ممکن است معصوم یک وقت با مردم مماشات کند، امام سجّاد علیه السّلام فرمود: خدایا اگر قرار بود به این‌که من را مجازات کنی، با اوّلین گناه خود باید به گونه‌ای من را ساقط می‌کردی، نابود می‌کردی، ولی این کار را نکردی. از زبان ما می‌گوید که تو مالک مطلق من هستی، من هیچ چیزی از خود نداشتم، اصلاً حق نداشتم با تو مخالفت کنم. رأی مردم سر جای خود مهم است، ولی مشروعیّت نمی‌آورد. حالا بگوییم چون با منتقدین مماشات می‌کرد، پیغمبری که آن‌قدر نمی‌فهمیدند مردمی که در چه شرایط تربیتی بودند، اگر پیغمبر می‌خواست با یک خطا آن‌ها را ساقط کند که نسل بشر منقرض می‌شد. بنای او «عَادَتُکَ‏ الْإِحْسَانُ‏ إِلَى الْمُسِیئِین»[۱] است، بنای او بر مماشات است. اگر محسن با مسیء خوش رفتاری می‌کند گنهکار نباید بگوید می‌شود گناه کرد، نه آقا عادت او احسان «إِلَى الْمُسِیئِین» است، نه این‌که شما مجوز داشته باشید. ممکن است او آقایی کند، دهان منتقد خود را پاره نکند، -معصوم را عرض می‌کنم- ولی به این معنا نیست آن کسی که از معصوم انتقاد می‌کند، درست عمل می‌کند، مماشات می‌کند. بله، می‌شود از غیر معصوم انتقاد کرد. منتها بدبختی است یک نفر به جای این‌که مشکلات مملکت را حل کند، تئوریسین می‌شود.

 

یک جمله راجع به سیّد الشّهداء عرض کنم. دیدم این بخش از فرمایش ایشان که موضوع بیعت است، سیّد الشّهداء نقش دارد، به عموم مردم نگاه نکرده است، به همراهی نکردن مردم نگاه نکرده است، مردم امام حسین را نمی‌خواستند. به مکّه بین عموم مردم رفت، فریاد زد، ولی او را نخواستند. گفتند مردم شما را نمی‌خواهند و به رأی مردم احترام بگذارید. به رأی مردم در گناه احترام بگذارید؟! ملّت گناه می‌خواهند، اگر ملّت گناه می‌خواهند عبارت امیر المؤمنین را یک بار خواندم،  حضرت می‌فرماید: چه زمانی کار خراب می‌شود؟ آن وقتی که والی یعنی حاکم به مردم ظلم کند. «أَوْ أَجْحَفَ‏ الْوَالِی‏ بِرَعِیَّتِهِ»[۲] والی حق ندارد ظلم کند، ظلم رعیّت چیست؟ رعیّت یعنی عموم. لفظ رعیت در ما یعنی نوکر. والی و رعیّت راعی و رعیّت در عربی یعنی همین مردم و حاکم، بد برداشت نشود. مثل ما وقتی در فارسی می‌گوییم غلام معمولاً غلام به معنای برده است، در عربی یعنی جوانی که معمولاً در عنفوان جوانی است، حالا بالغ شده یا نشده است. یعنی لفظ را باید در بستر معنا کرد.

 

«أَوْ أَجْحَفَ‏ الْوَالِی‏ بِرَعِیَّتِهِ» یعنی وقتی حاکم به مردم خود ظلم کند. این خیلی بد است، از آن طرف مردم چطور؟ حضرت می‌فرماید: «وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیَّهُ وَالِیَهَا» آن وقتی است که مردم بر حاکم غلبه کنند. یعنی مردم باید تابع قوانین باشند، اگر حاکم می‌خواهد ظلم کند باید با او برخورد کنند، امّا آن جایی که ظلم نمی‌کند مردم نباید غلبه کنند یعنی فشار بیاورند. می‌گویند مردم فلان گناه را می‌خواهند، مردم اشتباه می‌کنند که فلان گناه را می‌خواهند! حضرت می‌فرماید: «وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیَّهُ وَالِیَهَا» بله، اگر حاکمی ظالم است که او اصلاً از نظر ما حاکم نیست، مشروعیت ندارد، هر کسی که است او را کنار بگذارید، هر ظاهر اسلامی دارد یا ندارد. امّا اگر حاکم اسلامی، حاکم اسلامی است و تقاضای مردم خلاف شرع باشد، تا جایی که برای حاکم جا داشته باشد حق ندارد کوتاه بیاید.

