- بررسی فعّالیّتهای فرقههای انحرافی اسلام
- اسلام رحمانی
- اختلاف در تفسیر رحمت
- پیشینهی اسلام رحمانی از کجا است؟
- تظاهر به اسلام
- تحریف تفکّر امام
- تفسیر انحرافی از جملهی میزان رأی ملّت است
- منظور از جملهی میزان رأی ملّت است چیست؟
- مشروعیت حکمران جامعهی اسلامی
- تفاوت مشروعیت و مقبولیت
- مخالفت با احکام قصاص توسط جریان نهضت آزادی
- تولید لفظ در مکاتب فکری
- تحریف در تعریف مفاهیم دینی
- تحریف مفهوم دفاع مقدّس
- تحریف اسلام در رسانهها
- موضعگیری مقام رهبری در برابر تحریف در دین
- برخورد با آیات جهادی قرآن
- تعریف اسلام رحمانی
- جایگاه نرمش نشان دادن
- حذف احکام جزایی در اسلام رحمانی
- نفوذ تفکّر انحرافی اسلام رحمانی
- نتیجهی اجرای اسلام رحمانی
- نفی از دین نتیجهی اسلام رحمانی
موضوع سخن در این خانهی خدا در طی این چند شب عبارت بود از اسلامهای انحرافی، گرایشهای نادرست و خطایی که در دنیای اسلامی اتّفاق میافتد. گرایشهایی که منشأ آن جهل نیست بلکه به تعبیر قرآن مجید منشأ این گرایشها حبّ دنیا است، یعنی وابستگی انسانها به امور دنیوی سبب میشود که در برابر بخشهایی از دین موضع بگیرند. کسانی که با کلّیت دین مخالفت میکنند کار جبههی اهل حق را راحت میکنند چون همه تکلیف خود را میدانند. یک نفر رسماً اعلام میکند که من با اصل اسلام مسئله دارم، آن را قبول ندارم. اینجا تکلیف روشن میشود ولی در بسیاری از موارد افرادی هستند که میگویند ما با کلّیت اسلام مسئله نداریم، ما هم مسلمان هستیم امّا اسلام چیزی است که ما میگوییم. ما میگوییم تعریف شما از اسلام چیست؟ وقتی که نگاه میکنیم میبینیم یا بخشی از دین را قبول نمیکنند یا بخشهایی را به دین اضافه میکنند یا قسمتهایی از دین را جا به جا میکنند.
بررسی فعّالیّتهای فرقههای انحرافی اسلام
در دو شب گذشته یکی از نمونههایی که بحث کردیم انجمن حجّتیه بود و جریانهای مشابه این جریان که به تعبیر امام (رضوان الله تعالی علیه) متعلّق به جریان ارتجاع هستند. امام از آنها به عنوان مرتجعین، به عنوان متحجّرین یاد میفرمود. کسانی که میگویند اسلام در عصر غیبت هیچ طرحی برای جامعهی اسلامی ندارد.
اسلام رحمانی
ما دو شب روی این قضیه بحث کردیم امّا امشب که شب آخر است جریان دیگری را مطرح میکنیم که در امروز جامعهی ما میتواند بسیار خطرساز باشد و آن جریانی است که اخیراً برای آن انتخاب شد به نام جریان رحمانی. اوّل باید بررسی کنیم منظور از اسلام رحمانی چیست؟ تاریخچهی آن به کجا بر میگردد و بعد نقد آن را عرض کنیم. اسلام رحمانی همانگونه که از اسم آن واضح و پیدا است اوّلاً از ادبیات دینی بهره میبرد؛ یعنی یک تعبیر غربی در آن به کار نرفته است. مثلاً نمیگوید اسلام سکولار، میگوید اسلام، اسلام رحمانی است. هم اسلام واژهی دینی و قرآنی است و هم رحمان واژهی دینی و قرآنی است. وقتی که شما نگاه میکنید میبینید تعبیر، تعبیر بدی نیست اسلام رحمانی براساس رحمت الهی است یعنی همه چیز براساس رحمت. امّا وقتی یک مقدار جلوتر و این موضوع را عمیقتر نگاه میکنیم متوجّه میشویم لایههای دیگری در پشت این اصطلاح وجود دارد و آن عبارت از این است که ما رحمانیت خدا یا رحمت خدا را به گونهای تفسیر کنیم که هرچه که در اسلام وجود دارد امّا با این رحمت ذهنی ما سازگار نیست بگوییم پس این نمیتواند جزء اسلام باشد. باید روی این قضیه بیشتر تأمّل کنیم. یعنی تفسیری از رحمت ارائه میشود و آن عبارت است از اینکه همیشه خواست و منافع انسانها مورد احترام دین است و هر جا که دین بخواهد با منافع انسانها درگیر بشود کأنّه این خلاف رحمت است پس نتیجه گرفته میشود که ما باید در میان اجزای دین، در میان احکام دین آن دسته از احکام و اجزایی که با منافع انسانها درگیر است را کنار بگذاریم.
