شما ببینید برای رأی آوردن چه اتّفاقاتی در جامعهی ما میافتد؛ دیگر دروغ و شارلاتانبازی که جرم کوچکی محسوب میشود و اصلاً به چشم نمیآید؛ یعنی اگر بگویند دروغ میگوید، افراد کمی نیستند که دروغ میگویند چون میگویند چه توقّعی داری. آیا اینطور نیست؟ یکی از سختیهای حکومت دینی این است که درون آن، کارگزاران آن به طریق معاویه عمل میکنند ولی اسم آنها شیعه است. به شیوهی دشمن عمل میکنند ولی اسم آنها مسلمان است. مثلاً جنگ روانی ایجاد میکنند. یک طرف محدود به شرع است، یک طرف محدود نیست. معاویه حتّی بردههای امیر المؤمنین علیه السّلام را هم جذب میکرد! نه اینکه نیروهای حضرت را جذب کند، نه اینکه برادر حضرت را برای مدّتی جذب کرد… بالاخره برادر امیر المؤمنین علیه السّلام بالاخره برادر او است، پسر ابو طالب است، پسر عموی قریش است، پسر پیغمبر است، این یک چیزی امّا بردهی امیر المؤمنین علیه السّلام هم که حضرت او را آزاد کرده است، معاویه او را جذب کرد. چون پیش امیر المؤمنین علیه السّلام میآمد و مثلاً فرض کنید میگفت: من ۱۵ میلیون تومان پول میخواهم، سیصد درهم پول میخواهم، ۱۸ میلیون پول میخواهم یا چنین مبالغی را از سهم بیت المال طلب میکردند. حضرت این مبلغ را نپرداختند. بلا فاصله معاویه با خبر شد، پیغام داد که به اینجا بیا، سیصد درهم که پولی نیست، سه هزار درهم پول به تو خواهم داد! جنبهی رسانهای این کار برای معاویه مهم بود و آن شخص (به سمت معاویه رفت) یعنی جذب آن طرف، بالا است چون محدودیت ندارد، رشوه اصلاً مسئله نیست، بیت المال علی الاطلاق در دست او است، به کسی ربطی ندارد.
اصلاً آیا میشود به این شکل حکومت را اداره کرد؟ من خیلی دوست دارم شما فضای اینکه از ابن سینا و ابن ابی الحدید و… نقل شده است که امیر المؤمنین علیه السّلام سیاستمدار نبود را بچشید یعنی چه. بعد از آن تصمیم بگیریم اگر ما میخواهیم امیر المؤمنین بشویم و سیاستمداری کنیم باید همهی مسئولیت آن را بپذیریم. محدودیتهای کار امیر المؤمنین بسیار زیاد است.
پاسخ دهید