آیا حکومتی که اینطور عدالت‌محور باشد از قبل شکست‌خورده است؟ آیا حکومتِ حضرت یک حکومتِ آرمانیِ صرف است؟ یا نه اینطور نیست و در روایاتِ ما آمده است که مثلاً «اِعْدِلْ تَدُمْ لَکَ اَلْقُدْرَهُ»[۱] اگر عادل باشی قدرت و حکومتِ تو ادامه پیدا خواهد کرد؛ روایاتِ زیادی داریم که استمرارِ حکومت به عدالت است، «المُلکَ یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلمِ» و…

 

روایات باید بدونِ فضای هیجان و بدونِ این باز‌ها و دعواهای رسانه‌ای و مجازی توسّطِ اهلِ آن تحلیل بشود. اگر حکومتی عادل باشد اقتضای استمرار دارد، به شرطی که مانعیِ مقابلِ آن نیاید. مثلاً یک حکومتی عادل است اما ناگهان یک ظالمِ قدرتمندی از جایی پیدا می‌شود و می‌زند و این حکومت را از بین می‌برد، یا عواملِ دیگری در کار است، مثلاً ببینید حکومتِ معاویه بیست سال طول کشید، در حالی که عادل نبود، حکومتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه پنج سال طول کشید.

 

همینجا یک مطلبی عرض کنم، همه‌ی نگرانیِ ما این است که سیره‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را یک خطّی یا یک بُعدی و یک گوشه‌ای ببینیم، اگر شبِ نوزدهم که سه نفر را ترور کردند و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه شهید شدند و معاویه ملعون و عمروعاص ملعون کشته نشدند، اگر معاویه و عمروعاص کشته می‌شدند و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه شهید نمی‌شدند اصلاً روزگار یک چیزِ دیگری می‌شد، یعنی ما چون می‌بینیم که حکومتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه پنج ساله است می‌گوییم حتماً حکومتِ حضرت شکست‌خورده است! نخیر! حکومتی که عادل باشد و به عدالت رفتار کند اقتضای استمرار دارد، ابته «تأثیرگذارها» در یک مسئله «یک چیز» نیست. فرقِ آن عالِمی که ابعادِ مختلفِ بحث و جامع می‌بیند با آن کسی که یک جمله می‌بیند اینجاست، و همین نکات باعث می‌شود که ما عرض می‌کنیم که ممکن است خودِ طرف یک چیزی را ببیند و ملاک قرار بدهد و دعوا کند. مثلاً ببینید وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه می‌خواهند از بیت المال به دیگران کمک کنند و بیت المال را تقسیم کنند به هیچ وجه بینِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و بقیّه تفاوتی قائل نمی‌شوند، طرف آمد و دید غذای امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نان و سرکه است، بسیار تعجّب کرد، گفت: پسرانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اینطور هستند؟ فرمودند: مثلِ اینکه تو حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را نشناخته‌ای!

 

یا اینکه یکی از دخترانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه رفتند و قرض گرفتند… حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به این اینقدر رانتخواری هم مخالف هستند… حضرت به مسئولِ بیت المال فرمودند: آیا هر یک از دختران بیایند تو می‌توانی به آن‌ها یک گردنبند قرض بدهی؟ یا اینکه چون او دخترِ من بوده است این کار را کرده‌ای؟


[۱] غرر الحکم و درر الکلم، جلد ۱، صفحه ۱۳۳