به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها، حجت الاسلام کاشانی به سخنرانی پیرامون مسئله «اهمیت ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهما السلام» پرداختند.
مشروح جلسه چهارم تقدیم می شود.
- ازدواجهای صدر اسلام، ازدواجهای قراردادی
- ملاک کفویّت در صدر اسلام در ازدواج
- ازدواج در صدر اسلام براساس بهرههای جسمی یا منافع اعتباری
- عمل کردن امام شیعه و شیعیان هم به این عرف جامعه
- ازدواج امامان و فرزندان آنها با غیر کفوّ در صدر اسلام
- سه جهتی که ائمّه در امر ازدواج دنبال کردند
- ۱- ولود بودن زن
- تلاش ائمّه (علیهم السّلام) در جهت تغییر فرهنگ ازدواج
- فرهنگسازی عمومی اسلام در امر ازدواج
- موارد استثنائی در مورد ازدواج نکردن بعد از فوت یا طلاق همسر
- عظمت شخصیت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در بیان پیامبر
- دفاع از ولایت، کارکرد مهم ازدواج امیر المؤمنین (علیه السّلام) با حضرت زهرا (سلام الله علیها)
- استثنایی بودن ازدواج امیر المؤمنین (علیه السّلام) با حضرت زهرا (سلام الله علیها)
- اثرات روایت سدّ ابواب در جامعه
- نحوهی عکس العمل نشان دادن جریان مقابل در مورد روایت سدّ ابواب
- جعل کردن روایت در مورد حضور خلیفه در تشییع حضرت زهرا (سلام الله علیها) و اعتراف اهل سنّت به جعلی بودن آن
- بار داشتن عدم حضور خلیفه در تشییع جنازهی حضرت زهرا (سلام الله) علّت جعل این حدیث
- جاری نبودن فرهنگسازی عمومی ائمّه (علیهم السّلام) در رابطه با ازدواج در جامعهی ما
- فرهنگسازی ائمّه (علیهم السّلام) در مورد فرهنگ ازدواج
- علّت ازدواج امامان پایانی با کنیز
- سرمایهگذاری ائمّه (علیهم السّلام) روی ماجرای صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها)
- کار فرهنگی ائمّه در مورد معرّفی اهل بیت به مردم و آثار آن در جامعه
- عدم حمایت عبّاس عموی پیامبر از حضرت زهرا (سلام الله علیها)
- نتیجهی خطرناک تبلیغ روی شخصیت اهل بیت و شناخته شدن آنها توسّط مردم
- بیاحترامی بعضی از خویشاوندان ائمّه (علیهم السّلام) به ایشان
- استثنایی بودن ازدواج امیر المؤمنین (علیه السّلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها)
- علّت ازدواج شش امام پایانی با کنیز
- علّت ازدواج نکردن دختران موسی بن جعفر (علیه السّلام)
- ادّعای مهدی بودن بعضی از فرزندان ائمّه
- فرهنگ غلط کمی فرزند در جامعه به دلیل ترس از روزی
- تغییر دادن فرهنگ ازدواج توسّط ائمّه (علیهم السّلام) به مرور زمان
- یکی از علّتهای غریب الغربا نامیده شدن امام رضا (علیه السّلام)
- اثر تربیت فاطمی امام رضا (علیه السّلام) روی امام جواد (علیه السّلام)
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]
ازدواجهای صدر اسلام، ازدواجهای قراردادی
عرض کردیم اگر بخواهیم برای عرایض ناقابل خود عنوانی بگذاریم، عنوان آن این میشود که فاطمهای که امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) از دست داد ابعادی داشت و دارد؛ وجود مبارک صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) که ما به مسئلهی ازدواج پرداختیم خلاصهی آنچه گذشت تا به الآن اینطور است عرض کردیم که ما نیامدیم با بیان پاسخ به شبهات بحثی را مطرح بکنیم، گرچه دو تا شبههی مهم را پاسخ دادیم؛ ازدواجهای در صدر اسلام، ازدواجهای مرتکز ذهنی امروزی ما نبوده است. ازدواجها یک قرار داد اجتماعی حتّی شاید بشود گفت: چیزی شبیه به خرید و فروش بوده است. البتّه در آن خرید و فروش لزوماً خریدار و فروشنده همیشه یکسان نبودند. گاهی هم جای این دو تا بین زن و مرد عوض میشد.
ملاک کفویّت در صدر اسلام در ازدواج
مسئلهی کفویّت به معنایی که شما امروز دارید و در روایات ما وجود دارد هم نبوده است یا میتوانم اینطور بگویم شب گذشته هم خدمت شما عرض کردم که کفویّت بگویید بوده است ولی ملاک کفویّت پول یا قبیله بوده است یا نژاد یا سرمایه و یا سرمایهی اجتماعی. یعنی شما در جامعه چه جایگاهی دارید. بعدها اسلام خیلی تلاش کرده است که این موضوع را تغییر بدهد که ما بعضی شبها نمونههایی مثل ماجرای ازدواج حضرت زین العابدین (صلوات الله علیه) با آن کنیز خود را مفصّلتر بحث کردیم که بگوییم اسلام این را تغییر شکل و ماهیت داده است.
