حجت الاسلام کاشانی روز یکشنبه مورخ ۲ دی ماه ۱۴۰۳ به مناسبت سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها در هیئت محترم بضعه الرسول سلام الله علیهما به سخنرانی با موضوع “تفاخر به حضرت زهرا سلام الله علیها – دو نکته راجع به یک نگاه” پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم میشود.
- مقدّمه
- تبیین بحث
- تفاخرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
- صدیقه طاهره سلام الله علیها؛ بانکِ برائت
- درنگی در موضوع حضرت زکریا سلام الله علیه و حضرت مریم سلام الله علیها
- از ویژگیهای دجّال بدانید
- شیرمرد عرصهی تحقیق، میرحامد حسین رضوان الله تعالی علیه
- ادامهی بحث تفاخرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
- کسی نمیتواند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بشناسد
- اثرِ تواضعِ اولیای خدا
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه بافضیلتِ حضرت صدر الخلائق و خیرالمرسلین صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین و صدیقه طاهره سلام الله علیها صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه، عرض تبریک به محضر باعظمت حضرت بقیّه الله الأعظم روحی و ارواح من سواه فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
تبیین بحث
موضوعات زیادی هست که میشود در آنها راجع به صدیقه طاهره سلام الله علیها گفتگو کرد، اما الآن این بخش به ذهن بنده رسید که از عجایب وجود مبارک زهرای مرضیه سلام الله علیها این است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به ایشان تفاخر کرده است؛ اگر کسی به این موضوع توجّه کند حیرتزده میشود.
اولاً کمتر کسی دیده شده است که مردی به زنی، یا همسری به همسری، آن هم در این سطح، تفاخر کند.
تفاخرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که اگر وارد بیان فضائل حضرت شویم، به قول شیخ حسین نجف «یَا غَایَهَ الإیجادَ قَد حَارَ بِکَ الفِکرُ» ای کسی که غایتِ خلقت هستی، علّت هستی هستی، همهی افکار در حیرت افتادهاند و نمیتوانند تو را تحلیل کنند، «وَ فِی فَهمِ مَعنَا ذَاتِ کَالتَبَسَم الأمرُ»، هر کسی خواسته است ذات تو را فهم کند، امر به او مشتبه شده است. «قَد قَالَ قَومٌ فِیکَ وَ سِترُ دُونَهُم» عدّهای راجع به تو حرف زدند، در حالی که تو را از پشت پرده میدیدند! آنها میگفتند «بَأنَّکَ رَبٌّ کَیفَ لَو کُشِفَ السِّترُ» اگر پرده کنار رود میخواهند چه بگویند؟
خیلی زیبا گفته است! هم خواسته است بگوید غلط گفتهاند، هم خواسته بگوید که حتّی اینها هم نفهمیدهاند! امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عبد خداست، اینها غلط گفتهاند، اما اینها هم فکر نکنند که همه چیز را گفتهاند، اینها هم از پشت پرده دیدهاند.
این کسی که وقتی وقتی در جایی مجبور است و خودش میخواهد از خودش تعریف کند… یکی از سختترین جاها برای اهل تقوا، آن جایی است که خودشان بخواهند از خودشان تعریف کنند… امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میفرماید: «یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ، وَ لا یَرْقَى اِلَیَّ الطَّیْرُ»،[۴] هرچه مرغ وهم کسی بال بزند و بالا برود، به قلّهی حقیقتِ فضائل من نمیرسد!
باید کسی چه باشد که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به کسی غیر از خودش تفاخر کند؟ اینجا از آن جاهاست که واقعاً قابل فهم نیست.
تفاخر نباید قبیح باشد، کسی که هزار میلیارد تومان پول دارد، نمیگوید پدر من پژو دارد. اگر یک بچهی راهنمایی بگوید که من در حساب خود پنجاه میلیون تومان پول دارم، این مبلغ زیادی است؛ اما برای کسی که کارخانه دار است، اینگونه نیست. یعنی کسی که میخواهد تفاخر کند، تفاخر او باید با خودش تناسب داشته باشد، اگر بخواهد به فضیلت کسی تفاخر کند، باید متناسب با فضائل او باشد.
برای کسی که «لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقِیناً»،[۵] چطور میتواند به کسی تفاخر کند؟ کسی که میفرماید «وَ لا یَرْقَى اِلَیَّ الطَّیْرُ»، چطور میتواند تفاخر کند؟
شاید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیش از سی مرتبه به صدیقه طاهره سلام الله علیها تفاخر کرده است، البته من نشمردهام و این امر یک تحقیق گسترده میخواهد که انسان تاریخ را جستجو کند که ببیند چقدر گزارش داریم و چه تعدادی از آنها تکرارِ موارد قبل است، در نهایت غربال کند و بگوید چند مورد رخ داده است؛ ولی این تفاخر خیلی زیاد رخ داده است.
صدیقه طاهره سلام الله علیها؛ بانکِ برائت
وجود صدیقه طاهره سلام الله علیها، فضائل و مادری و همسری و دختری ایشان، بانک برائت است، یعنی همزمان که از او سخن میگویند، به عدّهای برمیخورد!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم از روز اول این کار را کرده است.
ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها استثنائی است، لذا عامه تلاش گسترده کردهاند که ولادت صدیقه طاهره سلام الله علیها را به قبل از بعثت ببرند!
در کتب عامه حدود پانزده قول در مورد ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هست که همهی آنها برای قبل از بعثت است! چون اگر قبل از بعثت باشد، دیگر معراج و مسائل معراج و… در کار نیست؛ و اگر کسی میخواهد ببیند که اینها شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یا امامتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را چطور انکار کردهاند، برود و این موارد ساده را ببیند!
شما در مورد ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میبینید که حدود پانزده قول دارد، اما بعنوان یک مورد هم نمیگویند بعد از بعثت بوده است!
بعد شما توقع دارید که موضوع شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بصورت مفصل بگویند؟
از ولادت… چون همهی اینها به یک ارکانی برمیگردد که انتساب آن به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، نفیِ غیر از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را دارد، روی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حساس بودند؛ بلکه بر این حساب نسبت به مادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حساس بودند.
آن خانم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را اذیت میکرد، به امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها جسارت کرد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: او را رها کن! رحم مادر تو امامپرور است.
تفاخر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به صدیقه طاهره سلام الله علیها هم چیزی بود که کسی نمیتوانست در مقابل آن چیزی بیاورد، کمااینکه وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با ادب عجیبی به خواستگاری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمد…
تاریخ گزارش کرده است که معمولاً بیادبها برای خواستگاری آمدند، چون هر کسی باید اندازهی خودش را بفهمد و شأن خودش را بداند، «رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ»،[۶] در ادعیه میگوییم «اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَهِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَهِ وَ صِدْقَ النِّیَّهِ وَ عِرْفانَ الْحُرْمَهِ»، خوب است که هر کسی حرمت را بفهمد و قدر و اندازهی خودش را بداند.
بعد که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آمد، در یک گزارش این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «هِیَ لَکَ یَا عَلِیُّ لَسْتُ بِدَجَّالٍ»؛[۷] یعنی در میان خواستگاری یک ضربه هم به دشمنان زد! فرمود: فاطمه برای تو است، تو دجّال نیستی!
گزارش میگوید فلان کس و فلان کس به خواستگاری آمدند، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «إنَّهَا صَغِیرَه»؛ اما وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آمد، فرمود: «هِیَ لَکَ لَستَ بِدَجّالٍ»! تو دجّال نیستی! این کلام یعنی آن دیگری دجّال است.
کمااینکه وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میخواست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را برای خیبر بفرستد، فرمود: فردا کسی میآید که فرّار نیست! یعنی آن شخص قبلی فرّار بود.
لذا از ولادت تا ازدواج حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، حساسیتبرانگیز بود؛ طوری بود که هر کسی که میدید حیرتزده میشد.
درنگی در موضوع حضرت زکریا سلام الله علیه و حضرت مریم سلام الله علیها
وقتی حضرت مریم سلام الله علیها در بیت الهی معتکف بود و مشغول عبادت بود، «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا»،[۸] میآمد و میدید که رزق آمده است، حداقل یک مرتبه با تعجّب گفت: «یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا»، اینها از کجاست؟
زکریا نبیّ خداست، ندیده نیست؛ آدم بیچارهای مانند من، اگر یک مرتبه در نماز اشک او جاری شود، ناگهان میگوید ظاهراً من بندهی مقرّب خدا شدم! اتفاقاً اینجا از مسارع شیطان است، یعنی از نقاط سرنگونکنندهای که شیطان راحت به ما بدل میزند، همینجاست. یک قطره اشک میآید و من بلافاصله میگویم همه مانند گاو خوابیدهاند و من بیدار شدهام و عبادت میکنم!… شیطان همینجا مرا به زمین زده است و تمام شده است! اتفاقاً آنجایی که رزق معنوی هست، از جاهای حساس محسوب میشود.