آن مسئلهی تبعیض در دینداری که از شب اوّل عرض میکردیم از این قسمت این نگاه شروع میشود؛ یعنی میگوید ما عینکی به چشم خود میزنیم و کتاب دین را ورق میزنیم -کتاب دین یعنی قرآن و روایات- هر قسمت که مطابق تفسیر ما از رحمت خدا بود را میپذیریم چون قبلاً تفسیری کردهایم و حرفی زدهایم و میخواهیم تا آخر روی آن بمانیم. میگوید مگر خدا رحمان نیست، مگر خدا رحیم نیست؟ میگوییم بله، هست. میگوید: مگر نفرمود: «کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ»[۱] رحمت را بر خود واجب فرمود. خود خدا رحمت را بر خود واجب فرمود. میگوییم درست است. میگوید: مگر نفرمود: «سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»[۲] رحمت خدا بر غضب خدا پیشی گرفته است؛ یعنی رحمت جلوتر از غضب است. میگوییم: درست است. میگوید: مگر همهی سور قرآن مجید با رحمان و رحیم که از اسماء خاصّ خدای تعالی است شروع نمیشود؟ میگوییم: درست است. میگوید: مگر این همه آیات در مورد رحمان بودن خدا در قرآن نیست؟ میگوییم: درست است. میگوید: پس خدایی که رحمت را بر خود واجب فرمود، این خدایی رحمت او از غضب او جلوتر است، خدایی که همهی سوره یهای قرآن را با رحمت آغاز میکند حتماً در تعیین احکام و تکالیف هم به گونهای جعل قانون میکند که مطابق رحمت او باشد. میگوییم: در این مورد هم حرفی نداریم.
اختلاف در تفسیر رحمت
پس اختلاف در کجا به وجود میآید؟ در تفسیر رحمت. میگوییم: شما چگونه رحمت را تفسیر میکنید؟ میگوید: یعنی هیچ چیز زمختی در دین نباشد، هیچ چیزی که مقابل خواستههای انسانی قرار بگیرد در دین نباشد. میگوییم: مثلاً چه چیزی؟ میگوید: مثلاً احکام جزائی اسلام. احکام جزائی اسلام چیست؟ واضح است اگر کسی دزدی کرد، سرقت او ثابت شد باید حد بخورد، اگر کسی فلان گناه را انجام داد باید حد بخورد، باید شلّاق بخورد. میگوید: نه، میگوییم چرا نشد؟ میگوید: این با رحمت خدا سازگار نیست.
پیشینهی اسلام رحمانی از کجا است؟
این اصطلاح اسلام رحمانی اصطلاحی است که در همین سال ۹۴ مطرح شد امّا فکری که پشت این اصطلاح صرف شده است چطور؟ ما در مورد جریان نفاق میگوییم کسانی هستند که در واقع دین را قبول ندارند امّا نقاب دینداری به چهره زدهاند و به صحنه آمدهاند و خود را در صف دینداران جا دادهاند؛ این افراد منافق هستند. عین همین ماجرا در مباحث فکری هم وجود دارد؛ یعنی یک فکر ضدّ دین را با رنگ و لعاب دینی و به اسم یک حرف دینی آن را در باور جامعهی دینی میگنجانند. چون میدانند اگر با صراحت بگویند ما یک بخش از قرآن را قبول نداریم همهی مسلمانها جلوی آنها مقاومت خواهند کرد لذا اینطور صحبت نمیکنند بلکه لایهای روی حرف خود میکشند و میگویند ما میخواهیم اسلام رحمانی را ترویج کنیم. ادبیات، ادبیات دینی است.
