روز شنبه مورخ ۰۱ شهریور ماه ۱۳۹۹ و همزمان با روز دوم ماه محرم ۱۴۴۲ هـ ق، دومین جلسه هیات بضعه الرسول سلام الله علیها با سخنرانی «حجت الاسلام کاشانی» و با موضوع «تراز دینداری» برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- مقدّمه
- تراز دینداری
- نمونه هایی از جهل مقدس
- وقتی منبرها به شبِ خاطره، تعریف خواب، بیان کشف و کرامت تبدیل میشود
- استجابت دعا و سعادت ما
- عبد بودن ائمه اطهار علیهم السلام در پیشگاه خداوند متعال
- حضرات معصومین علیهم السلام به دنبال تربیت ما هستند
- تابلو استثنائی در عالم وجود بدون هیچ نقطه سیاه
- تربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء شفاء است
- اولیاء خداوند متعال به دنبال بندگی هستند نه استثنائات
- حاشا به عدالت حضرت حق تعالی
- حرم حضرات معصومین علیهم السلام؛ دار الشفاء است
- جذب یزیدی برای امام حسین علیه السلام!
- قلب مفاهیم
- قضاوت
- عَرضهی اعتقادات بر امام
- دین؛ تراز و مُبَیّن لازم دارد
- روضهی ورود به کربلا
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری* وَ یسِّرْ لی أَمْری* وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی* یفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«إِلهی وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَی».[۳]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه با عظمت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀٔ و الثناء و روحی له الفداء صلواتی هدیه بفرمایید.
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ»
عرض تسلیت به پیشگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روحی لها الفداء صلوات دیگری محبت بفرمائید.
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ»
ان شاء الله خداوند این نشست و برخاستِ ناقابل و این گفت و شنید بیقیمت را به کَرمِ خودش از همه ما قبول کند، اجرِ ما را تعجیل در فرج حضرت بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار بدهد، توفیقِ دیدار روی مبارکِ آن بزرگوار، نوکری آستانِ شریف حضرت، شهادت در راه ایشان را نصیب همه ما، خانواده، نسل و ذرّیه ما تا روز قیامت قرار بدهد و ان شاء الله خداوند متعال روح و ریحانی به روح همه کسانی که دلشان در مجالس حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء میتپید لیکن الآن دست آنها کوتاه است و سر به تیره تراب گذاشتند؛ صلوات دیگری محبت بفرمائید.
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ»
تراز دینداری
عنوان بحث ما «تراز دینداری» است؛ یعنی دینداری به تراز، معیار، شاغول، وسیله و شاخص سنجش احتیاج دارد و گرنه بعضی از افکار و عقاید می تواند انسان را به جای سعادتمند کردن، نجات دادن، تعالی، علو و ارتقا به حضیض ذلّت، بیچارگی، وحشیگری، خونخواری، بیاخلاقی، بداخلاقی و پشت فطرتی بکشاند.
سختترین کار مقابله با دینداری، اعتقاد و تدینی است که دارای اشکالِ حقیقی است چون رنگ تقدس به خود میگیرد.
اگر «جهل مرکب» فقط علمی باشد، فرد فقط جزم علمی بدان دارد مثلاً است لیکن اگر فردی بداند، دارای همان جزم و رسوخ در فکر را دارد لیکن دیگر رنگ دینی بدین تفکر نمیزند.
مجموع زاویههای داخلی مثلث ۱۸۰ درجه است؛ این عبارت ناموس کسی نیست.
حالا اگر رنگ دینی به «جهل مرکب» بپاشند، تبدیل به اعتقاد شود و به اسم خدا، اهل بیت علیهم السلام، قرآن کریم، فقه، احکام الهی و…مطرح شود، این جهل توأمان جزم و تقدس دارد.
فرد برای این جهلِ مقدس جان خود را هم میدهد و افراد را هم به قتل میرساند لذا این دین حتماً معیار و تراز لازم دارد وگرنه بسیار خوف انگیز است.
معمولاً یک قسم عظیمی از اوج وحشیگری در تاریخ متعلق به دینی است که دین نیست البته موضوعات دیگری هم باعث این وحشیگری شده است.
نمونه هایی از جهل مقدس
اگر کسی در «ملیگرایی» خطا برود، یک سنخ از «جهل مقدس» را میتواند داشته باشد مثل کوروش پرست های زمان ما، چنگیز پرست های دوره مغول و…
شما نمونه بارز «جهل مقدس» را در داعش یا حدود ۲۰۰ سال پیش در وحشیانهترین حملات وهابیها به کربلا و نجف یا در سالهای ۱۴۷۸ تا ۱۸۳۴ میلادی در دادگاههای تفتیش عقاید کلیسا یا وحشیگری حیرتانگیز زندهزنده آتش زدن مسلمانان در میانمار توسط بودائیها مشاهده میکنید.
اگر افراد خطا هم بروند ولی یک دین، اعتقاد و باوری وجود نداشته باشد، اینقدر وحشی و بیرحم نمیشوند لذا بعضی از افراد با تمسک به دین اسلام با وجود اینکه حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه و حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء در اوج رأفت و رحمت هستند، وحشی گری کردند.
زمینه این بحث کلاً تاریخی است ولی به جهت اشکالاتی که در جامعه مشاهده کردم، این بحث را انتخاب کردم لذا نظر به مسائل روز هم دارم تا خدمت شما عرض کنم که این بحث کاملاً مرتبط با امروز جامعه ما است منتها بنای بنده به پرداختن زیاد به مسائل روز نیست مگر اینکه در جایی مسئله اعتقادی پیش بیاید.
یک نمونه از «جهل مقدس» هایی که افراد گمان میکنند رفتارشان عین اسلام و عشق به اهل بیت علیهم السلام است در این بیماری کرونا رخ داد که چند جای مهم از عقاید ما را درگیر کرد.
فردی گفت: حرمهای اهل بیت علیهم السلام دار الشفاء هستند، تربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء شفا است لذا وقتی وارد مجالس اهل بیت علیهم السلام میشوید، ماسک نزنید!
بله! حرمهای اهل بیت علیهم السلام دار الشفاء هستند. تربت محض شفاء است. کاملاً تدین و اعتقاد پشت این عبارات است و ریشه در عشق به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء دارد.
