گاهی برای این‌که دندان‌های حکومت اسلامی را بکشنند، سعی می‌کنند چماقی پیدا کنند و یک کسی را پیدا کنند که… بله، باید نرم رفتار کرد، ولی سر جای خود. در روایات ما در مورد امیر المؤمنین است که «السَّلَامُ عَلَى نِعْمَهِ اللَّهِ عَلَى الْأَبْرَارِ وَ نَقِمَتِهِ عَلَى الْفُجَّارِ»[۱] امیر المؤمنین فقط نعمت خدا نیست، نعمت خدا برای ابرار است، عذاب خدا بر فجار است. در زیارت حضرت لفظ عذاب هم آمده است. عذاب الهی هستی برای فجار. می‌گوید نه، نمی‌خواهند. نمی‌خواهند دیگر نمی‌خواهند، ما کاری نداریم. یعنی واقعی است؟ از این طرف حاکمیت. یعنی اگر نقش مردم اهمّیّت نداشت که ما اصلاً وارد این بحث نمی‌شدیم. در خطبه‌ی ۲۱۶ نگاه کنید حقوق متقابل حاکمیت و مردم است. از آن طرف سیّد الشّهداء روحی له الفداه عموم مردم، اکثریّت با یزید بیعت کرده بودند. می‌گفتند به رأی مردم احترام بگذارید، نه رأی مردم بسیار اهمّیّت دارد، اگر نباشد کار حکومت پیش نمی‌رود ولو امیر المؤمنین حاکم مسلمین باشد. اهمّیّت دارد، امّا مشروعیت نمی‌دهد.

 

امیر المؤمنین وقتی می‌خواهد مقابل شامیان بایستد، رأی صد درصدی جهان اسلام را ندارد، عایشه و اطرافیان او در بصره، آن‌ها در شام امیر المؤمنین را قبول ندارند. اکثریت قبول دارند، ولی اکثریت مطلق نه. حضرت می‌رود با آن‌ها می‌جنگد. از آن طرف سیّد الشّهداء نگاه می‌کند می‌بیند اکثریت بلکه اکثریت مطلق با یزید بیعت کردند، با این‌که خبر داشتند سیّد الشّهداء بیعت نکرده است. زمان معاویه با یزید برای ولایتعهدی او سیّد الشّهداء بیعت نکرد، حالا احتمالاً عبدالله بن زبیر هم بیعت نکرد، عبدالله بن عباس هم بیعت نکرد. مردم نگاه نکردند که امام حسین بیعت نکردند، مردم مدینه با یزید بیعت کردند، همه بیعت کردند، می‌گفتند به رأی مردم احترام بگذارید. حضرت فرمود: او حق حکومت ندارد که مردم بخواهند به او رأی بدهند، اشتباه رأی دادند، اشتباه بیعت کردند. او فاسق معلن بالفسق است. علنی فساد دارد، حالا مردم گفتند که گفتند. مردم همراه نباشند حکومت ذلیل می‌شود، بله، ولی مشروعیت نمی‌دهد.


[۱]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۹۷، ص ۳۰۵٫