حجت الاسلام کاشانی روز سه شنبه مورخ ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ به سخنرانی با موضوع “به بهانه موالید ماه شعبان” پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم میشود.
- مقدّمه
- نگاه جامعهی امام حسن و امام حسین علیهما السلام به ایشان
- بیست و پنج سال مخالفت با رسول خدا صلی الله علیه و آله
- اختلاف مذاهب غیرشیعه با یکدیگر
- ملاک بنی امیّه «مخالفت با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه» بود
- نکتهای راجع به موالید ماه شعبان
- اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در ماه شعبان چه میکردند؟
- شباهت منتظرِ امام زمان ارواحنا فداه با حضرت رقیّه سلام الله علیها
- مؤمن استوار است
- طوفان در قصر یزید ملعون
- قلبها بدست «امام» است
- مهربانیِ امام معصوم
- اگر دلمان برای اماممان رفته باشد
- توسّل به حضرت رقیّه سلام الله علیها
- دعا
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]
مقدّمه
در ابتدا مقدّمهای عرض کنم که هم مقدّمهی بحث من باشد و هم مقدّمهی یک تذکّر، تا بعد بحث را پیش ببریم.
روزگار صدر اسلام دورانی بوده است که ما درک و فهمی از آن دوران نداریم.
یک بحث راجع به نگاه ما به مسئلهی امامت است، یک بحث هم اینکه آیا این موضوع در ادیان گذشته مطرح است یا نه و آیا قرآن کریم به این موضوع پرداخته است یا نه؟
نگاه جامعهی امام حسن و امام حسین علیهما السلام به ایشان
در دوران امامت امام حسن و امام حسین علیهما السلام معلوم نیست حتّی پنجاه نفر هم سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را بعنوان یک فقیه قبول داشتند. یعنی آن مردم جهل داشتند، عدّهای عناد داشتند و ناصبی و دشمن بودند، دیگران هم که ناصبی نبودند، نمیدانستند سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بعنوان امام، چه جایگاه علمی و معنوی دارد.
کوفیان هم که حضرت را دعوت میکردند، امام را در این حد میدیدند و قبول داشتند که باید خلیفه مسلمین باشد و حاکمیت در دست امام حسین علیه السلام باشد، این حد مسلّم است، بیش از این مسلّم نیست.
یعنی اگر میخواستند حکومت تشکیل دهند، به امام حسین علیه السلام نامه مینوشتند، اما غیر از آن نامهای نوشتهاند «أَنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنَا إِمَامٌ فَأَقْبِلْ»،[۴] دیگر برای امور دیگر خودشان مانند امور فقهی و احکام و اعتقادی یا اخلاقی، به امام حسین علیه السلام نامه ننوشتند و نمینوشتند، چون نمیدانستند و خبر نداشتند.
آنقدری خبر نداشتند که وقتی معاویه به مدینه آمد و گفت: میخواهم یزید را ولیعهد کنم؛ در ادامه همین معاویه مقابل چشم بقیه گفت: برای اینکه یزید از همه برتر و شایستهتر است!
هیچ کسی هم بلند نشد بر دهان معاویه بزند و بگوید پسر پیغمبر اینجا نشسته است و تو میگویی یزید از همه برتر و شایستهتر است؟
این تبلیغات است که میتواند با انسان این کار را کند.
بیست و پنج سال مخالفت با رسول خدا صلی الله علیه و آله
بیست و پنج سال بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اتفاقاتی رخ داد که بعد از این بیست و پنج سال، اصحاب پیغمبر، آن کسانی که مانند ما نبودند، شیعه نبودند، معتقد نبودند، ولی گریه میکردند و میگفتند هیچ چیزی از اسلام نمانده است!
مثلاً از ابن مسعود نقل شده است که میگفت: اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امروز برگردد، میفرماید اینها چه کسانی هستند که ادای قبلهی ما را درمیآورند؟
یعنی از همهی اسلامِ این جمعیت، هیچ چیزی اسلام نیست، جز اینکه رو به یک کعبهای نماز میخوانند که مسلمین رو به آن کعبه نماز میخوانند.
انس بن مالک گریه میکرد و میگفت: همه چیز از بین رفته است.
از او پرسیدند: نماز چطور؟ گفت: نماز هم دیگر آن طوری نیست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میخواند.
وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در دورهی حکومت خود، بعد از جنگ جمل یک نماز جماعت خواند، گفتند: این مرد ما را به یاد نمازِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم انداخت!
با اینکه مساجد پر بود، همه جا مسجد داشت، هم شام مسجد جامع بنی امیّه بود، و هم در بقیهی جاها، به معنای ظاهری نماز میخواندند، اما انس بن مالک که شیعه نیست گفت: همه چیز از بین رفت، حتّی نماز!
وقتی نماز از بین رفت، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مدینه، چند نوبت نماز جماعت خوانده است؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چند سال در مدینه پنج نوبت نماز جماعت خوانده است؟ این نماز از بین رفت، اذکار این نماز تغییر پیدا کرد، شکل این نماز تغییر پیدا کرد، نوع قرار گرفتنِ دستها تغییر پیدا کرد، زمان نماز تغییر پیدا کرد، بگونهای که اصحاب پیغمبر، آن هم کسانی که شیعه نبودند، کسانی مثل أنَس، که پسر او «سنان» جزو مهمترین جنایتکاران کربلاست، گریه میکرد و میگفت: همه چیز از بین رفت، از جمله نماز!
وقتی نماز از بین رفت، شما ببینید یعنی چه چیزهایی باقی ماند؟!
