همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ۱۴۴۰ هـ ق، حجت الاسلام کاشانی بامداد روز سه شنبه مورخ ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ مصادف با سحر هشتمین روز ماه مبارک رمضان در برنامه زنده تلویزیونی «ماه من» شبکه سوم سیما حضور یافتند و پیرامون موضوع «امیرالمؤمنین؛ دوستان و دشمنان» با محوریت «امام رضا علیه السلام و زمینه سازی برای غدیر» به گفتگو پرداختند که مشروح این مصاحبه تقدیم حضورتان می گردد.
– آقای شریعتی: امروز میخواهیم راجع به امیرالمؤمنین صحبت کنیم و این نعمت بزرگ ولایت. امروز سحر هشتم است، محور برنامه و رنگ و بوی برنامهی ما امام رضایی است.
– «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
چون وقت ما بسیار محدود است و مطلب زیاد است، من این شبها برای اینکه بحث از دست عزیزان خارج نشود اسم و آدرس سند روایات را که بسیار هم متعدد هستند نمیگویم؛ ولی یکی از اساتید بزرگوار دستور دادند حدّاقل هر شب یک کتاب را نام ببرم، لذا إنشاءالله امشب بحث اصلی را از کتاب عیون اخبار الرضا سلام الله علیه خدمت شما عرض میکنم.
– آقای شریعتی: کتاب عیون اخبار الرضا یک دریایی است.
– اگر یک ربع فرصت داشتیم در مورد اهمّیّت این کتاب صحبت میکردیم، البتّه برای متخصّصین بهتر است.
آماده کردن جامعه برای امامت (غدیر دوم)
آنچه که میخواهم عرض کنم این است که امام رضا سلام الله علیه چگونه جامعه را برای امامت امیرالمؤمنین آماده کرده است.
امام رضا سلام الله علیه شخصیّت مبارک خود را خرج اثبات و تبلیغ ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه کرده است. لذا یک مقدّمهی مختصر عرض میکنم و در مورد فضا توضیح میدهم. بعد از اینکه غدیر در سال ۱۰ هجری حادث شد و رسول خدا به رحمت خدا رفتند و اتّفاقاتی افتاد، بعد از این واقعه علناً و عمومی در بین همهی اقشار مردم امامت اهل بیت زیاد رسمی معرفی نمیشد، چون خفقانی که بوجود آمده بود و کشتارهایی که انجام میشد و شرایطی که حاکم بود به گونهای بود که مثلاً روزی جابر ابن عبدالله انصاری در حال عبور بود، دید یک آقازادهی ۴ یا ۵ ساله جلوی درب خانهی امام سجّاد است که صورت او بسیار شبیه به پیامبر اکرم است، نشست و گفت: شما چقدر شبیه به پیامبر هستید -با این که جابر رابطهی خوبی با امام سجّاد داشت لکن تا آن زمان این آقازاده را ندیده بود- اسم شما چیست؟ -نام امام باقرسلام الله علیه محمّد است- فرمودند: محمّد. ظاهراً کوچک هم بودهاند، جابرابن عبدالله گفت: «أنت الباقر»؟ تا آقازاده را در آغوش گرفت خادمها آقا را به داخل منزل بردند و امام سجّاد سلام الله علیه فرمودند: خون تو را ریختند. چرا حواس این خادمها نبود؟ چرا شما را در خیابان تحویل گرفتند؟ یعنی شرایط به گونهای بود که امکان نداشت که بسیاری از مسائل مطرح شوند.
ما بعد از غدیر نداریم که به این شکل و رسمی و در انظار عمومی امامت ائمّه مطرح شود، حتّی بسیاری از شیعیان نمیدانستند که تعداد امامان چند نفر است و نمیدانستند که حتماً دوازده تن هستند، چون اگر میدانستند و آدرس دقیق معلوم بود کشته میشدند و دردسر ایجاد میشد، و در این بحث سخن فراوان است.
