بحث تاریخی باید چگونه باشد؟ اگر ما سیرهی اهل بیت (علیهم السّلام) را بشناسیم تقریباً در زندگی ما هیچ اتّفاقی رخ نمیدهد مگر اینکه شبیه آن برای اهل بیت رخ داده باشد. اگر ما مجلس میگیریم و دور هم جمع میشویم غرض این است که خود را شبیه اهل بیت کنیم یا اینکه تلاش کنیم شبیه اهل بیت کنیم.
برای اینکه ما بخواهیم خود را شبیه اهل بیت (علیهم السّلام) کنیم باید فضای اهل بیت را بشناسیم. ما در تاریخ میتوانیم هر چیزی را به ائمّه نسبت بدهیم. از این جهت عرض میکنم که اگر یک وقت، جایی مجلسی یا بحثی راجع به سیرهی اهل بیت شد بفهمیم چقدر دقیق بوده است؛ یعنی کلید در دست ما باشد که این آقایی که مثل من صحبت میکند دقیق حرف میزند یا اینکه جایی مطلبی خوانده و شبیهسازی به ذهن او آمده است؟ هر چیزی به ذهن شما برسد در تاریخ وجود دارد امّا کدام یک واقعی است؟ چه کنیم که بفهمیم؟
می خواهیم راجع به حکومت امیر المؤمنین (علیه السّلام) بحث کنیم ببینیم میتوانیم از آن برای امروز استفاده کنیم؟ به شدّت قابل بهره گرفتن است. خدا میداند اگر رفتار امیر المؤمنین با عمّال شیعیان و دشمنانش در جامعه مطرح بشود سبک و سیاق زندگی ما عوض میشود. حالا من چطور بفهمم کدام یک سیرهی امیر المؤمنین (علیه السّلام) است؟ همه چیز حداقل دوگانه است، گاهی سهگانه و چهارگانه و چندگانه است حداقل شیعه و مخالفین شیعه گفتهاند. ما کدام را بپذیریم؟
یک راه این است که آن چیزی که دو طرف قبول دارند. این بهترین راه است. بهترین روایت روایتی است که دو طرف آن را قبول داشته باشند. وقتی نیروهای حزب الله لبنان نیروهای حزب الله را منفجر میکنند و میگوییم به هلاکت رسیدند اگر عکس آنها را ببینید میبینید که بدن آنها لت و پار شده و دست و پای آنها مثلاً روی درخت افتاده است. شما نمیگویید نیروی حزب الله وحشی است، مثلاً میگویید دشمن کفتار صفت صهیونیست را به هلاکت رساند و درست هم میگویید. وقتی او هم شیعه را میکشد میگوید من منافق یهودی را به درک فرستادم، به همین دلیل با افتخار با او عکس میگیرد.
اوّلین مسیر این است که ما چیزی را برای بیان انتخاب کنیم که همهی طوایف قبول دارد و این قوّت فقط در شیعه وجود دارد. مثلاً امامی که غیر شیعه قبول دارند را شیعه قبول ندارد ولی امامی که شیعه قبول دارند آنها هم قبول دارند.
راه دوم این است که هرچه بیان میکنیم بتوانیم ضد آن را پاسخ دهیم. مثلاً میگویند: چرا امام صادق (علیه الصّلاه و السّلام) قیام نکردند؟ میگوییم به آن برده گفت: اگر به اندازهی این گوسفندها یار داشتم میآمدم. چند تا بود؟ ۱۷ عدد! این اگر همینطور بریده بیان بشود یعنی امام صادق (علیه السّلام) میگوید فعلاً ۱۶ یار دارم، اگر یار هفدهم باشد قیام میکنم. باور میکنید که امام صادق (علیه السّلام) ۱۷ یار نداشته باشد؟
ما دین خود را از چه کسی گرفتیم؟ امشب نماز خواندید به روایت زراره و محمّد بن مسلم و ابن ابی عمیر که انسانهای خوبی بودند، علیهم صلوات الله. اگر آنها را بشمارید دویست نفر بیشتر میشوند. آن اصحابی که قطعاً خوب بودند ۱۷ نفر نبودند؟ اگر بخواهیم در تاریخ نظری بدهیم و بگوییم امام صادق (صلوات الله علیه) برای این قیام نکردند که یار نداشت، باید معارضهای این مسئله را جواب بدهیم؛ یعنی مخالفهای آن نظریه را؛ چرا؟ چون شما در تاریخ هر حرفی بزنید دو طرف دارد.
پاسخ دهید