«نماز» که تکراری و روزانه و جماعت و پشت سر هم است!
لذا اصحاب پیغمبر، آن کسانی که با ما خوب نبودند هم اعتراض میکردند که نماز از دست رفت!
پس شما ببینید چه بلایی بر سر مابقی معارف آمده است.
اختلاف مذاهب غیرشیعه با یکدیگر
امروز هم اگر بروید و نگاه کنید، میبینید که همین اتفاق رخ داده است، یعنی کسی از این آقایان نمیداند که تشهّد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه چیزی بوده است، نقلهای این آقایان خیلی با هم تفاوت دارند، اگر تمام دیوارهای این حسینیه را از کتب اختلافات مذاهب غیر شیعه با یکدیگر در موضوع نماز قرار دهید، باز هم جا کم است. اینطور نیست که با ما اختلاف داشته باشند، بلکه با خودشان هم اختلاف دارند و نمیدانند چه اتفاقی رخ داده است.
بنابراین اصلاً باب خیلی از موضوعات درجه دو باز نشده است!
مثلاً جزئیات، مانند تاریخ ولادتها و شهادتها.
مسلّماً اهمیت این موضوعات به مراتب کمتر از نماز است، لذا خیلی از این امور بدست دورههای بعد نرسیده است.
ملاک بنی امیّه «مخالفت با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه» بود
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: اینها بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سعی کردند سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را عمداً تغییر دهند، «مُتَعَمِّدِینَ لِخِلاَفِهِ».[۵]
یعنی انگار به شما بگویند به این حسینیه بیایید و عمداً چینش این حسینیه را بهم بزن و هیچ چیزی سرِ جای خود نباشد.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: اینها عمداً همهی سنّتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را جابجا کردند، «مُتَعَمِّدِینَ لِخِلاَفِهِ»، عمداً خلاف کردند.
بین قرّاء یک بحثی هست که آیا «بسم الله» بین دو سوره را بگوییم یا نه؟ اگر خواستیم بگوییم، بلند بگوییم یا آرام؟
فخر رازی میگوید: آیا میدانید دعوا از کجا شروع شد؟ بنی امیّه نگاه میکردند هر کاری که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میکرد، برعکس آن عمل میکردند. چون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مواظب بسم الله الرحمن الرحیم بود که حتماً بگوید و حتماً جَهر هم بگوید، برای همین بنی امیّه برعکس عمل میکردند.
فخر رازی در ادامه میگوید: چون پیامبر فرموده است که «خدایا! حق را هر جایی که علی هست، به آنجا ببر»، من بسم الله خود را بلند میگویم.
اما فخر رازی اینجا درواقع در حال بیان این واقعه است که بنی امیّه همه چیز را برعکس میکردند؛ مانند انگشتر به دست راست انداختن، که آن را برعکس کردند، مانند صلوات بر آل پیغمبر فرستادن، که حذف کردند، مانند تَعفیرُ الجَبین، که وقتی شما میخواهید به محضر پروردگار سجده کنید، سر بر خاک میگذارید، اما این موضوع را تغییر دادند؛ و خیلی چیزهای دیگر.
لذا خیلی از موضوعات اصلی بدست ما نرسیده است.
وقتی موارد اصلیتر آسیب خورد، ائمهی ما علیهم السلام، همهی تلاش خود را به این سمت بردند که موارد اصلیتر را حفظ کنند.
نکتهای راجع به موالید ماه شعبان
یک سری کتاب هم که راجع به تاریخ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نوشتند، یعنی شاید قریب به پانصد کتاب… در طول تاریخ، تا قرن پنجم، حدود پانصد کتاب نوشته شد، معلوم نیست حتّی دوازده کتاب از این کتب به ما رسیده باشد، یعنی از دست رفته است.
لذا اطلاعات ما راجع به بعضی از جزئیات کم است، منظور در مورد مواردی است که اساسی نیست.
مثلاً اگر شما بروید و جستجو کنید و ببینید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و صدیقه طاهره سلام الله علیها و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام راجع به حضرت زینب کبری سلام الله علیها چند روایت دارند که در کتب معتبر آمده باشد؟ مسلّماً روایات متعدد در منابع معتبر را به این راحتی پیدا نمیکنید. یا اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم راجع به امام سجّاد علیه السلام روایت فرموده باشند، روایات متعدد در منابع معتبر را به این راحتی پیدا نمیکنید.
تلاش ائمه علیهم السلام هم این است که آن موضوعات اصلی را حفظ کنند، یعنی مواردی که شاهراه است، مانند ولایت، امامت، احکامی که دشمنان نابود کردهاند، نماز، حج.
لذا خیلی از موضوعات بدست من و شما نرسیده است.
از جملهی مواردی که بدست ما نرسیده است، تاریخ ولادت دختر سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، پسرِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و از این دست است.
لذا باید با این موارد، معاملهی یادمانی کرد.
همانطور که برای یک روضهخوان سیّدالشّهداء صلوات الله علیه یادمان گرفتهاند، که میشود این یادمان را هر زمانی گرفت، چون برگزاری یادمان که زمان نمیخواهد؛ توسّل به دختر امام حسین علیه السلام هم زمان نمیخواهد، زمان ندارد؛ اما میشود توسّل کرد، هر روز و هر شب میشود توسّل کرد، اتفاقاً بهتر است که گرفتارها هم توسّل کنند.
منتها من پیشنهادی دارم، در ماه شعبان، که اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین اخلاقی داشتند و من هم به گوشهای از آن اشاره میکنم، خوب است که ما بشیوهی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین عمل کنیم، نه به شیوهای که دوست داریم.