دلیل دعوت مأمون از امام رضا سلام الله علیه
غدیر دوّمی که در بین ائمه رسماً اتّفاق افتاد و به صورت علنی از مسئلهی امامت پرده برداری شد -برای این که بگویم زمینههای آن چه بود که این فضا فراهم شد نیاز به فرصت دیگری دارد- این بود که مأمون میخواست امام رضا سلام الله علیه را به خراسان بیاورد، چون خود او ایرانی بود، مثل همان مباحث قبیله گرایانه، مادر مأمون ایرانی بود و بنی عبّاس عرب بودند و این را در میان خود حساب نمیکردند و دوست داشتند برادر او امین حاکم شود، مأمون برای اینکه به بنی عباس فشار وارد کند که من را به رسمیّت بشناسید (یکی از دلایل) امام رضا سلام الله علیه را به اجبار به خراسان فراخواند و شروع به تبلیغ امام رضا سلام الله علیه کرد، با این ترفند که اگر بنی عباس او را به رسمیّت نشناسند امام رضا سلام الله علیه ولیعهد او خواهد شد و حکومت بعد از او، از دست بنی عباس به دست بنی هاشم خواهد افتاد، که آنها حساس شوند. و لذا وقتی بنی عباس مأمون را به حکومت پذیرفتند –از نظر آن فضای فکری مأمون از خراسان حاکم جهان اسلامی نیست- و وقتی به حجاز میآید و بعد هم به عراق میرود و مستقر میشود و حاکم رسمی میشود دیگر بحث ترویج اهل بیت نیست.
– آقای شریعتی: یعنی تا زمانی که در خراسان بود کسی برای او اهمیّّت قائل نبود.
– بله. همین طور است. چرا؟ چون مادر او یک کنیز ایرانی بوده است و همان مباحثی که در شبهای قبل مطرح کردیم. لذا او میخواست امام رضا سلام الله علیه را ترویج کند -یکی از دلایل این بود – تا آنها را تحت فشار قرار دهد. به همین دلیل کمی فضا باز بود و طبیعتاً خود مأمون هم در اثبات امامت امیرالمؤمنین علیهالسلام مناظره میکرد و میخواست فضا فراهم شود. امام رضا سلام الله علیه به نیشابور آمدند و هشتاد هزار نفر ایستاده بودند، نه این که اینها حدیث نشنیده بودند، اسامی بعضی از اینها وجود دارد، اسم نمیبرم که ذهن عزیزان درگیر اسامی خاص نشود و از بحث خارج نشوند، اینها میخواستند فرزند پیامبر برای آنها روایت بگوید. یعنی آمدند و گفتند تیمناً و تبرکاً یک روایت بگویید، یعنی با این نگاه. اوضاع عوض شده بود، امام چهارم و پنجم و ششم ما به شدّت تلاش کرده بودند که شخصیّت اهل بیت را به جامعهای که فراموش کرده بود معرفی کنند لکن در خفقان، در اینجا امام رضا سلام الله علیه آن روایت معروف «یَقُولُ (کلمه) لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی»[۱] را فرمودند، همه در آن فضای رسانهای عجیب که همه ساکت هستند میخواستند ببینند آقا چه میفرمایند، آقا پرده را کنار زدند و دوباره کنار زدند و دوباره برداشتند و فرمودند: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» این غدیر دوّم است.
معرفی شرایط امام توسط امام رضا سلام الله علیه
بعد مأمون چه کند؟ اصلاً مأمون به چه دلیل امام رضا سلام الله علیه را آورده است؟ با این ادّعا که این آقا ولیعهد من شود، حتّی در ابتدا به دروغ میگفت: آقا قبول کند و حاکم شود. در این شرایط امام رضا سلام الله علیه یک مسئلهای را مطرح کرد. مأمون در ابتدای کار برای این که بنی عباس را تحت فشار قرار دهد امام رضا را ترویج میکرد و بعد که بنی عباس گفتند کافی است، ما موافق هستیم، نمیدانست چگونه جلوی امام رضا سلام الله علیه را بگیرد، مناظرههایی شکل گرفت. در این مناظرهها در همهی موارد با صابئان و یهود و سایرین بحث میشد، تا رسید به بحث امامت و امام رضا سلام الله علیه شروع به بیان روایت راجع به امامت کردند و این مرتبه صریحتر و در فضای عمومی.
