همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ۱۴۴۰ هـ ق، حجت الاسلام کاشانی بامداد روز چهارشنبه مورخ ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ مصادف با سحر نهمین روز ماه مبارک رمضان در برنامه زنده تلویزیونی «ماه من» شبکه سوم سیما حضور یافتند و پیرامون موضوع «امیرالمؤمنین؛ دوستان و دشمنان» با محوریت «عبادت امیرالمؤمنین علیه السلام» به گفتگو پرداختند که مشروح این مصاحبه تقدیم حضورتان می گردد.
– «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
یکی از موضوعاتی که من به آن معترف هستم این است که ما در کنار دریای فضائل امیرالمؤمنین علیه السّلام نشستهایم و فقط کوچکی ما نیست که باعث میشود نتوانیم ایشان را توصیف کنیم، رسول خدا که سلام و درود خدا بر ایشان و اهل بیت ایشان باد فرمودند: علی جان! الفاظ این دنیا نمیتوانند بزرگی تو را بیان کنند.
ما کلمه و جایگزین نداریم که بخواهیم بیان کنیم، لذا نمیتوانیم حقیقت امیرالمؤمنین علیه السّلام را بیان کنیم، اگر بخواهیم حقیقت ایشان را بیان کنیم ممکن است به اشتباه به سمتی که بعضی در مورد حضرت عیسی خطا کردند برویم و اگر بخواهیم کمتر بگوییم باز این جهت است که نمیتوانیم حقیقت را در مورد امیرالمؤمنین علیه السّلام بیان کنیم.
لذا وقتی رسول خدا به عجز در وصف معترف است، کما اینکه امیرالمؤمنین نسبت به رسول خدا چنین است، تکلیف ما معلوم است و ما فقط آمدهایم که بگوییم دوست داریم در مورد حضرت گفتگو کنیم و اعتراف میکنیم که راجع به حضرت صحبت نمیکنیم و این سخنانی در حد خود ما است.
عبادت امیر المؤمنین
موضوع بحث امشب عبادت است، چون دیشب در مورد امام رضا علیه السّلام گفتگو کردیم، میخواهم در طی چند شب آینده، به جز فردا شب که موضوع آن مشخّص است، در مورد ائمّهای که راجع به امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمایشاتی را بیان فرمودهاند گفتگو کنیم و ببینیم ائمّه چگونه امیرالمؤمنین علیه السّلام را توصیف کردهاند.
عبادت امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) حیرت انگیز است. یکی از نکات جالب این است که امامان معصوم، امام حسن علیه السّلام، امام حسین علیه السّلام، اینها برای بعضی مسائل نگران امیرالمؤمنین علیه السّلام میشدند. یعنی خود آنها شخصیّتهایی هستند که در عالم و در وجود نظیر ندارند، برای خوراک حضرت نگران میشدند. امام حسن علیه السّلام اوج زهد است، ولی برای غذای امیرالمؤمنین علیه السّلام نگران است و امیرالمؤمنین علیه السّلام کسیهی غذای خود را محکم گره میزند که نکند این بزرگواران غذا را عوض کنند و یا آن نان را با کمی روغن نرم کنند و چیزی اضافه کنند. این جالب است که امام حسن علیه السّلام نگران امیرالمؤمنین علیه السّلام است. برای عبادت امیرالمؤمنین علیه السّلام هم به همین شکل است، هم ائمّه و هم اصحاب نگران حضرت میشدند.
اوّلاً عبادت حضرت بسیار طولانی بود، دورههایی که ایشان به حکومت نرسیده بود و مخاطبین زیاد توجّه نداشتند، حضرت مشغول کار بودند و همزمان نافله و نماز مستحبّی هم میخواندند. عدد هزار رکعت را تصریح کردهاند، البتّه طلبهها میگویند عدد مفهوم ندارد ولی هزار یعنی دویست نبوده است و خیلی زیاد بوده است و بر هزار تأکید هم شده است. عزیزان ما تعجّب نکنند وقتی امیرالمؤمنین علیه السّلام مشغول چاه کندن و باغداری بودند همزمان نماز مستحبّی میخواندند، و همه میتوانند در حال کار نماز مستحبّی بخوانند. اگر امثال من به وادی کمّیت عبادت وارد شوند و محاسبه کنند که چند رکعت شد و چند نماز شد و به حساب اضافه کنند معمولاً سرعت رکعتها زیاد میشود و حواس پرت میشود و دائماً به عدد توجّه دارند ولی نماز امیرالمؤمنین علی علیه السّلام بسیار با کیفیّت است و بسیار هم طولانی است، و این خیلی عجیب است. این عبادات شدّت عاشقانه است.