البته اگر به شیوهای که دوست داریم عمل کنیم هم گناه ندارد، ان شاء الله توسّل ما ثواب هم دارد.
ولی سبک اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در ماه شعبان این است که عبادتشان تغییر پیدا میکرد.
اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در ماه شعبان چه میکردند؟
آدمی که تکلیف او با خودش روشن نیست، آدمی که نمیداند ماه مبارک رمضانی که در پیش است چقدر آمادگی دارد، نمیداند چقدر برای شبهای قدر آماده شده است، نمیداند چه پروندهای دارد، نمیداند در پروندهی شبهای قدر آینده آیا مینویسند که آیا من هم حق دارم که سال آینده امام زمان ارواحنا فداه را ببینم یا نه؟ آیا زنده میمانم یا نه؟ آیا مورد مغفرت قرار میگیرم یا نه؟ آیا امام زمان ارواحنا فداه در یک سحری مرا دعا میکند یا نه؟ بهتر است این آدم ببیند اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین چکار میکردند؟
شیوهی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در ماه شعبان «عبادت» بوده است؛ در این مورد اشارهای خواهم کرد.
یعنی پیامبری که دائم در حال عبادت بود، وقتی به ماه شعبان میرسید، عبادت ایشان تغییر میکرد!
امام سجّاد علیه السلام در صلوات شعبانیّه به ما فرموده است «الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ (سَلَّمَ) یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ»، پیامبر که گنجینهدارِ عالمِ وجود است این لحظات ماه شعبان را از دست نمیداد.
حال من که هیچ چیزی ندارم و پروندهی خرابی دارم، قاعدتاً باید تلاش بیشتری کنم.
البته توضیح خواهم داد که عبادات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین صرفاً برای گنهکارها نیست، اما قاعدتاً ما باید رنگی از آن بزرگواران بگیرم. اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین زمان صبح و شام خود را به چیزهای دیگری اختصاص میدادند و به چیزهای دیگری توجّه میکردند.
در ماه شعبان باید بین ما اهل بیتیها «مناجات» رونق بگیرد، یعنی حیف است که ما در ماهی که ماه عبادتِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، ماه توجّه اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، ماه مقدّمهی جلب رضایتِ امام زمان ارواحنا فداه است…
شباهت منتظرِ امام زمان ارواحنا فداه با حضرت رقیّه سلام الله علیها
پروندهی همهی ما را در همهی سال، هر هفته دو مرتبه به یک عنوان، هر روز به یک عنوان، به محضر امام زمان ارواحنا فداه میبرند. ان شاء الله خدای متعال روزی کند که ما از حالت غفلت بیرون بیاییم، یعنی بالاخره من یک پروندهی سنگینی دارم، بعضیها مانند من که واقعاً نمیدانم ماه مبارک رمضانی که بزودی میرسد، آیا برای ورود به ماه مبارک رمضان آماده هستم یا نه، اتفاقاً توسّل به این دخترِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که توسّل به ایشان مجرّب است، مقدّماتی میخواهد که انسان بتواند به این دخترِ دلسوخته توسّل کند.
این دخترِ دلسوخته نمادِ انتظار بود، یعنی کسی را از این شهر به آن شهر ببرند، و در نگاه افراد ناباب هم قرار بگیرد، دستهای او را هم ببندند، همه غلطی هم بکنند که اینها را تحقیر کنند، اما او آن موضوع اصلی را فراموش نکند؛ این خیلی عجیب است.
ان شاء الله خدای متعال به حرمت این دختر بابرکت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که با دلِ سوخته، بالاخره به مولا و پدرِ خود رسید، ما را هم جزو کسانی قرار بدهد که ان شاء الله امشب بین ما و امام زمان ارواحنا فداه یک رشتهی ارتباطی برقرار شود، و به ایشان توسّل کنیم، چه آن زمانی که میشنوید، و چه آن زمانی که برای شما میخوانند، در آن حالات مختلف، خوب است که مؤمن فراموش نکند که یک هدف اصلی دارد…
حضرت رقیّه سلام الله علیها را در جاهای بردند که گفتنی نیست، و اتفاقاتی افتاد که امشب قصد ندارم به آنها بپردازم و دل شما را بسوزانم؛ ولی قاعده این است که انسان اصلاً خودش را در آن شرایط فراموش کند.
در بعضی جاها عباراتی نوشتهاند که من تابحال در هیچ منبری نگفتهام، یعنی گفتنِ آن مطالب سخت است و انسان میترسد که مورد مجازات قرار بگیرد.
بعضی جاها نوشتهاند که دشمنان چه فضاسازیای کرده بودند، ولی همهی وجود حضرت رقیّه سلام الله علیها شوقِ دیدار بود، و اتفاقاً هم به وصال رسید، و به ما یاد داد که اگر شما راست بگویید، حتّی اگر همهی عالم در مقابل شما قرار بگیرند و همهی عالم سرباز ابلیس شوند و رقص و پایکوبی کنند و فضا را بهم بریزند و بخواهند دل شما را بسوزانند یا شما را تحقیر و ذلیل کنند، آن کسی که به مولای خود حبّ شدید دارد، که ان شاء الله خدای متعال روزی کند که قطرهای از این حبّ شدید هم به ما برسد، حواس او پرت نمیشود.
