرسیده است، فرض کنید که عذر میخواهم دیگران پنهان کردهاند، این خود آتشِ زیرِ خاکستر است، چون هر وقت باخبر شوم درگیری ایجاد میشود.
در حالی که اگر بدانیم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه چه جایگاهی داشتهاند، اختلافات بر سر چه بوده است، و رفتارِ حضرت در برخورد با این اختلاف چه بوده است… آیا حضرت دعوا کردهاند؟ جنجال کردهاند؟ یقهکشی کردهاند؟ یا نه بلکه حضرت برای مصالحِ امتِ اسلامی بعضی اوقات سکوت اختیار فرمودهاند، بعضی اوقات همکاری کردهاند، بعضی اوقات جنگیدهاند، اگر این را بدانیم ما هم عالمانه و از سرِ فهم به سراغ «انسجام» میرویم.
حضرت اختلافات را انکار نمیکردند. بله! یک اختلافاتی وجود دارد، قیامتی هم وجود دارد و در آنجا حساب و کتابی وجود دارد ولی فعلاً دعوایی با یکدیگر نداریم. جامعه با این شیوهی برخورد خیلی راحتتر همراهی میکند تا شما بخواهید همهی افراد را در جهل و بیخبری قرار دهید که نکند دعوایی رخ بدهد.
همیشه این نوع برخورد (پنهان کردن اختلاف) بیهوده است و یک مُسَکّنِ دروغین است، غیر از اینکه مردم باید راجع به اعتقادات خود اطلاع داشته باشند.
حال ببینیم که معاویه لعنه الله علیه چهکار کرد و برخورد حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله با او چه بود.
معاویه میدانست که اکثریتِ مطلقِ سربازان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه، شیعیانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به معنای امروزیِ کلمه نیستند، بلکه همه بجز اندکی در ادبیاتِ عمومی امروز جزو برادران اهل سنّت محسوب میشدند، معاویه دید اگر اختلافات حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در ماجرای سقیفه را مطرح کند و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دفاع کنند لشکرِ حضرت از هم میپاشد، لذا در نامهای به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خیلی عباراتِ عجیبی به حضرت نوشت.
معاویه نوشت: تو همیشه نسبت به خلفای بعد از پیغمبر (معاذ الله) حسودی میکردی و به دنبالِ جنگ با آنها بودی و نمیتوانستی که موفقیتهای آنان را ببینی و در نهایت آنها مجبور شدند برای اینکه از تو بیعت بگیرند تو را (نستجیربالله، نمیتوانم بیان کنم) با طنابِ بسته و کشان کشان روی زمین بردند تا بیعت بگیرند.
حال حضرت در پاسخ چه بگویند؟! اگر حقیقت را برای تاریخ انکار کنند یک مشکل است، اگر حقیقت را بفرمایند لشکر خود را از دست خواهند داد، طراحی معاویه طراحیِ هوشمندانهای است و مسلّمانه ملاکِ معاویه تقوا نبود.
حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه پاسخ دادند. ببینید آیا حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بطور کلّی حقیقت را کتمان کردند؟ نه! بلکه کاری کردند که هم اصلِ موضوع در تاریخ بماند و هم نتوانند از آن برای تفرقه سوءاستفاده کنند.
حضرت در پاسخ به معاویه فرمودند: نوشتهای که من همیشه حسودی میکردم و قصد دشمنی داشتم و مرا با دست بسته کشان کشان برای بیعت به مسجد بردند… حضرت دو جای دقیق را هدف گرفتند… فرمودند: «وَ لَعَمْرُ اَللَّهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ»[۱] تو میخواستی مرا مذمت کنی در حالی که مرا مدح کردی؛ میخواستی مرا رسوا کنی، رسوا شدی!
چون اولاً: آیا من با مخالفانِ خود (مثل تو) هنگام گرفتن بیعت با توسّل به زور و طنابپیچ بیعت گرفتهام؟ پس معلوم است که رفتارِ من مثلِ بقیّه نبوده است! یعنی یک اعتراف از تو میگیرم که من از کسی با توسّلِ به زور بیعت نگرفتهام، من کسی را طنابپیچ نکردهام و من به سراغ ناموسِ کسی نرفتهام.