آنقدر عجیب بود، زکریا که نبی است، پیغمبر است، خریط فن است، ندیده نیست، گفت: «یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا»…
معلوم نیست که زکریا چه چیزی دیده است، چون سفره که فقط میوه و… نبود؛ حضرت مریم سلام الله علیها فرمود: «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»…
حضرت مریم سلام الله علیها جواب خیلی پختهای داده است، حرف زدن در مقابل پیغمبر خدا خیلی سخت است، گاهی ما نزد عالمی منبر میرویم، دست و پای خود را گم میکنیم!
اینجا یک دختر خانم، که ان شاء الله فدای خودش و پسرش شوم، «قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»، یعنی چرا تعجّب میکنی؟ از غنیّ بالذات رسیده است! مگر رزقهای دیگر که روزهای دیگر میرسید، ما مستحق آن بودیم؟ همین نهاری که من امروز خوردم، مگر مستحق آن بودم؟ بر سر سفرهی خدا بودم! وقتی من به کربلا رفتم، مگر مستحق بودم؟ نه! بر سرِ سفرهی خدا بودم؛ اینکه دلم لحظهای برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قنج رفت، رزق بوده است که از جانب خدای متعال رسیده است.
حضرت مریم سلام الله علیها جواب خیلی پختهای دادند، «قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ».
لذا نگاه کنید، من عرضه میکنم و ان شاء الله درست بگویم.
اینجا زکریا سلام الله علیه با ادبیات عرفی ما، از این سفره حیرتزده نشد، از حضرت مریم سلام الله علیها حیرتزده شد!
لذا «هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ»، به گوشهای رفت و گفت: خدایا! این عجب دختری است!… اینجا زکریا بیچارهی حضرت مریم سلام الله علیها شد، نه بیچارهی آن سفره!
پناه میبرم به خدا، گاهی من به خیمهی امام حسین علیه السلام میآیم، حواس من به چای و قیمه و مداح و سخنران است، یعنی به آن سفره نگاه میکنم، نه به صاحب سفره!
اینجا بود که زکریا صدا زد: خدایا! من هم دلم فرزند میخواهد، آن هم این فرزند! و خدای متعال به او فرزندی داد که در بین انبیاء یک ویژگی عجیب دارد، «یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا»،[۹] قبل از این اسم کسی را یحیی نگذاشته بودیم.
کمااینکه برای حسن و حسین سلام الله علیهما هم مشهور این است که این اسم برای قبلیها نبوده است.
در بین انبیاء هر جایی که «یحیی» ذکر شده است، به یاد سیّدالشّهداء صلوات الله علیه افتادهاند، و امام حسین علیه السلام هم در مسیر، مدام یحیی را یاد کرده است.
خود دعای حضرت زکریا سلام الله علیه خیلی دقیق بوده است…
حضرت زکریا سلام الله علیه پیغمبر است، خدای متعال پشتپرده را به ما نشان داده است، که اگر به جایی رفتی که یک سفرهی معنوی دیدی، گیر سفره نیفت!
حضرت زکریا سلام الله علیها پرسید که اینها از کجا آمده است، اما دلِ او فرزندی مانند حضرت مریم سلام الله علیها خواست. یعنی فرزندی که باقیات صالحات و ذریّهی طیّبه باشد؛ خدای متعال هم حاجت او را داد.
اگر حضرت مریم سلام الله علیها به عبادت میایستاد، رزق ایشان حضرت زکریا سلام الله علیه را متعجّب میکرد؛ در مورد زهرای مرضیه سلام الله علیها داریم که خدای متعال به ملائکه مباهات کرده است که این فاطمهی من است که در حال عبادت است.
از ویژگیهای دجّال بدانید
لذا بیادبها فکر میکردند که میشود طوری به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نزدیک شد، فلذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «هِیَ لَکَ یَا عَلِیُّ لَسْتُ بِدَجَّالٍ»! تو دجّال نیستی! برای همین فاطمه برای توست.
دجّال کیست؟ دجّال کسی است که بخشی از دین را سپر میکند که بخش دیگری از دین را از بین ببرد.
امام رضا علیه السلام فرمود: آن کسی که از حبّ ما اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین میگوید اما مردم را از دشمنان ما بیزار نمیکند، دجّال است؛ چون یک حقیقتی را سپر میکند که حقیقتِ دیگری را بزند.
معمولاً در عامّه، علمایی که میخواهند فضیلتی از فضائل اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را انکار کنند، در ابتدا دَم از فضائل اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین میزنند! که سپر بسازند و فضیلتی را انکار کنند.
همین امروز در کتابخانه یک نسخهی خطی از فاضل رشید میخواندم، شروع آن این است که حمد و ستایش خدای را است که محبّت عترت پیغمبرش را واجب کرد.
بعد همین شخص کتاب را نوشته است که این موضوع را انکار کند!
شیرمرد عرصهی تحقیق، میرحامد حسین رضوان الله تعالی علیه
آن دیگری کتاب نوشته است که فضائل واضح اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را انکار کند، روی جلد نوشته است: «حیدر علی فیضآبادی زائر کربلا و نجف و کاظمین و سامرا»!
بعضی از علمای شیعه فکر کرده بودند که او شیعه است! اما او یک حنفیِ بیچاره است که مرحوم میرحامد حسین رضوان الله تعالی علیه کتابی نوشت، هر کسی آثار حیدرعلی را بخواند میداند که باید الآن مجسمهی او را در دیوبند هند میساختند، یعنی از بس که او قَدَر است؛ اما بیچاره مقابل میرحامد حسین رضوان الله تعالی علیه خورد!
بعد از اینکه کتاب حیدرعلی فیضآبادی سالها بصورت حکومتی تبلیغ میشد که بر سر شیعیان بزنند، میگفت از کلینی تا معاصرین، اگر همه تلاش کنند نمیتوانند جواب بدهند! شیعیان از هند بروند!
مرحوم میرحامد حسین رضوان الله تعالی علیه در بیست و شش سالگی میگوید به آگره، بر سر مزار قاضی نورالله شوشتری رفتم، و آنجا توسل کردم و خدای متعال را قسم دادم که یک نفر پیدا شود که جواب این حیدرعلی فیضآبادی را بدهد.
البته یک نفر هم جوابی نوشت که جواب خوبی نبود، حیدرعلی فیضآبادی هم شروع کرد به مسخره کردن.
اینطور نیست که انسان همینطور زود احساس تکلیف کند، در ماجرای خندق هم ابوذر و سلمان و… بیهوده خودشان را در مقابل عمرو بن عبدود جلو نینداختند، چون شکست هر کسی که در مقابل عمرو بن عبدود قرار میگرفت، درواقع شکست اسلام بود، بعضی ترسو بودند، اما بعضی در اندازهی جنگ با عمرو بن عبدود نبودند، نباید هر کسی در هر کاری ورود کند.
یکی از مشکلات روزگار امروز ما هم این است که طرف میگوید صفحهای راه انداختهام و راجع به شبهات سنگین مهدویت کار میکنم، باید چکار کنم؟
هیچ! اول باید مطالعه کنی!
یعنی این انگیزه و نیّت که میخواهم از دین دفاع کنم، برای این موضوع کافی نیست که وارد عرصهای شوی، چون ممکن است اولین تیر خودت را زمین بزند و خودم در سنگر اول سقوط کنم.
مرحوم میرحامد حسین کتاب استقصاء را نوشت، هنوز سی سال نداشت که کتاب چاپ شد؛ و حیدرعلی از هند رفت و در گمنامی مُرد! صد سال دیگر کسی از او حرف نزد، چون هر کسی حرف میزد به یاد آن شکست سنگینی میافتادند که از شیر خدا در عرصهی تحقیق، مرحوم میرحامد حسین رضوان الله تعالی علیه، خورده بودند میافتاد.
یعنی اسم حیدرعلی فیضآبادی را نمیبردند که اسم میرحامد حسین رضوان الله تعالی علیه نیاید، فقط تلاش میکردند که کتاب استقصاء میرحامدحسین رضوان الله تعالی علیه را بخرند و در دریا بریزند، چون نسخهی خطی بود وقتی در آب میافتاد شسته میشد.
ادامهی بحث تفاخرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
این امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با این عظمت، بیش از سی مرتبه آمده است و به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تفاخر کرده است، این موضوع خیلی عجیب است!
برای چه این موضوع را میگویم؟
اگر زمانی گیر کردید توسّل کنید، اگر ما مقام کسی را بدانیم، میتوانیم به مقام او توسّل کنیم، این وسیلهی توسّل است.
هم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در «معانی الأخبار» آورده است، هم عمادالدین طبری در «بشاره المصطفی لشیعه المرتضی» آورده است، هر دو کتاب بسیار مهم هستند. «معانی الأخبار» برای بیش از هزار و شصت سال قبل است، معلوم نیست شصت سال بعد از ما اثری باشد، اما شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه بیش از هزار و شصت سال قبل این کتاب را نوشته است، تقریباً جایی دهگی برنامه برگزار نمیشود، الا اینکه در آن دهه دیگر یکی از خدمات شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه استفاده میشود؛ ما باید به دنبال باقیات صالحات باشیم؛ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با همهی عظمت خود شبها ضجّه میزد که «آهِ مِنْ قِلَّهِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ»[۱۰] بار من کم است و مسیر طولانی است…
دنیا ما را به خودش مشغول میکند، وقتی سر برمیگردانم میبینم چیزی بدست نیاوردهام…
شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه نقل میکند که معاویه در شام به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جسارت کرد، سبّ قبیح کرد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مجبور است در کوفه جواب بدهد.
