این که اهل بیت علیهم صلوات الله کوتاه نمیآیند، جلسهی پیش چند مثال زدیم و دورهی امام صادق علیه السّلام را عرض کردیم که امام صادق صلوات الله علیه در اوج عُسرت تقسیم کار کرد، دانشکده درست کرد، بدون اینکه بودجهای باشد، بدون اینکه حمایتی باشد، بدون اینکه بشود ارتباط راحتی برقرار کرد. امام صادق علیه السّلام در مدینه است، شیعیان در کوفه هستند. دانشکدهها در کوفه تشکیل شد، استاد در مدینه بود. شیعهها در ایّام حج سه ماه فرصت داشتند که به مکّه، مدینه بیایند و با امام دیدار کنند و سؤالات خود را بپرسند. نه ماه روی سؤالات خود کار کنند، پخته کنند و بیایند بپرسند.
آدم مقایسه میکند میبیند که روز اوّل شیعیان دورهی امام صادق علیه السّلام نماز خواندن بلد نیستند. شیعهها مثل ما نماز خواندن بلد نیستند. مثل آقایان دیگر نماز میخوانند، کتفهای آنها درد میکند و محکم نگه میدارند. کمکم یاد میگیرند. احکام یاد میگیرند، عقاید یاد میگیرند. خیلیها فکر میکنند که خدا جسم دارد. خدا الله اکبر است، شکم او بزرگ است، موهای او فلان شکل است، چون دیگران این طور فکر میکردند. خدای مذاهب اسلامی یک چیزی عجیبی است! بعضی از آنها با این گودزیلا و اینها… ببینید چه گفتند.
مردم کمکم یاد گرفتند که خدای امام صادق علیه السّلام جسم ندارد. از امام صادق علیه السّلام یاد گرفتند. «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»[۱]، «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ»[۲] به چشم نمیآید، قابل حس نیست. کمکم کلاس بالا رفت. خدا رحیم است، ولی «لَا یُوصَفُ بِالرِّقَّه»[۳]، ولی دل او نمیسوزد. دل خدا نمیسوزد، خدا منفعل نمیشود. انفعال برای عبد است، برای بنده است، تغییر برای خالق نیست. مدام پیشرفت کردند.
کار به جایی رسید که در آن اواخر اگر استاد یک رشتهای میآمد میگفت میخواهم با جعفر بن محمّد مناظره کنم اوّل از او آزمون تعیین سطح میگرفتند. آن زمان گذشت که هر کسی از راه میرسید میگفتیم بیا یک کشتی بگیر ببینیم کت تن چه کسی است (ببینیم دانش تو چقدر است)، تمام شد. اوّل یک بچّه را میفرستادند با او گفتگو کند. اگر شکست میخورد میگفتند شما باید بروید ابتدا خطها را بکشید تا به الفبا برسید (از ابتدا آموزش ببینید). کمی بیشتر بلد بود میگفتند در مؤمن طاق شرکت کن. کمی بیشتر بلد بود میگفتند در کلاس هشام بن حکم شرکت کن و اینها سپر امام هستند. همین که در جامعه بگویند آقا اگر کسی بخواهد… قدیم اینطور بود که جامعه اصلاً کسی را حساب نمیکرد. پسر پیغمبر را امروز… در روضهها میدانید چه گفتند. حالا الآن میگویند میخواهید با جعفر بن محمّد مناظره کنید باید آزمون تعیین سطح بدهید. اوّل معلوم شود که لایق این هستید که بروید گفتگو کنید یا نیستید. آن چیزی که شما نمیبینید این است که امام در آن فضا منفعل شود و بگوید دیگر بدبخت شدیم.
[۱]– سورهی شوری،آیه ۱۱٫
[۲]– سورهی انعام، آیه ۱۰۳٫
[۳]– الأمالی (للصدوق)، ص ۳۴۲٫
پاسخ دهید