برای مشاهده و دریافت بسته مستندات این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

 

شریعتی: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» «اللهُمَّ صلِّ عَلی مُحُمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِل فَرَجَهُم».

غم بزرگ، غم مهربان، غم متفاوت
حدیث زخم و نمک، سوز و مرهم متفاوت

تمام آینه‌ها اسم اعظمند خدا را
تو ای شکسته‌ترین اسم اعظم متفاوت

میان اینهمه افسون و غمزه‌ی متشابه
کرشمه‌های تو آیات محکم متفاوت

کسی که عشق تو را دارد و کسی که ندارد
دو آدمند ولی در دو عالم متفاوت

صفوف سینه‌زنانت مُنظمند و مشوّش
منظمند و پریشان، منظم متفاوت

تو با تمام جهان فرق می‌کنی، تو که هستی؟
ضریح و تربت و آیین و پرچم متفاوت

چگونه می‌کشی و زنده می‌کنی، دل و جانم
فدای چشم تو، عیسی بن مریم متفاوت

تو آمدی که جهان را از این ستم برهانی
خوش آمدی به جهان ای محرّم متفاوت

«السَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعبدِلله السَّلامُ عَلَیکَ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُه». سلام می کنیم بر محرم، سلام بر پرچم و علم، سلام بر شعر محتشم، و سلام به شما که دلتان حسینیه کوچک سیدالشهدا است. به سمت خدای امروز خیلی خیلی خوش آمدید. و هر جا که هستیم همه مان زیر سایه الطاف سیدالشهدا باشیم. با احترام و با افتخار امروز هم همراه شما هستیم و در کنار شما. ما سه شنبه ها در خدمت دکتر رفیعی عزیز و نازنینمان بودیم. متاسفانه دیروز مطلع شدیم که ایشان هم مبتلا شدند به این بیماری عجیب و غریب و امیدواریم که خداوند متعال شفای عاجل به ایشان عنایت بفرماید. و همه ی مریض هایی که التماس دعای ویژه  گفتند. اگر بیننده برنامه ما هستند به ایشان سلام می کنم و جای ایشان بسیار خالی است. ما دعوت کردیم از عزیز دلمان حاج آقای کاشانی نازنین. گفتم خداحافظی مان طولانی نباشد، و آنقدر زود الحمدلله خوشحالیم که شما را در برنامه سمت خدا می بینیم. سلام علیکم و رحمه الله.

حجت الاسلام کاشانی: سلام علیکم و رحمه الله. خدمت حضرت عالی، بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم. به استاد بزرگوار حاج آقای رفیعی به صورت خاص عرض سلام و ادب دارم. امیدوارم خداوند ان شاءالله همه ی بیماران و همه ی افرادی را که به خاطر بیماری اطرافیانشان نگران هستند، عافیت و آرامش عطا کند. و به استاد بزرگوار، حاج آقای رفیعی، هم ان شاءالله خداوند عافیت کامل عطا کند. و ما با این که لیاقت نداشتیم، برای خالی نبودن عریضه خدمت شما رسیدیم.

شریعتی: اختیار دارید. خیلی خوشحالیم که خدمت شما هستیم و از محضر شما استفاده می کنیم. خواهش می کنم مراقب سلامتی خودتان و اطرافیانتان باشید. ببینیم حاج آقای کاشانی برای این چند جلسه ای که در خدمتشان هستیم چه به ارمغان آوردند و بناست چه نکاتی را از زبان مبارک ایشان بشنویم.

حجت الاسلام کاشانی: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم». با توجه به این که من پرسیدم قرار بود استاد بزرگوار، حاج آقای رفیعی، راجع به اصحاب سیدالشهدا صحبت کنند، یک بحث قرآنی بسیار بسیار مهمی که راجع به هنر تربیت اصحاب توسط سیدالشهدا است را تقدیم می کنیم. سیدالشهدا یک ویژگی بسیار حیرت انگیزی دارند، و آن هم این است که من همیشه مثال می زنم. می گویم ما معمولاً مدارس ویژه که رتبه های کنکور خوب می دهند، چند نوبت آزمون می گیرند و رده بندی می کنند و از بین نخبگان دو نفر را گلچین می کنند. از بین آن ها افرادی موفق می شوند. حالا این هم یک نوع موفقیت است. اما من جایی ندیدم که بگویند شکسته بسته ها، آن هایی که دار التعدیب بودند، آن هایی که تحت تربیت کسی نبودند را هم بیاورید  و رتبه ی ۱ و ۲ تحویل بگیرید. این هنر، هنر سیدالشهدا است. در میان اصحاب حضرت برخی مثل حبیب، مسلم بن عوسجه، مثل سعید بن عبدالله حنفی، مثل عابس، حالا من اهل بیتی ها را اصلاً مطرح نمی کنم، این ها گل ها سرسبد یاران سیدالشهدا هستند از قدیم. رفیقان قدیمی هستند. بالاخره ۳۰-۴۰ سال سر سفره اهل بیت بودند. اما بعضی ها هستند که روز عاشورا آمدند، ۲ شب قبل آمدند، ۱۰ شب قبل آمدند، و رشد حیرت انگیزی کردند. این برای عزیزانی که در شروع محرم می خواهند در خیمه سیدالشهدا بروند یا خانه ی خودشان را با یک پرچم عزا خیمه ی سیدالشهدا قرار دهند، یک بشارت است. این حسینی که می خواهیم راجع او صحبت کنیم، همان است که در عرض ۴-۵ روز یک عالم مخالف را تبدیل به عارف ترین فرد تاریخ می کند. یعنی امام حسین برای این که ما را سیر دهد، رشد دهد، خیلی زمان نیاز ندارد. یک لبیک حقیقی از ما می خواهد.

شریعتی: یعنی واقعاً راه صد ساله را می شود با سیدالشهدا یک شبه طی کرد.