بنی امیه لعنه الله علیهم اجمعین از عناوینِ اصیل قرآنی استفاده میکردند.
اگر از سخنرانی ابن زیاد لعنه الله علیه مصادیق نام برده را جدا و مثالها را حذف کنید؛ نستجیربالله گمان میکنید امام معصوم یا یک عالم سخنرانی کرده است؛ یعنی همه سخنرانی آیه و روایت است لیکن در تطبیق آیات مهمل و یاوه گفته است.
نستجیر بالله العظیم در کربلا در مقابل حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء آیه «لِیمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیبِ».[۴] خداوند (میخواهد در این دنیا) خبیث را از پاک جدا سازد را خواند. آن خبیث ابن خبیث ابن خبیث رو به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء این آیه را خواند؛ یعنی نعوذ بالله نستجیر بالله در تطبیق این آیه را به «طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ».[۵] نسبت داد.
یک نمونه شیعی «جهل مقدس» مسئله امروز است.
فرد میگوید: حرمهای اهل بیت علیهم السلام و هیئتها؛ دار الشفاء هستند و این توهین است که ما ماسک بزنیم! بی ادبی به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء است.
یک بزرگواری بالای منبر گفت: من کرونا گرفتم ولی با تربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء شفاء یافتم. اعتقاد لازم دارد! (دو روز بعد به علت کرونا از دنیا رفت.)
چه کسی به شما گفته بود که این امر اعتقاد اسلامی است؟ از کدام آیه و روایت چنین برداشتی کردید؟ حالا طرفداران شما باید بگویند که نعوذبالله تربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء بیهوده بود و شفاء نبود؟! تربت حضرت شفاء است ولیکن چه کسی به شما گفت که چنین تطبیق کنید؟
این عالم از سر صدق چنین عبارتی را بیان میکرد!
کم نبودند افرادی که سخنران هستند…با بنده تماس گرفت و گفت: من از همه مراجع دل کندم!
بله! ما اعتقاد داریم که اگر حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء اراده بفرمایند به گردش چشم حضرت عرش خداوند متعال منفعل میشود. اگر حضرت اراده بفرمایند، این بیماری از بین خواهد رفت اما کجا به شما اطلاع دادند حضرات که این اراده را انجام دادند؟!
وقتی منبرها به شبِ خاطره، تعریف خواب، بیان کشف و کرامت تبدیل میشود
بنده یک نقد نسبت به خود و همسنخهای خودم دارم.
مردم دین را از چه کسی یاد میگیرند؟ شما از دوران کودکی تا به امروز، قاطبه و قاعده دین خود را از منبر شنیدید. قلیلی از افراد اهل مطالعه در این زمینه هستند یا قلیلی از افراد استاد دینی خوبی در این زمینه پیدا کردند یا قلیلی از پدر و مادرها در این زمینه با کودکان خود مباحثه کردند. معمولاً اعتقادات ما در هیئتها شکل میگیرد و وقتی هیئت به شبِ خاطره، تعریف خواب، بیان کشف و کرامت تبدیل میشود لاجرم ارزیابی ما به هم میخورد.
مطالعه یک گروه نمونه به جای کل جامعه آماری در علم آمار؛ نمونهگیری میگویند.[۶] مثلاً در انتخابات پیشِرو چه کسی رأی میآورد؟ اگر قرار باشد برای رصد از همه مردم رأیگیری کنند، خود به تنهایی یک انتخابات را تشکیل میداد ولی در علم آمار بر روی نمونه آماری کار میکنند.
یکی از ویژگیهای مهم نمونه این است که نمونه باید نماینده و معرف جامعه باشد مثلاً برای رصد آرا در انتخابات نباید نمونه فقط از پایگاه بسیج یک محله یا فقط از افراد حاضر در یک کنسرت نظرسنجی کرد بلکه نمونه باید از افراد دیندار و کم دین، چپ و راست، شمال و جنوب شهر و…انتخاب شود.
مثلاً شما در طول عمر خود یا قاتل ندیدید یا کم دیدید و نسبت افراد قاتل به کل جامعه ما به درصد نمیرسد؛ یعنی در هر صد نفر یک قاتل هم نداریم ولیکن بنده یک دوستی داشتم که پدر ایشان؛ قاضی دیوان عالی کشور بود و هفتهای چند حکم قتل را تأیید میکرد لذا قاتلهای زیادی دیده بود و برای او نسبت قاتلان به سایر افراد زیاد بود. وقتی ما به در منزل ایشان میرفتیم که کتاب خود را از پسر او بگیریم، ما را تفتیش عقاید و بازرسی بدنی میکرد. حق هم داشت.
شما زیاد با مجرم و جانی در ارتباط نیستید ولی یک افسر پلیس آگاهی صبح تا شب با دزد برخورد دارد لذا اگر دست خود را هم تکان بدهید، او تمام حواس خود را جمع میکند که شما دزدی میکند یا خیر. طبیعت کار او همین است.
همین بلاء هم بر سر بچه هیئتیها آمده است. وقتی در منبرها دائماً خواب، خاطره، کشف و کرامت بیان میکنند، شما گمان خواهید کرد که کشف و کرامت قاعده است درحالیکه کشف و کرامت استثناء است.
یک بزرگواری هر کجا که منبر برود از هر تشرف به محضر حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف میگوید.
چند نفر نزد بنده آمدند که با امام زمان روحی و ارواح العالمین له الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف قهر کردند. علت را که میپرسید در پاسخ میگویند: حاجآقا فرمودند که فردی ناله زد و امام زمان علیه السلام دست وی را گرفت ولیکن من سه سالی میشود که جمکران میروم و ناله میزنم، هر چه هم داشتم در این راه هزینه کردم ولی تا حالا امام زمان علیه السلام را ندیدم لذا یا دیدار ایشان دروغ است یا ایشان مرا دوست ندارند.
این در صورتی است که شما باید جستوجو کنید تا بتوانید افرادی که در طول تاریخ امام زمان علیه السلام را دیدند، پیدا کنید. این دیدار استثنائی است ولی متأسفانه در منابر ما به قاعده مبدل شد.