شما اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را نگاه کنید…
مؤمن استوار است
زمانی من فکر میکردم که اگر کمی فضای منبر آماده نباشد، من بحث خود را فراموش میکنم و تمرکز خود را از دست میدهم؛ ولی این بزرگواران را به مجلسی بردند که اینطور نبود که مؤمنین نشسته باشند، آنجا یا نگاه آلوده بود و یا نگاه تمسخر بود، یعنی هر دو نگاه بد بود، بعد آنجا شما میبینید که حضرت زینب کبری سلام الله علیها و سیّدالسّاجدین علیه السلام مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودهاند، و آن دختر هم فراموش نکرده است که ما به اینجا آمدهایم که پدر خود را ببینم، آن هم با هر اتفاقی که ممکن است رخ بدهد.
مؤمن اینطور است، دیگران نمیتوانند حال مؤمن را بهم بزنند، مؤمن دریایی است و با یک باد تغییر نمیکند، مانند کوه میماند، ریشهدار است. آدمی که ریشهدار نیست با یک فوت جابجا میشود.
طوفان در قصر یزید ملعون
همهی کسانی که در طول تاریخ منبر رفتهاند یا مداحی کردهاند، باید بروند و آن مجلس عجیب را ببینند، که هیچ چیزی برای گفتن از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مهیّا نیست، نه گوش میدهند… نقل کردهاند وقتی حضرت سجّاد علیه السلام شروع کرد، بیوقت اذان میگفتند. یعنی درواقع داد میزدند!
مخاطب هم آن ملعون بود که نشسته بود و سفرهی حرام هم پهن کرده بودند و سر مطهّر را هم برای تزئین در میان سفره گذاشته بودند، یعنی هیچ چیزی برای گوش دادن آماده نبود. آن مجلس آماده نبود که حضرت وضع کند، مخاطب یا مست است و یا مستِ قدرت است. مخاطب از این بزرگواران کینه دارد، کسانی که در آن مجلس بودند که از عموم مردم نبودند، بلکه از بنی امیّه و اطرافیان بنی امیّه بودند، یعنی همگی دشمنِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بودند.
آنجا نشسته بودند و آن ملعون هم چوبدستی بدست داشت، یعنی هیچ چیزی برای اینکه کسی بخواهد یک کلام حرف حساب بزند مهیّا نیست؛ مؤمن اینطور است، مؤمن منفعل نمیشود، مؤمن منفعل میکند. مؤمن پیروز است، چه مانند حضرت سجّاد علیه السلام دست او را ببندند و او را به مجلس شراب ببرند، چه مانند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وسط میدان شمشیر بزند، در دو حال کار خود را میکند.
وقتی حضرت سجّاد علیه السلام خواست منبر برود، یزید ملعون نپذیرفت.
بعضیها که مثلاً جزو سفرا بودند گفتند اجازه بده تا ببینیم شخص که دست او را اینطور بستهای چه میگوید؟ اصلاً چطور حرف میزند؟ آیا عربی میداند؟ چون آنها نمیدانستند این بزرگوار کیست، یزید هم نمیخواست این بزرگواران صحبت کنند.
یکی از محرومیتهای ما این است که… دیدهاید در زیارت آل یاسین میگوییم «السَّلاَمُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ»؛ ما امام زمان ارواحنا فداه را ندیدهایم، اگر ما امام زمان ارواحنا فداه را ببینیم، نماز خواندنِ حضرت، قنوت گرفتنِ حضرت، رکوع رفتنِ حضرت، سجده کردن حضرت، یا «السَّلامُ عَلیکَ حینَ تَقرءُ وَ تُبیِّن»، تلاوتِ قرآن حضرت، صحبت کردن حضرت راجع به قرآن کریم… ما ندیدهایم که نور کلام امام چطور در عمق جانها نفوذ میکند، چطور از دیوار آهنین عبور میکند. چیزی نمیتواند مانع باشد، هم ماند دید امام و هم مانع نفوذ کلام امام.
یزید میداند اینها حلالزادهی درست و حسابی و شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و محبّ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نیستند، عدّهای مانند خود یزید هستند، اما باز هم از کلام امام سجّاد علیه السلام میترسد.
مسلّماً کسانی که در آن جلسه نشستهاند که طرفداران اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نیستند، آنجا کاخ یزید است، با این حال یزید ملعون از اینکه امام سجّاد علیه السلام یا حضرت زینب کبری سلام الله علیها به منبر بروند میترسد.
ابتدای کار یزید قبول نمیکند، اما جلوتر ضایع میشود و جلوی اینها کم میآورد.
اما شما از این زاویه نگاه کنید که اگر مؤمن یک نفر باشد و دست او را ببندند و لباس پارهای به تن او کنند و ناموس او را با وضع نامناسب جلوی او نگه دارند، سر پدرش هم جلوی چشم او باشد… البته واضح است که کسی نمیتواند امام سجّاد علیه السلام باشد، ولی نقطهی آمال و قطب و قبلهی مؤمنین آنجاست… اگر بخواهد حرف بزند، خدای متعال میتواند به او نفوذ کلامی بدهد که یزید از او بترسد.
زین العابدین سلام الله علیه شروع کرد به سخن گفتن، زن یزید از پشت پرده بیرون دوید و کنار تشت رأس مطهّر نشست و شروع کرد به گریه کردن. یزید با اینکه مست بود بلند شد و عبای خود را روی سر زن خود انداخت. یعنی اولاً میفهمید این زن نباید با این وضع در این جمع حضور پیدا کند، ثانیاً آن زن نتوانست خود را کنترل کند و از پشت پرده بیرون آمد.