حجت الاسلام کاشانی: بله، همین طور است. هیچ وقت سال این گونه نیست. شب قدر، عرفه، یا شب های جمعه، سحر هر شب که وقت تعجد است، این برای کسانی است که سرمایه ای دارند. یک آدمی که سرمایه ای در این تورم دارد، حالا من رقم نمی گویم، بالاخره با تورم بالا می رود. اما یک آدم ورشکسته در این شرایط تورم چگونه می تواند رشد کند، یک ورشکسته معنوی. من می خواهم به کسانی که مثل خودم رفوزه و ورشکسته معنوی هستند بگویم امروز می خواهم با دو مجموعه از آیات قرآن و چند جمله از اصحاب سیدالشهدا به شما یک راهی را بگویم که ورشکستگان، کشتی نشستگان، اگر ملحق به کشتی نجات شوید او شما را ثروتمند معنوی می کند. با دو سری آیه خدمت شما هستم. امیدوارم عزیزان این دقایقی که محضرشان هستیم، چون فرصتمان هم امروز کمی دیرتر شروع شد، عزیزان امروز هم مشغول خدمت به خانواده هستند و در آشپزخانه هستند، با ما یک مقدار مراعات کنند ان شاءالله نکاتی باشد که باعث شود به این محرم و صفر بیشتر توجه کنیم. محرم و صفر فصل پرواز است، ولی نه فقط پرواز خوبان. هنر آقای ما این است که از فرعون ها هم بلد است انسان شایسته بسازد. ببینید اگر حضرت موسی (ع) امکان هدایت نبود خدا نمی فرمود: «إذهَبَا إلَی فِرعَونَ إنَّهُ طَغَی/ فَقُولَا لَهُ قَولًا لَیِّنَّا» بروید با او نرم حرف بزنید شاید فرعون را هم برگرداندید. این سیدالشهدا مظهر رحمت آن خدا است. لذا شما می بینید در کربلا عمر سعد را هم دعوت می کند. شمر راه هم دعوت می کند و به عنوان امام هدایت عرضه هدایت دارد، توان هدایت دارد، گزاف نمی گوید. منتها یک نکته ی بسیار مهم است آن هم این است که این گونه نیست که سیدالشهدا بخواهد بی شایستگی حتی اولیه کل ۳۰هزار نفر را با یک نگاه جابجا کند. حالا در این بحثمان ان شاءالله معلوم می شود. مجموعه ی اول در سوره طه است. خداوند وقتی راجع به حضرت آدم صحبت می کنند، برای آن زمانی که حضرت آدم هنوز به این دنیا که دار تکلیف است نرسیده بودند، که بحث ها مفصلی است. حضرت آیت الله جوادی در درسشان سر این آیات شروع به گریه کردند، و فرمودند ما فقط گریه نمی کنیم در موضوع صقیفه که در خانه فاطمه زهرا را آتش زدند، فهم ما مختل شد. سوالاتی راجع به همین آیات ۱۱۵ تا ۱۲۲ سوره طه مطرح کردند، خودشان فرمودند من هم پاسخ دقیقی ندارم. البته بگویم کسی که سوال مهم می تواند بپرسید این خودش یک هنر است. در واقع هر کس سوال تفسیر دارد باید از ایشان بپرسد. در این آیات که خداوند می فرماید ما به آدم فرمودیم که: «فَقُلنا یا آدَمُ إنَّ هذا عَدُوُّ لَک وَ لِزَوجِک» این شیطان، این ابلیسی که سجده نکرد این دشمن تو است. یک وقتی من می گویم تو یک جوانی عزیزم رفیقت، رفیق خوبی نیست. این جا خودش به حضرت آدم خطاب کرده است که ای آدم این دشمن تو و همسرت است. «فَلا یُخرِجَنَّکُما مِنَ الجَنَّهِ فَتَشقی». این ۱۱۷ طه است. یک وقت شما را بیرون نکند از این بهشتی که قبل از ورود به این دنیا یا آن باغ پر نعمتی که بودند. حالا کجا بودند چون مفصل است وارد نمی شود. تو این جا گرسنه نمی شوی، تو این جا برهنه نمی شوی، تو این جا تشنه نمی شوی، آفتاب اذیتت نمی کند. در یک نعماتی هستی. مواظب باش فقط این شیطان کاری به تو نداشته باشد. در آیات دیگری فرمود هر چه می خواهید بخورید، بخورید این یک درخت را کاری نداشته باشید. حضرت آدم با آن همه استعداد خدا هم فرموده است. قرآن می فرماید: «فَوَسوَسَ إِلَیهِ الشَّیطان». شیطان چه وسوسه ای می توانست بکند؟ خوب دقت کنید. هر چه می گفت آدم نمی پذیرفت. نقطه ی ضعف ما بنی آدم یک جا است، با همان ما را زمین می زنند. هر وعده ای داده بود آدم به او می فرمود که برو کنار، خدا گفته دشمن هستی. ولی یک چیزی گفت. گفت: «یا آدَم هَل اَدُلُکَ عَلی شَجَرَهِ الخُلد وَ مُلک لایَبلی». می خواهی تو را جاودانه کنم.  این «الخُلد» یاد عزیزان باشد. با این «الخُلدِ» «خالِد» و «المُخَلَد» کار داریم. می خواهی تو را به درخت جاودانگی راهنمایی کنم که دیگر هرگز از بین نروی. آدم همه ی وجودش تقاضای جاودانگی است. اصلاً معاد پاسخ خدا به ما نسبت به این نیاز جاودانگی است. بهشت برین الهی پاسخ رحمانی حضرت حق برای این که ما دوست نداریم نابود شویم و اتفاقاً ما را می برد در جایی که «خالِدینَ فِیها» ان شاءالله. این دغدغه همه است.

شریعتی: این پاسخ آن عطش است در واقع.

