چه چیزی بیش از بقیه‌ی موارد می‌تواند جامعه‌ی دینی را از هم بپاشد؟ اختلاف اجتهادی بین مجتهدان، مراجع با هم اختلاف نظر دارند، تا بوده به همین منوال بوده است، حتّی پزشکان نیز با هم اختلاف نظر دارند، بالاخره متخصّصین خروجی نظرات مختلفی با هم پیدا می‌کنند. چه موردی آبروی حکومت دینی را می‌برد؟ آن‌جا که مردم احساس کنند حکومت دینی و دین از جهت مالی وسیله‌ای برای ارتزاق عدّه‌ای شده است. دین، ابزار شده است برای این‌که عدّه‌ای به ثروت برسند. دین، ابزار شده است برای این‌که عدّه‌ای از رانت استفاده کنند و به قدرت برسند، به اعتباراتی برسند، به پست برسند، زمین بگیرند و خانه‌ای برای خود درست کنند، خانه‌ی ارزان بخرند.

 

به علّت این‌که وجهه‌ی حکومت دینی، دینی است، اگر کسی متّهم به مسائل مادّی بشود، مثل این‌که پایین‌ترین پی آن را کشیده‌اند. لذا این حکومت اصلاً نمی‌تواند برقرار بماند و فرو می‌ریزد. اگر حکومتی مثل حکومت پهلوی باشد و بگویند اشرف اجلکم الله، ببخشید اسم او را بردم، روی منبر امام صادق علیه السّلام نباید اسم او را می‌بردم- اگر یک نفر آمد کار (غیر قانونی) انجام داد، قاچاق کرد، در قاچاق شرکت داشت، در فساد شرکت داشت، مشکلی نیست، او به نحوه‌ی دیگری پا بر جا است. مثلاً حامی بیرونی دارد، فعلاً قدرت اداره دارد، ارتش دارد، می‌تواند لذا این کار را انجام می‌دهد امّا حکومت دینی روی اعتقادات مردم پایه‌های خود را سوار کرده است. اگر اختلاف نظر دینی پیش بیاید، مثلاً فرض کنید در موضوع یکی از صفت‌های اهل بیت علیهم السّلام، صفت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، چیستی وحی، مثلاً بین ارکان حکومت و حوزه‌ی علمیه اختلاف پیش بیاید، مسئله‌ی چندان مهمّی نیست، اختلاف نظر اجتهادی محسوب می‌شود. امّا اگر در مورد بیت المال مسئله‌ای پیش بیاید، تضادّ طبقاتی، رانت‌خواری، این‌جا است که حکومت، محکوم به نابودی است آن هم به بدترین شکل ممکن؛ یعنی مردم احساس می‌کنند یک نفر آمده و سوار بر دین شده است و لذا نگاه مردم با آن‌ها مثل نگاهی به طاغوت و پهلوی نیست. گرچه همان طاغوت پهلوی هم موارد فراوانی از این دست دارد. اگر نگاه کنید بالاخره سایه‌ی خدا و از این چرندیات را برای آن‌ می‌گفتند و ورودی حرم امام رضا علیه السّلام، عکس او را زده بودند و تولیت منصوب می‌کرد و امام جمعه را نصب و عزل می‌کردند. ولی مردم می‌دانستند که آن‌ها دینی نیستند.

 

امّا حکومت خلفا این‌طور نیست. خلفا هستند، خلیف است، جانشین پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم است، راشد هستند، اهل هدایت هستند لذا آبروی دینی برای آن‌ها بسیار مهم است. اگر اختلاف نظر دینی پیش بیاید مهم نیست می‌گویند: بالاخره این‌ها هم برای خود اصحاب پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند، مجتهد هستند، امّا آن چیزی که هیچ راه چاره‌ای ندارد این است که به این‌ها نسبت حرام‌خواری داده بشود. اگر نسبت حرام‌خواری، ظلم، رانت‌خواری، زمین‌خواری، هر نوع خواری است (انواع حرام‌خواری) و از این دست جرم‌ها به آن‌ها نسبت داده بشود، این‌ نوع حکومت نیز پا بر جا نمی‌ماند. شاید به همین دلیل هم بود که زهرای اطهر سلام الله علیها روی فدک (تمرکز کرده بودند) این مسئله‌ی جای اعتراض زیادی داشت امّا آن خطبه‌ی توحیدی، آن خطبه‌ای که اولیاء خدا باید توسّل کنند تا متوجّه بشوند صدّیقه‌ی طاهره سلام الله علیها چه فرمایشی داشته‌اند که به بهانه‌ی این قطعه زمین، در ابواب مختلف دین صحبت کرده است. حضرت می‌خواست حکومت را متّهم کند که شما پاک دست نیستید. حکومت دینی که پاک دست نیست یعنی عمّامه و ریش را وسیله‌ی ارتزاق کرده است البتّه منظور من خلیفه‌ی اوّل و دوم است که از عمّامه و ریش…- یقه‌ی بسته را برای خوردن اموال مردم نمایش می‌دهد. وجهه‌ی (این حکومت) فرو می‌ریزد.