قلبها بدست «امام» است
زمانی هارون به موسی بن جعفر سلام الله علیهما گفت: قدرت و پول و… برای ماست، این توان شما از کجا میآید؟
حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام فرمود: «اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ وَ اَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ»،[۶] تو بر تن اینها حاکم هستی اما من امامِ دل هستم.
دل که به دست یزید نیست!
همانطور که دیدهاید خدای متعال در قرآن کریم دارد، آن فرعونی که این همه بچه کشت، برای اینکه آن پسری که دشمن اوست به دنیا نیاید، خدای متعال فرمود: «وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِنِّی»،[۷] وقتی موسی را قنداقه دید، نتوانست از این بچه بدش بیاید، با اینکه همهی بچهها را کشته بود، و اتفاقاً بچهای هم که در آب افتاده است، احتمالاً کسی بوده است که میخواسته از دست تو فرار کند! اما وقتی این بچه را نگاه کرد، نتوانست از این بچّه بدش بیاید!
خدای متعال میتوانست حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام را به یک دِه یا جزیره یا یک منطقهی دورافتادهای ببرد و او را بزرگ کند، اما خدای متعال میخواهد به فرعون بفرماید که ادّعا نکن «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى»،[۸] گندهگویی نکن، تو حتّی رَبّ دل خودت هم نیستی! اگر من بخواهم دشمن تو را به خانهات میآورم و تو بیاختیار از دشمن خودت خوشت میآید! هیچ چیزی بدست تو نیست.
قلب بدست امام است، و این قلب ما بدست امام زمان ارواحنا فداه است.
اینکه در ندبه میگوییم «وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَهً»، مثلاً به امام رضا علیه السلام پناه میبریم و میگوییم بین ما و امام زمان ارواحنا فداه میانجیگری کن؛ دلِ ما بدست آنهاست، اگر اراده کنند، این دلِ ما هوای عبادت میکند؛ کمااینکه دیدهاید اگر اراده کنند، ناگهان دلتان برای حرم امام رضا علیه السلام یا حرم سیّدالشّهداء صلوات الله علیه تنگ میشود. آن لحظهای که دلِ شما تنگ میشود…
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به آن مریضی که «رُمیله» بود و برای نماز جمعه آمده بود… او با اینکه سردرد و تب و لرز داشت حضور پیدا کرد و انتهای جلسه نشسته بود، وقتی نماز جمعه تمام شد، حضرت به او اشاره کرد و او جلو آمد، رمیله به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کرد: آقا! من امروز خیلی مریض بودم، خانه بودم و حال نداشتم. حضرت فرمود: میدانم؛ خودم تو را آوردم.
رمیله عرض کرد: آقا! مگر شما ما را میبینید؟
حضرت فرمودند: ما شرق و غرب عالم را میبینیم و شرق و غرب عالم تحت سیطرهی ماست.
اگر سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و امام رضا صلوات الله علیه و امام زمان ارواحنا فداه عنایت کنند، از همین جلسهی ما یک راه ارتباطی برقرار میشود، یک تغییر انتخابی اتفاق میافتد، یک توجّهی به اینکه ماه رمضان نزدیک است، و بالاخره ان شاء الله ما به شبهای قدر خواهیم رسید، و این شبهای قدر سفرهی بدی و خوبی ما را به محضر امام زمان ارواحنا فداه میبرند، و اگر به محضر امام زمان ارواحنا فداه ببرند و در نامهی اعمال من بهانهای برای گرفتن دست من پیدا نکند، او بیشتر از ما ناراحت میشود.
مهربانیِ امام معصوم
همانطور که میدانید ما امامی داریم که ما او را خیلی دوست نداریم، ما فقط ادّعا میکنیم که او را دوست داریم.
یک مادر اگر فرزند خود را دو روز نبیند، اصلاً مانند دیوانهها میشود.
ما هنوز اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را خیلی دوست نداریم، چون کوچک هستیم و هنوز بزرگ نشدهایم. آنها طور دیگری ما را دوست دارند.
علی بن مهزیار به محضر امام زمان ارواحنا فداه رسید، دو نقل دارد، نقل کامل الزیارات که کمتر است این است که امام زمان ارواحنا فداه به او فرمود: من آنقدر روزها را شمردهام تا دوباره تو را ببینم، و فرمود: از آن روزی که تو را دیده بودم تا به حال که حدود ده سال میگذرد، یک لحظه تصویر تو را از ذهن خود کنار نزدم، من دائم به تو فکر کردم.
کمااینکه امام جواد علیه السلام به یک بزرگوار دیگری فرمود که از مرتبهی قبل تا الآن که تو را دیدم، من یک لحظه هم تو را فراموش نکردهام.
اگر مادر تا صبح بالای سر فرزند مریض خود بنشیند و پرستاری کند، کسی تعجّب نمیکند. چون همه میدانند که مادر اینطور است.
هزار مرتبه مهربانی امام زمان ارواحنا فداه به ما، از پدر و مادرمان بیشتر است، و نگرانی او برای مغفرت و رشد من… خدای متعال شاهد است که ما ندیدهایم، اگر امام زمان ارواحنا فداه را از نزدیک ببینیم، میبینید آنجایی که شما باسرعت زیاد با ماشین میرفتید، او برای شما نگران شده است، آنجایی که مریضاحوال شدید، همانطور که مادر، فرزندِ مریضِ خود را دعا میکند، امام زمان ارواحنا فداه صد هزار برابر بیشتر برای ما نگران شده است.
اگر دلمان برای اماممان رفته باشد
ولی من آنطور مثل آن دخترخانم معرفت ندارم که در فضایی که هیچ کسی به ایشان توجّه نمیکرد و فضا به سمت دیگری میرفت، او فقط یک هدف داشت، هیچ چیزی حواس او را پرت نکرد.