حجت الاسلام کاشانی: یعنی هر چه پیشنهاد می داد حضرت آدم به هیچ وجه قبول نمی کرد. اما دست روی چیزی گذاشت که خدا چند آیه قبل می فرماید خودم به او گفتم او دشمنت است ولی وعده، وعده ی بزرگی بود. می خواهی جاودانه بشوی. همه ی وجودش گفت بله، عملاً. و شد آن مسیری که شد. این است که ما گاهی می بینیم، یک جا جمع می شویم زود عکس می گیریم، یک نیمرو درست می کنیم الان مد شده است من و نیمرو یهویی، چرا؟ چون می خواهیم بمانیم. می خواهیم صحنه را نگه داریم.

شریعتی: ماندگار شویم.

حجت الاسلام کاشانی: ما دنبال ماندگاری هستیم و اتفاقاً این را هم خدا برای ما قرار داده است، راه ماندگاری هم قرار داده است، من گاهی مسیر را کج می روم. خیال می کنم مثلاً اگر یک کار دیگری بکنم، از یک طریقی، میانبری، می توانم ماندگار شوم. این آیه در ذهن عزیزان باشد که این حضرت آدم درست است که قبل از نبوتش است ولی بالاخره شخصیت برجسته ای است. معلوم است که خلد و خالد بودن، جاودانه بودند یک نیاز درونی است، وسوسه انگیز. آدم را می لغزاند. این را داشته باشیم. می رویم سراغ سوره مبارکه کهف. در سوره مبارکه کهف خدا راجع به قومی صحبت می کند که این ها اسمشان را ما نمی دانیم ولی جاودانه شدند. برای این ها در قرآن سوره داریم. سوره کهف. سوره غار برای چه؟ غار چه خاصیتی دارد؟ غار خاصیتی ندارد. «شَرَفُ المَکان بِلمَکَّین». بلکه حتی به آن سگی که «وَ کَلبُهُم باسِطٌ ذِراعیَه بِالوَصید». اگر می خواهید در راه خدا جاودانه شوید مسیرش آن مسیر وسوسه نیست. خدا وقتی راجع به اصحاب کهف صحبت می کند که این ها می خواستند خدا را بپرستند در شهری که به این ها اجازه نمی دادند. این ها هر چه تلاش کردند، اول تقیه کردند مخفیانه عمل کردند. این سوره کهف آیات ۹ تا ۱۴ است. دیدند نمی شود، جانشان در خطر است. یا باید از خدا دست بشورند یا خانه و کاشانه را رها کنند و هجرت کنند. خدا در قرآن به پیغمبر ما می فرماید: «نَحنُ نَقُصُ عَلَیکَ نَبَأَهُم بِالحَقً». آیه ۱۳ است. من ماجرای این ها را ای پیغمبر برای تو می خواهم تعریف کنم. این ها یک ویژگی هایی دارند: «إنَّهُم فِتیِهٌ» یک جوانانی بودند، «آمَنُوا بِرَبِّهِم وَ زِدناهُم هُدیً» این ها ایمان آوردند ولی ما هدایت را به اندازه ایمانی که این ها آوردند ندادیم ما برکت به ایمانشان دادیم. ممکن است سوال کند که چرا و چه زمانی؟ این ها ایمان آوردند چه شد که ناگهان «زِدناهُم هُدیً» شدند؟ عزیزانی که گوش می دهند ان شاءالله الان  با این آیات می خواهیم به اصحاب امام حسین برسیم. این ها ایمان آوردند ولی ما به ایمانشان برکت دادیم. چرا؟ خدا می فرماید نه تنها برکت دادیم به ایمانشان: «وَ رَبَطنا عَلی قُلُوبِهِم». دلشان را محکم کردیم، از دشمن نترسند. آدم ها می ترسند. اگر یک تیر سمت من بیاید جاخالی می دهم، می ترسم. اگر من را ببرند در میدان مین بگویند اگر این جا هر کجا پایت را بگذاری ممکن است هیچ چیزی از تو باقی نماند می ترسم. این جا خدا می فرماید این ها ایمان آوردند، ما ایمانشان را افزودیم هدایتشان را، «وَ رَبَطنا عَلی قُلُوبِهِم» دلهایشان را محکم کردیم، دیگر نمی ترسیدند. خودشان را در آغوش خدا حس می کردند.

شریعتی: چون بست شده بودند.