افراد توجه نکردند که «دار الشفاء» به چه معنا است. آیا بدین معنا است که هر کسی تشرف یافت، امام وظیفه شفاء وی را برعهده دارد؟! شما زیارت عبد و نوکر خود میرفتید یا امام خود؟! کجا چنین وعدهای دادند؟ کجا فرمودند که هر کسی بدین جا مشرف شود، ما به همان شکلی که او توقع دارد وی را شفاء میدهیم؟!
وقتی بجای بیانِ معارف، قرآن و قول سدید؛ مکرراً خاطره بیان کنیم، مخاطب خیال میکند: حالا که گرفتار هستم یک «یا الله» میگویم لذا الآن یک کیسه طلا به دستم میرسد! همانطور که مردم را با قرعهکشی سرکار میگذارند.
یکوقتی بانکی میخواست ماشین بنز قرعه کشی کند، چند نفر وقتی فهمیدند که برنده نشدند، خودکشی کردند چون خیال میکردند که آنها برنده قرعهکشی خواهند بود. خُب آقا! الآن شما چند نفر بین خود این مسئله را حل کنید که یک بنز را به چه کسی بدهند. مثلاً برای یک بنز، ۵۰ نفر خودکشی کرده بودند!
این مدل زندگی اسلامی نیست. کجا به ما وعده دادند که شما هر وقت هر چیزی خواستید به همان شکل به شما خواهند داد؟!
استجابت دعا و سعادت ما
اگر هر چیزی که میخواستید را به همان شکل به شما میدادند، بنده دیگر آن امام را به عنوان امام قبول نداشتم. اگر هزار نفر به حرم مطهر حضرت علی بن موسیالرضا علیه آلاف تحیۀ و الثناء مشرف میشدند و عیناً مطابق حاجت خود را دریافت میکردند، بنده به آن امام اعتقاد پیدا نمیکردم. بنده قصد ندارم که عرض کنم شفاء بدان شکلی که مدّنظر شما است در حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیۀ و الثناء وجود ندارد بلکه وجود دارد لیکن نسبت این افراد به تمام زائرانِ حضرت کم است.
بنده به امام رضا یا امام حسینی که جواب زائر خود را ندهد یا به خدایی که خلاف وعده خود «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ».[۷] عمل کند و او را صدا بزنی و او اجابت نکند؛ اعتقاد ندارم ولیکن آیا امام رضا علیه آلاف تحیۀ و الثناء که ما ایشان را دوست داریم، حکیم هستند یا خیر؟ حکماء باید در محضر ایشان تسلیم شوند؛ یعنی حضرت مرتکب کار عبث نمیشوند. آیا مظهر قدرت خداوند متعال هستند یا خیر؟ قطعاً ایشان مظهر قدرت خداوند و ید الله است. آیا مظهر علم خداوند متعال هستند یا خیر؟ قطعاً ایشان ظرف و خازن علم خداوند متعال است. آیا حضرت مهربان هستند یا خیر؟ ایشان قطعاً مظهر «أرحم الراحمین» هستند.
با این تعاریف اگر بنده سعادت خود را میدانستم دیگر به دینداری احتیاجی نبود؛ یعنی باید هر مسیری که خود صلاح میدانستم و دوست داشتم را می پیمودم.
اگر قرار بر رسیدن به سعادت بدون دین بود، هر کسی باید کار خود را انجام میداد و نیازی هم به دین نبود همانطور که شما پاسخ ۲×۲ را از کسی نمیپرسید. اگر برای ما مشخص بود که خیر و سعادت ما در چه امری است، چرا باید به سراغ چیزی میرفتیم؟!
وقتی به دنبال دین هستیم لابد اینگونه گمان کردیم که ما توانِ فهمِ سعادت خود را نداریم چون علم و آگاهی بدان نداریم. حال اگر از محضر حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیۀ و الثناء حاجتی را درخواست کنم درحالی که به سعادت خود علم ندارم، از ایشان چه توقعی میرود؟! آیا توقع دارید که عیناً حاجت شما را بدهند یا حضرت خیر شما بدهند؟ شما از کرم، حکمت، علم و رحمت امام چه توقعی دارید؟ آیا توقع دارید عیناً مطابق حاجت شما را بدهد؟!
اگر طفلی از مادر خود چیزی بخواهد که به ضررِ طفل است و مادر آن شیء را بدهد، شما این مادر را مادر خوبی میدانید؟!
اگر کسی به محضر امام مشرف شود و بگوید: یکمیلیون میخواهم و امام در پاسخ بفرمایند: یکمیلیون میخواهی یا آنچه به خیر تو است؟ اگر یکمیلیون را انتخاب کند، او امام را قبول ندارد.
استجابت دعا به برکت اهل بیت علیهم السلام قطعی است اما لزوماً عیناً حاجتِ شما اجابت نخواهد شد.
گاهی عیناً حاجت شما را میدهند که این موارد استثنائی است. شما چند بار در حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیۀ و الثناء مشاهده کردید که فردی شفا بگیرد؟ بله شفاء وجود دارد و بنده حداقل ۴ مورد دیدم و ممکن است خیلی از موارد را ما متوجه نشویم مثلاً قرار بر نزول بلایی در مسیر بنده به سمت شما بوده است و آن بلاء را بدون فهم بنده، برطرف کردند اما نسبت مواردی که عیناً حاجت برآورده نشده است به مواردی که عیناً حاجت فرد برآورده شده است، زیاد است و این امر هم برای بعد از کرونا نیست که بعضی از افراد خیال کنند که دستانداز اعتقادی افتادیم!
عبد بودن ائمه اطهار علیهم السلام در پیشگاه خداوند متعال
این اشکال هم برای این است که همه افراد نمونه آماری ما؛ افرادی هستند که به حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیۀ و الثناء مشرف شدند و عیناً مطابق حاجت خود را دریافت کردند.
اولین اشکال این نمونه این است که مردم را به اشتباه متوقع کرد، توقع دریافت عیناً مطابق حاجت غلط است چون مشخص نیست که آن حاجت به خیر و سعادت ما باشد.