آنجا حضرت زینب کبری سلام الله علیها و سیّدالسّاجدین سلام الله علیه مدح امیرالمؤمنین میکردند و یزید ملعون هم میزد؛ ولی حواس این دختر پرت نشد.
نخل خشکیدهای در مسجد پیامبر بود که حضرت به این تکیه میداد و منبر میرفت و با مردم صحبت میکرد.
وقتی قدری سنّ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بیشتر شد، گفتند آقا پیرمرد شده است، چیزی ساختند که چند پله داشت، آن را ساخته بودند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روی آن بنشینند.
مرتبهی اولی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تکیهی خود را از این نخل خشکیدهی کوتاه برداشت و روی منبر نشست، این نخل نالهای زد. طبق بعضی از نقلها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برگشت و این نخل را در آغوش گرفت.
اگر من راست بگویم که دل من برای امام زمان ارواحنا فداه تنگ شده است، ما که چوب نیستیم، اگر چوب هم باشیم ولی راست بگوییم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برگشت و آن نخل را در آغوش گرفت و فرمود: اگر من این کار را نمیکردم، این نخل تا قیامت ناله میزد.
چون همانطور که دیدهاید قرآن کریم میفرماید در این عالم همه چیز تسبیح میکند اما شما متوجّه نیستید و گوش هر کسی نمیشنود؛ اما پیامبر میشنود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرمودند: در جوانی خود که هنوز پیامبر نشده بودم، وقتی من رد میشدم بعضی از این سنگها به من میگفتند «السَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ الله».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: از وقتی علی [علیه السلام] به دنیا آمده است، چشم و گوش من به برکتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بازتر شده است، آنچه میدیدم شفافتر میبینم.
در این عالم همه چیز اثر وضعی دارد، گناه من نعوذبالله روی حال نماز شما اثر دارد، و حال عبادت شما روی حال من اثر دارد. ما به یکدیگر ربط داریم.
توسّل به حضرت رقیّه سلام الله علیها
اگر فراق به یک نخل خشکیده فشار بیاورد، پیامبر نمیتواند بیاعتنایی کند؛ چه برسد به اینکه دختری از خانوادهی پیغمبر، آن هم مظلومه، با آن همه ابتلا، با آن همه جسارت…
من نمیخواهم روضه بخوانم…
حضرت رقیّه سلام الله علیها به همهی ما یاد داد که اگر شما راست بگویید و دلتان برای امامتان رفته باشد، امامتان با سر میآید…
وقتی جلسه تمام شد و به خرابه آمدند، خانمها با یکدیگر صحبت نمیکردند…
خدای نکرده اگر اتفاق بدی بیفتد، بانوان عفیفه دوست ندارند راجع به چیزی که مورد عنایتشان نیست حرف بزنند…
وقتی به خرابه آمدند، کسی با کسی صحبت نمیکرد، ولی انگار حضرت رقیه سلام الله علیها را مار زده بود، چون شاید قد ایشان کوتاه بود و هرچه روی پنجهی پای خود ایستاده بود، ندیده بود آن جلو چه اتفاقی رخ داده بود…
تقریباً بیست روز با سر همسفر بودند، ولی هیچوقت سر پیش اینها نیامده بود… در مسیر هم جسارت و بیادبی میدیدند…
اینجا دیگر طاقت ایشان طاق شد…
اگر آن نخل خشکیده ناله زد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم او را در آغوش گرفت، اینجا وقتی صدای گریهی ایشان بلند شد…
آن بیچاره خواست از امام حسین علیه السلام و از حضرت زینب کبری سلام الله علیها انتقام بگیرد، نفهمید که به ما نشانی داد…
مسلمان شکست نمیخورد، سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آمد و او را با خودش برد…
دعا
خدایا! شبی که میخواستیم به دختر سیّدالشّهداء صلوات الله علیه توسّل کنیم، امشب را هم آغاز حسن ارتباط ما با امام زمان ارواحنا فداه مقدّر بگردان.
خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را از ما راضی و خشنود بفرما.
خدایا! در این ماه شعبان، ما را موفق به کسب رضایت حضرت حجّت ارواحنا فداه قرار بده.
خدایا! آنچه خیر و برکت در این شبها و روزها به اولیای خاصّ خودت عطا میکنی، نصیب ما هم بفرما.
خدایا! شهید سرافراز و عظیم الشأن، سیّد حسن نصرالله، که از منتظران امام زمان ارواحنا فداه بود و بزودی هم ایام تشییع ایشان است، خدایا! او را هم در رجعتش با ظهور امام زمان ارواحنا فداه به ما برگردان و او را الساعه دعاگو و شفیع ما قرار بده.
خدایا! اموات ما، اموات این جمع، روضهخوان سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که در همین مجلس روضه خوانده است، پدر و مادرانمان، امام امّت، شهدای عظیم الشأن، هر کسی در طول تاریخ محبّ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و بانی مجالس اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بوده است، آنها را از مجلس ما بهرهمند بفرما.