حضرت چه می‌گوید که «وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیَّهُ وَالِیَهَا»؟ وقتی که عموم مردم بر حکومت غلبه کنند که کار خراب است یعنی چه؟ عموم معمولاً دنبال شهوات هستند، عقلا کم هستند. کسی که عاقل است، یعنی «وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیَّهُ وَالِیَهَا» حکومت خراب می‌شود؟ یعنی اگر عموم مردم دوست دارند به سمت صلاح و خیر بروند، والی می‌خواهد فساد کند، این‌جا حکومت خراب می‌شود؟ حضرت این را می‌گوید؟ واضح است که حضرت این را نمی‌گوید. چه زمانی کار خراب می‌شود؟ وقتی عموم مردم بر حاکمیت غلبه کنند. یعنی یک ظالمی حاکم است این را می‌گوید؟! ابدا این را نمی‌گوید. این‌که خیلی خوب است، آن حاکم هم حاکم نیست، امّا آن‌ جایی که حاکم، حاکم است یعنی چه مردم غلبه کنند؟ یعنی مردم خلاف شرع توقّع دارند.  می‌فرماید: آن موقعی که مردم خلاف شرع توقّع دارند، بخواهند غلبه کنند حکومت از هم می‌پاشد، ذلّت پیدا می‌کند، عزّت مسلمین تبدیل به ذلّت می‌شود یعنی کوتاه نمی‌آیند. آقا همه‌ی مردم گناه می‌خواهند، مردم اشتباه می‌کنند که گناه می‌خواهند؟! چه حاکم گناه می‌خواهد، چه مردم گناه می‌خواهد. کسی حق ندارد، این حق الهی است، شهوات مردم که مبدا گناه نیست، همه می‌خواهند، خب همه بخواهند، قوم لوط همه می‌خواستند یک اشتباهی کنند، عذاب نازل می‌شود، می‌گویند نه باید به رأی مردم احترام بگذاریم! اصلاً به رأی مردم احترام بگذارید این جا ندارد.

 

در قوم لوط کار به یک جایی رسیده بود که خود حضرت لوط سلام الله علیه هم در امنیّت نبودند، آیات نشان می‌دهد. مهمان‌های مخالف آن‌ها هم در امنیّت نبودند یعنی همه‌ی جامعه به یک سمت است. یک قلیلی است. همیشه این‌گونه است «وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلیلٌ‏»[۳]یک قلیلی ایمان آوردند. مردم این را می‌خواهند، بگذارید شاد باشند، چرا مقابل شادی مردم می‌ایستید؟! می‌شود مثل شیطان صحبت کرد، ولی خدا به رسمیّت نمی‌شناسد. مردم گناه می‌خواهند، بی‌جا می‌کنند که گناه بخواهند. هم حاکم اشتباه می‌کند که گناه بخواهد، هم مردم اشتباه می‌کنند که گناه بخواهند. خواست مردم اگر شهوات باشد، درست نیست. مادامی که حکومت از قدرت نیفتاده است.

 

بله، حضرت می‌فرماید: «وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیَّهُ وَالِیَهَا»[۴] اگر کار به یک جایی رسید که قدرت حاکم تضعیف شد، مردم یک گناه عمومی می‌خواستند، طبیعتاً وقتی همه‌ی مردم یک گناهی را بخواهند، کسی آن گناه را ترویج کند رأی می‌آورد، چون مردم می‌خواهند. ولی شرعی نیست، مسئله این است که آیا خدا قبول دارد یا نه؟ وگرنه در این عالم که همه نوع خطا اتّفاق می‌افتد و یک عدّه همه چیز را می‌خواهند، ما حق داریم آن را آزاد کنیم؟ حقوق الهی دست ما نیست که آزاد کنیم، ترخیص بدهیم، تا وقتی که قدرت دست او است، نمی‌تواند کوتاه بیاید.


[۱]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۹۵، ص ۳۸۹٫

[۲]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۳۳۳٫

[۳]– سوره‌ی هود، آیه ۴۰٫

[۴]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۳۳۳٫