دومین اشکال این است: مستجاب الدعوه تر از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب سلام الله علیه، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، حضرت زینب کبری سلام الله علیها، امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام چه کسی وجود دارد؟ اگر یکی از این حضرات معصومین وقتی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در بستر بیماری بودند، اراده میفرمودند؛ همه چیز تغییر میکرد ولی فرق امام با بقیه این است که امام؛ عبد است. حضرات مشاهده فرمودند برای رسیدن مظلومیت پدرشان و حقیقتِ ولایت به نسلهای آینده، یک سند لازم است و آن هم شهادت مادرشان ـ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ـ است.
توقع هم نداشتند که به پدر خود بفرمایند: بابا! مادر؛ همسر شما است. اگر دست خود را بلند کنید، همه چیز تغییر پیدا میکند.
کجا مسیر زندگی اهل بیت علیهم السلام زیادی استثنائی بوده است که ما مکرراً توقع داریم که استثنائی عمل بفرمایند؟! کجا و کی به ما چنین وعدهای داده است؟!
روایت صحیح داریم (مجمل و یکخطی آن صحیح است) که در کربلا، فرشته آمد و گفت: نصر نازل شده است، اگر اراده بفرمایند همه اعداء زیرورو میشوند. حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء ابا کردند و فرمودند: نمیخواهم ملائکه کمک کنند.
همان آقایی که «هَلْ مِنْ ذَابٍّ یذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ»[۸] میفرمودند، فرمودند که نمیخواهم ملائکه کمک کنند. اگر حضرت اراده میفرمودند، تمام اعداء نابود میشدند ولی نخواستند چون این دنیا مسیر بندگی است.
برآورده شدن خودِ حاجت وجود دارد و ائمه اطهار علیهم السلام قادر هستند ولی ائمه اطهار علیهم السلام حکیم هستند و فرد حکیم عبث و هر کاری را انجام نمیدهد.
آیا وقتی دست دختربچهها را بستند، حضرت سید الساجدین علیه السلام یا حضرت زینب سلام الله علیها نمیتوانستند یک دعا بفرمایند؟! چرا چنین دعائی نفرمودند؟
ما بجای اینکه بر سر سفره دین بنشینیم، مکرراً استثناء بیان کردند و ما استثناء را قاعده برداشت کردیم.
اگر هم عیناً مطابق حاجت خود را دریافت نکنیم، متوقع میشویم و دعوا میکنیم!
حضرات معصومین علیهم السلام به دنبال تربیت ما هستند
ـ آقا! چرا اصلاً به زیارت برویم و دعا کنیم؟!
اولاً «إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» کسانی که استکبار بورزند…
خیلی نفهمی لازم دارد که فردی خیال کند با نمازخواندن یا زیارت رفتن، چیزی به آنها میدهد. فرد برای اندکی صحبت کردن با یک معشوقه دنیایی، همه کار می کند و هیچ وقت بعد صحبت هم نمیگوید: ببین ۱۵ دقیقه است که با تو صحبت میکنم! اصلاً تو التماس کردی که ۱۵ دقیقه صحبت کنی. حداقل حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیۀ و الثناء را بهاندازه یک معشوق دنیایی بپذیر.
و الله! هر وقت میخواهم از در ورودی حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیۀ و الثناء وارد شوم از شرمِ اینکه مثل منی میخواهد وارد حرم شود، خجالت میکشم. اصلاً همین که اجازه دادند…
اینجا که منت گذاشتن ندارد بلکه باید عرض کنیم: «عُبَیْدُکَ بِفِنآئِکَ، مِسْکینُکَ بِفِنائِکَ، فَقیرُکَ بِفِنآئِکَ، سآئِلُکَ بِفِنائِکَ» فقیر، بیچاره و مسکین آمده است، یک نگاه به من بفرما.
دیگر نباید بگوید: «آمدم و نتیجه نگرفتم.» برو آقا! مثل اینکه نستجیر بالله به حرم نوکر و عبد خود آمده بودی. خبر نداری که اینجا کجا است. اینجا انبیاء التماس می کنند و اذن میگیرند تا حضرات فقط یک نگاه بفرمایند.
حضرات از روی کرم خود به راحتی راه میدادند لذا فرد می گوید: ده بار آمدم لیکن آنچه میخواستم را نگرفتم.
این دینی که ما فهمیدیم؛ دین نبود. ظاهراً تا به حالا به زیارت نوکر و دستگاه خودپرداز خود میرفتی که توقع داشتی که دکمه بزنی و پول بدهد. او حکیم است لذا مرتکب کار عبث نمیشود. مهربان است لذا آنچه به ضرر شما است را انجام نمیدهد. حضرات به دنبال تربیت ما هستند، دنبال فالوور نیستند که دور خود آدم جمع کنند.
تابلو استثنائی در عالم وجود بدون هیچ نقطه سیاه
هیچکس در این عالم به جهت ظاهری به اندازه حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء به لشکر نیاز نداشت و هیچ فرماندهی در این عالم بسان حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء مکرراً یاران خود را رد نکرده است چون حضرت به دنبال سیاهیلشکر نبودند.
نباید این تابلوِ عظیم استثنائی در عالم را که حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء کشیدند، نقطه سیاهی داشته باشد.
شما هیچ لحظهای از نبرد را نمیبینید که حتی یکی از سربازهای درجه سه حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء وسط میدان برود و در اوج تیراندازی، سر بکشد بلکه در نماز حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء سر خود را به سمت تیر بردند.
حضرت، یاران خود را پالایش فرمودند. صد هزار سرباز که احتیاج ندارد بلکه هدف؛ تربیت انسان است.
در جنگ صفین و جمل، سرباز فراری داریم. هم محمد بن حَنَفیه در جمل زیر تیر هزار تیرانداز چند بار عقب رفت و هم در صفین چند بار میمنه و میسره حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در وسط جنگ از هم پاشید.
یک خانم در آنجا گفت: «أ فرارا عن أمیر المؤمنین أم فرارا من الزحف أم رغبه عن الإسلام أم ارتدادا عن الحق».[۹] از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه به کجا فرار میکنید؟! از محضِ حیات حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه فرار میکنید که به قتل نرسید؟!
چندبار عده ای از لشکر تقریباً ۶۹ هزار نفری حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه فرار کردند. فراریانِ لشکر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم فراوان بود ولی از لشکر ۷۰ ـ ۸۰ نفره حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء یک نفر هم فرار نکرد.
تربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء شفاء است
اساس دین بر خواب، خیال، اتفاق و استثناء نیست. اشتباهی دین را فهمیدیم و بعد هم آنها (خواب و خیال و…) را به اسم اهل بیت علیهم السلام خرج میکنیم.
ـ تربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء شفاء است، فقط باید اعتقاد داشته باشید.
بله! بر منکر اینکه تربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء شفا است؛ لعنت! اما چه کسی گفته است که شفاء همیشه یعنی عیناً همان چیزی که تو میخواهی؟! حضرت که مقهور تو نیستند بلکه امام هستند.
اگر درک باشد، همین که اذن دادند که نماز بخوانیم، حرم مشرف شویم، صدایشان بزنیم؛ قابل قیاس با هیچ چیزی نیست ولی ما به دنبال موارد استثناء رفتیم در حالی که اولیاء خداوند متعال از این استثنائات فرار میکنند.
اولیاء خداوند متعال به دنبال بندگی هستند نه استثنائات
پدر و پسری با یک پیکان به مشهد مقدس سفر کردند، در راه تصادف کردند، از دنیا هم رفتند و در حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیۀ و الثناء دفن هستند. هر دو پدر و پسر فوق العاده هستند. یک بزرگی فرموده بود که این پدر توان طی الارض داشت.
شما طی الارض و امثال آن را در حد دروغ حساب کنید چون نادر کالمعدوم است. این موارد وجود دارد ولی خیلی نادر است.
ما خیال میکنیم فردی که توان طی الارض دارد، مکرراً بین زمین و آسمان در حرکت است ولی آن فرد برای آنکه رنجِ سفر به حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیۀ و الثناء را به جان بخرد، با پسرِ خود با ماشین سفر کردند و در راه هم تصادف کردند.
بنای اولیاء خدا بر آن چیزی که ما خیال میکنیم، نیست. آنها فهمیدند.
حاشا به عدالت حضرت حق تعالی
طرف ۶۰ سال عبادت و به خلق خدمت کرد و ضجه زد، فرد دیگری یک دکمه زد و یک ذکر یک کلمهای پیدا کرد و همه را طی کرد! نه آقا! این خبرها نیست. از این اتفاقات نداریم. حاشا به عدالت حضرت حق تعالی.
اگر شنیدید که شهیدی در یک شب، ره صد ساله را یک شبه پیمود چون در آن شب به او خوف عظیمی دست داد که به ۶۰ سال خوف غالبه کرد.
فردی میگفت: همه ساکت و آماده بر روی زمین سینهخیز میرفتیم تا وقتی دشمن منور میزد، در هنگام زدن منور باید چند نفر بلند میشدند و حمله میکردند. در این شرایط بعضیها تا آخر عملیات از جای خود بلند نمیشدند.
آن شهیدی که در مقابل آماج گلوله سینه سپر میکرد چون کار خیلی دشواری میکرد، یک شبه ره صد ساله میرفت کما اینکه در کربلا هم همین است.
اینطور نیست که فرد بجای اینکه راه طولانی برود یکجای میانبر، استثنائی و رمزی را طی کند. این موارد فهم غلط ما است. بنده به شما حق هم میدهم چون در منابر این موارد غلبه کرده است. مکرراً خاطره، خواب و مکاشفه تعریف میشود. مکاشفه کجا بود؟! بنده نمیگویم که مکاشفه وجود ندارد لیکن خیلی کم است.
مرحوم شیخ عباس قمی اعلی الله مقامه الشریف درحالی که در بستر بیماری بودند، کودکی بیماری را آوردند. ایشان فرموده بودند: کاسه آبی بیاورید. در این کاسه آب انگشتِ مبارک خود را تکان داده بودند و فرموده بود: این آب را بخورد تا خوب شود. چرا؟! چون با این انگشت، حدیث امام صادق علیه السلام را نوشتم. خُب خودت چی؟! شفای او را باید ارباب بخواهد.
حرم حضرات معصومین علیهم السلام؛ دار الشفاء است
ما دین را اشتباه فهمیدیم. خیلی هم محکم میگوید: با ماسک وارد نشوید، توهین به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء است! کار تو توهین و تهمت به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء است. کی چنین وعدهای به شما دادند؟! حالا اگر بدون ماسک وارد مجلس شدند و ۵۰ نفر مریض شدند، چه خواهید گفت؟! نستجیر بالله امام حسین علیه السلام بلد نبودند؟! آنجا دار الشفاء نبود؟!
آقا! آنجا دار الشفاء است. کأنّه به عمر خود تاریخ نخواندند. بیشتر ائمه اطهار علیهم صلوات الله سم خوردند و شهید شدند. بله! اگر اراده میکردند، سم هیچ تاثیری نداشت ولی بنای حضرات بر این نبود.
قبل از آنکه حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء با شمشیر به قتل برساندند، تیر سه شعبه مسموم زدند. به سر مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه هم سم اثر کرد. بله! اگر اراده میفرمودند، سم اثر نمیکرد ولی سم اثر کرد.
این چه توقعی است؟! بنده که بین محبان و شیعیان حضرت هیچ نیستم به آقا بگویم: آقا! اگر من چیزی خواستم، حتماً اثر کند! بنای این عالم بر مسیر استثنائی که ما خیال میکنیم، نیست.
مگر کعبه حرم امن الهی نیست؟ چرا جرثقیل بر سر فردی اصابت میکند و او از دنیا میرود. چقدر شما افرادی را دیدید که در فشار جمعیت در اربعین در حرم از دنیا رفته است؟ خُب این به معنا است؟ نستجیر بالله یعنی آنجا دارالشفاء نیست؟! نه آقا! ما معنی آن را غلط متوجه شدیم.
آیا در طول تاریخ بیماری طاعون به کربلا نیامده است؟!
دینداری تراز لازم دارد چون فرد به یک چیزی معتقد است و اگر هم مخالف آن را بیان کنم، گمان میکند که به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء توهین میکنم درحالی که بنده به تو انتقاد میکنم که در حال بهتان زدن به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء هستی و اگر این اتفاق رخ دهد، ذهن مردم خراب میشود. خُب اینهمه آدم شش ماه است که ضجه میزنند و «یا حسین» میگویند ولی حضرت صلاح ندانستند. مگر نستجیر بالله ایشان عبد ما هستند؟!
