به مناسبت ایام شهادت مظلومانه دخت نبی مکرمه اسلام حضرت زهرا سلام اللّه علیها مراسم سوگواری در تاریخ ۱۱ / اسفند / ۱۳۹۵ با سخنرانی حجت الاسلام رنجبریان در بیت آیت اللّه صدیقی برگزار گردید،مشروح جلسه تقدیم می گردد:
- مسئلهی محافظت از خط امامت عامل قیام حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها)
- نبود امام در کار و به خطر افتادن همهی اجزاء دین
- ترویج دین تحریف شدهی بیاثر از سوی دشمنان دین
- حرکت دین به سمت امور فردی و عبادی بعد از رحلت نبی اکرم (صلوات الله علیه)
- سکولاریزه شدن دین در جامعهی امروزی
- مطرح شدن مسئلهی امامت در آیات قرآنی
- مسئلهی امامت ترجیعبند رسالت نبی مکرّم اسلام (صلوات الله علیه)
- بیان فضایل اهل بیت (علیهم السّلام) در کتب اهل سنّت
- اذعان فضایل اهل بیت (علیهم السّلام) در کتب روایی و تاریخی اهل سنّت
- حماسه بودن برخی از تألیفات علما در رابطه با حدیث غدیر
- مشقت کشیدن علما برای دسترسی به یک کتاب
- مسئلهی غدیر در عبقات الانوار میر حامد حسین هندی
- ثبت اسامی روات در تاریخ
- آمدن اسم غاصبان خلافت به عنوان راویان حدیث غدیر
- باز کردن فصلهایی در ارتباط با کتب اهل سنّت در موضوع ولایت در کتابهای علما
- قابل انکار نبودن مسئلهی امامت
- مسئلهی امامت عامل قیام و حرکت حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها)
- مصیبتهایی که بر فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) وارد شد
- قربانی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در راه خط امامت
- علّت نامگذاری صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) به اسم زهرا
- متفاوت بودن عظمت اهل بیت (علیهم السّلام)
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَی سَیِّدِ الأَنْبِیَاءُ وَ الْمُرْسَلِینَ حَبِیبِ إِلَهِ الْعَالَمِینَ أَبِی الْقَاسِمِ مُصْطَفَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْمَعْصومِینَ سِیَّمَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا فَدَاه وَ عَجَّلَ اللهُ تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیفِ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ».
«وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
مسئلهی محافظت از خط امامت عامل قیام حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها)
روز گذشته عرض کردیم آنچه که عامل قیام حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) بود، مسئلهی محافظت از خط امامت بود. در واقع میشود گفت مسئلهی امامت همهی جان دین است، همهی روح دین است. یعنی رکن اصلی دین همین مسئلهی امامت است. چون اگر فرعی از فروع دین در معرض تحریف قرار بگیرد، اگر امام در مرکزیّت دین قرار داشته باشد میتواند آن را جبران کند. امّا اگر امام در کار نباشد، همهی اجزاء دین در معرض خطر هستند.
نبود امام در کار و به خطر افتادن همهی اجزاء دین
خطر بالاتر این است که آرام آرم دین به سمتی برود که آن خاصیّت اصلی خودش را از دست بدهد. به گونهای که نه تنها تهدیدی برای دشمنان اسلام نباشد، بلکه تبدیل به مسئلهای شود که حتّی دشمنان هم آن را ترویج میکنند.
ترویج دین تحریف شدهی بیاثر از سوی دشمنان دین
چنانچه الآن هم همین را داریم، در گذشته هم داشتیم و تا زمانی که امام عصر (أرواحنا فداه) تشریف بیاورند این مسئله است که همواره یک دینِ تحریف شدهی بیاثرِ بیخاصیّت را دشمنان دین بیش از دیگران ترویج میکنند، حمایت میکنند، برای آن پول خرج میکنند و ترویج میکنند.