حجت الاسلام کاشانی: چه زمانی؟ چرا؟ چه شده بودند؟ خدا می فرماید: «إذ قامُوا». اولاً برای خدا قیام کرده بودند. یعنی مهم نیست من چه کسی هستم، چقدرمی توانم کار کنم. من می توانم برای غدیر به ۱۰۰هزار نفر غذا بدهم یا به یک نفر. قیام کنم. آیه دیگر هم دارد: «إنَّما اَعِظُکُم بِوَاحِدَهِ أن تَقُومُوا للهِ». قیام کنید. خدا می فرماید هدایت این ها را افزودم، دلشان را محکم کردم. شاید این ها آدم های شجاعی نبودند، من شجاعت دادم. چه زمانی؟ «إذ قامُوا». لحظه ای که قیام کردند و یک جمله گفتند:«فَقالُوا رَبَّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الأرضِ لَن نَدعُوَا مِن دُونِهِ إلهاً». ما پرودگار آسمان و زمین را داریم، پول چیست، نیروهای دشمن چیست، لشکر سلطانی چیست، خطر حمله چیست. پرودگار آسمان و زمین برای ما است. ما غیر او را کار نداریم.  قیام کردند و یک سخن حق گفتند. ما تا حالا سه نکته عرض کردیم، وجود انسان ها دنبال جاودانگی و مخلد شدن است، خداوند یک گروهی را که جاودانه شدند ما به نیکی اسمشان را یاد می کنیم، سریالشان را می سازیم، آیاتشان را می خواهیم کیف می کنیم، تا قیامت این ها مورد احترام هستند، اسمشان هم اگر نمی دانیم وصفشان ماندگار است این ها چه کار کردند. این ها قیام کردند و یک قول حق گفتند. این تا این جا بماند. حالا برویم سراغ یک ماجرای عجیب. حالا در بین اصحاب سیدالشهدا آدم های خیلی مهم قدیمی که من چند نفر را گفتم مثل مسلم بن عوسجه، مثل حبیب، مثل عابس، غیر از قمربنی هاشم که آن ها دیگر کنار اصحاب هم نمی گذاریم، این ها سر جایشان. ممکن است کسی بگوید این ها خیلی بااستعداد بودند، ۶۰ سال نماز شب خواندند، مسلم بن عوسجه نمازهایش مشهور بود. من از یک آدمی ذکر می کنم که عجیب ترین جمله ی تاریخ را از نظر من در میان غیر معصومان گفته است و از طرفی ۱۰-۱۵ روز بیشتر با امام حسین همراه نبوده است. من خدا می داند هر وقت می خواهم بگویم بدنم می لرزد. من ۳۰ سال از در خیمه امام حسین هستم. آی مردمی که ما را می بینید این جا هم که پرچم امام حسین را زدند خیمه امام حسین است. یک پرچم خانه تان می زنید خیمه امام حسین است. ما با امام حسین مرده سروکار نداریم. امام ما حی است، حاضر است، ما را می بیند. «أشهَدُ أنَّکَ أشهَدُ مَقامی». ما با کسی کار داریم که آنقدر، من لفظی ندارم بگویم باعرضه جایش. بگویم خیلی هنر هدایت دارد. می تواند یک آدمی مثل زهیر را در ۱۵ روز تبدیل کند به یک شخصیتی که یک جمله ی عرفانی گفته، تاریخ مثل آن را ندیده است. یک چیز مشهوری راجع به جناب زهیر است، من اول آن را تصحیح کنم. این گونه شنیدند همه که بله، جناب زهیر با امام نبود، در بعضی نقل ها چه بسا مخالفت هایی داشت، حتی اسمش عثمانی هم نوشتند کار ندارم، جزئیات دارد. من ساعت را ملاحظه می کنم که روح معنا برسد. خلاصه نشسته بود و سیدالشهدا در این مسیر همه را دعوت می کرد. از عمر سعد و از شمر و عبیدالله بن حر جعفی و زهیر، همه را دعوت می کرد. سفره ی او عام است، او دنبال این بود که همه را دعوت کند. روز عاشورا همه ی لشکر دشمن را که بی ادبی هم می کردند دعوت می کرد. این همان امامی است که با این که می داند، علم الهی دارد، به زودی ذخایر آب تمام می شود به تمام لشکر حر آب می دهد. و این را ان شاءالله یک وقتی باید بحث کرد که موسی بن جعفر به دشمنش، امام رضا به مامون، امام هادی به متوکل پناه ببرند در تقاضا می کند، دعا می کند شفا بگیرند، کمکشان می کند. چون امام، امام آن ها هم است. زهیر این جور معروف است که داشت غذا می خورد و امام او را صدا زد و نمی خواست برود، همسرش به او گفت بلند شو برو پسر پیغمبر است، خجالت کشید، رفت، وقتی برگشت زیر و رو شد. به همسرش گفت اصلاً من برای این که تو را اذیت نکنم طلاق می دهم، اموالم هم برای تو، دیگر من حسینی شدم.

شریعتی: می گویند نمی دانیم در آن خیمه بین امام حسین و زهیر چه گذشته است.

حجت الاسلام کاشانی: می گویند نمی دانیم چه شد؟ آیا امام نگاهی کرد، نکرد؟ اول من یک چیزی را تصحیح کنم که تقریباً تمام مصادر مهم تاریخی هم نوشتند. اگر فقط صرفاً یک نگاه امام حسین است، خوب امام حسین به این ۳۰هزار نفر هم نگاه می کرد. امام زمان الان به من هم نگاه کند. نکته این است که امام مظهر اسامی خدا است، آیت صفات الهی است، حکیم است، عدل است. ماجرا این است. ببینید یک وقتی امیرالمومنین زبیر را وسط جمل صدا زد، فرمود یادت است یک روز پیغمبر فرمود تو علی را دوست داری، تو گفتی خیلی. پسرعمه امیرالمومنین هم بود. پیغمبر فرمود یک روز مقابلش به جنگ، شمشیر مقابلش می کشی و تو ظالم هستی. خوب زبیر این را شنید، درست است؟

شریعتی: بله.

حجت الاسلام کاشانی: ولی مردانگی توبه نداشت. مردانگی توبه، عرق شرم اقرار خودش مردانگی است. گاهی من یک اشتباهی می کنم، نمی خواهم به همسرم بگویم اشتباه کردم. ۵ روز هم ادامه می دهم برای این که نمی خواهم بگویم. این شکستن مهم است. هر کس در برابر اهل بیت پربار بیاید، سر افتاده، با «إرفَع رَأسَک» جواب می گیرد، خجالت می کشی. این همه آدم توهین کردند ولی او آمد عذرخواهی کرد. آن زبیر بود که امیرالمومنین او را یاد یک روایت انداخت، ولی مرد توبه نبود. و بیرون از لشکر و ماجرای جنگ جمل، کشته شد. اما زهیر، زهیر ماجرایش این است. وقتی رفت محضر سیدالشهدا و برگشت، بلافاصله یک خاطره ای تعریف کرد. که من از خاطره برداشتم این است که کَانَ سیدالشهدا شبیه ماجرای زبیر، او را یاد یک ماجرا انداخت.

شریعتی: یعنی خودش یک چیزی داشت.

حجت الاسلام کاشانی: زهیر وقتی آمد و وقتی حق را فهمید، شاید تا آن روز خاطر انحرافات و تبلیغات علیه امام حسین حتی شک هم به حضرت داشت، حتی نعوذ بالله دشمنی هم داشت.

شریعتی: و یک غباری روی معرفت او نشسته بود.