ـ آقا! ممکن است مردم از دین ریزش کنند. این مدل دینی که با یک دعا کردن برگردند… خود حضرت در کربلا اینطور سرباز جمع نکردند…
جذب یزیدی برای امام حسین علیه السلام!
گاهی به فردی میگویم: آقا! در هیئت این کار را نکن. پاسخ میدهد: میخواهیم جذب کنیم!
آقا! شما هیئت برای امام حسین علیه السلام برپا کردید درحالی که جذب شما یزیدی است و امام حسینی نیست. چطور میخواهید جذب کنید؟ با عمل خلاف میخواهید جذب هیئت امام حسین علیه السلام کنید؟
اگر کار صحیحِ جدیدی برای جذب انجام میدهد، انجام دهید اما اینکه از بعضی از امور شرعی به بهانه جذب کوتاه بیاید، آیا امام حسین علیه السلام اینگونه جذب میفرمودند؟!
قلب مفاهیم
مفاهیم درست هستند ولیکن در تطبیق قلب (وارونه) میشوند مثل کربلا؛ دار الشفاء است. حتماً همینطور است. کربلا هم محلِ استجابت و هم محل شفاء است اما این عبارت به چه معنا است؟
واژه «بیمارستان» خیلی کلمه زشتی است، اخیراً از فرهنگ غرب این واژه را تقلید کردیم و سابق بر این «دار الشفاء» میگفتند. دار الشفاء بار معنایی مثبت دارد اما بیمارستان یعنی بیمارها دور همدیگر جمع هستند و اصلاً بار معنایی خوبی ندارد.
بیمارستان هم اینگونه نیست که هر کس بدان جا برود، خوب شود ولی کسی نمیگوید: اینجا دیگر دار الشفاء (بیمارستان) نیست. کمتر بیمارستانی وجود دارد که در طول روز فوتی نداشته باشد.
این امر خیلی مهم است. آیه، روایت و گاهی مفاهیم درست هستند ولیکن در تطبیق قلب رخ میدهد. تطبیق آیات، روایات و مفاهیم فقاهت لازم دارد.
قضاوت
قاضی به معنای فقه عادل است که ویژگیهای دیگری ازجمله زیرکی، شجاعت و… دارد ولی ما به راحتی کار او را انجام میدهیم و در هر امری قضاوت میکنیم.
ستاد کرونا و دیگران در برگزاری مراسماتِ محرم بازی درآوردند لذا بعضیها نتوانستند مجلس بگیرند. اینقدری افراد به یکدیگر تهمت زدند و گفتند: این هم سقوط کرد! شما چه کاره هستید؟ سقوط سنج دارید؟
اصلاً خود شما در چه جایگاهی قرار دارید؟! فردی که میگوید: «فلانی سقوط کرد» باید خود بر روی مبداء محکم ایستاده باشد و بداند مبداء کجا است تا بتواند سقوط را تشخیص دهد. شما در کجا قرار دارید که میتوانید سقوط را تشخیص دهید؟! چه کسی به شما خبر داد؟ تمام اینها هم با عشق امام حسین علیه السلام است.
عَرضهی اعتقادات بر امام
بنده ابداً قصد ندارم که بگویم که حق و باطل مشخص نیست و شما را به وادی شکاکیت بیندازم تا شما جرئت نکنید حرف بزنید ولی چرا گفتند: دین خود را عرضه کنید؟ چرا نزد امام معصوم دین خود را عرضه میکردند؟ چرا عبدالعظیم حسنی سلام الله علیه دین خود را به امام معصوم عرضه میکند؟ آیا کمتر از ما علم دینی داشتند؟ نخیر بلکه ایشان میخواستند از این «جهل مقدس» فرار کنند (از جهلی که بهتان به دین باشد و به دین نسبت داده شود، فرار کند.)
دین؛ تراز و مُبَیّن لازم دارد
یکی از نتایج این مبحث این است که آدم بیشتر به بیچارگی خود در دوره حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف پی میبرد و بیشتر به فقر خود آگاه میشود.
این بحث خیلی ابعاد دیگری دارد. هر کسی باید قبل از مرگ خود دقیقاً بگوید که این اعتقادات خود را از کجا آوردم. بنده به شما عرض میکنم که عمده عقائد خود را از هیئتها آوردید ولی باید در یک جایی عرضه کنید، احتیاط کنید و دیگر پای صحبت هر کسی ننشینید.
خوب نیست که آدمی گوش خود را به هر کسی بدهد و صحبت هر کسی را گوش کند.
وقتی این مفاهیم در وجود شما راسخ و به عقیده تبدیل شود، دیگر نمیتوان جلوی آن را گرفت. دیگر برای این عقیده آدمی جان میدهد. حقاً باید آدمی پای عقیده راسخ سر بدهد ولی آن عقیده باید از دین گرفته شده باشد و منشأ آن «جهل مرکب» و «توهم» نباشد.
روضهی ورود به کربلا
امشب؛ شبِ دوم محرم است.
یا اباعبدالله! ۲۴ روز (از روز هشتم ذیالحجه تا دوم محرم) است که امام با فرزندانِ خود در حال حرکت هستند.
کافی است که شما دو طفل را با خود یک سفر ۵ ساعته ببرید تا ببینید که در ماشین، زیر کولر، راحت، بدون هرگونه خوف و نگرانی که قرار است دیگر پدر را نبینیم، مکرراً سؤال میکنند که کی میرسیم؟ چون خسته میشوند و منتظر هستند.
۲۴ روز است که با اضطراب در حرکت هستند. عشق فرزندانِ حضرت به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء که بسان عشق ما نیست. هر بار که امام را نگاه میکنند، خوف این دارند که دیگر نتوانند امام را ببینند. کی میرسد آن روز موعدی که ببینند حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء جلوی آنها پرپر میشود؟ این اضطراب فرزندانِ حضرت را بیچاره کرد.