ازدواج در صدر اسلام براساس بهرههای جسمی یا منافع اعتباری
امّا اگر یک سری به احکام بزنید میبینید که البتّه این موضوع هم، یک موضوعی است که انصافاً سخت است روی منبر گفته بشود من خیلی شاهد مثال دارم که نمیتوانم بیان بکنم. پیش امام صادق (علیه السّلام) میرود میگوید: یک زنی است در محلّهی ما که این شهرت به فسق و فجور دارد، ازدواج با این چطور است یا متعهی با او چطور است؟ اوّل اینکه اینقدر خلاف عرف نیست که از امام میپرسد و ثانیاً حضرت هم میگوید: اشکالی ندارد. البتّه این مورد توصیهی امام نیست که بگوید: خیلی کار خوبی است ولی منع هم ندارد. یعنی ازدواج آن زمان –صدر اسلام را عرض میکنم- نه لزوماً برای فرزندار شدن بوده است، نه لزوماً برای تربیت فرزند بوده است، نه اینکه زندگی در دنیا و آخرت با هم داشته باشیم بوده است. یک فضای دیگری بوده است که یا بهرهبرداری جسمی بوده است که این خیلی زیاد است یا منافع اعتباری مثل اینکه فرض بفرمایید هم شأن با یک گروهی بشویم یا درگیریهای با یک گروهی بخواهد کمتر بشود. این فراوان اتّفاق افتاده است. صرف اینکه ظاهر یک فردی را دوست داشتند با او ازدواج میکردند.
عمل کردن امام شیعه و شیعیان هم به این عرف جامعه
این برای مردم آن زمان نیست که من بگویم اهل سنّت اینطور بودند. در بین شیعیان و امامان شیعه هم همین ساری و جاری بوده است. مثلاً نقل شده است حضرت زین العابدین (صلوات الله علیه) با یک زنی از که به آن شیبانیّه میگویند، اهل بصره است ازدواج میکند بدون اینکه شناخت قبلی داشته باشند؛ امام علم غیب دارد از نظر بنده؟ بله از نظر بنده دارد ولی امام مأمور به ظاهر عمل کردن است. یعنی به همین ظاهر اکتفا میکند و بعد به ایشان خبر میدهند که این همسر شما -اهل بصره ناصبی هستند- به امیر المؤمنین ناسزا میگوید -در وسائل نگاه بکنید وجود دارد- یک روز حضرت پشت سر او بوده است، دیده است این دارد کار میکند، دارد به امیر المؤمنین ناسزا میگوید او را طلاق میدهد. این فضایی که امروز ما داریم چون ما یک مورد که بیشتر ازدواج نمیکنیم برای اوّل و آخر ذخیرهی قبر و قیامت من یک نفر بیشتر نیست، لذا ما خیلی میگردیم الآن هم به دنبال تقبیح آن نیستم اصلاً. آن فضا با این فضا فرق میکرده است.
ازدواج امامان و فرزندان آنها با غیر کفوّ در صدر اسلام
اینجا امامان شیعه که مرد هستند با زنان غیر کفو ازدواج کردند، نمونههای آن هم یکی دو تا و ده تا نیست که شما بگویید آقا شاید نباشد. کافی است شما یک سری به نسبت نامهها بزنید میبینید صدها مورد است. از آن طرف هم وجود دارد. یعنی فرزندان ائمّهی ما هم ممکن بود با بعضی مردانی که امروز برای ما تعجّببرانگیز است ازدواج بکنند. البتّه شب گذشته عرض کردم برای ازدواج اوّل حسنین (علیهم الصّلاه و السّلام) میفرمودند: ما فرزندان خود را برای آل جعفر و آل عقیل قرار دادیم ولی بالاخره حضرت زینب (صلوات الله علیها) عرض کردیم همسر عبدالله بن جعفر است، در حالی که عبدالله بن جعفر همسران دیگری هم دارد یا دختر امام حسین با بچّههای عثمان و مروان و زبیر و اینها ازدواج میکنند اینها فراوان هستند لذا مادر بعضی از امامان ما انتساب به بعضی از این افراد دارند مثل امام صادق و امام باقر (سلام الله علیهما)؛
سه جهتی که ائمّه در امر ازدواج دنبال کردند
۱- ولود بودن زن
کاری که اهل بیت کردند سه جهت داشته است یکی این است که به مرور موضوع ازدواج را تبدیل کردند به اینکه ازدواج دنبال زنی بروید که ولود باشد. شاید در ذهن شما این سؤال پیش آمده باشد -اگر در روایات دیده باشید- چرا در روایات ما مدام میگوید که: دنبال زنی بروید که فرزندار میشود. چون عرض کردم شیعهای که از شاگردان امام صادق (علیه السّلام) است میگوید: یک زنی در محلهی ما است، قیافهی او خوب است این اصلاً معروف است، در یک نقلی است که میگوید: مردی نیست که او به آن مرد نه بگوید. بروم با او ازدواج بکنم یا نه؟ تغییر دادن این فضا کار میبرد. خوب معلوم است که کسی از این آدم توقّع ندارد که برای او بچّه تربیت بکند. چه تربیتی بکند؟
تلاش ائمّه (علیهم السّلام) در جهت تغییر فرهنگ ازدواج
به مرور سعی کردند فرهنگ اسلامی را تغییر بدهند، یعنی فرهنگ اسلام میخواهد به فرهنگی که مردم داشتند غالب بشود. به مرور اوصافی ذکر کردند که مثلاً برای حُسن جمال نروید ازدواج بکنید همهی اینها مستحب و مکروه است. یعنی شرایط ازدواج، ازدواج باطل نمیشود امّا اسلام سعی کرده است بگوید که بدانید به دنبال چه چیزی هستید. حالا خیلی از مثالهای آن هم حرمت منبر اهل بیت (علیهم السّلام) است، هم سنین متعدّد و مختلف وجود دارد؛ بنده خیلی با احتیاط دارم حرف میزنم. یک وقت نُه ربیع باید خدمت شما برسم آنجا خیلی راحتتر بتوانم حرف بزنم اینها روایات است. ولود باشد. یعنی این زنی که تو با او ازدواج میکنی میتواند مادر فرزند تو هم باشد. به این هم فکر بکن. اینکه مثلاً خیلی خوب است اگر قرآن بلد باشد. اینها جزء پنج ستارهها محسوب میشدند، یعنی آپشنهای خیلی بالا آن زمان محسوب میشده است.