تظاهر به اسلام
یک موقع یک نفر واضح به شما میگوید من دنبال دموکراسی و ترویج جامعهی مدنی هستم، تکلیف این شخص روشن است چون دارد با ادبیات آن طرف صحبت میکند و دیگر شنونده باید عاقل باشد، کسی که میگوید جامعهی مدنی، جامعهی مدنی که با جامعهی ولایی سازگار نیست. امّا کسی که میگوید اسلام ولایی، اسلام رحمانی در واقع همان حرفها را با ظاهر دینی ابراز میکند. اینطور شخص پیچیدهتر جلو آمده است. پس این اصطلاح در همین سال ۹۴ متولّد شد امّا عقبهی این اصطلاح متعلّق به این سال نبود، عقبهی این اصطلاح مربوط به سالهای گذشته است. چقدر عقبتر؟ مثلاً فرض بفرمایید حتّی تا ۲۰ سال قبل هم میرود. ۲۰ سال قبل هم که یک نفر روی کار آمده بود باهوش بود، نمیگفت: تساهل و تسامح فرهنگی، نمیگفت: کاری به کار کسی نداشته باشید، او هم از ادبیات دینی استفاده میکرد. احتمالاً به یا دارید که به نماز جمعه میآمد و میگفت: ما باید یک مقدار شرح صدر داشته باشیم تا سرمایهگذاران خارجی بتوانند به کشور ما بیایند و در اینجا سرمایهگذاری کنند. اگر ما بخواهیم کشور را به سمتی ببریم باید شرح صدر داشته باشیم.
اصطلاحی که به کار میرفت اصطلاح شرح صدر بود. اگر یک متدیّن یا یک حزب اللّهی میخواست اعتراض کند که این کار خلاف دین است میگفتند مثل اینکه تو شرح صدر نداری. شرح صدر هم یک اصطلاح دینی و قرآنی است منتها این فکر باز دارد بد تفسیر میشود. آیا این فکر به ۲۰ سال پیش باز میگردد؟ خیر، عقبهی این تفکّر به عقبتر از این زمان بر میگردد. عقبتر از آن در زمان انقلاب است.
جریان جبههی ملّی؛ همانها که آمدند و میخواستند با لایحهی اعدام و قصاص جلوی مسئلهی اعدام و قصاص را بگیرند و بگویند این کار خلاف اصول و کرامت انسانی که به یاد دارید که امام چگونه با آنها برخورد کرد. برخورد امام اگر آن را پاک نکنند در صحیفهی امام ثبت شده است. این از مسلّمات تاریخ انقلاب است. آنها هم همین حرف را میزدند منتها آنها واضحتر حرف میزدند. به قول معروف میگویند صاف بگو ببینم چه میخواهی بگویی؟ آخر حرف را بگو، با الفاظ بازی نکن. آنها هدف را میگفتند، آنها گفته بودند اصلاً اسلام چه کاری به این کارها دارد؟ اینکه مثلاً یک نفر خطا کرد بخواهد مجازات بشود مثلاً حقوقدانها مجازات او را تعیین کنند چرا باید در اسلام بگردیم که برای کار آنها مجازات پیدا کنیم؟
تحریف تفکّر امام
هشداری که اخیراً مقام معظّم رهبری در سالگرد ارتحال امام بیان کرده بود. یکی از موارد تحریف تفکّر امام مسئلهی جایگاه رأی ملّت است. حضرت امام یک جمله دارند که میفرمایند: میزان رأی ملّت است. شما دیدید که از این جمله چه سوء استفادههایی شد و در دورهی هشت ساله مدام هر کاری که میخواستند انجام میدادند و بعد به این جمله تکیه میکردند و میگفتند: امام فرمود: میزان رأی ملّت است. میگفتند: دموکراسی، میگفتیم دموکراسی که با روح دین سازگار نیست. میگفتند: امام فرمود: میزان رأی ملّت است.