حجت الاسلام کاشانی: اما حضرت او را یاداوری کرد، چون تا آمد بیرون «قالَ لِاَصحابِه». این را بیشتر منابع مهم قدیمی تاریخ آوردند. «قالَ لِاَصحابِه» هر کس می خواهد با من باشد، با من باشد، هر کس هم که نمی خواهد برود، این آخرین دیدار ما است، «إنِّی سَاُحَدِثٌکُم حَدیثاً». ولی یک چیزی به شما بگویم: «غَزَونا بَلَنجَر». ما رفته بودیم نزدیک دریای خزر، شاید نزدیک ایروان امروزی، مشغول جنگ و جهاد فی سبیل الله بودیم. «فَفَتَحَ اللهُ عَلَینَا وَ أَصَبنَا غَنائِمَ» آن جا فتح و ظفری حاصل شد و یک عالمه هم طلا غنیمت بردیم. سلمان باهلی که از اصحاب پیغمبر بود گفت: «اَفَرَحتُم بِمَا فَتَحَ اللهُ عَلَیکُم وَ اَصبتُم مَنَ الغَنَائِم؟» خیلی خوشحالید که پیروز شدید، و طلا هم گیرتان آمد؟ ما هم گفتیم هم جنگیدیم و جهاد کردیم، هم پول. هم خدا و هم جهاد و هم طلا، دیگر برای چه خوشحال نباشیم. سلمان به گفت پیغمبر به ما فرمود: «اِذَا اَدرَکتُم شَبَابَ آلِ مُحَمَّد (صلی الله علیه وَ آلِه)».

شریعتی: «اللهُمَّ صلِّ عَلی مُحُمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِل فَرَجَهُم».

حجت الاسلام کاشانی: آن روزی که جوانان آل پیغمبر را دیدی، «فَکُونُوا اَشَدُّ فَرَحاً بِقِتالِکُم مَعَهُم». غنیمت برده آن هایی هستند که با حسین من جهاد می کنند. غنیمت را آن ها بردند. من «فَاِنّی اَستَودِعُکُم اللهِ» من می خواهم سراغ جهاد فی سبیل الله با پسر پیغمبر بروم.

شریعتی: یعنی فتح الفتوح همراهی با سیدالشهدا است.

حجت الاسلام کاشانی: بله. نکته ی مهم چیست؟ جناب زبیر لابد این روایت یادش نبود. با حضرت می رود، حضرت شبیه ماجرای امیرالمومنین و زهیر، به زبیر می فرماید یادت است سلمان باهلی یک روز به تو گفته بود. فرق زهیر و زبیر که یک حرف «ه» و «ب» با هم فاصله دارند در عزم توحید است. زهیر آیا قبل از این نمی دانست که امام حسین پسر پیغمبر است؟ حتماً می دانست. مگر کسی نسب امام حسین را فراموش می کند. آن لحظه یادش افتاد خوب، حسین بن علی از کجا می داند در ماجرای بلنجر بین من و سلمان باهلی چه گذشته است؟ پس این علم الهی دارد. پس آن روزی که گفت جوانان فرزندان پیغمبر جهاد می کنند این، آن روز است. حق را فهمید. همین که حق را فهمید، برگشت، عزم کرد.

شریعتی: مردانه ایستاد.

حجت الاسلام کاشانی: یعنی اگر من فهمیدم راه حق چیست عزم می کنم. آن جوانان کهف یادتان بیاید، «إذ قامُوا» قیام کردند. گفت من توبه کردم. آمد به بقیه هم گفت. یک «قالُوا» هم دارد که حالا عرض می کنم. نکته این جا است. جناب زهیر وقتی آمد در لشکر با مردم صحبت کرد طرف مقابل بعضی ها گفتند تو که از ما بودی. چه شد؟ گفت: «فَلَّما نَظَرتُ إِلَیک» او را دیدم، «عَلِمتُ أنَّهُ مِن سُلاَلَهِ اَلنَّبِیَّینَ» دیدم او از فرزندان انبیا است. مگر زهیر تا قبل از این نمی دانست از فرزندان انبیا است؟ می دانست.

شریعتی: پس چه دید؟

حجت الاسلام کاشانی: ولی حالا یک حقی فهمید. خوب آقای شریعتی آدم حق بفهمد با شنیدن حق عاشق نمی شود. من شاید بیش از هزار کتب کلامی خواندم. ما کتب و کتاب دینی مدرسه کسی عاشق و پاکباخته که جلو رگبار بایستد نمی شود. دانش اش افزوده می شود. تا این جا زهیر یک حقی فهمید، اقرار کرد، توبه کرد، به همسرش گفت برو. دست شست. اموالم هم برای تو  که کسی تو را اذیت نکند. طلاقت می دهم بعد از من تو را اذیت نکنند. «إذ قامُوا»، این آیه یادتان باشد. «قالوا» چیست. «قالُوا» من را بیچاره کرده است. ای ابلیس کجایی تربیت حسینی را ببینی که در آن جلسه وقتی زهیر توبه کرد امام یک نگاه کرد. این جمله عاشقانه فقط علم نیست، این اراده ی مولا به او است. امام به او یک نگاه کرد، او را رشد داد. او توبه کرد. «یا مُبَدِلَ السَیِئاتُ بِالحَسَنات». او را تبدیل به عارفی کرد که ما حرفش را کنار کلام آدم نبی الله می گذاریم. آدم دنبال چه بود؟

شریعتی: جاودانگی.

