آیا میشود در مسائل اجتماعیِ بزرگ هر کسی باید برای خود اولویّتبندی کند؟ یا فصل الخطاب لازم است؟ حقّ بزرگتر، اصلاً نیاز نیست که من به آیه استدلال کنم، خیلی واضح است که من ابتدا باید آن حقهای اصلی را که مدّ نظر آن ولیّ است، یعنی امام زمان ارواحنا فداه، باید ابتدا آن را انجام بدهم، اگر استعداد و توان و وقت اضافه داشتم حقهای بعدی دیگر، مثل این است که یک انسان در آب غرق شده است و یک عروسک هم افتاده است که اگر خیس بشود خراب میشود، واضح است که ابتدا آن انسان را نجات میدهند و بعد آن عروسک را که حالا آب خورده است یا نخورده است! این خیلی واضح است و عقلانی! در مسائل اجتماعی که نمیتوانیم هر کدام ما برای خودمان اولویّتسنجی کنیم، برای همین هم امام داریم، امام داریم که فصل الخطاب باشد؛ نه ما که شیعه هستیم و امام معصوم را امام معصوم میدانیم، آنها هم که در امریکا زندگی میکنند در مسائل کلان چند سالی به روش آن مردک مو زرد (ترامپ) عمل میکنند، مثلاً اینکه تحریم کند یا نه را او امضاء میکند، یعنی این ولایتمداری برای ما نیست، ولایتمداریِ آنها هم این را میگوید، باید اولویّتبندی کرد، حتّی اگر یک نفر را با انتخابات هم انتخاب کردیم و پول و امکانات را به دستِ او دادیم، طبیعتاً او تصمیم میگیرد، اصلاً ریشهی «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ»[۱] همین است دیگر! چرا باید ولایت مهمتر از نماز باشد؟ «اِن قُبلت قُبِل ماسِواها واِن رُدَّت رُدَّ ما سواها»[۲] خیلی مهم است! ولی میگوید نماز بیولایت اصلاً بدرد نمیخورد، میگوید آن کسی که ولایت ندارد مهم نیست که نماز بخواند یا نستجیربالله شراب بخورد؛ ارزشِ ولایت مانند بینهایت است که کم و زیاد کردن بر آن تأثیری ندارد. طرف بدهکار بانکی است، چقدر؟ هشت هزار میلیارد تومان! میگوید: نه! هشت هزار میلیارد منهای دویست و پنجاه تومان! کسی آن دویست و پنجاه تومان را حساب نمیکند، چون در برابرِ آن اصلی چیزی نیست.
امام در کربلا محاصره شده است و آب را بستهاند و در خطر هستند مثلاً شما در کوفه جلسهی روضه بگیرید! تازه روضهی امام حسین علیه السلام اینقدر هم خوب است! میگوید: اگر در جریان حق و باطل در مسیرِ حق نباشی مهم نیست به نماز ایستاده باشی یا به شراب نشسته باشی! روایتِ ما هم همین را میگوید، اصلاً معنای ولایت هم همین است! نمیگوید شراب و نماز یکی است، کجا همچنین حرفی میزند؟ میگوید در این موقعیّتی که اصلِ حق در خطر است معنی ندارد که بگویی در حال نان بردن برای فقرا هستم! ایستگاه صلواتی به عشق غدیر زدهایم! میگوید: آقا! امام حسین علیه السلام آنجا هستند! مثلاً میگوید: من از هجده ذیالحجّه سال ۶۰ تا ده محرّم سال ۶۱ به عشق آقام علی میخواهم ایستگاه صلواتی بزنم، میگویند: چه میگویی؟ امام حسین علیه السلام آنجا تنها هستند. «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ» دقیقاً همین است، نماز و روزه و… خیلی مهم هستند، ولی اگر در مسیرِ حقّ اصلی باشند! شما وقتی ماشین میخرید وسایلِ یدکیِ آن را هم برای ماشین خود میخرید دیگر! برای سمند که لاستیک پراید نمیگذارند؛ همهی آنها جزء هستند، آن اصل است، وقتی آن اصل در خطر است که مابقی را درست نمیکنند. «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ» ولی «لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَهِ» آن است که مهم است، آن است که نخ تسبیح است، آن است که اساس است، اگر این باشد مابقی هم هستند، اگر نباشد مابقی اصلاً بدرد نمیخورند؛ نماز هم نسبت به مابقی اینطور است.