آنجا در خطبه، بعد از حمد و ثنای خدای متعال فرمود: چیزهایی گفته شده است، قرآن کریم هم فرموده است که «وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ»،[۱۱] نعمت خدا را به زبان بیاور، من هم نعمت خدا را به زبان میآورم، «إِلاَّ مُفْتَرٍ أَنَا أَخُو رَسُولِ اَللَّهِ وَ اِبْنُ عَمِّهِ»،[۱۲] من برادر پیغمبر هستم، داماد او هستم، و پسرعموی او، «وَ سَیْفُ نَقِمَتِهِ وَ عِمَادُ نُصْرَتِهِ وَ بَأْسُهُ وَ شِدَّتُهُ»، من شمشیر مجازات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستم، هر کسی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خواست مجازات کند، با من مجازات کرده است، من ستون نصرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که به او تکیه کنند هستم، «أَنَا رَحَى جَهَنَّمَ» من هستم که قیامت به جهنّم میگویم او را بگیر و او را رها کن، «وَ مُبِیرُ مَنْ کَفَرَ بِالرَّحْمَنِ» هر کسی به خدای رحمان رحیم کافر شده است، من او را در هم شکستهام، «أَنَا مُوتِمُ اَلْبَنِینَ وَ اَلْبَنَاتِ» به اذن من بچهها یتیم شدند، یعنی من پدر و مادران دشمنان خدا را از بین بردم، «أَنَا سَیِّدُ اَلْأَوْصِیَاءِ وَ وَصِیُّ خَیْرِ اَلْأَنْبِیَاءِ أَنَا بَابُ مَدِینَهِ اَلْعِلْمِ وَ خَازِنُ عِلْمِ رَسُولِ اَللَّهِ»…
همینطور که میبینید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اینجا خودش را تک کلمه تک کلمه معرّفی میکند، مثلاً وقتی خواسته است از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم صحبت کند، ایشان را وصف نکرده است، بعد به اینجا رسید که میخواهد خود را با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معرّفی کند، فرمود: «أَنَا زَوْجُ اَلْبَتُولِ سَیِّدَهِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ فَاطِمَهَ اَلتَّقِیَّهِ اَلنَّقِیَّهِ اَلزَّکِیَّهِ اَلْمَبَرَّهِ اَلْمَهْدِیَّهِ حَبِیبَهِ حَبِیبِ اَللَّهِ وَ خَیْرِ بَنَاتِهِ وَ سُلاَلَتِهِ وَ رَیْحَانَهِ رَسُولِ اَللَّهِ»، القاب را تکرار کرد، یعنی من حقاً مفتخر هستم.
توجّه کنید که اینجا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در جایگاه حاکم اسلامی است، در مسجد کوفه است که چهل هزار نفر جمعیت دارد و اینطور خود را معرّفی میکند که «أَنَا زَوْجُ اَلْبَتُولِ سَیِّدَهِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ فَاطِمَهَ اَلتَّقِیَّهِ اَلنَّقِیَّهِ اَلزَّکِیَّهِ اَلْمَبَرَّهِ اَلْمَهْدِیَّهِ حَبِیبَهِ حَبِیبِ اَللَّهِ وَ خَیْرِ بَنَاتِهِ وَ سُلاَلَتِهِ وَ رَیْحَانَهِ رَسُولِ اَللَّهِ»!
اگر کسی اهل فکر باشد اینجا حیرتزده میشود، چرا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این کار را کرده است؟ تفاخرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به کسی غیر از خودش، چطور رخ میدهد؟
کسی نمیتواند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بشناسد
یکی دیگر از عباراتی که من زیاد آن را عرض کردهام و انصافاً جای تعجّب دارد و برای انسان حل نمیشود، یعنی انسان میفهمد که چرا از اول گفتهاند «لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَهُ فَاطِمَهَ» چرا نام ایشان را «فاطمه» گذاشتهاند؟ «لِأَنَّ اَلْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»،[۱۳] چون نمیشود ایشان را شناخت. از روز اول گفتهاند که به دنبال این نروید که بخواهید او را بشناسید، اگر میخواهید صفات او را بشناسید، صفات او سلبی است، یعنی همینکه ما بدانیم نمیتوانیم او را بشناسیم، یک عظیم القدری است که نمیتوانیم ایشان را بشناسیم، ناشناخته است.
لذا در آن روایت دارد که وقتی محشر میشود، «یَا أَهْلَ اَلْمَحْشَر، نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَهُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ إلَی الْجَنَّه»،[۱۴] در بعضی از نقلهای ما میگوید به انبیاء هم میگویند که سرتان را پایین بیندازید!
لذا آن روایاتی که در کتب متأخر دارد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را فقط امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شناخت…
لذا وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میخواست وصیت کند، فرمود: دختر و پسر همانطور که قرآن فرموده است ارث میبرند…
میتوانست بیان بفرماید که چون حسن بعد از من امام مسلمین است، نام او را اول مینویسم، یا حسین که بعد از حسن امام مسلمین است، نام او را بالا مینویسم، یا چون این دو مطهّر به آیه تطهیر هستند، نامشان را اول مینویسم، یا چون این دو عزیز اصحاب آل کساء پیغمبر هستند و اهل بیت رسول خدا هستند، نامشان را صدر مینویسم…
اما فرمود: تقرباً إلَی الله، برای قرب به خدا، اسم فرزندان فاطمه را اول مینویسم…
یعنی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با احترام به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به خدا تقرّب پیدا میکند!
اثرِ تواضعِ اولیای خدا
واقعاً حیف است که شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این حرفها را بشنوند، اما زندگیهایشان زهرمار باشد.
هفتاد و پنج روز جبرئیل بر زهرای مرضیه سلام الله علیها نازل میشد و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کاتبِ ایشان شد!
آن چیزی که عجیب است «تواضعِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه» است، اگر تواضع امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، بعضی از فضائل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معلوم نمیشد، اگر تواضع امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبود «أَنَا زَوْجُ اَلْبَتُولِ سَیِّدَهِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ فَاطِمَهَ اَلتَّقِیَّهِ اَلنَّقِیَّهِ اَلزَّکِیَّهِ اَلْمَبَرَّهِ اَلْمَهْدِیَّهِ حَبِیبَهِ حَبِیبِ اَللَّهِ وَ خَیْرِ بَنَاتِهِ وَ سُلاَلَتِهِ وَ رَیْحَانَهِ رَسُولِ اَللَّهِ» نمیگفت، اگر تواضع سیّدالشّهداء صلوات الله علیه کنار علقمه نبود، کسی نمیفهمید قمر بنی هاشم علیه السلام کیست، چون حضرت اباالفضل العباس علیه السلام که اصلاً در محضر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین سخن نمیگفت؛ شاید یکی از اسرار اینکه سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با همهی مناعت طبعی که داشت، با اینکه میدید دشمن در حال هلهله کردن است، ولی اشکهای خود را با آستین پاک میکرد، برای این بود که میخواست حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را معرّفی کند؛ تواضع ولیّ خدا باعث شناخت یک ولیّ خدای دیگر میشود.
حالت زکریا که عرض کردیم، با آن انکساری که در او ایجاد شد و «هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ»، معلوم است که حضرت مریم سلام الله علیها چه قدر و قیمتی دارد.
اگر صدیقه طاهره سلام الله علیها عظیم الشأن است، تواضع امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، خشوعِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در شناخت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اثر دارد، و برعکس.
طرف عرض کرد: بیبی جان! علی در خانه است و شما مدام به اینطرف و آنطرف میروید و خطبه میخوانید و حرکت میکنید و نفرین میکنید و… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: من از پدرم شنیدم که «مَثَلُ اَلْإِمَامِ مَثَلُ اَلْکَعْبَهِ تُؤْتَى وَ لاَ تَأْتِی»،[۱۵] تا زمانی که من هستم که اجازه نمیدهم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به میدان بیاید!
یکی از چیزهایی که زندگیهای ما را زهرمار میکند «تکبّر» است، اینکه من نتوانم فضل و لطف خدا بر کسی را ببینم.
حال من به یک منبری حسودی کنم، به یک ذاکر حسودی کنم، به همسر خود حسودی کنم، به یک همسایه حسودی کنم…
آن کسی که درست میبیند، اگر فضل و خیر و برکتی در کسی ببیند، «هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ»، حضرت زکریا سلام الله علیه آن سفره و حضرت مریم سلام الله علیها را دید، به خدا رو کرد! نه اینکه با حضرت مریم سلام الله علیها دعوا کند! درواقع این موضوع را به ما یاد داده است.