حجت الاسلام کاشانی: جاودانگی. جاودانگی خیلی  می ارزد. من ندیدم از این زیباتر در تاریخ. ای هم منابع مهمی در تاریخ از شیعه و سنی نوشته اند. وقتی امام حسین غریب شد، تنها شد، خبر شهادت مسلم آمد، همه رفتند، حر آمد، سپاه امام را محاصره کردند، زن و بچه امام در خطر قرار گرفتند، گاهی ممکن بود هو بکنند، آن لحظه که در اوج غربت بود، سیدالشهدا فرمود: «قَد نَزَلَ مِنَ الأمرِ ما قَد تَرونَ». به اصحابشان فرمود می بینید اوضاع چگونه شده است. «إنَّ الدُنیا قَد تَغَیَّرَت وَ تَنَکَّرَت» دنیا به ما پشت کرده است، قرار بر این است که ما را این جا مظلوم بکشند. دیگر چیزی از دنیا باقی نمانده جز مثلاً یک جرعه ای، کار تمام است. «إلا تَرونَ الحَقَ لایَعمَل بِه» می بیند به حق عمل نمی کنند. پسر پیغمبر را وسط بیابان با ناموسش تنها گذاشتند. اولین نفر «فَقامَ زُهَیر». آن آیه یادمان باشد، «إذ قاموا»، «فَقامَ»، قیام کرد و یک جمله ای گفت. «فَقامَ زُهَیرُبنُ القَین». گفت: «لَقَد سَمِعنا هَدانا اللهُ بِکَ یَابنَ رَسولِ اللهِ مَقالَتَکَ» سخنان زیبای تو را شنیدیم، خدا ما را به برکت تو ای پسر پیغمبر هدایت کند.

شریعتی: جانم به این معرفت.

حجت الاسلام کاشانی: «لَقَد سَمِعنا هَدانا اللهُ بِکَ یَابنَ رَسولِ اللهِ مَقالَتَکَ» ما کلامت را شنیدم. بعد یک جمله ای گفت. گفت آقا این ها را دیدی، می گوید برای گندم، برای وعده ری، برای چه سراغ شما آمدند. من حیرت زده ام از زهیر که ۱۰-۱۵ روز است با آقا آشنا است. خاک بر سر یکی مثل من که ۳۰ سال است در مجلس سیدالشهدا بیاد و برود و آخر سر هم هنوز به خودش نگاه کند. امیدوارم امام حسین امسال محرم کاری کند که ما از خود دیدن به او دیدن برسیم. به امام صادق گفتند این ها دردشان نمی آمد؟ فرمود این ها چنین محو سیدالشهدا بودند انگار گل بو می کنند. زهیر گفت حسین جان: «وَ لَو کانَتِ الدُّنیا لَنا باقِیَهً». اگر به ما خدا می گفت دنیا باقی است، نه وسوسه شیطان. خدا می گفت دنیا باقی است، عذاب آخرت نیست. «وَ کُنَّا فیها مُخَلَّدینَ» ما جاودانه ایم، ما خالدیم. آن چیزی که شیطان می خواست آدم را وسوسه کند خدا به ما وعده می داد در این دنیا جاودانه هستید، متنعم هستید، نگران قیامت نباشید، بقا دارید.

شریعتی: همیشه همین جا هستید.

حجت الاسلام کاشانی: «وَ لَو کانَتِ الدُّنیا لَنا باقِیَهً وَ کُنَّا فیها مُخَلَّدینَ» و فقط به شرط این که تو را یاری کنیم این بقا را از ما می گیرند، این خلود را از ما می گیرند. «لَاثَرَنا النُّهوضَ مَعَکَ عَلَی الإِقامَهِ فیها» یک لحظه هم توقف نمی کردم، خودم را فدای تو می کردم، بقا را فدای تو می کردم، من خلود خودم در نعمت را فدای تو می کردم. یعنی حسین جان من بهشت نمی خواهم، به من نمی خواهد بشارت بدهی. یک وقت امام حسین به عمر سعد فرمود اگر آن ها به تو خانه دادند به تو خانه می دهم، به تو پول دادند پول می دهم. گفت حسین جان من پول این دنیا را نمی خواهم، وضع من در دنیا خوب بود، من بهشت را هم نمی خواهم. من تو را می خواهم. این است که در روایات است با همه ی وجودتان بگویید: «یا لَیتَنا کُنا مَعَکُ». زهیر فهمید معیت با سیدالشهدا از جاودانگی برتر است. این هنر کیست؟ این هنر یک معلمی است که ۱۵ روز فرصت داشته برای این که از لحظه ی توبه ای که زهیر در خیمه سیدالشهدا آمد و آن روایت را فرمود و او را توبه داد، تا این جمله ی طلایی که بیایید روبرو کنیم و خلاصه هر کس چیزی دارد رو کند. ببینیم کدام عارفی این قدر از خودگذشتگی دارد، کدام زاهدی. می گویند زاهد از دنیا گذشته است، این می گوید من از بقا گذشتم. چقدر معرفت به سیدالشهدا دارد. این نشان می دهد که هنر سیدالشهدا است از شکست خورده ها، از مخالفین، از سربه زیرها. از آن آدم هایی که دم کنکور می شود می گویند این رتبه می آورد، روی این حساب کنید. در یک محل می گویند این بچه سر به زیری است، مسجدی است، آن یکی لات و لوت است روی این حساب نمی کنیم. هنر امام حسین (ع) این بوده از آن کسانی که کسی روی آن ها حساب نمی کند شاگرد اول درست کرده است.

شریعتی: از پابرهنه ها، از جامانده ها، از جا افتادگان.

حجت الاسلام کاشانی: و این مسیر ادامه دارد. حالا من منتظر هستم ببینم چقدر فرصت داریم وگرنه این مسیر ادامه دارد. بگذارید اول برم جلوتر، دو تا نکته بگویم. چرا باید دشمنان، بنی امیه، با دستگاه امام حسین مخالفت کنند، بنی عباس قبر مبارک را خراب کنند، فلان سلطان عثمانی حمله کند، وهابیت بیاید قبر و ضریح مبارکش را خراب کند، فلان سکولار امروز راجع به عزاداری شبهه کند. البته ان شاءالله عزیزان ما حتماً هر جلسه ای که رفتند به سه دلیل خیلی مراقبت کنند. یک: این که ممکن است از طریق من عزادار امام حسین آسیب ببینید فاصله را رعایت کنند، ماسک این ها. دو: ممکن است ساحت مقدس سیدالشهدا شبهه گردی بنشینید. سه: عزیزی ممکن است بخواهد بیاید در جلسه نگران باشد که من رعایت نمی کنم، معذب باشد. این ها مهمان های سیدالشهدا هستند. برای این که مهمان های سیدالشهدا معذب نباشند رعایت کنیم. اما این را بدانیم چرا باید سکولار امروز تا بنی امیه ی دیروز همه ی این ها مخالف باشند با دستگاه سیدالشهدا. چون دستگاه سیدالشهدا این هنر را دارد که نمی گویم زهیر، ولی در مسیر زهیر سازی هنر دارد.

