علیرغم مشکلات فراوان و آسیبهای که در کشور داریم، این فرصتی که الآن وجود دارد را قدر میدانیم، علیرغم اشکالاتی که داریم، این فرصت را قدر میدانیم تا کار کنیم. با این حال زمان اهل بیت علیهم السّلام طور دیگری است. حتّی آنجا هم گزارش نشده است آن اتّفاقی که در دوران ائمّه علیهم السّلام شده، مثل دوران امام هادی علیه السّلام که علویّات برای نماز خواندن گاهی چند ساعت معطّل میشدند. یک دست لباس بود و چند خانم. به گونهای که حتّی نمیتوانستند مقابل هم حرکت کنند. هر کسی در این شرایط باشد اصلاً همه چیز را رها میکند.
ولی شما میبینید ائمّهی پایانی ما مثل امام هادی روحی له الفداء، دین را توسعه دادند و از غربت درآوردند. بلکه اصلاً فضا را چند گام عوض کردند. دورهای که نوامیس شیعه در نزدیکی حضرت به گونهای هستند که اینها در آن حد که ساتر عورت بین هم داشته باشند نمیتوانند حرکت کنند! یعنی در این حد هم نیست. این گزارش از ابو الفرج اصفهانی است. شما میبینید که امام هادی صلوات الله علیه جامعهی کبیره و زیارت غدیریه و… توصیه بین شیعیان به انجام دسته جمعی مناسک و سفارش به بروز دادن دانستههای دینی به صورت تدریجی در جهت گسترش و احیای دین، تقیه را کم کنید و توصیه به اینکه انگشترهای خود را در دست راست کنید و… چرا؟ برای اینکه وقتی وارد جامعه میشوند نگاه کنند… اگر من بفهمم امروز این لباس مشکی که تن من است پرچم امام حسین علیه السّلام است. هر کدام از ما یک پرچم افراشته هستیم. خدا شاهد است، من باید حواس خود را جمع کنم. مردم دنیا امام حسین علیه السّلام را به من و شما میشناسند، به رفتار من و شما میشناسند. آنها که امام حسین را نمیبینند. اگر من، شما، دیگری با رفتار خود دست آنها را بگیرد و بیاورد میآیند و اگر بدرفتاری کنم نمیآیند.
اگر شما بخواهید مثلاً به آیین پروتستان علاقمند بشوید چطور علاقمند میشوید؟ با یک مبلّغ، با یک مذهبی پایه کار، شما به شکل دیگری که علاقمند نمیشوید. در دورهای که لباس ندارند بر تن کنند. نه اینکه وارد خیابان بشوند، نه اینکه جلوی نامحرم، خانمها جلوی هم؛ یعنی فشار اینقدر زیاد است امّا امام عقبنشینی نمیکند بلکه توسعه میدهد. میفرمایند دو امام قبل از امام زمان روحی لهما الفداء کارهای بسیار ویژهای انجام دادهاند. آنقدر غریب هستند که ما در مورد آنها بحث نمیکنیم.
گفتند انگشترها را به دست راست کنید؛ یعنی تا دیروز، تا ۵۰ سال پیش آن روز کسی جرأت نمیکرد بگوید من شیعه هستم، من محب هستم، به شدّت او را تحت فشار قرار میدادند چون غریب بودند، تعداد معدودی بودند. حالا شخصی در خیابان نگاه میکند، برای خرید به مغازه میرود میبینند انگشتر در دست راست او است یا وقتی به نانوایی میرود میبیند انگشتر در دست راست شخص است. در خیابان دستهای مردم را نگاه میکند و میبیند زیاد هستند، دیگر نمیشود یک نفر را دستگیر کرد. گذشت آن زمانی که راوی میگوید: پیش امام صادق سلام الله علیه آمدم، حضرت داشت صبحانه میل میکرد. فرمود: میل کن. گفتم: آقا من چیزی دیدهام که نمیتوانم غذا بخورم. حضرت فرمود: چه چیزی دیدهای؟ میگوید: خانمی داشت در خیابان راه میرفت و به زمین خورد. گفت: «لَعَنَ الله قَاتِلیکَ یَا فَاطِمَه» یعنی در ارتکاز شیعیان این بود که زن به زمین بخورد میگفتند: برای مادر سادات بمیریم. و جرأت نمیکردند این را بگویند. حضرت فرمود: چه شد؟ گفت: مأمورین هجوم بردند و او را کتک زدند و دستگیر کردند و بردند. میگویند: حضرت داشت لقمه را به دهان میگذاشت امّا آن را به زمین گذاشت. فرمود: بیا به مسجد برویم و برای او دعا کنیم. آن زمان گذشت، دوران دو امام پایانی ما، اوضاع تقیه، نزدیک دار الحکومه و سامراء بله، ولی به شیعیان فرمودند: به قم بروید که آنجا بتوانید جمع داشته باشید. بعد توصیه کردند خانهی خود را دار مصیبت کنید، همین کاری که الآن بعضی افراد توفیق دارند و انجام میدهند. پرچم بزنید و در خانهی خود جلسهی روضه برقرار کنید. اعلام و اعلان جزع کنید. یک خانه عزاداری کنند از کار آنها جلوگیری میکنند، اگر گزمه بیاید و ببیند در این محلّه چهار خانه، در محلّهی دیگر پنج خانه، کوچهی دیگر سه خانه، این کوچه هفت نفر مراسم عزاداری دارند، با همه که نمیتوانند درگیر بشوند بلکه نگاه میکند میبیند همین نیروهای انتظامی هم خودشان در خانهی خود عزاداری است. فرمود: انگشتر خود را به دست راست کنید تا همه ببینند. وقتی نماز میخوانید بلند بسم الله بگویید، از این کار شعار بسازید. مسئلهی شعائر بسیار مهم است.
پاسخ دهید