زمانی که ما در کسی لطفی میبینیم، اگر نمیتوانیم تحمّل کنیم، اصلاً چیزی از دین نفهمیدهایم!
من باید اگر خدای متعال در دیگران لطفی کرده است و فضلی داده است و میبینم، هم خوشحال شوم و هم با انکسار به درِ خانهی خدا بروم و بگویم من هم گدا هستم… باید متوجّه شوم که خدا صاحب فضل است، اینها هم از فضل خدای ماست.
لذا اگر تا صبح از تواضع امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گزارش بخوانم، هنوز هم هست.
اگر تواضع اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نبود، کسی سلمان و ابوذر و زراره و محمد مسلم را نمیشناخت. آدمی که به آن سطح از کمال رسیده است، باید خیلی تواضع کند که بیاید و زیر پای خود را نگاه کند، و بعد زیر پای خود را نگاه کند و بگوید «رَحِمَ اَللَّهُ زُرَارَهَ بْنَ أَعْیَنَ لَوْ لاَ زُرَارَهُ لاَنْدَرَسَتْ آثَارُ اَلنُّبُوَّهِ أَحَادِیثُ أَبِی عَلَیْهِ السَّلاَمُ»،[۱۶] این خیلی لطافت است.
مثلاً آدمی که هزار میلیارد تومان برای اربعین کمک کرده است، به چشم او بیاید که یک نفر هزار تومان کمک کرده است، و بعد بگوید من دست شما را میبوسم که شما خادم امام حسین علیه السلام هستید؛ یعنی خودش را نبیند. این امر تواضع میخواهد.
یکی از کلیدهای محرم شدنِ درِ خانهی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و خدا، «تواضع» است. اگر تواضع باشد بزرگیِ خودش را نمیبیند، ولو بزرگ است.
لذا شما نگاه کنید که این ائمهی ما صلوات الله علیه مداح ابوذر و سلمان و مقداد و زراره و محمد مسلم شدهاند، وگرنه آن عرشی را چه به اینکه بخواهد… هیچ کسی قابل قیاس با آن بزرگواران نیست.
این موضوع برای ما هم خیلی بشارت است، یعنی اگر ما هم یک قدم برداریم، آنها ما را میبینند، کمااینکه در آن روایت هست که «مَا مِنْ بَاکٍ یَبْکِیهِ»[۱۷] هیچ کسی نیست که بر سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و مصیبت حضرت گریه کند، «إِلاَّ وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَهَ»؛ صدیقه طاهره سلام الله علیها چنان خوشحال میشود که انگار کسی به او یک هدیهای داده است.
ان شاء الله خدای متعال بین ما و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین سنخیت برقرار کند. ان شاء الله وقتی امام زمان ارواحنا فداه ظهور میکند، از وجود امثال من شرمسار نباشد. خدایا! رضایت او را بر ما منّت بگذار، دعا کردنِ او را روزی ما بگردان و عرض سلام و ادب ما را به محضر امام زمان ارواحنا فداه برسان.
این علوّ آنهاست که در دنیا و آخرت، کسانی مثل من را هم راه میدهند و عملکردشان را به رویشان نمیزنند، بلکه آنجا هم دارد با آن طمطراقی که در اهل محشر… از شدّت حول، وقتی خبردار میشوند که پروندهای که به گردنشان آویزان است حاوی چه چیزی است، یعنی هر کسی اراده کند و برگردد، میبیند من چه غلطهایی کردهام، همه لال میشوند… حال یا دهانها را میبندند، یا خود آدمها از شدّت حول لال میشوند…
آنجا ما دوست داریم «یا زهرا» بگوییم، اما دیگر زبانمان کار نمیکند.
در نقلی قریب به این مضمون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دارد که انگار به دهانها قفل زدهاند…
همه بیچاره و جاثیه و عریان هستند، همه در خجالت هستند، همه در حول و تکان هستند، همه در اضطراب هستند. آنجا «فِی مَوْقِفٍ مَهُولٍ عَظِیمٍ وَ مَشْهَدٍ جَلِیلٍ جَسِیمٍ بَیْنَ یَدَیْ مَلِیکٍ کَرِیمٍ»،[۱۸] در برابرِ یک مالکِ عظیم الشأنی که «بِکُلِّ صَغِیرَهٍ وَ کَبِیرَهٍ عَلِیمٍ» همه چیز را هم میداند.
لذا آنجا همه بیچاره و مضطرب هستند، انگار به انسانها دهانبند زدهاند، همه افسوس میخورند، «یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ»،[۱۹] همه به پشت دست خودشان میزنند و لب میگزند، «یَا لَیتَنِی» میگویند، چقدر فرصت سوزاندهایم…
اینجا صدا میآید «یَا أَهْلَ اَلْمَحْشَر، نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَهُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ إلَی الْجَنَّه»، میدان دیدها را کم کنید و سرها را پایین بیندازید که زهرای مرضیه میخواهد وارد بهشت شود.
اینجا بیچارههای فرصتسوز که لب میگزند، نمیتوانند صدایی بزنند، اما خدای متعال این بزرگواران را طوری تربیت کرده است که زیر پای خود را ببینند، طبق روایت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها محاذی عرش قرار میگیرد و شروع میکند به گریه کردن، ندا میآید: «یَا فَاطِم»… این «فاطِم» ترخیم است، مرخّم است، مثلاً الآن دوستان، اسم دوست دیگر را کوچک میکنند، این کار اهانت نیست، مثلاً اعراب به حسن «حسون» میگویند، به محمد «حمودی» میگویند، اینجا معنایی معادل «محمد جان» پیدا میکند، در این کار حبّ وجود دارد…
خطاب میآید: «یَا فَاطِم! لَکَ عِندِی الرِّضَا»، چرا گریه میکنی؟ امروز هر آنچه که تو بگویی انجام میشود، «الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»،[۲۰] امروز روز سلطنت تو است…
آنجا در روایت هست که صدای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بلند میشود: «یَا رَبِّ! شِیعَتِی وَ شِیعَهِ وُلدِی»…
ان شاء الله ما را فراموش نمیکند…
هدیه به پیشگاه صدیقه طاهره سلام الله علیها، به روایت امام عسکری علیه السلام، طوری که گره از صورت پدر ایشان باز شود و دل فرزندانش قنج برود و چشم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برق بزند، صلوات بفرستید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
[۱]– سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫
[۴] نهج البلاغه، خطبه شقشقیه
[۵] إرشاد القلوب، جلد ۱، صفحه ۱۲۴
[۶] غرر الحکم و درر الکلم، جلد ۱، صفحه ۳۷۳ (رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ یَتَعَدَّ طَوْرَهُ)
[۷] الطبقات الکبرى، جلد ۸ ، صفحه ۱۶ (فَاطِمَهَ بِنْت رَسُولِ اللَّهِ – صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – وأمها خَدِیجَهُ بِنْتُ خُوَیْلِدِ بْنِ أَسَدِ بْنِ عَبْدِ الْعُزَّى بْنِ قصی. ولدتها وقریش تبنی البیت وذلک قبل النبوه بخمس سنین. [وَأَخْبَرَنَا مُسْلِمُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ. حَدَّثَنَا الْمُنْذِرُ بن ثعلبه عن علباء بن أحمر الیشکری أَنَّ أَبَا بَکْرٍ خَطَبَ فَاطِمَهَ إِلَى النَّبِیِّ – صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – فَقَالَ: یَا أَبَا بَکْرٍ انْتَظِرْ بِهَا الْقَضَاءَ. فَذَکَرَ ذَلِکَ أَبُو بَکْرٍ لِعُمَرَ. فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: رَدَّکَ یَا أَبَا بَکْرٍ. ثُمَّ إِنَّ أَبَا بَکْرٍ قَالَ لِعُمَرَ: اخْطُبْ فَاطِمَهَ إِلَى النَّبِیِّ – صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – فَخَطَبَهَا فَقَالَ لَهُ مِثْلَ مَا قَالَ لأَبِی بَکْرٍ: انْتَظِرْ بِهَا الْقَضَاءَ. فَجَاءَ عُمَرُ إِلَى أَبِی بَکْرٍ فَأَخْبَرَهُ. فَقَالَ لَهُ: رَدَّکَ یَا عُمَرُ. ثُمَّ إِنَّ أَهْلَ عَلِیٍّ قَالُوا لِعَلِیٍّ: اخْطُبْ فَاطِمَهَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ – صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – فَخَطَبَهَا فَزَوَّجَهُ النَّبِیُّ – صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – فَبَاعَ عَلِیٌّ بَعِیرًا لَهُ وَبَعْضَ مَتَاعِهِ فَبَلَغَ أَرْبَعَمِائَهٍ وَثَمَانِینَ. فَقَالَ له النبی. ص: اجْعَلُ ثُلُثَیْنِ فِی الطِّیبِ وَثُلُثًا فِی الْمَتَاعِ] . أَخْبَرَنَا الْفَضْلُ بْنُ دُکَیْنٍ. حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ قَیْسٍ الْحَضْرَمِیُّ قَالَ: سَمِعْتُ حُجْرَ بْنَ عَنْبَسٍ قَالَ: وَقَدْ کَانَ أَکَلَ الدَّمَ فِی الْجَاهِلِیَّهِ وَشَهِدَ مَعَ عَلِیٍّ الْجَمَلَ وَصِفِّینَ: [قَالَ خَطَبَ أَبُو بَکْرٍ وَعُمَرُ فَاطِمَهَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – فقال النبی. ص: هِیَ لَکَ یَا عَلِیُّ لَسْتُ بِدَجَّالٍ. یَعْنِی لست بکذاب. وذلک أنه قد کان وَعَدَ عَلِیًّا بِهَا قَبْلَ أَنْ یَخْطُبَ إِلَیْهِ أَبُو بَکْرٍ وَعُمَرُ] . أَخْبَرَنَا وَکِیعُ بْنُ الْجَرَّاحِ عَنْ عَبَّادِ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ: [سَمِعْتُ عَطَاءً یَقُولُ: خَطَبَ عَلِیٌّ فَاطِمَهَ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ الله. ص: إِنَّ عَلِیًّا یَذْکُرُکِ. فَسَکَتَتْ فَزَوَّجَهَا] .)