– آقای شریعتی: یعنی یک هوشمندی که باعث شد حضرت از تمام آن فرصتها استفاده کنند.
– و بعد مناسک ساختند که در آخر بحث عرض خواهم کرد. این کتاب بسیار شریف عیون اخبار الرضا، چند روایت را پی در پی میخوانم کاملاً برای عزیزان ما فضا مجسّم میشود که امام رضا چگونه آرام آرام از مباحث حق با چه کسی است؟ چرا علی ابن ابیطالب علیه السّلام بر حق بودند؟ آیا دیگران بر حق بودند یا نبودند؟ فضا خیلی حساس است. حضرت هم شخصیّت سیاسی است و ولیعهد است و خیلی راجع به هر چیزی هم نمیتواند صریح صحبت کند، دقیقاً مثل امروز که من باید در رسانه خیلی خود را کنترل کنم و هر حرفی را نگویم و مسائل اختلافی مطرح نشود، این شرایط برای حضرت امام رضا سلام الله علیه هم وجود داشته است؛ چرا که جامعه ایشان را به عنوان ولیعهد میشناسد و با این عنوان صحبت میکنند.
در اینجا حضرت در ابتدا مقام امام را معرفی کردند، چون از بعد از پیامبر اکرم تا این زمان جامعهی اسلامی دیگر امام هادی و هدایتگر نمیشناسد و گفته است که هر کسی حاکم شد و هر کسی که قدرت بیشتری داشت حاکم است ولو فاسقترین فرد روی زمین باشد. امروز هم در عربستان همین موضوع را تدریس میکنند و میگویند اگر قدرت قاتل اولیاء خدا و فاسقترین فرد روز زمین به اندازهای بود که حکومت را در دست گرفت وظیفهی شرعی همهی مردم اطاعت است. میگویند به سه روش میتوان به حکومت رسید، سوّمین روش قهر و غلبه است. من نمیگویم این قانون در کجا حاکم است، این فضا فراهم بود و شما میبینید که یزید امیرالمؤمنین میشود، ولید اموی که به قرآن (معاذ الله) تیر اندازی میکند امیرالمؤمنین میشود. امامت نماز اوّل وقت با اینها است و خطبهی نماز جمعه را میخوانند و قاضی عزل و نصب میکنند و در حوض شراب هم شنا میکنند، یعنی اصلاً هدایت از میان رفته و کسی از اینها توقع ندارد که کسی را هدایت کنند، و اصلاً مفهوم امامت از بین رفته است. لذا امام رضا سلام الله علیه مفهوم امامت را تبیین میفرمایند، نمیخواهم بگویم ائمّهی قبلی این کار را نفرمودند ولی امام رضا در یک فضای رسانهای، در تریبون جریان مقابل چنین میفرمایند و این اهمّیّت دارد، یعنی در خانهی دشمن در فضای رسمی که همه این مناظرهها را رصد میکردند یا گفتگوها و رفت آمد امام رضا سلام الله علیه را زیر نظر داشتند.
– آقای شریعتی: آقای کاشانی میخواهند بیان کنند که یک تریبون در اختیار امام رضا سلام الله علیه قرار گرفت و از شخصیّت حقوقی خود استفاده کردند و این را رسانهای کردند.
– با این حال که خیلی هم محتاط بودند فضا به سمت مسائلی نرود که ذهنها درگیر شود، حضرت فرمودند: «لِلْإِمَامِ عَلاَمَاتٌ»[۲] و متأسّفانه هنوز هم نمیتوانم تمام آن را در صدا و سیما بیان کنم، یعنی توضیح میخواهد و من نگران هستم که تلفنها شروع کنند به زنگ زدن!
– آقای شریعتی: یعنی ظرفیت شنیدن و مطرح شدن آن نباشد؟
– خلاصه میخواهم عرض کنم به اندازهای امیرالمؤمنین علیه السّلام مظلوم هستند که من اینجا هم مجبور هستم سانسور کنم و به این عمل اعتراف میکنم. من چند نمونه کوچک از آنها را بیان میکنم.
فرمودند: امام علامتهایی دارد. حالا وقتی حضرت میفرمایند امام، مردم به چه کسی فکر میکنند؟ یزید و هارون و ولید و مروان و اینها. وقتی حضرت برای امام علامات میگویند نگاه میکنند که ببینند اینها این علامات را دارند یا نه؟ دارند؟ نه. ندارند. پس معلوم است که اینها امام نیستند؛ وقتی جامعه میگوید امام یعنی رئیس حکومت. «لِلْإِمَامِ عَلاَمَاتٌ» چیست؟ «یَکُونُ أَعْلَمَ اَلنَّاسِ» داناترین مردم است، حکیمترین، با تقواترین، بردبارترین، شجاعترین، سخیترین، عابدترین در میان مردم است. مختون به دنیا میآید و مطهّر است، پشت سرش را میبیند و روح او احاطه دارد و بسیاری از آنها را هم نمیتوانم عرض کنم چون توضیحات زیادی دارد و ما از امیرالمؤمنین علیه السّلام کم گفتهایم، اینقدر کم گفتهایم که نگران هستم بدون توضیح بتوانم بعضی از جملات را بیان کنم. میبینیم این سخنان حضرت سؤال ایجاد میکند که چه کسی را میگویند؟ امروز امام چه کسی است؟ قبلاً امام چه کسی بود؟ خلفای قبلی که به آنها امام میگفتیم چنین شرایطی را نداشتند، بعد از پیامبرسلام الله علیه چه کسانی این گونه بودند؟ بلد بودند؟ ما خلفایی بعد از پیامبرسلام الله علیه داریم که ۱۲ سال آموزش دیده تا بتوانند از روی قرآن سورهی بقره را بخواند، این اعلم است؟ امام رضاسلام الله علیه اینها را میگوید؟ اگر اینها را نمیگوید پس منظور ایشان چه کسانی است؟ در فضای فکری جامعه زلزله ایجاد میکند.
– آقای شریعتی: واقعاً بعد از صحبتهای امام رضا سلام الله علیه تمام ذهنها و تمام نگاهها به سمت امیرالمؤمنین علیه السّلام رفت یا باز هم جامعه در همان جهل باقی ماند؟
– چون وقت محدود است فقط یک کد میدهم. ما میبینیم ائمّهی ابتدایی ما نزد بعضی از فرقهها خیلی محترم هستند و هر چه به سمت امام رضا و بعد از امام رضا سلام الله علیه میرویم این بیادبی بیشتر میشود؛ یعنی هر چه روشنگری میشود دشمن هم صریحتر عمل میکند. نمونه داریم از دانشمندان درجه اوّل غیر شیعه که میگوید من هر زمان گرفتار میشدم مزار علی بن موسی الرضا سلام الله علیه را زیارت میکردم و حاجت من برآورده میشد و کسانی داریم که میگویند معاذ الله او دروغ میگوید.
یعنی وقتی شما وارد این فضای درگیری میشوید او هم دشنام میدهد، همه دشنام نمیدهند ولی درگیری است. امام یک فضا ایجاد میکند که ظرف فکری اینها را تکان میدهد تا ببیند اوضاع چگونه میشود. حضرت میفرمایند: «اِنَّ الاِمامَهَ اَجَلُّ قَدراً»[۳] قدر امامت جلیل تر و عظیم تر از آن است که به هر کسی داده شود. «وَ اَعظَمُ شَأناً» شأن آن عظیمتر است، جایگاه بالاتری دارد.