فرهنگسازی عمومی اسلام در امر ازدواج
یک وقتی یک نفر پیش یکی از اساتید ما رفت گفت: به خواستگاری یک خانمی رفتم محجّبه است، حجاب او کامل است، نماز اوّل وقت میخواند. گفت: کافی است دیگر. الآن اگر امام معصوم بود معطّل نمیکرد. یعنی به دنبال چه چیزی هستی، بقیهی آن را باید در زندگی درست بکنی. میخواهی بروی یک کسی را پیدا بکنی… آن وقت خود تو کجای کار هستی؟ ما امروز از این طرف افتادیم. میگوید: من ۳۷۰ بار به خواستگاری رفتم. دیگر دو رقمی و نزدیک به سه رقمی خیلی زیاد است. ولود باشد، بتواند بچّه تربیت بکند. از ولایت اهل بیت سر در بیاورد. این دیگر خیلی خوب است. یعنی فضای آن زمان این است. برای پول او نباشد، نمیگوید: حرام است. فقط چهرهی او برای تو مهم نباشد. اسلام سعی میکند اینها را در مرحلهی اوّل که بخش فرهنگسازی عمومی است، برای عموم انجام بدهد.
موارد استثنائی در مورد ازدواج نکردن بعد از فوت یا طلاق همسر
دو تا کار دیگر هم اتّفاق افتاده است. یکی از آنها این است که سعی کردند که بفهمانند اگر برای یک زندگی ایدهآل دنبال میگردی، آن هر رحمی، صاحب هر چیزی نیست. لذا اگر قرار است قمر منیر بنی هاشم به دنیا بیاید، برای او باید بروی بگردی ولو اگر یک طرف قضیه امیر المؤمنین (علیه السّلام) باشد. عرض کردیم خیلی بعید بود زنی که دیگر قبل از ۸۰، ۹۰ سالگی و ناامیدی از بعضی از امور بیوه باشد همین یک سال حداکثر بعد از طلاق یا مرگ شوهر خود ازدواج میکردند. دو نفر را مثلاً تاریخ تعجّب دارد که اینها ازدواج نکردند یکی حضرت رباب مادر شیرخوار کربلا است و یکی هم امّ البنین است اینها استثنائی هستند. حتّی برای حضرت رباب هم نوشتند در این یک سالی که بعد از امام حسین (علیه السّلام) زنده بود عجیب است که ازدواج نکرده است یعنی خلاف عرف عمل کرد.
عظمت شخصیت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در بیان پیامبر
وجود مبارک حضرت خدیجه (سلام الله علیها) که من شب گذشته بحث حسد عایشه را یک قدری کوچکی مطرح کردم که الآن جا دارد یک مثال برای آن بزنم. مثلاً یک روزی عایشه حرفی نسبت به حضرت خدیجه زد، زیاد این حرف را میزند مثلاً… رسماً به حضرت خدیجه دشنام میداد. بعضی از این دشنامها را هم تاریخ ثبت کرده است. صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) پیش پیامبر آمد و گریه کرد حضرت فرمود: دختر من محل نگذار. بعد یک جملهای در مورد حضرت خدیجه فرمود، این جمله حیرتآور است. پیغمبر زمان حضرت خدیجه عرض کردیم از آن عرف فاصله گرفت؛ نه تعدّد ازدواج داشت، نه گزارش ارتباط با کنیز برای حضرت داده شده است. فرمود: «إِنَّ بَطْنَ أُمِّکِ کَانَ لِلْإِمَامَهِ وِعَاءً»[۴] رحم مادر تو امامپرور است، لذا اینها چون حسادت دارند حرف میزنند اینها را رها بکن.
دفاع از ولایت، کارکرد مهم ازدواج امیر المؤمنین (علیه السّلام) با حضرت زهرا (سلام الله علیها)
سرآمد همهی آنها عرض کردیم ازدواج امیر المؤمنین (علیه السّلام) و صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) که هم شخصیت بینظیر صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) بود و هم کارکرد این ازدواج بود که دفاع از ولایت بود. اینها را تا به حال گفتیم.