تفسیر انحرافی از جملهی میزان رأی ملّت است
جریان نفاق جملهی میزان رأی ملّت است را چطور تعبیر میکرد؟ همانطور که دموکراسی غربی تفسیر میشود؛ یعنی رأیگیری کنید هر چیزی که مردم گفتند همان کار را انجام دهید. اگر رأی گرفتیم و مردم رأی دادن که ربا حلال باشد آیا باید باز هم بپذیریم؟ میگویند: امام فرمود: میزان رأی ملّت است؛ مگر نگفت؟ اینکه شب اوّل عرض کردیم تبعیض کردن، قطعه، قطعه کردن، هم در مورد دین صورت گرفته و هم اخیراً در مورد تفکّر حضرت امام همین است.
منظور از جملهی میزان رأی ملّت است چیست؟
چند سال پیش فرصتی پیش آمد و من در این مورد مقالهای نوشتم که چاپ شد. این جملهی امام مربوط به اوّل انقلاب است. این جمله هنگام جریانی بیان شد که قرار بود قانون اساسی تدوین بشود. هنگام تدوین قانون اساسی اختلافی پیش آمد. این حقوقدانهایی که از غرب آمده بودند، طرفداران نهضت آزادی گفتند: ما براساس قانون اساسی در کشورهای دیگر، براساس تجربهی بشری در ادارهی حکومت یک قانون اساسی مینویسیم و بعد به شما ارائه میکنیم. امام فرمود: خیر، قانون اساسی را علمای بلاد، فقهای اسلام باید تدوین کنند و بعد به مردم نشان بدهند که مردم هم نظر بدهند چون مردم ما نسبت به دین حسّاس هستند. اینها گفتند: این مسئله ربطی به ملّت ندارد. امام فرمود: میزان رأی ملّت است. این جمله را امام آنجا گفت و امام داشت با این جمله کسانی که دنبال دموکراسی غربی بودند را ساکت میکرد. امام داشت با این جمله کسانی را که میخواستند بساط دین را از قانون اساسی ما جمع کنند را طرد میکرد. روزگار گذشت و یک عدّه به نام دفاع از تفکّر امام همین جملهی امام را گرفتند و به معنای ترویج دموکراسی قلمداد کردند یعنی کاملاً قصّه را تحریف کردند در حالی که امام در موارد متعدّد نه یک یا دو مورد گفته بودند ما باید ببینیم خداوند چه میگوید؟ قرآن چه میگوید؟ دین چه میگوید؟ حتّی امام در جایی به شورای نگهبان تکلیف میکنند که شما به تکلیف خود عمل کنید و نگران نباشید که مردم چه میگویند و چه نمیگویند. اگر شما به حکم خدا عمل کردید و میلیونها نفر از مردم جلوی شما ایستادگی کردند شما مقاومت کنید.
مشروعیت حکمران جامعهی اسلامی
امام فرمود: رییس جمهور باید تحت حکم ولی فقیه باشد. اگر حکم ریاست جمهوری رییس جمهور توسط ولی فقیه امضا نشود –این نصّ کلام امام است- این رییس جمهور طاغوت خواهد بود. این جملهی حضرت امام است: رییس جمهوری که رأی خود را از مردم گرفته چرا باید در حکم تنفیذ خود امضای ولی فقیه را داشته باشد؟ به خاطر اینکه اگر نباشد او طاغوت محسوب میشود، چون رأی ملّت مشروعیت نمیآورد، رأی ملّت مقبولیت میآورد، رأی ملّت اجازهی حکمرانی میآورد، امّا از رأی ملّت مشروعیت متولّد نمیشود.
تفاوت مشروعیت و مقبولیت
مشروعیت از کجا است؟ مشروعیت را خدا باید بدهد. خدا به ابراهیم میفرماید: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»[۳]. علیّ بن ابیطالب را خدا به عنوان حاکم مسلمین نسب کرد نه رأی مردم، اتّفاقاً مردم رأی ندادند امّا چون رأی ندادند علی مشروعیت حکومت نداشت؟ مشروعیت داشت امّا مقبولیت نداشت. آن مقبولیتی هم که نداشت به دلی توطئههایی بود که کردند و الّا حکومت بعد از رسول خدا حقّ علیّ بن ابیطالب بود. اینکه میگوییم حقّ او بود یعنی مشروعیت داشت، اینکه میگوییم مشروعیت داشت یعنی مشروعیت او الهی بود. اینکه میگویند: میزان رأی ملّت است بعد دامنهی این جمله را تا کجا توسعه میدادند؟ میگفتند: در همه چیز، در همهی احکام دین. بعد در همهی ارکان حکومت، نه فقط مجلس، نه فقط ریاست جمهوری، در مورد رهبری هم باید میزان رأی ملّت باشد. یعنی چه؟ یعنی یک انتخابات هم برگزار کنیم که رهبر هم دورهای انتخاب بشود. میگفتیم: این حرفها را از کجا میگویید؟ میگفتند: میزان رأی ملّت است. این یک نمونه از تحریف تفکّر امام بود.