حرکت دین به سمت امور فردی و عبادی بعد از رحلت نبی اکرم (صلوات الله علیه)
همین مسئله به شکل خاصّ خودش بعد از رحلت نبی مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در شرف اتّفاق بود. یعنی اوضاع داشت به این سمت حرکت میکرد که دین با یک سری امور فردی، یک سری مسائل عبادی بیخطر، بیاثر مرادف شود؛ تفاوتی نداشته باشد این زیدی که الآن مشغول کار است، در مسندی از مسانید است، او میخواهد اهل نماز باشد، نباشد، اهل نماز شب باشد یا نباشد، اهل دین باشد یا نباشد. چون شااکلهی کار به گونهی دیگری داشت بسته میشد.
سکولاریزه شدن دین در جامعهی امروزی
همان چیزی که امروزه سکولاریزه شدن دین گفته میشود. یعنی اینکه حیثیّت اجتماعی دین حذف شود و از پیکرهی دین جدا شود و همان چیزی که جریان انجمن حجّتیّه هم در دهههای اخیر و به خصوص در همین سالهای اخیر به صورت چراغ خاموش دنبال ترویج آن است که حتّی این جلسات روضهها را فقط به یک مجلس روضه و اشک تبدیل کنند و اینکه هر کسی حاجتی دارد بیاید حاجت خود را بگیرد، یک روضهای بخوانیم، بشنویم و برویم. آرام بیاییم، آرام برویم کسی ناراحت نشود. اینها تحریف دین است.
مطرح شدن مسئلهی امامت در آیات قرآنی
این خطر بزرگ که در واقع زدن رکن امامت از دین بود. رکن امامت که روز گذشته یک اشارهی مختصر و فهرستواری با استناد به آیات قرآن داشتیم که خدای تبارک و تعالی در آیهی ۳ و ۶۷ سورهی مبارکهی مائده که مسئلهی غدیر را در قرآن مجید مطرح میکند، شما در این دو آیه ملاحظه میفرمایید چه تعابیر خاص و چه تعابیر بینظیری را در ارتباط با مسئلهی امامت مطرح میکنند. «یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ» به واسطهی امامت است، «أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ» به خاطر امامت است. «أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی» به خاطر امامت است. «رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» به خاطر امامت است. آن طرف در آیهی ۶۷ آن تأکید شدید و غلیظ «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» اینها همه در ارتباط با مسئلهی امامت، بیانگر اهمّیّت مسئلهی امامت و حساسیّت مسئلهی امامت است.
مسئلهی امامت ترجیعبند رسالت نبی مکرّم اسلام (صلوات الله علیه)
از آن طرف وقتی ما سیرهی نبی مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را در طول عمر مبارکشان ملاحظه میکنیم، میبینیم از همان ابتدا پیامبر اکرم دارند مسلمین را متوجّه همین مسئله میکنند. به تعبیری میشود گفت ترجیعبند رسالت نبی مکرّم اسلام مسئلهی امامت، بیان فضایل اهل بیت و به طور خاص بیان فضایل امیر المؤمنین (علیه السّلام) و حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) است.
بیان فضایل اهل بیت (علیهم السّلام) در کتب اهل سنّت
در هر فرصتی، در هر موقعیّتی شاهد آن هم این است که شما کتب و منابع اهل سنّت را ورق میزنید، میبینید در جای جای کتب آنها فضایل اهل بیت (علیهم السّلام) بیان شده است. اگر این به گونهای اجرا شده بود که مثلاً پیامبر اکرم در یک مجلس، در دو مجلس، در سه مجلس با حضور چند نفر در ارتباط با مسئلهی امامت، فضایل علیّ بن ابیطالب، فضایل حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) صحبت کرده بود، اینها میتوانستند آن را حذف کنند، میتوانستند با قلم تحریف آن را از صفحات تاریخ پاک کنند و به گونهی دیگری ارائه کنند و جلوه بدهند. لکن اینقدر پیامبر اکرم در مواضع مختلف به بهانههای مختلف، در فرصتها و شرایط مختلف مدام به سمت علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) فلش زد، مدام دست علیّ بن ابیطالب را بلند کرد که دیگر اصلاً جایی و امکانی برای تحریف باقی نماند.
