حجت الاسلام کاشانی روز شنبه مورخ ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ در حسینیه مرحوم آیت الله حق شناس به سخنرانی با موضوع «تأمّلی در صفات امیرالمؤمنین صلوات الله علیه» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
- مقدّمه
- عجز همه در برابرِ فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
- بشارتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
- وقتی که جناب ابوطالب سلام الله علیه از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خبر دادند
- تعجّبِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
- عجز کلمات از بیان فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
- اثرِ مدح اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین
- فضایل قیاسی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
- توسّلِ امام کاظم صلوات الله علیه و امام رضا صلوات الله علیه به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
- اهمیّت برائت
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه باعظمت امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
عرض ادب و ارادت و خاکساری و تبریک به پیشگاه مقدّس و مبارک حضرت بقیّه الله الأعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
هدیه به پیشگاه امام امّت، شهیدان عظیم الشأن از صدر اسلام تا شهدای مدافع حرم و شهدای اخیر و ارواح طیّبهی ربّانییّن، آنهایی که ما را بر سرِ سفرهی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نشاندند، شاعران اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، مادحان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، مرحوم آیت الله حقشناس صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
عجز همه در برابرِ فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
صحبت از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مشکل است، جهت مشکل بودن این امر هم فقط ضعفِ گوینده نیست که البته گوینده بیچاره است، عظمتِ آن آقاست که معانیِ عظیمِ حقایق او در ظرف الفاظ نمیگنجد، الفاظ از اینکه به او دلالت کنند بیچاره هستند، قابل بیان نیست و به وصف نمیآید. معصومین علیهم السلام معمولاً وقتی وارد مدح او شدند اظهار عجز کردهاند، در صدر معصومین حضرت ختم المرسلین صلوات الله علیه قریب به این مضمون فرمودهاند که اگر بخواهم عامیانه ترجمه کنم «علی جان! داغِ این موضوع به دل من ماند که بتوانم تو را به مردم معرّفی کنم، اگر به سمت تو بروم که قدری از حقایق تو را بگویم، مردم اشتباهی به سمتی میروند که برای عیسی بن مریم رفتند و اگر کمتر هم بگویم که شأن تو أجلّ است». امام هادی صلوات الله علیه هم همینطور فرمودهاند.
اگر بخواهیم در میان ائمه سلام الله علیهم أجمعین یک امام را مداح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درنظر بگیریم، او امام هادی روحی له الفداه است.
امام هادی صلوات الله علیه چند زیارت برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دارند، نام یکی از آنها زیارت غدیریه است که زیارت خیلی شگفت و عجیبی است، امام هادی صلوات الله علیه این زیارت را در یک مجلس بالای قبر مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خواندهاند و امام هادی صلوات الله علیه در آنجا کاری کردهاند که امثالِ منِ بیچاره بفهمیم اینکه خدای متعال اجازه بدهد نام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را به زبان بیاوریم، روز قیامت خواهیم دید که خیلی منّت گذاشته است؛ امام هادی صلوات الله علیه با یک شوری… معمولاً هر فقرهای که شروع میکنند با «مَولایَ» به معنای «مولای من» شروع میکنند. در بخش غدیرِ این زیارتنامه به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض میکند که خدا شما را در امروز مولای من و مولای مؤمنین قرار داد.
امام هادی صلوات الله علیه مفصل مدح کردهاند، در انتها اظهار عجز میکنند و به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض میکنند: «فِی مَدْحِ اللَّهِ تَعَالَى لَکَ غِنًى عَنْ مَدْحِ الْمَادِحِینَ» خدای متعال تو را مدح کرده است، تو نیاز نداری که کسی تو را مدح کند، «وَ تَقْرِیظِ الْوَاصِفِینَ» اصلاً چه کسی میتواند تو را مدح کند؟
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند جبار در مناقب او گفته هل اتی
اصلاً چه کسی میتواند مدح شما را بگوید؟
بقیهی ائمه علیهم السلام هم همینطور اظهار عجز کردهاند. هر کسی به اینجا رسیده است بیچاره شده است.
وقتی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین میخواستند رزق به آنها عطا بشود، هم دستور میدادند و هم خودشان عمل میکردند، مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میفرمودند. مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم برکاتی دارد، همانطور که همهی اسماء و صفات الهی برکات است و اصلاً همهی خیرات و برکات در اسماء و صفات الهی هست، خودِ مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بدونِ اینکه بخواهد چیز دیگری به آن ضمیمه بشود، خودِ آن جزو اهداف است، خودِ آن جزو آن چیزی است که به آن دستور داده شده است، این موضوع که باید چه آدابی داشته باشد هم بابی است.
ابتدا چند جمله از ولادت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کنم که بحث خیلی جابجا نشود، بنده خودم را در فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مانند غریقی در دریا میبینم که موج مدام او را به این طرف و آن طرف میبرد، بنده باید خودم را کنترل کنم که بتوانم مسیری را حرکت کنم.
بشارتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
از بدو خلقت بنی بشر هر نبی که به این دنیا میآمد به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بشارت میداد، میگفتند اگر اینجا بیچارگی و ضعف هست، آخرالزمان پیغمبری میآید که نام او در آسمان شهره به «احمد» است…
قدیمیها ابتدای منبر اینطور میگفتند: «الَّذِی سُمِّی فِی السَمَاءِ بِاَحْمَدِ وَ فِی الْأَرَضِینَ بِأَبِیالْقَاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَّدٍ»…
هر پیغمبری آمد به پیامبر آخرالزمان بشارت داد، پیامبرِ آخرالزمان منجی و شفیع است، شفیع انبیاء است، «فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ»،[۴] هر امّتی شهیدی دارد، شاهد اعمالی دارد، روز قیامت مردمِ او به سوی او سر کج میکنند و امید دارند که او بیاید و تأیید کند؛ «فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ»، هر امّتی شهیدی دارد، «وَجِئْنَا بِکَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِیدًا» ای پیامبر! ما تو را آوردیم که شهید این انبیاء باشی.
روز قیامت انبیاء برای ارتقاء چشم به سوی پیامبر دارند، چون شفاعت فقط برای بخشش گناهان نیست، مهمتر از بخشش گناهان، برای ارتقاء است. اگر ما را به بهشت هم ببرند، اگر ما نتوانیم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را ببینیم، برای ما بهشت نیست. لذا همهی ما، ولو آنهایی که گنهکار نیستند، به شفاعت نیاز داریم، وگرنه ولو اینکه آنجا ویژه است و قابل قیاس با دنیا نیست، ولی جذابیت زیادی ندارد. انبیاء علیهم السلام هم که گنهکار نیستند، ولی آنها هم برای ارتقاءشان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نیاز دارند، همهی انبیاء علیهم السلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بشارت دادهاند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقطهی امید است، کانونِ همهی توجّهاتِ همهی امّتهاست، هر پیامبری که آمده است، از علامتهای صدقِ نبوّتِ او، بشارتِ به ختم المرسلین است. مبشّر است.
هر پیامبر هم نذیر و بشیر است، نذیر است یعنی انذار میکند و میترساند که عاقبت خطاکاری و کمکاری و گنهکاری جهنّم است و عقوبت است و غضب الهی است، یا دوری از رحمت خدا. از آن طرف هم به پیامبر ختم المرسلین بشارت میداده است.
خدا شاهد است که اگر ما همین را درک کنیم، از شعف خواهیم مُرد، از اینکه ما چشمِ امیدِ بنیبشر هستیم، همه به ما نگاه میکردند، همه آرزو داشتند که در دوران پیغمبرِ ختم المرسلین باشند، به نبوّت ختم المرسلین ایمان بیاورند.