امام که میگفت: میزان رأی ملّت است میخواست بر دهان منافقان بزند. شما میتوانید مجموعهی صحیفهی امام را از نرم افزارهایی که وجود دارد پیدا کنید و این جملهی میزان رأی ملّت است را جستجو کنید. حوصله کنید و متن سخنرانی امام را بخوانید. اصلاً فضای سخنرانی نشان میدهد که امام چه میگوید؟ اینکه حضرت امام میگوید: باید حکم تنفیذ رییس جمهور به امضای ولی فقیه برسد و الّا طاغوت خواهد بود، این یعنی همه چیز بستگی به دین دارد، بستگی به خدا دارد. نه اینکه شما هر کسی را خواستید انتخاب کنید و بعد بگویید میزان رأی ملّت است.
در مجلس جوسازی کنید و رأی را دستکاری کنید و بعد بگویید میزان رأی ملّت است، هرچه که مردم گفتند، مجلس هم عصارهی ملّت و در رأس امور است و همینطور مدام با حرفهای امام بازی میکنند.
مخالفت با احکام قصاص توسط جریان نهضت آزادی
جریان نهضت آزادی در اوایل انقلاب که همان ولیدهای جبهههای ملّی بودند همین حرف را زدند و گفتند این بحث اعدام و قصاص با حقوق شهروندی سازگار نیست، گفتند این مسئله با کرامت انسانی همشأن نیست، با حقوق بشر مطابق نیست لذا ما باید این قسمت را حذف کنیم. امام فرمود: اینها کافر هستند. ما نماز میخوانیم، ما روزه میگیریم، ما قرآن میخوانیم، حتّی بالاتر از این ما تفسیر قرآن مینویسیم، مگر لیدر آنها تفسیر قرآن ننوشت؟ آنها تفسیر قرآن مینویسند امّا امام میگوید: اینها با این حرف کافر میشوند؛ چرا؟ به دلیل اینکه ما در بحث ارتداد میگوییم اگر شما جزئی از دین را انکار کنید در واقع دارید خود خدا را زیر سؤال میبرید؛ چرا؟ چون این حکم خدا است، با رد کردن حکم خدا تو خود خدا را رد میکنی، حقّ قانونگذاری خدا را رد میکنی، ربوبیت خدا را رد میکنی.
تولید لفظ در مکاتب فکری
پس این جریان که میگوید ما باید از دل اسلام مواردی که با سلیقهی ما مطابق است را جدا کنیم، آن دستوراتی که به نظر خشن میآید را کنار بگذاریم، این جریان از همان اوّل انقلاب شروع شد. در آن دورهی هشت ساله هم دیدید که تعبیر بحث خشونت را به کار میبردند. تولید لفظ در مباحث فکری بحث بسیار مهم و هوشمندانهای است. میگویند اسلام رحمانی، نمیگوید بخشی از اسلام. دیگری لفظ شرح صدر را تولید میکند.