عبادات عاشقانه حضرت امیر
خدا مرحوم آقای خوشبخت رحمه الله علیه را رحمت کند، ایشان میفرمودند: دعای کمیل اصلاً برای شما نیست، یعنی سطح شما این نیست، و اگر هم میخوانید بگویید خدایا امیرالمؤمنین به این شکل خوانده است. یعنی چه؟ خدایا اگر من را در جهنّم قرار دهی، اگر بر آتش صبر کنم فراق تو را چگونه تحمّل کنم؟! در حالی که اگر کسی عاشق نباشد میگوید قهر میکنم، چرا من را به جهنّم میاندازی؟ تا این حد عاشقانه و بیتوقّع و اینقدر طولانی… به شکلی که روزی اصحاب پیامبر (صلّی الله علیه و آله) با یکدیگر بحث میکردند که در میان اصحاب ویژه است، یکی از اصحاب گفت: تا زمانی که امیرالمؤمنین علیه السّلام در میان اصحاب هستند کسی (جایی برای عرض اندام ندارد). گفتند: چرا؟ گفت: خود من چیزی از ایشان دیدهام که چنین میگویم. گفتند: چه چیزی دیدهای؟ گفت: در زمانی که حکومت در دست ایشان بود یک شب فرصت پیدا کردم، دیدم شب از منزل خارج شدند و به سمت نخلستان رفتند، من هم به دنبال ایشان رفتم، دیدم که شروع کردند به عبادت، -این را امام صادق علیه السّلام هم فرمودهاند- مانند کسی که به اندازهی تمام عالم گناه کرده است –این تعابیر من، از أمالی شیخ صدوق است- این گونه ضجّه میزند و از خدا عذر خواهی میکند.
امام صادق علیه السّلام هم فرمودند: امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) در عبادت خدا، خود را میان بهشت و جهنّم میدید. کأنّ امید داشت که خدا بهترین جای بهشت را به او بدهد، با اینکه اصلاً ایشان رشک بهشت هستند و در روایت فرمودهاند بهشت مشتاق امیرالمؤمنین علیه السّلام است، ولی ادب امیرالمؤمنین علیه السّلام در محضر حضرت حق این گونه نیست که خود را بی نیاز بداند و آنچنان خوف از جهنّم داشت کأنّ گناهکار ترین فرد است. یعنی مثل گناهکارترین انسانها خوف داشت در حالی که ایشان اصلاً گناهی نداشتند. این را هم امام صادق علیه السّلام فرمودهاند، هم آن صحابه رسول خدا میگوید دیدم چگونه عبادت میکند، میفرماید: خدا یا من را تحمّل کردی، تو در برابر من چقدر صبور هستی که من را هنوز عذاب نکردهای.
– آقای شریعتی: به نظر من این مربوط به اوج معرفت امیرالمؤمنین علیه السّلام نسبت به خدای متعال است.
– اگر اهل بیت نبودند امثال من فکر میکردیم که حتماً باید فلان گناه را مرتکب شیم تا عبادت کنیم، اصلاً معنای سخن گفتن با خدا را اهل بیت به ما آموزش دادند، این ادعیههای طولانی مانند دعای کمیل و امثال آن که از امیرالمؤمنین علیه السّلام فراوان روایت شده است. نهایتاً آن صحابه میگوید: دیدم مانند مارگزیده به خود میپیچید و بعد تکان تکان خورد و مانند چوب خشک بیحرکت شد، دویدم و به جلو رفتم و گفتم «إنّا لله وإنّا إلیهِ رَاجعُون» و ظاهراً امیرالمؤمنین علیه السّلام از دنیا رفته بودند، رفتم به هر شکلی که بود به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تسلیت گفتم. حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: امیرالمؤمنین علیه السّلام را در چه حالتی دیدی؟ -این برای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تازه نبود، یعنی چیز جدیدی نبود و هر شب تکرار میشده است- گفتم: بی بی دیدم که در نخلستان گریه میکردند و ضجّه میزدند و میگفت: آه از این راه طولانی و بیتوشه بودن من و بعد هم ناگهان تکان خوردند و از دنیا رفتند.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند کمی آب به صورت امیرالمؤمنین علیه السّلام بزنید، امیرالمؤمنین علیه السّلام از خشیعت خدا شبها این گونه بیهوش میشوند. به همین دلایل نگران ایشان میشدند.