شریعتی: آدم ساز است.

حجت الاسلام کاشانی: آدم ساز است، حججی ساز است. و من بگذارید برایتان مثال بزنم. بعد از این حرهای انقلاب که این ها همه نوکران حر حقیقی هستند، همه در مسیر آن حر هستند، فراوان داریم. یک خاطره ی قدیمی بگویم بعد هر چقدر فرصت بود  ادامه می دهم. این بحث ما البته می توانست خیلی ادامه داشته باشد. یک وقتی متوکل، متوکل بزم شبانه داشت برای این است که دشمنان می ترسند. نه فقط نماز شب خوان ها را سیدالشهدا رشد می دهد. آی گنه کاران، آی آن هایی که مثل کاشانی رفوزه هستید، فصل محرم، فصل پرواز بیچاره ها هم است. من شاید اهل نماز شب نباشم، اهل عرفه و ابوحمزه نباشم، ولی ماه محرم ماه دستگیری بیچارگان است. متوکل هر شب بزم شبانه داشت، رقاص ها می آمدند و فسق و فجور بر پا بود. یک روز فلان خانمی که باید می آمد مجلس برپا کند در آن مجلس گناه، گفتند فلانی نوبتش است که امشب برنامه اجرا کند. مثلاً کنسرت است، هر چه که است. گفتند نیست. خیلی به او برخورد، کسی را سلطان دعوت کند. خلاصه گفتند تکه بزرگش گوشش است. خلاصه یک جوری خبرش کردند، دوستانش خبر کردند. بعد از چند وقت آمد. متوکل به او گفت که کجا بودی. گفت حج رفته بودم. عزیزان ما می دانند ما یک حج داریم که حج واجب است، یک عمره داریم، به اشتباه به این حج می گوییم. حج عمره نداریم. حج، عمره مفرده. حج برای ماه ذی الحجه است. غیر از ماه ذی الحجه هر چه برویم عمره است. ماه شعبان بود، گفت کجا بودی. گفت حج بودم. حج یک معنایش یعنی رفتن به سوی کسی، دور کسی رفتن. متوکل گفت کنیزک من را مسخره کرده ای، در ماه شعبان حج رفتی؟ یک کنیزک رقاصه، غرق گناه مجالس شبانه سلطان، این چقدر باید شجاعت پیدا کند. تعجب نکنید یاران امام حسین جلوی تیرهایی که می آمد صورتشان را جابجا می کردند. اگر مولا اراده کند و اگر کسی دنبال آن «إذ قامُوا فَقالوا»، یعنی بگوید خدایا من می خواهم بیایم سمتت، حسین ات را بفرست به دادم برسد. این کنیزک غرق گناه ناگهان شجاع شد. پرسید در ماه شعبان حج رفتی؟ من را مسخره کردی؟ گفت: «حَجَجتُ إلی قَبرِ الحُسَین». گفت رفتم دور قبر حسین بن علی طواف کردم. رفتم توبه کردم. متوکل دستور داد او را بکشند و گفت قبر او را خراب کنید. قبر او انسان ساز است. ما با یک حسین بن علی سروکار داریم که نه بدنه ی او، نه حضور او زهیر ساز است، که قبر او رقاصه گنه کار را تبدیل به شهید سیدالشهدا می کند. این همه شهیدی که در دفاع مقدس، مدافعان حرم، شهدای در طول تاریخ، شهدای انقلاب، این کسانی که به خاطر یک یاحسین سیلی ها خوردند سال ها در زندان های صدام، برای این که این نهضت زنده است. امام حسین می تواند تکثیر کند اصحابش را و می تواند آدم ها را رشد دهد. و امام رضا فرمود هر کسی با همه ی وجودش بگوید «یا لَیتَنا کُنا مَعَکُم» خداوند او را همراه یاران سیدالشهدا می کند و اجر یاران به او می دهد. یعنی محرم هر سال یک فرصت دوباره است برای این که لبیک بگویم به این که مولای ما سیدالشهدا آن لحظه ای که نگران خانواده اش بود فرمود: «هَل مِن ذَابِّ یَذُبّس عَن حَرَمِ رَسُولِ الله»، امروز هم می شود لبیک گفت. امیدواریم که لبیک ما را امام زمان بپذیرد

شریعتی: ان شاءالله.  اگر قطره ای باشیم که به دریای سیدالشهدا متصل بشویم جاودانه می شویم. اگر بلند شویم، اقرار کنیم به گناهمان، و حرف حق بزنیم زهیر وار جاودانه می شویم.

 

زهیر باش دلم! تا به کربلا برسی

به کاروان شهیدان نی نوا برسی

امام پیک فرستاده در پی ات … برخیز!

در انتظار جوابت نشسته … تا برسی

چه شام باشی و کوفه… چه کربلای دل!

مقیم عشق که باشی… به مقتدا برسی

زهیر باش دلم! با یزید نفس بجنگ!   

که تا به اجر شهیدان نی نوا برسی

 

ان شاءالله همه مان. یک نکته ای هم است و آن عشق است. یعنی امام حسین عاشق درست می کند. وقتی عشق آمد تمام پرده ها و حجاب ها کنار می رود.

حجت الاسلام کاشانی: این عشق نگاهی است که او باید بکند. امیدواریم ان شاءالله امام زمان (ارواحنا فداه) این عزاداری ناقابل ما را که نگاه می کند او به ما نگاه کند. ما مالک دلمان نیستیم. دو هفته قبل هم عرض کردم. سر همه ی پسر بچه ها را فرعون بریده بود، به هوای این که یک موسی به دنیا نیاید. ولی وقتی خود موسی را بغل گرفت  خدا کاری کرد که چقدر دوستش دارد. ما مالک دلمان نیستیم. اگر امام حسین را دوست داریم او به ما نگاه کرده است. خدا کند که ان شاءالله که ما در مسیر خدمت به پسرش و عزاداری در محضر صاحب عزا موفق باشیم.