استثنایی بودن ازدواج امیر المؤمنین (علیه السّلام) با حضرت زهرا (سلام الله علیها)
تحلیل تاریخی نشان میدهد که ازدواج امیر المؤمنین (علیه السّلام) و صدّیقهی طاهره خلاف عرف آن زمان بود، از همه جهت استثنائی بود. روایت هم عرض کردیم که میفرماید فاطمه استثناء عالم است و احکام استثنائی هم دارد مثلاً «وَ لَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَنْکِحَ فِیهِ النِّسَاءِ فِی المَسجدِ» مسجد محلّ عبادت است علی و فاطمه استثناء هستند، اینها اهل طهارت هستند. لذا آن حدیث سدّ ابواب معروف هم زیاد شنیدید که همهی درها را ببندید جز این در. چون ممکن است در اوقاتی شما طهارت نداشته باشید. اگر در اصلی خانهی شما به مسجد راه پیدا بکند شما باید -آن موقعها که حمام در خانه نبود- در حالی که طهارت ندارید از داخل مسجد بروید، ورود به مسجد برای شما حرام است؛ بعد گفتند: یا رسول الله این یک دانه در چه؟ فرمود: اینها استثنائی هستند. اصلاً این بیت استثنایی است. حالا من نمیخواهم روضه بخوانم ببینید پیامبر از چه جهاتی استثنایی بودن این بیت شریف را بیان کرده است که آتش به در این خانه بردند، اگر نمیگفت چه کار میکردند! حالا غیر از آن ۱۸۰ دفعهای که صبح به صبح در این خانه آمد و فرمود: «الصَّلَاهَ یَا أَهْلَ الْبَیْتِ»[۵] موارد متعدّد مختلف عجیب و غریب زیاد بود.
اثرات روایت سدّ ابواب در جامعه
از جمله این ماجرای سّد ابواب و اگر میخواهید ببینید ماجرای سدّ ابواب چه اثری روی جامعه گذاشته است، عکس العمل آن زمان را باید دید. در مسائل تاریخی وقتی میخواهیم ببینیم یک مسئله چقدر بازخورد داشته است، نگاه میکنیم ببینیم مثل فرض بفرمایید یک جلسهای، جریانی اتّفاق میافتد، روزنامههای یک حزب سیاسی منتشر میکند، یک حزب دیگری باید نگاه بکنی آن طرف مقابل مثلاً فرض کنید استقلالیها میبازند یا میبرند کار ندارم یکی از آنها، روزنامههای طرفدار باز تیم بازنده چطور دارند خبر را منتشر میکنند. مثلاً میگویند: یار دوازدهم. این را که دارم میگویم برای تقریب به ذهن دارم میگویم، الآن یک مثال تاریخی میزنم. تیمی که سه بر صفر باخته است یا سه بر دو باخته است آن که باخته است میگوید: یار دوازدهم. یعنی حالا که باختم و مجبور هستم قبول بکنم، باید سعی بکنم سطح باخت را کم بکنم. عکس العمل نشان میدهد. خیلی کم پیش میآید تیمی که باخته است در روزنامههای طرفدارش مثلاً بنویسند: چهار گل استثنایی که ما خوردیم. این را نمیگویند.
نحوهی عکس العمل نشان دادن جریان مقابل در مورد روایت سدّ ابواب
در ماجرای حدیث سدّ ابواب روزنامههای طرف مقابل عکس العمل نشان دادند، عکس العمل چیست؟ بارها از بنده شنیدید. عکس العمل ماجرای خوخه است که چون همهی درها را ببندید، جز در خانهی علیّ بن ابیطالب (صلوات الله علیه) در صحیح بخاری است که پیغمبر فرمود: همهی خوخهها را ببندید جز خوخهی ابوبکر. و خوخه یعنی سوراخ، منفذ، دریچه، در کوچک. یعنی مثلاً فرض کنید همهی هواخوریها را ببندید جز هواکش خانهی ابوبکر. این چه خصوصیتی دارد؟ هوا از مسجد به داخل خانه برود و از خانه به داخل مسجد برود؟! آنجایی که میگوید: درها را ببندید جز جنب نمیتواند وارد مسجد بشود، میگوید: در را ببند نرود. سوراخ را ببندید و نبندید چه اثری دارد؟ امّا این عکس العمل که در صحیح بخاری آمده است، ابن تیمیه هم برای آن فریاد میکشد که این اصل است، سوراخ اصل است و در خانهی علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) جعلی است. سوراخ مثلاً ارژینال است، این فیک است. این نوع عکس العمل نشان میدهد این ماجرای ازدواج امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) -که دو سه شب سعی کردیم توضیح بدهیم- چه اثری روی قیام امیر المؤمنین (علیه السّلام) داشته است. میخواستند عکس العمل نشان بدهند، برای این عکس العمل باید چه کار میکرده است. باید میگفته است: نه این یک چیز استثنائی نیست، در اینها را اگر گفته است ببندید خوخهی آن دریچهی آنها را هم گفته است ببندید. این یک نمونه.
جعل کردن روایت در مورد حضور خلیفه در تشییع حضرت زهرا (سلام الله علیها) و اعتراف اهل سنّت به جعلی بودن آن
امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) وصیت صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) را عمل کرد و شبانه ایشان را دفن کرد و خلیفه هم در نماز ایشان شرکت نکرد. یک روایتی جعل کردند که خود آنها به جعلی بودن آن اعتراف کردند عبدالله بن محمّد قدامی هم آن را جعل کرده است و ذهبی هم که از علمای خود آنها است او هم میگوید این جعل کرده است. ماجرا این است بحث ما گم نشود وقتی یک مسئلهای در جامعه مطرح میشود، آن جریان شکست خورده میخواهد در روزنامههای خود بگوید: یار دوازدهم. چه میگوید: این یک نمونهی دوم آن است. او میگوید که وقتی فاطمه از دنیا رفت، خلیفه بر بالین او حاضر شد و گفت: یا علی بلند شو نماز بخوان. تا ما هم نماز بخوانیم. امیر المؤمنین (علیه السّلام) به او گفت: نه، حاشا تو خلیفهی پیغمبر هستی، شما بفرمایید. دیگر بالاخره خلیفه هم اولی است، خلیفه بلند شد نماز خواند. برادران اهل سنّت ما مثل عالم بزرگ آنها ذهبی میگویند: این دروغ است.