همهی انبیاء مبشّر هستند، همهی انبیاء به این پیامبر مبشّر هستند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «بَشَّرَنِی بِهِ رَبِّی عَزَّ وَ جَلّ»، وقتی خدا خواسته است به من بشارت بدهد، به من هم بشارتِ به علی داده است.
خدا میداند که انسان باید در برابر بعضی از جملات بایستد و برای آن جمله بمیرد.
وقتی که جناب ابوطالب سلام الله علیه از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خبر دادند
فدای جناب ابوطالب صلوات الله علیه بشوم که ایشان چه کلاسی دارند. وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به دنیا آمد، حضرت فاطمه بنت اسد روحی لَهَ الفداه میدوید تا اینکه خود را با سرعت به جناب ابوطالب صلوات الله علیه رساند، برای اینکه میخواست نفرِ اول باشد. آن کسی که انبیاء علیهم السلام هزاران سال به او بشارت دادهاند، یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، به دنیا آمده است. حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها میدوید، وقتی خود را به جناب ابوطالب صلوات الله علیه رساند نفس نفس میزد، خواست بشارت بدهد که منجیِ عالم، رحمه للعالمین آمده است. به جناب ابوطالب صلوات الله علیه بشارت داد که آن کسی که همه منتظر او بودند به دنیا آمد.
وقتی جناب ابوطالب صلوات الله علیه شعفِ حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها را دید فرمود: «اِصْبِرِی سَبْتاً»[۵] سی سال صبر کن، «أُبَشِّرْکِ بِمِثْلِهِ إِلاَّ اَلنُّبُوَّهَ» من هم به تو به کسی مثل او بشارت میدهم، مگر اینکه او نبی نیست.
جایزهی بشارت به نبی، بشارت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است.
خود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم فرمودند که «مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آیَهٌ هِیَ أَکْبَرُ مِنِّی»،[۶] اگر اسماء و صفات خدا بخواهد در ظرف دنیا تجلّی پیدا کند، دیگر بزرگتر از این نمیشود، بخدا قسم که خدا آیتی بزرگتر از من ندارد.
بعد فرمود: «وَ لاَ لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّی» خدا خبری بزرگتر از من ندارد.
خبری در این عالم بزرگتر از این خبر نیست، در این عالم شگفتیای عجیبتر از این شگفتی نیست.
تعجّبِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
ملائکه علم دارند، و چون علم دارند، تعجّب ندارند. تعجّب برای آدمِ جاهل است، تعجّب برای کسی است که خبر ندارد. قاعدهی فکاهی و جوک چیست؟ شما منتظر هستید که جملهای را بشنوید، ناگهان سیرِ کلام و قصه عوض میشود و شما لبخند به لب میزنید. اگر علم داشته باشید دیگر نمیخندید. تعجّب برای کسی است که جهل دارد.
ملائکه علم دارند، اما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه طوری شگفتانگیز بودند که در احد جبرئیل به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمد و عرض کرد که ملائکه از این رفتارِ علی متعجّب هستند. «السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَنْ عَجِبَتْ مِنْ حَمَلاَتِهِ فِی الْوَغَى مَلاَئِکَهُ السَّمَاوَاتِ»[۷] سلام خدا بر آن کسی که ملائکه از حملات او شگفتزده شدند.
عجز کلمات از بیان فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در هر جایی که باشند برکت را به آنجا میبرند. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در خانه کعبه به دنیا آمدند، معصومین علیهم السلام به ما یاد دادند که بگوییم «السَّلامُ عَلَى مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَکَّهُ وَمِنى»[۸] سلام خدا بر تو که مکّه و منا را شرافت بخشیدی.
«آلوسی» مفسّر برجستهای است، حوالی سال ۱۲۷۰ از دنیا رفته است، خاندان او هم خیلی به شیعه جسارت کردهاند، خود او هم خیلی بر علیه شیعه فعالیت کرده است. تفسیر مفصّلی دارد که حوالی سی جلد چاپ شده است، کتابهای دیگری هم دارد، هم خود او و هم پسر او و هم نوهی او ردود زیادی بر ما دارند. آخرین سالی که زنده بود قصیدهای را شرح کرده است، آن قصیده برای «عبدالباقی أفندی» است که از نوادگان عمر است و مدح عمر نمیگفته است، همیشه مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میگفته است و عبارات عجیبی هم دارد.
ان شاء الله خدای متعال مرحوم استاد فاطمینیا را رحمت کند که گاهی بعضی از ابیات او را میخواند. این «عبدالباقی أفندی» با ولعی مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را میگفته است. قصیدهی بسیار مهمی دارد که مطلع آن این است: «أنتَ العلی الّذی» تو آن علی هستی که «فوق العُلَی رُفِعَا»، تو آن بلندی هستی که از بلندی بلندتر هستی.
اگر کسی بخواهد این را معنا کند باید آن بیت «ابن هانی اندلسی»، شاعر اسلامی بزرگ غرب که شاید کمتر از چهل سال عمر کرد ولی شعرای عرب را بیچاره کرده است، پایاننامههای دکتری زیادی برای این «ابن هانی اندلسی» نوشتهاند، ابیات خیلی عجیبی دارد. او میگوید «النُّورُ أنتَ» نور تو هستی یا علی، «النّورُ أنتَ وَ نُورُ نُورٍ ظُلمَهٌ» نور تو هستی و هر نوری در برابر تو تاریک است، یعنی خورشید در برابر تو تاریک است!
وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دفن کرد، به آسمان نگاه کرد و فرمود: آسمان زشت شده است.
«والفَوقُ أنتَ» بالا تو هستی «وَ کُلُّ فَوقٍ دُونُ» هر بالایی در برابرِ تو پایین است، علو ندارد.
«عبدالباقی» میگوید: «أنتَ العلی الّذی فوق العُلَی رُفِعَا»، تو آن علی بلند هستی که از بالای بلندی بالاتر هستی.
«صاحب بن عَبّاد» هم میگوید: «وَ قَالُوا عَلِیٌ عَلَی» گفتند علی چقدر بالا رفته است، چه مکارمی! چه صفاتی! «قُلتُ لا! فَإنَّ العُلَی بِعَلِیٍ عَلَی» علوّ و مکارم و شجاعت است که باید بگوید من مصداقی مانند علی دارم، پس بالا میروم.
شجاعت، کرامت، سخاوت، آقایی، کَرَم، افتخار میکنند که میگویند به علی بن ابیطالب هم این صفات را میگویند. با علی است که علوّ بالا رفته است.
میبینید که در کلام گیر وجود دارد و نمیشود کاری کرد. وقتی ادیبان به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رسیدهاند لکنت زبان گرفتهاند.
ابن ابی الحدید شاعر خیلی بزرگی است، ادیب برجستهای است، خطیب مهمّی است، هفت قصیدهی بسیار عجیب راجع به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دارد که انسان حیرتزده میشود. مهمترین قصیدهی او عینیّه است، یعنی قافیهی آن «ع» است، این قصیده را هم دور ضریح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نوشتهاند و هم دورِ داخلِ گنبد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نوشته شده است. عبارات خیلی عجیبی دارد. به چند عبارت او اشاره میکنم تا عجز را ببینید. میگوید:
یا بَرقُ إِنْ جِئتَ الغریَّ فقلْ لَهُ أَتُراکَ تعلَمُ مَن بأَرضِکَ مُودَعُ
ای رعد و برق! اگر به منطقهی «غَری» (یعنی منطقهی قبر مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه) رفتی، به آن زمین بگو که ای زمین! آیا میدانی چه کسی اینجاست؟
فیکَ ابنُ عِمرانَ الکلیمُ وبعدَهُ عیسى یُقَفِّیهِ وأحمدُ یتبَعُ
اینجا موسی بن عمران است، عیسی بن مریم است، ابراهیم خلیل است، لبّ لبابِ همهی عالم است، بلکه هر پیغمبری از او بهرهای برده است.