مردم میگویند در این مملکت هر کسی کودتا میکرد حاکم میشد و ما باید مقابل او سجده میکردیم و دست او را میبوسیدیم، و این را امام رضا میگوید، شخصیّتی که در مناظرهها به اندازهای قدرتمند وارد شدند که همه شکست خوردند. بعد از این، که نمونه زیاد است و فرصت ما هم کم است، در میان این بحث که امام در حال تشریح فضای حقوقی امامت هستند، ببینید چگونه فرمودهاند، میفرمایند: «إنّ الإمامهَ هی مَنزِلَهُ الأَنبیاء»، امامت جایگاه انبیاء خداست، نه جای یزید و دیگران، «واِرثُ الاَوصیاء»، «اِنَّ الاِمامَهَ خِلافَهُ اللّه عز وجل»، خلافت خداست، میبینید که فضا کلّاً حقوقی است و ناگهان ورق را برمیگردانند و میفرمایند: «و مَقامُ اَمیرِالمُؤمِنینَ»، اینها که من گفتم مقام امیرالمؤمنین است، «وَ میراثُ الحَسَن وَ الحُسینِ»، این هم در ادامه دارد که میراث حسن و حسین است. یعنی ادامه دارد و امروز هم وجود دارد.
تشریح حقانیت حضرت امیر به دست امام رضا
یعنی حضرت بیرون از فضای شیعیان و در فضای حقوقی روشنگری میکنند و میگویند که امامتی با این شرایط وجود دارد و ناگهان میفرمایند این منزلت و جایگاه متعلّق به امیرالمؤمنین است. طبیعتاً بسیاری از اتّفاقات گذشته در اینجا معنا میشود.
حضرت فقط کار تئوریک انجام نمیدهند بلکه حضرت در کنار این سخنان عید غدیر را رسماً جشن میگیرند، هدیه میدهند، در واقع برای عید غدیر آداب درست میکند. به هم لبخند بزنید، یکدیگر را ببوسید، به یکدیگر تبریک بگویید و با لبخند با یکدیگر سخن بگویید، میخواهید برای همسر خود هدیه بخرید روز عید غدیر این کار را انجام بدهید، اگر میخواهید به فرزند خود هدیه بدهید روز عید غدیر بدهید، اگر میخواهید غذای خاصی بدهید روز عید غدیر بدهید، عقد اخوّت ببندید و اصلاً به سمتی بروید که در این روز شعر در مدح امیرالمؤمنین بگویید و به یکدیگر هدیه بدهید، یعنی برای عید غدیر آداب درست میکنند، اینها میراث امام رضا است. از معصومین روایت داریم که فرمودهاند: کسی که یک وعده غذا بدهد انگار به یک میلیون نفر غذا داده است. چرا؟ برای اینکه عملاً تمام مردم به صحنه بیایند و مشخص شود چه میزان انسان میگویند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ سلام الله علیه».[۴] و ما از این جهت بر سر سفرهی امام رضا هستیم و نمیدانیم چگونه از حضرت تشکّر کنیم.
– آقای شریعتی: همان امام رضا که امام را برای ما معرفی کردند که اما یک پدر مهربان برای شما است و آن عطوفتی که آقای کاشانی در شبهای قبل فرمودند به نظر من اوج رأفت و رحمت واسعهی حضرات معصومین علیهم السّلام را میتوان در وجود امام به نظاره نشست.
[۱]– عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ۲، ص ۱۳۵٫
[۲]– عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ۱، ص ۲۱۳٫
[۳]– همان، ص ۲۱۷٫
[۴]– إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج ۱، ص ۴۶۴٫
پاسخ دهید