اذعان فضایل اهل بیت (علیهم السّلام) در کتب روایی و تاریخی اهل سنّت
لذا است که شما کتب اهل سنّت را ملاحظه میفرمایید در صحاح و مسانید آنها، در کتب مختلف روایی آنها، در کتب مختلف تاریخی آنها، در کتب مختلف تفسیری آنها مکرّر در مکرّر فضایل اهل بیت را اذعان کردند، بیان کردند و این مسئلهای است که دیگر به گوش ما عادی شده است و گرنه اهمّیّت آن خیلی زیاد است. شما فرض کنید یک مرتبه بیایند از یکی از کتب شیخ صدوق ما، شیخ طوسی ما، علّامهی حلّی ما و بزرگانی در این طراز یک خط، یک جمله در فضایل آنها مطلب بنویسند، چه حالی به ما دست میدهد؟ چقدر شرایط برای ما در توجیه آن، در توضیح آن، در دفاع ما از مذهب، در دفاع از مکتب سخت میشود. آنقدر آنها این مطالب را در کتب مختلف خود، در قرون مختلف خود بیان کردند، از همان اوایلی که جمع کردن احادیث و کتب در میان آنها رایج شد، این مسئله هم وجود دارد. در قدیمیترین کتب آنها این مسائل است. کتب با موضوعات مختلف این مطالب را بیان کرده است.
حماسه بودن برخی از تألیفات علما در رابطه با حدیث غدیر
مثلاً همین حدیث شریف غدیر را شما ملاحظه فرمودید، بارها از علما شنیدید، حدیث غدیر ابداً دیگر جایی برای انکار ندارد، سند آن به گونهای متواتر شده و همه نقل کردند. در مقابل آنها که از زاویهی دید خودشان مطالب را بیان کردند، این طرف هم علمای شیعهی ما چه کردند؟ الحق و الانصاف گاهی به دوستان عرض کردیم کتبی که علمای ما نوشتند بعضی از آنها تألیف نیست، اینها حماسه است.
مشقت کشیدن علما برای دسترسی به یک کتاب
مثلاً عبقات مرحوم میر حامد حسین هندی یک حماسه است، الغدیر مرحوم علّامهی امینی واقعاً حماسه است. این کتاب نوشتن نبود. مثل زمانهی ما نبود که کتابخانهها در دسترس باشد، کتابها چاپ شده باشد، راحت قابل دیدن و قابل فهم باشد. حتّی از آن بالاتر همهی کتابها را در نرم افزار ریختند، شخص در اتاق خود نشسته، لازم نیست این طرف و آن طرف برود، راحت میگردد و مطلب را پیدا میکند. آنها میخواستند یک کتاب پیدا کنند خون دل میخوردند، مسافرت میرفتند، منّت میکشیدند، با چه مکافاتی یک کتابی پیدا میکردند که در یک کتابی یک خط، دو خط بتوانند مطلبی را پیدا کنند که به درد کار آنها بخورد. البتّه در این مسیر چقدر تأییدات و عنایات اهل بیت شامل حال آنها میشد که لذّت آن را میبردند.
مسئلهی غدیر در عبقات الانوار میر حامد حسین هندی
مثلاً در همین عبقات الانوار ما در موضوعات مختلفی که در ارتباط با مسئلهی امامت و ولایت امیر المؤمنین (علیه السّلام) است بحث کرده است. یکی از آن موضوعات مسئلهی غدیر است. مسئلهی غدیر را مرحوم میر حامد حسین هندی در ده جلد نوشته است. پنج جلد از این ده جلد بحث سندی کرده است، پنج جلد آن را هم بحث دِلالی کرده است و تمام اشکالات و شبهاتی که تا آن زمان نسبت به حدیث غدیر مطرح بود را مرحوم میر حامد حسین هندی الحق و الانصاف آنطور که مرحوم شیخ در مکاسب بحثهای فقهی را بالا و پایین میکند، مرحوم میر حامد حسین هندی با همان منهج، با همان روش مباحث فنی امامت و اشکالاتی که مطرح شده است را با ریزهکاریهای آن مطرح میکند و جلو میرود.