بار داشتن عدم حضور خلیفه در تشییع جنازهی حضرت زهرا (سلام الله) علّت جعل این حدیث
این دروغ چرا جعل شده است؟ آدمی که دروغ میگوید یک غرضی دارد، از یک چیزی ترسیده است. میگویند: ریشهی دروغ ترس است، من جرأت نمیکنم واقعیت را بگویم، از ترس یک ضرری یک دروغی میگویم، ترس چه ضرری؟ که خلیفه بر بالین فاطمه حضور نداشته است. خوب نداشته باشد مگر حالا خلیفه وظیفه داشته است که هر کسی از دنیا میرود به تشییع جنازهی او برود! بله فاطمه استثناء است. عدم حضور او بار داشته است. ۶-۰ محسوب میشده است. او باید عکس العمل نشان میداد. لذا آن دروغگو میآید میگوید: بله شرکت کرده است. اتّفاقاً امام جماعت هم بوده است.
جاری نبودن فرهنگسازی عمومی ائمّه (علیهم السّلام) در رابطه با ازدواج در جامعهی ما
پس یک کاری که اهل بیت در مورد مسائل ازدواجها کردند فرهنگ سازی عمومی بوده است. این فرهنگ سازی عمومی متأسّفانه امروز هم ساری و جاری نیست و لازم است انصافاً -خدا إنشاءالله سنّ ازدواجها را پایین بیاورد- در زمینهی ازدواج و روابط زناشویی و همسرداری انصافاً به خدا از آن لیسانس کاغذی بدون مصرف که مردم میگیرند لازمتر است؛ یک ۲۰، ۳۰ جلسه پیش یک نفر بروند یاد بگیرند. هم امور جسمی آن، هم امور روانی آن. اینها آموزشی است. علّت اینکه امروز جامعه اینقدر مشکلات دارد برای این است که این آموزشها را این مهارتها که بخشی از آن مهارتهای جسمی است، بخشی از آنها هم مهارتهای روحی است اینها را ندیده است. این بخش فرهنگسازی است که میشود به آن برگردیم.
فرهنگسازی ائمّه (علیهم السّلام) در مورد فرهنگ ازدواج
بخش دوم اینکه یک استثناء داشت که از همه جهت استثناء بود وجود مبارک صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) بود. بخش سوم این است که ائمّه (علیهم الصّلاه و السّلام) در این شرایط سعی کردند مسئلهی تقوا را بیشتر مطرح بکنند. لذا ائمّهی ما یا از زنان حرّه ائمّهی پایانی… فرق ائمّهی پایانی با ائمّهی اوّلیّه چیست؟ ۱۰۰، ۱۵۰ سال ائمّهی قبلی فرهنگسازی کردند. امام کاظم و امام رضا (علیهما السّلام) روی فرهنگی که امام صادق و امام باقر (علیهما السّلام) ایجاد کردند دارد در جامعه کار میکند.
علّت ازدواج امامان پایانی با کنیز
این بزرگواران با زن آزاد ازدواج نمیکردند، اگر ازدواج میکردند فرزندار نمیشدند. علّت چه بود؟ علّت چند چیز بود. یکی از آنها این بود که آن جامعهای که ازدواج با کنیز را به عنوان اینکه یک زن پایین مرتبه با یک مرد بالا مرتبه است، به مرور میخواست تغییر بدهد که «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»[۶] اتّفاقاً در روایات همین آمده است. یعنی استناد این آیه از خود روایت است.
سرمایهگذاری ائمّه (علیهم السّلام) روی ماجرای صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها)
دوم ائمّهی ما روی ماجرای صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) سرمایهگذاری جدّی کردند. یک وقت است که شما میبینید بدن مبارک سیّد الشّهداء (علیه السّلام) را که در کربلا زمین میافتد، برای هتک حرمت برهنه میکنند. در حالی که آن لباس برای خرید و فروش و غنیمت دیگر مفید نبود. بیش از صد ضربه انواع ضربهها -در کمترین نقل- به آن اصابت کرده است. پس برای خرید و فروش مناسب نبود ولی هتک حرمت کردند.
کار فرهنگی ائمّه در مورد معرّفی اهل بیت به مردم و آثار آن در جامعه
زمان امام رضا (علیه الصّلاه و السّلام) امام رضا یک لباس به دعبل داد، دعبل یک آستین آن را کند، ۳۰ هزار سکه لباسی که یک آستین نداشت را برد در قم فروخت. هر کسی یک قسمتی از آن را ببرد، هر کسی از فامیل او که از دنیا میرود دو تا نخ آن را در قبر طرف بیندازند. یعنی شأنی که مردم از اهل بیت میشناختند، به برکت کاری که اهل بیت کرده بودند و روی تمرکزی که سال گذشته اگر به خاطر شما باشد بحث ما رفتار ائمّه در مورد زنده ماندن ماجرای صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) بود با محوریّت موضوع حضرت زهرا (سلام الله علیها) ائمّه ما اهل بیت را به جامعه معرّفی کردند. تغییر این در رفتار مردم دیده شد. یک روزی مردم برای هتک حرمت پسر پیامبر را برهنه کردند، روز دیگری که این روز دیگر تا آن قبلی حدود ۱۶۰ سال فاصله است، لباس امام را برای تبرّک برای قبر و قیامت خود حاضر بودند طلا بدهند نخ بگیرند و این را داخل قبر خود بگذارند این یعنی چه؟ یعنی تربیت. آدم برای چه چیزی پول میدهد؟ در جامعهای که میگوید: آقا من از قیافهی این خانم خوشم آمده است، ولی این خانم خوبی نیست. بالاخره امام با این آدمها سر و کار داشته است، اینها تازه راویها هستند. کار به جایی تبدیل بشود و تغییر پیدا بکند که بگویند: ما حاضر هستیم طلا بدهیم که نخ بگیریم، این نخ آن لباسی است که بدن پسر فاطمه اصابت کرده است. یک روزی آتش در آن خانه بردند، مردم دفاع نکردند. نه فقط مردم دفاع نکردند، مهمتر از مردم خواص دفاع نکردند.
