«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
یکی از نکات تأسّف انگیزی که در نوشتههای ابن تیمیه وجود دارد، همانطور که ابن حجر عسقلانی در الدّرر الکامنه، ذیل ترجمهی مرحوم علّامهی حلّی دارند، این است که میگوید: ابن تیمیه برای پاسخ دادن به علّامهی حلّی گاهی آنقدر تندروی و افراط میکرد، حتّی گاهی در توهین به امیر المؤمنین وارد میشد و گاهی وارد وادی نصب میشد. اینقدر که ابن تیمیه دنبال این است که یک طوری علیه امیر المؤمنین و شیعیان ایشان مطلبی بنویسد. در حالی که -معمولاً خیلی ادای قدرت علمی درمیآورد یا اینکه خیلی خود را محدّث میداند- وقتی میخواهد راجع به شیعه حرف بزند، در اوج بیسوادی مطلب مینویسد.
به عنوان مثال در منهاج السّنه، جلد ۱، صفحهی ۹۹ از آن چاپ ۹ جلدی میگوید: اصول عقاید در نزد شیعه چهار تا است: توحید و عدل و نبوّت و امامت و ای کاش ابن تیمیه به ما میگفت از کدام کتاب نقل کرده است. توحید و عدل و نبوّت و امامت. یعنی شیعه معاد را قبول ندارد؟! کدام کتاب عقیدتی شیعه است که معاد را از اصول عقاید حذف کرده باشد؟
این آقای ابن تیمیه که وقتی به روایات فضایل یا غدیر میرسد، همه را رد میکند، تکذیب میکند، تضعیف میکند به گونهای که بزرگان طرفدار او هم اعتراض میکنند، از جمله البانی در سلسلهی احادیث صحیحهی خود، جلد ۵، صفحهی ۲۶۳، ذیل روایت ۲۲۲۳ به او اعتراض میکند، میگوید: این همه گستاخی ابن تیمیه اصلاً من را به شگفت واداشته است که چرا او برای مقابله با شیعیان، نسبت به فضایل علیّ بن ابیطالب اینطور برخورد میکند و رد میکند!
کار به جایی رسیده است که حدیث غدیر با این همه طرق را رد میکند. نگاه بکنید ببینید وادعی چه میگوید؟
یک وقت است که یک شیعه یک حرفی میزند، یک وقت است مقبل الهادی الوادعی که از بزرگان سلفیهای معاصر است و آنقدر هم تندرو است که علیه حضرت امام (رحمه الله علیه) کتاب بسیار توهین آمیزی نوشته است. این وادعی از بزرگان سلفیهای یمن و مورد اقبال و پسند مفتیهای اعظم عربستان، از جمله بن باز بوده است. سالهای اخیر از دنیا رفته است.
او در کتاب المقترح صفحهی ۱۶۲ و ۱۶۳ به حدیث غدیر میپردازد. در اینجا بعد از ذکر روایت «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» میگوید: حدیث صحیح است، خیلیها نقل کردند. بعد میگوید: البانی طرق متعدّدی از آن را در کتاب سلسلهی احادیث خود آورده است، بعد میگوید: چیز عجیبی که وجود دارد این است که شیخ الاسلام ما، روایت را ضعیف اعلام کرده است، بعد میگوید: «لَا مَجَالَ لِتَضعیفِ». این در صفحهی ۱۶۳ است. وادعی که خود ریز خواره خوان ابن تیمیه است، میگوید: «لَا مَجَالَ لِتَضعیفِ». اصلاً جایی ندارد، مجالی نیست که ما این روایت غدیر را تضعیف کنیم «فَهُوَ مَرویٌّ مِن طُرُقٍ کَثیرَهٍ مُتَکَاثِرَ» اینقدر از این حدیث غدیر مطلب داریم و اینقدر راوی نقل کرده است، جا ندارد «لا یُستَطَاعَ أن یُحکَمَ عَلَیهِ بِالضَّعفِ» اصلاً جایی ندارد که کسی حکم به ضعف بکند. از شیخ ما ابن تیمیه تعجّب است.