شدّت عبادت امام سجّاد
برای اینکه اوج این موضوع برای دوستان عزیز نمایان شود و برای اینکه من نام امام سجاد علیه السّلام را برده باشم، از قول ایشان بیان میکنم. امام سجاد علیه السّلام، سیّد الساجدین، زین العابدین، کسی که افرادی از مذاهب دیگر مثل طاووس ابن کیسان که فقیه برجستهی تابعی است، دربارهی ایشان نقل کرده است: وقتی من حال عبادت نداشتم میرفتم و به نماز او نگاه میکردم اشک من جاری میشد و حال توبه به من دست میداد. ما محروم هستیم و نماز امام را ندیدهایم. امام سجّاد که افراد از مذاهب مختلف را حیرت زده کرده است، مشهور است که پیشانی مبارک و زانوهای مبارک ایشان از شدّت عبادت پینه میبست و زخم میشد، عبادت ایشان هم بسیار عاشقانه است و هم بسیار طولانی است، امام سجّاد هم در دورهای است که مخاطب ندارد و جامعه از بنی امیّه میترسد که به سراغ حضرت بیاید و شناخت هم کم است و هم خفقان وجود دارد، هم خواهر حضرت نگران ایشان هستند، فاطمه بنت الحسین که در کربلا حضور دارند به جابر ابن عبدالله انصاری میگوید: من نگران برادر هستم، برو و از عبادات پیامبر برای او تعریف کن و بگو با این حد از عبادت خود را از بین خواهی برد.
ببینید چه فضایی وجود دارد، در حالی که فاطمه بنت الحسین پدر خود را دیده است، یعنی آن عبادات را دیده و مثل ما نیست که کسی را ندیده باشد، از طرفی هم در مورد امام باقر علیه السّلام روایت داریم که امام صادق علیه السّلام فرمودند: وقتی پدرم نماز پدرش -امام سجاد(علیهالسلام)- را با آن صورت زرد و حال نزار و آن چشمان فرو رفته و اشک جاری دید، نتوانست تحمل کند و شروع کرد به گریه کردن.
بعد امام صادق علیه السّلام میفرمایند: پدرم به من فرمود، پدرم در آن لحظه مشغول تفکّر بود و متوجّه من شد و به من فرمود که برو و آن صحیفههایی را که عبادات امیرالمؤمنین علیه السّلام در آنها نوشته شده است بیاور. جالب است که خدمت شما عرض کنم امام صادق علیه السّلام قبل از این عبارات میفرماید: در میان اهل بیت و خانوادهی اهل بیت کسی از امام سجّاد به امیرالمؤمنین شبیه تر نبود.
امام باقر علیه السّلام فرمودند: پدرم فرمود و من نوشتهها را به محضر ایشان آوردم، فرمودند: پسرم، اینها عبادات جدّ ما امیرالمؤمنین علیه السّلام است، میگویند یکی دو برگ را ورق زدند و بعد آن را بست، و فرمودند: «مَنْ یَقْوَى عَلَى عِبَادَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِیطَالِبٍ»[۱] چه کسی میتواند مانند امیرالمؤمنین علیه السّلام عبادت کند. امام سجادی که امام باقر علیه السّلام نتوانست عبادت ایشان را تحمّل کند، در حالی که امام باقر علیه السّلام هم امام هستند، ایشان این گونه میفرمایند چه کسی میتواند.