ثبت اسامی روات در تاریخ
برای همین حدیث غدیر که ما میگوییم متواتر است و عبور میکند، آسوده خاطر هستیم، پشت ما محکم است که میگوییم حدیث متواتر است. چون این صرفاً یک ادّعا نیست، افرادی که حدیث غدیر را روایت کردند، اینها را شمردند و اسامی آنها را در تاریخ ثبت کردند. مرحوم میر حامد حسین هندی بیش از ۸۰ نفر از روات حدیث غدیر را اسم میبرد. مرحوم علّامهی امینی هم تا جایی که در ذهن من است بیش از ۱۰۰ نفر را اسم میبرد. اینها کسانی بودند که در مواقع و مواضع مختلف حدیث غدیر را نقل کردند، روایت کردند.
آمدن اسم غاصبان خلافت به عنوان راویان حدیث غدیر
حالا آن نکتهای که شاید عجیب باشد و شاید هم برای ما عادی شده باشد، این است که وقتی شما اسامی روایت حدیث غدیر را نگاه میکنید، میبینید نام غاصبان خلافت، کسانی که غدیر را زیر پا گذاشتند، اسم آنها جزو اوّلین راویان حدیث غدیر است. کسانی که غدیر را زیر پا گذالشتند، خلافت را غصب کردند و آن جنایات را به بار آوردند، اینها جزو روات حدیث غدیر هستند. نه مثل من و شما که از منبرها شنیدیم و در کتابها خواندیم که نبی مکرّم اسلام در حجّه الوداع، در منطقهی غدیر منتظر شد در آن گرما همه جمع شدند، کسانی که رفتند برگردند، کسانی که نرسیدند ملحق شوند، همه که جمع شدند دست علیّ بن ابیطالب را گرفت و بالا برد، فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ»[۲] اینها را ما شنیدیم یا خواندیم. اینها خودشان آنجا بودند، اینها خودشان جزو آن جمّعیّت بودند. بعد هم رفتند این مسئله را نقل میکردند و جالب است که بیعت کردن خلیفهی دوم را خود اهل سنّت در کتابهایشان آوردند. یعنی نه تنها جریان غدیر را نقل کردند، بلکه این هم که خلیفهی دوم بعد رفت بیعت کرد، این را هم نقل کردند.
باز کردن فصلهایی در ارتباط با کتب اهل سنّت در موضوع ولایت در کتابهای علما
نقلها هم به شکلهای مختلف بود. قدر مشترک و متیقن همهی نقلها همین فراز «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» است. هم مرحوم میر حامد حسین هندی در عبقات الانوار، هم مرحوم علّامهی امینی در جلد ۱ الغدیر، یکی از فصلهایی که باز کردند، فصلی در ارتباط با کتب اهل سنّت در موضوع ولایت است. یعنی یک عالم سنّی مستقلاً یک کتابی در موضوع غدیر نوشته است. مثل کتابی که طبری به نام الولایه نوشته است. اصلاً موضوع این کتاب فقط همین بحث است نه فقط این و کتب دیگر. فصل دیگری که باز هم مرحوم میر حامد حسین هندی و هم مرحوم علّامهی امینی باز کرده است کتابهای مهمی است که بخشی از آنها راجع به غدیر و مسئلهی امامت است.
قابل انکار نبودن مسئلهی امامت
خلاصه الکلام این است که مسئلهی امامت به قدری جلی و آشکار بود که دیگر قابل انکار نبود. گفت:
«لَقَدْ کَتَمَتْ آثَارَ آل مُحَمَّد مُحِبُّوهُمُ خَوْفاً وَ أعْدَاؤُهُمْ بُغْضاً»[۳]
محبیّن آنها از ترس خود، مبغضین هم که از دشمنی خود سعی کردند فضایل آنها را که انکار کنند،
«فَابْرِزَ مِنْ بَیْنِ الْفَرِیقَیْنِ نَبْذَهٌ بهَا مَلَا اللهُ السَّمَوَاتِ وَ الارْضَا»
امّا از میان این دو فرقه، از میان این دو انکار که هر کدام به انگیزهای بود، هر کدام خاستگاهی داشت، نبذهای بیرون آمد که آسمان و زمین را پر کرده است.