«وَ حَمَلَ أَخَوَاتِهِ عَلَی اَلْمَحَامِلِ وَ اِبْنَتَهُ»[۱۰] خودِ حضرت تکتک آن بزرگواران را سوار بر مرکبها کردند. هر بار که در جایی پیاده میشدند، دوباره آنها را آرام، نوبت به نوبت، تکتک سوار میکردند و آنها هم مکرراً در مسیر به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء نگاه میکردند چون خبر از واقعه داشتند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از روزی که امام حسین علیه السلام غرقِ به خون خواهند دید، خبر دادند.
شما ببینید که اضطراب ما تا روز عاشورا مکرراً افزایش پیدا میکند درحالی که ۱۴۰۰ سال از آن واقعه گذشته است. آن بزرگواران امام را از نزدیک میدیدند و خبرها هم میرسید لذا بیچاره شدند.
خبرِ شهادت جناب مسلم علیه أفضل صلوات المصلین که آمد، تمام یاران حضرت جز عده معدودی رفتند. خلوتترین لحظه کاروان حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء بعد از شهادت جناب مسلم علیه أفضل صلوات المصلین است، فقط خانواده حضرت باقی ماندند.
فرزندانِ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء در شروع سفر به سمت کوفهای حرکت کرده بودند که ۱۸ یا ۲۰ یا ۱۰۰ هزار نفر برای جانبازی در راه حضرت آماده بودند ولیکن حالا فقط خودشان و حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء حضور دارند.
خبر شهادت جناب مسلم علیه أفضل صلوات المصلین (آن هم با آن نوع خبر دادن) که آمد…
بچهها دیدند که وقتی را که حضرت پرسیدند: چه خبر؟ گفتند: وقتی از کوفه بیرون میآمدیم، دیدیم که پاهای مسلم بی سر را بر اسب بستند و در خیابان میکشند. فکر این نازدانه ها هزار راه رفت که با بابای ما چه خواهند کرد؟ ما بین اینهمه نامحرم چه خواهیم شد؟
این مسیر برای فرزندانِ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء مسیر اضطراب و استرس است.
بعد از آن خبرِ شهادت جناب قَیس بن مُسْهِر صیداوی و عبدالله بن یقْطُر رحمه الله علیهما آمد و یکی یکی سفیرهای امام شهید شدند لذا اوضاع برای آن بزرگواران مُسجل بود که در حال نزدیک شدن به آن روز موعد هستند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قبل از واقعه کربلا و عاشورا نمیتوانستند جلوی گریه خود را بگیرند اما حال آنها در حال نزدیک شدن بدان حادثه بودند.
جناب حرّ ریاحی رحمهالله علیه در مقابل حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء قرار گرفت.
بنده به احترام جناب حرّ رحمه الله علیه نمیتوانم بعضی از سخنان را بازگو کنم.
فرزندانِ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء وقتی جناب حرّ ریاحی رحمه الله علیه گفت: نه میگذارم برگردید و نه میگذارم که به سمت کوفه بیاید، فقط اجازه میدهم که بدون هدف و مقصد در بیابان حرکت کنی ولی چون عبیدالله بن زیاد (لعنه الله علیه) به من گفته است: «فَجَعْجِعْ بِالْحُسَینِ»[۱۱] بر حسین (علیه السلام) سخت بگیر، اجازه توقف در سایه یا در نزدیکی آب را به تو نمیدهم.
به غیرت فرزندانِ حضرت برمیخورد که به مظهر قدرتِ خدا در این بیابان بیهدف حرکت میکرد.
اگر فرزند ما بداند که کجا میرویم، صدبار میپرسد که کی میرسیم؟ چند روز اخیر فرزندانِ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء به سفر و بیابانگردی افتادند که مقصد مشخص ندارد.
باز هم اتفاق دیگری افتاد. آن بزرگواران مشاهده میفرمودند که ۴ هزار ـ ۴ هزار بدان لشکر افزوده میشود ولی گاهی یک نفر به سپاه حضرت میآید.
این غربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء هم فرزندانِ حضرت را بیچاره کرد تا اینکه مثل امروزی فرمان رسید که همین جا متوقف شوید.
گفت: آقا! دیگر اجازه حرکت ندارید. حضرت سؤال پرسیدند: اسم اینجا چیست؟ گفتند: نام آن نیزار؛ نینوا، نام آن روستای خوش آبوهوا که اجازه ورود شما بدان جا را ندادیم؛ غاضریه است. حضرت فرمودند: نام این بیابان چیست؟ گفتند: «کرْبَلاَءُ»[۱۲]… حضرت فرمودند: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِک مِنَ اَلْکرْبِ وَ اَلْبَلاَءِ»
این نازدانه ها پدر را رصد میکردند، چرا ایستادیم؟ مشاهده فرمودند که حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء میفرمایند: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»،[۱۳] «هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا» محلّ قرار و بارانداز کاروان ما است.
دیدند که حضرت سر مبارک خود را پایین انداختند و فرمودند: «وَ مَسْفَک دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا» و محلّ شهادت مردان ما و جاری شدن خون ما است.
وقتی حضرت زینب کبری سلام الله علیها این عبارات را شنیدند، بیرون دویدند…
حضرت از روزی که مادر را از دست داده بود، نگاه میکردند و می فرمودند: خداوند متعال حسینم را حفظ کند. آن روزی که فرق شکافته حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه را مشاهده کردند، فرمودند خداوند متعال سایه حسینم را برای من حفظ کند حتی وقتی دهانِ خونی امام حسن مجتبی علیه السلام را هم که مشاهده کردند، همین عبارت را فرمودند.
بیرون دوید، بر سینه کوبید و فرمودند: «اَلْیوْمَ مَاتَتْ أُمِّی فَاطِمَهُ وَ أَبِی عَلِی وَ أَخِی اَلْحَسَنُ» امروز تازه داغ مادرم را حس کردم…
این عبارت در مقتل وجود دارد، بنده با قدرِ اندکی تفاوت عرض میکنم. یا صاحبالزمان روحی لک الفداء عذر میخواهم. امام مشاهده فرمودند که حضرت زینب سلام الله علیها هم بر سر و هم بر سینه میکوبند. فرمود: خواهرم نزن، از چند روز دیگر…
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ»
[۱]– سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫
[۴] – سوره مبارکه انفال، آیه ۳۷٫ (لِیمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیبِ وَیجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلَیٰ بَعْضٍ فَیرْکمَهُ جَمِیعًا فَیجْعَلَهُ فِی جَهَنَّمَ ۚ أُولَٰئِک هُمُ الْخَاسِرُونَ)
[۵] – زیارت مخصوص امام حسین علیه السلام.