مناجات شعبانیه دعای تعلیمی نیست
یعنی این شدّت از عبادت و عشق برای اهل بیت شگفتی بود و مفهوم اینکه ما میخواهیم با خدا صحبت کنیم. من جملهای را خدمت شما عرض کنم که الآن هم میتوان بیان کرد و آن این است که الآن به ما بگویند فلان عالم بزرگوار و شخصیّت برجسته خصوصی به آقای شریعتی چیزی گفته است، من حاضر هستم چقدر هزینه کنم تا متوجّه شوم آن چه بوده است؟ به من بگویند حضرت ولی عصر ارواحنا فداه به آقای شریعتی مطلبی را خصوصی فرمودهاند، من حاضر هستم تمام دارایی خود را بدهم تا متوجّه شوم چه فرمودهاند. کرامت را ببینید که این بزرگواران وقتی با خدا خصوصی رابطه دارند، میآیند آن را در قالب دعا در اختیار همگان قرار میدهند. بعضی از دعاها تعلیمی هستند ولی بعضی از دعاها تعلیمی نیستند مثل مناجات شعبانیّه، حیف است که در ماه مبارک رمضان خوانده نشود، این مناجاتی است که ائمّهی ما این را مکرر میخواندهاند، این دعای تعلیمی نیست. رابطهی امام با خالق است و ما میتوانیم در اینجا یاد بگیریم که با خدا چگونه سخن بگوییم، آنجا اوج عذرخواهی است که میفرماید من اصلاً عذری ندارم، من چه کرده ام، «لَوْ أرَدْتَ هَوانى لَمْ تَهْدِنى»، میبینید بلافاصله برمیگردد و از خدا حاجات را میخواهد که من را به «هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکِ» برسان. اگر من بودم و به یاد گناهانم میافتادم از همه چیز ناامید میشدم، امام به ما یاد داده بدون آن که بخواهد آموزش بدهد. یعنی حال خصوصی خود را بیان فرموده است. این اوج کرم است و کسی این کار را انجام نمیدهد.
- آقای شریعتی: مثل مناجات امیر المؤمنین که بسیار بینظیر است.
– میخواستم این را بیان کنم که بالاخره امام حسین علیه السّلام که بر سر همین سفره بزرگ شده و در همین خانه تربیت شده است… من همیشه به دوستان عرض میکنم اگر حال امام حسین علیه السّلام را در کربلا نظاره کنید، آن لحظهای که ایشان تشنه هستند و خانوادهی ایشان تنها هستند و دشمن هلهله میکند و ظاهر امر این است که خدا یاری نکرده است، ظاهر امر این است که دعاها مستجاب نشده است، ظاهر امر این است که در این سو شکست مطلق است، آن لحظه که صورت مبارک امام در قتلگاه بر روی خاک قرار میگیرد و دیگر توان سر بلند کردن را ندارد، راوی میگوید چند مرتبه تکان خورد و درد نمیتواند صورت خود را بلند کند. نگران خیمهها است. در اینجا به ما یاد دادهاند البتّه در آنجا حضرت نمیخواسته یاد بدهد، آخرین کلام امام حسین علیه السّلام در این دنیا این است: «اللَّهُمَّ أَنْتَ مُتَعَالِی الْمَکَانِ عَظِیمُ الْجَبَرُوتِ شَدِیدُ الْمِحَالِ غَنِیٌّ عَنِ الْخَلاَئِقِ»[۲]، خدایا تو نیاز نداشتی، به من هم نیاز نداشتی، ولی لطف کردی این صحنه را به دست من سپردی. «قَریبٌ إذا دُعیتَ»، وقتی دعا میکنم به من نزدیک هستی. یعنی در اینجا به جای ناامید بودن، میفرمایند تو به من نزدیک هستی، هر وقت دعا کردم جواب دادی.
اگر زمانی برای ما مشکلی پیش بیاید و گوشه ناخن ما ایراد پیدا کند میگوییم خدایا چرا؟ همین امشب شخصی که زحمت میکشید و من را تا اینجا آورد میگفت: چرا وقتی دعا میکنیم خدا جواب نمیدهد؟ من نخواستم جسارت کنم ولی اهل بیت به ما یاد دادهاند که خدا… خدا است و بندهی ما نیست.
کما اینکه این درس در این خانواده موروثی است، دختر این خانواده حضرت زینب کبری سلام الله علیها دست به زیر بدن برادر بردند و گفتند خدایا قابل تو را ندارد. یعنی یاد دادهاند که شما با کدام خدا هستید؟ اینکه در روایت آمده معرفت خدا چیست؟ میگویند: معرفت امام زمان شما است. نه اینکه امام خدا است، نه، یعنی خدایی که از هر طریق غیر از امام معصوم آن را بشناسی موهوم است و توهّم است، یا خیلی جبّار و خشن است و یا خیلی وارفته و منفعل است.
– آقای شریعتی: پیامبر و حضرات معصومین باید خدا را به ما نشان بدهند.
[۱]– وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۹۲٫
[۲]– المصباح للکفعمی (جنه الأمان الواقیه)، ص ۵۴۴٫
پاسخ دهید