[۸] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۷ (فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا ۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ)
[۹] سوره مبارکه مریم، آیه ۷
[۱۰] نهج البلاغه، حکمت ۷۷ (یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا، إِلَیْکِ عَنِّی؛ أَ بِی تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَیَّ [تَشَوَّفْتِ] تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِینُکِ؛ هَیْهَاتَ، غُرِّی غَیْرِی؛ لَا حَاجَهَ لِی فِیکِ؛ قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَهَ فِیهَا؛ فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ وَ خَطَرُکِ یَسِیرٌ وَ أَمَلُکِ حَقِیرٌ. آهِ مِنْ قِلَّهِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ.)
[۱۱] سوره مبارکه ضحی، آیه ۱۱
[۱۲] معانی الأخبار، جلد ۱، صفحه ۵۸ (حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسَ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلطَّالَقَانِیُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَى اَلْجَلُودِیُّ بِالْبَصْرَهِ قَالَ حَدَّثَنِی اَلْمُغِیرَهُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ سَلَمَهَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: خَطَبَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُُ اللَّهِ عَلَیهِ بِالْکُوفَهِ بَعْدَ مُنْصَرَفِهِ مِنَ اَلنَّهْرَوَانِ وَ بَلَغَهُ أَنَّ مُعَاوِیَهَ یَسُبُّهُ وَ یَلْعَنُهُ وَ یَقْتُلُ أَصْحَابَهُ فَقَامَ خَطِیباً فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ ذَکَرَ مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَى نَبِیِّهِ وَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ لَوْ لاَ آیَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ مَا ذَکَرْتُ مَا أَنَا ذَاکِرُهُ فِی مَقَامِی هَذَا یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمّٰا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ اَللَّهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ عَلَى نِعَمِکَ اَلَّتِی لاَ تُحْصَى وَ فَضْلِکَ اَلَّذِی لاَ یُنْسَى یَا أَیُّهَا اَلنَّاس إِنَّهُ بَلَغَنِی مَا بَلَغَنِی وَ إِنِّی أَرَانِی قَدِ اِقْتَرَبَ أَجَلِی وَ کَأَنِّی بِکُمْ وَ قَدْ جَهِلْتُمْ أَمْرِی وَ إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ مَا تَرَکَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی وَ هِیَ عِتْرَهُ اَلْهَادِی إِلَى اَلنَّجَاهِ خَاتَمِ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ سَیِّدِ اَلنُّجَبَاءِ وَ اَلنَّبِیِّ اَلْمُصْطَفَى یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ لَعَلَّکُمْ لاَ تَسْمَعُونَ قَائِلاً یَقُولُ مِثْلَ قَوْلِی بَعْدِی إِلاَّ مُفْتَرٍ أَنَا أَخُو رَسُولِ اَللَّهِ وَ اِبْنُ عَمِّهِ وَ سَیْفُ نَقِمَتِهِ وَ عِمَادُ نُصْرَتِهِ وَ بَأْسُهُ وَ شِدَّتُهُ أَنَا رَحَى جَهَنَّمَ اَلدَّائِرَهُ وَ أَضْرَاسُهَا اَلطَّاحِنَهُ أَنَا مُوتِمُ اَلْبَنِینَ وَ اَلْبَنَاتِ أَنَا قَابِضُ اَلْأَرْوَاحِ وَ بَأْسُ اَللَّهِ اَلَّذِی لاَ یَرُدُّهُ عَنِ اَلْقَوْمِ اَلْمُجْرِمِینَ أَنَا مُجَدِّلُ اَلْأَبْطَالِ وَ قَاتِلُ اَلْفُرْسَانِ وَ مُبِیرُ مَنْ کَفَرَ بِالرَّحْمَنِ وَ صِهْرُ خَیْرِ اَلْأَنَامِ أَنَا سَیِّدُ اَلْأَوْصِیَاءِ وَ وَصِیُّ خَیْرِ اَلْأَنْبِیَاءِ أَنَا بَابُ مَدِینَهِ اَلْعِلْمِ وَ خَازِنُ عِلْمِ رَسُولِ اَللَّهِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَا زَوْجُ اَلْبَتُولِ سَیِّدَهِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ – فَاطِمَهَ اَلتَّقِیَّهِ اَلنَّقِیَّهِ اَلزَّکِیَّهِ اَلْمَبَرَّهِ اَلْمَهْدِیَّهِ حَبِیبَهِ حَبِیبِ اَللَّهِ وَ خَیْرِ بَنَاتِهِ وَ سُلاَلَتِهِ وَ رَیْحَانَهِ رَسُولِ اَللَّهِ سِبْطَاهُ خَیْرُ اَلْأَسْبَاطِ وَ وَلَدَایَ خَیْرُ اَلْأَوْلاَدِ هَلْ أَحَدٌ یُنْکِرُ مَا أَقُولُ – أَیْنَ مُسْلِمُو أَهْلِ اَلْکِتَابِ أَنَا اِسْمِی فِی اَلْإِنْجِیلِ إِلْیَا وَ فِی اَلتَّوْرَاهِ بَرِیْءٌ وَ فِی اَلزَّبُورِ أری وَ عِنْدَ اَلْهِنْدِ کبکر وَ عِنْدَ اَلرُّومِ بطریسا وَ عِنْدَ اَلْفُرْسَ جبتر وَ عِنْدَ اَلتُّرْکِ بثیر وَ عِنْدَ اَلزِّنْجِ حیتر وَ عِنْدَ اَلْکَهَنَهِ بویئ وَ عِنْدَ اَلْحَبَشَهِ بثریک وَ عِنْدَ أُمِّی حَیْدَرَهُ وَ عِنْدَ ظِئْرِی مَیْمُونٌ وَ عِنْدَ اَلْعَرَبِ عَلِیٌّ وَ عِنْدَ اَلْأَرْمَنِ فریق وَ عِنْدَ أَبِی ظهیر أَلاَ وَ إِنِّی مَخْصُوصٌ فِی اَلْقُرْآنِ بِأَسْمَاءٍ اِحْذَرُوا أَنْ تَغْلِبُوا عَلَیْهَا فَتَضِلُّوا فِی دِینِکُمْ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کُونُوا مَعَ اَلصّٰادِقِینَ أَنَا ذَلِکَ اَلصَّادِقُ وَ أَنَا اَلْمُؤَذِّنُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ – فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَهُ اَللّٰهِ عَلَى اَلظّٰالِمِینَ أَنَا ذَلِکَ اَلْمُؤَذِّنُ وَ قَالَ وَ أَذٰانٌ مِنَ اَللّٰهِ وَ رَسُولِهِ فَأَنَا ذَلِکَ اَلْأَذَانُ وَ أَنَا اَلْمُحْسِنُ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَللّٰهَ لَمَعَ اَلْمُحْسِنِینَ وَ أَنَا ذُو اَلْقَلْبِ فَیَقُولُ اَللَّهُ – إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَذِکْرىٰ لِمَنْ کٰانَ لَهُ قَلْبٌ – وَ أَنَا اَلذَّاکِرُ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ – اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللّٰهَ قِیٰاماً وَ قُعُوداً وَ عَلىٰ جُنُوبِهِمْ وَ نَحْنُ أَصْحَابُ اَلْأَعْرَافِ أَنَا وَ عَمِّی وَ أَخِی وَ اِبْنُ عَمِّی وَ اَللَّهِ فَالِقِ اَلْحَبِّ وَ اَلنَّوَى لاَ یَلِجُ اَلنَّارَ لَنَا مُحِبٌّ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ لَنَا مُبْغِضٌ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى اَلْأَعْرٰافِ رِجٰالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیمٰاهُمْ وَ أَنَا اَلصِّهْرُ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ – وَ هُوَ اَلَّذِی خَلَقَ مِنَ اَلْمٰاءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً – وَ أَنَا اَلْأُذُنُ اَلْوَاعِیَهُ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَعِیَهٰا أُذُنٌ وٰاعِیَهٌ وَ أَنَا اَلسَّلَمُ لِرَسُولِهِ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ وَ مِنْ وُلْدِی مَهْدِیُّ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ أَلاَ وَ قَدْ جُعِلْتُ مِحْنَتَکُمْ بِبُغْضِی یُعْرَفُ اَلْمُنَافِقُونَ وَ بِمَحَبَّتِی اِمْتَحَنَ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنِینَ هَذَا عَهْدُ اَلنَّبِیِّ اَلْأُمِّیِّ إِلَیَّ أَنَّهُ لاَ یُحِبُّکَ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لاَ یُبْغِضُکَ إِلاَّ مُنَافِقٌ وَ أَنَا صَاحِبُ لِوَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ فَرَطِی وَ أَنَا فَرَطُ شِیعَتِی وَ اَللَّهِ لاَ عَطِشَ مُحِبِّی وَ لاَ خَافَ وَلِیِّی وَ أَنَا وَلِیُّ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَللَّهُ وَلِیِّی حَسْبُ مُحِبِّی أَنْ یُحِبُّوا مَا أَحَبَّ اَللَّهُ وَ حَسْبُ مُبْغِضِی أَنْ یُبْغِضُوا مَا أَحَبَّ اَللَّهُ أَلاَ وَ إِنَّهُ بَلَغَنِی أَنَّ مُعَاوِیَهَ سَبَّنِی وَ لَعَنَنِی اَللَّهُمَّ اُشْدُدْ وَطْأَتَکَ عَلَیْهِ وَ أَنْزِلِ اَللَّعْنَهَ عَلَى اَلْمُسْتَحِقِّ آمِینَ یَا رَبَّ اَلْعَالَمِینَ رَبَّ إِسْمَاعِیلَ وَ بَاعِثَ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ثُمَّ نَزَلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَعْوَادِهِ فَمَا عَادَ إِلَیْهَا حَتَّى قَتَلَهُ اِبْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اَللَّهُ .)