شریعتی: ان شاءالله. خوش به حال آن هایی که عاشق هستند، و خوش به حال آن هایی که شب های عاشقی شان آغاز شده است. حاج آقای کاشانی خیلی از شما ممنون هستم. خیلی حرف های خوب، بحث خوب، مدون، منسجم. الحمدلله. برای آقای دکتر رفیعی مخصوص دعا کنیم، جای ایشان خیلی خالی است. ان شاءالله که خداوند متعال به ایشان و همه ی مریض ها، همه ی آن هایی که مدنظر هستند لباس عافیت بپوشاند به حق این شب ها، به حق این روضه ها، به حق این اشک ها و بغض ها. و ان شاءالله خبر عافیت و سلامتشان را به زودی زود مخاطبان عزیز بدهیم و ان شاءالله ما هم بشنویم و خوشحال شویم. مشرف شویم به ساحت نورانی قرآن کریم. راجع به قربانی ماه محرم عزیزانی که همراه هستند دراین مدت، چه آن هایی که مخصوص نذر دارند برای عاشورا، نذر سیدالشهدا، نذر حضرت اباالفضل، می توانند به کانال ما در سروش و ایتا مراجعه کنند یا به سایت ما. و یا اگر به هر دلیلی موفق نشدند می توانند پیامک ارسال کنند، دوستان راهنمایی می کنند. صفحه ی ۸۰۰ پیام نما یا تلتکست هم راه های ارتباطی شما و کانال ها و درگاه های پرداخت را ذکر کرده است که ان شاءالله قربانی باشکوهی را در ماه محرم داشته باشیم. آن هایی هم که می خواهند روضه خانگی داشته باشند، این تلقی و این برداشت، برداشت نادرستی است. خیلی ها فکر کردند گفتم خانوادگی جمع شوید و روضه بگیرید. نه، عزیزانمان بالاخره پدر، مادر، برادر، خواهر، جمع شویم خانه مان حسینیه شود. برای حسینیه هم اگر احیاناً پرچمی خواستید برای سیاه پوش کردن، می توانید به بخش عرضه محصولات فرهنگی ما در سایت ان شاءالله مراجعه کنید. عزیزانم امروز صفحه ۲۵۸ را تلاوت خواهند کرد. آیات نورانی سوره حضرت ابراهیم را به اتفاق بشنویم. برمی گردیم بااحترام باافتخار همراه شما هستیم و در کنار شما و در محضر حاج آقای کاشانی عزیزمان. بفرمایید خواهش می کنم.

 

صفحه۲۵۸قرآن کریم

شریعتی: «اللهُمَّ صلِّ عَلی مُحُمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِل فَرَجَهُم». یادی بکنیم از سفرای سیدالشهدا، حضرت مسلم بن عقیل، و همه ی سفرایی که قبل از واقعه کربلا در رکاب حضرت شهید شدند و عاشقی کردند. جای همه ی آن هایی هم که سال قبل در بین ما بودند و امسال نیستند، همه جایشان خالی. پدرها و مادرها، همه ی آن هایی که ما را به محبت سیدالشهدا آشنا کردند، ان شاءالله همه شان اساعه مهمان سفره پربرکت حضرت باشند. حسن ختام فرمایشات حاج آقای کاشانی را بشنویم و ان شاءالله خداحافظی کنیم.

حجت الاسلام کاشانی: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم». ما وظیفه داریم تشکر کنیم از عزیزانی که، طلابی که از جان خودشان دست شستند و در بهشت زهرای تهران و جاهای دیگر، این بیماران عزیز کرونایی را با نهایت احترام کنار قرائت زیارت عاشورا، این ها را تغسیل و تجهیز می کنند. مولای این ها در زمین داغ کربلا چند روز بدن مبارکش روی زمین افتاد و بی حرمتی شد. این عزیزان نگذاشتند شیعیان حسین بن علی به بدنشان جسارت شود. خیلی تلاش کردند برای این که این مدت نزدیک دو سال، این عزیزان ما، خواهران  و برادران ما، جگر گوشه ها خانواده هایشان خدایی نکرده بدون احترام دفن شوند. خدا ان شاءالله به همه ی این ها اجر بدهد. و تقاضایی هم داشتم. یکی از این عزیزان پیغام داد که این روزهای اخیر تعداد آن افرادی که ما مشغول کار برایشان هستیم خیلی زیاد است، جوان بینشان زیاد است. تروخدا بگویید می روند مجالس اهل بیت ما را یاد کنند، دعا کنند. همین که فاصله ها را رعایت کنند، دستورالعمل ها را رعایت کنند. این جوان ها، گل هایی که پرپر می شوند ما را اذیت می شویم شیعیان اهل بیت وضع این گونه باشد. یک جوری با من صحبت می کرد که نگران بود. خداوند ان شاءالله به ما کمک کند که این محرم و صفر ان شاءالله مایه ی اتمام این بیماری از کشور ما باشد. هم همه قدردان زحمات همدیگر باشند، هم ان شاءالله برای عزیزان کادر درمان، این عزیزانی که جایی دیده هم نمی شوند مشغول تجهیز و تکفین این عزیزان متوفی هستند را خداوند ان شاءالله کاری کند که ما زحمتشان را مضاعف نکنیم.

شریعتی: ان شاءالله. خیلی خوب. ان شاءالله مراقب سلامتی خومان باشیم و حواسمان باشد. ان شاءالله که به زودی زود این بیماری رفع شود و ان شاءالله همه جشن بگیریم از رفتنش که ما را خیلی کلافه کرده است. حاج آقای کاشانی خیلی از شما ممنون و متشکرم.

با عشق بود اگر دل ما رنگ و بو گرفت

نام حسین آمد و وضو گرفت

«السَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعبدِلله».