یک وقت یک شخص در خانهی خود کاری میکند، دولت اسلامی حق ندارد متعرّض شود مگر اینکه پاتوق باشد. یک وقت یک نفر در بزرگراه بیحجاب میشود. کلاً این را بدانید گناهان دستهبندی هستند گناهان شخصی داریم، گناهان اقتصادی داریم، گناهان سیاسی داریم. گناهان اقتصادی قابل قیاس با گناهان شخصی نیست، گناهان سیاسی هم قابل قیاس با گناهان اقتصادی نیست، درجهبندی دارد. رباخوار اعدام نمیشود، ولی کسی که اهل بغی است اعدام میشود. امنیّت مسلمین یک بحث خیلی مهم سیاسی است، شوخیبردار نیست.
وقتی در جمهوری اسلامی نماد دولت اسلامی حجاب است و یک نفر در بزرگراه حجاب برمیدارد این فرق میکند با کسی که در خانه است، در مهمانی است. میرود کنار عکس شهداء بیحجاب عکس میگیرد این «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»[۱] است و سیاسی است، اینطور نیست که بگویند بیحجاب را گرفتند چه کار کردند؟! این یک جنگ است و اگر یک جامعهای بگوید به ما چه.
سبک زندگی یک بحث تعارفی نیست، گزینشی هم نیست که ما بگوییم سر سفرهی اسلام نشستیم اینجا را من دوست دارم، وقتی کسی ابراز مخالفت با حکم شرعی میکند اصلاً بخشودنی نیست حتماً باید اعمال قانون شود. مثلاً من و ایشان دعوا میکنیم دست من به دست ایشان میخورد سرخ میشود دیه ثابت میشود در دادگاه ایشان میگوید صدقه سر پدرم آقای کاشانی را بخشیدم. دادگاه میگوید خداحافظ امضا کن و برو. امّا جرم سیاسی باشد مثلاً من مشت خود را در خیابان چرخانده باشم کسی جرأت نکند چیزی بگوید و بد به او زده باشم ایشان دیه را میگذرد، حاکم شرع نمیگذرد میگوید: برای چه چرخاندی؟ یعنی یک عدّه را ترساندی، تنومند بودی تصوّر کردی خبری است، اعمال قانون میکنند ولو ایشان ببخشد آن دیهی شخصی سر جای خود است، آن یک چیز دیگر است.
پی نوشت ها
[۱]– سورهی بقره، آیه ۲۷۹٫
پاسخ دهید