[۱۳] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، جلد ۱۱، صفحه ۹۹ (مُحَمَّدُ بْنُ اَلْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ اَللَّیْلَهُ فَاطِمَهُ وَ اَلْقَدْرُ اَللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ اَلْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهَ لِأَنَّ اَلْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا.)
[۱۴] دلائل الإمامه، جلد ۱، صفحه ۱۵۳
[۱۵] الإنصاف فی النص علی الأئمه الإثنی عشر علیهم السلام، جلد ۱، صفحه ۱۷۹ (جَابِرُ بْنُ یَزِیدَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلشَّیْبَانِیِّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ: حَدَّثَنَا أبی [أَبُو] عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلْعَلَوِیُّ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو نَصْرٍ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُنْعِمِ اَلصَّیْدَاوِیُّ قَالَ: حَدَّثَنِی عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ اَلْجُعْفِیُّ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنَّ قَوْماً یَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى جَلَّ شَأْنُهُ جَعَلَ اَلْأَئِمَّهَ فِی عَقِبِ اَلْحَسَنِ دُونَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: کَذَبُوا وَ اَللَّهِ أَ وَ لَمْ یَسْمَعُوا أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى ذِکْرُهُ یَقُولُ: وَ جَعَلَهٰا کَلِمَهً بٰاقِیَهً فِی عَقِبِهِ فَهَلْ جَعَلَهَا إِلاَّ فِی عَقِبِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ؟ ثُمَّ قَالَ: یَا جَابِرُ إِنَّ اَلْأَئِمَّهَ هُمُ اَلَّذِینَ نَصَّ عَلَیْهِمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْإِمَامَهِ وَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ اَلَّذِینَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى اَلسَّمَاءِ وَجَدْتُ أَسْمَاءَهُمْ مَکْتُوبَهً عَلَى سَاقِ اَلْعَرْشِ بِالنُّورِ اِثْنَیْ عَشَرَ اِسْماً مِنْهُمْ عَلِیٌّ وَ سِبْطَاهُ (سِبْطَایَ ظ) وَ عَلِیٌّ وَ مُحَمَّدٌ وَ جَعْفَرٌ وَ مُوسَى وَ عَلِیٌّ وَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُجَّهُ اَلْقَائِمُ ، فَهَذِهِ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ اَلصَّفْوَهِ وَ اَلطَّهَارَهِ، وَ اَللَّهِ مَا یَدَّعِیهِ أَحَدٌ غَیْرُنَا إِلاَّ حَشَرَهُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَعَ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ، ثُمَّ تَنَفَّسَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَالَ: لاَ رَعَى اَللَّهُ حَقَّ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ؛ فَإِنَّهَا لاَ تَرَى حَقَّ نَبِیِّهَا أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ تَرَکُوا اَلْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ لَمَا اِخْتَلَفَ فِی اَللَّهِ اِثْنَانِ ثُمَّ أَنْشَأَ یَقُولُ: إِنَّ اَلْیَهُودَ لِحُبِّهِمْ لِنَبِیِّهِمْ أَمِنُوا بَوَائِقَ حَادِثِ اَلْأَزْمَانِ وَ ذَوُوا اَلصَّلِیبِ بِحُبِّ عِیسَى أَصْبَحُوا یَمْشُونَ رَهْواً فِی قُرَى نَجْرَانِ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ بِحُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ یُرْمَوْنَ فِی اَلْآفَاقِ بِالنِّیرَانِ قُلْتُ: یَا سَیِّدِی أَ لَیْسَ هَذَا اَلْأَمْرُ لَکُمْ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: فَلِمَ قَعَدْتُمْ عَنْ حَقِّکُمْ وَ دَعْوَاکُمْ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: وَ جٰاهِدُوا فِی اَللّٰهِ حَقَّ جِهٰادِهِ هُوَ اِجْتَبٰاکُمْ قَالَ: فَمَا بَالُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ؟ قَالَ: فَقَالَ: حَیْثُ لَمْ یَجِدْ نَاصِراً، أَ وَ لَمْ تَسْمَعِ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ فِی قِصَّهِ لُوطٍ : قٰالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّهً أَوْ آوِی إِلىٰ رُکْنٍ شَدِیدٍ وَ یَقُولُ حِکَایَهً عَنْ نُوحٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فَدَعٰا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ وَ یَقُولُ فِی قِصَّهِ مُوسَى : رَبِّ إِنِّی لاٰ أَمْلِکُ إِلاّٰ نَفْسِی وَ أَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنٰا وَ بَیْنَ اَلْقَوْمِ اَلْفٰاسِقِینَ فَإِذَا کَانَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَکَذَا فَالْوَصِیُّ أَعْذَرُ، یَا جَابِرُ مَثَلُ اَلْإِمَامِ مَثَلُ اَلْکَعْبَهِ تُؤْتَى وَ لاَ تَأْتِی.)
[۱۶] الإختصاص، جلد ۱، صفحه ۶۶ (وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : رَحِمَ اَللَّهُ زُرَارَهَ بْنَ أَعْیَنَ لَوْ لاَ زُرَارَهُ لاَنْدَرَسَتْ آثَارُ اَلنُّبُوَّهِ أَحَادِیثُ أَبِی عَلَیْهِ السَّلاَمُ .)
