برای مشاهده و دریافت فایل PDF بسته مستندات این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

 

 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏»

نکته‌ای در مورد علامه مجلسی رحمه الله علیه

فردا سالروز وفات مرحوم علامه مجلسی رحمت الله علیه است، ایشان در زمره‌ی کسانی است که زحمات حیرت‌انگیزی برای مکتب تشیع کشیده است و با ناجوانمردی هم مورد هجمه واقع شده است.

ما غیر از معصومین، فرد معصومی نداریم لذا نقد علمی اشکالی ندارد، ولی ندیدنِ خدمات و زحمات خیلی بی‌انصافی است! به عنوان مثال کتاب «بِحارُالاَنوار» ایشان که خود علامه هم ادعایی ندارند که همه‌ی روایات آن صحیح باشد و گاهی خودشان هم نقد می‌فرمایند و برای اهلِ فن یک دانشنامه‌ی عظیم و یک موسوعه نوشته‌اند که اگر در روزگار ما تألیف می‌شد باید صد مرتبه عنوان «کتاب سال» به آن تعلق می‌گرفت، بسیاری از دانشنامه‌هایی که در روزگار ما «کتاب سال» شدند حتّی به اندازه‌ی  یک‌دهم کتاب «بحارالأنوار» ارزش علمی ندارند، ولی متأسفانه به ایشان خیلی جفا شده است. عالمی که رئیس مکتب بوده است به خاطر اینکه فارس زبان‌ها؛ کسانی که توانایی دسترسی به متون دینی را ندارند گاهی کتاب ترجمه کرده است که فارسی‌زبان‌ها این مباحث را بخوانند، گروه علمی درست کرده‌اند، زحمات عجیبی کشیده‌اند که می‌توان یک ماه رمضان در مورد خدمات ایشان گفت‌وگو کرد.

اگر عرایضِ ناقابلِ امشبِ ما ثوابی داشت من به روح مطهّر ایشان و پدرِ بزرگوارشان تقدیم می‌کنم.

درنگی بر آیات ۱۱۱ و ۱۱۲ سوره مبارکه توبه

آیه‌ای که امشب در محضر آن هستیم صد و دوازدهمین آیه سوره مبارکه توبه است.
در آیه ۱۱۱ سوره مبارکه توبه خداوند می‌فرمایند: «
انَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ».[۱] همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است.

خدای متعال در آیه بعدی راجع به مؤمنین اوصافی را ذکر می‌کند: «التَّائِبُونَ»[۲] توبه‌کنندگان «الْعَابِدُونَ» عابدان «الْحَامِدُونَ» کسانی که حمد و ذکر خداوند را بطور لسانی و عملی بجای می‌آوردند «السَّائِحُونَ» شکرگزار، سپاسگزار و قدرشناس هستند «الرَّاکعُونَ السَّاجِدُونَ» اهلِ عبادت، رکوع، سجود و اطاعت هستند «الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» امر به معروف می‌کنند «وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکرِ» و نهی از منکر می‌کنند «وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ» حافظِ حدود و شریعت الهی هستند «وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» و به مؤمنان بشارت بده.

آیه برای همه‌ی مؤمنان است و امیدواریم ان شاء الله این صفات در وجودِ ما هم پیاده بشود و واضح است که مصداق أتم و اکمل آن حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه هستند.

اگر بینندگانِ ما توجه بفرمایند، من در بیشتر شب‌ها آیات ولایت را عرض نمی‌کنم، قصد دارم که بگویم که درواقع همه‌ی قرآن کریم، به‌عنوان مصداقِ بارز مدح حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه یا مذمت دشمنانِ حضرت است. در واقع شما هر آیه‌ای را که می‌خوانید باید به یادِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بیفتید، نه ‌فقط در آیات ولایت، ما در این شب‌ها معمولاً از آیات صریحِ ولایت استفاده نمی‌کنیم که بگوییم همه‌ی قرآن کریم همین‌طور است.

«رعایتِ شأنِ مؤمن» در سیره امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

از اخلاق فردی حضرت، در مقابلِ دریای عظمت حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فقط چند تیتر عرض کردیم، چند جمله‌ی دیگر عرض کنم و بعد ان شاء الله اگر فرصت شد از اخلاقِ حکومتی حضرت هم نکاتی تقدیم می‌کنیم.