عدم حمایت عبّاس عموی پیامبر از حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شب گذشته عرض کردیم که عبّاس عموی پیغمبر دفاع نکرد، در زمین خلفا بازی کرد. سعی کرد تنشزدایی بکند. شب گذشته عرض کردیم گفت: بگذار مردم بیایند به فاطمه نماز بخوانند، از برکت وجود او مثلاً توشه برگیرند. آشتی ملّی بکنیم مثلاً. طرّاح آن عبّاس عمومی پیغمبر است. حالا یا او را جلو انداختند.
نتیجهی خطرناک تبلیغ روی شخصیت اهل بیت و شناخته شدن آنها توسّط مردم
این یک روزگار است، یک روزگار دیگری نه خود صدّیقهی طاهرهی عظمیم الشّأن استثنائی، برای نخ لباسی که نوهی او پوشیده است طلا میدهند. تغییر ایجاد کردند؛ این تغییری که اهل بیت ما روی تبلیغ شخصیت اهل بیت ایجاد کردند، نتیجهی خوب زیاد داشت امّا یک نتیجهی خطرناک انحرافی هم داشت. یک پیامد انحرافی داشت. هرچه راجع به اهل البیت حرف میزدند، خوب است یک پیامد انحرافی داشت آن چه بود؟ بعضی از ناحقهای از فامیلهای نزدیک یا بنی الزّهراء ممکن بود اینها علم من امام هستم بلند بکنند، یک مشکل دیگری به وجود آمد. تقریباً مشکل اصلی دوران امام صادق و امام کاظم و امام رضا (علیهم السّلام) این است. هر کسی که فرزند یا نوهی یکی از معصومین است میگوید: من امام هستم و مردم را به سمت خود دعوت میکند.
بیاحترامی بعضی از خویشاوندان ائمّه (علیهم السّلام) به ایشان
دشنامهایی که اینها به ائمّهی ما دادند بنی امیّه ندادند. شما مورد پیدا نمیکنید معاویه در مقابل امام حسن (علیه السّلام) به امام حسن فحش داده باشد و به سمت ایشان آب دهان پرت کرده باشد ولی مقابل امام صادق (علیه السّلام) یکی از سادات بنی الزّهرا میآید، آب دهان به صورت امام صادق پرتاب میکند.
استثنایی بودن ازدواج امیر المؤمنین (علیه السّلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها)
کار سومی که ائمّه کردند این بود فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) استثنایی است به خاطر اغراضی که عرض کردیم؛ یکی از آنها این است که حامی اصلی امیر المؤمنین (علیه السّلام) بوده است. لذا گفتند آن ازدواج استثنایی است. گفتیم: خود خلیفهی دوم میگفت: علی یک چیزهایی دارد که با عالم قابل قیاس نیست یکی این است که همسر او فاطمه است. خلیفهی دوم کسی است که از پیامبر نقل کرده است: «لَا یُسْأَلُ الرَّجُلُ فِیمَا ضَرَبَ امْرَأَتَهُ» مرد هر چه زن خود را بزند در قیامت به او کاری ندارند. این خوب خلیفهی دوم است. ازدواج بکن طلاق بگیر. چرا میگویی: حاضر هستم هر چه در این عالم بوده است بدهم یکی از آن چیزهایی که علی داشت که مهمتر آنها این است که همسر او فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است را بگیریم. این خیلی ویژگی است. خوب این استثنایی بود.
علّت ازدواج شش امام پایانی با کنیز
ائمّه روی سادات بنی الزّهرا سرمایهگذاری کردند. نتیجه هم داد؛ عرض کردیم امام رضا لباسی که به تن ایشان اصابت کرده بود، پوست مبارک بدن ایشان به پارچه اصابت کرده بود، برای نخ آن پارچه طلا میدادند. آدمها که گارانتی ندارند. بعضی از برادرهای ائمّهی ما و نوههای ائمّهی ما، پسران ائمّهی ما متأسّفانه گفتند: چرا او، ما نه. اینها شروع به ادّعا کردند. آن وقت شما میدانید اینها اگر توهین بکنند، چون اینها خود را از خانواده میدانند، راحتتر میتوانند توهین بکنند، توهینهایی که توسّط اینها به اهل بیت به ویژه امام رضا (علیه السّلام) شده است، توسّط بنی امیّه صورت نگرفته است. حکومتها میترسیدند از این سنخ بیادبیها بکنند. اینکه برادری یعنی پسر امام کاظم (علیه السّلام) جرأت بکند بیاید مقابل امام رضا قرار بگیرد بگوید: این فرزند شما نیست، پسر شما، پسر شما نیست. این نوع بیادبی را خلیفهی دوم هم نکرده است. لذا برای اینکه جلوی این حالت را بگیرند، ائمّهی ما نگاه بکنید شش امام پایانی همه کنیز زاده هستند. چرا؟ چون اگر با هر فردی ازدواج میکردند، بچّهی او علم امامت بلند میکردند. کنیزها توان این را نداشتند، البتّه که کنیزهایی که مادران ائمّهی ما هستند با فضیلت هستند. رحمی که امام پرور باشد قابل قیاس نیست، باید زبدهی عالم وجود باشد. آن از لحاظ کرامت سر جای خود، توان خیزش هم نداشتند.