در ادامه میگوید اینها را بگو که
واللهِ لولا حیدرٌ ما کانتِ الدُّنیا ولا جَمَعَ البریهَ مجمَعُ
اگر حیدر نبود اصلاً دنیایی نبود…
أأقُولُ أنتَ سَمِیدَعٌ کَلاّ وَلا حَاشَا لِمِثلِکَ أن یُقَال سَمِیدَعٌ
من به تو چه بگویم؟ من به تو بگویم بزرگوار؟ کریم؟ آقا؟ عظیم؟ شأن شما أجلّ است.
بَل أنتَ فِی یَومِ القِیَامَهٌ حَاکِمٌ فِی العَالَمِینَ وَشَافِعٌ وَمُشَفَّعُ
بلکه تو سلطان روز جزا هستی، شفاعت میکنی و شفاعت تو هم مقبول است.
بعد با انکساری میگوید:
وإلیهِ فی یومِ المَعادِ حسابُنا وهوَ الملاذُ لنا غداً والمفزَعُ
روز قیامت حساب و کتاب ما با تو است…
بحث مفصّل است و ابیات هم ابیاتِ خیلی حیرتانگیزی است، بعد میگوید که من اعترافی کنم، شما نگاه نکنید که این ابیات در شأن شما نیست…
أنا فِی مَدِیحِکَ ألکَنٌ لا أهتَدِی وَأنا الخَطِیبُ الهِبرَزِیّ المِصقَعُ
من وقتی مدح تو را میگویم به لکنت میافتم، من آن خطیبی هستم که شیرِ عرصهی منبر و خطبه هستم، شیرِ شعرا هستم، ولی وقتی به اینجا آمدهام اینطور به لکنت افتادهام.
واقعاً هم همینطور است، گفتن راجع به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خیلی سخت است، مرحوم نیّر هم میگوید:
ای سِرّ خدا که ره به اسرار تو نی جز حیرت و سمت چاره در کار تو نی
زان سوی خدا گفتن به تو کفر زین سو صفتی دگر سزاوار تو نی
وقتی وارد حرم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بشوید این بیت را که از مرحوم آیت الله العظمی شیخ حسین نجف اعلی الله مقامه الشّریف است میبینید که نوشتهاند:
ألا یا عِلًَّهَ الإیجادِ حارَ بِکَ الفِکرُ وَ فِی فَهمُ مَعنى ذَاتِکَ التَبَسُ الأَمرُ
ای علّت خلقت، افکار وقتی به تو رسیدند به حیرت افتادند! در فهم معنای تو امر بر همه مشتبه شده است…
لَقَد قَالَ قُومٌ فِیکَ وَ السِّترَ دُونَهُم بِأَنَّکَ رَبٌ کَیفَ لَو کُشِفَ السِترٌ
آنهایی که تو را دیدهاند و خواستهاند راجع به تو سخن بگویند، اینطور گفتهاند، با اینکه تو را از پشت پرده دیدهاند، اینها به اشتباه گفتهاند که تو رَبّ هستی! اگر پرده کنار برود میخواهند چه بگویند؟
کُلُ قُومٍ تَوسَلَت بِنَبیٍ و به قَد تَوَسَّلت انبیاء
هر قومی گدای پیامبرِ خود است و به پیامبر خودش توسّل میکند، همهی انبیاء به او متوسّل هستند.
وَ بِهِ الرُسلُ کُلَّ مَاشتَدَّ أمرٌ دَعَهُ الله وَاستَجَابَ دُعَاها
وقتی انبیاء گرفتار بشوند به او پناه میبرند…
همینطور هر کسی که رسیده است اظهار عجز کرده است و نمیدانند بایستی چه بگویند.
اثرِ مدح اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به دنیا آمد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: از وقتی که این علی به دنیا آمده، چشم من بازتر شده است.
خدا میداند که انسان باید برای هر یک از این جملات تأمّل کند و بمیرد و جلوتر نرود. ما نمیدانیم باید چه چیزی راجع به او بگوییم.
وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به دنیا آمد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم او را در آغوش گرفت، در نقلی گفته شده است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خواندند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»،[۹] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «واللهِ قَدْ أَفْلَحُوا بِکَ یَا عَلِی!»[۱۰] اگر رستگار شدند، به تو رستگار شدند.
وقتی مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را برای ائمه علیهم السلام میگفتند شعف مضاعف پیدا میکردند.
از حضرت سجّاد و حضرت باقر و حضرت صادق علیهم السلام نقل است که کُمِیت آمد مدح خواند و در انتها هم روضه خواند، حضرت پول دادند. وقتی بود که ائمه علیهم السلام به ظاهر گرفتار بودند و اموالشان مصادره شده بود، کُمِیت عرض کرد: آقا! من از شما پول نمیخواهم، من این را فقط برای قیامت خودم گفتم، اگر میخواهید مرحمت کنید، لباسی که پوست تنتان به آن خورده است به من بدهید که من براتی از آتش داشته باشم. حضرت بلند شد و لباس را درآورد و هدیه کرد، بعد کیسهای را به درِ خانهی بنی هاشم فرستاد و فرمود: این کُمِیت است که در روزگاری که مردم از اینکه از ما بگویند محروم هستند، مدحِ ما را میگوید. کیسهای بیش از آن پول اولیه جمع کردند و آوردند و دادند. البته کُمِیت بلندهمّت بود، سعی کرد نپذیرد.
خلاصه اینکه از هر سمتی وارد بشویم اینجا فقط به شگفتی برخورد میکنیم.
خودِ موضوع مدح، ویژگیهایی دارد. اول این است که باعث ازدیاد محبّت میشود.
ما در جامعهای هستیم که بشدّت کمبود محبّت داریم، اگر محبّت محبّت باشد، اثر آن باید در محبّت ما به یکدیگر دیده بشود.
ابن ابی الحدید که قطعاً در نگاشتههای خودش شیعه نیست و زیاد هم به ما حمله کرده است، گاهی ممکن است جسارت هم کرده باشد، این فهم را دارد، وای بحال شیعهای که کمتر از ابن ابی الحدید باشد. میگوید:
وَ رَأیتُ دینَ الاعتزال و أننَّی أهوی لاجْلِک کلُّ من یتشیّع
من معتزلی هستم ولی به عشق تو شیعیان تو را دوست دارم.
وای بحال شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که نسبت به شیعیان کممحبّت باشند، وای بحال مسئول که نوکریِ مردم، برای او افتخار نباشد. ما خیلی از این فضا فاصله داریم.
یکی از ویژگیهای مدح «محبّت» است و اگر محبّت باشد دل قرص است و انسان به این راحتی دچار شبهه نمیشود. بیشتر از اینکه علم مانع شبهه بشود، که البته علم خیلی مهم است، محبّت مانع شبهه میشود.
اگر کسی بیاید و راجع به پدر شما یک حرف سخیفی بزند، شما نمیروید تحقیق کنید، اصلاً اجازه نمیدهید کلام طرف تمام شود. محبّت شما نسبت به پدرتان و تعصّبتان نسبت به مادرتان، اجازه نمیدهد که طرف خزعبل خودش را به پایان برساند. اینجا شما نمیگویید که صبر کن تا من بروم تحقیق کنم و بیایم.
