اسلام بردهداری را تأسیس نکرد، این قبل از اسلام هم بود. اسلام تلاش جدّی هم کرده است، برای اینکه بردهداری از بین برود و برده احکامی دارد امّا در آن روزگار اگر قرار بود اسلام از اسیر طرف مقابل برده نگیرد، سازمان زندانها هم که نداشتند، اینها را به زندان بیندازند، مبادله بکنند، البتّه گاهی مبادله میکردند. نگهداری اینها هزینه میخواست، یک پولی باید خرج اینها میشد، خورد و خوراک میخواست، بالاخره سرانهی فضای سبز زندانی، Wi-Fi دسترسی داشته باشد، بالاخره یک سری هزینهها دارد. این هزینه را نمیتوانستند تأمین بکنند، اینها را چه کار میکردند؟ تقسیم میکردند، به عنوان غنیمت میفروختند یا بین سپاه تقسیم میکردند. یا میفروختند هزینه را تقسیم می کردند یا اینکه این بردهها را تقسیم میکردند.
این بردهها مثلاً به خانهی من میآمدند، این کافر بود، میآمد در خانهی من، من از او کار میکشیدم، غذا هم به او میدادم، لباس هم میدادم. چه بسا مسلمان هم میشدند. خیلی از علمای اسلامی بعدها همین بردهها هستند. اسلام این بردهداری را نیاورد، یک احکام بسیار جالبی هم در مورد بردهداری در تشیّع است که انصافاً کم نظیر است. منتها میگویم اگر قرار بود سپاه اسلام اسیرهای خود را یک طرفه آزاد بکند، خوب دشمن جری میشد، میگفت: به خط میزنیم هر کاری کردیم، کردیم. ما را اسیر بکنند، آزاد میکنند. خوب این عاقلانه نیست. مجبور بودند مقابله به مثل بکنند. اسیر اگر زن بود، میشد کنیز و ملک مالک خود بود. یعنی میتوانست با او اختلاط بکند، مثل اینکه همسر او است. حتّی مادر بعضی از امامان ما کنیز هستند. مثل حضرت باقر، مثل حضرت رضا، مثل حضرت جواد. اصلاً یک نکته هم دارد و آن هم این است که رحم مادر امام، باید رحم امام پرور باشد. باید اوّل زمان خود باشد و اینها از اقصی نقاط عالم هستند.
مشهور مادر امام زمان (سلام الله علیه) از یک منطقه است. مشهور مادر امام سجّاد (سلام الله علیه) ایرانی است. اگر زن بود. اگر هم مرد بود که اصلاً خرید و فروش او با مالک او بود. یعنی برده اگر کاسبی بکند، درآمد او برای صاحب او است. در واقع اسیر او است ولی اسیری نیست که دست او بسته باشند، کار میکند این هم به او خوراک میدهد.
احکام جالبی هم داریم. مثلاً اگر بردهای پیر بشود، صاحب او حق ندارد، او را آزاد بکند. اگر از کار افتاده بشود، مالک حق ندارد او را آزاد بکند. اگر او را آزاد میکند، از کار افتاده نیست، جوان است ولی زندگی او دچار عسرت میشود یا باید یک پولی به او بدهد یا او را آزاد نکند. یعنی اینطور نیست که یک طرفه از او کار بکشند و همینطور اگر هفت سال اسلام بیاورد، آزاد میشود. منتها در جامعهی عربی آن روز اگر هم آزاد میشدند با آن قبیلهای که یکی از آن قبیله اینها را برده گرفته بود، تحلیف میکردند، حلف، پیمان میبستند. چون اگر در آن روزگار یک عرب با یک غیر عربی اختلاف پیدا می کرد، آن عرب هیچ جا حق را به او نمی دادند.
پاسخ دهید