صلواتی مرحمت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
[۱]– سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫
[۴] روضه الواعظین، جلد ۱، صفحه ۱۷۱
[۵] الکافی، جلد ۸، صفحه ۵۸ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ اَلْهِلاَلِیِّ قَالَ: خَطَبَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ صَلَّى عَلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ أَلاَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمْ خَلَّتَانِ اِتِّبَاعُ اَلْهَوَى وَ طُولُ اَلْأَمَلِ أَمَّا اِتِّبَاعُ اَلْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ اَلْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ اَلْأَمَلِ فَیُنْسِی اَلْآخِرَهَ أَلاَ إِنَّ اَلدُّنْیَا قَدْ تَرَحَّلَتْ مُدْبِرَهً وَ إِنَّ اَلْآخِرَهَ قَدْ تَرَحَّلَتْ مُقْبِلَهً وَ لِکُلِّ وَاحِدَهٍ بَنُونَ فَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ اَلْآخِرَهِ وَ لاَ تَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ اَلدُّنْیَا فَإِنَّ اَلْیَوْمَ عَمَلٌوَ لاَ حِسَابَ وَ إِنَّ غَداً حِسَابٌ وَ لاَ عَمَلَ وَ إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ اَلْفِتَنِ مِنْ أَهْوَاءٍ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٍ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا حُکْمُ اَللَّهِ یَتَوَلَّى فِیهَا رِجَالٌ رِجَالاً أَلاَ إِنَّ اَلْحَقَّ لَوْ خَلَصَ لَمْ یَکُنِ اِخْتِلاَفٌ وَ لَوْ أَنَّ اَلْبَاطِلَ خَلَصَ لَمْ یَخْفَ عَلَى ذِی حِجًى لَکِنَّهُ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ فَیُجَلَّلاَنِ مَعاً فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی اَلشَّیْطَانُ عَلَى أَوْلِیَائِهِ وَ نَجَا اَلَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اَللَّهِ اَلْحُسْنَى إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ کَیْفَ أَنْتُمْ إِذَا لَبَسَتْکُمْ فِتْنَهٌ یَرْبُو فِیهَا اَلصَّغِیرُ وَ یَهْرَمُ فِیهَا اَلْکَبِیرُ یَجْرِی اَلنَّاسُ عَلَیْهَا وَ یَتَّخِذُونَهَا سُنَّهً فَإِذَا غُیِّرَ مِنْهَا شَیْءٌ قِیلَ قَدْ غُیِّرَتِ اَلسُّنَّهُ وَ قَدْ أَتَى اَلنَّاسُ مُنْکَراً ثُمَّ تَشْتَدُّ اَلْبَلِیَّهُ وَ تُسْبَى اَلذُّرِّیَّهُ وَ تَدُقُّهُمُ اَلْفِتْنَهُ کَمَا تَدُقُّ اَلنَّارُ اَلْحَطَبَ وَ کَمَا تَدُقُّ اَلرَّحَى بِثِفَالِهَا وَ یَتَفَقَّهُونَ لِغَیْرِ اَللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ لِغَیْرِ اَلْعَمَلِ وَ یَطْلُبُونَ اَلدُّنْیَا بِأَعْمَالِ اَلْآخِرَهِ ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ وَ حَوْلَهُ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ شِیعَتِهِ فَقَالَ قَدْ عَمِلَتِ اَلْوُلاَهُ قَبْلِی أَعْمَالاً خَالَفُوا فِیهَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُتَعَمِّدِینَ لِخِلاَفِهِ نَاقِضِینَ لِعَهْدِهِ مُغَیِّرِینِ لِسُنَّتِهِ وَ لَوْ حَمَلْتُ اَلنَّاسَ عَلَى تَرْکِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا کَانَتْ فِی عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَتَفَرَّقَ عَنِّی جُنْدِی حَتَّى أَبْقَى وَحْدِی أَوْ قَلِیلٌ مِنْ شِیعَتِیَ اَلَّذِینَ عَرَفُوا فَضْلِی وَ فَرْضَ إِمَامَتِی مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَ رَأَیْتُمْ لَوْ أَمَرْتُ بِمَقَامِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَرَدَدْتُهُ إِلَى اَلْمَوْضِعِ اَلَّذِی وَضَعَهُ فِیهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ رَدَدْتُ فَدَکاً إِلَى وَرَثَهِ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ وَ رَدَدْتُ صَاعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا کَانَ وَ أَمْضَیْتُ قَطَائِعَ أَقْطَعَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِأَقْوَامٍ لَمْ تُمْضَ لَهُمْ وَ لَمْ تُنْفَذْ وَ رَدَدْتُ دَارَ جَعْفَرٍ إِلَى وَرَثَتِهِ وَ هَدَمْتُهَا مِنَ اَلْمَسْجِدِ وَ رَدَدْتُ قَضَایَا مِنَ اَلْجَوْرِ قُضِیَ بِهَا وَ نَزَعْتُ نِسَاءً تَحْتَ رِجَالٍ بِغَیْرِ حَقٍّ فَرَدَدْتُهُنَّ إِلَى أَزْوَاجِهِنَّ وَ اِسْتَقْبَلْتُ بِهِنَّ اَلْحُکْمَ فِی اَلْفُرُوجِ وَ اَلْأَحْکَامِ وَ سَبَیْتُ ذَرَارِیَّ بَنِی تَغْلِبَ وَ رَدَدْتُ مَا قُسِمَ مِنْ أَرْضِ خَیْبَرَ وَ مَحَوْتُ دَوَاوِینَ اَلْعَطَایَا وَ أَعْطَیْتُ کَمَا کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یُعْطِی بِالسَّوِیَّهِ وَ لَمْ أَجْعَلْهَا دُولَهً بَیْنَ اَلْأَغْنِیَاءِ وَ أَلْقَیْتُ اَلْمِسَاحَهَ وَ سَوَّیْتُ بَیْنَ اَلْمَنَاکِحِ وَ أَنْفَذْتُ خُمُسَ اَلرَّسُولِ کَمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ فَرَضَهُ وَ رَدَدْتُ مَسْجِدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَى مَا کَانَ عَلَیْهِ وَ سَدَدْتُ مَا فُتِحَ فِیهِ مِنَ اَلْأَبْوَابِ وَ فَتَحْتُ مَا سُدَّ مِنْهُ وَ حَرَّمْتُ اَلْمَسْحَ عَلَى اَلْخُفَّیْنِ وَ حَدَدْتُ عَلَى اَلنَّبِیذِ وَ أَمَرْتُ بِإِحْلاَلِ اَلْمُتْعَتَیْنِ وَ أَمَرْتُ بِالتَّکْبِیرِ عَلَى اَلْجَنَائِزِ خَمْسَ تَکْبِیرَاتٍ وَ أَلْزَمْتُ اَلنَّاسَ اَلْجَهْرَ بِ «بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ » وَ أَخْرَجْتُ مَنْ أُدْخِلَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی مَسْجِدِهِ مِمَّنْ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَخْرَجَهُ وَ أَدْخَلْتُ مَنْ أُخْرِجَ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِمَّنْ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَدْخَلَهُ وَ حَمَلْتُ اَلنَّاسَ عَلَى حُکْمِ اَلْقُرْآنِ وَ عَلَى اَلطَّلاَقِ عَلَى اَلسُّنَّهِ وَ أَخَذْتُ اَلصَّدَقَاتِ عَلَى أَصْنَافِهَا وَ حُدُودِهَا وَ رَدَدْتُ اَلْوُضُوءَ وَ اَلْغُسْلَ وَ اَلصَّلاَهَ إِلَى مَوَاقِیتِهَا وَ شَرَائِعِهَا وَ مَوَاضِعِهَا وَ رَدَدْتُ أَهْلَ نَجْرَانَ إِلَى مَوَاضِعِهِمْ وَ رَدَدْتُ سَبَایَا فَارِسَ وَ سَائِرِ اَلْأُمَمِ إِلَى کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذاً لَتَفَرَّقُوا عَنِّی وَ اَللَّهِ لَقَدْ أَمَرْتُ اَلنَّاسَ أَنْ لاَ یَجْتَمِعُوا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلاَّ فِی فَرِیضَهٍ وَ أَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ اِجْتِمَاعَهُمْ فِی اَلنَّوَافِلِ بِدْعَهٌ فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْکَرِی مِمَّنْ یُقَاتِلُ مَعِی یَا أَهْلَ اَلْإِسْلاَمِ غُیِّرَتْ سُنَّهُ عُمَرَ یَنْهَانَا عَنِ اَلصَّلاَهِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تَطَوُّعاً وَ لَقَدْ خِفْتُ أَنْ یَثُورُوا فِی نَاحِیَهِ جَانِبِ عَسْکَرِی مَا لَقِیتُ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ مِنَ اَلْفُرْقَهِ وَ طَاعَهِ أَئِمَّهِ اَلضَّلاَلَهِ وَ اَلدُّعَاهِ إِلَى اَلنَّارِ وَ أَعْطَیْتُ مِنْ ذَلِکَ سَهْمَ ذِی اَلْقُرْبَى اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّٰهِ وَ مٰا أَنْزَلْنٰا عَلىٰ عَبْدِنٰا یَوْمَ اَلْفُرْقٰانِ یَوْمَ اِلْتَقَى اَلْجَمْعٰانِ » فَنَحْنُ وَ اَللَّهِ عَنَى بِذِی اَلْقُرْبَى اَلَّذِی قَرَنَنَا اَللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ بِرَسُولِهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ تَعَالَى «فَلِلّٰهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْیَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاکِینِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِیلِ» فِینَا خَاصَّهً: «کَیْ لاٰ یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ اَلْأَغْنِیٰاءِ مِنْکُمْ وَ مٰا آتٰاکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ» فِی ظُلْمِ آلِ مُحَمَّدٍ : «إِنَّ اَللّٰهَ شَدِیدُ اَلْعِقٰابِ » لِمَنْ ظَلَمَهُمْ رَحْمَهً مِنْهُ لَنَا وَ غِنًى أَغْنَانَا اَللَّهُ بِهِ وَ وَصَّى بِهِ نَبِیَّهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَنَا فِی سَهْمِ اَلصَّدَقَهِ نَصِیباً أَکْرَمَ اَللَّهُ رَسُولَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ أَکْرَمَنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ أَنْ یُطْعِمَنَا مِنْ أَوْسَاخِ اَلنَّاسِ فَکَذَّبُوا اَللَّهَ وَ کَذَّبُوا رَسُولَهُ وَ جَحَدُوا کِتَابَ اَللَّهِ اَلنَّاطِقَ بِحَقِّنَا وَ مَنَعُونَا فَرْضاً فَرَضَهُ اَللَّهُ لَنَا مَا لَقِیَ أَهْلُ بَیْتِ نَبِیٍّ مِنْ أُمَّتِهِ مَا لَقِینَا بَعْدَ نَبِیِّنَا صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ «وَ اَللّٰهُ اَلْمُسْتَعٰانُ» عَلَى مَنْ ظَلَمَنَا وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ .)
[۶] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، جلد ۲۱، صفحه ۲۴۲
[۷] سوره مبارکه طه، آیه ۳۹ (أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَعَدُوٌّ لَهُ ۚ وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَیْنِی)
[۸] سوره مبارکه نازعات، آیه ۲۴ (فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَىٰ)
پاسخ دهید