مسئلهی امامت عامل قیام و حرکت حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها)
مسئلهی امامت آن چیزی که بود عامل قیام و حرکت حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) بود. حضرت زهرا (سلام الله علیها) در راه دفاع از شوهر خود به میدان نیامد، بلکه در راه دفاع از خط امامت به میدان آمد.
مصیبتهایی که بر فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) وارد شد
لذا وقتی که به عیادت آن حضرت آمدند و سؤال کردند که در چه حالی هستید؟ فرمود: دو مصیبت من را گرفتار کرده است. فرمود: «فُقِدَ النَّبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِیُّ»[۴] نفرمود پدرم را از دست دادم. مسئلهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) مسئلهی پدر نبود، «فُقِدَ النَّبِیُّ» دست ما از دامن نبوّت کوتاه شده است. آن طرف هم که نگاه به مظلومیّت علی میکنم، میبینم اینطور در میان مردم مدینه غریب و مظلوم شده است، در میان همان روات حدیث غدیر، در میان همان کسانی که کنار پیغمبر بودند، این هم میفرماید: «ظُلِمَ الْوَصِیُّ». نمیگوید ظلمی که به شوهرم شده است، ظلمی که به وصی پیغمبر شد.
قربانی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در راه خط امامت
اگر بخواهد از این خط امامت حفظ شود، بخواهد از آن دفاع شود این قربانی میخواهد، امّا قربانی آن نمیشود یک فرد کوچک باشد. این شهیدهای در طراز صدیقهی فاطمهی (سلام الله علیها) میخواهد.
علّت نامگذاری صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) به اسم زهرا
فقط اشارهوار عرض میکنم از وجود مبارک امام صادق (علیه الصّلاه و السّلام) سؤال کردند یابن رسول الله «لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ، زَهْرَاءَ؟»[۵] چرا نام مقدّس این بچّه را، این دختر کوچک را پیغمبر خدا زهرا گذاشت؟ وجود مبارک امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِه» چون خدای تبارک و تعالی فاطمهی زهرا را از نور عظمت خودش آفرید.
متفاوت بودن عظمت اهل بیت (علیهم السّلام)
این یک اشارهای برای فهم قاصر ما، برای عقول خاک گرفتهی ما است، در حدی که فقط یک اشارهای شده باشد که وجود مبارک حضرت زهرا (سلام الله علیها) در چه افقی حرکت میکند، چه عظمتی دارد. لذا است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) در این دنیا نیازی به حضور برای کمال ندارد که مدام عمر طولانی در عبودیّت بخواهد؛ عظمت اینها اصلاً متفاوت است. اگر حضرت صدیقهی طاهره میخواست آنقدر بماند، عمر کند، عبادت کند تا رشد کند، هیچ موقع دست به دعا بلند نمیکرد بگوید «یَا إِلَهِی عَجِّلْ وَفَاتِی سَرِیعاً»[۶] خدایا مرگ فاطمه را برسان، او دیگر نیازی به این حضور ندارد، غرض او این بود که بطلان این روشی که آنها پایهگذاری میکنند را نشان بدهد و حقانیّت امیر المؤمنین (علیه السّلام) را هم نشان بدهد که آن را همه همان موقعی دیدند که صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) وقتی که پشت در به هوش آمد، چون از حضرت زهرا (سلام الله علیها) بیهوش شده بود، وقتی به هوش آمد فرمود: علی کجا است؟ گفتند: علی را بردند. گفت: من را کمک کنید تا پیش علی بروم. نمیتوانست خودش به تنهایی حرکت کند.
[۱]– سورهی غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– الأمالی (للصدوق)، ص ۱۲۳٫
[۳]– امام شناسى، ج۱۶-۱۷، ص ۴۸۸٫
[۴]– بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۱۵۶٫
[۵]– همان، ج ۴۳، ص ۱۲٫
[۶]– بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۱۷۷٫
پاسخ دهید