ثانیاً: تو را چه که بخواهی بین مهاجرین و انصار داوری کنی؟ این یک مسئلهای بین صحابه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، تو که جزو طلقاء (اسیران آزاد شده) هستی! این مسئله به تو چه ربطی دارد؟ «مَا أَنْتَ وَ الْفَاضِلَ وَ الْمَفْضُولَ وَ السَّائِسَ وَ الْمَسُوسَ وَ مَا لِلطُّلَقَاءِ وَ أَبْنَاءِ الطُّلَقَاءِ وَ التَّمْییزَ بَینَ الْمُهَاجِرِینَ الْأَوَّلِینَ وَ تَرْتِیبَ دَرَجَاتِهِمْ وَ تَعْرِیفَ طَبَقَاتِهِمْ؟!» تو چه کار داری؟
داوری معاویه بین مهاجرین و انصار بسان این میماند که فردی که کلاً سواد خواندن و نوشتن ندارد بین دو نفر که برای هیأت علمیِ دانشگاهی نامزد هستند داوری کند و بگوید که این شخص بهتر است! آقا! شمایی که اصلاً «بابا آب داد» بلد نیستید، بفرمائید و بروید! چکار دارید که در این مسائل دخالت میکنید؟
حضرت فرمودند: یک مسئلهای بین مهاجران و انصار بوده است، چرا تو در این میان میآیی؟ به این کارها چه کار داری؟
حضرت فرمودند: اولاً من مثل دیگران عمل نکردم.
ثانیاً تو چکار داری که به این میان آمدهای؟ دیگر این موضوع که «خونخواهیِ خلیفه» نیست که بگویی «فامیل من است»، این مسئله هر چه که بود اصلاً به تو ربطی ندارد! تو که جزو طلقاء هستی و ۲۱ سال با اسلام جنگیدهای، هر مسئلهای هم که بود، بین خودمان رخ داده است، یعنی حضرت ماجرای جبههی داخلِ اسلامی را به بیرون انتقال نمیدهند.
ثالثاً: «وَ مَا عَلَی الْمُسْلِمِ مِنْ غَضَاضَهٍ فِی أَنْ یکونَ مَظْلُوماً» مظلوم واقعشدن برای مسلمان حَرَجی نیست، من در آن واقعه مظلوم واقع شدهام، ولی فعلاً صلاح نمیدانم که تفصیل بدهم.
ببینید حضرت نفرمودهاند که اصلاً چنین مسئلهای رخ نداده است و چه کسی گفته است؟ چه کسی گفته است که دستِ مرا بستند و کشیدند و برای بیعت به مسجد بردند؟ حضرت انکار نفرمودند! در حالی که میتوانستند انکار کنند اما این کار را نکردند، چون بقیّهی افراد باید بدانند که واقعه چه بوده است!
ولی اولاً: تو چه کاره هستی که مدعیالعموم شدهای؟ تو قصدِ فتنه کردن داری.
دوماً: من با توسّلِ به زور از کسی بیعت نگرفتهام.
ثالثاً: مظلوم واقع شدهام و مظلوم واقعشدن برای مسلمان حرجی نیست.
من که مرتکب ظلمی نشدهام. اگر میگفتی که «تو بردهای و تو زدهای» یک حرفی بود ولی… یعنی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به هیچ وجهه حق را کتمان نمیکنند، ولی ابداً اجازه هم نمیدهند که این حقگویی به درگیری منتهی بشود.
یعنی یک زمانی هست که ما حق را میگوییم… یک زمانی هست که به ما میگویند: کلاً حق را نگو!!!
آقا! حق را بگو، ولی از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه یاد بگیریم که همه چیز را فدای «اصل» کنیم. روشِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب چیست؟ نگاه کردن به «مسیرِ ولایت» و «انسجام».
[۱] – نهج البلاغه، نامه ۲۸٫
پاسخ دهید