شنوندهی بزرگوار ما ممکن است بگوید: خوب ابن تیمیه تواتر حدیث غدیر را هم قبول ندارد. ولی من میخواهم به شما عرض بکنم، ببینید این تیمیه کسی که اینقدر ادّعای علم الحدیث دارد، چه روایاتی را متواتر میداند. ابن تیمیه در منهاج السّنه، جلد ۱، صفحهی ۴۸۵ و ۴۸۶ میگوید: برای من یک روایاتی به صورت متواتر ثابت شده است. پس الحمدلله ابن تیمیه هم روایات متواتر را قبول دارد؛ همان کسی که حدیث غدیر را با آن هم طرق، با آن همه اعترافِ به تواتر قبول ندارد، میگوید: من روایت متواتر قبول دارم. کجا قبول دارد؟ میگوید: «فَانَّهُ قَد ثبت بنقول متواتره» با نقلها و اخبار متواتر برای من ثابت شده است که یک عدّهای هستند مسخ میشوند یا اواخر عمر خود، یا پس از مرگ خود مسخ میشوند. دور از محضر شنوندهی بزرگوار اینها خوک میشوند، اینها –در بعضی از نقلها- تبدیل به سگ میشوند، در بعضی نقلها تبدیل به خوک میشوند. کسی که آن همه طریق زیاد، طرق متعدّد را قبول ندارد، اینجا میگوید: بله محمّد عبد الواحد مقدسی در کتاب «النّهی عن سّب الاصحاب» روایاتی را آورده است که من هم قبول دارم، تازه روایت دیگری هم وجود دارد؛
من نظر شما را به دو نکته جلب میکنم. اوّلین نکته این است که اگر زمان ابن تیمیه دوربین فیلمبرداری نبود، امروز که وجود دارد. امروز که وحشیگریهای داعش را میبینیم، شیعهکشیهای گسترده را میبینیم، اینها این همه کار رسانهای میکنند، خوب یکی از این میمونها، یکی از این خوکها، یکی از این سگها -دور از محضر شنوندهی بزرگوار- خوب یک دانه عکس اینها را منتشر بکنید شما این برهان قاطع خود را به جهان بفرستید! همه بفهمند شما راست میگویند. این نکتهی اوّل که خوب معلوم است که این یک دروغی است.
نکتهی دوم این است که این کتاب «النّهی عن سبّ الاصحاب» وقتی منتشر شده است در مصر، چاپ قاهره، ناشر آن الدّار الذّهبیه است؛ دو تا محقّق دانشگاهی روی آن را کار کردند. دکتر محمّد احمد عاشور، دکتر محمّد جمال عبد المنعم الکومی در سال ۱۹۹۴ این کتاب را منتشر کردند. صفحهی ۹۴، صفحهی ۱۰۳، صفحهی ۱۰۶، صفحهی ۱۰۸ روایاتی را که ابن تیمیه به این مقدسی استناد کرده است را آوردند، ببینید مثلاً در صفحهی ۹۴، پاورقی شمارهی سه این دو تا محقّق چه میگویند؟ وقتی نویسندهی کتاب مقدسی میگوید: این شیعیان و رافضیها خنریز شدند -دور از محضر شما- خوک شدند، در پاورقی شمارهی سه مینویسند، «خَبرٌ باطل» این حرف باطل است. اصلا رواه این معلوم نیست کیست؟ آدمهایی هستند که بزرگان مثل ابن معین این را تکذیب کرده است، بعد میگوید: و کسی که «فان من یروی مثل هذه الکاذیب» کسی که، راوی که یک چنین دروغهایی را نقل میکند «عن امثال هولاء المجاهیل» از این رواتی که هیچ کسی آنها را نمیشناسد، «یستحق التّرک» باید این روایت را کنار گذاشت. این چه روایت بیدلیلی است که شما نقل کردید. باز در صفحهی ۱۰۳، پاورقی شمارهی سه میگوید: این خبر باطل است؛ اسناد آن همه از افراد ناشناس هستند. همینطور صفحهی ۱۰۶، صفحهی ۱۰۸ اصلاً روایاتی که معلوم نیست چه کسی است. خوب آقای ابن تیمیه شما از چهار روایتی که یا دروغگوها نقل کردند، یا آدمهای ناشناس ادّعای تواتر میکنی! دربارهی غدیری که شاگردان منهج خود تو، همه میگویند: تواتر آن قطعی است ذهبی میگوید: یقین دارم کلام پیغمبر است، آنجا میگوییم روایت ضعیف است؟!
پاسخ دهید