مثلاً ولایت تأمین است و جانِ حضرت در کربلا در خطر نیست، الآن بینِ آن چهار مورد دیگر نماز مهم است! آن هم سرِ جای خود، آن هم برای خود اولویّت پیدا میکند. آنجا که معصوم است مسلّماً تشخیص اولویّت با معصوم است، گاهی فصل الخطاب خودِ معصوم است، ان شاء الله امام زمان سلام الله علیه تشریف بیاورند، یا سیّدالشّهداء علیه السلام در کربلا فصل الخطاب هستند، او است که تشخیص میدهد، وقتی گفتیم «بِأبی وَ أنتم» باید دربست در اختیار ایشان بود، باید او تعیین کند که من چه کنم، بیایم و بروم و بنشینم و بلند بشوم، نماز بخوانم، زکات بدهم، مراقبت کنم، دیدبانی کنم، کمک کنم، هرچه او بگوید، باید او اولویّت را تعیین کند. آن وقتی که به امام زمان سلام الله علیه دسترسی نیست چطور؟ وقتی دسترسی به امام زمان ارواحنا فداه نیست ما خیلی بدبخت هستیم، بیچارهایم، طبق روایات یتیم هستیم، امام صادق علیه السلام فرمودند: به حال شیعیانمان در دوران غیبت نظر کردم و از بدبختیِ آنها برایشان زار زدم… حالا باید تعطیل کنیم؟ ما عرض کردیم که نه تواصی تعطیل است، عرض کردیم که تُجاهِدون تعطیل نیست؛ پس باید چکار کنیم؟…
آیا شیعیان را کلاً بیصاحب رها کردهاند؟ یعنی سی درصدِ آیات برای ما تعطیل است؟ آن تجارت برای ما نیست؟ مثل این است که شما را ببرند از پشت ویترین نگاه کنید که داخل چه خبر است که فقط دلِ شما بسوزد! مثل این است که بگویند «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَىٰ تِجَارَهٍ تُنْجِیکُمْ»[۳] برای شما نیست و شما فقط بسوزید! و بگویند این آیه برای آنهاست!… برای چه چیزی گفته است که ما اینها را بخوانیم؟ آیا برای ما هم هست؟… پس طبیعتاً نباید ما را رها کرده باشند. پس برای فصل الخطابِ موقّت… چرا موقّت؟ چون اصل نیست و اصالت ندارد، اصالت برای معصوم است، موقّتی است، یعنی فعلاً اینطور است، برای کسی که اولویّت تعیین کند که الآن چکار کنید، یک کسی را نیاز دارید، چرا؟ چون مسائل فقط مسائلِ فردی نیست، مدام توضیح دادیم که بعضی از آنها اجتماعی است، اینجا صاحب نیاز داریم؛ نظریّهی ولایت فقیه میخواهد به این مسئله پاسخ دهد! و موقّتی هم هست! پس چرا ولایت مهمترین است؟ چون اوست که فصل الخطاب است، اوست که تعیین میکند، امام معصوم تشخیص میدهند که اولویّتها چیست، پس این اصل است، اصل باید اینطور باشد، خدا آن کسانی که ما را از امام معصوم محروم کردهاند لعنت کند، آتش به قبرِ آن کسی ببارد که باعث شد زهرا اطهر سلام الله علیها گریه کند و ما را از دامان امیرالمؤمنین علیه السلام محروم کردند، خدا آن به آن به عذابِ او اضافه کند، آنهایی که ما را یتیم کردند و حقّ ما را خوردند و ما را بیچاره کردند، ان شاء الله خدای متعال آن به آن و لحظه به لحظه به عذابِ آنها بیفزاید.
[۱] کافی ، جلد ۲ ، باب دعائم الاسلام ، حدیث ۵ (عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَهِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَهِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَهَ)
[۲] وسایل الشیعه ، جلد ۳ ، صفحه ۲۲ ، حدیث ۱۰
[۳] سوره مبارکه صف، آیه ۱۰ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَىٰ تِجَارَهٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ)
پاسخ دهید