تحریف در تعریف مفاهیم دینی
موقعی که یک عدّه میخواستند از متن دین دفاع کنند، از جمله عالم بزرگوار حضرت آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله) ایشان را متّهم به بحث طرفداری از بحث خشونت میکردند. کلمهی خشونت بار دارد، کاری انجام میدادند که یک نفر بگوید من طرفدار خشونت هستم. همه میگفتند کسی خشونت را نمیپسندد! با الفاظ بازی میکنند، از الفاظ در جاهای خاصّی استفاده میکنند. گفتند: ما طرفدار جریانی هستیم که میگوید اسلام طرفدار خشونت نیست. بله، ما هم میگوییم اسلام طرفدار خشونت نیست امّا شما چه تفسیری از خشونت را بیان میکنید؟
تحریف مفهوم دفاع مقدّس
خشونت را طوری تفسیر میکنند که دفاع مقدّس هم در آن جایگاهی ندارد. دفاع مقدّس هم که جزء برگهای زرّین تاریخ این مملکت است نه فقط تاریخ انقلاب اسلامی بلکه در تاریخ ایران، آنها که سنگ هخامنشیها و آریاییها را به سینه میزنند بخواهند تاریخ را نگاه کنند دفاع مقدّس ما افتخاری برای کلّ تاریخ ایران است. آنها طوری دین را تفسیر میکنند، طوری خشونت را تفسیر میکنند، طوری رحمانیت را تفسیر میکنند که حتّی دفاع مقدّس هم با خونریزی و خونخواهی و خشونت و جنگطلبی مرادف میشود. طوری تفسیر میکنند که به هر یک از احکام دین برچسب خشونت میخورد و کنار میرود.
تحریف اسلام در رسانهها
می گفتیم این روزنامههای دین را زیر سؤال میبرند میگفتند روزنامهها باید آزاد باشند. میگفتیم جلوی روزنامهها را بگیرید، میگفتند شما میخواهید جلوی آزادی بیان را بگیرید؟ به همین دلیل است که ما میگوییم اسلام خشونت ندارد. معنی این حرف این بود که به خاطر همین است که ما میگوییم اسلام خوب نیست، منتها با این زبان میگفتند که اسلام خشونت ندارد. به تعبیر مقام معظّم رهبری روزنامههای آنها پایگاه دشمن شده بود. شما به خاطر دارید که در آن دوره همهی اصول دین ما زیر سؤال رفت و فقط بحث دفاع مقدّس و ولایت فقیه و امام نبود. جریان تحریف حتّی قرآن را هم زیر سؤال بردند، امام زمان و امام حسین و همه چیز را با نام آزادی بیان زیر سؤال بردند و به محض اینکه حرف میزدیم میگفتند: رسانه رکن چهارم دموکراسی است. جامعهای که میخواهد آزاد باشد، جامعهای که میخواهد دموکراسی داشته باشد باید رکنی به نام رکن رسانههای آزاد را داشته باشد. و وقتی میگفتیم اگر ما رسانهی آزاد نخواهیم باید چه کنیم؟! میگفتند: امام فرمود: میزان رأی ملّت است، امام فرمود: جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. این جمهوریت را چطور تفسیر میکنید؟ خود امام تفسیر کرده است؛ امام میگوید: جمهوریت یعنی حکومتی که یک قالب برای ظرف تحقّق احکام اسلامی. این در صحیفهی امام مخصوصاً مربوط به کلمات در سالهای اوّل انقلاب موج میزند امّا آنها صریح و راحت این حرفها را کنار میگذاشتند و هیچ زحمتی هم برای آنها نداشت چون دوران هماهنگ با آنها بود، مطبوعات را هم در دست داشتند و حرفهای کار میکردند و هر چیزی که میخواستند میگفتند.
موضعگیری مقام رهبری در برابر تحریف در دین
الآن میگویند اسلام رحمانی که مقام معظّم رهبری خیلی سریع جلوی این عنوان موضعگیری کردند که کسی یک دفعه میآید اصطلاحی را پرتاب میکند. گفتند: وقتی میخواهی حرف بزنی کمی فکر کن. منظور تو از اسلام رحمانی چیست؟ تو میخواهی بگو بخشی از احکام نورانی اسلام خلاف رحمت است. تو با تفسیر خودت این حرف را بیان میکنی. میخواهی با متن قرآن چه کنی؟ متن قرآن میگوید: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما»[۴] آن کسی که دزدی کرد باید دست او را قطع کرد تو میگویی ما با این حکم چه کار کنیم؟ طبق تعریف اسلام رحمانی این حکم را کنار بگذاریم؟ «الزَّانِیَهُ وَ الزَّانی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما»[۵] زن و مردی که زنا میکنند باید شلّاق بخورند. تو میخواهی بگویی اسلام رحمانی خلاف رحمت خدا است؟
برخورد با آیات جهادی قرآن
در مقیاس بالاتر بحثی است که الآن درگیر آن هستند: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ»[۶] میخواهید با این آیه چطور برخورد کنید؟ شما که با کفّار حربی همنشینی میکنید میخواهید با این آیه چطور برخورد کنید؟ «جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ» برو با کفّار بجنگ، با منافقین بجنگ، «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ» با آنها سخت باش، این آیهی قرآن است، طبق اسلام رحمانی که تعریف کردهای میخواهی با این آیه چطور برخورد کنی؟ «وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَهً»[۷] طوری رفتار کنید که آنها در شما استواری و استحکام را ببینند. این نصّ فرمایش قرآن است، این مربوط به احکام روابط بین الملل اسلام است، با این آیه چطور برخورد میکنی؟ برای شما مهم نیست، این قسمت را هم حذف کنید.