خیلی از شبهات از سرِ بیمحبّتی است، اگر انسان کممحبّت یا بیمحبّت باشد ممکن است هر حرفی را قبول کند، هر نسیمی او را بلرزاند. البته محبّت هم بیمعرفت نمیشود، محبّت معرفتافزاست و معرفت هم محبّتافزاست. اینها نسبت به یکدیگر رابطهی دائمی دارند.
مدح، توجّه به اسماء و رفتار امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، باعث ازدیاد محبّت است.
خدایا! تو را به حرمت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حرمت ربّانییّنی که محبّت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را ترویج کردند، محبّت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و فرزندانش را روز به روز و لحظه به لحظه در دل ما، آنگونه که امام زمان ارواحنا فداه میپسندد زیادتر بفرما.
خدایا! ما را در دنیا و آخرت از این محبّت بهرهمند بگردان.
فضایل قیاسی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
میخواهم ببینید که ما چقدر مظلومیت داریم.
اگر ما مجبور نبودیم و اگر دستور اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نبود ما صفتِ سلبی و قیاسی برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بکار نمیبردیم، که مثلاً بگوییم فلان کس فرار کرد و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرار نکرد. اما این دستور و شیوهی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است. بخشی از مداحی و شعر مداحان و شعرای زمان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هم قیاسی بود، برای اینکه تا زمانی که متوهّمان هستند، باید معلوم بشود که اینها قابل قیاس نیستند. هیچ کس و هیچ چیز با او قابل قیاس نیست.
از بیچارگی و محرومیت است که بایستی بگوییم یک نفر حتّی نمیتوانست از روی سورهی بقره بخواند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شاهد تمام کلمات وحی، حین الوحی بود. بعضیها میآمدند و به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عرض میکردند که دلیل بیاور تو پیامبر هستی، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم استدلال میکردند. بعضیها میگفتند آیه بخوان تا ببینیم چه میگویی، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم آیه میخواندند. بعضیها میگفتند معجزه بیاور… امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هیچ چیزی نخواستند.
«جاحظ» بیچارهی بدبختِ ناصبی میگوید اسلامِ علی در کودکی است!!!
همهی بزرگان فدای آن کودکی که قبل از نبوّتِ پیامبر فرمود که وقتی من پیامبر را قبل از نبوّت میدیدم، نور وحی را در ایشان میدیدم، من عطر نبوّت را از پیامبر استشمام میکردم، آن زمانی که هنگام نزول وحی، شیطان از ناامیدی جیغ کشید، من شنیدم و عرض کردم: یا رسول الله! چه صدایی! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: این نعرهی شیطان است که با نبوّت ناامید شده است. «یا علی! إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى».[۱۱]
آن کسی که نور وحی را قبل از وحی دیده است، عطر نبوّت را قبل از نبوّت استشمام کرده است، نعرهی شیطان را شنیده است که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دلیل نمیخواهد.
لذا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قبل از نبوّت ایشان ایمان آورده است، آن هم یقینی و به علم حضوری، چیزی که دیده و شنیده است.
ببینید چقدر دین را به سخافت کشاندهاند که «جاحظ» ملعون بگوید اسلام او در کودکی بوده است، چقدر دین را خراب کردهاند که اینطور بگویند.
صد عیسی بن مریم در گهواره و صد مانند فرزند زکریا فدای این کودک، این کودکی که شیخ الأنبیاء است.
ما مجبور هستیم که صفت قیاسی به کار ببریم، از بس که او را قیاس کردند و هنوز هم همینطور است، هنوز هم عدّهای فکر میکنند که مسئله چیز دیگری است.
برای همین است که شعرای شیعه از بدو ماجرای اسلام تا روزگار ما، هر کسی که رسیده است فضائل قیاسی هم گفته است، از این جهت که کسی با تو قابل قیاس نیست.
از آن کسی که میگفت:
کَم بَینَ مَن شُکَّ فِی خِلافَتِهِ وَ بَینَ مَن قِیلَ أنَّهُ الله
کَم بَینَ مَن فِی الصَّلَاهِ مُعتَکِفٌ وَ عَاکِفٍ عُمرَهُ عَلَی هُبَلِ
«تفاوت است بین کسی که شک کردهاند که آیا او خلیفه است یا نه (خلیفه اول)، و شک شده است که دیگری آیا خدا است یا نه!؛ تفاوت است بین کسی که تمام عمر خود را در نماز بود، چه به ذکر زبانی و چه به ذکر عملی، و آن کسی که عمر خود را خرج هُبَل کرد!».
اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هم برای اینکه مردم متوجه شوند حق چیست، از این کارها کردهاند، ولی فضائل اصلیِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بالاتر از این حرفهاست، حقیقتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دستنیافتنی است.
امام هادی صلوات الله علیه در قسمتی از زیارت جامعه اشاره کردهاند، آنجایی که بیان میفرمایند: «آتاکمُ اللّهُ مَا لَمْ یؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ» خدا به شما فضائلی داده است که به احدی نداده است.
انبیاء هم در این «احدی» هستند!
توسّلِ امام کاظم صلوات الله علیه و امام رضا صلوات الله علیه به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
اگر بنده بخواهم تحفهای تقدیم کنم و زیاد هم زمان را نگیرم، باید نگاه کرد و دید که ائمهی ما چکار میکنند، نه فقط در وقت گرفتاری، نه فقط در روز ولادت… این از ضعف محبّت است که اگر من فقط تقویمی به سراغ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بروم. ائمهی ما هر روز گرفتارِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودند.
امام کاظم سلام الله علیه روحی له الفداه دعایی دارند که این دعا را زیاد میخواندند. «یُونُسَ بْنِ بُکَیْرٍ» به محضر امام رضا صلوات الله علیه رسید و عرض کرد: فدای شما بشوم! چیزی به من یاد بدهید «أَنْ یُعَلِّمَنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ عِنْدَ اَلشَّدَائِدِ»[۱۲] که هر وقت در جایی گیر کردم آن را بخوانم. حضرت رضا صلوات الله علیه فرمودند: «تَحَفَّظْ مَا أَکْتُبُهُ لَکَ» این چیزی که برای تو مینویسم را نگه دار.
ان شاء الله خدای متعال روزی ما کند که زمانی امام به ما هم نامه بنویسند، ان شاء الله حضرت حجّت ارواحنا فداه را ببینیم و از حضرت دستورالعمل بگیریم.
حضرت رضا صلوات الله علیه فرمودند: «تَحَفَّظْ مَا أَکْتُبُهُ لَکَ» این چیزی که برای تو مینویسم را حفظ کن «وَ اُدْعُ بِهِ فِی کُلِّ شَدِیدَهٍ تُجَابُ» در هر شدّت و گرفتاری مادی و معنوی این را بخوانی اثر دارد، یا آن چیزی را که میخواهی میگیری و یا بهتر از آن را به تو میدهند یا بعضی از گردنههای خطرناک را از پیش روی تو برمیدارند، «وَ تُعْطَى مَا تَتَمَنَّاهُ» آنچه میخواهی به تو میدهند، یا بالاتر از آن را به تو میدهند.
«ثُمَّ کَتَبَ لِی» بعد حضرت برای من نوشتند.
این دعا را سیّد در «مهج الدعوات»، یک مرتبه جزو دعاهای حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه آورده است که حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه به این دعا ملتزم بودند و دائم میخواندند، یک مرتبه هم آورده است که امام رضا علیه الصلاه و السلام دستور میدادند که این دعا را بخوانید.
این دعا طولانی است و بنده فقط اشاره میکنم که ادبیات دعا را ببینید. ان شاء الله اگر این دعا در اینجا خوانده نشده است یک صبحی خوانده و ترویج شود. هر سنّت حسنهای که ما به ترویج آن کمک کنیم، تا قیامت برای ما حساب میشود. امید دارم که منِ بیچارهی روسیاه هم برای آن کسانی که نشنیدهاند، در نسلشان امتداد پیدا کند که دست من را هم بگیرند.
