در روایات ما این‌طور است که شیعه پیش امام می‌آید می‌گوید: یا بن رسول الله… چون مدینه مهم‌ترین شهری بود که تهاجم فرهنگی آن‌جا را تحت تأثیر قرار داد، چون شهر پیامبر بود. نه ‌این‌که ما بگوییم، اهل سنّت و فقهای مدینه هم اهل فسق و فجور خوشگذرانی بودند. خیلی هم برای آن‌ها مهم بود. به روز بودند. امروز مردم کشور ما هنوز به آن درجه نرسیدند. اگر اشتباه نکنم در سال ۶۷ هجری قمری یک خواننده‌ای در بصره پیدا شد که مدل خاصّی می‌خواند و یک سبک جدیدی آورده بود. ابن عبد ربّه می‌گوید «ما مِن شابٍ و لا شابهٍ» هیچ دختر و پسر جوانی در مدینه نبود مگر این‌که سفر رفت و در کنسرت این شخص شرکت کرد. هنوز شما به این درجه از مدرنیته نرسیدید که مثلاً در اصفهان کسی کنسرت برپا کند و همه‌ی جوان‌های تهران سفر کنند. حالا چهار نفر هم بروند، ولی همه که نمی‌روند. اهل بیت اهل این چیزها نبودند.

 

یک شیعه پیش امام می‌آید می‌گوید: آقا من یک کنیز خواننده دیدم که قیمت مناسب دارد خریدم. حضرت می‌فرماید: «أکل المال بالباطل‏»[۱] معامله باطل است. چرا؟ چون عنوان بیع تو روی خوانندگی او بوده است، کارگر که نگرفتید که برای شما آواز بخواند.

سایز کنیز مطبخی متفاوت از خواننده بوده است. آن خواننده و رقّاص بالاخره وزن کمی داشته است. بالاخره او یک شرایطی دارد، این یک شرایطی دارد.

 این‌طور نبوده است که در زمان ائمّه این مسائل نباشد، اگر این‌ها مظاهر تمدّن باشند حتّی بعضی از جهات آن‌ها از امروز جلوتر بودند. بعد بگوییم شاید امام رضا هم شرکت می‌کرد. این خیلی بی‌ادبی است. غیر از این‌که این شاید را از کجا در آوردید؟


[۱]– منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج ‏۱۷، ص ۱۲۸٫