[۶] – نمونه آماری گروه کوچکتری از جامعه است که طبق ضابطهای معین برای مشاهده و تجزیه و تحلیل انتخاب میشود و باید معرف جامعه باشد. نتایج نمونهای را که معرف جامعه نباشد نمیتوان به جامعه تعمیم داد.
[۷] – سوره مبارکه غافر، آیه ۶۰٫ (وَقَالَ رَبُّکمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ)
[۸] – اللهوف علی قتلی الطفوف، جلد ۱، صفحه ۹۵٫
[۹] – بلاغات النساء، جلد ۱، صفحه ۵۵٫
[۱۰] – الأمالی (للصدوق)، جلد ۱، صفحه ۱۵۰٫
[۱۱] – وقعه الطف، جلد ۱، صفحه ۱۷۷٫
[۱۲] – اللهوف علی قتلی الطفوف، جلد ۱، صفحه ۷۰٫ (…حَتَّی بَلَغَ کرْبَلاَءَ وَ کانَ ذَلِک فِی اَلْیوْمِ اَلثَّانِی مِنَ اَلْمُحَرَّمِ فَلَمَّا وصلها قَالَ مَا اِسْمُ هَذِهِ اَلْأَرْضِ فَقِیلَ کرْبَلاَءُ فَقَالَ عَلَیهِ السَّلاَمُ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِک مِنَ اَلْکرْبِ وَ اَلْبَلاَءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ کرْبٍ وَ بَلاَءٍ اِنْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَک دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِی جَدِّی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فَنَزَلُوا جَمِیعاً…فَسَمِعَتْ زَینَبُ بِنْتُ فَاطِمَهَ عَلَیهَا السَّلاَمُ ذَلِک فَقَالَتْ یا أَخِی هَذَا کلاَمُ مَنْ أَیقَنَ بِالْقَتْلِ فَقَالَ عَلَیهِ السَّلاَمُ نَعَمْ یا أُخْتَاهْ فَقَالَتْ زَینَبُ وَا ثُکلاَهْ ینْعَی اَلْحُسَینُ عَلَیهِ السَّلاَمُ إِلَی نَفْسَهُ قَالَ: وَ بَکی اَلنِّسْوَهُ وَ لَطَمْنَ اَلْخُدُودَ وَ شَقَقْنَ اَلْجُیوبَ وَ جَعَلَتْ أُمُّ کلْثُومٍ تُنَادِی وَا مُحَمَّدَاهْ وَا عَلِیاهْ وَا أُمَّاهْ وَا أَخَاهْ وَا حُسَینَاهْ وَا ضَیعَتَنَا بَعْدَک یا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ فَعَزَّاهَا اَلْحُسَینُ عَلَیهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ لَهَا یا أُخْتَاهْ تَعَزَّی بِعَزَاءِ اَللَّهِ فَإِنَّ سُکانَ اَلسَّمَاوَاتِ یفْنُونَ وَ أَهْلَ اَلْأَرْضِ کلَّهُمْ یمُوتُونَ وَ جَمِیعَ اَلْبَرِّیهِ یهْلِکونَ ثُمَّ قَالَ یا أُخْتَاهْ یا أُمَّ کلْثُومٍ وَ أَنْتِ یا زَینَبُ وَ أَنْتِ یا فَاطِمَهُ وَ أَنْتِ یا رَبَابُ اُنْظُرْنَ إِذَا أَنَا قُتِلْتُ فَلاَ تَشْقُقْنَ عَلَی جَیباً وَ لاَ تَخْمِشْنَ عَلَی وَجْهاً وَ لاَ تَقُلْنَ هُجْراً. وَ رُوِی مِنْ طَرِیقٍ آخَرَ أَنَّ زَینَبَ لَمَّا سَمِعَتْ مَضْمُونَ اَلْأَبْیاتِ وَ کانَتْ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ مُنْفَرِدَهً مَعَ اَلنِّسَاءِ وَ اَلْبَنَاتِ خَرَجَتْ حَاسِرَهً تَجُرُّ ثَوْبَهَا حَتَّی وَقَفَتْ عَلَیهِ وَ قَالَتْ وَا ثُکلاَهْ لَیتَ اَلْمَوْتَ أَعْدَمَنِی اَلْحَیاهَ اَلْیوْمَ مَاتَتْ أُمِّی فَاطِمَهُ وَ أَبِی عَلِی وَ أَخِی اَلْحَسَنُ یا خَلِیفَهَ اَلْمَاضِینَ وَ ثِمَالَ اَلْبَاقِینَ فَنَظَرَ إِلَیهَا اَلْحُسَینُ عَلَیهِ السَّلاَمُ فَقَالَ یا أُخْتَاهْ لاَ یذْهَبَنَّ بِحِلْمِک اَلشَّیطَانُ فَقَالَتْ بِأَبِی وَ أُمِّی أَ سَتُقْتَلُ نَفْسِی لَک اَلْفِدَاءُ فَرُدَّتْ غُصَّتُهُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَینَاهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ لَوْ تُرِک اَلْقَطَاهُ لَیلاً لَنَامَ فَقَالَتْ یا وَیلَتَاهْ أَ فَتَغْتَصِبُ نفسی [نَفْسَک] اِغْتِصَاباً فَذَلِک أَقْرَحُ لِقَلْبِی وَ أَشَدُّ عَلَی نَفْسِی ثُمَّ أَهْوَتْ إِلَی جَیبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِیهً عَلَیهَا فَقَامَ عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ فَصَبَّ عَلَیهَا اَلْمَاءَ حَتَّی أَفَاقَتْ ثُمَّ عَزَّاهَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهَا بِجُهْدِهِ وَ ذَکرَهَا لِمُصِیبَتِهِ بِمَوْتِ أَبِیهِ وَ جَدِّهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ)
[۱۳] – سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۶٫ اللهوف علی قتلی الطفوف، جلد ۱، صفحه ۲۱٫
پاسخ دهید