اتفاقاً امروز روزِ این دعاست، اصلاً این سه روز عدّهای از بندگان خدا متعکف هستند که قدری به خودشان و اعمالشان فکر کنند. حضرت اینطور شروع میکنند: «بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ اَللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِی وَ کَثْرَتَهَا» خدایا! کثرت گناهانم…
البته باید در جلسهای توضیح دهیم که وقتی ائمه علیهم السلام دعا میکنند، خودشان چطور این عبارات را برای خودشان میگویند.
«اَللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِی وَ کَثْرَتَهَا قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ» خدایا! اگر پرده از روی اعمال من کنار برود، دیگران هم زشتیِ مرا میبینند. آنقدر گناه کردهام، تو که میدانی من چقدر زشت شدهام… اگر پرده از روی اعمال من کنار برود مردم هم زشتی مرا میبینند و از من فرار میکنند.
«وَ حَجَبَتْنِی عَنِ اِسْتِئْهَالِ رَحْمَتِکَ» کارم به جایی رسیده است که اصلاً دیگر لایق این موضوع نیستم که رحمت تو نصیب حال من بشود، «وَ بَاعَدَتْنِی عَنِ اِسْتِیجَابِ مَغْفِرَتِکَ» گناهان من آنقدر مرا دور کرده است که دیگر بایستی از مغفرت تو ناامید بشوم، «وَ لَوْ لاَ تَعَلُّقِی بِآلاَئِکَ وَ تَمَسُّکِی بِالدُّعَاءِ» اگر نبود که من دائم به یاد نعمات تو هستم و دعا میکنم و الحمدلله هنوز خودم را بندهی تو میدانم، «وَ مَا وَعَدْتَ أَمْثَالِی مِنَ اَلْمُسْرِفِینَ» و تو به مسرفان و اسرافکنندگان وعده دادهای، «وَ أَمْثَالِی مِنَ اَلْخَاطِئِینَ» و آنهایی که شبیه من از گنهکاران هستند وعده دادی «وَ وَعَدْتَ اَلْقَانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِکَ بِقَوْلِکَ» و بلکه تهدید کردی که «نکند از من ناامید بشوید»، با این عبارت که «یا عِبادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ»…
اگر زمانی زنده باشم توضیح خواهم داد که این آیه سُکرآور است، از اینکه خدای متعال چطور با گنهکاران صحبت کرده است! «یا عِبادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ».[۱۳] ای بندگان من که خطاها و بیچارگیهایتان از حد گذشته است، از رحمت خدا ناامید نباشید…
«وَ حَذَّرْتَ اَلْقَانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِکَ» تحذیر کردی، تهدید کردی که نباید کسی ناامید بشود، فرمودی «وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلاَّ اَلضّالُّونَ» بجز گمراهان کسی از رحمت خدا ناامید نمیشود، «ثُمَّ نَدَبْتَنَا بِرَأْفَتِکَ» ما را به این موضوع هدایت کردی که خدا رئوف است، «إِلَى دُعَائِکَ» گفتی اگر سیاه و ناپاک هستی عیبی ندارد، اجازه میدهم دعا کنی، فرمودی: «اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ اَلَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ» عیب ندارد، شما هم مرا صدا بزنید، بعد هم تهدید کردی و فرمودی آن کسانی که از دعا کردن و عبادت کردن استکبار بورزند را وارد جهنّم میکنم. طوری تهدید کردی…
گاهی انسان طوری سیهرو میشود که از رو به قبله ایستادن خجالت میکشد، اما خدای متعال طوری تهدید کرده است که ما بخاطر آن تهدید خجالت نکشیم.
خدای متعال فرمود اگر ببینم رو به من نمیایستی و از من نمیخواهی، تو را جهنّمی میکنم.
وگرنه چه چیزی باعث شد که حرّ برگردد؟ میگفت نمیشود ناامید شد. هرچه کردم ولی ناامیدی بدتر است.
بعد امام کاظم علیه السلام به خدای متعال اینطور عرض میکند، امام رضا علیه السلام هم به ما یاد دادهاند که اینطور بگوییم:
«إِلَهِی لَقَدْ کَانَ اَلْإِیَاسُ عَلَیَّ مُشْتَمِلاً» اگر حرفهای تو نبود و من بودم و اعمالم، مانند پتویی که به دور خودم میپیچم، ناامیدی مرا در خودش پیچیده بوده بود و مرا احاطه کرده بود، «وَ اَلْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِکَ عَلَیَّ مُلْتَحِفاً» انگار که از ناامیدی پتویی روی خودم انداختهام.
«إِلَهِی لَقَدْ وَعَدْتَ اَلْمُحْسِنَ ظَنَّهُ» خدایا! تو فرمودهای که به من حسن ظن داشته باشید و از من ناامید نباشید.
بعد وارد این بخش میشوند که خدایا! اگر رمقی در من باقی مانده است، این حسن ظن به توست که تو مرا از آتش نجات میدهی.
چطور؟
خود حضرت پاسخ میدهند و میگویند: خدایا! تو در کتاب خودت گفتی و کلام تو حق است. روز قیامت جمعیت زیاد است. انسانها را ردهبندی میکنند. «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» روز قیامت هر کسی را با امام او صدا میزنند…
حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه این دعا را میخواندهاند! خدا میداند که منّت گذاشتهاند که به ما هم گفتهاند.
«اَللَّهُمَّ فَإِنِّی أُوفِی» خدایا! من با همهی وجودم میگویم «وَ أَشْهَدُ» و شهادت میدهم «وَ أُقِرُّ» و اقرار میکنم «وَ لاَ أُنْکِرُ» و انکار نمیکنم «وَ لاَ أَجْحَدُ» و از روی علم انکار نمیکنم «وَ أُسِرُّ» و سِرّ باطنم این است «وَ أُعْلِنُ» و ظاهر من این است «وَ أُظْهِرُ وَ أُبْطِنُ» ظاهر و باطن من این است که «بِأَنَّکَ أَنْتَ اَللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ» من شهادت میدهم که تو خدای یگانه هستی و جز تو خدایی نیست، «وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلََّى اللََّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ»، «وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ سَیِّدُ اَلْأَوْصِیَاءِ»…
اگر بنا بر اقرار بود کفایت میکرد، برای هر مورد یک جمله گفته بودند… اما در ادامه اینطور به محضر خدای متعال عرض کرد:
«وَ وَارِثُ عِلْمِ اَلْأَنْبِیَاءِ عَلَمُ اَلدِّینِ»… از هر جایی بخواهی اسلام را ببینی، هر جایی بخواهند اسلام را بشناسند، باید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را ببینند… «وَ مُبِیرُ اَلْمُشْرِکِینَ» کسی که مشرکان را در هم کوبید، «مُمَیِّزُ اَلْمُنَافِقِینَ» کسی که منافقان را رسوا کرد، «وَ مُجَاهِدُ اَلْمَارِقِینَ إِمَامِی وَ حُجَّتِی وَ عُرْوَتِی» آن ریسمانی که اگر دست من به او برسد نجات پیدا میکنم، «وَ صِرَاطِی» راه من به سوی تو است، «وَ دَلِیلِی» راهنمای من است، «وَ مَنْ لاَ أَثِقُ بِأَعْمَالِی وَ لَوْ زَکَتْ» این آقا کسی است که اگر همهی اعمال من صالح هم باشد، من به اعمالم تکیه نمیکنم، «وَ لاَ أَرَاهَا مُنْجِیَهً لِی» من اعمال خودم را نجاتبخش خودم نمیدانم، «وَ لَوْ صَلَحَتْ» حتّی اگر اعمالم صالح باشد، «إِلاَّ بِوَلاَیَتِهِ» مگر اینکه ولایت او را داشته باشم، «وَ اَلاِئْتِمَامِ بِهِ» افتخار به امامت او میکنم، «وَ اَلْإِقْرَارِ بِفَضَائِلِهِ» خدایا! من به فضائل او اقرار میکنم که تو مرا ببخشی، «وَ اَلْقَبُولِ مِنْ حَمَلَتِهَا وَ اَلتَّسْلِیمِ لِرُوَاتِهَا» نسبت آن کسانی که فضائل او را گفتهاند احترام میکنم، «وَ أُقِرُّ بِأَوْصِیَائِهِ مِنْ أَبْنَائِهِ أَئِمَّهً وَ حُجَجاً» به فرزندان او هم ایمان دارم.