خیلی از افراد دوست داشتند با آن عظمت، هیبت و جذابیتِ حضرت، پشت سر ایشان حرکت کنند، حضرت در این باب دو عبارت مهم دارند…

وای به حال مسئولی که این بلا بر سر او بیاید و او متوجه نباشد، امروزه به علت لزومی که در مسائل امنیتی وجود دارد، متأسفانه بیشتر مسئولین ما در خطر عظیم هستند که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه ما را از آن‌ها نهی می‌کنند، افرادی پشت سر حضرت شروع به حرکت کردند، حضرت فرمودند: کاری دارید؟ (مثلاً می‌گویند: کمی پشت سر ایشان راه برویم تا باب آشنایی باز شود، بتوان چند درخواست داشت) حضرت فرمودند: «إِنَّ خَفْقَ اَلنِّعَالِ خَلْفَ أَعْقَابِ اَلرِّجَالِ مَفْسَدَهُ قُلُوبِ اَلنَّوْکی».[۳] صدای کفش‌ها پشت سر مردان، برای دل‌های نادان و احمق را مفسده برانگیز است. در اینجا حضرت قصد دارند که به دیگران این مهم را تعلیم بدهند؛ یعنی شما این کار را با من انجام می‌دهید، بعد پشت سر استاندار من هم راه می‌افتید، او گمان خواهد کرد که خبری هست و با خود می‌گوید: اوه! چقدر پشت سر من صدای کفش وجود دارد و چقدر همه به دنبال من راه افتادند.

شما (مسئولین) نوکر مردم هستید و باید بگویند «مردم» صاحب‌کاران من هستند. ممکن است قلبتان نادان باشد و گمان کنید که خبری است و بیچاره شوید، اینجا حضرت عبارت تعلیمی می‌فرمایند، در جای دیگری که حضرت سوار بر اسبی راکب بودند و در حال برگشت از «صفین» بود، حضرت آرام‌آرام حرکت می‌کردند، بزرگواری حضرت را دیدند و پیاده به دنبال حضرت حرکت کردند، چند قدم که حرکت کردند حضرت فرمودند: این کار، با توجه به جایگاه تو بعنوان «مؤمن» (فدای تواضع حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بشوم) و جایگاه من؛ این هم برای والی «فتنه» است (من سواره باشم و تو پیاده باشی؛ دنبال والی راه بیافتند و بدوند) و هم «مَذَلَه» (پستی و حقارت) برای مؤمن است. مؤمن نباید خوار شود یا باید با اسب بهمراهِ من بیایی و یا اگر کاری نداری برو و به دنبال من نیا.

حال حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه عصمت دارند، این عبارات هم تعلیم است و هم نشان می‌دهد حضرت چقدر خود را بین خود و خدای متعال کوچک می‌بینند.

اگر کسی در آن روزگار کمی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را می‌شناخت، حتی توهّم این را هم نداشت که… معلوم است که فاصله بین من و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه از فاصله زمین تا آسمان هم بیشتر است ولی خود حضرت اجازه نمی‌فرمودند، حضرت با همان مقام و عظمت، اگر فرصت داشتند کار خانه می‌کردند و جارو می‌زدند، واقعاً عجیب است! آب از چاه می‌کشیدند، هیزم جمع می‌کردند و… واقعاً انسان نمی‌داند راجع به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه چه بگوید!

زُهدِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

زُهدِ حضرت حیرت‌انگیز است، این‌قدر از زهد حضرت گفته‌اند که من قصد ندارم بعضی از آن‌ها را دوباره تکرار کنم، فقط یک جمله عرض می‌کنم که امام صادق علیه السلام فرموده‌اند، وقتی در بین فضائل اهل‌بیت علیهم السلام امامِ معصوم فضیلتی از پدر خود بگوید، این فضلیت خیلی مهم است، حضرت فرمودند: حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هزار برده آزاد کردند… اگر برده می‌خریدند و بعد او را آزاد می‌کردند، زندگی او لنگ می‌شد، اهل‌بیت علیهم السلام برده را می‌خریدند و تعلیم می‌دادند، تربیت می‌کردند، معمولاً کمتر از یک سال نگه نمی‌داشتند بعد هم هزینه‌ای به او می‌دادند و او را آزاد می‌کردند تا یک کاسبی و کار کوچکی راه بیندازد تا دیگر نیازی نداشته باشد تا گدایی کند، لذا اینکه «هزار برده آزاد کردند» بدان معنا نیست که حضرت هزار برده از بازار برده‌فروشان خریدند و آزاد کردند، بلکه خریدند، تربیت و آزاد کردند و هزینه‌ای به او می‌دادند تا لنگ نماند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: همه‌ی هزینه آزادسازی بردگان را از عرقِ جبین و کاری که با دستانِ خود انجام داده بودند، پرداخت می‌کردند.