[۱۷] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۱۰، صفحه ۳۱۳ (وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحِمْیَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ اَلْبَصْرِیِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْأَصَمِّ عَنْ أَبِی یَعْقُوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا زُرَارَهُ إِنَّ اَلسَّمَاءَ بَکَتْ عَلَى اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ اَلْأَرْضَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ اَلشَّمْسَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْکُسُوفِ وَ اَلْحُمْرَهِ وَ إِنَّ اَلْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَ اِنْتَثَرَتْ وَ إِنَّ اَلْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً عَلَى اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَا اِخْتَضَبَتْ مِنَّا اِمْرَأَهٌ وَ لاَ اِدَّهَنَتْ وَ لاَ اِکْتَحَلَتْ وَ لاَ رَجَّلَتْ حَتَّى أَتَانَا رَأْسُ عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ زِیَادٍ لَعَنَهُ اَللَّهُ وَ مَا زِلْنَا فِی عَبْرَهٍ مِنْ بَعْدِهِ وَ کَانَ جَدِّی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا ذَکَرَهُ بَکَى حَتَّى تَمْلَأَ عَیْنَاهُ لِحْیَتَهُ وَ حَتَّى یَبْکِیَ لِبُکَائِهِ رَحْمَهً لَهُ مَنْ رَآهُ وَ إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ اَلَّذِینَ عِنْدَ قَبْرِهِ لَیَبْکُونَ فَیَبْکِی لِبُکَائِهِمْ کُلُّ مَنْ فِی اَلْهَوَاءِ وَ اَلسَّمَاءِ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ إِلَى أَنْ ذَکَرَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ غَیْظَ جَهَنَّمَ عَلَى قَاتِلِیهِ وَ قَالَ وَ إِنَّهَا لَتَبْکِیهِ وَ تَنْدُبُهُ وَ إِنَّهَا لَتَتَلَظَّى عَلَى قَاتِلِهِ وَ لَوْ لاَ مَنْ عَلَى اَلْأَرْضِ مِنْ حُجَجِ اَللَّهِ لَنَقَضَتِ اَلْأَرْضُ وَ أَکْفَأَتْ مَا عَلَیْهَا وَ مَا تَکْثُرُ اَلزَّلاَزِلُ إِلاَّ عِنْدَ اِقْتِرَابِ اَلسَّاعَهِ وَ مَا عَیْنٌ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ وَ لاَ عَبْرَهٌ مِنْ عَیْنٍ بَکَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَیْهِ وَ مَا مِنْ بَاکٍ یَبْکِیهِ إِلاَّ وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَهَ وَ أَسْعَدَهَا عَلَیْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُحْشَرُ إِلاَّ وَ عَیْنَاهُ بَاکِیَهٌ إِلاَّ اَلْبَاکِینَ عَلَى جَدِّیَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ یُحْشَرُ وَ عَیْنُهُ قَرِیرَهٌ وَ اَلْبِشَارَهُ تِلْقَاهُ وَ اَلسُّرُورُ بَیِّنٌ عَلَى وَجْهِهِ وَ اَلْخَلْقُ فِی اَلْفَزَعِ وَ هُمْ آمِنُونَ وَ اَلْخَلْقُ یُعْرَضُونَ وَ هُمْ حُدَّاثُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَحْتَ اَلْعَرْشِ وَ فِی ظِلِّ اَلْعَرْشِ لاَ یَخَافُونَ سُوءَ یَوْمِ اَلْحِسَابِ یُقَالُ لَهُمُ اُدْخُلُوا اَلْجَنَّهَ فَیَأْبَوْنَ وَ یَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِیثَهُ وَ إِنَّ اَلْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَیْهِمْ إِنَّا قَدِ اِشْتَقْنَاکُمْ مَعَ اَلْوِلْدَانِ اَلْمُخَلَّدِینَ فَمَا یَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَیْهِمْ لِمَا یَرَوْنَ فِی مَجْلِسِهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلسُّرُورِ وَ اَلْکَرَامَهِ اَلْخَبَرَ .)
[۱۸] جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه (المصباح)، جلد ۱، صفحه ۷۴۱ (حَمِدْتُ مَنْ عَظُمَتْ مِنَّتُهُ وَ سَبَغَتْ نِعْمَتُهُ وَ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ وَ تَمَّتْ کَلِمَتُهُ وَ نَفَذَتْ مَشِیَّتُهُ وَ بَلَغَتْ حُجَّتُهُ وَ عَدَلَتْ قَضِیَّتُهُ حَمِدْتُ حَمْدَ مُقِرٍّ بِرُبُوبِیَّتِهِ مُتَخَضِّعٍ لِعُبُودِیَّتِهِ مُتَنَصِّلٍ مِنْ خَطِیئَتِهِ مُعْتَرِفٍ بِتَوْحِیدِهِ مُسْتَعِیذٍ مِنْ وَعِیدِهِ مُؤَمِّلٍ مِنْ رَبِّهِ مَغْفِرَهً تُنْجِیهِ یَوْمَ یَشْغَلُ عَنْ فَصِیلَتِهِ وَ بَنِیهِ وَ نَسْتَعِینُهُ وَ نَسْتَرْشِدُهُ وَ نُؤْمِنُ بِهِ وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیْهِ وَ شَهِدْتُ لَهُ بِضَمِیرٍ مُخْلِصٍ مُوقِنٍ وَ فَرَّدْتُهُ تَفْرِیدَ مُؤْمِنٍ مُتْقِنٍ وَ وَحَّدْتُهُ تَوْحِیدَ عَبْدٍ مُذْعِنٍ لَیْسَ لَهُ شَرِیکٌ فِی مُلْکِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ فِی صُنْعِهِ جَلَّ عَنْ مُشِیرٍ وَ وَزِیرٍ وَ تَنَزَّهَ عَنْ مِثْلٍ [مَثِیلٍ] وَ نَظِیرٍ عَلِمَ فَسَتَرَ وَ بَطَنَ فَخَبَرَ وَ مَلَکَ فَقَهَرَ وَ عُصِیَ فَغَفَرَ وَ عُبِدَ فَشَکَرَ وَ حَکَمَ فَعَدَلَ وَ تَکَرَّمَ وَ تَفَضَّلَ لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزُولُ وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ وَ بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ رَبٌّ مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ مُتَمَلِّکٌ بِقُوَّتِهِ مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ مُتَکَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ لَیْسَ یُدْرِکُهُ بَصَرٌ وَ لَمْ یُحِطْ بِهِ نَظَرٌ قَوِیٌّ مَنِیعٌ بَصِیرٌ سَمِیعٌ عَلِیٌّ حَکِیمٌ رَءُوفٌ رَحِیمٌ عَزِیزٌ عَلِیمٌ عَجَزَ فِی وَصْفِهِ مَنْ یَصِفُهُ وَ ضَلَّ فِی نَعْتِهِ مَنْ یَعْرِفُهُ قَرُبَ فَبَعُدَ وَ بَعُدَ فَقَرُبَ یُجِیبُ دَعْوَهَ مَنْ یَدْعُوهُ وَ یَرْزُقُ عَبْدَهُ وَ یَحْبُوهُ ذُو لُطْفٍ خَفِیٍّ وَ بَطْشٍ قَوِیٍّ وَ رَحْمَهٍ مُوَسَّعَهٍ وَ عُقُوبَهٍ مُوجِعَهٍ رَحْمَتُهُ جَنَّهٌ عَرِیضَهٌ مُونِقَهٌ وَ عُقُوبَتُهُ جَحِیمٌ مُؤْصَدَهٌ مُوبِقَهٌ وَ شَهِدْتُ بِبَعْثِ مُحَمَّدٍ عَبْدِهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَفِیِّهِ وَ حَبِیبِهِ وَ خَلِیلِهِ بَعَثَهُ فِی خَیْرِ عَصْرِ وَ فِی حِینِ فَتْرَهٍ وَ کُفْرٍ رَحْمَهً لِعَبِیدِهِ وَ مِنَّهً لِمَزِیدِهِ خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ وَ قَوَّى بِهِ حُجَّتَهُ فَوَعَظَ وَ نَصَحَ وَ بَلَّغَ وَ کَدَحَ رَءُوفٌ بِکُلِّ مُؤْمِنٍ رَحِیمٌ وَلِیُّ سَخِیٌّ زَکِیٌّ رَضِیٌّ عَلَیْهِ رَحْمَهٌ وَ تَسْلِیمٌ وَ بَرَکَهٌ وَ تَعْظِیمٌ وَ تَکْرِیمٌ مِنْ رَبٍّ غَفُورٍ رَحِیمٍ قَرِیبٍ مُجِیبٍ وَصَّیْتُکُمْ مَعْشَرَ مَنْ حَضَرَنِی بِتَقْوَى رَبِّکُمْ وَ ذَکَّرْتُکُمْ بِسُنَّهِ نَبِیِّکُمْ فَعَلَیْکُمْ بِرَهْبَهٍ [بِرَحْمَهٍ] تُسْکِنُ قُلُوبَکُمْ وَ خَشْیَهٍ تُذْرِی دُمُوعَکُمْ وَ تَقِیَّهٍ تُنْجِیکُمْ یَوْمَ یُذْهِلُکُمْ وَ تُبْلِیکُمْ یَوْمَ یَفُوزُ فِیهِ مَنْ ثَقُلَ وَزْنُ حَسَنَتِهِ وَ خَفَّ وَزْنُ سَیِّئَتِهِ وَ لْتَکُنْ مَسْأَلَتُکُمْ مَسْأَلَهَ ذُلٍّ وَ خُضُوعٍ وَ شُکْرٍ وَ خُشُوعٍ وَ تَوْبَهٍ وَ نُزُوعٍ وَ نَدَمٍ وَ رُجُوعٍ وَ لِیَغْتَنِمْ کُلُّ مُغْتَنِمٍ مِنْکُمْ صِحَّتَهُ قَبْلَ سُقْمِهِ وَ شیبته[شَبِیبَتَهُ]قَبْلَ هَرَمِهِ وَ سَعَتَهُ قَبْلَ عَدَمِهِ وَ خَلْوَتَهُ قَبْلَ شُغْلِهِ وَ حَضَرَهُ قَبْلَ سَفَرِهِ قَبْلَ هُوَ یَکْبُرَ وَ یَهْرَمَ وَ یَمْرَضَ وَ یَسْقَمَ وَ یَمَلَّهُ طَبِیبُهُ وَ یُعْرِضَ عَنْهُ حَبِیبُهُ وَ یَتَغَیَّرَ عَقْلُهُ وَ یَنْقَطِعَ عُمُرُهُ ثُمَّ قِیلَ هُوَ مَوْعُوکٌ وَ جِسْمُهُ مَنْهُوکٌ قَدْ جَدَّ فِی نَزْعٍ شَدِیدٍ وَ حَضَرَهُ کُلُّ قَرِیبٍ وَ بَعِیدٍ فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ وَ رَشَحَ جَبِینُهُ وَ سَکَنَ حَنِینُهُ وَ جَذَبَتْ نَفْسُهُ وَ نُکِبْتَ عِرْسُهُ وَ حُفِرَ رَمْسُهُ وَ یُتِمَ مِنْهُ وُلْدُهُ وَ تَفَرَّقَ عَنْهُ عَدَدُهُ وَ قُسِمَ جَمْعُهُ وَ ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ سَمْعُهُ وَ کُفِّنَ وَ مُدِّدَ وَ وُجِّهَ وَ جُرِّدَ وَ غُسِّلَ وَ عُرِّیَ وَ نُشِّفَ وَ سُجِّیَ وَ بُسِطَ لَهُ وَ هُیِّئَ وَ نُشِرَ عَلَیْهِ کَفَنُهُ وَ شُدَّ مِنْهُ ذَقَنُهُ وَ قُمِّصَ وَ عُمِّمَ وَ لُفَّ وَ وُدِّعَ وَ سُلِّمَ وَ حُمِلَ فَوْقَ سَرِیرٍ وَ صُلِّیَ عَلَیْهِ بِتَکْبِیرٍ وَ نُقِلَ مِنْ دُورٍ مُزَخْرَفَهٍ وَ قُصُورٍ مُشَیَّدَهٍ وَ حَجَرٍ مُنَضَدَّهٍ فَجُعِلَ فِی ضَرِیحٍ مَلْحُودٍ ضَیِّقٍ مَرْصُوصٍ بِلَبِنٍ مَنْضُودٍ مُسَقَّفٍ بِجُلْمُودٍ وَ هِیلَ عَلَیْهِ حَفْرُهُ وَ حُشِیَ عَلَیْهِ مَدَرَهٌ فَتَحَقَّقَ حَذَرُهُ وَ نُسِیَ خَبَرُهُ وَ رَجَعَ عَنْهُ وَلِیُّهُ وَ نَدِیمُهُ وَ نَسِیبُهُ وَ حَمِیمُهُ وَ تَبَدَّلَ بِهِ قَرِینُهُ وَ حَبِیبُهُ وَ صَفِیُّهُ وَ نَدِیمُهُ فَهُوَ حَشْوُ قَبْرٍ وَ رَهِینُ قَفْرٍ یَسْعَى فِی جِسْمِهِ دُودُ قَبْرِهِ وَ یَسِیلُ صَدِیدُهُ مِنْ مَنْخِرِهِ وَ یُسْحَقُ ثَوْبُهُ وَ لَحْمُهُ وَ یَنْشُفُ دَمُهُ وَ یَرِقُّ عَظْمُهُ حَتَّى یَوْمَ حَشْرِهِ فَیُنْشَرُ مِنْ قَبْرِهِ وَ یُنْفَخُ فِی صُوْرٍ وَ یُدْعَى لِحَشْرٍ وَ نُشُورٍ فَثَمَّ بُعْثِرَتْ قُبُورٌ وَ حُصِّلَتْ صُدُورٌ وَ جِیءَ بِکُلِّ نَبِیٍّ وَ صِدِّیقٍ وَ شَهِیدٍ مِنْطِیقٍ وَ تَوَلَّى لِفَصْلِ حُکْمِهِ رَبٌّ قَدِیرٌ بِعَبِیدِهِ خَبِیرُ بَصِیرٌ فَکَمْ مِنْ زَفْرَهٍ تُضْنِیهِ وَ حَسْرَهٍ تُنْضِیهِ فِی مَوْقِفٍ مَهُولٍ عَظِیمٍ وَ مَشْهَدٍ جَلِیلٍ جَسِیمٍ بَیْنَ یَدَیْ مَلِیکٍ کَرِیمٍ بِکُلِّ صَغِیرَهٍ وَ کَبِیرَهٍ عَلِیمٍ حِینَئِذٍ یُلْجِمُهُ عَرَقُهُ وَ یَحْفِزُهُ قَلَقُهُ عَبْرَتُهُ غَیْرُ مَرْحُومَهٍ وَ صَرْخَتُهُ غَیْرُ مَسْمُوعَهٍ وَ حُجَّتُهُ غَیْرُ مَقْبُولَهٍ وَ تَئُولُ صَحِیفَتُهُ وَ تَبِینُ جَرِیرَتُهُ وَ نَطَقَ کُلُّ عُضْوٍ مِنْهُ بِسُوءِ عَمَلِهِ فَشَهِدَتْ عَیْنُهُ بِنَظَرِهِ وَ یَدُهُ بِبَطْشِهِ وَ رِجْلُهُ بِخَطْوِهِ وَ جِلْدُهُ بِمَسِّهِ وَ فَرْجُهُ بِلَمْسِهِ وَ یُهَدِّدُهُ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ وَ کَشَفَ عَنْهُ بَصِیرٌ فَسُلْسِلَ جِیدُهُ وَ غَلَتْ یَدُهُ وَ سِیقَ یُسْحَبُ وَحْدَهُ فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِکَرْبٍ شَدِیدٍ وَ ظِلٍّ یُعَذَّبُ فِی جَحِیمٍ وَ یُسْقَى شَرْبَهً مِنْ حَمِیمٍ تُشْوِی وَجْهَهُ وَ تَسْلَخُ جِلْدَهُ یَضْرِبُهُ زَبِینَتُهُ بِمِقْمَعٍ مِنْ حَدِیدٍ یَعُودُ جِلْدُهُ بَعْدَ نُضْجِهِ بِجِلْدٍ جَدِیدٍ یَسْتَغِیثُ فَیَعْرِضُ عَنْهُ خَزَنَهُ جَهَنَّمَ وَ یَسْتَصْرِخُ فَیَلْبَثُ حُقْبَهُ بِنَدَمٍ نَعُوذُ بِرَبٍّ قَدِیرٍ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَصِیرٍ وَ نَسْأَلُهُ عَفْوَ مَنْ رَضِیَ عَنْهُ وَ مَغْفِرَهَ مَنْ قَبِلَ مِنْهُ فَهُوَ وَلِیُّ مَسْأَلَتِی وَ مُنْجِحٌ طَلِبَتِی فَمَنْ زُحْزِحَ عَنْ تَعْذِیبِ رَبِّهِ سَکَنَ فِی جَنَّتِهِ بِقُرْبِهِ وَ خُلِّدَ فِی قُصُورٍ مُشَیَّدَهٍ وَ مُکِّنَ مِنْ حُورٍ عِینٍ وَ حَفَدَهٍ وَ طِیفَ عَلَیْهِ بِکُئُوسٍ وَ سَکَنَ حَظِیرَهَ فِرْدَوْسٍ وَ تَقَلَّبَ فِی نَعِیمٍ وَ سُقِیَ مِنْ تَسْنِیمٍ وَ شَرِبَ مِنْ عَیْنٍ سَلْسَبِیلٍ مَمْزُوجَهٍ بِزَنْجَبِیلٍ مَخْتُومَهٍ بِمِسْکٍ وَ عَبِیرٍ مُسْتَدِیمٍ لِلْحُبُورِ مُسْتَشْعِرٍ لِلسُّرُورِ یَشْرَبُ مِنْ خُمُورٍ فِی رَوْضٍ مُشْرِقٍ مُغْدِقٍ لَیْسَ یَصْدَعُ مِنْ شُرْبِهِ وَ لَیْسَ یُنْزَفُ هَذِهِ مَنْزِلَهُ مَنْ خَشِیَ رَبَّهُ وَ حَذَّرَ نَفْسَهُ وَ تِلْکَ عُقُوبَهُ مَنْ عَصَى مُنْشِیَهُ وَ سَوَّلَتْ لَهُ نَفْسُهُ مَعْصِیَهَ مُبْدِیهِ ذَلِکَ قَوْلٌ فَصْلٌ وَ حُکْمٌ عَدْلٌ خَیْرُ قِصَصٍ قُصَّ وَ وَعْظٍ بِهِ نُصَّ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ نَزَلَ بِهِ رُوحُ قُدُسٍ مُبِینٍ عَلَى نَبِیٍّ مُهْتَدٍ مَکِینٍ صَلَّتْ عَلَیْهِ رُسُلٌ سَفَرَهٌ مُکْرَمُونَ بَرَرَهٌ عُذْتُ بِرَبٍّ رَحِیمٍ مِنْ شَرِّ کُلِّ رَجِیمٍ فَلْیَتَضَرَّعْ مُتَضَرِّعُکُمْ وَ لْیَبْتَهِلْ مُبْتَهِلُکُمْ فَسَنَسْتَغْفِرُ رَبَّ کُلِّ مَرْبُوبٍ لِی وَ لَکُمْ.)
[۱۹] سوره مبارکه فرقان، آیه ۲۷ (وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا)
[۲۰] سوره مبارکه غافر، آیه ۱۶ (یَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ ۖ لَا یَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ ۚ لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ۖ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ)
پاسخ دهید