محور کجاست؟ محور امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است.
بعد به محضر خدای متعال اینطور عرض کردند: «اَللَّهُمَّ فَادْعُنِی یَوْمَ حَشْرِی وَ نَشْرِی بِإِمَامَتِهِمْ» خدایا! روز قیامت که خواستی مرا صدا بزنی، مرا جزو حیدریون صدا بزن. «وَ أَنْقِذْنِی بِهِمْ» مرا به برکت ائمهام نجات بده، «یَا مَوْلاَیَ مِنْ حَرِّ اَلنِّیرَانِ» از آتش جهنم…
«وَ إِنْ لَمْ تَرْزُقْنِی رُوحَ اَلْجِنَانِ» اگر آنقدر بد هستم که لایق بهشت نیستم، مرا به حرمت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از آتش نجات بده.
«اَللَّهُمَّ وَ قَدْ أَصْبَحْتُ یَوْمِی هَذَا» خدایا! صبح خود را شروع کردم، «لاَ ثِقَهَ لِی» هیچ تکیهگاهی ندارم، «وَ لاَ رَجَاءَ» به جایی امید ندارم، «وَ لاَ لَجَأَ» پناهگاهی ندارم، «وَ لاَ مَفْزَعَ» به چه کسی پناه ببرم؟ «وَ لاَ مَنْجَى» نجاتبخشی نمیشناسم، «غَیْرُ مَنْ تَوَسَّلْتُ بِهِمْ إِلَیْکَ» بجز این آقا!
«مُتَقَرِّباً إِلَى رَسُولِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ» نام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را میبرم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به من نگاه کنند.
بعد امام کاظم صلوات الله علیه بیان میکنند که «اِفْتَحْ عَلَیَّ فِی هَذَا اَلْیَوْمِ أَبْوَابَ رِزْقِکَ» خدایا! درهای رزق مادی و معنوی را بر من بگشای.
همینکه خدای متعال اجازه بدهد نام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را ببریم… خدا شاهد است که روز قیامت خواهیم دید که وقتی اعمالمان را میبینیم، بنده خودم خواهم دید که غرق چاه تاریکی و ضلالت هستم، یعنی اگر بنا بر ادب بود و کرامتِ او نبود، ملائکه باید اجازه نمیدادند که نام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را ببریم، کمااینکه وقتی روز قیامت عظمت او دیده میشود دیگر کسی نمیتواند نامی به زبان بیاورد، آن روز فرصت نیست، تا فرصت هست باید اینجا نام او را برد.
اهمیّت برائت
همهی علمای ما در طول تاریخ نفس به نفس و قدم به قدم زحمت کشیدهاند تا ما را بر سرِ این سفره ببرند.
قبل از اینکه این مطلب را عرض کنم از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میخواهم که بغض دشمنانش را در دل ما از آتش جهنّم کورانتر و بافورانتر و سوزانتر قرار بدهد.
ان شاء الله خدای متعال دشمنان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را در دنیا و آخرت خار و ذلیل کند.
ان شاء الله خدای متعال عزّت دنیا و آخرت و عاقبت به خیری و صلاح و سداد مملکت و رهبر و مردم را روزی همهی ما قرار بدهد.
ان شاء الله خدای متعال ما را بر سرِ سفرهی امام زمان ارواحنا فداه برساند، بصورتی که ببینیم.
بدون بیزاری از دشمنان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، محبّت دروغی بیش نیست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: یا علی! اگر کسی از دشمن تو بیزار نباشد، دروغ میگوید که تو را دوست دارد.
این از آن چیزهایی است که اگر کسی بویی از روایات برده باشد، برای او مانند روز روشن است.
از امام رضا علیه السلام پرسیدند که نظر شما در مورد فلانیها چیست؟ با اینکه شرایط حاد بود و خیلی هم سخت بود فرمودند: «کَانَتْ لَنَا أُمٌّ صَالِحَهٌ»،[۱۴] مادر صالحهای داشتم، فاطمه زهرا… «مَاتَتْ وَ هِیَ عَلَیْهِمَا سَاخِطَهٌ».
مرحوم شیخ عباس محدث قمی رضوان الله تعالی علیه در «بیت الأحزان» میگوید: شاید سِرّ اینکه دیدند امام باقر علیه الصلاه و السلام تب کردهاند و صورتشان سرخ است و حرارت بدن بالاست، رو به قبله نشستهاند و میگویند «فاطمَهُ بِنتَ مُحَمَّد» و نام مادر را صدا میزنند، این باشد که وقتی یاد ظلمها میافتادند، همهی بدنشان کورهی آتش میشد.
مرحوم «شریف الکاظمی» توسّلی کرده است، میگوید: «أقسَمتُ لَو خُیِّرتُ بَعدَ المُصطَفَی» اگر خدا مرا مخیّر کند که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مسیری را انتخاب کنم «فی ذا الْوَری و العقلُ کان مُخَیِّری» اگر آن روز عقل من برسد میگویم که «مَا اخْتَرتُ إلّا المرتضی و بنیهِ بَلْ» من جز مرتضی و فرزندانش را انتخاب نمیکنم، بلکه «لَم أَشْتَرِ الدُّنیا بِنَعْلِ الْأَشْتَرِ» اگر همهی دنیا را به من بدهند، من کفش مالک اشتر او را با دنیا عوض نمیکنم.
صلواتی ختم بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
[۱]– سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫
[۴] سوره مبارکه نساء، آیه ۴۱ (فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِیدًا)
[۵] الکافی ، جلد ۱ ، صفحه ۴۵۲ (اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى اَلْفَارِسِیِّ عَنْ أَبِی حَنِیفَهَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنِ اَلْوَلِیدِ بْنِ أَبَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : إِنَّ فَاطِمَهَ بِنْتَ أَسَدٍ جَاءَتْ إِلَى أَبِی طَالِبٍ لِتُبَشِّرَهُ بِمَوْلِدِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ اِصْبِرِی سَبْتاً أُبَشِّرْکِ بِمِثْلِهِ إِلاَّ اَلنُّبُوَّهَ وَ قَالَ اَلسَّبْتُ ثَلاَثُونَ سَنَهً وَ کَانَ بَیْنَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ثَلاَثُونَ سَنَهً .)
[۶] الکافی ، جلد ۱ ، صفحه ۲۰۷ (مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَلشِّیعَهَ یَسْأَلُونَکَ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: «عَمَّ یَتَسٰاءَلُونَ `عَنِ اَلنَّبَإِ اَلْعَظِیمِ » قَالَ ذَلِکَ إِلَیَّ إِنْ شِئْتُ أَخْبَرْتُهُمْ وَ إِنْ شِئْتُ لَمْ أُخْبِرْهُمْ ثُمَّ قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ بِتَفْسِیرِهَا قُلْتُ «عَمَّ یَتَسٰاءَلُونَ» قَالَ فَقَالَ هِیَ فِی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ یَقُولُ مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آیَهٌ هِیَ أَکْبَرُ مِنِّی وَ لاَ لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّی .)