تعریف اسلام رحمانی
بگویید اسلام فقط شکّیات نماز و مبطلات روزه است، سجّاده باز کنیم و بگوییم چطور نماز بخوانیم. مثلاً ما نماز خواندیم و بعداً متوجّه شدیم دست ما آلوده به خون بوده، آیا نماز ما صحیح است یا نیست؟ کلّ دین همین میشود. پس این روابط بین المللی که ما در قرآن میبینیم «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»[۸] این برای چه کسی است؟ برای چیست؟ «وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَهً» برای کجا است؟ با آنها نباید ارتباط داشته باشید برای کجا است؟ این قانون قرآن است، این قانون دین است. برای اینکه بخواهد از این قانون بگذرد و از آن فرار کند میگوید اسلام رحمانی و توضیح میدهد که اسلام رحمانی یعنی اینکه همهی دنیا ما را مهربان ببینند. منظور از همهی دنیا چه کسانی هستند؟ همین کسانی که به خون ما تشنه هستند؟ همین کسانی که صبح تا شب در حال تربیت کردن تروریست هستند و به کشورهای اطراف میفرستند و دائم باعث انفجار و کشت و کشتار میشوند و هنوز در کوچههای ما عکس و اسم شهدا را میبینیم. شما میخواهید اینها از شما مهربانی ببینند؟ تو ساده هستی یا طرف مقابل خود را ساده فرض میکنی؟! با گل و بلبل گفتن دنیا عوض نمیشود. حدّ خود را بشناس. چرا میخواهیم دین را تحریف کنیم؟
جایگاه نرمش نشان دادن
جایی که مقام معظّم رهبری به عنوان ولی فقیه… اصلاً کار ولی فقیه همین است یعنی براساس آن اجتهاد و بینش فقهی که دارد اینکه رهبر جامعه باید فقیه به همین دلیل است؛ یعنی همهی احکام را مرور میکند و میگوید الآن جای نشان دادن نرمش است ولی چندین بار تأکید میکند و میگوید فقط در این نکته نه در موارد دیگر، در این نکته هم با خطوط قرمز فراوان. ولی اگر قرار باشد از این موارد تخطّی بشود… من بحث سیاسی را مطرح نمیکنم بحث دینی را عرض میکنم، تحریفی که میخواهد نسبت به دین صورت بگیرد. مسائل سیاسی را باید نهادهای حکومتی و سیاسی پیگیری کنند، ما طلبه هستیم و داریم بحث طلبگی میکنیم.
حذف احکام جزایی در اسلام رحمانی
اگر میخواهید این کارها را انجام دهید چرا دین را به بازی میگیرید؟ یک اسلام رحمانی درست کردید که در آن احکام حکومتی و اجرایی را کنار بگذارید؟ از نظر شما قصاص با رحمت خدا سازگار نیست؟ در همین جامعهی ما نهی از منکر میکنند، اراذل و اوباش رگ گردن ناهی از منکر را میزنند و دو سال در خانه بستری میشود و بعد فوت میکند و آنقدر دیر به پروندهی او رسیدگی میشود که کم کم هم برای قاتل دلسوزی میکنند!! بعد میگویند حالا ببخشید اسلام، اسلام رحمانی است، اسلام، اسلام مهربانی است. آن موقع که این جوان در خون خود دست و پا میزد آن موقع کجا بودی؟ اسلام رحمانی آنجا چه حکمی داشت؟ باید شرایط به گونهای بشود که اراذل و اوباش امنیت پیدا کنند؟ ناهی از منکر وقتی میخواهد حرف بزند امنیت نداشته باشد؟ ما اسم احکام جزایی اسلام را خشونت و خلاف رحمت بگذاریم؟ مگر خدا در قرآن نفرمود: «فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ»[۹] یعنی احکام قصاص موجب حیات جامعه است. این هم همان رحمتی است که شما میگویید. رحمت یعنی این، رحمت یعنی اینکه جلوی دین را بگیری، جلوی ظالم را بگیری، جلوی کافر حربی را بگیری.