علّت ازدواج نکردن دختران موسی بن جعفر (علیه السّلام)
حتّی نقل داریم که ظاهر آن اینطور است که فرزندان موسی بن جعفر، دختران ایشان ازدواج نکردند. یعنی شما یک روزی میبینید دختر امام حسین ممکن است با آل مروان ازدواج بکند، در آن فضاها این فضاها عرفی است که ائمّه سعی کردند تغییر بدهند. زمان امام رضا (صلوات الله علیه) در نقلی که در کتاب تاریخ قم که برای قریب به هزار سال پیش هم بیشتر است، نوشته شده است میگوید: ازدواج دختران موسی بن جعفر (علیه السّلام) به دست امام رضا (علیه السّلام) است و وقتی بررسی میکنیم میبینیم دختران موسی بن جعفر (علیه السّلام) ازدواج نکردند، چون اگر ازدواج میکردند حاصل این ازدواجها ممکن بود آن فرزندان سوء استفاده بکنند.
ادّعای مهدی بودن بعضی از فرزندان ائمّه
میدانید این سوء استفاده شده است. دختر امام حسین (علیه السّلام) با پسر امام حسن (علیه السّلام) ازدواج میکند یک پسری به دنیا میآیند به نام عبدالله محض، پسر این عبدالله محض یکی ازخطرناکترین مهدیان دروغین است. اصلاً فضای مطالعات مهدوی را به هم زده است. هم پدر بزرگ او امام حسن است، هم پدر بزرگ او امام حسین است. یعنی اگر یک نفر ادّعا میکرد، مردم فریب میخوردند. بنی عبّاس اصلاً با این محمّد نفس زکیّهای مهدی دروغین پیمان بستند، بیعت کردند به حکومت رسیدیم، حکومت را به تو تحویل میدهیم و پدر او عبدالله محض که نوهی امام حسن و امام حسین (علیهم السّلام) مقابل همه میآمد به امام صادق إن قلت و قلت میکرد، اشکال میکرد. میگفت: شما حق نیستید. امام پسر من است. خوب چقدر امام تریبون دارد که از حق دفاع بکند؟! یعنی یک وقت ماجرا فقط محصور در سقیفه است یک وقتی است که ماجرا را تا شما بخواهید به دست بنده برسانید هر مسئلهای مثل ماجرای مهدویّت دروغین هم در آن دارد، چون ارزشمند است. لذا شما میبینید ائمّهی ما به سمت ازدواج با کنیز رفتند. مادران ائمّه کنیز هستند که از لحاظ اجتماعی آن روز نتوانند خیزش ایجاد بکنند. برادر او، پدر او، فامیلهای کنیزها که با آنها نبودند. غریب بودند. از آن طرف هم دختران خود را دیگر نمیگذارند با هر کسی ازدواج بکند. شما بروید بررسی بکنید، بنده که عرض کردم دختران امام حسین با آل مروان و اینها ازدواج کردند، آیا دختران امام رضا هم ازدواج کردند؟ نخیر. امروز یکی از دوستان گفت: اینها برای ما عجیب بود. گفتم: بله شما وقتی بخواهی یک بستر فرهنگی را عوض بکنی، یک شبه نمیشود.
فرهنگ غلط کمی فرزند در جامعه به دلیل ترس از روزی
کما اینکه الآن در جامعهی ما یک فرهنگ غلطی جا افتاده است که دو تا بچّه باشد زندگی خیلی خوب است. بعد ما میبینیم که بچّهها لوس و ننر شدند، اصلاً هم زندگی بهتر نیست، منتها شما میخواهی فرهنگ را عوض بکنی یک شبه نمیشود که بسم الله الرّحمن الرّحیم با رمز فلان شروع میکنیم، نه، مردم جاهلیّتی فکر میکنند، میگویند: نان او را تو میدهی؟ چون خیال میکنند نان بقیه را خود او میدهد. دقیقاً رفته است ۱۴۰۰ سال قبل که فرزندان خود را میکشتند، خدا میگوید: «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ»[۷] فرزندان خود را از ترس تنگدستی نکشید، «نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ» و یک جای دیگر دارد: «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ»[۸] روزی را من میدهم. امروز شما در جامعه به یک کسی بگویی: بچّههای شما کم هستند. میگوید: شما روزی آنها را میدهید؟ این شرک جلی نیست ولی از اقسام شرک است. مگر تو داری روزی او را میدهی؟ دماغ خود را هم نمیتوانی بالا بکشی روزی میدهی؟! این را نمیشود یک شبه عوض کرد. گندی که بعضیها زدند نمیشود یک شبه این را عوض کرد، فرهنگ را نمیشود یک شبه عوض کرد.
