این موارد صریح اتّفاق افتاده است. مثلاً در سال ششم حکومت خلیفهی سوم در منا نماز شکسته را تمام خواند. بعضیها که متملّق بودند گفتند اختلاف افکنی نکنید. اشکالی ندارد، حالا دو رکعت بیشتر نماز بخوانید طوری نمیشود. امّا امیر المؤمنین اعتراض کرد. منابع غیر شیعه مانند صحیح مسلم آوردند. حضرت پیش عثمان رفت گفت: وحی شده است. زمان پیغمبر به یاد ندارید که در سفر حج، منا میآمدیم و پیامبر نماز را شکسته میخواند. دو خلیفهی قبل هم همین کار را میکردند. پنج یا شش سال پیش که خود شما حاکم بودید همین کار را میکردید، مگر نه؟ گفت: بله. حضرت فرمود: پس چرا امروز تمام خواندید؟ گفت: «رَأْیٌ رَأَیْتُهُ»[۱] به نظر من! آقا این به نظر من را از کجا آوردید؟ این مثل این میماند که کسی را پیش من بیاورند و بگویند سر او درد میکند. بعد من بگوییم خوب یک چیزی بدهید، به نظر من به سر او بزنیم و سر او را بشکنیم. این به نظر را از کجا آوردید؟ مبانی چیست؟ به نظر من! روی چه حسابی؟
[۱]– تاریخ الطبری، ج ۴، ص ۲۶۷٫
پاسخ دهید