این هنر نیست که فردی از پول بیت‌المال چیزی ببخشد، در این صورت ما هم می‌گوییم که ما هم می‌بخشیدیم، حضرت این هزینه را از زحمت و دسترنج شخصی خودپرداخت می‌کردند.

حضرت در آن ۲۵ سال که خانه‌نشین شدند، به علت کار کردن ثروتمند شده بودند ولی عمدتاً این ثروت را وقف خاص کرده بودند، وقتی به حضرت حکومت رسیدند نان و سرکه یا نان و قدری روغن یا کمی خرمای لهیده که از مدینه می‌آمد میل می‌کردند و حضرت تا می‌توانستند از بیت‌المال مصرف نمی‌کردند، بالاخره حاکم می‌تواند از بیت‌المال حقوقِ به کفاف (نه نجومی) دریافت کند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم راضی نبودند که کارگزاران ایشان در فقر زندگی کنند بلکه می‌فرمودند: باید حقوق آن‌ها باید خوب باشد و کم نباشد، ولی خودِ حضرت تا می‌توانستند (و مجبور نمی‌شدند) از حقِ خودشان هم استفاده نمی‌کردند لذا نوشته‌اند: طعام ایشان، سهمِ خرمای لهیده‌ای بود که از مدینه می‌آوردند، لباس ساده می‌پوشیدند ولی با مردم چگونه بودند؟ یعنی این زهد علامتِ «خسیس بودن» نبود…

این عبارات را امامِ معصوم بعنوانِ فضیلتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بیان فرموده‌اند، واقعاً اگر فرصت باشد و انسان قدری درنگ کند و ببیند که اعمالِ خودش چگونه است؟ اگر غذای ما اضافه بیاید و آن را به فقیر بدهیم کدام غذا را به فقیر می‌دهیم؟ اگر فرد خیلی کریم باشد، می‌گوید: «خانم! بجای ۴ پیمانه برنج، ۶ پیمانه بگذار و دو پرس آن‌ها به همسایه بده»، اما نمی‌گوید: «غذای خوب را درست کن و به فقیر بده و غذای که کیفیت آن پایین‌تر است را به من بده»، ما اصلاً همچین چیزی ندیده‌ایم…

امام معصوم می‌فرمایند: هنگامی که حضرت می‌خواستند مردم را اطعام کنند نان و گوشت می‌دادند، از آنها پذیرایی می‌کردند ولی خودشان با آنها غذا میل نمی‌کردند و به منزل تشریف می‌بردند؛ زمانی افرادی گفتند: ایشان به ما نان و گوشت می‌دهند، کاش می‌دانستیم خود ایشان چه چیزی میل می‌کنند! به سمت منزل ایشان حرکت کردند، درِ خانه‌ی حضرت هم باز بود، داخل شدند و دیدند حضرت در بیرونیِ منزل نشسته‌اند و خرمای لهیده‌ای که کمی هم از آن طراوت و تازگی آن رفته بود و خشک‌شده بود تناول می‌کنند، این افراد تعجب کردند که در آنجا به ما نان و گوشت داد، حالا خودِ ایشان…

به فرمایش بعضی از بزرگان، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خود را با فقرای جامعه هم‌سطح نکرد بلکه فرمودند: شاید در آن دوردست‌ها فردی گرسنه وجود داشته باشد، چون احتمال می‌دهم پس طبق آن احتمال زندگی می‌کنم!

اصلاً دست و پای آدمی می‌لرزد! این عملکرد حضرت هم برای ما آدم‌های عادی و هم برای مسئولین خیلی وظیفه درست می‌کند، و حضرت ابداً قصد ندارند که این فضا به خشک‌مقدس بازی تبدیل شود.

روزی فردی نزد حضرت رفت و گفت: این شوهرِ من ما را به زحمت انداخته است و خیلی عشقِ شیعه‌ی شما بودن را دارد، حضرت تشریف بردند و مشاهده فرمودند که لباس این فرد خیلی ساده شده است و زندگی او بهم‌ خورده است، فرمودند: این چه‌کاری است؟ آن شخص گفت: آقا! من پیرو شما هستیم. حضرت فرمودند: بیخود! شما زن و بچه دارید.