[۷] زیارت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در هفدهم ربیع الاول
[۸] زیارت هفتم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
[۹] سوره مبارکه مؤمنون، آیه ۱
[۱۰] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۵ ، صفحه ۱۷ (وَ فِی رِوَایَهِ شُعْبَهَ عَنْ قَتَادَهَ عَنْ أَنَسٍ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ رِوَایَهِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْحَدِیثُ مُخْتَصَرٌ: أَنَّهُ اِنْفَتَحَ اَلْبَیْتُ مِنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَهُ فِیهِ ثُمَّ عَادَتِ اَلْفَتْحَهُ وَ اِلْتَصَقَتْ وَ بَقِیَتْ فِیهِ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ فَأَکَلَتْ مِنْ ثِمَارِ اَلْجَنَّهِ فَلَمَّا خَرَجَتْ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَهْ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ثُمَّ تَنَحْنَحَ وَ قَالَ بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ – `قَدْ أَفْلَحَ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلْآیَاتِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَدْ أَفْلَحُوا بِکَ أَنْتَ وَ اَللَّهِ أَمِیرُهُمْ تَمِیرُهُمْ مِنْ عِلْمِکَ فَیَمْتَارُونَ وَ أَنْتَ وَ اَللَّهِ دَلِیلُهُمُ وَ بِکَ وَ اَللَّهِ یَهْتَدُونَ وَ وَضَعَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِسَانَهُ فِی فِیهِ – فَانْفَجَرَتْ اِثْنَتٰا عَشْرَهَ عَیْناً قَالَ فَسُمِّیَ ذَلِکَ اَلْیَوْمُ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ فَلَمَّا کَانَ مِنْ غَدِهِ وَ بَصُرَ عَلِیٌّ بِرَسُولِ اَللَّهِ سَلَّمَ عَلَیْهِ وَ ضَحِکَ فِی وَجْهِهِ وَ جَعَلَ یُشِیرُ إِلَیْهِ فَأَخَذَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَهُ عَرَفَهُ فَسُمِّیَ ذَلِکَ اَلْیَوْمُ عَرَفَهَ فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلثَّالِثُ وَ کَانَ یَوْمَ اَلْعَاشِرِ مِنْ ذِی اَلْحَجَّهِ أَذَّنَ أَبُو طَالِبٍ فِی اَلنَّاسِ أَذَاناً جَامِعاً وَ قَالَ هَلُمُّوا إِلَى وَلِیمَهِ اِبْنِی عَلِیٍّ وَ نَحَرَ ثَلاَثَمِائَهٍ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ أَلْفَ رَأْسٍ مِنَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْغَنَمِ وَ اِتَّخَذُوا وَلِیمَهً وَ قَالَ هَلُمُّوا وَ طُوفُوا بِالْبَیْتِ سَبْعاً وَ اُدْخُلُوا وَ سَلِّمُوا عَلَى عَلِیٍّ وَلَدِی فَفَعَلَ اَلنَّاسُ ذَلِکَ وَ جَرَتْ بِهِ اَلسُّنَّهُ وَضَعَتْهُ أُمُّهُ بَیْنَ یَدَیِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَفَتَحَ فَاهُ بِلِسَانِهِ وَ حَنَّکَهُ وَ أَذَّنَ فِی أُذُنِهِ اَلْیُمْنَى وَ أَقَامَ فِی اَلْیُسْرَى فَعَرَفَ اَلشَّهَادَتَیْنِ وَ وُلِدَ عَلَى اَلْفِطْرَهِ .)
[۱۱] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۶۰ ، صفحه ۲۶۴ (قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّهَ اَلشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ اَلْوَحْیُ عَلَیْهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا هَذِهِ اَلرَّنَّهُ فَقَالَ هَذَا اَلشَّیْطَانُ قَدْ أَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلاَّ أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ وَزِیرٌ وَ إِنَّکَ لَعَلَى خَیْرٍ .)
[۱۲] مهج الدعوات، جلد ۱، صفحه ۲۵۳ (وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَجَدْنَاهُ فِی أَصْلِ یُونُسَ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: وَ سَأَلْتُ سَیِّدِی أَنْ یُعَلِّمَنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ عِنْدَ اَلشَّدَائِدِ فَقَالَ لِی یَا یُونُسُ تَحَفَّظْ مَا أَکْتُبُهُ لَکَ وَ اُدْعُ بِهِ فِی کُلِّ شَدِیدَهٍ تُجَابُ وَ تُعْطَى مَا تَتَمَنَّاهُ ثُمَّ کَتَبَ لِی بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ اَللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِی وَ کَثْرَتَهَا قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ وَ حَجَبَتْنِی عَنِ اِسْتِئْهَالِ رَحْمَتِکَ وَ بَاعَدَتْنِی عَنِ اِسْتِیجَابِ مَغْفِرَتِکَ وَ لَوْ لاَ تَعَلُّقِی بِآلاَئِکَ وَ تَمَسُّکِی بِالدُّعَاءِ وَ مَا وَعَدْتَ أَمْثَالِی مِنَ اَلْمُسْرِفِینَ وَ أَمْثَالِی مِنَ اَلْخَاطِئِینَ وَ وَعَدْتَ اَلْقَانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِکَ بِقَوْلِکَ یٰا عِبٰادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ وَ حَذَّرْتَ اَلْقَانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِکَ فَقُلْتَ – وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلاَّ اَلضّٰالُّونَ ثُمَّ نَدَبْتَنَا بِرَأْفَتِکَ إِلَى دُعَائِکَ فَقُلْتَ اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ اَلَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبٰادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دٰاخِرِینَ إِلَهِی لَقَدْ کَانَ اَلْإِیَاسُ عَلَیَّ مُشْتَمِلاً وَ اَلْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِکَ عَلَیَّ مُلْتَحِفاً إِلَهِی لَقَدْ وَعَدْتَ اَلْمُحْسِنَ ظَنَّهُ بِکَ ثَوَاباً وَ أَوْعَدْتَ اَلْمُسِیءَ ظَنَّهُ بِکَ عِقَاباً اَللَّهُمَّ وَ قَدْ أَمْسَکَ رَمَقِی حُسْنُ اَلظَّنِّ بِکَ فِی عِتْقِ رَقَبَتِی مِنَ اَلنَّارِ وَ تَغَمُّدِ زَلَّتِی وَ إِقَالَهِ عَثْرَتِی