تغییر دادن فرهنگ ازدواج توسّط ائمّه (علیهم السّلام) به مرور زمان
لذا شما میبینید آن اوائل ازدواجهای عجیب و غریب که اصلاً دیگر با این حرفهایی که ما زدیم اگر کسی گوش کرده باشد، ازدواج پیغمبر (صلوات الله علیه) با عایشه، امام حسن (علیه السّلام) با دختر اشعث و اینها خیلی چیز روتین و عادی است این در زمان ائمّهی پایانی دیگر از طرف دختران ائمّه نیست. البتّه شما آنجا باز هم ازدواج امام رضا (علیه السّلام) و امام جواد (علیه السّلام) را با فرزندان مأمون را میبینید. بروید بررسی بکنید ببینید آیا در قرن سوم این ماجرا است یا نه؟ به مرور این فرهنگ را تغییر دادند. فرهنگسازی کردند و الآن ما در چه دورهای هستیم؟ در دورهی افراط آن هستیم متأسّفانه.
یکی از علّتهای غریب الغربا نامیده شدن امام رضا (علیه السّلام)
چون امشب به دل ما افتاد که به در خانهی امام رضا برویم و مثال هم از امام رضا زدیم که امام رضا (صلوات الله علیه) یک غربتهایی دارد که شاید صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) هم آن را نداشته باشد. چون میدانید به صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) هم در آن واقعهی هجوم هم در آن واقعهای که حضرت در مورد فدک درخواست کردند توهین شد. توهین هم اینطور است که در منابع دست دوم اهل سنّت و منابع ما آمده است که وقتی گفتند: بیبی فرمودند که پدر من این فدک را به من داده بود، بیادبی کردند و گفتند: شاهد داری؟ وقتی امیر المؤمنین (علیه السّلام) را به عنوان شاهد معرّفی کرد. او یک جسارتی کرد که از یک نفر شاهد خواستند چه چیزی را شاهد معرّفی کرد. دلم نمیآید این را بگویم، دهان من نمیگردد که بخواهم بگویم که در آن جمع یک غیور پیدا نشد از فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) دفاع بکند. امّا توهینی که به امام رضا شد از این بیشتر بود. چون اینجا دیگر یک ناصبی توهین نکرد، کسانی که منسوب به خود اهل بیت بودند، روی همین اغراضی که… اگر امام رضا (علیه السّلام) بچّه داشت دیگر کسی نمیتوانست به این راحتی ادّعای امامت بکند. بهتر این بود که بگویند امام رضا فرزند ندارد و امامی که عقیم بود، چون میدانستند پایان امامت نیست، دیگر او امام نیست و من میتوانم ادّعای امامت بکنم. لذا بعضی برادران ایشان آمدند جسارت کردند. گفتند: از کجا معلوم این آقا پسر شما است؟ یکی دلایلی که به امام رضا غریب الغربا گفته شده است از این جهت است.
اثر تربیت فاطمی امام رضا (علیه السّلام) روی امام جواد (علیه السّلام)
حالا از دریچهی امام رضا (علیه السّلام) میخواهیم برویم متوسّل به صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) بشویم. دوستان من حتماً این شنیدند که امام رضا (علیه السّلام) فرزندان خود را خیلی فاطمی تربیت میکرده است. یک نقلی داریم این خیلی نقل محکمی نیست ولی با فضای تاریخی همخوانی دارد که یک وقتی گفتند: آقا نظر شما راجع به آن یکی دو نفر اوّل چیست؟ حضرت فرمود: ما یک مادر پاکدامنی داشتیم -منظور ایشان صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) است- از اینها خشمگین شد و با خشم بر آنها از دنیا رفت و ما هم مادری هستیم، فرزند همان مادر هستیم. یعنی این مسئله را فراموش نکردیم. این روی تربیت امام رضا اثر گذاشت. لذا شما میبینید که نقل کردند منابع ما یک روز امام جواد (صلوات الله علیه) چهار ساله بود، معلوم است تربیت این پدر این پسر را دارد. بر امام رضا (علیه السّلام) وارد شد و خوب امام رضا (علیه السّلام) هم میدانید نسبت به امام جواد (علیه السّلام) علاقهی زیادی داشتند، خیلی علاقهی این دو بزرگوار نسبت به هم عجیب است. روایات زیادی هم این را بیان میکند. وقتی بر امام رضا (علیه الصّلاه و السّلام) وارد شد اینقدر خشمگین بود که نمیتوانست سر خود را بلند بکند. به خاک چشم دوخته بود، مثل اینکه با خاک خطّ و نشان بکشد انگشت، مبارک خود را روی خاک تکان میداد. حضرت رضا (علیه السّلام) فرمود: پسرم چه شده است که اینقدر خشمگین هستی؟ فرمود: به خدا یک روز من انتقام میگیرم. بالاخره یک روز اینها را از داخل قبر بیرون میکشم. آنها را میکشم میسوزانم. این نشان میدهد که ائمّهی ما فرزندان خود را با یادآوری آن ظلم بزرگ کردند. خوب شما اثر آن را میبینید. زیارت صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) به نقل از امام جواد (علیه السّلام) است. این اثر تربیت امام رضا (علیه السّلام) است.
[۱]– سورهی غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫
[۴]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۳، ص ۴۳٫
[۵]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۳۵، ص ۲۲۳٫
[۶]– سورهی حجرات، آیه ۱۳٫
[۷]– سورهی انعام، آیه ۱۵۱٫
[۸]– سورهی اسراء، آیه ۳۱٫
پاسخ دهید