این عبارت را ببینید: «إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ عَلَی أَئِمَّهِ اَلْحَقِّ أَنْ یقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ اَلنَّاسِ»[۴]، من چون حاکم هستم این‌گونه رفتار می‌کنم؛ یعنی اشتباه نشود که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در طولِ عمر شریفشان گوشت میل نکرده‌ند؛ نه آقا! وقتی حاکم شدند… قبلاً حضرت بسیار زاهد بودند ولی وقتی حاکم شدند زهد ایشان حیرت‌انگیز شد، حضرت فرمودند: من نمی‌خواهم وقتی مردم مرا می‌بینند فقر و نداری به آن‌ها فشار بیاورد.

هشداری به مسئولین

به‌قدری در این باب سخن گفته‌اند که من نمی‌خواهم در این سحرها که فرصت هم نیست کلام خود را از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه برگردانم ولی خودم و مسئولینِ نظام جمهوری اسلامی را نصیحت می‌کنم که روزی خواهد رسید که برخی از مسئولین ما از خجالت در برابر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نمی‌توانند سرخود را بلند کنند.

زندگی فرزندانِ و بعضی از نزدیکان برخی از مسئولان خجالت‌آور است و ان شاء الله خداوند به همه‌ی ما رحم کند.
بالاخره امامِ ما این امام است، اصلاً امکان ندارد کسی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بشود ولی باید به سمتِ ایشان حرکت کنیم.

یکی از بیچارگی‌های روزگار ما این است که بعضی از مسئولین ما مانور تجمل می‌دهند و تجملات را ارزش می‌دانند، برخی از کاخ‌های که برای مردم ما نماد «اشرافی‌گری» است محل کار می‌شود! حال هرکسی که این کار را انجام دهد خطرناک است. من دیدم که فردی پاسخ داده است، فقط فلان «آقا» نیست، فلانی هم هست، فقط این قوه نیست، آن قوه هم هست، این چه پاسخی است؟ چون دیگری هم اشتباه می‌کنند مجوز می‌شود؟ بگو: هر دو اشتباه می‌کنند.

«شریح» حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه را به منزل خود دعوت کرد که مثلاً آقا! یک خانه خریده‌ام شما بیاید و ببینید، حضرت تشریف بردند و مشاهده کردند که آن خانه بزرگ است…

بله! قضّات باید حقوق کافی بگیرند، مسئولین هم باید حقوق کافی (نه نجومی) بگیرند و نباید دغدغه داشته باشند…
حضرت مشاهده فرمودند که خیلی خانه او خیلی حسابی است، حتی نه اینکه به‌طور وحشتناک اشرافی است، چون نقل‌شده است که خانه را ۸۰ دینار خریده است، اما شاید نسبت به عُرف خانه خوبی محسوب می‌شد، در اینجا حضرت می‌توانستند شروع کنند به مداحی کردن و بفرمایند: آفرین! مانور تجمّل است… اما حضرت فرمودند: من برای تو مکتوبی می‌نویسم، که تو در روزی در خانه‌ای خواهی رفت و آن قبر است… مثلاً فرض بفرمایید که کرم‌ها همسایه‌ی تو خواهند شد و روی بدنِ تو راه خواهند رفت… برای چند روزِ دنیا این کار را کرده‌ای؟
ننوشته‌اند که پول شریح حرام بود، ولی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نفرمودند: آفرین! بله مسئولین ما باید نعمات ما را بروز دهند.

نه آقا! اگر عُرضه دارید کاری کنید که مردم نعمات خداوند را بروز دهند، بعد نوبت شما هم می‌رسد. حضرت برای اینکه تجملات ارزش نشود او را توبیخ اخلاقی کردند؛ نفرمودند حرام است، اگر با مالِ حرام به دست آورده بود که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه  او را فی‌المجلس اعمال قانون می‌کرد، حرام نیست ولی مثلاً تو رئیس قضات من هستی، قاضی‌القضات کوفه هستی، اگر مردم هم چیزی نگویند (اعتراض نکنند) من تجلیل نمی‌کنم، چرا؟ چون همین الان که تو این کار را کردی، افرادِ گرسنه وجود دارد، یعنی حضرت از اینکه کاری انجام دهند که دارایی‌های فردی از مسئولین به چشم مردم بیاید و سبب اذیت آن‌ها شود ابا می‌کنند.

آرامشِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

ابعاد وجودی حضرت خیلی عجیب ‌و غریب و گسترده است، شاید در طول تاریخ هیچ ‌کس به ‌اندازه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دشنام، بهتان و ظلم ندید ولی هرگز ندیدند که ایشان آرامش خود را از دست بدهند، حتی در لحظاتی که دستانِ مبارکشان را بستند و به سمت مسجد کشیدند که زبان از بیان آن قاصر است (شاید فردا توانستم آن‌ها توضیح دهم) ندیدند که آرامش خود را از دست دهند.

دیگرانی که متوهّمانه خود را رقیب حضرت می‌دانستند، در جنگ‌ها در برابر چکاچک شمشیرها فرار را برقرار ترجیح می‌دادند.

نقل شده است که گاهی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در کارزار جنگ که خسته می‌شدند… حضرت کم می‌خوابیدند و حتی شب‌ها هم نمی‌خوابیدند… مثلاً چُرتی می‌زدند؛ گفتند: آقا! آیا در میانِ جنگ نمی‌ترسید؟ حضرت فرمودند: تابحال پسرِ ابوطالب ترس را حس نکرده است!

وقتی حضرت به دلِ دشمن می‌زدند یک‌تنه به میدان حمله می‌کردند… ورزشکاران می‌دانند که انسان در جنگ واقعی چند دقیقه شمشیر بزند چقدر سخت است… حضرت تشنه شدند و برگشتند و فرمودند: آیا آب هست؟ فردی شربت رقیق‌شده‌ای به حضرت داد، همینکه حضرت آب را نوشیدند فرمودند: به! عسل طائف هم هست! (مثلاً امروزه می‌گویم: عسل سبلان) فردی که شربت را داده بود گفت: آقا! اینکه عسل طائف است را از کجا متوجه شدید؟ در وسط جنگی که جان‌ها بر لب‌ها رسیده است و بعضی خود را در این وسط خیس کرده‌اند… شما جنسِ عسل را هم متوجه شدید؟! حضرت فرمودند: پسر ابوطالب ترس را حس نمی‌کند!

آرامشِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اینکه در میانِ جنگ صفین ده هزار تیرانداز به سمت ایشان تیر پرتاب کنند با لحظه‌ای که در بستر خواب آرمیده‌اند هیچ تفاوتی ندارد!

ان شاء الله خداوند پرتویی از عظمت حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را بر دل ما بتاباند.

ان شاء الله خداوند به ما لیاقت بدهد و روزی دهد آن لحظه‌ای که ما را به نامِ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه صدا می‌زنند بتوانیم از این زبان‌های ناقابلِ خودمان «لبیک» بگوییم.


[۱] – سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۱٫ (انَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ ۚ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَیقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِکمُ الَّذِی بَایعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)

[۲] – سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۲٫ (التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ)

[۳]مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، جلد یک، صفحه ۲۰۸. (قَالَ: وَ خَرَجَ عَلَیهِمْ مَرَّهً أُخْرَی وَ مَشَوْا مَعَهُ فَقَالَ لَهُمْ إِنَّ خَفْقَ اَلنِّعَالِ خَلْفَ أَعْقَابِ اَلرِّجَالِ مَفْسَدَهُ قُلُوبِ اَلنَّوْکی)

[۴] – بحارالانوار، جلد ۶۳، صفحه ۳۲۰٫ (أَنَّهُ عَلَیهِ السَّلاَمُ لَمَّا دَخَلَ عَلَی اَلْعَلاَءِ بْنِ زِیادٍ بِالْبَصْرَهِ یعُودُهُ قَالَ لَهُ اَلْعَلاَءُ یا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَشْکو إِلَیک أَخِی حارث بْنَ زِیادٍ لَبِسَ اَلْعَبَاءَ وَ تَخَلَّی مِنَ اَلدُّنْیا فَقَالَ عَلَیهِ السَّلاَمُ عَلَی بِهِ فَلَمَّا جَاءَ قَالَ یا عُدَی نَفْسِهِ لَقَدِ اِسْتَهَامَ بِک اَلْخَبِیثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَک وَ وُلْدَک أَ تَرَی اَللَّهَ أَحَلَّ اَلطَّیبَاتِ وَ هُوَ یکرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَی اَللَّهِ مِنْ ذَلِک قَالَ یا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ هَذَا أَنْتَ فِی خُشُونَهِ عَیشِک وَ جُشُوبَهِ مَأْکلِک قَالَ وَیحَک إِنِّی لَسْتُ کأَنْتَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ عَلَی أَئِمَّهِ اَلْحَقِّ أَنْ یقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ اَلنَّاسِ کیلاَ یتَبَیغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ اِنْتَهَی)