اَللَّهُمَّ قَوْلُکَ اَلْحَقُّ اَلَّذِی لاَ خُلْفَ لَهُ وَ لاَ تَبْدِیلَ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنٰاسٍ بِإِمٰامِهِمْ وَ ذَلِکَ یَوْمُ اَلنُّشُورِ إِذَا نُفِخَ فِی اَلصُّورِ وَ بُعْثِرَ مٰا فِی اَلْقُبُورِ اَللَّهُمَّ فَإِنِّی أُوفِی وَ أَشْهَدُ وَ أُقِرُّ وَ لاَ أُنْکِرُ وَ لاَ أَجْحَدُ وَ أُسِرُّ وَ أُعْلِنُ وَ أُظْهِرُ وَ أُبْطِنُ بِأَنَّکَ أَنْتَ اَللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلََّى اللََّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ سَیِّدُ اَلْأَوْصِیَاءِ وَ وَارِثُ عِلْمِ اَلْأَنْبِیَاءِ عَلَمُ اَلدِّینِ وَ مُبِیرُ اَلْمُشْرِکِینَ وَ مُمَیِّزُ اَلْمُنَافِقِینَ وَ مُجَاهِدُ اَلْمَارِقِینَ إِمَامِی وَ حُجَّتِی وَ عُرْوَتِی وَ صِرَاطِی وَ دَلِیلِی وَ مَحَجَّتِی وَ مَنْ لاَ أَثِقُ بِأَعْمَالِی وَ لَوْ زَکَتْ وَ لاَ أَرَاهَا مُنْجِیَهً لِی وَ لَوْ صَلَحَتْ إِلاَّ بِوَلاَیَتِهِ وَ اَلاِئْتِمَامِ بِهِ وَ اَلْإِقْرَارِ بِفَضَائِلِهِ وَ اَلْقَبُولِ مِنْ حَمَلَتِهَا وَ اَلتَّسْلِیمِ لِرُوَاتِهَا وَ أُقِرُّ بِأَوْصِیَائِهِ مِنْ أَبْنَائِهِ أَئِمَّهً وَ حُجَجاً وَ أَدِلَّهً وَ سُرُجاً وَ أَعْلاَماً وَ مَنَاراً وَ سَادَهً وَ أَبْرَاراً وَ أُومِنُ بِسِرِّهِمْ وَ جَهْرِهِمْ وَ ظَاهِرِهِمْ وَ بَاطِنِهِمْ وَ غَائِبِهِمْ وَ شَاهِدِهِمْ وَ حَیِّهِمْ وَ مَیِّتِهِمْ لاَ شَکَّ فِی ذَلِکَ وَ لاَ اِرْتِیَابَ عِنْدَ تَحَوُّلِکَ وَ لاَ اِنْقِلاَبَ اَللَّهُمَّ فَادْعُنِی یَوْمَ حَشْرِی وَ نَشْرِی بِإِمَامَتِهِمْ وَ أَنْقِذْنِی بِهِمْ یَا مَوْلاَیَ مِنْ حَرِّ اَلنِّیرَانِ وَ إِنْ لَمْ تَرْزُقْنِی رُوحَ اَلْجِنَانِ فَإِنَّکَ إِنْ أَعْتَقْتَنِی مِنَ اَلنَّارِ کُنْتُ مِنَ اَلْفَائِزِینَ اَللَّهُمَّ وَ قَدْ أَصْبَحْتُ یَوْمِی هَذَا لاَ ثِقَهَ لِی وَ لاَ رَجَاءَ وَ لاَ لَجَأَ وَ لاَ مَفْزَعَ وَ لاَ مَنْجَى غَیْرُ مَنْ تَوَسَّلْتُ بِهِمْ إِلَیْکَ مُتَقَرِّباً إِلَى رَسُولِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ عَلِیٍّ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلزَّهْرَاءِ سَیِّدَهِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَى وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ مَنْ بَعْدَهُمْ تُقِیمُ اَلْحِجَّهَ إِلَى اَلْحُجَّهِ اَلْمَنْشُورَهِ مِنْ وُلْدِهِ اَلْمَرْجُوِّ لِلْأُمَّهِ مِنْ بَعْدِهِ اَللَّهُمَّ فَاجْعَلْهُمْ فِی هَذَا اَلْیَوْمِ وَ مَا بَعْدَهُ حِصْنِی مِنَ اَلْمَکَارِهِ وَ مَعْقِلِی مِنَ اَلْمَخَاوِفِ وَ نَجِّنِی بِهِمْ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ وَ طَاغٍ وَ بَاغٍ وَ فَاسِقٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَعْرِفُ وَ مَا أُنْکِرُ وَ مَا اِسْتَتَرَ عَنِّی وَ مَا أُبْصِرُ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ رَبِّ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّکَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ اَللَّهُمَّ فَبِتَوَسُّلِی بِهِمْ إِلَیْکَ وَ تَقَرُّبِی بِمَحَبَّتِهِمْ وَ تَحَصُّنِی بِإِمَامَتِهِمْ اِفْتَحْ عَلَیَّ فِی هَذَا اَلْیَوْمِ أَبْوَابَ رِزْقِکَ وَ اُنْشُرْ عَلَیَّ رَحْمَتَکَ وَ حَبِّبْنِی إِلَى خَلْقِکَ وَ جَنِّبْنِی بُغْضَهُمْ وَ عَدَاوَتَهُمْ إِنَّکَ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ اَللَّهُمَّ وَ لِکُلِّ مُتَوَسِّلٍ ثَوَابٌ وَ لِکُلِّ ذِی شَفَاعَهٍ حَقٌّ فَأَسْأَلُکَ بِمَنْ جَعَلْتُهُ إِلَیْکَ سَبَبِی وَ قَدَّمْتُهُ أَمَامَ طَلِبَتِی أَنْ تُعَرِّفَنِی بَرَکَهَ یَوْمِی هَذَا وَ شَهْرِی هَذَا وَ عَامِی هَذَا اَللَّهُمَّ وَ هُمْ مَفْزَعِی وَ مَعُونَتِی فِی شِدَّتِی وَ رَخَائِی وَ عَافِیَتِی وَ بَلاَئِی وَ نَوْمِی وَ یَقَظَتِی وَ ظَعْنِی وَ إِقَامَتِی وَ عُسْرِی وَ یُسْرِی وَ عَلاَنِیَتِی وَ سِرِّی وَ إِصْبَاحِی وَ إِمْسَائِی وَ تَقَلُّبِی وَ مَثْوَایَ وَ سِرِّی وَ جَهْرِی اَللَّهُمَّ فَلاَ تُخَیِّبْنِی بِهِمْ مِنْ نَائِلِکَ وَ لاَ تَقْطَعْ رَجَائِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لاَ تُؤْیِسْنِی مِنْ رَوْحِکَ وَ لاَ تَبْتَلِنِی بِانْغِلاَقِ أَبْوَابِ اَلْأَرْزَاقِ وَ سَدَادِ مَسَالِکِهَا وَ اِرْتِتَاجِ مَذَاهِبِهَا وَ اِفْتَحْ لِی مِنْ لَدُنْکَ فَتْحاً یَسِیراً وَ اِجْعَلْ لِی مِنْ کُلِّ ضَنْکٍ مَخْرَجاً وَ إِلَى کُلِّ سَعَهٍ مَنْهَجاً إِنَّکَ أَرْحَمُ اَلرَّاحِمِینَ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّیِّبِینَ اَلطَّاهِرِینَ آمِینَ رَبَّ اَلْعَالَمِینَ .)
[۱۳] سوره مبارکه زمر، آیه ۵۳
[۱۴] الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف ، جلد ۱ ، صفحه ۲۵۲ (وَ مِنْ ذَلِکَ مَا رَوَاهُ عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ رَفَعَهُ إِلَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّ رَجُلاً مِنْ أَوْلاَدِ اَلْبَرَامِکَهِ عَرَضَ لِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ مَا تَقُولُ فِی أَبِی بَکْرٍ قَالَ لَهُ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ فَأَلَحَّ اَلسَّائِلُ عَلَیْهِ فِی کَشْفِ اَلْجَوَابِ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَتْ لَنَا أُمٌّ صَالِحَهٌ مَاتَتْ وَ هِیَ عَلَیْهِمَا سَاخِطَهٌ وَ لَمْ یَأْتِنَا بَعْدَ مَوْتِهَا خَبَرٌ أَنَّهَا رَضِیَتْ عَنْهُمَا .)
پاسخ دهید