نفوذ تفکّر انحرافی اسلام رحمانی
قدیمیها میگفتند: (ترحّم بر پلنگ تیز دندان) واضح است چه نتیجهای دارد؟ وقتی که بخواهیم اینطور انعطاف نشان بدهیم میبینید یک دفعه مقام معظّم رهبری در سخنرانیهای متعدّد مدام میگوید مراقب نفوذ باشید. چه اتّفاقی افتاده است که آقا مدام بحث نفوذ را مطرح میکند؟ احتمالاً جایی دارد خراب میشود که او صحبت از نفوذ میکند؟ نفوذ است و اسم آن گویای مطلب است. نفوذ یعنی با چراغ خاموش، یعنی گذشت آن زمانی که گفت: من ظرف مدّت دو روز تهران خواهم بود. الآن میخواهند آرام آرام نفوذ کنند. این سنگر را بگیریم، آن نهاد را بگیریم، آن قوّه را بگیریم، خبرگان در پیش است به فکر خبرگان باشیم، این نفوذ است. آدمهایی که میخواهند کار انجام دهند را تحت تأثیر قرار دهیم، این نفوذ است. نه اینکه بگوییم این آدم حتماً خائن است، او میداند و خدای خود ما نمیتوانیم قضاوت کنیم. ما میگوییم نتیجهی قهری و طبیعی این نفوذ چیست.
نتیجهی اجرای اسلام رحمانی
بنابراین اینکه ما بگوییم میخواهیم احکام خشن اسلام را از آن جدا کنیم ما هم میپذیریم منتها میگوییم اسلام اصلاً احکام خشن ندارد. این احکامی که به ذائقهی ما و شما خوش نمیآید در واقع به مصلحت کلّ جامعه است، به مصلحت کلّ انسانیت است. اگر شما جلوی قاتل را نگیرید کشت و کشتار زیاد میشود، اگر جلوی دزد را نگیرید امنیت اجتماعی به هم میریزد. اگر به ظالم میدان بدهی بلایی بر سر تو خواهد آورد. اگر به کافر حربی فرصت بدهی به تو شبیخون میزند و وقتی که آگاه نباشی تو از تو هم سوء استفاده میکند. کلّ احکام دین براساس رحمت است. اگر اسلام رحمانی اینطور تفسیر بشود ما هم طرفدار اسلام رحمانی میشویم.
نفی از دین نتیجهی اسلام رحمانی
همهی احکام اسلام احکامی بر پایهی رحمت هستند ولی اگر بخواهد اسلام رحمانی اینطور تفسیر شود که ما میخواهیم از میان احکام دین گزینش کنیم، بعضی از این احکام مطابق رحمت هستند و بعضی از آنها مطابق رحمت نیستند؛ آن دسته از احکام که مطابق رحمت هستند را میپذیریم و آن دسته از احکام که مطابق رحمت نیستند را نمیپذیریم این نفی دین و ارتداد است؛ چرا؟ ارتداد یعنی همین که کسی بخشی یا جزئی از دین را عالماً و عامداً نفی کند.
[۱]– سورهی انعام، آیه ۱۲٫
[۲]– بحار الأنوار، ج ۸۷، ص ۱۵۸٫
[۳]– سورهی بقره، آیه ۱۲۴٫
[۴]– سورهی مائده، آیه ۳۸٫
[۵]– سورهی نور، آیه ۲٫
[۶]– سورهی توبه، آیه ۳۷٫
[۷]– همان، آیه ۱۲۳٫
[۸]– سورهی نساء، آیه ۱۴۱٫
[۹]– سورهی بقره، آیه ۱۷۹٫
پاسخ دهید